۱۱ شرط موفقیت درمان وسواس (+صوت) بروز رسانی ۱۴۰۳
در این مطلب از دپارتمان سلامت روان مجله سلامت دکتر بهشتیان با ۱۱ شرط موفقیت درمان وسواس اشاره می کنم و در پایان هم به سئوال آیا درمان وسواس فکری بدون دارو امکان پذیر است پاسخ می دهم.
در طول حدود ۲۰ سال تجربه درمان وسواس بیش از ۱۰ هزار مراجع نکات بسیار مهمی را متوجه شده ام که فکر می کنم می تواند برای هرکسی که می خواهد بر این اختلال غلبه کند مفید باشد. به همین دلیل لیستی از نکاتی که می تواند به شما کمک کند بهتر و سریعتر بر وسواس خود غلبه کنید را آماده کرده ام. علی رغم اینکه برخی از نکات واضح و بدیهی به نظر می رسند، بسیار جای تعجب دارد که حتی برخی از مراجعان باهوش و اهل مطالعه هم در مورد این نکات چیزی نمی دانستند.
ممکن است از برخی موارد این لیست خوشتان نیاید چون چیزی نیست که دوست داشته باشید بشنوید. با این وجود اگر می خواهید بر وسواس خود غلبه کنید، باید آن ها را بپذیرید.
۱- برخی از انواع وسواس، مزمن است.
به طور کلی علت ایجاد وسواس را می توان به دو دسته تقسیم کرد.
الف- وسواس هایی که ریشه آن عوامل ژنتیک و فیزیولوژیک است. افرادی که مثلا پدر، مادر یا دیگر بستگان وسواس شدید دارند. این نوع از وسواس ها شبیه دیابت و آسم هستند. یعنی می توانید آن را کنترل کنید و علایم آن را کم کنید اما نمی توانید آن را درمان کنید. پس در صورتی که علت وسواس شما ژنتیک باشد هدف گذاری شما باید تلاش برای کنترل آن باشد.
ب- وسواس های دسته دوم وسواس هایی هستند که بر اثر تجربیات و اتفاقات گذشته در شما ایجاد شده است. تجربیات گذشته ما در بخشی از مغز به نام حافظه روندی ذخیره می شود و در رفتار ، افکار و احساسات ما تاثیر زیادی دارند. ما نسبت به این بخش مغز هشیاری نداریم و اصطلاحات به آن ناهشیار یا ضمیر ناخودآگاه می گویند.
مثلا فردی که حادثه یا حوادث ناگواری را در گذشته تجربه کره باشد و یا فردی که در کودکی مورد بی توجهی و بی محبتی قرار گرفته باشد ممکن است در بزرگسالی به وسواس مبتلا شود. این دسته از وسواس ها را می توان درمان کرد. معمولا این نوع از وسواس ها دلیل ناخودآگاه دارند. که با کار روی دلایل ناخودآگاه وسواس درمان می شود.
نکته بسیار مهم: اینکه یکی از بستگان شما (مثلا خواهر ، دایی، عمه و …) مبتلا به وسواس باشد لزوما بدین معنی نیست که ریشه اصلی وسواس شما ژنتیک است و وسواس شما قابل درمان نیست. عوامل متعددی از جمله نوع وسواس، شدت وسواس، ریشه های خانوادگی و …. باید بررسی شوند تا مشخص شود آیا وسواس شما جزو وسواس هایی درمان پذیر است یا کنترل پذیر.
مطلب پیشنهادی: اختلال شخصیت وسواسی چیست؟
۲- دو جزء اصلی وسواس، تردید و احساس گناه است
دو مورد از مشخصه های وسواس، داشتن تردید و احساس گناه است. تا این واقعیت را نفهمید، وسواس را نخواهید فهمید.
در دهه ی ۱۹۴۰، وسواس با عنوان “اختلال تردید” شناخته می شد. فرد وسواسی ممکن است به ابتدایی ترین واقعیت ها درمورد خودش، دیگران یا دنیایی که در آن زندگی می کند، شک کند. دلیل این تردید می تواند عوامل ناخودآگاه باشد. مثلا احساس عدم امنیت درونی می تواند منجر به ایجاد تردیدهایی در زندگی بیرونی شود.
من بیمارانی را دیده ام که به جنسیت ، سلامت عقل ، احتمال اینکه قاتل شوند و چیزهای دیگر شک کرده اند. حتی بیمارانی داشته ام که درمورد زنده بودن یا نبودن خودشان تردید داشتند.
این شک و تردید می تواند حتی بر باهوش ترین افراد هم غالب شود. چون ریشه این شک ها بخش های داخلی مغز(ساب کورتیکال) است و در کنترل فرد نیست. همین شک و تردید است که بیمار را مجبور می کند همه چیز را بارها چک کنند یا دائما از خودش و دیگران سوال بپرسد.
گناه نیز بخش زجرآور دیگر این بیماری است. شما می توانید به راحتی درمورد هر چیزی به یک بیمار وسواسی، احساس گناه بدهید. آن ها خود را برای چیز هایی مقصر می دانند که هیچ کس هرگز فکرش را هم نمی کند. دلیل احساس گناه بیماران وسواسی هم ناهشیار است.
تا زمانی که احساس گناه ناهشیار این بیماران درمان نشود وسواس ریشه کن نخواهد شد. به همین دلیل همیشه به دانشجویانم تاکید می کنم در درمان وسواس حتما روی ریشه های احساس گناه مراجعان خود کار کنید.
۳- شما می توانید درمقابل انجام اعمال وسواسی مقاومت کنید اما نمی توانید جلوی یک فکر وسواسی را بگیرید.
افکار وسواسی یا به خاطر واکنش های بیوشیمیایی یا بخش ناهشیار مغز تولید می شوند و برای بیماران وسواسی کاملا واقعی به نظر می رسند.پس شما هشیارانه نمی توانید جلوی آنها را بگیرید.
مطالعاتی که روی سرکوب افکار انجام شده نشان می دهد هرچه بیشتر بخواهید به موضوعی فکر نکنید، به شکل متناقضی، بیشتر به آن موضوع فکر خواهید کرد.
دو راهکار برای کنترل افکار وسواسی وجود دارد:
راهکار اولی که به مراجعانم می گویم این است :« اگر می خواهید کمتر به آن فکر کنید، بیشتر به آن فکر کنید.» شما نه می توانید از این افکار وسواسی فرار کنید و نه می توانید مانع احساس اضطراب و ترس ناشی از آن ها شوید. ترس نیز در ذهن زاده می شود و برای غلبه بر آن بسیار اهمیت دارد که بپذیرید هیچ راه فراری نیست و باید با آن مواجه شوید.
راه کار دوم پیدا کردن دلیل ایجاد افکار وسواسی در شماست. ریشه فکر وسواسی اضطراب درونی است و اضطراب درونی هم ناشی از تعارضات دورنی است و تا زمانی که تعارضات درونی خود را درمان نکنید وسواس فکری شما از بین نخواهد رفت.
۴- درمان روان پویشی بهترین روش درمان و درمان شناختی-رفتاری بهترین روش کنترل وسواس است.
به طور کلی به جز دارو درمانی دو روش کلی برای درمان وسواس داریم. درمان شناختی رفتاری که به کنترل علایم وسواس کمک می کند و درمان روان پویشی که می تواند وسواس را درمان کنند. اما این که کدام روش درمانی برای شما مناسب تر است بستگی به علل، طول مدت و ریشه های وسواس شما دارد.
افرادی که علت وسواس آنها عوامل فیزیولوژیک و ژنتیک است بهتر است از ترکیب دارو درمانی و درمان شناختی رفتاری استفاده کنند.
اما اگر ریشه اصلی مشکل شما عوامل فیزیولوژیک نیست، درمان روان پویشی می تواند به صورت ریشه ای مشکل شما را حل کند. در درمان پویشی یا دینامیک عوامل ایجاد کننده وسواس در شخص شناسایی و درمان می شود. در این روش درمانی تاکید بر عوامل ناهشیار ایجاد کننده اختلال و درمان آنهاست.
تحقیقات نشان می دهد انداز اثر درمان روان پویشی ۹۱ درصد و درمان شناختی رفتاری ۶۸ درصد است. اما متاسفانه تعداد درمانگران متبحر روانپویشی (به دلیل دشواری بیشتر آن) بر خلاف درمانگران شاختی رفتاری بسیار کمتر است. به همین دلیل در صورت عدم دسترسی به درمانگر روانپویشی متحبر بهتر است به درمانگر شناختی رفتاری علی رغم اثربخشی کمتر مراجعه کنید.
مطلب پیشنهادی: ۴ اشتباه درمانگر شما در درمان اختلال وسواس فکری عملی چیست؟
مهمترین تکنیک درمان شناختی رفتاری برای درمان وسواس، روش مواجهه و جلوگیری از پاسخ است.
مواجهه و جلوگیری از پاسخ؛ شامل رویارویی تدریجی با افکار و موقعیت های ترسناک (مثلا آلودگی)، و مقاومت در برابر انجام وسواس های عملی خود است. هدف این است که در مقابل هر چیز اضطراب آوری مقاومت کنید تا سطح تحمل تان برای آن فکر یا موقعیت اضطراب آور بالا برود و یاد بگیرید که اگر هیچ اقدام محافظتی ای انجام ندهید، هیچ اتفاقی نمی افتد.
۵- دارو درمانی علی رغم مفید بودن، به تنهایی کافی نیست.
معمولا اکثر افراد برای مشکلات خود، به دنبال راه حل های ساده، سریع و آسان می گردند. با اینکه همه ی بیماران مبتلا به وسواس دوست دارند یک راهکار جادویی پیدا کنند تا علائم شان را به سرعت از بین ببرد، اما متاسفانه چنین روشی وجود ندارد.
دارو درمانی اگرچه می تواند مفید و کمک کننده باشد، اما به تنهایی کافی نیست. به طور کلی می توان گفت دارو ۳۰ الی ۷۰ درصد نشانه های وسواس شما را کاهش می دهد که خیلی خوب است، اما کافی نیست. افراد معدودی هستند که فقط با مصرف دارو کاملا خوب می شوند.
مراجعان معمولا از من می پرسند که بهترین دارو برای وسواس چیست؟ پاسخ من دارویی است که بهترین نتیجه را برای شما داشته باشد.
من همیشه درمورد دارو ها می گویم :« هر دارویی برای فردی مفید است، اما هیچ دارویی برای همه مفید نیست.» دارویی که برای شخص دیگری مفید بوده، ممکن است برای شما مفید نباشد.
ایراد دیگر دارو درمانی این است که معمولا پس از قطع مصرف، علایم وسواس مجددا عود می کنند. دلیلش هم این است که دارو بیشتر کنترل کننده علایم است تا درمان کننده آن. فقط درمان های پویشی می تواند وسواس را ریشه کن کند ( البته به شرط وسواس ریشه فیزیولوژیک شدیدی نداشته باشد).
یک نکته ی منفی دیگر در مورد دارو، احساس بدی است که مصرف دارو در فرد ایجاد می کند. استفاده از دارو به معنای ضعیف تر بودن شما از دیگران نیست، بلکه به این معناست که بدن شما برای غلبه بر وسواس به این مواد نیاز دارد. شما همیشه نمی توانید با دست خالی جلوی شرایط خاص مغزتان بایستید. به خصوص اگر ریشه مشکل شما عوامل فیزیولوژیک باشد.
۶- RTMS نمی تواند وسواس را درمان کند
RTMS یک روش درمان بسیار پر هزینه و کم اثر است (هزینه ۴۰ جلسه RTMS دو طرفه حدودا ۲۰ میلیون تومان است). در مقایسه با دارو درمانی اثر بخشی دارو درمانی از RTMS بیسار بیشتر است. از طرف دیگر RTMS نمی تواند وسواس شما را درمان کند و اثر مختصر آن هم معمولا دراز مدت نیست. بر همین اساس بین انتخاب دارو و RTMS حتما دارو درمانی را انتخاب کنید.
متاسفانه به خاطر منافع مالی زیاد RTMS ، برخی از روانپزشکان بدون توجه به اثربخشی RTMS و شرایط بیمار، برای تمام بیماران خود با هر نوع اختلالی (وسواس، پانیک، فوبیا، اضطراب اجتماعی و …) RTMS تجویز می کنند.
به طور خلاصه اگر ریشه وسواس شما ژنتیکی و شدت آن زیاد باشد نیاز هست حتما در کنار روان درمانی دارو درمانی همه داشته باشید. اما معمولا RTMS تاثیر چندانی در کنترل و درمان وسواس شما ندارد.
مطلب پیشنهادی: درمان دارویی وسواس فکری عملی چیست؟
چرا RTMS انتخاب مناسبی برای درمان وسواس نیست؟
RTMS (تحریک مغناطیسی ترانسکرانیال مکرر) یک روش درمانی است که با استفاده از امواج مغناطیسی به تحریک نواحی خاصی از مغز میپردازد. این روش بیشتر برای درمان افسردگی مقاوم به درمان استفاده میشود و در برخی موارد برای درمان اختلالات دیگری مانند اضطراب و وسواس نیز پیشنهاد میشود. اما آیا RTMS واقعاً برای درمان وسواس مناسب است؟ در اینجا چند دلیل برای غیرمناسب بودن RTMS برای درمان وسواس فکری عملی (OCD) آورده شده است:
- اثرگذاری محدود:
برخلاف برخی تبلیغات، مطالعات علمی نشان دادهاند که اثربخشی RTMS در درمان وسواس فکری عملی بسیار محدود است. در مقایسه با روشهای دیگر مثل دارو درمانی و رواندرمانیهای مؤثر مانند درمان شناختی-رفتاری (CBT) یا درمان روانپویشی، RTMS تأثیر کمتری دارد. حتی اگر RTMS بتواند به کاهش علائم کمک کند، این اثرات معمولاً کوتاهمدت هستند و به ندرت به بهبودی کامل منجر میشوند. - هزینه بسیار بالا:
یکی از مشکلات اصلی RTMS هزینههای بالای آن است. درمان RTMS برای وسواس معمولاً شامل ۴۰ تا ۶۰ جلسه است که هزینه هر جلسه نیز بسیار بالاست. به طور کلی، هزینه یک دوره کامل RTMS میتواند به چندین میلیون تومان برسد. این در حالی است که نتایج به دست آمده از این روش در مقایسه با هزینهای که باید پرداخت شود، چندان قانعکننده نیست. - عدم درمان ریشهای وسواس:
RTMS عمدتاً به تنظیم انتقالدهندههای عصبی در مغز میپردازد و تمرکز آن روی کاهش علائم است، نه درمان ریشهای مشکل. وسواس فکری عملی (OCD) اغلب ریشه در عوامل ناهشیار، تجربیات گذشته و تعارضات درونی دارد. این نوع درمانها (مانند درمان روانپویشی) به شناسایی و حل این عوامل میپردازند، در حالی که RTMS تنها به تنظیم موقت فعالیت مغز میپردازد و نمیتواند ریشههای روانی اختلال را درمان کند. - خطر عود علائم پس از قطع درمان:
یکی از مشکلات شایع در روشهای درمانی مانند RTMS این است که پس از قطع جلسات درمانی، علائم وسواس ممکن است به سرعت بازگردند. این موضوع به این دلیل است که RTMS بیشتر بر مدیریت علائم تمرکز دارد و نه درمان پایدار. در نتیجه، پس از پایان دوره درمان، احتمال عود بیماری بالا است. - عوارض جانبی احتمالی:
اگرچه RTMS به عنوان یک روش غیرتهاجمی شناخته میشود، اما همچنان ممکن است عوارض جانبی نامطلوبی مانند سردرد، سرگیجه، ناراحتی در ناحیه مورد تحریک و در موارد نادر تشنج ایجاد کند. این عوارض ممکن است برخی از بیماران را از ادامه درمان دلسرد کند. - منافع مالی برخی کلینیکها:
متأسفانه برخی کلینیکها و پزشکان به دلیل منافع مالی، RTMS را به تمامی بیماران با انواع مختلف اختلالات روانی از جمله وسواس فکری عملی پیشنهاد میدهند، بدون اینکه اثربخشی واقعی آن برای این نوع اختلالات به درستی بررسی شده باشد. این موضوع میتواند بیماران را به سمت هزینههای گزاف و درمانهای ناکارآمد سوق دهد.
۷- شما نمی توانید، و نباید، برای مدیریت اضطراب و درمان وسواس خود، به دیگران متکی باشید
اگر برای اطمینان گرفتن، جواب دادن به سوال ها، دست زدن به اشیاء یا انجام وسواس های خود به دیگران نیاز داشته باشید، در زمان تنهایی چه می کنید؟ احتمال زیاد ناتوان و درمانده می شوید.
اگر هم تکالیف درمانی خود را فقط وقتی دیگران به شما یادآوری می کنند و یا غر میزنند، انجام دهید نیز همان اتفاق خواهد افتاد. هیچ کس بیشتر از خودتان نمی تواند به شما کمک کند.
اگر انگیزه ی شما آنقدر کم است که نمی توانید به تنهایی تلاش کنید (با فرض اینکه به افسردگی مبتلا نباشید)، نمی توانید بر وسواس خود غلبه کنید. پس قبل از شروع درمان وسواس خود دلایلی که به شما انگیزه لازم برای درمان می دهد را پیدا کنید.
البته در درمان شناختی رفتاری وسواس بیشتر از تکالیف خانگی استفاده می کند.
۸- هدف هر درمان خوبی این است که شما را درمانگر خودتان کند.
یک روانشناس خوب و یک روش درمانی خوب، کسی یا روشی است که ابزارهای لازم برای مدیریت استرس تان را به شما بدهد. به مرور که جلسات درمانی شما پیش می رود، هدایت درمان باید کم کم از درمانگر به شما منتقل شود.
در جلسات اولیه درمانگر تکالیفی را برای شما تعیین می کند اما به تدریج باید خودتان بتوانید موقعیت های سخت را شناسایی و تکالیف چالش برانگیزی برای خودتان تعیین کنید.
۹- به حس و شهود خود برای تصمیم گیری درمورد نحوه ی مقابله با وسواس اعتماد نکنید.
یک نکته قطعی درباره احساس شما درباره شیوه مقابله با وسواس وجود دارد: همیشه شما را به مسیر اشتباه می کشاند.
تمایل به فرار و اجتناب از موقعیتی که باعث ترس شما می شود کاملا طبیعی و غریزی است (مثلا طبیعی است که از یک سگ خطرناک فرار کنید). اما قضیه ترس های وسواسی فرق می کند. چون ترس های وسواسی ناشی از افکار تکرار شونده درون مغز شما هستند، نمی توانید و نباید از آن ها فرار کنید.
و یکی از دلایل مهم شکست در درمان وسواس همین مساله است. افراد مبتلا به وسواس هرگز آنقدر در مقابل ترسشان مقاومت نمی کنند که بتوانند ببینید حقیقت ندارد.
۱۰- درمان وسواس زمان بر است.
چقدر طول می کشد؟ به اندازه ای که فرد نیاز داشته باشد. بنا به تجربه، می توانم بگویم که فرد مبتلا به وسواس نه چندان پیچیده، به حدود ۶ الی ۱۲ ماه زمان برای بهبودی کامل نیاز دارد.
اگر نشانه ها شدید تر و سرعت پیشرفت فرد کمتر باشد، ممکن است فرایند درمان بیشتر هم طول بکشد. همچنین برخی از افراد نیاز دارند پس از اتمام دوره ی درمان وسواس خود، روی جنبه های دیگر زندگی خود کار کنند.
مثلا ممکن است زمان زیادی از آخرین باری که مهمانی رفته یا شغل ثابتی داشته یا کارهای خانه را انجام داده اند گذشته باشد. تمرین برای انجام این فعالیت ها ممکن است طول دوره درمان را بیشتر کند.
نکته مهم این است که باید درمان خود را کامل کنید. چیزی به نام درمان ناقص وجود ندارد. افرادی که فکر می کنند تنها با درمان نشانه هایی که مقابله با آن ها راحت تر است می توانند مشکل خود را حل کنند، به زودی به خانه ی اول بر می گردند.
برای توضیح دادن این موضوع به بیمارانم، درمان وسواس را به درمان عفونت تشبیه می کنم. از آن ها می پرسم :« آیا از جراح می خواهی همه عفونت را از بدنت خارج کند و یا اینکه بخشی از آن را باقی بگذارد؟»
۱۱- باید مراقب بازگشت علایم وسواس خود باشید.
یکی از جمله های مورد علاقه ی من این جمله است: خوب شدن نیمی از مسیر و خوب ماندن نیم دیگر آن است.
دوباره حرف اولم را تکرار می کنم وسواس مزمن است و پس از درمان باید برای حفظ تغییرات ایجاد شده به موارد خاصی توجه کنید.
یکی از این نکات این است که همیشه با ترس ها و وسواس های خود مقابله کنید و اجازه رشد به آنها ندهید.
علت دیگر بازگشت وسواس این است که گاهی فرد احساس می کند خوب شده و بدون اطلاع دادن به درمانگر یا نزدیکان، مصرف داروهایش را متوقف می کند یا فرایند درمان را نیمه کاره رها می کند.
متاسفانه، مغز شما زمانی که دارو مصرف می کنید خودش را ترمیم و تعمیر نمی کند و زمانی که مصرف دارو را قطع می کنید، مواد شیمیایی درون مغزتان به همان وضعیت ناکارآمد سابق برمی گردد. پس تا زمانی که دوره روان درمانی شما کامل نشده است طبق دستور روانپزشک داروهای خود را مصرف کنید.
نکته آخر هم اینکه، داشتن سبک زندگی متعادل به تداوم بهبودی شما کمک زیادی می کند پس باید تلاش کنید رژیم غذایی مناسب، خواب کافی، ورزش، روابط اجتماعی و کارهای مفید دیگر، را در برنامه روزانه خود بگنجانید تا درمان وسواس و بهبودی شما تداوم پیدا کند.
البته معمولا در درمان پویشی احتمالا عود مجدد اختلال بسیار کمتر است.
