اختلالات و بیماری های روانسلامت روانکلینیک افسردگی و دوقطبی

انواع افسردگی در روانشناسی و علایم هر یک

همه ما انسان‌ها دوره‌های غم و اندوه عمیق را تجربه‌ می‌کنیم. این احساسات بسته به شرایط معمولاً طی چند روز یا چند هفته از بین‌ می‌روند. اما غم و اندوه عمیقی که بیش از دو هفته طول بکشد و بر عملکرد شما تأثیر‌ می‌گذارد ممکن است نشانه افسردگی باشد.در ادامه این مطلب از دپارتمان سلامت روان مجله سلامت دکتر بهشتیان با انواع افسردگی و علائم هر کدام بیشتر آشنا خواهیم شد.

برخی علائم شایع افسردگی عبارتند از:

  • احساس عمیق غم و اندوه
  • کج­خلقی
  • احساس بی­ارزشی یا ناامیدی
  • تغییر اشتها
  • تغییر خواب
  • کمبود انرژی
  • عدم توانایی در تمرکز
  • مشکل داشتن در انجام فعالیت­های روزمره
  • از دست علاقه به چیزهایی که قبلاً از آن­ها لذت‌ می‌برید
  • اجتناب از دیدن دوستان
  • فکر کردن زیاد به مرگ یا داشتن افکار خود آزار

افسردگی بر هرکس به شکل متفاوتی تاثیر‌ می‌گذارد و ممکن است شما فقط برخی از این علائم را داشته باشید، یا حتی علائمی داشته باشید که اینجا ذکر نشده است. البته فراموش نکنید که طبیعی است هر از گاهی برخی از این علائم داشته باشید و در عین حال به افسردگی هم دچار نباشید. اما اگر این علائم به قدری شدید شوند که بر زندگی روزانه شما کنند، ممکن است نشانه افسردگی شما باشند.

افسردگی انواع متفاوت زیادی دارد. اگرچه انواع افسردگی در برخی نشانه‌ها مشترک با هم هستند، اما تفاوت‌های مهمی نیز دارند. در این مطلب با انواع افسردگی و علایم هر یک آشنا خواهید شد. شناخت نوع افسردگی به انتخاب روش درمان افسردگی کمک می کند.

افسردگی اساسی

افسردگی اساسی (MDD) از شایع ترین انواع افسردگی است که با نام اختلال افسردگی اساسی، افسردگی کلاسیک، یا افسردگی تک قطبی نیز شناخته شده است. این اختلال بسیار متداول است، و در ایالات متحده حدود ۱۶.۲ میلیون بزرگسال حداقل یک بار افسردگی اساسی را تجربه کرده اند. افراد مبتلا به افسردگی اساسی هر روز بیشتر علائم افسردگی را احساس می­کنند. MDD مثل بسیاری از اختلالات روانی ممکن است هیچ ربطی به اتفاقات اطرافتان نداشته باشد. در واقع ممکن است شما یک خانواده دوست داشتنی، هزار دوست و یک کار رویایی داشته باشید. ممکن است آنقدر زندگی­تان خوب باشد که همه به شما حسادت بورزند اما باز هم افسرده باشید! حتی اگر هیچ دلیل واضحی برای افسردگی شما وجود نداشته باشد به این معنا نیست که اصلا افسرده نخواهید شد یا خیلی راحت‌ می‌توانید از آن گذر کنید.

 افسردگی شدید چنین علائمی دارد:

  • احساس ناامیدی، غم و اندوه
  • مشکلات خواب یا زیاد خوابیدن
  • کمبود انرژی و احساس خستگی
  • از دست دادن اشتها یا پرخوری
  • احساس درد بی­دلیل
  • از دست دادن علاقه به فعالیت‌هایی که قبلا لذت­بخش بودند
  • عدم تمرکز، مشکلات حافظه و عدم توانایی در تصمیم گیری
  • احساس بی ارزشی یا ناامیدی
  • نگرانی و اضطراب مداوم
  • افکار مربو به مرگ، آسیب زدن به خود یا خودکشی

این علائم ممکن است چند هفته یا حتی چند ماه طول بکشند. برخی افقط یک دوره از افسردگی اساسی، و برخی در تمام طول عمرشان دوره‌هایی از MDD را تجربه‌ می‌کنند. این اختلال صرف نظر از اینکه علائم چقدر طول بکشند،‌ می‌تواند مشکلات زیادی در روابط و فعالیت‌های روزانه شما ایجاد کند.

