اختلالات روانشناختیکلینیک وسواس

وسواس چیست؟ انواع وسواس های فکری و عملی

در این مقاله سعی می کنم پاسخ مشخص و علمی به سئوال وسواس (OCD) چیست؟ بدهم. اختلال وسواس فکری-عملی یا همان وسواس، یک اختلال روانشناختی است که در هر سنی ممکن است فرد به آن مبتلا شود. این اختلال زمانی رخ می دهد که شخص در چرخه ای از افکار و اعمال وسواسی گیر می افتد.

وسواسها (یا افکار وسواسی)؛ افکار، تصاویر و یا امیال ناخواسته و مزاحمی هستند که شدیدا فرد را مضطرب می کند و اعمال وسواسی (اجبارها)، رفتار هایی هستند که فرد با قصد رهایی از افکار وسواسی و یا کاهش اضطرابش، انجام می دهد.

بیشتر مردم در بخش هایی از زندگی خود برخی از افکار یا اعمال وسواسی را تجربه می کنند اما به این معنی نیست که همه ی ما تاحدی به اختلال OCD مبتلا هستیم. کسی که به اختلال وسواس مبتلاست چرخه وسواس و اجبارش آنقدر شدید است که وقت زیادی از او می گیرد و در انجام کارهای روزمره زندگی او مشکل ایجاد کند.

تعریف علمی اختلال OCD

وسواس فکری افکار، تصاویر و تکانه هایی هستند که مرتبا در ذهن فرد تکرار می شوند و به نظر می رسد خارج از کنترل فرد هستند و علی رغم میل او به ذهنش می آیند. مثل اینکه فرد مدام فکر می کند مبادا دستش آلوده باشد (فکر وسواسی) و برای کاهش نگرانی از آلوده بودن دستش آن را مدام می شوید (اجبار یا وسواس عملی)

در مکالمات روزمره به کرات از کلمه ی وسواس و وسواسی استفاده می شود. اما بیشتر به معنی “اهمیت دادن” به چیزی است. مثلا فردی که می گوید من روی کارم وسواس دارم یعنی کارم برایم اهمیت دارد و به این معنی نیست که OCD  مبتلاست.

شما می توانید به شدت درگیر موسیقی مورد علاقه خود باشید اما باز هم به کارهای روزمره ی خود برسید و با دوستانتان شام بخورید، سر ساعت مشخصی برای خواب آماده شوید و صبح ها به موقع سرکار بروید. پس شما مبتلا به OCD نیستید.

حتی داشتن افکار آزار دهنده هم به معنی فکر وسواسی نیست. مثلا هرکسی ممکن است گاهی نگران بیمار شدن خودش یا عزیزانش باشد، اما این نگرانی لزوما نشانه های OCD نیستند.

چون شدت و مدت زمان درگیری با این افکار زیاد نیستند و زندگی عادی فرد را دچار اختلال نمی کند.

علایم وسواس فکری

به طور خلاصه می توانم بگویم برای آنکه فردی به وسواس فکری مبتلا باشد باید علایم زیر را داشته باشد:

  • وجود افکار، تصویرها یا تکانه هایی که مدام در ذهن او تکرار شوند. مثلا این فکر که دستانم آلوده هستند. یا بیماری ایدز دارم. نکنه به فرزندم آسیب بزنم
  • افکار یا تصاویر باید غیر منطقی باشند. مثلا فردی که به خاطر عبور از کنار یک سطل زباله نگران این است که مبادا به ایدز مبتلا شود. فکر غیر منطقی دارد. چون  می داند ایدز فقط از طریق خون منتقل می شود و عبور از کنار سطل زباله نمی تواند باعث ابتلا به ایدز شود.
  • شدت و میزان افکار زیاد باشد به طوری که روند زندگی او را مختل کند. مثلا اگر شما امروز برای عیادت فردی به بیمارستان رفته باشید و پس از برگشتن همه لباس های خود را ضدعفونی کنید لزوما به وسواس مبتلا نیستید اما اگر روزها پس از عیادت ذهن تان درگیر آن روز باشد و مراقبت های ویژه ای بکنید احتمالا به وسواس فکری مبتلا هستید.

شدت وسواس

شدت درگیری فرد درباره افکار یا اعمال وسواسی متفاوت است. اگر فردی ساعات زیادی از وقت خود را درگیر افکار یا اعمال وسواسی خود باشد دچار وسواس فکری شدید یا وسواس عملی شدید است. مثلا اگر حمام رفتن فردی بیش از ۲ ساعت طول بکشد به وسواس شدید مبتلاست.

یا فردی که ساعات زیادی از روز درگیر افکار وسواسی اش است به طوری در کار و تحصیل او اختلال جدی ایجاد کرده است به وسواس فکری شدید مبتلاست. به عبارت دیگر ملاک وسواس فکری شدید میزان اختلالی است که وسواس در زندگی روزمره او ایجاد کرده است.

وسواس های فکری شایع

وسواس آلودگی و  وسواس نجس و پاکی

  • مایعات بدن (مثل: ادرار و مدفوع)
  • میکروب/ بیماری (مثل: ایدز، سرطان و …)
  • آلاینده های محیطی (مثل: امواج رادیویی)

نگرانی درباره از دست دادن کنترل خود

  • ترس از آسیب زدن به خود و دیگران
  • ترس از به ذهن آمدن تصاویر وحشتناک و خشن به ذهن
  • ترس از توهین کردن و زدن حرف های رکیک در جمع
  • ترس از دزدیدن اشیاء

نگرانی درباره آسیب زدن به دیگران

  • ترس از مسئول بودن برای رخ دادن اتفاقات بد (مثلا نگرانی درباره اینکه مبادا کاری کند که ساختمان آتش بگیرد)
  • ترس از آسیب زدن به کسی به دلیل بی احتیاطی (مثال: مبادا به دلیل آلودگی دست های من دستگیره خانه کثیف شده و باعث شود مادرم بیماری لاعلاج بگیرد)

وسواس های مرتبط با کمال گرایی

  • وسواس تقارن (مثلا همه کتاب های داخل قفسه کتاب از نظر اندازه قرینه باشند)
  • ناتوانی در تصمیم گیری برای نگه داشتن اشیاء یا نگه داشتن آنها
  • ترس از گم کردن چیزی

