کلینیک وسواس2

کلینیک تخصصی وسواس

دوست عزیزم سلام، اگه در حال مطالعه این مطلب هستی احتمالا خودت یا یکی از عزیزانت از بیماری وسواس رنج می بره

و متاسفانه می دونم چقدر این اختلال رنج آوره،

در کلینیک وسواس من و همکارانم همه تلاشمون اینه که به تو کمک کنیم از مسیر درستی مشکل وسواست را درمان یا کنترل کنی (متاسفانه برخی از وسواس ها کاملا قابل درمان نیستند، البته نیاز به ارزیابی دقیق برای تشخیص این موضوع داره)

در فایل صوتی زیر توضیحات مفصل تری درباره وسواس و روش های درمانش دادم که گوش دادن به اون می تونه بهت کمک کنه مسیر درستی را برای درمانت انتخاب کنی.

در دپارتمان وسواس مجله سلامت دکتر بهشتیان هم مقالات متعددی درباره وسواس داریم که می تونه بهت کمک کنه اطلاعات بیشتر درباره علل و روش های درمان وسواس پیدا کنی

امیدوارم هر چه زودتر بتونی بر مشکلت غلبه.

 

تست های کلینیک وسواس

دوره های کلینیک وسواس

گروه درمانی وسواس (حضوری)

چه کسانی می توانند در این گروه درمانی شرکت کنند؟ در این گروه درمانی تمرکز ما بر درمان وسواس های

۲,۴۰۰,۰۰۰ تومان

رهایی از وسواس فکری

مشخصات عمومی عنوان کتاب : رهایی از وسواس فکری نویسنده : دکتر محمد بهشتیان ناشر : بهشتیان تعداد صفحات :

۲۱۰,۰۰۰ تومان
۳۹%
تخفیف

دوره درمان وسواس فکری عملی

امکانات و قیمت پکیج های مختلف ماه اول با پشتیبانی ۱۴۶۰۰۰۰ تومان ۴ هفته اول دوره درمانی ارتباط با دکتر

۱,۷۲۰,۰۰۰ تومان

مجله سلامت دکتر بهشتیان

برخی از نظرات مراجعان و کاربران کلینیک وسواس​

خدمات کلینیک وسواس​

سئوال یا ابهامی دارید؟

تماس با پشتیبانی (از طریق واتساپ)

۵۰۸۸ ۹۱۰ ۰۹۱۰

از طریق ایمیل از پاسخ دیگران به دیدگاه خود مطلع شوید
1K نظر برای این مطلب ثبت شده است.
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
زهرا
29 شهریور 1400 4:54 ب.ظ

با سلام آقای دکتر،من دختری۳۴ ساله مجردم، و شاغل،حدود ۶ماه قبل کتابی با موضوع ایست قلبی جوانها و بعد بازگشت به زندگی رو نیمه کاره خوندم چونکه تحت تاثیر قرار گرفتم و رو روحیم اثر گذاشت وانقد بهش فکر کردم که نصفه شب با استرس و فشار خون بالا از خواب بیدار شدم رفتم دکتر دارو پروپرانول داد چند تا خوردم تا یک مدت خوب بودم ولی تو این مدت شاید خیلی احمقانه به نظر بیاد هر وقت تنها هستم همش فکرم میره سمته قلبم که نکنه از حرکت وایسه و این فکر مدام بامنه و باعث استرسم میشه و من رو از کارای روزمره و هدف هام باز میداره طوری که فک میکنم هدفی ندارم و کمی بی انگیزه شدم و حس میکنم چیزی خوشحالم نمیکنه،ولی تو جمع با دیگران این حس خیلی کمرنگ میشه یا حتی محو، لطفا راهنمایی بفرمایید

Sepi
29 شهریور 1400 4:54 ب.ظ

اقای دکتر سلام و خسته نباشید . من چن ماه پیش دچار یه ترس خیلی خیلی شدید شدم که اونقدر میلرزیدم خیلی ترس بدی بود
بعد ازاون ی مدت نسبت به همه چی بی اعتنا بودم با وجودی ک ادم استرسی برا هرکاری که میخواستم انجام بدم ،بعدازاتفاقی ک افتاد ی ادم خیلی ریلکس شده بودم ازهیچی استرس نداشتم تقریبا یک ماهیی اینجور بود الان ازاوایل بهار اون ترس استرس و دلهره اومده سراغم ، ازهمه چی میترسم ،همش فک میکنم قراره اتفاق بدی بیوفته ، نشستم یهویی تپش قلب میگیرم و هرچی فکر منفی فکر اتفاقات بد براخودم و دیگران هس توذهنم میاد ،و حتی همینجور ک دوستان دیگه میگن به این فکر میکنم ک اگ فلان کارو کنم ی اتفاق برام میوفته اگ نکنم یه اتفاق دیگه میوفته تمام روز فکرم درگیر این چیزا هس .
لطفا لطفا لطفا راهنماییم کنید ،ممنونم