چگونه از بازگشت علائم وسواس جلوگیری کنیم؟
بازگشت علائم وسواس فکری عملی (OCD) یکی از چالشهای رایج برای افرادی است که دوره درمانی را پشت سر گذاشتهاند. وسواس به عنوان یک اختلال مزمن، نیازمند مدیریت مداوم است تا از بازگشت علائم جلوگیری شود. خوشبختانه، با رعایت برخی اصول و روشها، میتوان احتمال عود علائم را به حداقل رساند و بهبودی پایدار را حفظ کرد. در ادامه، به چند راهکار مهم برای جلوگیری از بازگشت علائم وسواس اشاره میکنیم:
- ادامه درمان حتی پس از بهبودی ظاهری
یکی از اشتباهات رایج بیماران این است که با مشاهده بهبود در علائم، درمان خود را متوقف میکنند. این مساله به ویژه در افرادی که از دارو استفاده میکنند، بسیار شایع است. قطع ناگهانی دارو یا توقف جلسات رواندرمانی بدون مشورت با پزشک یا درمانگر میتواند منجر به بازگشت علائم وسواس شود. حتی اگر علائم بهبود یافتهاند، ضروری است که درمان خود را تا زمان توصیهشده توسط پزشک ادامه دهید. - مواجهه مستمر با ترسها و وسواسها
یکی از مهمترین تکنیکهای مقابله با وسواس، مواجهه و جلوگیری از پاسخ (ERP) است. این تکنیک به شما میآموزد که به تدریج با موقعیتهای اضطرابآور روبرو شوید و از انجام اعمال وسواسی خودداری کنید. حتی پس از بهبودی، شما باید به این تکنیک ادامه دهید و بهطور مداوم با افکار و موقعیتهای ترسناک خود مواجه شوید تا از رشد مجدد وسواسها جلوگیری کنید. - سبک زندگی متعادل
یکی از نکات کلیدی در جلوگیری از بازگشت علائم وسواس، حفظ یک سبک زندگی سالم و متعادل است. عواملی مانند خواب کافی، تغذیه مناسب، ورزش منظم و مدیریت استرس میتوانند در تقویت سلامت روان شما نقش مهمی ایفا کنند. ورزش بهویژه میتواند به کاهش اضطراب و استرس کمک کند که اغلب محرکهای اصلی وسواسها هستند. - یادگیری تکنیکهای مدیریت استرس
استرس یکی از عوامل اصلی بازگشت علائم وسواس است. یادگیری تکنیکهای مدیریت استرس مانند مدیتیشن، خودآگاهی (Mindfulness)، تنفس عمیق و یوگا میتواند به شما کمک کند تا در مواجهه با شرایط پراسترس زندگی، آرامش خود را حفظ کنید و از عود وسواس جلوگیری کنید. تکنیکهای خودآگاهی به شما کمک میکنند تا افکار وسواسی را بدون قضاوت مشاهده کرده و از واکنشهای اضطرابی نسبت به آنها جلوگیری کنید. - حفظ ارتباط با درمانگر
حتی پس از بهبودی، حفظ ارتباط منظم با درمانگر میتواند به جلوگیری از عود علائم کمک کند. جلسات پیگیری منظم به شما این امکان را میدهد تا تغییرات کوچک در وضعیت روانی خود را زودتر شناسایی کنید و در صورت نیاز، اقدامات لازم را قبل از شدت گرفتن علائم انجام دهید. این جلسات میتوانند به عنوان یک سیستم پشتیبانی عمل کنند تا شما در مسیر بهبودی باقی بمانید. - پرهیز از اجتناب
یکی از ویژگیهای وسواس، ایجاد تمایل به اجتناب از موقعیتها یا افکاری است که باعث اضطراب میشوند. با این حال، اجتناب از این موقعیتها تنها علائم را بدتر میکند و موجب تقویت وسواس میشود. در عوض، شما باید به طور مستمر تلاش کنید تا با ترسها و اضطرابهای خود روبرو شوید و از اجتناب از آنها خودداری کنید. - پیشگیری از بازگشت افکار وسواسی با تمرینهای ذهنی
وسواسها اغلب از افکار تکراری و مزاحم ناشی میشوند. تمرینهای ذهنی مانند تمرینهای شناختی-رفتاری (CBT) و تکنیکهای شناختی پیشرفته میتواند به مدیریت این افکار کمک کند. به عنوان مثال، میتوانید از تکنیکهای تغییر افکار منفی به افکار منطقی استفاده کنید یا از روشهای مواجهه ذهنی برای کاهش تأثیر افکار وسواسی بهره بگیرید. - پذیرش احساسات و افکار خود
بسیاری از افرادی که وسواس دارند، تمایل دارند افکار و احساسات ناخوشایند خود را سرکوب کنند. این سرکوب اغلب منجر به افزایش اضطراب و تکرار وسواس میشود. در عوض، شما باید افکار و احساسات خود را بپذیرید و به آنها اجازه دهید که بدون قضاوت و سرکوب در ذهن شما حضور داشته باشند. این رویکرد به کاهش اضطراب ناشی از وسواس کمک میکند. - آماده بودن برای عود احتمالی
حتی با رعایت تمامی این نکات، احتمال عود وسواس همیشه وجود دارد. مهم است که در صورت بازگشت علائم، به جای ترسیدن یا دلسرد شدن، آن را به عنوان بخشی از فرایند بهبودی بپذیرید و از تکنیکهای درمانی خود استفاده کنید. اطلاع داشتن از این که عود علائم طبیعی است و قابل مدیریت، میتواند به شما کمک کند تا با آن به طور سازندهای برخورد کنید
آیا درمان وسواس فکری بدون دارو امکان پذیر است؟
پاسخ به این سئوال نیاز به بررسی بیشتری دارد و پاسخ ساده بله یا خیر ندارد. برای بسیاری از افراد درمان وسواس فکری بدون دارو امکان پذیر است و می توان وسواس فکری این افراد را بدون دارو و فقط با روان درمانی درمان کرد.
برای برخی از افراد درمان وسواس فکری بدون دارو در دراز مدت امکان پذیر است اما باید مدت کوتاهی دارو مصرف کنند (بین ۳ ماه تا یک سال)
و برای برخی از افراد درمان وسواس فکری بدون دارو امکان پذیر نیست و این افراد در صورتی که بخواهند وسواس های خود را کنترل کنند همیشه باید دارو مصرف کنند.
اینکه وسواس شما در کدام دسته قرار میگیرد نیاز به بررسی بیشتر می باشد. معمولا نوع وسواس، شدت وسواس ، علل ایجاد کننده وسواس، تاریخچه وسواس ها ، ریشه های خانوادگی مشخص می کند که آیا درمان وسواس فکری بدون دارو امکان پذیر هست یا خیر؟
خلاصه و جمع بندی
در پایان به طور خلاصه می توانم بگویم. وسواس دو علت اصلی دارد:
عوامل فیزیولوژیکی: این عوامل بیشتر ریشه ژنتیکی دارند و درمان وسواس این افراد یا به کمک دارو درمانی یا ترکیب دارو درمانی و درمان شناختی رفتاری امکان پذیر خواهد بود. هدف درمانی این دسته از افراد بیشتر کنترل و مدیریت وسواس است تا درمان کامل آن.
عوامل ناهشیار: تجربیات گذشته ما در بخشی از مغز به نام حافظه روندی ذخیره می شود و در رفتار ، افکار و احساسات ما تاثیر زیادی دارند. ما نسبت به این بخش مغز هشیاری نداریم و اصطلاحات به آن ناهشیار یا ضمیر ناخودآگاه می گویند. با شناسایی و انحلال این عوامل ناهشیار وسواس این افراد درمان می شود و همانطور که گفتم بهترین روش درمانی برای این افراد درمان های پویشی است.
به عقل و منطقتون پناه ببرید!
خودکشی راه حل نیست! مطمئن باشید اگر دراینجا آرامش رو پیدا نکردید، خودتونو بکشید اون ورم نمیتونید آرامش رو پیدا کنید..
هنر انسان بودن انعطاف پذیری و قوی ماندنه
البته اینم بگم یه سری مشکلات مثل وسواس هرچقدر بیشتر باهاش بجنگید، بزرگترش میکنید!
در وهله اول، پذیرش بهترین درمانه!
شخصیتی که هستید و تمام نقص های که داریدو قبول کنید(هیچ کس بی نقص نیست)…. اون وقت بهتر میتونید با خودتون مقابله کنید.
درکل خودتونو دست کم نگیرید خودکشی هیچ وقت نمیتونه شمارو به اون چیزی که میخواید برسونه
هرچیزی میخواید رو همینجا باید بدست بیارید
و باور کنید در هر چیزی زیبایی رو میشه پیدا کرد و دید 🍃
سلام
من وسواسم به این شکل هست که خانوادم میگفتن کسی عطسه میکنه کاری رو انجام بدی یا ندی و یا اینکه میشه یا نمیشه
از طرفی وقتی میخواس برای انجام کاری بری اولین نفری که با تو رو به رو میشه اگر آدم خوبی باشه اون موقعیت برات درست میشه و اگر نه نمیشه این تا جایی ادامه پیدا کرد که من به همه اطرافیانم حتی خود خانوادم بدبین شدم و وقتی میخوام برم برای کاری نباید با کسی از اونا رو به رو بشم و اگر شدم دیگه از کار نا امید میشم حتی اگر اسم اون طرف رو بشنوم و بعدا به وسواس عملی هم تبدیل شد که بر میگشتم بارها مثلا قرآن لمس میکردم تا اون کارم راه بیفته
الان خیلی حالم بده و واقعا برای همه کارام دغدغه دارم
باید متوقف کنید همین الان! البته اینم بگم هرچقدر بخواید با مشکلتون بجنگید اونو برا خودتون بزرگتر میکنید. پس در وهله اول مشکلتون و چیزی که هستید رو بپذیرید
قبول کنید همچین آدمی با همچین نقص های هستید(هیچ کس بی نقص نیست) بعد بهتر میتونید با خودتون مقابل بشید.
خودتون قلبا میدونید این کارهایی که میکنید اصلا نجات بخش و موثر نیستند ، وگرنه تا الان حالتون بهتر میبود
لطفاً به عقل و منطقتون پناه ببرید
و باور کنید قوی هستید خودتونو دست کم نگیرید!
سلام خسته نباشید.من ۳۷سالمه دچاروسواس عملی ویادقت وسواسی شدم وبه لباسام خیلی گیرمیدم الان ۲۰ساله دچارش شدم مثلا گوشی توجیبم باشه اذیت میشم نه میتونم کارکنم نه میتونم تومهمانی شرکت کنم ویاکمرم شل یاسفت باشه وخلاصه به بدنم و لباسام خیلی حساسم آرامش راحتی و آزادی ازم گرفته اگه کسی همچین مشلکی داشته والان خوب شده خواهشن راه حلشو بگید تامنم حالم خوب بشه ودرمان بشوم ممنونم ازشما
سلام ببخشید منم یه اختلالی دارم اونم اینه که میخواهم خودارضایی رو ترک کنم ولی تا خودارضایی حالمو خوب نکرده نمیتونم بزارمش کنار.اینطوری بگم که مجبورم خودارضایی کنم که حالم خوب شه اگه نشه کلا ناتوانم و حالم اصلا خوب نیس و افسرده ام. و شده که حالمو خوب کرده انرژی گرفتم گذاشتم کنار ولی خب چند هفته بعد لغزش کردم وانجام دادم وحالم بد شده وناتوان. خواهش میکنم یه راهنمایی کنید که باید چی کار کنم حالم خیلی بده
سلام خسته نباشید
من یه مشکلی دارم خب حتی نمیدونم مشکل هست یا نه
یا شاید فقط من زیادی حساسیت نشون دادم و وسواس بودم در موردش
من همیشه عادت موقع خواب عضلات باسن و پا رو منقبض کنم
چه واسه ورزش و نشستن و خوابیدن
هم عادت کرده بودم هم یه تمرین واسه تقویت ماهیچه هام بود
ولی خب یه شب منقبض نکردم و راحت گرفتم خوابیدم و صبحش خب نمیدونم یه حس عجیب روی باسن و مقعد م حس کروم انگار باید منقبض بشندن و کلا یادم رفته و احساسش چجوری که منقبضشون کنم
۴ ماه کلا توی استرس و … بودم که چم شده چرا حسش اینجوری
الان حتی نمیدونم یه آدم نرمال وقتی ریلکس کرده عضلات کل بدنش رو شل میکنه قا منقبض میکنه
شاید هم چون زیادی حساسیت نشون دادم و زیاد تو فکرش رفتم این حس رو میکنم
نه درد داره یا نه خارش نه چیز دیگه ایی صرفا دارم احساس میکنم میتونم حسش کنم مثل وقتی که به نفس کشیدن فکر میکنیم و ارادی میشه
واقعا نمیدونم توی این ۴ ماه چم شده بود
وقتایی که بهش نمیکنم کلا حسش میره
احساس میکنم تقصیر خودمه انقدر حساسیت نشون دادمه
کلا خواستم بدونم انقدر مقعد و باسن و عضلات پا رو منقبض میکنم ایرادی داره؟
خلاصه توی این ۴ ماه کل ذهنم شده این حتی درون ذهنم حتی خودم هم احساس میکنم واقعا این چیزی که بهش فکر مبکنم مسخره هست ولی باز هم این احساس ازوجودم نمیره قبلا اصلا انقدر روی هیچ موضوعیی حساسیت و وسواس نداشتم
فقط میخوام این فکر و احساس از وجودم حذف بشه و همش برمیگرده به ۴ ماه پیش شب که خوابیده بودم و کلی تصور از کارهای آیندم و … عالی بنظر میرسید ولی نمیدونم چرا یه جور دیگه خوابیدم و اینجوری شدم
اضطراب را به دل خود راه ندهید افکار شما دست خود شما نیست اما پس از یک ماه ورزش پر تحرک افکارتان کم میشود
با خودتون بگید آلودگی وجود نداره نجسی وجود نداره
در مورد ترس هایتان با یک مشاور یا روانشناس صحبت کنید
برای درمان وسواس
ورزش کردن و در جمع بودن و برای خود سرگرمی های جدید درست کردن
اختلال من از ۱۵ ۱۶ سالگی با ترس از اینکه بمیرم یا کسی بمیره و تنها بمونم شروع شد در این سالها افسردگی هم تجربه کردم و ترسم کم کم تبدیل شد به وسواس و مکرر شستن دست ها الانم که ۲۰ سالمه میترسم دستو پامو اگه نشورم کسی بمیره 😞 بعضی موقع ها هم دوباره افسرده میشم از بس دست و پامو میشورم
ببین منم مثل تو بودم دست و پاهاتو نشور یه نفر رو مد نظر بگیر مثلا دایی یا عمو بعد به مغز خودت بگو اگه راست میگی تا فردا یکیشون بمیرن اونموقع باور میکنم که این فکر واقعیت دارد
منم ۱۰ تا۱۱ سالگیم اینا فکر کنم مثل تو نه بدتر هی دست و پام و میشستم بد پوست پوست میشد بد وقتی راه میرفتم میگفتم وای پام کثیفه بد راه میرفتم زیر پامو دست مال میکشیدم و….. خیلی چیزای بدتر وسواسی میکردم 😐😐😐😐😐اما الان آثلا، چند وقت بد گفتم مهم نیس هرچی میشه بشه من عذاب بکشم که بد تره بد فقط ی بار میشستم نمازمم میخوندم ی آب خالی هم به دستت بزنی پاکی از الان بگو هر کی میخواد بمیره مرگ دست خداس اگه به خودش فشار بیاری عذاب میکشی پس فایده نداره بگو آثلا بمره ولش بابا فقط ی زره ریکا ی زره آی که خورد ولش کن
میتونین ب من کمک کنیدحالم خیلی بده
سلام بله
وای منم همیجوریم چکار کنیم
سلام چطور میتونم نوبت آنلاین بگیرم از دکتر من اصفهانم
سلام آقای دوکتور من۶ساله درگیر این درد شدم اعلان دیگه اصلا نمیتونم خودمو کنترول کنم اینقدر وسواس کردنم زیاد شده که حتا به یه چیزی خیلی بی اهمیتم دچار وسواسه میشم حتا دیگه رفتارم بابچه هامم بد شده خیلی زجر میکشم میترسم بخاطر این رفتارم بچه هام ازمن دلخور بشن لطفاً کمکم کنید من باید چیکار کنم خیلی ضعیف میشم روز به روز ضعیف تر میشم خیلی رو زندگیم تعصیر بدی گذاشته همه ای زندگیم زیر رو شده
سلام به چه صورت میشه وارد گروه شد
سلام آقای دکتر، دخترم ۱۳ سالهش داره دچار وسواس میشه وخودش ناراحت وازمن میخواد که بهش تذکر بدم مدام احساس میکنه که دستاش کثیف وباید بشوره ،لطفا راهنماییم کنید
سلام من تازه وا رد گروه شدم وبه بیماری فکری عملی دچار شدم لطفا راهنمایی کنبد
سلام لطفا برای شهرستا نی ها هم امکان مشاوره مجازی فراهم سازید بسیار سپاسگزارم .
سلام آقای دکتر من به وسواس فکری دچار هستم و هر فکر وسواسی ام منجر به خشم شدید میشه چکار کنم درضمن فلووکسامین ۵۰ شبی یکعدد مصرف میکنم ۶۱سال سن دارم.
از خداوند میخوام این مریضی را از تمام مابگیرع من خاطرم دستم پایم بشکنه ولی این جریان از سرم برداشته بشه بخدا چندشب پیش همینجور تووسوسه میخواستم بزنمش بازم خدارا شاکرم به خودم امیدوارم که یک روزی خوب میشم بعضی وقتا فک میکنم پسرام فوت میکنن هربار یک فکری میاد سراغم
سلام
برای گرفتن نوبت مشاوره با دکتر ی شماره هست که لازم بهش پیام بدید و نوبت بهتون بدن ک معمولا نوبتتتون چندماه بعد میشه،
اما تا اون موقع بنظرم شما ی دفتر تهیه کنید و بنویسید افکارتون رو خیلی بهتون کمک میکنه که ذهننتون اروم باشه و سعی کنید لحظه ای از تایمتون رو خالی نذارید چون یا شما ذهن رو مشغول میکنید یا ذهنتون شما رو مشغول میکنه واسه اینکه اتفاق دوم نیوفته لازم تایم خالی واسه خودتون نذارید.
و اینکه میگید بچه هاتون فوت میکنن بنظرم با این فکر مقابله کنید و مثلا بگید اولا که همه قرار بمیرن و بچه هاتون قضیه مستثنی نیست ومنم میمیرم و تهش میرم اون دنیا پیش خدا…… با حتی شده با صدا بلند بگید و صداتون رو ضبط کنید ممکنه اوایلش بترسید یا استرس بگیرید اما در برابر این افکار مقاومت کنید و ب اصطلاح با این افکار لچ کنید.
همه این مکالمه ها رو میتونید بنویسید توی دفتر…
تغییر نگرش در مورد این مدل افکار میتونه بهتون کمک کنه…….
موفق و موید در پناه حق
فقط دکتر جان بگید
چیکار کنم شب روزی ندارم هی گوشم با درودیوارهست صدای کولر گازی اسپیلت نمیتونم قبول کنم که این صدای کولر هست هی ترس میاد سراغم نمیتونم باهیچ چیزی روبرو بشم بمن پیشنهاد بدید ممنون میشم از لطف شما سپاسگزارم دکتر جان
ی چیز دیگه هم که لازمه بهتون بگم بعضی موقه ها کمبود یکسری ویتامین باعث تشدید وسواس میشه و نشخوار ذهنی رو بیشتر میکنه.
توصیه ای دیگه که دارم واستون تا زمانی که نوبت بگیرید با دکتر اینکه ها سعی کنید بموقع بخوابید و بین الطلوعین بیدار باشید چون ی چیزی که پزشکای طب سنتی میگن افزایش سودای تو مغز هم باعث زیاد شدن افکار میشه.
پیشنهاد میکنم ب پزشک طب سنتی مراجعه کنید و مسئلتون رو بهش بگید و اصلاح مزاج انجام بدید.
با ارزوی صحت و سلامت روز افزون
سلام دکتر من بلوچستان چابهار زندگی میکنم نمیتونم بیام خیلی اوضاعم خرابه یکیو جلوم کشتن باگلوله الان نزدیک دوساله فک میکنم خود منو میخوان بکشد به هرکس ناکس مشکوک میشم نمیدونم چکار کنم شبهاتاصب بیدارم خیلی مریضم چند تا آخوند دعاگرفتم ولی بازم کمتر نمیشه شاید ۱۰سال پیش باکسی بحث جزی داشتم الآنم فک میکنم همون دوباه میاد سراغم خلاصه جوری شدم سرم خرابه تاچند ماه نمیدونستم وسواسم فک میکردم یکی دنبالمه
هیچ اتفاقی نمی افته! نگران نباش
سلام آقای دکتر من سالهاست دچار وسواس شدم البته شدت وسواس از زمان کرونا تا بحال بدتر شده خودم خسته شدم ب همه چیز شک دارم ب رفتارای مردم تو خیابون پرخاش دارم ب شوهرم تو خونه به نجس بودن همه چی الی خودم واستفاده بی رویه از وایتکس برای شستشوی همه چی ب استفاده زیاد از الکل میکروب کشی دیگه دوست ندارم تو جمع باشم میدونم همه منو ب چشم یه وسواسی نگاه میکنند خودم وخانواده در رنج هستیم راه کارم چه یا یه دکتر خوب مشاور وسواس بهم معرفی کنید ممنون
سلام آقای دکترمن حدودچندساله که درگیروسواس فکری شدید شدم وخیلی بدترشدم به نظرشمادرمان داره واقعاخسته شدم، چون من شهرستان زندگی میکنم برای درمان نمیتونم بیام تهران خواهش میکنم یک راه حل به من بدین ممنونم
سه چیز رو اصلا مصرف نکنید: مرغ، چایی، پنیر و مهمتر از همه ماست
دو چیز رو حتما روزانه مصرف کنید: بادام همراه با شیر کم چرب، لیمو ترش در خورشت ها نه زیاد
نیم ساعت آرام بدویید
قبل از خواب دمنوش بابونه بخورید
سلام آقای دوکتور من ۴ سال است که واسواس مذهبی دارم بیش از ۶۰ داکتر رفتم جور نه شدم در بیرستان روزبه در بیرستان ایرانیان رفتم هم جور نه شدم ۱۷ سال ام بود به این مشکل دچار شدم به خودکشی رسیدم لطفان کمک کنید آقای دوکتور
به خودکشی اصلا فکر نکن به خدا توکل کن مطمئن باش درست میشه
سلام
من به شیشه خورده وسواس پیدا کردم بر اثر شکستن یه اینه بزرگ فکر میکنم همه جا شیشه خورده وجود داره حتی هر جایی که تو شهر من در ارتباط بودم باهاشون دارم دیوونه میشم
کسی هست تجربه مشابه ای داشته باشه ؟
آقا دکتر من به مواد پر شدگی دندان وسواس دارم هی زبان به دندان میخوره میشه راهنماییم کنید
سلام اقای دکتر من تقریبا دو ساله که وسواس فکری دارم
مثلا وقتی یه فیلمی دارم میبینم جمله هاشو تکرار میکنم یا وقتی که میخوام گوشیرو بردارم چند بار میزارم زمین وبلند میکنم یا برقو خاموشو روشن میکنم میشه کمکم کنین خسته شدم
همه کامنت هارو خوندم و دیدم همه این علائم رو دارم من و برو خداتو شکر کن ک فقط رو فیلم اینجوری هستی من رو همه چیم و دارم ب سمت خودکشی میرم
وای خیلی بده که!