وسواس جنسی

  • افکار یا تصاویر جنسی ممنوع
  • افکار یا تخیلات جنسی درمورد دیگران
  • افکار یا تصاویر جنسی درباره کودکان یا نزدیکان
  • افکار آزار دهنده درمورد رفتار خشونت آمیز جنسی با دیگران

وسواسی مذهبی

  • نگرانی درمورد زیر سئوال بردن خدا یا توهین به مقدسات
  • نگرانی بیش از حد درمورد درست و غلط بودن امور اخلاقی

وسواس های دیگر

  • افکار بدبینانه در مورد خوش شانسی و یا بدشانسی اعداد و یا رنگ های خاص

وسواس علمی

وسواس عملی (یا همان اجبار) بخش دوم اختلال OCD است. .وسواس های عملی رفتارها یا افکاری هستند که فرد برای خنثی کردن افکار وسواسی و کاهش اضطراب خود انجام می دهد.

انجام وسواس های عملی زمان بر هستند و مانع انجام فعالیت های مهم و عادی فرد می شوند. البته انجام هر رفتار تکراری به معنی این نیست که فرد وسواس عملی دارد. مثلا، داشتن ساعات خواب منظم، انجام منظم اعمال دینی و  یا داشتن زمان مشخص برای مطالعه نوعی رفتار های تکرار شونده هستند و معمولا کارکرد مثبتی دارند و به رشد فرد کمک می کند.

تفاوت دیگر وسواس عملی با سایر کارهای تکراری این است که در OCD  فرد خود را مجبور به انجام اجبارها می داند و در صورت انجام ندادن آنها شدیدا  مضطرب می شود.

 

وسواس های عملی رایج

وسواس شستشو

  • شستن دست ها بیش از حد معمول و یا به روشی خاص (مثلا ۱۰ بار شستن دست ها)
  • بیش از حد طولانی بودن کارهایی مثل دوش گرفتن، مسواک زدن یا دستشویی رفتن (که یکی از دلایل طولانی بودن این کارها داشتن قواعد خاصی برای انجام آنهاست. مثلا حمام رفتن باید دقیقا طبق یک قاعده مشخص انجام شود).
  • نظافت بیش از حد وسایل خانه و اشیاء دیگر
  • انجام کار های دیگر به منظور جلوگیری از تماس با آلودگی (مثلا دست نزدن به دستگیره درها)

وسواس چک کردن

  • چک کردن اینکه به دیگران آسیب نمی رسانید (مثلا چک کردن مداوم خاموش بودن اجاق گاز)
  • چک کردن این که اتفاق بدی رخ نداده نباشد (مثلا زنگ زدن مداوم به عزیزان)
  • چک کردن این که اشتباهی مرتکب نشده باشید (چک کردن چندین باره قفل درب)
  • چک کردن شرایط جسمی خودتان (انجام مکرر و بیش از اندازه آزمایشات، مثلا آزمایش ایدز)

وسواس تکرار

  • دوباره خوانی یا دوباره نویسی (مثلا ۵ بار خواندن یک پاراگراف)
  • تکرار فعالیت های روزمره (مثلا قبل از نشستن یک بار بلند شدن و نشستن)
  • تکرار حرکات بدنی (مثال: ضربه زدن با انگشت، چشمک زدن، تکان دادن سر و ..)

اجبارهای ذهنی

  • مرور ذهنی وقایع به منظور جلوگیری از آسیب (چند بار فکر کردن به یک اتفاق مشخص)
  • دعا کردن برای جلوگیری از آسیب دیدن خود یا دیگران
  • شمارش در حین انجام یک تکلیف تا رسیدن به یک شماره ی “خوب”، “درست” یا “امن” (مثلا شمردن قدم ها یا پله ها)
  • “لغو کردن” یا “حذف کردن” (مثال: جایگزین کردن یک کلمه ی “بد” یا یک کلمه “خوب” برای از بین بردن اثر منفی آن)

اجبارهای دیگر

  • سئوال پرسیدن مداوم برای اطمینان گیری (مثلا از دوست خود می پرسد مطمئنی لباسم به سطل آشغال نخورده؟)
  • اجتناب از موقعیت هایی که ممکن است وسواس را راه اندازی کند (مثلا راه رفتن با فاصله زیاد از سطل آشغال)

روش های درمان وسواس

برای آشنایی با روش های درمان وسواس فکری و عملی پیشنهاد می کنم این دو مقاله را مطالعه کنید.

مراحل درمان قطعی وسواس فکر و عملی

 ۱۰ شرط موفقیت درمان وسوس

خلاصه و جمع بندی

در این مقاله به طور خلاصه درباره اینکه وسواس چیست؟ و علایم وسواس فکری و عملی را مرور کردیم در مقالات بعدی درباره علل ابتلا به وسواس و روش های درمان آن صحبت خواهیم کرد.

در کلینیک وسواس می توانید به سایر مطالب و مقالات مربوط به وسواس دسترسی داشته باشید.

 

نمایش بیشتر
0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

62 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
عس
عس
2 سال قبل

سلام آیا می توان به فردی که خودش نمیخواهد وسواسش را درمان کند کمک کنیم،مثلا همسر انسان وسواس دارد آیا می توانیم به او کمک کنیم با وجودی که خودش حاضر نیست برای درمان خود قدمی بردارد یا اینکه اصلا قبول ندارد مریض است

m1379
m1379
2 سال قبل

این امکان وجودداره که ادم ی سری ازاین علاعم روداشته باشه اما دلیلش وسواس نباشه ودلیل دیگه ای داشته باشه؟مثلا از روی ترس.استری واینجور دلیل ها

M1379
M1379
2 سال قبل
پاسخ به  سردبیر

ممنون اقای دکترمیشه بیشترراهنمایی کنید؟برای بررسی بیشترباید به دکترمراجعه کرد؟مقاله ای نیست ک بهم معرفی کنین بیشتراطلاعات داشته باشم؟