مرجان
29 شهریور 1400 4:53 ب.ظ

با سلام آقای دکتر،من دختری۳۴ ساله مجردم، و شاغل،حدود ۶ماه قبل کتابی با موضوع ایست قلبی جوانها و بعد بازگشت به زندگی رو نیمه کاره خوندم چونکه تحت تاثیر قرار گرفتم و رو روحیم اثر گذاشت وانقد بهش فکر کردم که نصفه شب با استرس و فشار خون بالا از خواب بیدار شدم رفتم دکتر دارو پروپرانول داد چند تا خوردم تا یک مدت خوب بودم ولی تو این مدت شاید خیلی احمقانه به نظر بیاد هر وقت تنها هستم همش فکرم میره سمته قلبم که نکنه از حرکت وایسه و این فکر مدام بامنه و باعث استرسم میشه و من رو از کارای روزمره و هدف هام باز میداره طوری که فک میکنم هدفی ندارم و کمی بی انگیزه شدم و حس میکنم چیزی خوشحالم نمیکنه،ولی تو جمع با دیگران این حس خیلی کمرنگ میشه یا حتی محو، لطفا راهنمایی بفرمایید

N
29 شهریور 1400 4:53 ب.ظ

سلام آقای دکتر تو رو خدا ب دادم برسید . آقای دکتر من بچه که بودم یه بار با ماشینمون میخواستیم از دره بیوفتیم اما خداروشکر این اتفاق نیفتاد، از اون ب بعد من تا چند وقت وقتی سوار ماشین میشدم سرمو بالا نمی کردم الان بهتر شدم ولی الان هم تا پیچ میبینم یا کمی سرعت ماشین زیاد میشه پای هر کسی رو ک نزدیکمه فشار میدم طوری ک خودم نمیفهمم و اونا بهم میگن، بعد آقای دکتر من ی خواهر دارم ک خیلی دوسش دارم با اینکه هر دومون دختریم انگار ی تعصب مردونه روش دارم بعد آقای دکتر خواهر من ازدواج ک کرد من مدام فکر میکردم ک قراره بهش خیانت کنم تا جایی ک وقتی شوهرش رو می دیدم فک میکردم عاشقشم ولی اون کاملا عادی رفتار میکرد ولی من حس میکردم اون دوسم دارم بارها بهش فکر میکردم تا جایی ک اعتماد خواهرام و پدرم رو از دست دادم، بعد آقای دکتر هر کسی ک ب من محبت میکنه من فکر میکنم عاشقمه ، همش احساس میکنم من ی چیزی تو خودم دارم ک دیگران اونو ندارن، حس میکنم من ی چیزایی رو میفهمم ک دیگران نمیفهممن، بعد آقای دکتر وقتی ب ی مرد روبرو میشم یا تو تلویزیون نگاه میکنم زشت ترین صحنه ها میاد تو ذهنم، فک میکنم همه رو من متمرکزن، همش فک میکنم قراره تو آینده ب همسرم خیانت کنم، آقای دکتر تو رو خدا ب دادم برسید، حالم خیلی بده

مبینا
29 شهریور 1400 4:52 ب.ظ

سلام آقای دکتر خسته نباشید
من ۱۴ سالم هست و روی یه کاری که انجام میدم هی شک و تردید دارم
به طور مثال وقتی درخونه رو قفل میکنم بعد چند ثانیه هی بهم تلقین میشه که دوباره برم و چک کنم که ببینم واقعا قفل شده یا نه
یا وقتی که در حیاط رو میبندم بعد چند ثانیه دوباره این افکار میاد توی سرم و مجبورم برم دوباره چک بکنم در رو
نمیدونم دقیقا چیه نوع بیماری هست
چون من سن کمی هم دارم ممنون میشم راهنمایی کنید