ببین تو هرچی بیشتر بها بدی به این کارات، جنبه های بیشتری از زندگیت رو تحت الشعاع میگیره.
فیلم برای سرگرمیه نه هیچ هدف دیگه ، من در رابطه با فیلم یه مدت مثل شما شدم ولی سریع متوقفش کردم تا بدتر نشده باور کن کار سختی نیست فقط یه جرقه که انجام ندی, دوباره انجام ندی و دوباره… عادی سازی میشه برات
مطمئن باش بعدا برمیگردی به خودت لعنت میفرستی که وقت و انژریتو کشتی تا به این فکرای مزخرف و پیش پا افتاده برسی
قوی باش و اعتماد نفستو ببر بالا
ورزش کردن به شخصه به من خیلی کمک کرد مخصوصا دویدن ساده
منم هربار دچار وسواسی جدیدی میشم
بیشتر وقتی که به چیزی علاقه بیش از حد دارم یا به چیزی خیلی اهمیت میدم دچار وسواسی میشم،به نظرتون درمانش چیه آقای دکتر؟!
ایا وسواس درمان دارد زندگی من فلج شده تمام درامدم را خرج وسواس میکنم ولی سودی برام نداره
سلام من نزدیک ب ده سال وسواس فکری دارم
وسواس خیلی بده منم دارم ولی الان کنترل میشم
سلام با اينكه مذهبى نيستم دچار وسواس نحسى پاكى
به هر چی وسواس داری تو نجسی..برات پاکه..این حکم تا اخر عمرت جاریه.
یعنی چی؟؟؟
یعنی طبق حکم خدا و پیغمبر و تمام افراد مومن و پزشک ووو کسی که وسواس داره نباید به یقین خود در پاکی و نجسی توجه کند و باید ببینه مردم سالم و عادی در مواقع یقین به نجاست چگونه عمل میکنن بیخیال باش اصلا بزار همه چی نجس باشه میخواد چی بشه؟هییییییچ ولله هیچ چیزی نمیشه
سلام آقای دکتر من وقتی رابطه ای رو قطع میشه دایم حرفای اون آدم رو مرور میکنم , و اصلا نمیتونم تمرکز کنم. الان سه ماهه با خودم درگیرم.کاش یه راهی باشه از دست خودم خلاص شم.
سلام .من دیگه واقعا دیونه شدم.داخل خونه وقتی یه چی سرجاش نیست دیونه میشم که کجاست باید سرجاش باشه.جاش صاف باشه نا مرتب نباشه.یا سرکارم همه چیو چک میکنم یوقت چیزی کم نباشه یوقت وسایلام جای دیگه نباشه.وقتی میخام در جایی رو قفل کنم هزار بار چک میکنم که نکنه قفل نکردم.چیز اضافی دوست ندارم تو گوشیم باشه.هی همه چیو پاک میکنم.هی گوشیمو زیرو روشو درمیارم یوقت چیزی نباشه.اصلا کفری شدم
تمامه این علائم هارو دوبلش کن و من دارم و کلی هزینه کردم و خوب نشدم و دوست دارم مغزم ریکاوری بشه
همه ی این هایی رو که همه تون نوشتین رو کاش من داشتم ولی وسواس خود بیمار انگاری رو نداشتم . تب م گرم میشه فک می کنم فلان بیماری رو دارم . تب م سرد میشه فک می کنم فلان یکی بیماری رو دارم . همه ش هم کار گوگل ه که سرچ کردم . به خدا وسواس هایی که اینجا میخونم رو خنده م می گیره به دور از هر گونه جسارت و بی احترامی
سلام هرچه جلوم هست رو میشمارم خسته شدم به خدا
سلام مطالب جالب بودند
سلام اقای دکتر ۲ سال که دچار وسواس شدید هستم از بس دستامو شستم داغون شدن، خودم به درک تو تا بچه کوچیک دارم اونارو هم کشتم از بس میگم دستاتونو بشورید تو رو خدا راهنمایی کنید دارم دیونه میشم
مدیتیشن انجام بده اصلأ بهش توجه نکن
بهش قدرت نده
سلام دکتر جان من چند ماهی هست به شدت از چیز های چرب بدم میاد مثلا وقتی میخام یه چیزی بخورم یکم روغنش زیاد باشه بدنم مور مور میشه یا مثلا صورتم ک چرب میشه وقتی میخام موهای صورتم رو بزنم حس بدی پیدا میکنم پریشون میشم اگر روی دستم روغن بریزه موهای تنم سیخ میشه چندشم میشه یا مثلا از بخار غذا و یا روغنی ک داره روی گاز گرم میشه رو میبینم فکرم به هم میریزه احساس میکنم بدنم چرب شده
یه جورایی انگار ترس از روغن و چربی دارم
لطفا اگه راه حل خوبی دارین کمکم کنید
سلام من ۱۵ سالمه،من چند وقتی هست که یه مرضی گرفتم که نمیدونم اسمش رو بزارم وسواس یا یه چیز دیگه،اونم اینه که وقتی متن یا چیزی رو میخونم هی باید اون رو برا خودم توضیح بدم،انگار تمرکز ندارم اوایل فقط برا خودم توضیح میدادم الان باید تو ذهنم اون متن هایی که میخونم رو تصور کنم تا به خودم بفهمونم که اون چیز رو فهمیدم،چیزی رو که میخونم میفهمم ولی یجور وسواس شده که هی باید برا خودم توضیح بدم یکی از مورد های بارزش وقتی فیلم میبینم زیرنویسش طرف یه چیزی میگه من اون رو برا خودم توضیح میدم تو ذهنم
سلام منم این وسواس داشتم البته نه آنقدر درگیرش نشدم در حد شک و ترید برام بود. راهش اینه که اصلا بهش فکر و توجه ایی نکنی واصلا روی یک حرف تمرکز نداشته باشی مثلا وقتی یکی چیزی میگه تو معنا و مفهومش درک میکنی لازم نیست توی ذهنت تجسم کنی و بهتره توی زمانی که حرفی گفته میشه گیر نکنی. اگه به تازگی این وسواس رو پیدا کردی بهتره سریع به یک دکتر روانشناس یا روانپزشک مراجع کنی که سریع درمانش کنی چون هرچه زمان بگذره بتر میشه باعث میشه وسواس های دیگه هم بهت وارد بشه من خودم از وقتی ۹یا ۱۰ سالم بود شروع شد و تا الان که نزدیک ۱۸ سالم ادامه داره خیلی بد باید سریع ریشه کنش کنی.
سلام من چند ماه هست که هر چقدر دستامو میشورم احساس میکنم کف دار هر روز هم دارم بدتر میشم روزی هزار بار لباسامو میشورم کمک کنید خلاص سم
سلام
من حدود ۲ ساله که چیز های بدیهی ریاضی رو که همه اون ها رو قبلاً به طور کامل بلد بودم و بیش از هزارتا مسئله از اون ها حل کردم رو نمیفهمم ، و هرچقدر که روی اونا فکر میکنم به نتیجه ای نمیرسم و کل کارم شده فکر کردن روی اینا و اصلا نمیتونم دیگه درس بخونم . هر کاری هم میکنم نمیتونم این افکار رو از سرم بیرون کنم.
آیا من دچار وسواس شدم؟
من خودمم وسواس دارم برای من بیشتر وسواس تقارن ولی بنظر من باید بیخیال باشیم خیلی بهتره چون تو زندگی روزمرمون اونقدی وقت و حوصله نداریم ک بخوایم ی چیزی بیشتر از ۱۰ بار چک کنیم
عالی بود
سلام من ابوالفضل هستم ۱۶ سالمه حدود شش ماهه که نمیدونم چه اتفاقی افتاده همش کاریو چند بار انجام میدم حس میکنم دارم دیونه میشم مثلا در خونمونو که میبندم چند بار چک میکنم ک بستس یا نه یا گوشیمو چند بار خاموش و روشن میکنم تا ببینم مثلا کسی بهم پیام نداده تورو خدا بهم کمک کنید دارم دیونه میشم خیلی میترسم از این اتفاق
سلام دوست داشتم بدونم نسبت به پارسال تونستی بهتر بشی؟ تلاشی براش کردی؟
من دربیشتراوقات وسواس دارم نسبت به همه چیز شک دارم لطفا به من کمک کنید
خوب
واقعا خدا خیرتون بده بابت مقالتون نجاتم داد
ممنونم واقعا من تقرییا یک ساله که وسواسم اما دلیلشو نمیدونستم ولی وقتی این مقاله رو خوندم کامل متوجه شدم
میشه به ما هم معرفی کنید
خیلی کامل و مفید
باسلام من وسواس فکری شدید روبیماری دخترم دارم همیشه نگران بیمارشدنش هستم طوری که بعضی اوقات دچار استرس وطپش قلب شدید میشم نمی تونم خودم رو کنترل کنم خیلی حس بدیه احساس میکنی همیشه تو این شرایط میمونی نمی دونم چکارکنم لطفا کمکم کنید
سلام من وسواس خیلی بدی دارم و هر روز آین وسواس زیاد و زیاد میشه به گوشیم دست نمی زنم و وقتی میرم مغازه من پول دادم ولی فکر می کنم پول ندادم چکار کنم
سلام من به ماهی عید وسواسی پیدا کردم
سلام باسپاس از اطلاعات سودمند حضرت عالی
پسری پانزده ساله دارم که در ابتدای بیماری کرونا به خاطر ناشناخته بودن بیماری بهش توصیه می کردم در شستن دستاش دقت کنه حالا دقت هنوز هم وجود داره و اگر احساس کنه چیزی آلوده است و با آن تماس پیدا کنه دستاش را می شوره حتی سعی می کنه دستش با دستگیره در ورودی تماس نداشته باشه
تا وسواس داره
وای منم اونجوریم ،خیلی بده ،چیکار کردین راهکاری پیدا کردین؟
مسافرت زیاد ی وسواس واسترس زیادی …..
وسواس درس خوندن دارم ، ی مطلبو صدفعه میخونم حس میکنم متوجه نمیشم
یا موقعی ک میخوام ی مطلبی بنویسم صددفعه پاک میکنم یا ورق پاره میکنم کل دفترامو اینجوری تموم کردم یجوری شدم که الان دوساله کلا سمت درسم نرفتم همش بخاطر وسواس🥺🥺
منم دقیقا همین وسواس رو دارم یه مطلب رو میخونم ولی نمیفهمم باید هی اون رو تو ذهنم تصور کنم یا هی برا خودم توضیح بدم اگه یه علاجی براش پیدا کردی تو رو خدا به منم بگو دارم دیوونه میشم
سلام.منم وسواس فکری دارم منم مثل بعضی از شماها باخودم میگم اگه این کارو نکنم یه اتفاق بد برای خانواده ام می افته زیاد لباس میشورم منم مثل شما بدبختم بیاییدخودمون خودمون اصلاح کنیم
سلام من خیلیی وسواس دارم دارم دیونه میشم
خدایا به همه ما وسواسی هاخودت کمک کن خدایا راه رانشونمون بده برای همدیگه ازته دل دعا کنیم خدایابچه هامون و۷ نسلمون این مرض رانگیرن
من وسواس فکری دارم هر روز ده بار میرم حمام باز میام بیرون فکر میکنم تمیز نشدم باز هم میرم تو را خدا کمک کنید
وسواس هرچی هست نمیدونم فشارم میره بالا اعصابم داغونه یکی کمک کنه.خدایا کجایی
من وسواس فکری شدید دارم که همیشه خوابم و اززندگی لذت نمی برم
من هم دقیقا . هیچ عقیده و باوری رو نمیتونم باور کنم. مدام فکرم درگیره . مثلاً ۴روز به یه چیزی باور دارم ولی ۳روز بعدش دیگه نمیتونم باورش کنم.۲ساله که افسردگی شدید دارم از بعد کنکورم.چیزای ساده رو نمیتونم تو مغزم جا بدم . در مورد هر چیزی شک و تردید دارم و وسواس دارم رو اینکه باورش کنم یا نکنم.
من وسواس فکری دارم لباس زیاد میشورم دوست دارم یه آدم شلخته کثیف شم
سلام من میترسم اتفاق بدی برای خانوادم بیفته این فکر عذابم میده لطفا کمک کنید.
من این بیماری رادارم درمانی بر آن وجود دارد ؟جواب بدید🤔
من نمی تونم حرف بزنم رفتم توخیالات خیالات الکی میزنم منو خوب کن تورو خدا دارم میمیرم
منم از قورت دادن غذا محصوصا شیرین جات و از خفه شدن میترسم وسط غذا خوردن یه دفه گلوم قاطی میکنه و بعضی وقتها الکی الکی خفه میشم بسکه اون لحظه بهش و به پروسه قورت دادن غذا فک میکنم و نگرانم . بچه هم که بودم همیشه فکر میکردم یه مریضی دارم هر کی هر مریضی میگرفت منم میگرفتم هیچ کسی هم نتونست تشحیص بده تا اینکه خودم متوجه شدم الانم کلا از همه چیز میترسم از زندکی کردن میترسم . همش فک میکنم همه ممکنه بهم آسیب بزنن و یا ازم سو استفاده کنن . از وارد رابطه شدن میترسم از سرکار رفتن میترسم از معاشرت با ادمها میترسم
سلام.
من از قرار گرفتن در موقعیتهایی که ده بار تجربش کردم بازم واهمه دارم.
ترس از پیشامدها، ترس از اتفاقات پیش بینی نشده و بیشتر از همه ترس از خودم که واکنشم چیه در اون شرایطی که حتی خودمم نمیدونم چیه
حس عذاب وجدان برام دعا کنید
احساس می کنم مغزم قدیمی شده باید بندازمش دور
اخه مردم مریض می شن ما هم مریض می شیم وسواس فکری از کجا دراومد دیگه😂😂😂فکر نکنین مسخره می کنم خودم وسواس فکری دارم خیلی هم عذاب می کشم. ولی ای وسواس لامصب ۹۰ درصد زندگی منو تحت کنترل خودش داره کلا بهم ریخته زندگیم… نمی دونم باید چی کار کنم اوووف! رفتم روانشناس ۱ ماه دیگه وقت داده😐
O
من حدود دو سالی میشه که رو سوسک وسواس دارم و هر جایی که سوسک رفته کثیف میدونم .میشه راهنمایی کنید چه کنم؟
دختر من وسواس فکری داره خودش میگه عداب میکشه بیشتر به ازدواج فکرمیکنه ومنرو مقصر میدونه دم دستی ها رو گاهیمیشکنه چه کنم
من میخوام یه کاری رو انجام بدم مدام میرم تو مخم اگه انجامش ندم . ولی وقتی انجامش دادم دیگه برام هیچ ارزشی ندارد و احساس پوچی میکنم و لذتی ازش نمیبرم.این چه مشکل ذهنی هست؟
سلام منم خواهش میگنم کمکم کنید خیلی ناراحتم
منم وسواس شدید به لباس دارن،اگر کمی ایراد داشته باشه آنقدر واسه رفع اون تلاش میکنم وذهنم خراب میشه که آخر اون لباس یا وسیله هم بدتر میشه،راهنماییم کنیدلطفا.
عالی بود
سلام من چند وقتی هست وسواس جلو اینه رفتن رادارم و همش فکر میکنم موهایم دارد میریزد اما ریزش ندار کمکم کنید
یکی تو ذهنم بهم میگع هرکاری ک میگمو انجام ندی مثلا خودم یااطرافیانم مریضی میگیرع خیلی حس بدیه پیش روانپزشک رفتم گفت وسواس فکریه
کمکم کنید
منم متاسفانه مشکلی مشابه شما دارم همش فکر میکنم خدایی نکرده در آینده اتفاق بدی برای بچه هام میوفته واین خیلی منو عذاب میده کسی هست کمک کنه یک راه حلی بگه بخدا آرامش ندارم
بهترین کار اینکه بری پیش روان پزشک
بد هر موضوعی میاد تو ذهنت هر چقدرم برات سخت باشه اهمیت نده شاید بگی نمیشه اهمیت نداد شاید تا چند وقت اینطوری فک کنی ولی اگ بهش اهمیت ندی بزاری همینجوری تو ذهنت بیاد اهمیت ندی درست میشه تو ذهنت اومدنی فیلم نگاه کن دیدی موقع فیلم دیدنی تمرکز نداری اهمیت نده تا درست بشه ولی به فیلم دیدنت ادامه بده یا برو باشگاه این کارارو کنی خوب میشی
سلام به همه دوستان و عزیزان
حتما و قطعا و مسلما همه دوستان با توکل قلبی به خدا ، اعتماد به نفس و عمل به نسخ و فرامین متخصصان این حوزه نظیر جناب دکتر بهشتیان به هدف مطلوب و زندگی نرمال و ایده آل دست پیدا خواهیم کرد . مبارزه اصولی و امید رمز موفقیت است .
منم وسواس فکری شدیددارم موضوع برمیگرده به یه زن که همش افکارش توفکرم مرورمیشه رفته ازدواج کرده بادوست صمیمی من الان دوماه هس ازذهنم نمیتونم بیرون کنم به روانپزشک مراجعه کردم تحت درمانم توروخدا کسی هس کمکم کنه خیلی ممنون
این موضوع کاری نداره من یه جمله طلایی برای خودم دارم خلایق هرچه لایق…. اون کسی که لایق داشتن من نیست بره دنبال لیاقت نداشته اش همین و بس… شما هم همین جمله رو توی مغزت تکرار کن تا آروم بشی… راستش یه اعتماد به نفس عالی بهت میده
سلام من وسواس نوشتن تکالیف رو دارم مثلاً واسه نوشتن یک تکلیف کوچک ۲۰ تا برگه اسراف میکنم همش میگم این بد این بد شد
لطفاً کمک کنید من رو
من از بچگی وسواس داشتم.هر چند وقت یکبار فکرم کلید میکنه روی یه مساله مسخره.الان فکر میکنم غذا رو چجوری باید قورت بدم.قبلا هم این جوری شده بودم.نا امید شدم.میشه راهنمایی کنید .
😂وای منم این مشکل دارم چ کردی چجور درمان شدی
من هرجا میرم باید دستشویی باشه اگ نباشه استرس میگیرمو تپش قلب همش میگم اگ دسشویی ۲م بگیره و دسشویی نباشه چیکارکنم این شده ۱ معذل برام ک حتی بخاطرش مسافرتم نمیخام برم
سلام لطفا کمکم کنید من واسوس فکری دارم دارم به خودشکی فکر می کنم
حتمن حتمن برو پیش روانپزشک خوب میشی همه وسواسا درمان داره حتی بد ترین وسواسا سعی کن زیاد در موردش با افراد کم تجربه صحیت نکنی چون باعث میشه وسواست زیاد بشه حتمن برو پیش دکتر روانپزشک اون همچیو میدونه و درمانت میکنه حتمن خوب میشی 🧡
سلام من وسواس شدید در سرویس محل کارم دارم با توجه به اینکه Ibsروده دارم فکر میکنم باد معده ام بی اختیار خارج میشه که وسواس شدید میگیزم جوری که بدنم خیس عرق میشه بدنم سرد میشه ودر نهایت همین اتفاق میفته خواهشا کمکم کنید ممنون
سلام ببخشید. یه سوال داشتم من یه داداش دارم که ازم پنج سال کوچیکترت .مادرم وسواس در شست و شو داره .خوشبختانه شاید اوایل ما بخاطر نوع رفتار مادرمون تا حد کم بحث شست و شو حساسیت نشون میدادیم ولی بزرگ که شدیم حل شده .ولی برادرم جور دیگه وسواس داره اینکه همش وسواس فکری داشته باشه به آدمها که دارن درباره اش حرف میزنن چه آدمهایی همکارش یا حتی آدمهایی که تو خیابون از کنارشون رد میشه حس میکنه درباره اش صحبت میکنن همیشه اضطراب و استرس داره که نکنه هر آدمی که کنارش درباره اش دارن حرف میزنن اینجور وسواس در فکر بهش چی گفته میشه؟ و میتونه دلیلش زمینه وسواس مادرم تاثیر گذاشته باشه روش ؟و درمان داره؟ممنونم میشم راهنماییم کنین 🙏🌹🙏
سلام خیلی فکرم مشغوله به یه چیزی فکر میکنم باید تا آخر ادامه بدهم بعضی موقع میگه اینکارو کن ومن باید انجام دهم اگر ندهم یه احساس بدی به من پس میده
سلام من حمله پانیک داشتم اونم از ترس اینکه سکته مغزی کردم اما اشتباه بود الان خیلی بهترم اما باز افکاری نیاد در ذهنم و دلم نیخواد مشکلم ریشه ای حل بشه ایا امکان دارد؟
سلام من چهارده سالمه و احساس میکنم اگر به چیز های منفی فکر کنم میان سراغم دارم دیوونه میشم
سلام من چهارده سالمه و تقریبا هشت ساله وسواس دارم از همه نوع وسواس
نمیتوانم روی کارم تمرکز کنم
مثلاً درو میبندم چک میکنم چند بار
یا حتما باید یک سری چیز هارو با خودم تکرار کنم وگرنه ذهنم در گیرشون میمونه و تمرکز ندارم
سلام
شوهرم وسواس فکری داره البته خودش قبول نداره .و میگه من تمییزم و حساس ..