افسردخویی یا افسردگی مداوم

اختلال افسردگی ‌مداوم که دیستایمی یا افسردگی مزمن هم نامیده‌ می‌شود، نوعی افسردگی است که حداقل دو سال به طول‌ می‌انجامد. افسردگی ‌مداوم معمولا به اندازه افسردگی اساسی شدید نیست اما به هر حال، شبیه آن است و انجام کارهای روزانه را دشوار‌ می‌سازد.

برخی علائم افسردگی ‌مداوم عبارتند از:

  • غم و اندوه عمیق یا ناامیدی
  • اعتماد به نفس پایین یا احساس بی­کفایتی
  • عدم علاقه به چیزهایی که قبلاً از آنها لذت‌ می‌بردید
  • تغییر ر اشتها
  • تغییر در الگوهای خواب، یا کم انرژی شدن
  • مشکلات حافظه و تمرکز
  • ناتوانی در انجام فعالیت‌های تحصیلی یا شغلی
  • عدم توانایی شاد بودن حتی در موقعیت‌های شادی
  • انزوای اجتماعی

اگرچه این نوع افسردگی طولانی مدت است اما شدت علائم ممکن است چند ماه قبل از وخیم شدن اختلال کاهش یابد. برخی افراد قبل یا در طی دوره اختلال افسردگی ‌مداوم، به دوره‌هایی از افسردگی اساسی هم مبتلا‌ می‌شوند. به این حالت افسردگی مضاعف[۱] گفته‌ می‌شود. چون افسردگی ‌مداوم سال‌ها طول‌ می‌کشد، برخی مبتلایان این علائم را به عنوان بخشی از زندگی طبیعی خود می­پذیرند.

افسردگی مانیک یا دوقطبی

افسردگی مانیک شامل دوره‌های مانیا یا هیپومانیا است. در این دوره احساس بسیار شاد هستید، اما به زودی دوره افسردگی جای این همه شادی را‌ می‌گیرد. افسردگی مانیک نامی قدیمی اختلال دو قطبی است. برای ابتلا به اختلال دوقطبی نوع I باید یک دوره شادی (مانیا) را که هفت روز طول – یا در صورت نیاز به بستری کمتر از تین مدت – طول‌ می‌کشد تجربه کنید. ممکن است قبل یا بعد از یک دوره مانیک، به یک دوره افسردگی مبتلا شوید

علائم دوره افسردگی در این نوع اختلال شبیه علائم افسردگی اساسی:

  • احساس غم و یا پوچی
  • کمبود انرژی
  • خستگی
  • مشکلات خواب
  • در تمرکز مشکل دارید
  • کاهش فعالیت
  • از دست دادن علاقه به فعالیت‌های قبلاً لذت بخش
  • افکار خودکشی

نشانه‌های دوره مانیا هم عبارتند از:

  • انرژی بالا
  • کاهش نیاز به خواب
  • تحریک پذیری
  • زیاد فکر کردن و زیاد صحبت کردن
  • تصور اینکه آدم مهمی هستید
  • افزایش کاذب اعتماد به نفس
  • رفتار غیرمعمول، ریسک پذیر شدن، و احتمال آسیب­زدن به خود
  • احساس سرخوشی،، “بالا بودن” یا سرمستی

در صورت شدید بودن دوره‌های افسردگی ممکن است توهم و هذیان هم بروز کنند.هیپومانیا شکل ضعیف­تر مانیا است. البته گاهی دوره‌های مختلط، یعنی ترکیبی از علائمع مانیا و افسردگی هم دیده‌ می‌شوند.

اختلال دوقطبی نیز انواع مختلفی دارد.

سایکوز افسرده ­ساز

برخی از افراد مبتلا به افسردگی اساسی، دوره‌های از دست دادن ارتباط با واقعیت را هم تجربه‌ می‌کنند. در این حالت که به سایکوز افسرده­ساز معروف است ممکن است توهم و هذیان هم بروز کنند. تجربه همزمان این دو وضعیت نظر بالینی به عنوان «اختلال افسردگی اساسی با ویژگی‌های سایکوتیک» شناخته‌ می‌شود. البته برخی نیز آن را سایکوز افسرده­ساز یا افسردگی سایکوتیک می­نامند.