ن
ن
2 سال قبل
پاسخ به  M1379

با سلام آقای دکتر من مدتی بود که دچار وسواس فکری بودم و الان به وسواس عملی تبدیل شده من مدتی است که ذکری را میگویم اوایل فکر میکردم کار درستی انجام میدم ومن را به خدا نزدیک میکند اما الان فکر میکنم دچار زیاده روی شدم و انجام این کار برای من خسته کننده شده اما وقتی حتی به کم کردنش فکر میکنم استرس میگرم و مترسم فکر میکنم اگر دکر گفتن را کنار بزارم یا کم کنم مرتکب گناه بزرگی شدم ولی واقعا دارم اذیت میشم چون حس میکنم خیلی از وقتم هر روزم رادرحال انجام یک کار تکراری هستم آیا راهی برای من وجود دارد من خیلی دوست دارم به خودم کمک کنم

عرفان
عرفان
2 سال قبل

اگه میشه سریع جوابمو بدید

عرفان
عرفان
2 سال قبل

سلام من قبلا وسواس مذهبی و اشیاع داشتم که درمان شده ولی الان ی مدتیه که هی هرچیزی میبینم هی باخودم میگم از کجا بخرم با اینکه میدونم از کجا ولی باز شک دارم و تا مطمئن نشم دست بردار نیستم طوری شده که موقع ورزش هم وقتی میاد تو ذهنم انقدر شدیده که ورزش ول میکنم میرم دنبالش تو گوگل سرچ کنم میخواستم بدونم این چه جور وسواس است؟

یکی
یکی
2 سال قبل

سلام آقای دکتر مامانم خیلی به غذا خوردن گیر می ده مدام نمی ذاره غذا بخوریم می گه چاق می شید اگه هم غذایی بزاره بخوریم نون پنیر یعنی من الان دو روزه فقط دارم نون پنیر می خورم زیادی هم چاق نیستم شاید پنج کیلو اضافه وزن داشته باشم مامانم نمی ذاره غذا بخوریم نه اینکه خسیس باشه نه اصلا یعنی من یه تخم مرغ ساده رو جرئت ندارم بخورم می گه چاق می شید غذا که یه وقتایی درست می کنه خیلی کم درحالی که یخچال پره ولی درست نمی کنه آیا این هم یه نوع وسواسه؟ باید چیکار کنم واقعا به جسمم داره آسیب می رسه💔

محمد مهدی
محمد مهدی
2 سال قبل

سلام ببخشید همیشه وسط نماز گریه میکنم اصلا نمازمو درست نمیخونم بعضی کلمه ها رو غلط رها میکنم بعضی هاش رو ده بار تکرار میکنم گریه کردنم وسط نماز غلط هامو دو چندان میکنه چون دارم از وسواس میمیرم علاقه ام به خدا به زیر یک درصد رسیده در حالی که من زمانی عاشق خدا بودم حس میکنم دیگه اسلام منو قبول نداره خدا منو نمیبینه هیچکس به دادم نمیرسه هنگام وضو چند ریز قطره آب روی پام همیشه چکه میکنه و یقین دارم که دستم هنگام مسح کشیدن به جای خیس برخورد نمیکنه تا جایی که قراره پامو قطع کنم تا راحت بشم توروخدا برای تک تک چیز هایی که گفتم راهکار بدید و اصلا از بی اعتنایی حرف نزنید چون میدونم غیر ممکنه یا خود کشی میکنم یا………. هر روز بخاطر این مشکلاتم روزی دو سه لیتر اشک میریزم و دارم کور میشم آیا تمام نماز هام غلط بوده و باید قضا بجا بیارم؟

ناهید
ناهید
2 سال قبل
پاسخ به  محمد مهدی

نماز نخون یه مدت!!

بی نام
بی نام
2 سال قبل
پاسخ به  محمد مهدی

دوست من زمان همه چیز درست میکنه و بزرگترین خطایی که بنده میتونه در مقابل خدا انجام بده نا امیدی هست من این تجربه رو داشتم و همیشه خداوند به نوعی کمک میکرد هر چیزی رو نشونه ای از پروردگار ببین و ایمان داشته باش درست میشه فقط مرگه که چاره نداره

عرفان شیراز
عرفان شیراز
2 سال قبل

سلام اقای دکتر
من ۱۹ سالمه و حدود یک ساله که وسواسم شدید شده طوری که بیمارستان هم به درخواست خودم بستری شدم الان هم با درخواست های پی در پی دکتر ECTبرام نوشته ولی هر چی به خودم کمک میکنم نمیتونم حالم رو خوب کنم اگه شما نظری دارین که کمکم میکنه بگین.دکتر به خودم که نیگا میکنم دارم حیف میشم بدون اینکه خودم بخوام.
افکار:
۱)ترس از دچار شدن به یک بیماری خطر ناک اعصاب و روان
۲)ترس از اسیب به دیگران
۳)هزارتا ترس بی معنی و مفهوم دیگه

فاطمه
فاطمه
2 سال قبل

باسلام و خسته نباشید خدمت شما
آقای دکتر من دوستی دارم ک افکار مزاحم سراغش میاد ما حدودا یک ساله ک آشنا شدیم اوایل حدودا ۷ ماه ایشون طبیعی بودن اما بعدش بی دلیل به من گفتن ک ما نباید با هم دوست باشیم چون من اذیت میشم و فشار عصبی بهم وارد میشه منم چون متوجه رفتار غیر عادیش نمی‌شدم اصرار کردم برام توضیح بده بعد از باز کردن حالاتش اصرار کردم ک پیش روانشناس بره اونم قبول کرد و الان تحت نظر روانشناس هست منم چند جلسه ای پیش روانشناسش رفتم و ایشون به من گفتن
تنهایی زیاد براش خوب نیس چون علاوه بر وسواس افسردگی هم داره بعد از دوماه با تشخیص روانشناس ایشون تحت نظر روانپزشکم قرار گرفتن نظر ایشونم همین بود ک تنها نباشه بهتره
از طرفی هر ۲۰ روز ک بهم می‌ریزه اصرارمیکنه ک تنها باشه و معتقده من آسیب میبینم از بودن باهاش و موجب اضطرابش میشم
من مقالات شمارو مطالعه کردم و ازش خواستم که در مورد احساسش با هم حرف بزنیم و براشون جواب پیدا کنیم اما معتقده ک این حرفا روی اون تاثیری نداره و موثر نیس و اصرار داره ک تنها باشه
ایشون ۳۰ ساله هستن و مشکلات خانوادگی از ۲ سالگی داشتند و معتقدند مشکلاتشون ب دلیل اون مشکلات کودکیشون هست
میخاستم نظر شمارو بدونم ک حضور من تو زندگیش آسیب بهش نمیزنه ؟
و اینکه به نظرتون من در مورد احساساتش حرف بزنم یا طبق میل خودش در مورد احساساتش حرفی نزنم ؟