ولی من و بچه ها در عذابیم …همه چیز رو میشوره و وهمش به همه تذکر میده ..ارامش نداره …از نظر او نباید به هیچ چیز دست زد و نباید از خونه بیرون رفت به خصوص تو شرایط کرونا …الان دوسال هست من و بچه ها زندانی هستیم با کوچکترین حرکت ،بحث و دعوایی راه میفته ..
راضی هم نمیشه بریم دکتر
سلام وقتتون بخیر من ۳۱ سالمه و حدود یک سال و نیمه وسواسیم خیلی بیشتر شده مهمونی نمیرم یا برم میام همه لباسامو میشورم و میرم حموم به کسی دست نمیدم یا بدم دستمو میشورم دستشویی میرم با شلوارک میرم و بعدش میرم حموم دستامو میشورم و پاهامو آب میکشم ظرف نمیشورم احساس میکنم میپاشه روم و کثیف میشم خونوادمم خیلی دارن اذیت میشن دوس ندارم اینجور باشم ولی دست خودم نیس لطفا راهنماییم کنید ممنونم ازتون 🙏
سلام
دقیقا منم اینطوریم شمااز کی کمک گرفتید و آیا خوب شدید؟
سلام منم هم اینجوری هستم خواهش میکنم کمکم کنید
سلام من به خودم خیلی گیر میدم با اینکه میدونم بینیه زیبایی دارم هی دست میزنم بهش و حس میکنم بدتر شده حالم خراب و افسرده گریه دارم لطفا کمکم کنین
سلام.آدرس دقیق کلینیک را میخواستم؟۲-۳بار اومدم ولی پیدا نکردم!با تشکر
درود بر شما
برای تعیین وقت به شماره
09109105010 در واتساپ پیام بدید. راهنمایی تون می کنند.
سلام من هفده سالمه دچار وسوای فکری شدم همش فکر میکنم هی میخواد اتفاقی برا خونوادم بیوفته قبلا این وضعو داشتم ولی خوب شدم ولی با دوباره دارم دیوونه میشم توروخدا راه حل بدین
سلام توروخدا میشه راهنمایی کنین چطو درمان شدن؟؟؟؟
سلام آقای دکتر خسته نباشین
من پنج سال که وسواسی شدیدی گرفتم اونم یهویی،وتی تو آشپز خونه چیزی بر میدارم فک میکنم به زمین خورده در حالی که میبینم نخورده به زمین،ولی تو ذهنم تکرار میشه که خورد دوباره اون وسایل و میشورم.حتی به شوهرم وپسرم میگم آشپز خونه نرم.نمیتونم نزدیک کسی بشینم میگم نکنه رفته دکتر یا بیمارستان که لباسشویی نشسته.خودمم به این مکانها نمیتونم برم یه سالونیم هم دارو مصرف کردم خوب نشدم روزی هزار بار میمیرمو زنده میشم با خودم میگم به زورم که شده به این وسایل دست میزنم ونمیشورم ولی فرداش نمیتونم به این وسایل دست بزنم لطفاً راهنماییم کنید باید چیکار کنم
من اوایل میگفتم با خودم که من بیمارم ولی از وقتی که باهاش کنار اومدم و اون رو یه نقطه قوت دونستم خیلی بهم کمک کرده.با مغزتون مبارزه نکنید باهاش کنار بیاید،شما بیمار نیستید فقط نمیتونید با وسواستون کنار بیاید اون نقطه ضعف شما نیست نقطه قوت شماست.هر چند که بعضی اوقات این افکار منو اذیت میکنن اما کنترلشون میکنم.با تشکر از دکتر بهشتیان عزیز با این مطالب مفیدشون.
سلام نگار حرف تو درسته بهم تاثیر کرد 😊
مرسی از دید زیباتون
آقای دکتر سلام
من وسواس فقهی دارم؛ یعنی در مسائل مربوط به طهارت و غسل وسواس دارم. آیا دوره مجانی شما برای درمان من کاربرد دارد.
تشکر.
سلام ، من ١۶ سالمه و ٢ ساله که وسواس فکری شدید دارم . یعنی یه فکری رو انقدر تو ذهنم تکرار میکنم که دیگه خسته میشم و احساس نا امیدی میکنم . فکرام هم مثل انرژی از یه قالب به قالب دیگه تبدیل میشه و هیچ وقت تموم نمیشه . حتی اوایلش نمیتونستم شبا بخوابم ، یه مدتیه که با رفتار درمانی و دارو درمانی بهتر شدم ولی بازم آثار این جور فکرا تو زندگیم هست و انگار قرار نیست کامل از بین بره . آیا درمان قطعی وسواس امکان داره ؟ اگه بله اون چه درمانی هست ؟ ممنون میشم پاسخ بدید . 🌹
درمانت رو پیگیری کن . من ۱۳ سالگی دچار شدم و الان ۳۳ سالمه! بیست سال درگیرم و فقط باید مقاومت کنی دقیقا مثل متن بالا که نوشته. من متاسفانه درمانم رو پیگیری نکردم و سهل انگاری کردم شما این کار رو نکن.
هرچیزی یک جوابی داره و الان هم دیر نشده برای درمان؛پیش روانشناس برید.قدرت خدا خیلی بزرگتر از این وسواس هاست که ازش ناامید میشین.
سلام منم مثل شما وسواسی شدید دارم خیلی هاتونم ی نوع وسواسی دارین ولی من همشو باهم دارم خیلی دوس دارم برم بیرون ب همه چی دس بزنم مثل ادمای عادی باشم هیچ نوع فکر کثیفی چیزی ب زهنم نیاد خیلی با خانوادم دعوامون میشه مخصوصه خیلی دارم مادرمو اذیت میکنم از وقتی شکست عشقی خوردم کلا افسردگی شدید وسواسی استرس باهم گرفتم انقد تو خونه موندم ک دارم مث شمع هرور نابود میشم
ب نظر تنها راه مغابله با وسواسی اینه که اون فکر اون شخصیت او هرچی ک میاد تو ذهنت میگه این کارو نکن این کثیفه .اگه این کارو نکنی اینجور میشه…،باید با اون مقابله کرد هرچی گفتتو برعکسشو انجام بده نذار کنترلت کنه
منم دقیقا همین مشکلو دارم اگه میشه راه حل قطعی. رو بگین
سلام آقای دکتر اگر امکانش هست جواب بدید مرسی. من موقع نماز یا شستن ظرف ها یا حمام کارایی که نیاز به تمرکز دارن و یا بعضا خود به خود پیش میاد که به فکر فرو میرم اونم فکر عمیق انگار یک پرده سیاه جلو چشمم کشیدن و اصلا مثلا ظرفارو نمیبینم و کلا اون ورم ولی در حالت شستن هستم ناخود اگاه . توی تخیلاتو توهم اگه اون فکر خجالت آور باشه برام مثلا دیروز به یکی سلام ندادم زشت شده مثلا تو اون حالت میبینم میگم نکنه بد باشه ناخود آگاه اسم یکیو میدم یا یک فحش میدم یا یه صدایی از خودم در میارم بعدش میام تو حالت خودم یا مثلا سر نماز یهو انگار کلا اونجا نیستم و تو فکرم یهو اون پرده سیاه توهم از جلو چشمم میره بعدش از اول شروع میکنم یا تو حمام حرف میزنم خود بخود یا از خجالت افکاری یا تو توهم کار هایی ک میخوام بکنمو رویاهام . خب میخوام بدونم اسم این رفتار اصلن چی هست ؟ وسواس فکریه یا چیز دیگه البته بیرونم بیشتر اوقات ک هدفون گوشمه تو فکرم و کارایی که مثلا تو آینده میکنمو یا رویاسازی دیروز ک اینجوری مشد یا اونجوری اونم مثلا میبینی چند کیلومتر رفتم اصن نمیدونم چجوری تو افکار
سلام من امیر حسین هستم من هر روز احساس میکنم که نجس شده ام و هر روز به حمام میروم من باید چکار کنم تا مشکلم برطرف شود
سلام من پسرم از کودکی وسواس فکری شدید داشت و خیییلی من و خودش رو اذیت می کرد. پیش یک متخصص مغز و اعصاب بردم و حدود دو سال تحت نظر ایشون بود و آسنترا مصرف می کرد. در کنارش مصرف سردیجات رو کم کردم و سعی کردم از غذا های گرم استفاده کنه و شکر خدا پسرم خیلی بهتر شده مصرف قرصش رو چند ساله که قطع کردم و هر وقت علایمی از وسواس در پسرم مشاهده می کنم آنروز بهش دمنوش برگ سنا می دم بعد از چند روز عالی میشه فقط مواظب باشید که در مصرف برگ سنا زیاده روی نکنید و از یک نفر میزان مصرفش رو حتما بپرسید چون مصرف بیش از حد پرزهای روده رو از بین می بره.
سلام اقای دکتر خسته نباشید من قصد مزاحمت ندارم اما چه کنم بایک سر پر ازسوال وبایک روح پر از تشویش ودرماندگی هرشب به سایت وارد میشم دیدگاه وسوالم رامینویسم به این امید که روزی پاسخم رابدهید
من خودم که وسواس عملی زیادی داشتم مثلا شستن دستهام وشستوشوی کلیه وسایل منزل دکتر روانپزشک زیاد رفتم اما این اواخر دکتری پیداکردم وزیر نظرش بودم وهستم ایشون اسنترا تجویز کردن و بوسپیرون خداراشکر وسواس شستنم هشتاد درصد خوب شده اما شستن دستهام نه مخصوصا که هرچیزی تودستم باشه دستام شروع میکنه به عرق کردن ومجبور میشم بشورمشون
من یه پسر۱۷ ساله دارم اونم مثل خودم دچار وسواسه بعدازهر سری دستشویی رفتن بهحمام میره وحدودا یک ساعت ونیم توی حمامه اگه مهمانی به خونمون اومداعصابش خوردمیشه بعدازرفتنش شروع میکنه بهدادوبیداد الکلروبرمیداره کل خونه وزندگی مبلاقالیاو….رو ضدعفونی میکنه خدانکنه اون مهمون بینوا دستشویی بره که اگه رفت بعد از رفتنش کلی ناسزا بارش میکنه ومنو مجبور میکنه دستشویی ودمپایی هارابشورمشون
حالا موندم که چیکارکنم خودش هم وسواسو یه بیماری نمیدونه باورش اینه که وسواس یعنی تمیزی وادمایی که وسواس ندارند کثیفند نمیدونم چطور مجابش کنم برای درمان اقدام کنه ممنون میشم اگه راهنماییم بفرمایید ضمنا از حس همدلی وهمدردیتان یک دنیا سپاسگزار
جاودانه سرسبز باشید
سلام من هروقت میرم دستشویی فکر میکنم دستشوییم بعد از برخورد به سنگ به من خورده
سلام آقای دکتر
من حدود یک سال هست که وسواس گرفتم که باعث شده که همیشه احساس گناه کنم مثلا وقتی درباره یک موضوع درباره دوستام با یکی صحبت میکنم عذاب وجدان میگیرم که نکنه اون دوست شاید نمیخواسته من درباره اش با کسی صحبت کنم و این موضوع مدام داره منو عذاب میده لطفا راهنماییم کنید
سلام من وسواس فکری شدید دارم الان ۳۸سالمه
واز سن ۲۸ سالگی تحت درمان هستم وپیش متخصص اعصاب وروان میرم یه فکری میاد توی سرم بعد هزار تا شاخه میشه من مقابله میکنم ولی هیچ تاثیری نداره درنهایت شاید یک ماه درگیر یه فکر باشم بعد به سرم خیلی فشار میاد ومغزم خیلی درد میگیره واحساس میکنم مغزم وحشره ها دارن میخورن ودرد زیادی رو تحمل میکنم یه موقع که حالم بهتره دکتر دوز داروها رو کم میکنه ولی امکان داره یه سال بعد اینقدر حالم بعد بشه که باز برگردم پله اول مثلا الان بعد از ده سال پله اول برگشتم این همه دار وخوردن برای مغزم بد نیست وباید تا آخر عمرم دارو بخورم یه فکر که تموم میشه باز یه فکر دیگه میاد توسرم مغزم خیلی خسته میشه وفقط گریه میکنم بعضی اوقات شاید پنج روزم گریه کنم احساس ناامیدی وغم دارم ودوست دارم بمیرم
سلام عزیزم من هم همینجوری همه راه های جلو روم انگار بسته شده بود و فک میکردم هیچ وقت خوب نمیشم وسواس منم ب شدت توعه یک ماه در کنار دارو درمانی کارایی ک مشاور بهم گفت رو انجام داد و یک ماه با اسودگی زندگی کردم الان دوباره برگشته بخاطر سهل انگاری حتما دنبال یه مشاور خوب باش و کارهایی رو ک میگه تا مدتها انجام بده من هیچ وقت اون یک ماه رو یادم نمیره ک چقد حالم خوب بود
سلام
من مدت زیادیه که با خانوادم به خاطر شلختگی خیلی زیادشون مشکل دارم اونا می گن من وسواسی و دیونه ام و همش می خوام جنگ و دعوا راه بندازم. مادرم و خواهرام خیلی شلخته اند. مادرم همیشه فقط آشپزی می کنه و به بقیه کارهای خونه کاری نداره. تمیز کردن خونه و ظرف شستن به عهده ماست. همیشه لباسهای ماردم و خواهرام روی زمین و صندلی و این ور و انور ریخته شده همیشه آشپزخونه پر از ظرف و ظروفه و همیشه نامنظم و بهم ریخته است و همیشه روی گاز کثیفه. من هیمشه هم جای آشپزخونه رو تمیز می کنم گاز، کابینت و ظرف و ظروف رو مرتب سرجاش می زارم. به خاطر اینکه مادرم و خواهرم خیاط هستند همیشه وسایل خیاطی شون ریخته توی خونه و هر روز خواهرم با بچه هاش میاد خونه ما و خونه رو به هم می ریزن و بدون اینکه وسایل بچه هاش و لباسهای خودش رو که روی زمین ریخته جمع کنه می ره خونه شون. من همیشه تمیز می کنم و مرتب می کنم ولی وقتی می بینم برای اونا اهمیتی نداره خسته می شم همیشه سر این موضوع جنگ و دعوا به پا می کنم. من به اونا می گم شما شلخته و بی مسئولیت هستید و احساس می کنم دیگه داره از من سوء استفاده می شه و اونا می گن که من وسواسی و دیونه ام. حالا من موندم که واقعاً من مشکل دارم یا اونا. البته من یه کم وسواسی هستم و دوست دارم همه چیز مرتب باشه اما نه اونقدر زیاد که به کثیفی و تمیزی اهمیت بدم فقط روی نظم در این حد که وسایل ریخته و واریخته نباشه روی کابینت ها و زمین.
سلام من وسواس فکری دارم مثلا شروع میکنم یه متنی رو مینویسم میگم بد نوشتم پاره میکنم اونقدر پاره میکنم که دیگه نمیتونم اصلا اون متن رو تا آخرش بنویسم چیکارکنم آخه
سلام من وسواس فکری دارم میخواستم بدونم اگه دکتر نرم وسواسم خوب میشه؟
درود بر شما دوست عزیز بستگی به شدت و ریشه وسواس تون داره اما اکثر وسواس ها بدون درمان خوب نمیشن
سلام من وسواس فکری دارم دو ساله درگیرشم همش فکرای مزاحم میاد ت ذهنم هرکاری میکنم نمیتونم کنترلش کنم دکتر هم رفتم قرصم خوردم جواب نداد
سلام آقای دکتر من تقریبا ۱۰ ساله افکار وسواسی مختلفی رو تجربه کردم و در اوایل وسواس عملی هم داشتم. وسواسهای عملی رو بی محلی کردم و دیگه ندارم و درمان شدن و بسیاری از افکار وسواسیم هم الان یا پرتکرار نیستند و یا اگر هم بیان منو نمیترسونن و یا احساس گناه به من نمیدن فقط الان بعضی از افکار جنسی منو عذاب میدن اما سوالم اینه که دکتر من به صورت مقطعی و برای لحظاتی حالم خوب میشه و حتی اگه عمدا هم به افکار فکر کنم بازم ناراحت نمیشم انگار اصلا وسواس نداسته و ندارم دلیل این بهبودی مقطعی چیه دکتر.؟ یه سوال دیگه که دکتر من ۳۱سالمه و تا به حال هیچ رابطه ای با جنس مخالف نداشتم نه کلامی و نه فیزیکی آیا این میتونه دلیل این باشه که وسواس من بیشتر در مورد افکار شرم آور جنسیه؟
سلام آقای دکتر بنده از بچگی بعضی اوقات وسواس اینو داشتم که هرچیزی باید سر جای خودش باشه ولی خیلی جدی نبود ولی الان وسواس اینو دارم که هرچی میبینم چه تاثیری روی ضمیر ناخودآگاهم داره و دیگه هیچ فیلمی رو نمیتونم با لذت ببینم و دائم رو تاثیر اون فکر میکنم و حالا اون بجز فیلم رو به بقیه چیزای زنگدگیم هم کشیده شده خیلی عذاب داره
سلام ممنون از مطالب خوبتون،من بعد از سالها از یکی از آشناهای قدیمی با خبر شدم و متوجه شدم متاسفانه زمان زیادی بستری بودن به دلیل وسواس،واقعا شوک شدم.البته ایشون اون زمان هم حالت های خاصی داشتن.مثلا تصمیم میگرفتن کسی و دعوت کنن بعد منصرف میشد . و از اونجا حواسم و جمع میکنم وقتی خیلی رو چیزی حساس میشم سریع میگم نه وسواسی میشیا.کاش مطالب بیشتری در زمینه وسواس فکری بزارین ممنون.
سلام دکتر امکان داره کسی که ریشه وسواس فکریش ارثی باشه روانی وتیمارستانی بشه تورو خدا جواب بدین همش نگرانم در آینده تیمارستانی بشم
درود بر شما دوست عزیز، اختلالات روانی که بیمارستان بستری می شن با وسواس کاملا متفاوت هست و معمولا وسواس حتی اگه ژنتیکی باشه با اختلالات دیگه که امکان بستری شدن دارن متفاوت هستن.
سلام وقتتون بخیر اقای دکتر من چندین ساله که به بیماری وسواس فکری دچارم به هرچیزی یا موضوعی فکر میکنم هزار پنجره جلوم باز میشه تااینکه یه مسعله رو حل میکنم یکی دیگه باز میشه با درمورد تصمیم های که میگیرم شک دارم که ایا من نارحتم یا خوشحال یا اینکه فکر میکنم یا فکر نمیکنم به کل زنگیمو فرا گرفته نمیتونم حلشون کنم همش میگم باید یجور باشه اگه کوچکترین تعقیری تو مسعله باشه برام میشه یه مسعله دیگه مثال من یه موضوع برام تموشدست یهو یه فکر کوچیک درمورد همون موضوع منو دچار شک میکنه که منی که گفتم بهش فکر نمیکنم اینجا بهش فکر کردم حالا از خودم میپرسم من به اون موضوع فکر کردم یانکردم یا فکر میکنم یا نمیکنم نمیتونم یه فکرم میگه نه یه فکرم میگه اره حالت دوگانگی دوشخصیتی دارم یجورای دارم دیونه میشم. لطف میکنید کمکم کنید
من همین حالت رو دارم چیکار کنم
😂😂بابا نگران نباش چیزی نیستا الکی اینا همش فکره کبهت اضطراب بده همینارامش خودتو حفظ کن هیچی نمیشه باو همه خوب میشیم تموم میشه میره والا مث این همه مریضی خب بلاخره انسان بیمار میشه باید یاد بگیره چجور باهاش مقابله کنه و خوبش کنه همین الکی ب چرت فکرنکن هر کار کنی نمیشی 😂
سلام آقای دکتر بنده چندی است مدام میترسم که گناه کنم و این وسواس از حد کنترل من خارج شده است و نگاه های گناه آلود با آنکه که هیچ علاقه ای به گناه ندارم به سراغ من میایند تمرکزم از بین رفته و نمیتونم روی هیچ موضوعی تمرکز کنم.لطفا پاسخ دهید.اصلا این بیماری لعنتی درمان دارد؟
درود بر شما دوست عزیز بله امکان درمان وسواس وجود داره.
دقیقا حسی رو ک گفتید رو من هر لحظه دارم
سلام من از ۹ سالگی به وسواس مبتلا شدم و الان ۱۹ سالمه.واقعا دارم روانی میشم همه کس و همه جا واسم نجسه .همه چیزو میشورم واسه آروم شدن روحم .گوشیم ضداب نیست ولی احساس میکردم نجسه سریع میشستم و همین باعث شد بسوزه تا کسی ب کتابام یا وسایلم دس میزنه میشورم همه زندگیم شده شستشو و عذاب وجدان واقعا خسته شدم از زندگی همه جا با کفش راه میرم حتی تو خونه .روی زمین اصلا نمیشینم وقتی هم میشینم میرم دوش میگیرم و لباسامو عوض میکنم.
آیا کسی در این حد مثل من هست یا ن فقط من اینجوریم
خاهش میکنم اگر کسی هس ک اینجوری بوده و رفته روانپزشک از تجربه هاش بگه .و این رو هم بگم من خیلی میترسم ازینک برم روانپزشک چون تا بخام علائم و کارامو توضیح بدم بشدت بغضم میگیره و گریم میگیره و خجالت میکشم ازینکارایی ک میکنم.