توهم زمانی روی‌ می‌دهد که شما چیزی‌ می‌بینید،‌ می‌شنوید،‌ می‌چشید، یا احساس‌ می‌کنید که در واقعیت آنجا وجود ندارد. مثلا ممکن است صداهایی را بشنوید یا افرادی را ببینید که کنار شما حضور ندارند هذیان نیز به یک باور قوی غلط یا کاملا بی­ربط گفته‌ می‌شود. البته کسی که سایکوز دارد همه اینها را واقعی و درست‌ می‌پندارد. افسردگی همراه با سایکوز ممکن است نشانه‌های فیزیکی مثل بی­حرکت نشستن یا کند راه رفتن را هم به همراه داشته باشد.

افسردگی پیش و پس از زایمان

افسردگی پیش از زایمان، که از نظر بالینی اختلال افسردگی اساسی با آغاز دوره بارداری است، در طی بارداری یا چند هفته قبل از زایمان روی‌ می‌دهد. البته این اختلال غالبا افسردگی پس از زایمان نامیده‌ می‌شود. اما این اصطلاح فقط برای افسردگی بعد از به دنیا آمدن کودک بکار‌ می‌رود. افسردگی پیش از زایمان ممکن است در دوره بارداری شما روی دهد.

تغییرات هورمونی در دوره بارداری و زایمان ممکن است تغییراتی در در مغز، و در نتیجه، در خلق شما ایجاد کنند. فقدان خواب و ناراحتی جسمی غلبا با بارداری همراهند و مدتی از زایمان هم وضعیت به همین شکل باقی‌ می‌ماند.

گاهی علائم افسردگی پیش از زایمان به اندازه علائم افسردگی اساسی شدید‌ می‌شوند:

  • احساس اندوه
  • اضطراب
  • عصبانیت یا خشم
  • احساس فرسودگی
  • نگرانی شدید در مورد سلامتی و ایمنی کودک
  • مشکل در مراقبت از خود یا نوزاد
  • افکار مربوط به آسیب رساندن به خود یا کودک

هرچند افسردگی پیش از زایمان ممکن است برای همه مادران روی هد اما زنانی که فاقد حمایت اجتماعی هستند، یا قبلا همبه افسردگی شدید مبتلا شده اند بیشتر در معرض خطر هستند.

اختلال غمگینی پیش از قاعدگی

اختلال غمگینی پیش از قاعدگی (PMDD) شکل شدید سندرم پیش از قاعدگی (PMS) است. علائم PMS‌ می‌تواند معمولا هم جسمی و هم روانی است اما علائم غمگینی پیش از قاعدگی عمدتاً روانی هستند. این علائم روانی از علائم مربوط به PMS شدیدتر هستند. مثلا برخی زنان چند روز قبل از قاعدگی هیجانی­تر‌ می‌شوند، اما زنی که PMDD دارد تا حدی دچار افسردگی و ناراحتی هم‌ می‌شود اما‌ می‌تواند کارهای روزمره­اش را انجام دهد.

سایر نشانه‌های اختلال غمگینی پیش از قاعدگی عبارتند از:

  • احساس گرفتگی، نفخ
  • حساسیت پستان ها
  • سردرد
  • درد مفاصل و ماهیچه‌ها
  • احساس غم و ناامیدی
  • تحریک پذیری و عصبانیت
  • نوسانات شدید خلقی
  • تمایل شدید به خوردن یا پرخوری
  • حملات هراس یا اضطراب
  • کمبود انرژی
  • مشکل در تمرکز
  • مشکلات خواب

به نظر‌ می‌رسد که غمگینی پیش از قاعدگی هم مثل افسردگی پیش از زایمان به خاطر تغییرات هورمونی بروز‌ می‌کند. علائم این نوع افسردگی معمولاً درست پس از تخمک گذاری شروع‌ می‌شود و بعد از پریود شدن، کاهش‌ می‌یابد.

برخی از زنان PMDD را فقط یک حالت بد و شدید PMS‌ می‌دانند اما PMDD ممکن است خیلی شددیتر شود و زن حتی به خودکشی هم فکر کند.

افسردگی فصلی

یی دیگر از انواع افسردگی، افسردگی فصلی، که اختلال عاطفی فصلی و از نظر بالینی اختلال افسردگی اساسی با الگوی فصلی نامیده‌ می‌شود، نوعی افسردگی مربوط به برخی فصل هست. این نوع افسردگی غالبا در فصل زمستان روی‌ می‌دهد. علائم معمولا و همچنان که روزها کوتاه­تر‌ می‌شوند آغاز شده و در طول زمستان ادامه‌ می‌یابند. این علائم در زیر ذکر شده اند:

  • انزوای اجتماعی
  • افزایش نیاز به خواب
  • افزایش وزن
  • احساس روزانه ناراحتی، ناامیدی و بی­ ارزشی

افسردگی فصلی ممکن است با گذر روزها بدتر شود و حتی به فکر خودکشی بینجامد اما با نزدیک شدن بهار، علائم کاهش‌ می‌یابند. این نوع افسردگی احتمالا ناشی از تغییر در ریتم بدن شما به افزایش نور طبیعی است.