فهیمه
فهیمه
2 سال قبل

سلام آقای دکتر
من یک نوع وسواس دارم که متاسفانه بازگو کردنش اینجا برایم خیلی راحت نیست و در مورد نوع تطهیر من برای بعد از مدفوع میباشد و متاسفانه زمانی که این وسواس شروع شد به دکتر مراجعه کردم و ایشون به من گفتن بعضی از افراد این وسواس را دارند و مشکلی پیش نمی آید…..
اما با گذشت زمان از نظر بدنی برای من مشکل ایجاد شده است و متاسفانه با اینکه دوست دارم ترک کنم این کار رو اما الان تبدیل به عادت شده و دارم به بدن خودم آسیب میزنم. اگر این کار را نکنم حس کثیفی بهم دست میده. امکانش هست جناب دکتر به من کمکی بکنید؟

ناهید
ناهید
2 سال قبل

سلام خسته نباشید
همسرمنم میگن دچار وسواس فکری عملی هست ولی این علایم و نداره
مثلا فقط تپش قلب میگیره موقع عصبانیت
خوشش میاد از حالت عصبانیتی ک براش پیش میاد
چندبارچک میکنه درو ک قفل کرده و…
الان میره دکتر دارومیخوره وخوب شده ولی من میگم راه دیگ نداره؟یعنی تااخر عمر همش دارو بخوره؟؟

رضا
رضا
2 سال قبل

سلام آقای دکتر من همسرم آدم محتاطی هست اظطراب و افسردگی خفیفی دارن و یکبار ویروس کرونا گرفت و از اون زمان به بعد مدام ترس از گرفتن مجدد داره و حالت وسواس پیدا کردن پیش دکتر روانپزشک رفتن و بهشون قرص کلومیپرامین و قرص سرترالین۵۰ و قرص ریسپریدون۱میلی گرم دادن اما نگران از وابستگی به این داروها رو داریم و من خودمم از بابت داروی ریسپریدون نگرانم چون راجبش خوندم واقعا نمیدونم به درد همسرم بخوره یا نه و شاید حتی بدتر بشه لطفا راهنمایی بفرمایید.

ممدرضا سعیدی
ممدرضا سعیدی
2 سال قبل

سلام آقای خوب هستین من یه مشکلی دارم
خودم علاقه ای به انجام دادنش ندارم هی ترک میکنم بعد از یه مدتی باز شروع میکنم من آدمی بودم که زیاد با جنس مخالف نبودم علاقه دارم ولی نرفتم سمتش انقد تو محیط پیرمردو دختر های بزرگ بودم فیلم های پورن اونارو میبینم یجور افسردگی گرفتم ناراحتم ولی نمیتونم ترک کنم اصلا روح روانم بهم ریخست آشفته ام من چیکار کنم آقای دکتر خجالت میکشم به دکترم رفتم گفتم وسواس فکری دارم اضطرات استرس قرص داد ولی وسطش ترسیدم ول کردم خجالت میکشم بگم به کسی

علی
علی
2 سال قبل

سلام و خسته نباشید خدمت شما
من گاهی اوقات در مقعدم و رودم احساس انقباض و ضعف میکنم و همش احساس میکنم که ممکنه به من تجاوز شده باشه و به این علت الان این احساس وجود داره.در دوران مدرسه مداوما بچه ها با هم شوخی های جنسی مکردن و حرف رکیک میزدن و من چون از این مسایل خیلی بدم میومد و به اصطلاح بچه مثبتی بودم ، اگر با من از این شوخی ها می شد حتما تلافی می کردم. از طرفی این موضوع برای من انقدر مهم بود که انتهای کلاس می نشستم تا کسی پشت سر من نباشه که بخواد ناگهانی به پشت من دست بزنه. این باعث شده که در حال حاضر هر کسی دستش به پشت من بخوره ولو خیلی اتفاقی حتما در پی جبرانش باشم تا به اصطلاح بگم خوب نتقام گرفتم و آسوده بشم. حالا نمی دونم مشکل من وسواس هست یا چیز دیگه یا واقعا ممکنه به من تجاوز شده باشه و من از اون بی خبر باشم؟

...
...
2 سال قبل

سلام اقاي دكتر من حس ميكنم اگه فلان كارو نكنم مثلا ظرفارو يه جور خاص مرتب نكنم روز بعد اتفاق بدي ميفته يا رو اعداد و ساعت هايي حساسم يا رو بعضي كلمات كه مثبتشون كنم يا بايد جاي خاصي بخوابم قبلا از تاريكي خيلي ميترسيدم ولي خيلي تلاش كردم تا خوب شدم حتي تپش قلب ميگرفتم و توهمي ميشدم ولي خدارو شكر باهاش مقابله كردم تا خوب شدم به نظرتون با اينا هم مقابله كنم خوب ميشم؟؟

Mahi
Mahi
2 سال قبل

سلام آقای دکتر کمکم کنید
پدرم در سن هفتاد و هشت سالگی به مادرم در سن هفتادو پنجساله ام دچار شک و سوءظن ارتباط با فرد ناشناسی پیدا کرده و مدام می گوید با کی تلفنی حرف می زدی ،پدرم مشکل وزوز و سنگینی گوش دارد،حتی خانه رو عوض کردن ولی هنوز مشکل حل نشده