چندین ساله حتی نزاستم خانوادم بهم نزدیک بشن و بهم دست بزنن وقتی هم دستشون بمن میخوره لباسام عوض میکنم .
سلام من از تو بدترم کم کم دارم حدسم میزنم مثلا حدس میزنم یکی ب این دس زده ب من دروغ میگه برش بشورمش ….از پشه هم خیلی بدم میاد تا نزدیکم میش فرار میکنم …
منن همینم میشینن رو زمین باید برم حموم خودمو تو اون زمانخیلی کثیف میدونم و به وسایلی که تمیز نگهشون میدارم دست نمیزنم تا برم حموم بعد که میام بهشون دست میزنم همش از بعضی فامیلا فاصله میگیرم فکر میکنم کثیف هستن
منم وقتی خانوادم بهم دست میزنن عصبانی میشم ولی خانوادم بعضی موقع هاهی لجبازی میکنن و بهم دست میزنن از دروغ گفتنم میترسم و حتی یه چیز کوچیکی رو به اشتباهی دروغ بگم هی باید حرفمو اصلاح کنم و راستشو بگم وگرنه عذاب وجدان میگیرم و این باعث شده توی مکالمه با خانوادم دچار مشکل بشم
آره این اتفاق که گوشیمو بشورم برام اتفاق افتاد رفتم دست شویی گوشیم افتاد تو دست شویی منم دلم هم زد رفتم گوشیمو شستم فرداش مه بیدار شدم برم سر گوشیم دیدم گوشیم کار نمیده سوخته بود گوشیم ولی خوشبختانه گوشیم درست شد فقط lcd گوشیم خراب شده بود
سلام اسم من مهراده من از چهارده یالگی وسواسای پتفاونی داشتم از همه چیط تمیزی ترس از خدا شک به خدا گزندو اسیب که الانه راستش من خیلی وقنه پیش روانشماس میرم از کلاس نهم حدود چهارده سالگی اون روانشناسم ازم قطع امید کردو گفت هرکی پیش من اومده خوب شده ولی تو تنها کسی هستی که خوب نشدی من اون موقع خیلی احساس بدی داشتم انگار کل دنیار روسرم خراب شده یا مثلا اب سر رو تنم ریختن ولی وقتی رفتم پیش یه روانشناس دیگه اون بهم کمک کرد کمک کرد تا خوب بشم اولاش زیاد خوب نبود ولی الانا شیش ماه بود که خوب شده بودم حدودا سه ساله پیشه این خانم میرم سه ساله ولی خب تازگیا برگشته وسواسم میترسم از نقطه صفر شروع کنم از نقطه صفر برگردم به گذشتم همون موقع هایی که زجه میزدم مادرم همیشه منو میبرد بیرون تا تا بتونم گریه کنم مادر خیلی هوامو داره قرصامو یه مدت که نخورده بودم کار احمقانه ای کرده بودم ولی الان دارم میخورم کنکور نزدیکه من درس باید بخونم زمان زیادی نی بنظرتون چیکار کنم لطفا کمکم کنید ممنون
۹
سلام من مشکل استرس زیاد داشتم دکتر برایم قرص سیتالوپرام باالانزاپین داد وقتی خوردم افکار منفی سراغم امد تا دوسال خوردم داروهارو بدتر شدم بعد دوسال دارو ها قطع کردم افکار منفی از ذهنم رفت حالم خوب شداین مشکل مال پنج سال پیش بود بعد پنج سال الان حدود دوسال الان وسواس گرفتم وسواس الانبه نجاست وو تمیزی هسته چه کار کنم ممنون میشم راهنماییم کنید
سلام دوستان عزیزم امیدوارم حالتون خوب باشه . من یکی ازدوستانم متاسفانه دچار وسواس فکری شده بودند . که بعد تصمیم جدی به درمان خودشون گرفتن و الان حالشون عالیه و اصلاوسواس فکری ندارن. دوستم برای درمانشون از ضمیر ناخودآگاه کمک گرفتن به شماهم پیشنهاد میکنم بعداز کمک گرفتن از روانشناس میتونید بدین وسیله هم به درمان خودتون کمک کنید. ان شاءالله همیشه سالم و شاد باشید . التماس دعا
سلام ضمیرناخودآگاه منظورتون چیه؟
سلام ضمیر ناخودآگاه چیه؟
خیلی مفید بود برام . خیلی ممنونم
عالی بود . خیلی ممنونم
سلام دوستان عزیزم . امیدوارم که حالتون خوب باشه .
من یه دوره دچار وسواس شده بودم و دائم افکار مزاحم و آزاردهنده میومد تو ذهنم که اذیت میشدم . افکاری که تو ذهنم میومد توهین به مقدسات بود مثلا تو ذهنم به ائمه بد میگفتم حتی موقع نماز خوندن به خدا بد میگفتم واصلا دلم نمیخواست که این افکار تو ذهنم باشن آخه این افکار مال من نبودن ،ناخودآگاه میومدن تو ذهنم . بعدمن برای اینکه بتونم این افکارآزاردهنده رو ازبین ببرم بهشون بی توجه شدم و موقعی که این افکار میومدن تو ذهنم ذکر لا اله الا الله رو میگفتم یعنی سعی میکردم به معنی این ذکر توجه کنم که دیگه به اون افکار بی توجه باشم .همچنین میتونید از نماز اول وقت کمک بگیرید . ان شاءالله همیشه شاد وسالم و سلامت باشید .التماس دعا . همچنین میخواستم تشکر کنم از آقای دکتر بهشتیان که پاسخگوی سوالات ما هستند.
سلام منم اینجوری شدم چتدروز دیگ کنکورم نمیدونم ازکجا توهین به مقدسات اومد توذهنم هرچی استغفرالله میگم نمازمیخونم انگارن انگار بیشترم موقع درس خوندن میادتوذهنم تحت تاثیر کنکوراینجوری شدم الان دیگ اون افکاروندارید
سلام خسته نباشيد اقاى دكتر پسر من شانزده سالشه و وسواس شديد داره به سكلى كه كوچكترين كارهاى روزمرهشو هم ديگه نميتونه انجام بده غذا نميخوره حمام نميره ناخنهاشو كوتاه نميكنه درسشو رها كرده جرات نميكنيم پنجره اتاقو باز كنيم يا تلوزيون روشن كنيم همش ميگه از اينجا واونجا اب ميپاشه بهم و دهانم كثيف ميشه براى اينكه مجبور نباشه دستاشو بشوره دستشويى نميره به خدا دارم ميميرم داره جلوى چشمم ذره ذره نابود ميشه ميگه همه مريضن و اچ اى وى دارن خود من كه مادرشم بايد دستكش بپوشمو براش كاراشو بكنم الان كه اين پاميامو ميدم دقيقا دو ساعته جلوى دستشور وايساده داره دستاشو ميشوره به نظر شما اگه بسترى بشه براش خوبه چكارش كنم دكتر هم بردم اما باهام همكارى نميكنه داروهاشو نميخوره دايم از مرگ و مردن حرف ميزنه وميگه ديگه خوب نميشم
ای جانممممممم الهی ایشالا زود خوب میشه نگران نباشید یکم باهاش باز اروم حرف بزنید یا ی فرد متخصص بیارید براش باهاش حرف بزنه حتی تو خونه بعدش بستری ک ن بنطرم اذیت کنه روحشو چون فضای قشنگی نیس بنظرم ودی خب شما بنظرم با ی دگتر خودتون حرف بزنید خودتون تو خونه شروع ب درمانش کنید
سلام. من شرایط روحی خیلی خوبی ندارم، وسواس فکری شدید دارم و برای نداشتن امکانات مالی و حضور بچه هام امکان اینکه حضوری خدمتتون برسم نیست
میخواستم لطف کنید و اسم یکی از دکترهای مجرب استان کرمانشاهو بهم بگین
🙏🌹
درود بر شما دوست عزیز متاسفانه از همکاران کسی را در شهر کرمانشان نمی شناسم. از دوره های درمانی غیر حضوری در صورت تمایل می تونید استفاده کنید.
با سلام و عرض ادب ..ممنون از مطالب مفیدتون..بسیار ارزنده بود…ممنون میشم جلسات غیر حضوری تون من هم بتونم باشم
سلام خسته نباشید
من واقعا ب کمک احتیاج دارم،خسته شدم از کارهای تکراریم،با این کارام دارم ب بچم هم آسیب میزنم،دائم درحال شمارش و تکرار هستم،همش فکر میکنم اگر این کارو انجام ندم حتما یکی یه بلایی سرش میاد یا میمیره یا حتما یه اتفاق خیلیییی بدی برای یکی یا خودم میفته تو هرکاری دائم تکرار دارم،بعضی اوقات انقد شدید میشه ک حتی کل قدرتمو میگیره و فقط گریه میکنم،انقد این وسواس شدید شده ک دیگ حتی نمیتونم ب کارای خودم و بچمو و خونه و غذا درست کردنو درکل هرچی فکرشو کنید برسم،حتی وقتی با کسی دارم صحبت میکنم چند لحظه مکث میکنم و تو ذهنم شمارش انجام میدم و بعد صحبت میکنم،دیگ ب جایی رسیدم ک وقتی وسواس شدید میاد سراغم یعنی همیشه دیگ ب دیگران حتی غریبه ها ک دارن ب من نگاه میکنن اهمیت نمیدم و…
لطفا کمکم کنید واقعا خسته شدم😭😭😭😭
سلام، هربار سعی کنین یه قسمت از عادت رو کم کنین و خودتونو دعوا کنین که وا این کارا یعنی چی! با تمام وجود بخواین که خوب شین و توکل کنین
منم وسواسی شدیدی دارم نمیدونم چیکار کنم هرروز به حمام میروم خیلی اذیت میشم تگه از دارو استفاده کنم درمان میشم ؟
غذا اصلاح کن
سلام سعی کن صبح زود ساعت ۶ بیدار بشی و از همون موقع یه لیست از کارای اون روزت رو بنویس هرچی که به فکرت میاد بعد از اینکه در طول روز اون کارا رو انجام دادی جلوی هر کار بنویس تموم شده تو دیگه مهم نیستی و آخر شب لیست رو نگاه کن و اینو بزرگ پایین لیست بنویس تموم شده شما ها دیگه مهم نیستید
سلام آقای دکترمن ۳۴سالمه سنندجم.خیلی وسواس شدم هم فکری هم عملی قبلناهم داشتم ولی ۲ساله خیلی شدیدشده حتی ازحالت منطقی هم خارج شده ورفتم توعالم غیرمنطقی چندین ساله قرص های ضداسترس وسواس مصرف کردمبشدت افکارم منفی شده مثلاشب کنکورتاصبح خوابم نبردفکرکم آوردن وقت گواهینامه رانندگی همش صحنه آزمون شهری ومردودشدنم توسط افسرارشدکم آوردن وقت آزمون وکالت دوباره کم آوردن وقت ازپارسال ۵۰باردسته چکاموچک کردم نکنه چک سفیدامصابکسی دادم ومبلغ زیادبنویسه توش وزندان ودردسرحتی چک کردن ته چکهای پدرمغازه دارم دوربین مدارلسته دارم همش تصاویروچک میکنم همش میترسم چک سفیدامضاتودکان انداخته باشم وبیوفته داخل وسایل مشتریهایاپول دخل رودونه دونه میشمارم جلودوربین نکنه چکی بیفته توش هرجامیرم همش دوروبرم نگاه میکنم چک سفیدامضاجیبم نیافته کسی بردارببره راستش خسته شدم ازاینهمه توهمات غیرواقعی مثلاتورانندگی همش پشت ماشینمونگاه میکنم کسی روزیرنگرفته باشم وندونسته باشم
سلام آقای دکتر
من از ۱۱ سالگی دچار وسواس شدم و تا چند سال به طور کم باهاش درگیر بودم ولی از ۴ سال قبل زیاد شده وسواسم و الان ۱۸ سالمه این وسواس مانع انجام کاهام و درس خوندنم میشه ونمیدونم چطور حلش کنم به راهنمایی شما احتیاج دارم.
سلام خانم آیلار
بخدا بقران منم دقیقا مثل شما هستم و حوی مثلا گفتی از ۱۱ سالگی،بخدا ماجرا و تاریخچه من دقیقااااا مثل شماست من الان ۱۷ سال دارم و از حدود ۱۴ سالگی وسواس دارم وهنوز هم ادامه دارد و دنبال یه راه هستم ولی وجودددد ندارددد. از درسم مونده ام
همش مامانم بهم میگی چرا درس نمیخونی منم نمیتونم با 😭😭😭😭
دقیقا دقیقا منم عین تو أم
من اونقدر فکر کردم اونقدر فکر کردم دیگه تو مغزم طوفانه
شاید فکرایی رو کردم که تا حالا هیچ کی تو دنیا نکرده تازگیا در مورد عملکرد مغز فکر میکنم که چه جور کار میکنه که وسواس میگیرم هر چی بگی کردم
فقط یه چیزو فهمیدم دوست عزیز باید فقط به خدا وصل شی بگی تو کمکم کن فقط تنها چارش اینه کلا هر کی به خدا وصل نباشه همیشه آرامش نداره حالا وسواس نشد یه چیز دیگه
من خودم هر چیو زیاد از خدا خواستم بهم داده
دیگه نمیدونم فقط اینو میدونم باید از خدا کمک بگیرم
نمیدونم چرا قدیما اینجوری نبودن نمیدونم کیا دارن کل دنیا رو کنترل میکنن نمیشه که آخه همه چیو گفت 😶😶
خدا یا خودت کمکم کن گریم گرفت دیگه اخه چرا نباید فقط شادی باشه این چه زندگی ایه آرامش نداری میدونم از تو هیچ ایرادی نمیشه گرفت ایراد از ماست کمکم کن به آرامش برسم خدااااا کمک کن بهت وصل شم 😭😑دلتنگتم خدااااااااااااااااا 😭
سلام.من هم دچار وسواس هستم و مدت ها است که دچارش هستم ولی به تازگی پند جلسه روانشناسی رفتم و به مشکلم و راه حل های حلش آگاه شدم و دارم تمرین می کنم تا وسواسو درمان کنم.
مهدی جان من طبق تجربم الان که متن پیامت رو خوندم دارم میبینم که میگی اگه به خدا کسی وصل باشه مشکلش حل میشه و …. و این دقیقا یه فکر وسواسیه که خودتو قطع از خدا میبینی و احساس گناه میکنی منم همین احساسات رو داشتم ولی تازگی ها دارم به این نتیجه میرسم که خیلی از باور هایم کامل و درست نیستند و باعث مشکل در روان من می شوند . بهت پیشنهاد میکنم خودتو قضاوت نکنی و به مشاوره بری.
ای جانم خخ منم حالا ی مدتیه ک با اینک همجنس گرا نیستم ولی بهش فکرمیکنم میگماگبشماگاین بشم اگاون بشمچی میشا بدممیاد حالم بد میشه گریه میکنم میترسم حتی تو خیابون دوستامو میبینم میگم واس نکنه الان من همجنسگرا بشم یا حس داشته باشم چی میشه و اینجور فکرای اسکلانه خخ الان بعد زا افسردگیک گرفتم اینا اومده تو ذهنم و میدونم ک گذراس بلاخره فکره وسواسیو اذیت کنندس منم ب ی سری چیزا فک کردم ک کسی نکرده بنظر خودم شاید ولی بنظرم باید بدونیم و ما تعیین کننده زندگیمون و سرنوشتمونیم باید اروم باشیمو بنویسیم چیزایی ک میخوایم و نگران هیچی نباشیم چون یبار زندگی مکنیم من اگ تا ی ماه دیگ خوب نشه خودم نتونم میرم دکتر دیگ راستی ایدی تلگرامم oceaniw اگ خواستید پیام بدید ک راجبش حرف بزنیم و درمانش بحث کنیم من دوست دارم دوستی داشنه باشم ک باهم کمک کنیم ب درمانش
فقط میخواستم یه کمکی کنم چون مطمئنم مطمئنم اگه یکی با احساس شادی ایمان کامل داشته باشه به خدا کمکش میکنه
یعنی میگم وسواستم درست بشه بازم یه مشکل دیگه میاد
سلام و خسته نباشید
من کلا ی ادم استرسی هستم
الان مدتیه که یهویی دچار دلهره و استرس خیلی شدید میشم
افکار منفی
هرکی یه حرف میزنه یه کاری میکنم من میگم قراره ی اتفاقی بیوفته
همه ذهنم شده افکار منفی و ترس از اینده
نمیدونم چکارکنم گوشه گیرشدم چون تمام روز دارم توذهنم ب چیزای بد فک میکنم لطفا بگین باید چیکارکنم مشکل من وسواس فکریه یا پانیک؟
سلام مرسی که در این مورد نظرتون رو مطرح کردین فکر می کردم فقط من این طوریم از وقتی که یادم میاد همیشه فکرهای مزاحم توی مغزم بودن ولی این فکر ها تو محیط هایی مثل مدرسه، پیش دوستام، یا وقت هایی که توی یه جمعی کاری انجام می دادم اصلا سراغم نمیومدند و من کاملا متمرکز کارم بودم من معمولا درس هامو تویه مدرسه یاد می گرفتم و خونه فقط تکالیفمو انجام میدادم. تقریبا تو این یه سالو نیم کرونایی به خاطر اینکه سال ۱۴۰۰کنکور داشتم تو خونه موندم ولی حس و حالی رو تجربه کردم که هیچ وقت قبل از اون نداشتم بی حوصله شدم خیلی خسته شدم کم صبر شدم افت نمره شدیدی پیدا کردم صبح تا شب حالت خواب آلودگی داشتم همش دلم می خواست گریه کنم وقتی کتاب دستم نبود فکرم کلا پیش کتابام بود احساس گناه می کردم وقتی ام درس می خوندم فکر های درهم برهم بی معنی می اومدن به ذهنم یه مدت اصرار داشتم که فقط کارای اشتباه انجام بدم منی که سال قبل به رتبه سه رقمی شدنم فکر می کردم فکر کنم یه میلیونم نیارم. الان یه کم محکم تر شدم در نتیجه همه اتفاقای بد پشت سر هم و ضعف هایی که از خودم نشون دادم، دیگه خیلی چیزا ناراحتم نمی کنن زندگی دنیامون خیلی کوتاه تر از اونی که بخوایم با هر مشکل کوچیکی زانوی غم بغل کنیم و تلفش کنیم.
سلام اقای دکتر من ۲۶ سالمه و متاهل هستم و قبلا وسواس نداشتم و الان حدود یکساله که وسواس گرفتم و شدیده قبلا سوالی پیش میومد از دفتر مرجع تقلید میپرسیدم و تمام میشد ولی الان اگه از هر دفترشونم بپرسم بازم اروم نمیشم قبلا بدون مشکل زندگی میکردم وبه همه چی دست میزدم ولی الان همه چیزیو نجس میدونم چند نفر بهم راهکارهایی دادن مثل اینکه اگه قسم خوردی اب بکش اگه نخوردی پاکه یا ۹۹ درصد یقینهم فایده نداره من بیشتر به نجاست همه چیز شک دارم درصورتی که قبلا از همون استفاده میکردم و مشکلی نداشتم ولی الان فکر میکنم اگه رعایت نکنم مدیون همه میشم و باعث نجاست زندگی همه میشم ممنون میشم شما راهنماییم کنین
خانم زهرا یک سخنرانی کوتاهی “آقای رائفی پور درباره وسواس فکری” و نجاست داره که اگه سرچ کنید ببینید فکر کنم برای شما خیلی مفید باشه، این وسواس نجاست از اون وسواس هاییه که راه درمانش آسون تر هست.
سلام آقای دکتر خداقوت .ببخشید خدمتتون یه سوالی داشتم اینکه من الان یک سالی ک دائم یعنی هرروز وهر ثانیه به دیگران فکر میکنم والان هم درحال حاضر که دارم به شما پیام میدم اضطراب دارم ونگران کسایی که دارای مشکلات افسردگی وروحی ان هستم باخودم همش میگم واقعا خیلی سخته کسی که دچار مشکلات روحی باشه چون خودم تجربه اش کردم .باخودم میگم نکنه دیگران به خاطر حال بدشون خودکشی کنن اونوقت مادرپدرشون ازبین میرن .یا مثلا الان که پیام های افراد رو داخل سایت میخونم دلم میخواد حالشون رو بپرسم که آیا بهتر شدن ،همش نگران دیگران هستم . پیس روانشناس رفتم ایشون گفتن اصلا به دیگران فکر نکن چون خودتو مریض میکنی اما من فکر میکنم اگه به دیگران فکر نکنم براشون اتفاقات بدی میوفته .آقای دکتر واقعا دیگه خسته شدم نمیدونم باید چکارکنم .همش فکر میکنم باید برای دیگران یه کاری انجام بدم .یامثلا وقتی خونه کسی میریم وبا کسی هم صحبت میشم وقتی ببینم یکم حالش خوب نیست فکر میکنم اونم مشکل منو داره یا کلا مشکل روحی داره براهمین اضطراب میگیرم ونگران اون طرف میشم که الان واقعا حالش خوبه یا نه . همچنین خیلی نگران دوستام میشم میگم نکنه اون ها هم مثل من مشکل روحی داشته باشم براهمین همش دلم میخواد بهشون زنگ بزنم اما چون من کنکوری هستم اصلا وقت این کارهارو ندارم وهمچنین موقع درسخوندن هم اصلا اصلا تمرکز ندارم دیگه ناامید شدم من خیلی برای خودم اهداف بزرگی داشتم وهمچنین همش نگرانم نگنه به واسطه این افکارم الان مریض شده باشم میخوام برم دکتر قلب.خواهش میکنم کمکم کنید واقعا خیلی شرایط سختی دارم دارم خیلی اذیت میشم .