افسردگی موقعیتی

افسردگی موقعیتی، که از نظر بالینی اختلال سازگاری با خلق افسرده نام دارد، شباهت زیادی با افسردگی اساسی دارد. اما این نوع افسردگی در ارتباط با یک رویداد یا موقعیت خاص بروز‌ می‌کند مثل:

  • مرگ یک عزیز
  • ابتلا به یک بیماری جدی یا یک واقعه تهدیدکننده زندگی
  • مواجهه با مشکلات طلاق یا حضانت کودک
  • قرار گرفتن در روابطی عاطفی یا جسمی آزاردهنده
  • بیکاری و بروز مشکلات مالی جدی
  • دچار شدن به مشکلات قانونی دشوار

هرچند احساس ناراحتی و عصبی شدن در چنین موقعیت‌هایی طبیعی است (و حتی ممکن است بخواهید مدتی از دیگران دور باشید) اما افسردگی موقعیتی زمانی روی‌ می‌دهد که این احساسات بسیار فراتر از واقعه باشند و در کارهای روزمره شما اختلال جدی ایجاد کنند.

علائم افسردگی موقعیتی طی سه ماه بعد از وقوع حادثه شروع شده و معمولا عبارتند از:

  • گریه‌های مکرر
  • احساس ناراحتی و ناامیدی
  • اضطراب
  • تغییر در اشتها
  • مشکلات خواب
  • درد در قفسه سینه یا سایر اعضای بدن
  • فقدان انرژی و احساس خستگی
  • عدم تمرکز
  • انزوای اجتماعی

افسردگی غیر عادی (آتیپیک)

افسردگی آتیپیک به نوعی افسردگی گفته‌ می‌شود که وقتی یک اتفاق مثبت روی‌ می‌دهد به طور موقت از میان‌ می‌رود. درمانگر ممکن است این اختلال را اختلال افسردگی اساسی با ویژگی‌های غیرعادی بنامد. این اختلال برخلاف نامش چندان هم غیرعادی و نادر نیست. البته نام این اختلال به این معنا نیست که از سایر شکل‌های افسردگی کمتر یا بیشتر جدی است.

ابتلا به افسردگی آتیپیک تاحدی مشکل­ آفرین است زیرا ممکن است همیشه برای دوستانتان (یا حتی خودتان) افسرده «به نظر» نرسید. این افسردگی در دوره افسردگی اساسی و افسردگی ‌مداوم هم ممکن است روی دهد.

سایر علائم افسردگی آتیپیک عبارتند از:

  • افزایش اشتها و افزایش وزن
  • اختلال در الگوی خوردن
  • تصویر بد بدن
  • خوابیدن خیلی بیشتر از حد معمول
  • بیخوابی
  • سنگینی در بازوها یا پاها که بیش از یک ساعت در روز طول‌ می‌کشد
  • احساس طرد و حساسیت به انتقاد
  • درد در اعضای مختلف بدن

از کجا بدانم چه نوع افسردگی دارم؟

اگر احساس‌ می‌کنید به نوعی افسردگی مبتلا شده اید بسیار مهم هست که حتما نزد یک روانشناس بروید. همه انواع افسردگی که اینجا توصیف کردیم قابل درمان هستند، هرچند ممکن است پیدا کردن درمان مناسب با نوع افسردگی شما کمی طول بکشد. اگر قبلا هم یک دوره افسردگی داشته اید و فکر‌ می‌کنید ممکن است باز هم مبتلا شوید، در اسرع وقت به یک روانپزشک یا یک متخصص حوزه سلامت روان مراجعه کنید. اما اگر قبلا افسردگی نداشته اید، اول به سراغ پزشک خانوادگی­تان بروید زیرا برخی علائم افسردگی به یک مشکل فیزیکی زیربنایی ربط دارد که حتما باید درمان شود.