سینا
سینا
2 سال قبل

سلام دوتا سوال دارم براساس dsm5اختلال وسواس درچه گروهی گنجانده می شود وچند دسته وسواس داریم؟
۲-وسواس و طبقه بندی در dsm5وdsm4چه تفا وتی باهم دارند؟

سیما
سیما
2 سال قبل

سلام مامانم ۴۰سالشه من ۲۰منو کشته باکاراش باوسواسیاش،،،،میرم حموم بعد حموم میگه چرا در خیس شده چرا کفشارو جفت نکردی جوری نزاشتی که خشک بشه میگه هر دفه من لگنو با تاید میشورم چرا تو نمیشوری خودش۳ساعت میره حموم من بازحمت حمومو گرم میکنم تامیرم حموم هواکش میزنه که یه وقت دیوارا خراب نشه😂😂حالا خونمونو عوض کردیم خونه جدید تازه شیرالاتشو نصب کردیم فرداش نم داده ،،تو این زمستون هنوز شوفاژامون نصب نیست هی میاد پنجره اتاقمو باز میکنه،،ازتو یخچالم چیزی نباید بخوری چرا؟چون چیدمانش خراب میشه،،صب تا شب وسواسی میکنه بعد میگه روزی ۸ساعت دارم کار میکنم،،بااین کاراش کارافرینم میخواد بشه”من چیکارکنم از دستش؟

السا
السا
2 سال قبل

سلام خسته نباشید جناب دکتر. بنده قبلا هم در پایان یکی از مقالات شما در مورد وسواس فکری، با شما صحبت کرده بودم، اگه خاطرتون باشه. اون موقع، قبل از کنکور بود و اضطراب داشتم که به خاطر وسواس فکری و عدم تمرکز، به اونچه لیاقتشو دارم نرسم. با وجود تمام این مشکلات و اضطراب و عدم تمرکز، حتی سر جلسه ی کنکور هم تمرکز خوبی نداشتم، رتبم در منطقه۲، سیصد شد. اگرچه این رتبه چیزی که میخواسم نیست اما بازم خدا رو شکر میکنم. من به خودم بیشتر ایمان آوردم. نمی خوام بگم که خیلی نابغه هستم، اما قطعا خیلی باهوش بودم که با وجود اضطراب و عدم تمرکزی که داشتم و حتی در رشته ی تجربی که استعداد اصلی من نبود(استعدادم بیشتر در رشته ی ریاضی بود) تونستم پزشکی قبول بشم. اما همچنان مشکل وسواس فکری گریبانگیر من هست. میخوام نظرتونو راجع به درمان وسواس فکری با دستگاه چاقوی گاما بپرسم. توی ایران هست؟ توی چه شهرهایی انجام میشه؟ گفته میشه این روش درمان بسیار اثربخش هست. اما ممکنه مغز در اثر تابش پرتوهای گاما دچار مشکلات جانبی احتمالی بشه؟ مثلا ممکنه یک چیزهایی از ذهن فراموش بشه یه IQ فرد، کاهش پیدا کنه؟

محمد
محمد
2 سال قبل

با سلام و خسته نباشید.
آقای دکتر من ۲۵ سالمه و از ۹.۱۰ سالگی در گیر وسواس شدم خودم و خانواده ام خیلی اذیت میشیم در حدی اذیت میشویم که خودم را میزنم نمازم گاهی اوقات ۳۰ دقیقه طول می کشه احساس میکنم کلمات رو درست ادا نمیکنم.در دسشویی رفتن و دست شستن بعد از دستشویی خیلی اذیت میشم آب که تو دسشویی به دست و پام پاشیده میشه یا از سنگ دسشویی میخوره به پام یا دستم تا چن بار نشورم و ریکا و مایع نزنم ول کن نیستم همینطور دستامو وقتیم میشورم یه قطره از سینک یا از دستم میخوره به جاهای دیگه بدنم باید چن بار بشورم.یا وقتی میخوام غسل کنم تا چن بار غسل نکنم و احساس اینکه کامل همه جامو شستم بهم دست نده ول کن نیستم.یا قبل از غسل که میخوام لیف بزنم تا چربی بدنم بره خیلی طول می کشه صدای خانمم و خانواده در میاد.به ذهنم حرفای رکیک و بد نسبت به مقدساتمون میاد که خیلی اذیتم میکنه اگه درحال کاری باشم یا اذان و اقامه گفتن یا غسل کردن باشم این افکار میاد ذهنم تا زمانی که اون فکر نیاد باید اون کارو تکرار کنم.قبلا کارای دیگری هم میکردم که اینجوری نمیشه توضیح داد و ضمنا گاهی کم میشه این وسواس ها گاهی زیاد میشه و رفتارام از بازه زمانی خاصی عوض میشه و رفتارهای تازه جایگزین میشه.

تورو خدا کمکم کنید دارم دیوونه میشم.

نینا
نینا
2 سال قبل

سلام افای دکتر من نمیدونم وسواس دارم یا بیماری روانی دیگه ای مثلا من دسشویی تویه خونه رو به سختی میرم چون همش فک میکنم یکی به صداهای تو دسشویی گوش میده یا همش حس میکنم ینفر پشت در دسشویی نگام میکنه این باعث شده عمل دفع خیلی برام سخت بشه و همش با استرس کارمو انجام میدم. یا مثلا دارم لباس عوض میکنم با این ک همه چیز بستس حتی پنجره رو هم دورشو بستم ولی باز حس میکنم ینفر نگام میکنه یا وقتی تلفن حرف میزنم یکی صدامو دزدکی گوش میده. افسردگی شدید هم دارم اگه تنها باشم حتما خودکشی میکنم.

مینا
مینا
2 سال قبل

سلام آیا می شود با شخصی که وسواس فکری دارد ازدواج کرد ؟ وآیا وسواس فکری قابل درمان است؟…… وآیا فرد دچار وسواس فکری پرخاشگری می‌کند؟…..خواهش میکنم یکم درمورد این بیماری توضیح بدین…….