سلام خسته نباشید من ۲۱ سالمه و از حدود ۵ ساله دارم به خاطر فکرای منفی که تو سرم هست هم خودمو عذاب میدم هم خانوادمو …..همیشه فکر میکنم یه اتفاق خیلی بد قراره بیوفته ….ب طور مثال تو سفر با گریه مانع سوار شدن مادر و برادرم ب تلکابین شدم چون فکر میکردم اون تلکابین قراره کنده شه و بیوفته …….نزاشتم مادرم با هواپیما سفر کنه چون میترسم سقوط کنه ……یا همین الان ک خانوادم تو سفرن و قراره از طریق کشتی از بندرعباس برن قشم مث دیوونه هام و همش گریه میکنم ک مبادا غرق شه باهر کسم حرف میزنم نمیتونه درکم کنه و میگن ب هر چی فک کنی سرت میاد و حال منم بدتر میشه چون نمیتونم جلوی ایپ فکرارو بگیرم سختمه دارن دیوونم میکنن
سلام خسته نباشید اقای دکتر چندسالیه همشش میرم جلو اینه فقط خودم نگاه میکنم همشش وسواسم گرفته خودم هر روز وزن میکنم هر روز ت اینه خودم نگاه میکنم قیافم روز به روز بدتر میشه قیافم مثل معتادها شده همه بهم میگن پیرمرد اقای دکترکمکم کنید چطور خودم درمان کنم
سلام دکتر پدر من یک وسواس عجیب و نایاب داره
اونم اینجوریه که توی حرکتش توی حتی نشستن یسری کار های عجیب میکنه
یعنی مثلن یه مسیری رو توی خیابون میخاد راه بره اگر وسواسش بگیره اون مسیرو ده ها بار میره و میاد و قدم های کوچیک بزرگی ور میداره ینی یه چیز آبرو بر…
این فقط یه مثال بود
مثال های دیگه هم اینکه میخاد سر جاش بشینه چندین بار میشینه بلند میشه انگار یکی تو ذهنش میگه نه درست نبود و بار دگ بلند شو بشین
جوری شده ک کلییی عرق میکنه و ۱۰ کیلو لاغر کرده و ضعیف شده
چیکار کنیم؟
حتی با پلک چشماش هم این کارارو میکنه فقط عملی از لحاظ راه رفتن نیست
اصلن ی چیز عجیب…
اینک چرا بیماری ocdدرمان قطعی نداره؟الان حدود نه ساله ک دچار این بیماریم یعنی از ۱۲ سالگی…۱۲ سالگیم وقتی علایم رو داشتم ۳ ماه درمان دارویی شدم و ب طور خودسر قطع کردم دارو هامو و سالها بعد یه جورایی وسواس فکریم ادامه داشت تا اینک ۱۷ سالگی شدید شد الان ۴ ساله درمان دارویی انجام میدم و قطع نکردم اما درمان قطعی نشدم با اینک دارو مصرف میکنم علایمم گاهی شدید میشه و اکثر مواقع به طور خفیفی ادامه داره …..خواستم بگم تا اخر عمر باید این عذاب رو تحمل کنم؟
من دچار وسواس فکری شدم در رابطه با کنکور مثلا افکاری سراغم میان مثل اینکه وقتی چیزی وقتمو میگیره به اندازه ۳۰ دقیقه یه ساعتی باید فک کنم که چیکار کنم دیگه هیچ چیزی وقتمو نگیره
سلام آقای دکتر
من حدود دو سال هس که به وسواس فکری مبتلا هستم و تازگی ها خیلی شدید شده یعنی درس خوندن برام خیلی سخت شده و به کوچکترین جزئیات گیر میدم
به نظرتون برای درمان به روانشناس مراجعه کنم یا روانپزشک ؟؟
ممنون میشم جوابمو بدید
سلام اقای دکتر من یه کنکوریم و زمان خیلی برام ارزش داره ولی من خیلی رو کتابامحساسم و یک خط خوردگی کوچیک هم کلا باعث اعصاب خوردگی میشه مدام به اون موضوع فکر میکنم اگر چیزی هم میخام تو کتابم بنویسم باید خیلی مرتب باشه این موضوع داره به من صدمه میزنه به نظرتون چجوری باید این رفتار از بین ببرم
بسیار آموزنده است ،خدارو شکر و خوشحالم که سایت شما و شما تو مسیرم قرار گرفتید حس می کنم که شما راهکار مناسب برای درمان این موضوع رو بسیار روان و روشت دارید بزرگوار ،
من برادرم وسواس دست زدن به اشیا و نزدیک شدن به افراد خانواده و همین طور اجتماع رو داره که مبادا میکروبی و یادآلودگی ای بهش مناقل شه ،و چون تو دوران نوجوانی هم هست به راحتی نمی شه قانع اش کرد برای درمان و اکثر مواقع تو اتاق خودش هست و این دوری از اجتماع و خانواده به شکلی افسرده اش کرده و نگراتش هستم ،لطف راهنمایی بفرمایید چه جوری دوره درمانیش رو شروع کنیم از چه راهکاری برای پذیرفتن این موضوع از جانبش و شروع درمان استفاده کنیم ،ممنون می شم راهنمایی بفرمایید بزرگوار ،
سلام آقای دکتر وقتتون بخیر
در سن ۲۸ سالگی در یک شرکتی مشغول کار شدم
در اون شرکت خیلی زحمت می کشیدم اوایل تا ۳ ماه فکر می کردم نکنه منو اخراج کنند (به اندازه ۳ نیرو زحمت می کشیدم) و اونا خیلی ازم سواستفاده کردندو وقتی رفتم درخواست افزایش حقوق دادم به من گفتن نمیشه (دلایل الکی) و من هم زود بی خیال شدم به کار کردن در اون شرکت ادامه دادم و بعد ها فهمیدم حقوق همه را به جز من افزایش داده اند و خیلی ناراحت شدم و از اون شرکت اومدم بیرون. حرف دیگران حتی می دونم همش اشتباه و به نفع خودشون هست اما به راحتی روی من تاثیر می ذاره.
بعد از اون موضوع دیگه نتونستم به راحتی در یک شرکت کار کنم و دووم بیارم. با توجه به اینکه کارهایی که انجام می دادم خیلی با دقت و با کیفیت هستند. اکثر شرکت ها می خواستن باهام کار کنند اما تا یه چیزی می گفتند تا سه روز تحلیل می کردم و می گفتم نکنه مثه اون بشه زود می گفتم من می خوام برم و می رفتم در حالی که اینجوری نبود یعنی بعد از اون شرکت تقریبا در سن ۳۰ سالگی به بعد کار کردن برام خیلی سخت شده.
خیلی تحلیل انجام میدم که اکثرا جنبه منفی داره. یجوری شده که نمی تونم به راحتی تصمیم بگیرم و اگر هم بگیرم تصمیمات خوبی نیست. معمولا با همه در موردش حرف می زنم که می دونم اشتباه هست اما بازم انجام میدم و جاهایی هست که دوس دارم مردم بجام تصمیم بگیرند
ببخشید متن زیاد شد. وقتی با مدیران و افراد مهم صحبت می کنم اصلا استرس ندارم و خیلی حرفه ای برخورد می کنم اما وقتی با افراد گروه یا هم تیمی ها حرف می زنم انقدر استرس دارم نکنه صدام بلزره نکنه چیزی بگم مسخره شم
لطفا راهنمایی کنید
سلام و عرض ادب خدمت دکتر بهشتیان عزیزسوالی داشتم از حضورتون و میخواستم نظر کارشناسانه ی شمارو بدونم
من وقتی دو ساله بودم پدر و مادرم از هم جدا شدند و با نامادری زندگی سختی داشتم پدرمم بسیار آدم عجول و سختگیری بودند بعدها توی رابطه های اشتباهی افتادم که توش خیانت زیاد بودند .مدتی بعد ازدواج کردم و از همسرم بشدت راضی ام برای هر چیزی مثل سر وقت رسیدن به قرارهای عادی اضطراب میگرفتم که با مراقبه و تمرین و ساعت خواب و رعایت تغذیه پیش یه مشاور بهتر شدم اما هنوز میترسم و مدام فکرهای تکراری خیانت همسرم تو ذهنم میاد دایم با ادم های قبلی مقایسش میکنم و میگم نکنه الان داره خیانت میکنه و ارامشم رو هر ازگاهی این فکرا به هم میزنن مشکلم چیه
سلام اقای دکتر ، من ۲۰ سالمه و خیلی فکر میکنم و اغلب هم منفی هستن افکارم و نگرانی هایی توی من به وجد میارن مثل اینکه نکنه الان ک گوشی رو جواب نمیدن مامان بابام دعواشون شده باشه یا مثلا نکنه من دیر برم خونه بابام دعوا کنه باهام و گوشیمو بگیره و بعدم همه چیز خراب بشه .یا اینطوریم که مثلا همه چیزو ذهنم به هم مرتبط میکنه مثلا اینکه دوستم زیاد جواب نمیده پیامامو دفه ی قبلم انگار حس کردم بی توجه بود حتما دیگه منو دوست نداره و این فکرا رفتار من رو هم عوض میکنه به شدت هم حسود هستم .با یه اقایی در حال اشنایی هستم و باهم دوست هستیم و این فکرو حسودی و تردید و همزمان حس گناه بیشتر در مورد ایشون اتفاق میافته .میخواستم بدونم ایا من هم درگیر وسواس فکریم ؟ اگه هستم ممکنه چنتا دکتر توی تهران معرفی کنین بهم ؟
سلام آقای دکتر
من حدود هشت سال هست به وسواس فکری مبتلا شدم و هیچگونه وسواس عملی ای ندارم. امسال کنکور دارم. واقعا اجازه هیچگونه کاریرو بهم نمیده. با سختی زیادی درس میخونم و شاید توی دو ساعت بتونم ۴ صفحه جلو برم. نمیدونم باید چیکار کنم. بنظرتون سال بعد کنکور بدم؟ خیلی فکرام پیچیده هستش و برای هر چیزی هر حرفی که مشاور برای درمانم بهم میزنع یه فکری ازش توی سرم میاد و نمیذاره به خودم کمک کنم. خیلی دارم عذاب میکشم و چند باری هم به خودکشی فکر کردم.
با سلام خدمت آقای دکتر…شوهر من چند ساله وسواس تمیزی و شستشو داره که هر روز هم بدتر میشه و هروقت بهش میگم وسواس داری قبول نمیکنه و نمیخاد بپذیره..البته از شغلش هم راضی نیست و شرایط خانوادگی سختی در گذشته داشته خودم علتش رو اینها میدونم….لطفا منو راهنمایی کنید
سلام آقای دکتر من ۲۱ سالمه آقای دکتر حس میکنم چند نوع از وسواس رو دارم مثلا اینکه اولیش اینه که فکرهای عجیب غریب میاد به ذهنم چیزای غیر واقعی غیر منطقی مثلا وقتی با سرعت زیاد رانندگی کنم فک میکنم حتما یکی یهو میپره جلوی ماشین یا اینکه حس میکنم تو اتاقم روح یا جن هست که باعث ترسم میشه دومیش اینه که همش فک میکنم اتفاقی واسه خودم یا اطرافیانم میفته مثلا تصادف میکنن میمیرن یا مثلا فک میکنم وقتی دارم با چاقو چیزی خرد میکنم اگه کسی بیاد سمتم شاید اتفاقی چاقو بره شکمش یا چشمش همش فک میکنم اطرافیانم یا خودم آسیب میبینم این خیلی باعثاضطرابم میشه بخصوص که تازه نامزد کردم و خیلی نگران همسرم میشم همش فک میکنم قبل از اینکه عروسی کنیم میمیره
آقای دکتر اینم بگم این دو مورد خفیفن و شدید نیستن و سعی میکنم بیخیال باشم و از خودم دورشون کنم ولی مورد سوم که خیلی عذابم میده و تقریبا میشه گفت سدیده و ذهنتو مشغول کرده اینه که به جنس مخالف حساسیت پیدا کردم اینکه نمیتونم چشممو از آقایون بردارم وقتی میریم بیرون همش به اقایون نگاه میکنم کنجکاوم که قیافشون یا تیپشونو بررسی کنم و هی بهشون ذل میزنم این مورد رو دو بار همسرم دیده و فک کرده من چشم چرونی میکنم و بسیار ناراحت شده در حالی که من اصلا چشم چرونی نمیکنم یا قصد خیانت ندارم اقای دکتر مورد سوم خیلی عذابم میده هر وقت میرم بیرون اضطراب شدیدی میگیرم که باز به مردا نگا میکنم بخصوص وقتی کنار همسرم هستم میترسم بازم ببینه و بگه که سر و گوشت میجنبه میترسم اعتمادو از دست بدم میخاستم بدونم آیا این سه مورد وسواس هستن ؟
البته آقای دکتر حدس میزنم مورد سوم بخاطر برخی اتفاقات بوجود اومده که اگه جوابمو بدین بهتون توضیح میدم
آقای دکتر خواهش میکنم بررسی کنین و ببینین وسواس دارم یا نه بخاطر مورد سوم انقد مضطرب حواس پرت و عصبی میشم که هی میخام بنشینم یه گوشه گریه کنم حس خوشحالیم داره از دستم میره عاشق همسرم هستم ولی از بودن کنارش نمیتونم لذت کافی رو ببرم یا کلافم یا عصبیم حتی نمیتونم بهش محبت کنم ابراز احساسات انگار یادم رفته ازتون خواهش میکنم جواب بدید بهم خیلی ضروریهههههه
سلام علیکم آقای دکتر من ازدوران دبیرستان مشکلاتی واسم پیش اومدمثلا همه چیزو درطول روز مجبور بودم تو ذهنم تکار کنم مثلا فردا چیکارا باید بکنم یا جیبامو هی باید بررسی میکردم از اول تو مدرسه نمونه درس میخوندم ولی به خاطر این دلایل افت تحصیلی شدید پیداکردم تا الان که ۲۴سالمه الان هم خیلی شدیدترشده خجالت هم میکشم به کسی بگم الان اصلا نمیتونم روی کاری تمرکز کنم وقتی کاری انجام میدم باید هی اون افکار هی تکرار کنم دیگه اون روابط اجتماعی رو که قبلا داشتم الان نمیتونم داشته باشم ولی اصلا توشستشو دست و..هیچ وسواسی ندارم فقط فکرم همش درگیر اونم همش فکر های الکی تو ذهنم هر ثانیه باید تکرار کنم شبا هم اونقدر این فکرا رو بررسی میکنم که آخرش ذهنم خسته میشه میخوابم اصلا یه کاری و نمیتونم انجام بدم الانم یه جوری شدم که هرکی هر حرفی رو میزنه فکر میکنم منو میگه به خودم میگیرم همه چی رو یه بار رفتم دکتر دارو واسم نوشت ۳سال قبل یه چند ماه خوردم ولی اصلا جوابگو نبود به خاطر اون دیگه نرفتم الان چیکار کنم الانم که حتی واسه حرف زدن استرس کل بدنمو میلرزونه راهکارتون چیه.ممنون
درود بر شما دوست عزیز دوره درمان وسواس می تونه بهتون کمک کنه
آقای دکتر تورو خدا به سوالات منم جواب بدین ازتون خواهش میکنم
سلام آقای دکتر
من تقریبن دو سه هفته دچار وسواس فکری شدم که خیلی سریع کنترلش کردم و خیلی کم شد ولی کامل حل نشد الان هم نسبت به هرچیزی حساسیت نشون میدم اضطرابم خیلی میره بالا
الان هم خیلی از گناه کردم میترسم و وقتی فک میکنم اضظرابم شدید میره بالا ک نکنه گناه کنم
میخواستم ببینم این روش هایی که گفتین درمان قطعی هستن؟
اصن درمان قطعی داره این بیماری لعنتی؟
درود بر شما دوست عزیز دوره درمان وسواس می تونه بهتون کمک کنه مشکل تون را حل کنید
سلام آقای دکتر من نشونه هایی دیدم که خیلی عذابم میده اینه که یه افکاری وادارم میکنن به آقایون نگاه کنم ینی وقتی میرم بیرون همش افکار مزاحم وادارم میکنن به اقایون خیره بشم اونم چن بار این واقعا دست خودم نیست از یه طرفم من تازه نامزد شدم و همسرم که این رفتارمو دید ناراحت شد و فکر کرد من چشم چرونی میکنم در حالی که من همسرمو خیلی دوس دارم و اصلا قصد خیانت بهش رو ندارم و حس گناه بهم میده انگار که خودمم باور میکنم چشم چرونم آقای دکتر تورو خدا کمکم کنین میخاستم بدونم آیا من وسواس دارم ؟ و اینکه آقای دکتر آیا وسواس حس لذت و خوشحالی رو از آدم میگیره ؟ چون من تازگیا حس میکنم از هیچ چیز لذت نمیبرم
سلام اول از همه تشکر میکنم ازتون چون من سایت های زیادی رو مرور کردم و مطالب شما از همه کامل تر بود
من ۱۹ سالمه دخترم مدتی هست دچار وسواس فکری و عملی شدم از همه نوعش ریششو هم میدونم من چند سال پیش یبار تو امتحان مدرسمون اشتباهی اسم دوستمو نوشتم به جای اسم خودم چون اون لحظه داشتم به این فکر میکردم که چقدر قشنگ نوشت اسمشو و حواسم نبود بعد از اون هرجا اسممو بنویسم چک میکنم تا اینکه سال گذشته یکبار بر اثر یه اتفاقی وقتی سوار ماشین بودم تو بزرگراه صندوق عقب ماشینمون اتیش گرفته بود و من متوجه شدم خیلی ترسیده بودم بعد از اون دوباره وسواسم شروع شد و هر بار سوار ماشین میشدم باید چک میکردم یمدتم کلا سوار ماشین خودمون نمیشدم تپش قلب میگرفتم کم کم بیشتر شد و گاز و بخاری خونه هم چک میکردم ولی در همین حد بود و وقتی کرونا اومد بخاطر شک به اینکه همه چی کثیفه وسواسم زیاااد شد طوری که الان متنتونو خوندم همه نوعشو قبلا تجربه کرده بودم البته نمیتونم بگم همش یه طور بوده وقتی مرور میکنم یمدت بوده که وسواسم اونقدر شدید بود ولی بعد با خودکنترلی بهتر شدم مثلا من همش سعی میکنم فکرمو کنترل کنم و گاهی هم اول وقتی اون فکر میاد به ذهنم اول واسه خودم توضیح میدم و یاد اور میشم که این یه وسواسه و نباید بهش میدون بدم و خودمو با چیزی مشغول میکنم و یمدتم کلا بیخیال نسبت به هر چیزی بودم تا اینکه وسواس از نوع دیگش سراغم اومده و این بیشتر اذیتم میکنه اینطوریه که مثلا برم جایی بیام خونه میگم نکنه حواسم نبوده و فلان چیزو گفتم وقتی اونجا بودم یا فلان کارو کردم یا میگم نکنه بلند گفتم اون چیزیو که میخواستم تو دلم با خودم بگم گرچه تا حدودی میتونم کنترلش کنم ینی هر جا که میرم و هستمو قشنگ حواسم هست مثلا اگ بخوام حرف بزنم و اگ وسواسم به فکرم اومد با خودم تکرار میکنم که الان که من تو این موقعیت هستم نه چنین چیزی دارم میگم و نه کاری دارم انجام میدم و با خودم میگم که این یادت بمونه و بعد حواسمو پرت میکنم مثلا یه بازی گرفتم که وقتی جایی فکر وسواسی سراغم اومد با اون بازی کنم و حواسم پرت بشه ولی بازم اذیت میشم شرایط اینکه به دکتر و روانشناس مراجعه کنم رو اصلا ندارم
چنتا راهکار که خودم بخوام با خودم کار کنم تا وسواسم خوب بشه رو بگین لطفا
ممنون واقعا
سلام آقای دکتر خسته نباشید من احساس میکنم دو مورد از وسواس رو دارم یکی اینکه همش فک میکنم اتفاق بدی برای اطرافیانم میفته تصادف میکنن میمیرن یا چیزای دیگه که این تا اون حدی شدید نیس
ولی یکی دیگه که شدیده و خیلی عذابم میده اینه که افکار وسواسی وادارم میکنن به آقایون نگاه کنم ینی وقتی میرم بیرون همش افکار مزاحم وادارم میکنن به اقایون خیره بشم اونم چن بار این واقعا دست خودم نیست از یه طرفم من تازه نامزد شدم و همسرم که این رفتارمو دید ناراحت شد و فکر کرد من چشم چرونی میکنم در حالی که من همسرمو خیلی دوس دارم و اصلا قصد خیانت بهش رو ندارم ولی این وسواسی که دارم حس گناه بهم میده انگار که خودمم باور میکنم چشم چرونم البته من خودم روانشناسی میخونم و میدونم که دلیل این رفتارم ژنتیکی نیس و به دلیل بعضی اتفاقات ایجاد شده چیکار باید بکنم چجوری از شما مشاوره بگیرم یا اگه تو تبریز روانشناس ماهری سراغ دارین میشه بهم معرفی کنین
درود بر شما دوست عزیز، متاسفانه کسی را اونجا نمی شناسم
سلام و عرض ادب
من دانشجوی روانشناسی هستم و برای پروپوزال تاثیر روانشناسی مثبت گرا بر درمان ocdرو انتخاب کردم.میخواستم بدونم که این موضوع درسته؟اصلا روانشناسی مثبت گرا بر درمان این اختلال تاثیر داره؟مننون میشم جوابمو زود بدین
درود بر شما دوست عزیز در درمان وسواس تاثیر نداره اما ممکنه باعث تسکین موقتی بشه
سلام من متاسفانه به شدت در مورد خواهر همسرم دچار وسواس های فکر ام و از این بابت خیلی احساس گناه می کنم همسرم رو بسیار دوست دارم اما هر بار که به دیدن خانوادشون می ریم تا چند روز در مورد خواهرشون دچار وسواس های جنسی می شم تا حدی که تنها با خودارضایی خودم رو آروم می کنم . من هیچ ارتباطی با ایشون ندارم و تنها برخوردهای ما در همین جمع خانوادگی هست و در فضای مجازی هم دنبالشون نمی کنم اما هر بار که می بینمشون بشدت دچار این وسواس ها می شم و نمی دونم باید چی کار کنم هر گز به همسرم نگفتم چون چیزی بین ما نیست و من هم هرگز همچین آدمی نیستم که به همسرم وفادار نباشم و این ها همه وسواس هایی که مدام درگیرشم لطفا راهنماییم کنید
سلام آقای دکتر من دچار وسواس فکری هستم
مادرمم به این بیماری مبتلاست البته وسواس شستشو آیا ژن این بیماری باعث میشه منم به این بیماری مبتلا باشم
آقای دکتر من افسردگی هم گرفتم چیکار کنم حالا تا نجات پیدا کنم از این مخمصه
بخدا خیلی خستم دیگه من موقعیت های شغلی زیادی دارم که بابت این مسئله از دست دادم 😔😔😔
سلام آقای دکتر تو متن نوشته بود وسواس فکری یه مسئلش مربوط میشه به پدر و ویا مادر
مادرم وسواس شستشو داره و من هم وسواس فکری دارم الان طوری
وسواسم شدیده که افسرده هم شدم دکتر رفتم بهم دارو داده و الان دارم دارو میخورم روانشناسم رفتم گفت ورزش کن
آیا مادرم که وسواس شستشو داره و من هم به وسواس مبتلا شدم مربوط میشه آقای دکتر خیلی خستم دیگه بریدم نمیتونم نه درس بخونم نه سرکار برم همش بی انرژی و کسل هستم توروخدا کمکم کنید زندگیم داره از هم میپاچه.