سعی کنید تا جایی که‌ می‌توانید اطلاعات لازم را در اختیار پزشکتان قرار دهید، مثلا:

  • چه زمانی متوجه علائم شدید؟
  • این علائم چه تاثیری بر زندگی روزمره شما داشته است؟
  • آیا اختلال روانی دیگری هم تجربه کرده اید؟
  • آیا سابقه اختلال روانی در خانواده شما وجود دارد؟
  • آیا داروی گیاهی یا شیمیایی خاصی مصرف‌ می‌کنید؟

شاید گفتن همه واقعیت‌ها برایتان دشوار باشد اما سعی کنید این کار را انجام دهید. این کار به پزشکتان کمک‌ می‌کند مشکل­تان را دقیق­تر تشخیص دهد و شما را به یک متخصص مناسب ارجاع دهد.

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟

میانگین امتیازات ۵ از ۵
از مجموع ۴۲ رای
منابع
123
guest
13 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Mahi
Mahi
7 ماه قبل

من دچار افسردگی موقتم و در همین حالت مجبورم خودمو خوب نشون بدم جلوی فامیل و …
اما بعد از ۳ سال کسی که میخواستم رو از دست دادم و بخاطر همین با این مشکل مواجه شدم
نمیدونم واقعا چطوری میتونم فراموش کنم …

علیرضا
علیرضا
9 ماه قبل

من که فقط میخام بمیرم رفتن به اینجور جاها که فایده ای نداره اونا مگه معجزه میکنن که همه شما میگید باید بریم پیش روانشناسا

سرحال باشید
سرحال باشید
پاسخ به  علیرضا
2 ماه قبل

قرآن بخوان و در آن تدبر کن

Unknown
Unknown
9 ماه قبل

خیلی وقته پدر مادرم از هم جدا شدن و من خیلی وقته دچار مرحله عمیق افسردگی هستم تمام علایم رو دارم و فقط یه چیزی به دوستای که میخونن نظرو بگم اگه مشکل روحی روانی دارید حتما درمانش کنید چون تو دراز مدت باعث بیماری های دیگه که خودم گرفتار شدم هم بشید

Elena
Elena
10 ماه قبل

۶ ساله پیش مشاور میرم و اثرات افسردگی دارن حتی شدیدتر میشن. مراجعه به تراپیست (رواندرمانگر) رو پیشنهاد میکنید یا روانپزشک؟

عرفان
عرفان
2 سال قبل

از همش بدتر افسرده خویی یا همون افسردگی مداوم و مزمن هست که شخصا سالهای سال هست که گرفتارش هستم و به شدت هم احساس ناتوانی و درماندگی میکنم

حدیث
حدیث
پاسخ به  عرفان
1 سال قبل

افسردگی مزمن خیلی مدت هست با دارو درمان میشه

زهرا قاسمي
زهرا قاسمي
2 سال قبل

چطوري بايد به خانواده فهموند كه نياز به يك روانشناس داريم در صورتي كه هيچ اعتقادي به روانشناس و افسردگي ندارند؟

زهرا
زهرا
پاسخ به  زهرا قاسمي
2 سال قبل

منم همین شرایطو داشتم اونامنونمیبردن ولی من حالم خیلی بدبود رودرسم خیلی حساس بودن نرفتم مدرسه ومحکم پاش وایسادموگفتم تامنونبرین پیش روانپزشک به مدرسه نمیرم

امید
امید
پاسخ به  زهرا قاسمي
1 سال قبل

منم همین مشکلو دارم

Elena
Elena
پاسخ به  زهرا قاسمي
10 ماه قبل

اگه هنوز نتونستی راضیشون کنی میتونی منطقی بهشون بگی همونطور که برای بیماری جسمانی باید برم دکتر، واسه سلامت روحیمم به مشاور نیاز دارم و منطقی براشون توضیح بدی. سعی کن بعد از مراجعه درباره ی اثرات مثبتی که واست داشته حرف بزنی (اگه مسئلشون هزینست، میتونی با پول پس انداز خودت بری پیش یه مشاور قیمت مناسب)

مهران
مهران
3 سال قبل

سلام ایا راهی برای درمان افسردگی هست
چون دیگر توان و تحملی ندارم

کاربران ناشناس
کاربران ناشناس
پاسخ به  مهران
2 سال قبل

افسردگی برای بیماری های روحی مثه سرماخوردگی میمونه همون اندازه رایج و همون اندازه قابل درمان ولی ب شرطی ک هرچه زودتر شخص ب تراپیست و روانشناس مراجعه کنه

دکمه بازگشت به بالا