مجتبی
مجتبی
2 سال قبل

سلام. من یه وسواس فکری دارم که مدام به بدن خودم فکر میکنم که من چطوریم . فک میکنم روحم از بدنم داره جدا میشه. یا پاها مال من نیست. دکتر رفتم قرص سیتالوپرام داده. به نظر شما خوب میشم من؟ خیلی اذیت میشم. مخصوصا زمانی که ماشین سوار میشم

کاربران ناشناس
کاربران ناشناس
1 سال قبل
پاسخ به  سردبیر

سلام آقای دکتر، امیدوارم جواب بدید.
من چندین سال هستش که باید تقریبا تمام کارهایی که انجام میدم عدد زوج باشه، در ضمن با پیاده روها و سایه ها و هر چیز دیگه ای مشکل دارم و اگر یکی از پاهام در رنگی قرار بگیره یا سایه ای قرار بگیره که دیگری قرار نگرفته، شدیداً فکرم رو مشغول میکنه و احساس سنگینی بهم میده و مجبورم میکنه که پای دیگم رو هم توی سایه یا همون رنگ بذارم. همین باعث شده دائما سرم پایین باشه و از طرفی توی خونه هم با سرامیک و فرش مشکل داشته باشم. میخواستم بدونم آیا این وضعیت خیلی عجیبه و من نیاز به مشاوره دارم یا خیر.

عرفان
عرفان
9 ماه قبل
پاسخ به  مجتبی

دوست عزیز این ک چیزی نیس من وقتی تایپ میکنم چشمم به جفت دستو پاهامه کلا اینجوریم خیلی دارم اذیت می‌شم

شیدا
شیدا
2 سال قبل

سلام من چند وقته حس بی قراری دارم همش احساس میکنم میخواد اتفاقی برای من بی افتد وسواس فکری دارم همش احساس میکنم بردارم میخواهد بمیرد مثلا میگم فعلان کار نکنم اتفاقی برایم می افتد

Sheyda
Sheyda
2 سال قبل

سلام من چند مدت وسواس مذهبی پیدا کردم انگار یکی تو ذهنم خدا پیغمبر فحش میده بخاطر همین نگرانم نکنه اتفاق برام بی افته همش احساس بدی دارم احساس میکنم برادرم میخواد بمیره مثلا میگم فعلان کار نکنم برا اتفاق می افتد

ممد
ممد
2 سال قبل

سلام آقای دکتر بهشتیان،من ۲۴سالمه و یک برادر۱۱ساله دارم،من از ۱۳سالگی دچار وسواس فکری شدم،تقریبا از۱۳تا۱۶سالگی شامل تکرار توهین به مقدسات توی ذهنم بود و من هم دائم سعی میکردم این افکار سراغم نیان،به طوری که انقدر انرژی از من میگرفت که نصف روز خواب بودم،از۱۶سالگی به بعد شکل این وسواسی به تکرار تصاویر جنسی ممنوعه تغییر کرد و خیلی ازش رنج میبردم،چندسال بعد،با خود درمانی هایی که انجام دادم و با مواجه شدن با اون محدودیت ها و چهارچوب هایی که برای ذهنم درست کرده بودم و شکوندن اون مرزها،کمی ذهنم آروم گرفت،هرچند این بیماری تاثیر کامل خودش رو،روی زندگیم گذاشت،از مشکلاتی مثل عدم تمرکز،از دست رفتن اعتماد به نفس،از دست رفتن فرصت های زندگیم علی رغم استعدادهایی که داشتم.ولی به هر حال من یک جورایی زهرش رو گرفتم و با این جمله که:((ترس از رنج،از خود رنج دردناکتره))با این وسواسیام مواجه شدم، بخاطر اینکه پیش روانشناس رفتن رو برای خودم خوب نمیدونستم هیچوقت به روانشناس یا روانپزشک مراجعه نکردم ،البته اینکه تقریبا در دوران دانشگاه،به مدت سه یا چهارسال این بیماری خیلی کمرنگ شده بود،بی تاثیر در عدم مراجعه من به روانشناس نبود.ولی چیزی که الان آزارم میده شرطی شدن ذهن منه،یعنی فکر کردن به اون تصاویر یا وسواسیا آزارم نمیده، برعکس اون دورانی که مقابله برای رد نشدن از خط قرمز های فکری آزارم میداد،چیزی که آزارم میده اینه که ذهنم شرطی شده و در موقعیت های حساس باید با فکر کردن به اون تصاویر خودمو آروم کنم.چجوری بهتون بگم،باطن فکر اذیتم نمیکنه،اینکه اصلا چرا باید اون افکار بیان تو ذهنم و عدم تمرکز ازارم میده.احساس میکنم ذهن من به تله افتاده،چجوری ذهنمو نجات بدم؟می ترسم تا آخر عمرم رها نشم از این بیماری

شیدا
شیدا
2 سال قبل

سلام من چند مدت وسواس مذهبی پیدا کردم انگار یکی تو ذهنم خدا پیغمبر فحش میده بخاطر همین نگرانم نکنه اتفاق برام بی افته همش احساس بدی دارم احساس میکنم برادرم میخواد بمیره مثلا میگم فعلان کار نکنم برا اتفاق می افتد

برسام
برسام
2 سال قبل

سلام اقای دکتر من ابنجوریم که هرچه که باعث موفقیتم میشه تو ذهنم میگه نمیشه مثلا میگم فلان دوره رو میرم باعث میشه مشکلم حل بشه ذهنم میگه نمیشه یا مثلا تو اون دوره دمبال یه چیزی میگردم که با اطلاعاتی که از جاهای دیگه بدست اورد در تناقض باشه بعد بخودم میگم دیدی این دور یا این کتاب بدرد نمیخوره و این اتفاق باعث میشه انگیزم از بین بره و یه مقدار ذهنم بره تو حاشیه و باخیال راحت یه کارویو انجام نتونم بدم نمیدونم اقای دکتر به این میتونم بگم وسواس یا من خودم زیاد بزرگش میگم و با توجه به اینکه مشکل اعتماد بنفس هم دارم کدوم دوره برای من در اولویته

امیر
امیر
1 سال قبل

سلام اقای دکتر من افکار تو ذهنم تکرار میشه مثلا هر کاری که باعث موفقیتم میشه تو ذهنم تکرار میشه که تو نمیتونی یا نمیشه نمیدونم من با اینکه مشکل اضطراب اجتماعی دارم ایا این افکار من خودگویای منفیه یا وسواس و سردرگمم که از دوره اعتماد بنفس استفاده کنم یا وسواس

zz
zz
1 سال قبل

سلام آقای دکترخواهرم وسواس فکری عملی داره که با مطالبی که نوشته بودید فرق میکنه مثلا اون از یه مسیر می خواد حرکت کنه چنذین بار میره ومیاد یا مثلا وقتی می خواد بشینه چندین بار بلند میشه واینکاروتکرار میکنه گاهی اوقات حتی چند ساعت هم درگیر این مشکل میشه یه مدتی کنترلش میکنه ولی دوباره بدتر میشه لطفا یه راه حل خوب بدید برای این مشکل واینکه این اصلا وسواس هست یانه.