شمس
29 شهریور 1400 4:52 ب.ظ

سلام به اقای دکتر هنرمند خسته نباشید…من دختر ۱۲ سالمه اما وسواس فکری دارم خیلی اذیتم واقعا نمیدونم چکار کنم مثلا فکر میکنم کسی که درد داره ی بیماری بدی هستش چون من اینقدر وسواس فکری دارم دوس دارم همیشه بخوابم و از شر این فکر ها راحت بشم ..خیلی ممنون امیدوارم که هرچه زودتر جواب بدید

ریحانه
29 شهریور 1400 4:52 ب.ظ

با سلام و احترام
جناب دکتر مدتی هست نسبت به برخی صداها حسایت نشون میدم به حدی که تپش قلب میگیرم مثلاً صدای خر و پف یا صدای یکی از اعضای خانوادم اونم وقتی که آروم با تلفن حرف میزنه وقتی با صدای بلند حرف میزنه یا حتی آورم با خودم و یا سایر اعضایی که حضور دارند اصلاً این حس ندارم اما وقتی آروم با تلفن حرف میزنه به شدت تپش قلب میگیرم و متأسفانه در طول روز هم زیاد از تلفن استفاده میکنه. آیا این هم وسواس فکری هست؟ شما بفرمایید چیکار کنم؟

رضا
29 شهریور 1400 4:51 ب.ظ

سلام دکتر بهشتیان عزیز.دکتر جان من حدود ۲ ساله که به همجنس خودم وابسته ام.در مدرسه باهاش آشنا شدم و هم سن هم هستیم.متاسفانه بارها از او رفتار های توهین آمیز دیدم و سکوت کردم.اما اون که به کارش همش ادامه میداد. در صورتی که من اصلا به او بدی نکردم.الان هم حدود چندین ماهه که ندیدمش اما باز هم فکرش میکنم.خواهش میکنم بفرمایید چه درمانی براش وجود داره؟به روانشناس مراجعه کردم گفت خودش به مرور زمان خوب میشه.اما من که نشانه ای از بهبودی ندیدم.خواهش میکنم منو راهنمایی کنید.

رویا
29 شهریور 1400 4:51 ب.ظ

با سلام و احترام
جناب اقای دکتر من یک خانم هستم و ۳۸ سالمه از سن ۱۸ سالگی دچار وسواس فکری و افسردگی شدم از وقتی بچه بودم یادم میاد که شبها با خودم میگفتم ادمها چرا می خوابن چجوری می خوابن ولی اون موقع سریع رد می شدم ولی در ۱۸ ساالگی به شکل وحشتناک و بدی نمود کرد به طوری که تا سالها شب ارامی نداشتم و حسرت ی خواب راحت را داشتم دکتر رفتم و تشخیص وسواس فکری دادن تا مدتها دارو مصرف می کردم ولی تاثیر چندانی نداشت چوم به شدت زوم کرده بودم چرا ادمها می خوابن تا اینکه پیش ی مشاور رفتم گفتش که زوم کن به آرزوهای قشنگ افکار مثبت و داروهاتم ادامه بده همون راه رفتم ی مقدار بهتر شدم تا اینکه ازدواج کردم و بچه دار شدم بعدش چون افکارم رفت سمت بچه داری افکار مزاحمم کم شد می تونم به جرات بگم خوب شدم ولی دوباره از ابتدای سال این افکار به شکل شدیدتری نمود کرد شاغل هم هستم اینبار افکارم انگار به خودم حمله می کرد میگفت مریضت می کنم اجازه نمی دم بری سر کار به زمینت می زنم واقعا کلافه شده بودم ولی باز به نوعی مبارزه کردم ولی واقعا دیگه خسته شدم دوست دارم مثل آدمهای عادی عاری از افکار مزاحم زندگی کنم بعضب مواقع آرزوی مرگ می کنم دلم برای بچه م می سوزه الان که دارم این متن می نویسم فکر تکرار شونده اینکه ادمها چطور می خوابن به سراغم میاد فقط لحظه خواب و خاموشی و خواب رفتن میاد سراغم و در نتیجه در عمل هم نمی تونم بخوابم و باقی داستان.از داروهایی که مصرف کردم ****** خوب بود متشکر میشم راهنمایی فرمایید

تینا
29 شهریور 1400 4:49 ب.ظ

سلام عزیزم من خیلی وقته کتاب های ضمیر نا خداگاه رو خوندم و فهمیدم باید ضمیر ناخوداگاهتون رو خوب کنید تا درمان بشید