آیا درمان قطعی داره؟!
سلام وقت شما بخیر ممنون از سایت مفیدتون اقای دکتر خواهش میکنم جواب منو بدید من ۴۶ سالمه مشکلم این که ذهنم مدام درگیر افکار منفیه یک لحظه ارامشم ندارم ترس شدید از همه چی دارم ارتفاع تصادف و اب حشرات از بین رفتن ارامش واقعا نمیدونم وسواس فکری دارم یا مشکل دیگه ای دارم از قرص سرترالین استفاده کردم ضررش بیشتر بود البته دکتر تجویز کرده بود در ضمن مادرم ۷۲ سالش وسواس فکری داره با مصرف سرترالین بهتر شده لطفا کمکم کنید
سلام آقای دکتر
من از طریق گوگل با سایت شما آشنا شدم شاید خدا خواسته که شما به من کمک کنید
من ۸ ساله که ازدواج کردم . همسر من خیلی مهربان و دلسوز هست ولی دچار بیماری وسواس فکری و شک هست البته من اینو موقع نامزدی حس کردم که چیزای عادی و روزمره رو به خودش معنی میکنه و ازش برداشت منفی میکنه مثلا یک عکس پروفایل فامیل و نگاه ها اطرافیان و … حتی ذهن خوانی میکنه . به دکتر مراجعه کردیم و با قرص سرترالین و اون یکی قرص رو یادم نیست حالش به مرور خوب شد. ولی بدون دستور پزشک دارو رو قطع کرد . گذشته و حالت قدیمی یادش میره و دوباره به حالت اول برمیگرده . چندین بار این پروسه طول درمان و قطع کردن خودسرانه بعد از خوب شدن طی این سال ها اتفاق افتاده. خواهراش و اونایی که از دور میبینن و بنظر خودشون دلسوزند بهش میگن تو هیچ مشکلی نداری این دارو ها تورو بیمار میکنه . الان بعد از ۲ سال که دارو میخورد دو ماه میشه که قطع کرده و حالت هاش برگشته ولی قبول نمیکنه میگه شما ها بیمارین من حالم خوبه.
سوال من اینه که آیا این مشکل رو با دارو باید حل کنیم یا راهکار بهتری هم هست؟
سلام اقایه دکتروسواس شدید دارمم جوری که دم نظرم همه چیز نجسه یااینکه صندلی ماشین دائم میشورم وهمش شککک میکنم که نجسه وفکرایه بیخود ایقدر رومغزم کار میکنه تا انجامش ندم ولم نمیکنه ایا راه حلی شما میدونید از این بیماری خلاص شم دیه واقعا فقط بمرگ فکرمیکنم😔😔😔
درود بر شما دوست عزیز دوره درمان وسواس می تونه بهتون کمک کنه مشکل تون را حل کنید.
سلام اقای دکتر چند مدته وسواس شدید پیدا کردم دائم شکک درشستن صندلی ماشین که درنظرم نجسه یا فلان واین بیماری تا اون کار انجام ندم ولم نمکنه مثل خوره افتاده بجونم وارامش ازم گرفته بطوری که زندگیم فلج کرده دیه خودممم خسته شدم نمدونم چکارباید کنم ایا شماراه حلی سلاح میدونید
درود بر شما دوست عزیز دوره درمان وسواس می تونه بهتون کمک کنه مشکل تون را حل کنید.
سلام اقای دکتر خسته نباشید اول از همه میخوام که بابت توجه و راهنماییتان تشکر کنم.
من ۲۲ سالم هس و به شدت ادم استرسی هستم طوریکه وقتی استرس شدید دارم دست و پاهایم بی حس میشوند و نمیتوانم به خوبی نفس بکشم مشکل دیگری که دارم این هست که در هر دوره از زندگیم یه فکری همیشه تو ذهنم میگذره که اصلا نمیخواهم به انها فکر کنم و احساس گناه میکنم ولی مثل یک نوار از صبح که بیدار میشم تا شب که میخوابم دائم این افکار از ذهنم عبور میکند این افکار من تازگیا خیلی آزارم میده و نه میتوانم بخوابم و نه میتوانم کارهای روزمرگی رو انجام بدهم و این افکار مسایلی هستند که اصلا قبول ندارم و نمیخواهم اتفاق بیفتند ولی مدام از ذهنم عبور میکند که فلان اتفاق بد بیفتد و یا توهین به چیزایی که واقعا برام باارزش هستن و شدیدا احساس گناه میکنم
ممنون میشم که درباره مشکلم راهنماییم کنید و اینکه ایا این مشکل من درمان دارد یا نه
سلام اقای دکتر خسته نباشید اول از همه میخوام که بابت توجه و راهنماییتان تشکر کنم.
من ۲۲ سالم هس و به شدت ادم استرسی هستم طوریکه وقتی استرس شدید دارم دست و پاهایم بی حس میشوند و نمیتوانم به خوبی نفس بکشم مشکل دیگری که دارم این هست که در هر دوره از زندگیم یه فکری همیشه تو ذهنم میگذره که اصلا نمیخواهم به انها فکر کنم و احساس گناه میکنم ولی مثل یک نوار از صبح که بیدار میشم تا شب که میخوابم دائم این افکار از ذهنم عبور میکند این افکار من تازگیا خیلی آزارم میده و نه میتوانم بخوابم و نه میتوانم کارهای روزمرگی رو انجام بدهم و این افکار مسایلی هستند که اصلا قبول ندارم و نمیخواهم اتفاق بیفتند ولی مدام از ذهنم عبور میکند که فلان اتفاق بد بیفتد و یا توهین به چیزایی که واقعا برام باارزش هستن.
ممنون میشم که درباره مشکلم راهنماییم کنید و اینکه ایا این مشکل من درمان دارد یا نه؟
درود بر شما دوست عزیز
مشکل وسواس فکری شما با دوره درمان وسواس حل میشه. توضیحات و فایل صوتی دوره را مطالعه کنید.
سلام آقای دکتر من چندین بار وضو و نمازم را تکرار می کنم چون احساس می کنم باطل میشه حتی لا کوچکترین احساس. ممنون از توجه تان
سلام و عرض ادب خدمت جناب آقای دکتر
آقای دکتر من بیشتر از ۱۰سال هست که هم وسواس فکری و عملی دارم و پیش بنام ترین دکترهایی که میگین تو شهر خودمون رفتم ولی نتیجه ای جز چاق کردن وزن بدنم چیزه دیگه ای ندیدم میخواستم بگم برای کسانی که خودشون نمیدونند زمینه وسواسشون علت در فیزیولوژیک دارد یا ضمیر ناخودآگاه پس تکلیف اینا با خودشون چیه ؟یعنی من نمیدونم وسواس من علتش به ضمیر ناخودآگاهم برمیگرده یا اینکه بهم از مادر و یا فامیل نزدیک بهم به ارث رسیده دقیقا نمیدونم تا بتونم تشخیص بدم برم پیش کدوم روان درمانگری که شما پیشنهاد دادین نمیدونم باید برم پیش روانشناس درمان شناختی یا درمان روان پویشی چون من خودم تازه فهمیدم و شنیدم از مادرم که خاله و دختر خاله و مادرم و عمه و مادربزرگم وسواس داشتند . من فکر میکردم علت وسواس من ربطی به ضمیر ناخودآگاه من داره . اینم بگم که همه این کسایی که توی فامیل گفتم در زمان گذشته و قدیم بدون آنکه به دکتر روانپزشک و روانشناس برن حالشون بهتر شده و تا الان برنگشته فقط یدونه دختر خاله و خاله ام چندسالی میشه دارو مصرف میکنند ولی وسواسشون به طور کامل ریشه کن نشده فقط در حد نیمه آرامش و در حد نیمه استرس به امورات خود با وسواس زندگی میکنند. لطفا بهم کمک کنین دیگه هیچ امیدی ندارم. لطفا جواب بدین🙏
سلام دکتر جان خوبی
من ۱۶ خورده ای سالمه
یه جور شده ام مثلا یه چیز کج باشه دلم میخواد درست باشه
یا چند خودکار رو پیش هم قرار بدیم یکیش یکم جلوتر از بقیه باشه حساس هستم
میشه کمک کنید
درود بر شما دوست عزیز دوره درمان وسواس در بخش دوره های غیرحضوری سایت می تونه بهتون کمک کنه
سلام اقای دکتر من دختری دارم که حدود یک ساله ازدواج کرده وهنوز عقدکرده میباشه بعد از عقدش فهمیدم که وسواس فکری داره با یه کلینیک درمانی تماس گرفتم ودوره ی درمان راشروع کردم دارو درمانی و مشاره توام باهم انجام میشد پزشک مدت درمان را تا سقف شش ماه تخمین زد اما بهبودی حاصل نشد البته چون دامادم از بیماری خبر نداشت واکنون هم خبر نداره مشکلات زیادی برامون پیش اومد حتی چندین بار تصمیم به جدایشون گرفتیم ولی تا بحال جدا نشدند دخترم یه مدت خیلی خوداری میکردو علائمش رانشون نمیداد وتو خودش میریخت وتواین مدت رابطه اش با همسرش خیلی خوب شده بود تا دیشب که بخاطر همین وسواس با شوهرش درگیری لفظی شدیدی داشتند وخیلی روش اثر بدی داشت. دخترم سرگرمی
نداره بیشتر وقتا خوابه واز انجام دادن کارهای خونه سر باز میزنه واز بیکاری خیلی رنج میبره ولی دل به انجام کار هم نمیده من بعنوان مادر چکار میتونم بکنم خیلی نگرانشم اقای دکتر ایااین بیماری درمان داره. خواهش میکنم جواب منا بدید .وبفرمایید چه مدت بهبودی کامل انجام میشه.
سلام آقای دکتر من خانمی ۴۰ ساله هستم مدتی هست که درگیری ذهنیم زیاد شده و عصبی شدم یهو فکرم وذهنم جوری میشه که احساس گیجی بهم دست میده میترسم ، همش میترسم مریض باشم هر کسی پیشم بگه مریضم منم فکر میکنم همون طور هستم ،تا جایی از بدنم درد میگیره فکر میکنم مریضم و دارم میمیرم و یه حالت گیجی و منگی بهم دست میده اما وقتی مشغول به کاری باشم این حالت نمیشم بیشتر شبها اینطور هستم خیلی عذاب میکشم بدنم داغ میشه میترسم ، تو آسانسور نمیتونم سوار بشم میترسم گیر کنم و حس خفگی بهم دست میده ، هواپیما نمیتونم سوار بشم ، خیلی میترسم از هر چیزی ، بعدش سردرد میگیرم چیکار کنم ، کمکم کنید
درود بر شما دوست عزیز توضیحات دوره درمان وسواس را بخوانید و فایل صوتیش را گوش کنید این دوره می تونه بهتون کمک کنه مشکل تون را حل کنید
سلام جناب دکتر من همیشه تو ذهنم دارم به شخصیت طرف مقابل،رفتاراش،حرفایی که میزنه فک میکنم و به حرفایی که خودم میزنم و رفتار بدنم توی اون لحظه فکر میکنم و خودمو سرکوب میکنم مثلا دیشب یه حرفی زدم بعدش رفتم تو فکر که چرا همچین حرفی زدم و نکنه من خنگم.خلاصه همش تو ذهنم اینجور تصویرا یا صحبتا رو مرور میکنم و میدونم هیچ فایده ای نداره ولی از ذهنم بیرون نمیره الان با این تفاصیر خودمو خیلی ضعیف میبینم و تمام فکر و ذهنم در جهت درمانشه ولی هیچ نتیجه ای نمیگیرم.
کارایی که کردم ورزش .کتاب .حرفای مثبت .حتی یه چند ماهی با یه درمانگر کار کردم
ولی تداوم نداره فقط هزینه میکنم
شب تا دیر وقت بیدارم روز خوابم وقتی بیدار میشم اول خودمو سرکوب میکنم تو ذهنم انگاری ترافیکه.ترافیکی از صحنه ها و حرفای گذشته خسته شدم.
موندم تو همه چی
سلام اقای دکتر وقتتون بخیر
پسر ۱۳سالهی من حدود ۸ ۹ ماهی میشه که از ابتلا به بیماری کرونا به شدت میترسه و با اینکه ماهی یک بار هم از خونه بیرون نمیره ولی روزانه بالای ۱۰ ۱۵ بار دستشو میشوره. برای غذا خوردنش باید خودش لیوانو قاشقشو بیاره و اگه کسی دست بزنه دیگه ازون استفاده نمیکنه.اصلا راضی به دکتر رفتن نمیشه. میشه راهنمایی کنید که باید چیکار کنم
سلام من ۱۷ سالمه تو ۱۵ سالگی یکی از بچه های کلاس خیلی مسخرم میکرد بعد یه مدت ازش متنفر شدم کم کم رو درسم تاثیر گذاشت موقع درس خوندن به اون دختره فکر میکردم و کارایی که میکرد تمرکزم به هم میخورد نمراتم اومد پایین درحالی که درس برام خیلی مهم بود سال بعدم بامن افتاد حالم خیلی بدتر شده بود کم کم تعداد افرادی که ازشون متنفر شدم زیاد شد الان به جایی رسیدم که چند نوع مختلف وسواس فکری دارم نمیتونم درس بخونم فکر میکنم یسری افراد نمیخوان من درسو بخونم و وقتی این فکرو میکنم واقعا هم نمیتونم حفظ کنم از همه ترس دارم دارو هم چندتا مصرف کردم ولی فایده نداشته روز به دوز دارم بدتر میشم میخوام بدونم وسواسم از کدوم عامل هست و اینکه چجوری میتونم درمانش کنم البته من کلاس سوم یه دوره یه وسواسی داشتم که فکر میکردم نمیتونم نفس بکشم ولی رفع شد با دارو ولی دوباره از۱۵ سالگی شروع شده الان اینطوری شدم امتحاناتم حضوریه چون دوازدهمم به خدا قسم نمیدونم باید چیکار کنم ؟؟؟؟؟؟
سلام اقای دکتر…من یه برادرسی ساله دارم که دچار وسواس شدیده….اینقدر وسواسش شدید و ازار دهنده شده که تحملش برای اطرافیانش واقعا سخت و غیر قابل تحمل شده .. بیست و چهار ساعت داره خودشا میشوره و نسبت به سال قبل خیلی بدتر شده…دایم دستهاشا میشوره…حتی اب به صندلی ماشینش میریزه..مادیگه داریم روانی میشیم از دستش..جالب اینه که خودش اصلا اعتقادی به این که مریضه نداره و اصلا تمایل به درمان شدن هم قبول نمیکنه و از همه اطرافیانش فراریه…کمک کنین ..چییکار کنیم ما …ما هم داریم از دستش روانی میشیم
سلام من ۱۷ سالمه و در گذشته یکی از دوستانم منو مسخره میکرد تا این که ازش متنفر شدم و تعداد افرادی که ازشون متنفر شدم زیاد شد رو درسم تاثیر گذاشت البته کلاس سوم هم کم وسواس فکری داشتم که برطرف شد بادارو ولی از ۱۵ سالگی تا الان دوباره درگیر این مشکل شدم از کدوم عامل وسواسه به نطرتون و برای درمانش باید چیکار کنم؟؟
درود بر شما دوست عزیز دوره درمان وسواس می تونه بهتون کمک کنه مشکل تون را حل کنید
بخش دوره های درمان غیرحضوری سایت را ببینید
سلام آقای دکتر من ۱۵ سالمه چن وقت وسواس گرفتم مثلا همین دیشب یه چنتا نقطه اتفاقی کشیدم رو کتابم وقتی پاک نشد کلی گریه کردم اصلا باورم نمیشد واسه این دارم گریه میکنم خیلی کلافه شدم بخدا دیگه نمیدونم چیکار کنم الانم وسط درسامه خیلی حالم بده نمیدونم چیکار کنم
سلام.دوست عزیز من هم این مشکل رو داشتم.ولی تونستم با جادوی تلقین و تکرار جملات مثبت توی ذهنم حلش کنم.راه ابداعی خودم برای این موضوع این بود که چند تا خط بزرگ توی صفحه اول کتاب کشیدم و پاکش نکردم . کم کم هر موقع میخواستم چیزی روی کتاب بنویسم با حالت جدی چند تا خط روی کتاب میکشیدم و می گفتم بابا اصن مگه من چقدر دیگه با این کتابا کار دارم.خلاصه اینکه به نظر من مقاومت در برابر وسواس تا حد زیادی به نفس انسان بستگی داره..من به نوبه خودم توی ماه رمضون جلوی خیلی از وسواس هام رو می تونم بگیرم چرا؟ چون روزه نفس ادم رو قوی میکنه.
سلام آقای دکتر من ۱۵ سالمه چن وقت وسواس گرفتگ دیشب یهویی حالم خیلی بد شد فقط یه چنتا نقطهرو اتفاقی تو کتابم کشیدم وقتی هر کاری کردم پاک نشد کلی گریه کردم اصلا باورم نمیشد واسه این دارم گریه میکنم الان وسط درسامم اینجوری شدم بخدا کلافه شدم چیکار کنم
سلام آقای دکتر
من سال ۹۳ دچار وسواس فکری شدم و این بود که نکنه فشارم بیوفته یا سرگیجه بگیرم طوری که افسردگی گرفتم ولی نمیدونستم که وسواس فکریه دکتر رفتم بهم دارو ضد افسردگی دادن افسردگیم خوب شد ولی وسواس فکریم همین طور موند و به دکتر نگفتم که همچین فکری دارم و اینکه این افکار تا سال ۹۵ ادامه پیدا کرد و دکتر رفتم مشکلمو گفتم بهم دارو داد و گفت یک ماه دیگه باحال خوب ببینمت من حالم خوب شد و دیگه نرفتم و نصفه نیمه رها کردم و اینکه الان افکارم ۶ ماهه که برگشته و صبح و شبم شده جهنم الان افسردگی شدید گرفتم نمیتونم درس بخونم از هیچ چیز لذت نمیبرم دارو هم خوردم ولی تاثیری نداره آقای دکتر من ۲۲سالمه زندگیم شده جهنم نمیتونم به کارام برسم آقای دکتر مغزم به شدت از کار افتاده خنگ خنگ شدم شب و روز ندارم حالم خیلی بده آقای دکتر تو رو به خدا قسم میدم یه راهکاری بهم بدید بخدا حالم خیلی وخیمه 😔😭
اصلا نمیتونم جلوی این فکرامو بگیرم هر روز دارم گریه میکنم تو رو به ابولفضل کمکم کنید
روز و شب دارم میخوابم بخدا مریض شدم خانوادم میگن هی دارو بخور خوب میشی میخورم ولی به جز عوارض هیچ تاثیری نداره😞😞😞
درود بر شما دوست عزیز
دوره درمان وسواس بهتون کمک می کنه مشکل تون را حل کنید
سلام اقای دکتر لطفا راهنمایی کنید من ۱۸ سالمه .چند روز پیش یه ویدیو دیدم که یه پسر جوون هم سن من به خاطر کرونا فوت کرده بود بعدش نمی دونم چی شد یه دفعه یه فکر اومد تو ذهنم که نکنه مثلا تو دی و بهمن که احتمالا کرونا زیاد میشه کرونا بگیرم و خدای نکرده بمیرم این فکر ۲۴ ساعته داره منو عذاب میده و کلا تو فکرمه نمی تونم رو درسم اصلا تمر کز کنم کمکم کنید لطفا ایا این وسواس فکریه ؟؟؟
درود بر شما دوست عزیز
بله وسواس فکریه و دوره درمان وسواس می تونه به شما کمک کنه مشکل تون را حل کنید
سلام آقای دکتر شمارو خدا بهم کمک کنین من ۴ ساله که وسواس فکری داری اگه قرار باشه صبح کاری رو انجام بدم شب اونقدر وارد جزئیات میشم که خوابم نمیبره و الان ۴ ماهه ازدواج کردم اونقدر به شوهرم گیر دادم که میخوایم از هم جدا بشیم دیگه بجای رسیده شبا بیدارم روزا خواب
درود بر شما دوست عزیز
در دوره درمان وسواس یک فایل صوتی هست که لطفا اون را گوش بدید این دوره می تونه بهتون کمک کنه مشکل تون را حل کنید.