NN
NN
1 سال قبل

سلام اقای دکتر وقت بخیر
من وقتی یه وسایلی میخرم همش نگرانی های بیهوده دارم راجبشون. مثلا وقتی کتاب میخرم کتاب نباید هیچ خط و خش کوچیکی رو جلدش باشه و اگه ببینم اونجوریه تا چندین روز فکرم درگیر اون خط ریز روی کتاب میشه
ب نظرتون من وسواس دارم یا عادیه؟

Nnnn
Nnnn
1 سال قبل
پاسخ به  NN

منم اینطوریم و به شدت آزارم میده و انگار که اگه تکرار نکنم عذاب وجدان میگیرم ، همین الان هم متنی که نوشتم رو قسمتیش رو پاک کردم و دوباره نوشتم باید به دانشگاه مراجعه کنم چون وقتم تلف میشه خیلییی😪

HHH
HHH
1 سال قبل

سلام آقای دکتر من همیشه یک حس بد دارم همش حس میکنم گناه میکنم همش حس میکنم میمیرم

Aris
Aris
1 سال قبل

تقریبا تمام موردای این لیست داشتم😑
اما خیلی اوقات با اینکه آرامش ذهنی ندارم سعی میکنم جلوشون بگیرم
مثلا هردفعه که از باشگاه برمیگردم چک میکنم وسیله ای جا نذاشته باشم اما بعضی اوقات با اینکه سه بار چک کردم ارامش ندارم
دیگه بعدا با خودم عهد کردم کلا یه بار چک کنم بعدش برم تو راه همش ذهنم درگیره اینه که جا گذاشتم یا نه ولی حداقلش اینه که وقتم تلف نمیکنم
خیلی روی موازی بودن وسایل روی میز و غیره حساسم مثلا حتما یه ضلع کتاب و اون گوشه نود درجش باید چسبیده باشن به میز و کاملا منطبق باشه
کلا ذهنم درگیرشون میشه مثل قفل کردن در و غیره اما بیشتر یه بار انجام نمیدم چون وقتم میگیره قبلن نمیتونستم اینکارو کنم و بالای بیست بار تو یه ساعت سر میزدم تا ببینم مشکلی نیست یا نه

محمود
محمود
1 سال قبل

سلام آقای دکتر خسته نباشید .
اختلالات وسواس فکری که ذهن رو آزار میده و فکر فرد و مختل می‌کنه. و هی مدام تو فکرشه
امکان داره تو زندگی روز مره رخ بده؟
با این که فرد کاملا مخالف اون افکاره.

ناشناس
ناشناس
1 سال قبل

سلام خسته نباشید آیا من همیشه به خودم میگم زشتم و میرم جای آیینه وگریه میکنم وسواس فکری دارم واما همسرم وسواس فکری دارد اما خودش قبول نمیکنه و دکتر نمیره لطفا راه حلی بهم بگید خودم بتونم درمانش کنم.

ناشناس
ناشناس
1 سال قبل

سلام آقای دکتر همسرم و۴برادرانش وسواس داشتن زندگی برای من جهنم بود بالاخره از ترس اینکه مبادا مرابکشدباتهدیدطلاق داد الان فرزندارشدمن بشدت وسواسی شده و حاضر نیست داروبخوردوزندگیش درشرف ازهم پاشیدگی است تمام مواردی که درموردوسواس است خانوادگی دارندمن میخواهم سایت شمارا برای عروسم وپسرم بفرستم بلدنیستم پسرم حرف هیچکس راقبول نداردتازگی گفته اگرمتخصص بگوید گوش میدهم تمنادارم کمکم کنیدسایت شمارابرایش بفرستم .

فرهادی
فرهادی
10 ماه قبل

سلام
خواهر من نوعی وسواس داره که هر چیزی اضافه یا بیهوده باشه را باید حذف کنه
مثلا شیشه مربا مقداری ازش مصرف بشه باید بریزه توی یک شیشه کوچکتر تا ظرف همیشه پر باشه

یا
کاغذ یه مقدار نوشته باشه، میره با قیچی میبره تا قسمت نوشته شده را بندازه دور فقط سفید ها بمونه

اسم این وسواس چی هست ؟

صالح
صالح
5 ماه قبل

سپاسگزارم، مطالب دسته بندی شده ی خیلی خوبی بود. هم از نظر مفهومی و هم عملیاتی غنی بود.

آریا
آریا
4 ماه قبل

سلام من ۱۴ سالم بیشتر نیست و نسبت به خیلی از هم سن و سالان خودم آدم بهتر و پاک تری هستم اما بعضی اوقات حس میکنم یه کار بدی رو انجام دادم و همش تو فکرمه و اذیتم می‌کنه با اینکه تا حدودی یادمه که اون کار رو انجام ندادم و تقریبا اطمینان دارم یا به این فکر میکنم اگه یکی ازم بپرسه اون کار رو کردی یا نه باید چی بگم من تقریبا تمام وسواس هایی که شما اشاره کردین رو دارم و از هفت سالگی پیش دکتر رفتم و دارو میخورم اما این یه چند ماهی هست که به سراغم آمده لطفا اگه میتونید کمکم کنید

للل
للل
4 ماه قبل

بهرز

حالا یک اسمی
حالا یک اسمی
2 ماه قبل

وقتتون بخیر من شدیدا به وسواس مبتلا هستم ۱۴ سالم هست تقریبا ۱۵. من یکی مثلا تو اخبار بگه سلام بینندگان من حتما باید سلام بدم مغزم میگه ندی حرامه!
با کلمات قهر میکنه میگه تو فلان کارو کردی فلان کلمه رو دیدی اون کلمه دیگه نباید ببینیش اگه دیدیش یه کلمه دیگه باید ببینم شدیدا رو اعداد وسواس دارم همش حس میکنم ذکر هام نباید ۶ یا مضرب باشن
از اینکه عدد ۲+۱ کنار عدد ۶ ببینم شدیدا مضطرب میشم چون حس میکنم به شیطان ربط داره قبلا فکر میکردم ۱۳ نحوه بعدا فهمیدم مزخرفه با این حال ذکر هام نباید ۱۳ تا بشن مغزم همش جمع و تفریق و ضرب و تقسیم میکنه از عدد ۱۷ دوست دارم ولی ۱۹ مغزم تا میبینمش باید همینجوری یه ۱۹ ببینم نسبت به اینکه عدد ۳ نبینم وسواس گرفتم بعدش بگم ۱ از اینکه عدد ۳۸ ببینم باید بگم ۳۴ بعدش بگم ۱ بعدش ۴ بعدش راحت میشم عدد ۱۸ چون ۳ × ۶ هست حس میکنم باید یه عدد دیگه بعدش ببینم. بعضی از عدد هارو حتی اگه بشنوم مغزم دستور میده حتما یه عدد دیگه بگم به تعداد ارقام هم باید حواسم باشه از یه طرف دیگه بعضی وقتا فروکش میکنه بعضی وقتا زیاد میشه من بعضی کلمات میبینم بعدش باید یه چیز دیگه ببینم یا بعضی کلمات حتی اگه مخصوصا بهشون فکر کنم باید جمله بگم یا همش حس گناه دارم. از عدد ۲۰ و ۲۱ حس بدی گرفتم بعدش بگم ۲۹ و ۲۸ و ۲۹ و دوباره بعدش بگم ۱ و ۴ و ۱ و ۴ که به ۳۳ و ۳۶ و ۳۸ نرسه از ۳۰ و ۳۴ و ۳۹ رد شه! اگه بعد از کلمه الو بشنوم سلام حتما باید سلام بگم اگه ب
قبل از اینکه اینو بگم یه اسم مقدس بشنوم باید بعدش بگم. جلوی افکارمون هم نمیتونم بگیرم چیزایی که نمیخوام میاد تو ذهنم یهویی به خدا فحش میده الان خیلی کم حرف شدم همش حواسم باید به کلماتی که میگم باشه که یه وقت کلمه هایی که مغزم برام ممنوع کرده نگم خیلی رو ماه آخر یه خط اگه این کلمه ها رو ببینم
در ، با، از ، برای، و کلی کلمه دیگه باید حتما برگردم عیی یه کلمه دیگه ببینم.
و اینا حالا خیلی هست خیلی خیلی حتی به زور رنگ میگم با رنگ ها قهره فقط آبی فعلا مونده! تو مهمونی ها خلم طرف حرم میزنه من هی یه دز و دیوار نگاه میکنم هی حرف میزنم بقیه فکر میکنن با خودم حرف میزنم ولی من فقط چیزایی که مجبور میشم میگم.
با گوشی به زور کار میکنم بقیه همش سرشون داد میزنم حتی بعضی وقتا یکی یه دستور خیلی ساده میده من این فکر میاد تو ذهنم که کاش میشد مثلا بهش پول میدادم که ساکت شه! موقع رفتن از یه فرش به یه فرش دیگه یاید حواسم باشه فکر بد نداشته باشم حتی یه کلمه ممنوع شده بگم اگه اولین کلمه ای باشه که موقع رفتن به اون فرش یا اون مکان گفتم باشه ، حتی اگه نیم ساعت هم چیزی نگفته بوده باشم باید برگردم ذهنم میگه در واقع من اونجام من هنوز اینجا نیستم!!! خیلی کلافه کنندس من با گوشی بازی نمیتونم بکنم از یه طرفی بازی های کامپیوتری پولیه من خیلی بازی می‌کردم وقتی فهمیدم پولیه دیگه بازی نکردم همش صحنه های اون بازیا میان تو ذهنم من هی میگم بعدا میخرمشون نگرانی نداره ولی همش صحنه های اونا موقع ذکر گفتن میاد تو ذهنم اعصابم خورد میشه تکرار میکنم موقع نشستن باید حواسم جمع باشه. وجدانم سختگیره حس میکنه برای کوچکترین کارم گناه کردم. کلافه کلافه شدم.

ماهان
ماهان
2 ماه قبل

سلام آقای دکتر من وسواس تکرار دارم یعنی بعضی از کار ها رو دو بار یا جوری انجام میدم که تعداد تکرارش زوج باشه و یه وسواس دیگه هم دارم که مثلاً وقتی یه کلاه جدید میخرم و ازش استفاده میکنم احساس میکنم که اون کلاه قبلی باعث خوشببختیم می‌شد و این کلاه جدید منو کم اهمیت میکنه و جالب اینجاست که چند ماه پیش یه کلاه خریدم از اون به بعد هی خوش شانسی آوردم ولی یه هفته پیش یه کلاه دیگه خریدم و بعد از بد شانسی آوردم بعدش عصبانی شدم و کلاه جدید رو پاره کردم و دوباره خوش شانسی آوردم آیا این بیماری اسمی داره؟

مریم
مریم
2 ماه قبل

سلام اقای دکتر من از بچگی کم رو بودم با یک مادر بی ثبات ونامتعادل هم بزرگ شدم به تشخیص روانپزشک اختلال دوریگزین هستم متاهلم بعد از بچه دار شدن اضطراب زیادی گرفتم ارامش ندارم فکرهای مزاحم زیاد دارم زندگیم فلج شده اعتماد به نفس ندارم خیلی رنج میکشم به روانشناس مراجعه کردم نتیجه نداشت میخاستم بدونم درمان داره؟

دکمه بازگشت به بالا