سلام آقای دکتر ،من نمیدونم چشمه فکر کنم من هم وسواس فکری دارم و تا الان چهار بار برام اتفاق افتاده،باراول ازاون موقعی شروع شد که تو فضای مجازی زده بودن دنیا داره به پایان میرسه یک ماهی طول کشید تا خوب بشم،باردوم بابت یه آزمایشی که مشکوک بود همش میگفتم نکنه جوابش بیادو سرطان باشه واقعا و دوماهی طول کشید تا خوب بشم،بار سوم هم از دست همسرم سرمو سه چهار بار کوبیدم به ستون آهنی و باز یه دوماهی فکر میکردم نکنه به خاطر این کارم سرم غده در بیاره و این بارهم که چندروز پیش از بابت خیانت همسرم بینهایت درد روحی کشیدم بعد از سه چهار روز سکوت و بغض امروز یهویی فکرای بیخود اومد تو سرم اول اینکه حس کردم دیگه به همسرم حسی ندارم توددلم گفتم بهتر شاید باعث بشه بیاد سمتم ولی هی دیدیم فکرا داره بیشتر میشه و الان همش فکر میکنم انگار میخوام به پسر ۵ سالم خدایی نکرده آسیب برسونم که بیشتر از هرچیزی تو دنیا دوسش دارم و اینکه دوباره هی فکر میکنم الان که اینجوری شدم همسرم دیگه کامل دلزده میشه و میخواد ولم کنه یه وقتایی هم فکری ندارم ولی اضطراب شدیدی دارم که حتی نمیزاره الان که شبه بخوابم،بگم که مادرمم وسواس فکری از جوانی داشته،میخوام برم دکتر ،میترسم نزدیک بچم بشم ،میشم حتی بوسشم میکنم اما اون ترسه باعث میشه نزاره لذتی از بوس کردنش ببرم ،شما چی پیشنهاد میکنید ؟آیا من هم دچار وسواس فکری هستم؟ آیا درمان میشم ؟اصلا این حالتارو دوست ندارم فقط تورو خدا زود جواب بدین ممنونم
سلام آقای دکتر من ۲۴ سالمه از سال کنکورم ۵سال پیش در اثر اتفاقی دچار پانیک موقع مطالعه شدم ازون موقع تاحالا فوبیای کتاب دارم ینی هرکتاب درسی و غیردرسی میخونم دچار تپش قلب تنگی نفس و اضطراب میشم درصورتی ک همون مطالبو از روی لپتاپ بخونم مشکلی ندارم اون زمان دکتر تشخیص ocd دادن .. پیش دکتر دیگه رفتم ایشون میگن ocd نیست و ptsd است …. اسنترا و الوینتا و اورلپت تجویز کردن ولی جواب انچنانی نداشته پیشنهاد شما چیه اقای دکتر واقعا خسته شدم دانشجوام و وضعیت عذاب اوره برام…
سلام من ۱۸ سلالمه چند وقت پیش یه ویدیو دیدم که یه پسر جوون بخاطر کرونا فوت کرد و یه دفعه یه فکری اومد تو ذهنم که نکنه منم مثلا دی ماه که کرونا خیلی زیاد شه کرونا بگیرم و بمیرم ۲۴ ساعته داره منو عذاب میده این فکر و اصلا نمیتونم تمرکز کنم رو چیزی. من قبل این ویدیو اصلا ترسی از کرونا نداشتم .
سلام دکتر جان
من یه پسر ۱۶ سالم ک خداروشکر تونستم پورنو ترک کنم من از چشم چرونی خیلی بدم میاد ولی وقتی میرم یه جایی یا مثلا تلویزیون میبینم ی چیزی تو درونم میگه تو آدم خیلی بدی هستی تو به هر کس نگاه میکنی یه منظوری داری خیلی مسخرس مثلا اگه تو یه سریال ی پیرزنم باشه و من خیلی عادی دارم تلویزیون میبینم اون متهمم میکنه ک تو دید جنسی داری حتی ب این پیرزن :/
خیلی غیرمنطقیه آقای دکتر
دیگه داره رو اعتماد ب نفسم و باورم نسبت ب خودمم تاثیر میذاره
درود بر شما دوست عزیز شما وسواس فکری دارید که دوره درمان غیرحضوری وسواس در بخش دوره های غیر حضوری سایت می تونه به شما کمک کنه مشکلت را حل کنی
بسیار عالی بود
سلام آقای دکترمن مدت یک سال نیم هست که قرص آسنترا ۱۰۰
وهالوپریدول ۵٪
می خورم مدت بیست روز که دارو ها رو به خاطرترس از عوارضشون که سرطان سینه است کم کردم اما علائم وسواس ظاهر شدن نوع وسواسم تلقین سرطان ومقایسه کردن همسرم هست من چقدر دیگه باید دارو بخورم؟؟علت بروز وسواسم فکر کردن زیادی به یک موضوع بوده
سلام آقای دکتر من بیماری وسواس فکری عملی دارم ، داروی فلوکسامین زیاد روم اثر نکرد. میتونم با هیپنوتیزم درمانی وسواسم رو خوب کنم ؟
درود بر شما دوست عزیز، بله برای درمان وسواس میشه از هیپنوتیزم هم استفاده بشه
در دروه درمان غیرحضوری وسواس که در سایت دربارش توضیح داده شده از ترکیب تکنیک های مختلف همراه با هیپنوتیزم برای درمان وسواس استفاده شده که می تونه بهتون کمک کنه مشکل تون را حل کنید
سلام آقای دکتر آیا با هیپنوتیزم میتونم وسواس فکریم رو درمان کنم ؟
سلام وقتتون بخیر آقای دکتر من از ۱۵ سال پیش شاید وسواس داشتم .همیشه ازش رنج بردم .بعدها اضطراب و افسرگی هم اضافه شد.۳۱ سالمه چ کنم واقعا خسته شدم.اضطراب و افسردگی و این غم بیشتر حالمو بد می کنه.یهو ناامید میشم از زندگی.از روان شناس و روانپزشک کمک می گیرم ولی هنوز اون نتیجه رو دریافت نکردم.البته عادت دارم هی روان شناس رو تغییر بدم
درود بر شما دوست عزیز اول شما دوره درمان خودتون را تکمیل کنید.
دوره درمان وسواس در بخش دوره های غیر حضوری سایت می تونه بهتون کمک کنه
با سلام و احترتم جناب دکتر .
بنده ۲۳ سال دارم و وسواس نظافتی ندارم ولی حالتای روحی خوبی ندارم انگار تو ذهنم یچیز فرمان میده هیچی باهم هماهنگ نیست و تا درست نشه منو عذاب میده هرچی مثلا ی اتاق شلوغ هست من مرتب فرضش میکنم باز ذهنم میره سمت دیوار های اتاق اونو مرتبو صاف تصورش میکنم باز ذهنم میره سمت نمای خارج از اونه تا اخرش که کره زمین هست .انگار همه چیز باید هماهنگ و پوچ باشه انگار وجود هر چیز باعث ناهماهنگی بنده میشه و خیلی ترسناکه من آدم درونگرا و نرمالی هستم فقط یک سالی دچار فشار روحی شدید شدم و بعد از ۳ ۴ ماه این حسا بهم دست داد لطفا راهنماییم کنید ؟
درود بر شما دوست عزیز دوره درمان وسواس را از بخش دوره های درمان غیر حضوری سایت تهیه کنید. می تونید به کمک اون مشکل تون را حل کنید
سلام با تشکر از مطالب مفیدتون میخواستم بدونم شما ویزیت آنلاین هم دارید آقای دکتر؟
سلام آقای دکتر واقعا ازتون ممنونم بخاطر راهنمایی
. متاسفانه شهرستان کوچولو مشاور خوب وروانشانس خبره نداره که کمک بگیرم ولی خدا رو شکر که میتونم این سوال ها رو از شما بپرسم .
من ۳۴ سالمه
یه مدتی هست که فکر بی خوابی به سرم که میزنه دیگه خوابم نمیبره اوایل خیلی خوب خوابم میبرد تا جاییکه همسرم میگفت سرت رو روی بالش گذاشتی خوابت برو. ولی الان حتی شبها اضطراب میگرم که دوباره شب شد و شاید خوابت نبره. حالا موقعی که در رختخواب هستم تمام خارش های دنیا میافته همون لحظه گوش و ساعد دست و پا و سر و گردن اینطور نبودم ولی اثری از خواب نیست تا پنج صبح با خودم سرو کله میزنم ولی…
راستش بعضی شبها که بیدار میشم که خوابم نمیبره اینقدر ناراحت میشم که…با خودم میگم الان که جوانی اینطور خوابت ببره وای بحالت پیری.
هی سعی میکنیم بهش فکر نکنم ولی دوباره آغاز میشه.
ازتون خواهش میکنم کمکم کنید اگر فلور میکنید کتابی منبر هست اسم ش رو بگید تا مطالعه کنم
خستگی طی روز یا بعدازطهر نخوابیدن تاثیری داره.واقعا سپاسگزارم.
من هفده سالمه از هشت سالگی وسواس شدید دارم ولی دو ساله که انقدر شدید شده که افسردگی گرفتم و حوصله هیچ کاری رو ندارم من توی بهترین مدرسع تیزهوشان درس میخونم حتی حوصله درس رو هم ندارم و هیچ امیدی نه به زندگی نه به کنکور نه به اینده دارم و انواع وسواس رو تجربه از همون سن کم وسواس ایدز و هپاتیت داشتم و دارم و انواع بیماری های دیگه و حتی ترس از اینکه نکنه مثلا در اینده اندام های بدنم مثلا چشمام یه چیزیشون بشه و میترسم که چون فکر اینو میکنم نکنه واقعا بلایی سرم بیاد اخه میگن به هر چی فکر کنی سرت میاد😭 واقعا عذابه و دو سال پیش وسواس موکنی که واقعا دیگه نه مو نه مژه برام مونده بود ولی خوشبختانه کنترلش کردم و این وسواس که همش میترسم که یه بلایی سر خودم بیارم و نکنه دوست دارم که بلایی سرم بیاد و عذاب وجدان دارم که چرا باید دوست داشته باشم اخه و این که نکنه دارم خنگ میشم و فراموشی گرفتم و وسواس های دیگه مثلا تازگی ها ببخشید دارم این حرف رو میزنم ولی ممکنه که چهار ساعت توی دستشویی بمونم.یا اینکه اگه کتابام یه لکه ریز ایجاد بشه تا چند ماه هر لحظه بهش فکر میکنم از مرتب کردن تخت که نگم براتون دو ساعت طول میکشه خیلی خستم واقعا دیگه به یه مرزی رسیدم که میخوام خودکشی کنم… من پارسال رفتم دکتر و دو ماه سرترالین صد خوردم ولی انگار نه انگار میشه لطفا شما من رو راهنمایی کنید دارم اب میشم خانوادمم که انگار نه انگار فقط منو اذیت میکنن تنها حرفی که مامانم از بچگی بلده بزنه اینه که برو درستو بخون تا کنکور پزشکی بیاری خب شاید نتونم پزشکی قبول شم اخه ولی تنها حرفشون اینه یا پزشکی قبول میشه یا اگه نشی کارگر و نظافتچی میشی بدبخت میشی اخه اگه نشم چیکار کنم خیلی میترسم اصلا نمیتونم درس بخونم من از پزشکی میترسم از خون میترسم اصلا دوست ندارم ولی با اجبار حالا هم اگه قبول نشم همون بهتر که بمیرم چون من نمیخوام بدبخت باشم و اینکه این فکرای وسواسی دارن منو میخورن شدم چوپان دروغگو هر روز میریم دکتر میگن چیزی نیست حالا اگه واقعا چیزی باشه که دیگه به حرفای من گوش نمیدن واقعا زندگی من پوچه پوچه از نوجوونیم هیچی نفهمیدم همیشه تابع خانواده ام بودم ولی دیگه خستم…
سلام خدمت شما ممنون از مطالب خوبتون
من دختری ۲۵ ساله هستم
۱۸ سالم بود بخاطر یه سری رفتار ها و اتفاقات در دانشگاه دچار استرس شدم استرس های شدید به خاطر استرس هام به دکتر مراجعه کردم دکتر فلووکسامین ۱۰۰ تجویز کردن بعد از چند ماه استرسم کم نشد بلکه وسواس شستشو هم اضاف شد دکتر به داروم کلومیپرامین ۷۵ هم اضاف کرد مدت ۴-۵ سال دارو مصرف کردم و جلسات روانکاوی هم میرفتم هر هفته اما بهبودی حاصل نشد الان بعد از ۷-۸ سال این بیماری خیلی زندگی منو مختل کرده خانوادمم خسته شدن و اصلا درک نمیکنن که چقدر سخته مقابله با افکار وسواسی الان علاوه بر وسواس سوشال فوبیا هم دارم و بخاطر خونه نشینی و فشاری که این بیماری برام داره افسرده هم هستم چند ماه پیش دکتر برای افسردگی سرترالین تجویز کردن تا وقتی دز کم میخوردم روحیه خوبی داشتم اما به محض بالا بردن دز وسواسم چند برابر شد نمیدونم چرا داروها رو من نتیجه عکس میدن لطفا راهنمایی کنید چکار کنم ؟ واقعا خسته شدم
سلام آقای دکتر. برخی خاطرات گذشته که خوشایند نیستند هی در ذهن من تکرار میشه و راه گریزی از اون ها نیست و من امسال کنکور دارم و تمرکزم رو به هم میزنه آیا من دچار وسواس فکری شدم؟
درود بر شما دوست عزیز ممکنه وسواس باشه اما برای تشخیص دقیق تر باید بررسی بیشتری انجام بشه
سلام من نوزده سالمه پشت کنکوری هستم .تقریبا دو سال پیش به وسواس شستشو مبتلا شدم ومدام فکر میکردم که وقتی دستشویی میرم پاهام نجس میشه شاید بعضی وقتها واقعن نجس میشد ولی احساس میکنم تبدیل به یک وسواس شده بود وحدود شاید یک سال ونیم طول داشت وبدون مراجعه به روان شناس حل شد . بعد از اون دچار مشکلاتی جدید شدم من جمله وسواس فکری که در حال حاضرتحت نظر روانشناس هستم وبا نورو فیدبک کار میکنن من اضطراب واسترسم کم شده ولی افکار وسواس گونه هنوز هستند والبته گاهی اوقات میتونم باهاش کنار بیام ولی بعضی وقتها از کنترلم خارج میشه ۰من علاوه بر این موارد ادم اجتماعی نیستم از حضور تنها در اجتماع احساس خوبی ندارم وادم عصبی هستم واینکه سابقه بیماری اسکیزوفرنی را داریم وپدرم به مدت ده سال است که قرص اعصاب مصرف میکنن واینکه من نمیتونم باتوجه به وجود افکار وسواسی کارهای عادی روزمره ام را انجام بدم از نظافت گرفته تا نوشتن همین مطالب برای شما .واینکه فکر میکنم ریزبین بودن من وسختگیر بودنم در تمام مسائل زندگیم وزود رنج بودن واجتماعی نبودنمسابقه خانوادگیم ووجود وسواس شستشو درگذشته واینکه مدام ازگذشته صحبت میکنم واحساس گناه در مورد اکثر مسائل زندگیم واینکه مدام از گذشته صحبت میکنم یا به اینده فکر میکنم وشاید کمتر در زمان حال باشم البته خیلی کم واینکه احساس میکنم اکثر ادم ها از من خوششون نمیاد ویا اینکه ادم بدبین وحساسی هستم همه وهمه باعث شده که الان دچار وسواس فکری بشم .تمام این موارد رو برای شما گفتم تا ازشما به بپرسم تنها با رفتن به جلسات نورو فیدبک تمام این مسائل حل میشوند ویا اینکه من نیاز به دارو درمانی یا روان کاوی دارم.
درود بر شما دوست عزیز نوروفیدبک اصلا در درمان وسواس تاثیر نداره چه تنهایی چه همراه با دارو درمانی و روان درمانی
در مرحله اول به روانشناس مراجعه کنید در صورتی که روانشناس تشخیص داد شدت وسواس شما زیاده به روان پزشک هم شما ارجاع میده
اما در مرحله اول روان درمانی و در مرحله دوم در صورت نیاز دارو درمانی نیاز دارید
با سلام امیدوارم هممون خوب شیم و یه روز به این فکرا و وسواسامون بخندییم
سلام آقای دکتر ببخشید من وسواس فکری وتا حدخفیفی هم عملی دارم البته قبلا وسواس عملیم بیشتر بود،ولی با استفاده از دارو درمانی بهتر شدم ولی هنوز وسواس فکری وتا حد خفیفی عملی هم دارم،لطفا راهنماییم کنید،به همراه استرس واضطراب
درود بر شما دوست عزیز دوره درمان غیرحضوری وسواس در بخش دوره های غیرحضوری می تونه بهتون کمک کنه
سلام دکتر من براتون یه متن درمورد شرایط خودم براتون نوشم و فرستادم میشه لطفا راهنمایی کنید خیلی ضروریه ممنون میشم
سلام وقتتون بخیر
من ۲۶ سالمه و الان نزدیک چندماهی هست که به وسواس دچار شدم اول فکری و حالا عملی ومن از کودکی در خوانواده ای بزرگ شدم که مادرم وسواس شدید داشت و پدرمم وسواس داشت ولی من مثل اونا نبودم و تا زمانی هم که ازدواج کردم مثل تمام افراد عادی بودم ولی حالا نمیدونم باید چیکار کنم فکر میکنم تمام زندگیم نجسه و از زندگی افتادم و حتی به دکتر هم مراجعه کردم ولی به خاطر باردار شدنم نتونستم داروهاشونو استفاه کنم .یه چیزی رو خیلی راحت قبول میکنم و همش میگم اینا به خاطروسواس منه و نباید اعتنا کنم و وقتی که بهش دست میزنم میگم خب پاکه چون تو وسواس داری همه چیزو نجس میدونی ولی شب مثل خوره میوفته به جونم که تو با کارت تمام زندگیو نجس کردی و این حالت هام زپانی که مادرم پیشمه خیلی بیشتر میشه البته از نظر خودش الان دیگه وسواس نداره و فقط اهمیت میده ولی گاهی اوقات با سوالاتی که ازم میپرسه انگار من بیشتر به وسواس کشیده میشم ازتون خواهش میکنم کمکم کنین زندگیم خراب شده شوهرم دیگه خسته شده و من بیشتر نمیخوام الگوی بدی برای بچه ای که تو این شرایط من به دنیا میاد باشم حتی گاهی اوقات انقدر این فکرو خیالو حرف های اطرافیان اذیتم میکنه که چندبار تصمیم به خودکشی گرفتم که حداقل دیگران از دستم راحت بشن
آقای دکتر امتحانام نزدیکه من هیچی نخوندم حالم بده نه حوصله ی درس خوندن دارم نه حوصله ی کاردارم نه حوصله فیلم دیدن خانوادم بهممیگن بی عرضه ای خنگی هیچ کاری از دستت برنمیاد آقای دکتر افسرده شدم دوست دارم بشینم فقط گریه کنم بعضی فقط ها به خود کشی فکر میکنم امیدی به آینده ندارم چون من با این مغز مریض هیچ کاری نمیتونم کنم😔😔😣😭
سلام آقای دکتر من از سال ۹۳ دچار وسواس فکری شدم و فکرم این بود که نکنه فشارم بیوفته نکنه سر گیجه بگیرم حالم بد میشد افسرده شدم رفتم دکتر بهم دارو داد داروی ضد افسردگی خوردم خوب شدم ولی وسواس فکری هنوز تو ذهنم مونده تا اینکه سال ۹۵ رفتم دکتر بهش گفتم و بهم دارو داد و من خوب شدم و دیگه نرفتم تا اینکه پنج ماه پیش دوباره این افکار اومده تو ذهنم و فکر میکنم که دارم دیوونه میشم و مخم داغ میکنه میشینم زمین اظطراب میگیرم حالت تهوع بهم دست میده سرگیجه میگیرم خیلی خنگ شدم اصلا حواسم به زندگی نیست نمیدونم چیکار کنم امروزم کارمو از دست دادم به خاطر این موضوع حالا چیکار کنم آقای دکتر ؟حالم بده دوست دارم بمیرم دکترم رفتم بهم دارو داد ولی خوب نشدم فکرم یه لحضه هم آروم نمیگیره 😭😔😫
سلام من چند سالی هست ب نجاست حساس شدم دو سالی هست که خیلی بهتر شدم ولی باز این وسواس رو دارم فقط کمتر شده و قصد بچه دار شدن دارم چون وسواس دارم میترسم زندگی برام سخت بشه چکار کنم تا وسواسم درمان بشه .فقط هم ب نجاست حساسیت دارم
سلام من ۲۵ سالمه ۵ سال پیش پدرم در حالی که سالم بود جلوی چشم من و مادرم فوت شدن از اون موقع همش میترسم مادرم رو هم از دست بدم و الان شدید تر شده شبا افکار ناراحت کننده مثل مرگ مادرم به ذهنم میاد و کلی گریه میکنم حتی وقتی مریض میشه همش میرم بالای سرش نفس هایش رو چک میکنم که ببینم نفس میکشه یا نه همش اضطراب دارم و به مادرم میگم بدون اون نمیتونم به زندگی ادامه بدم لطفا راهنمایی کنید
سلام آقاي دكتر من مشكلم اينه تو بعضي مهمونيها اضطراب خيلي شديد ميگيرم در حدي كه حالم بد ميشه اسهال تپش قلب و عرق ميريزم و سعي ميكنم از محيط فرار كنم و حتي وقتي ميمونم هم كم نميشه اضطرابم و فكر ميكنم تو سرم داره ميسوزه مشكلم از دانشگاه شروع شد و يه روز حالم بد شد به خاطر ميسموميت و بعد از اون همش استرس داشتم كه حالم بد شه و استرس ميگرفتم و حالم بد ميشد الان هم خونه اقوام همسرم اين اتفاق ميوفته چون يه بار حالم بد شد و بعد از اون همش استرس هاي خيلي شديد دارم كه به شدت حال جسمين بد ميشه قبلا سيتالوپرام و پرانول ميخوردم و خيلي خوب بود برام اما بعد از قطع كردنش و بعد از ازدواج مشكلم عود كرد و الان همون دارو ها ديگه براك اثر نداره و اين خيلي منو داره اذيت ميكنه و اصلا نميتونم مهموني برم وقتي هم ميرم حالم بد ميشه و همه فهميدم يه مشكلي هست تو رو خدا راه حلي داره كه درمان شه داغون شدم
مطلب واقعا فوق العاده ای بود ممنون
باسلام.ایانوروفیدبک دردرمان وسواس فکری تاثیری داره.لطفاجواب بدین
درود بر شما دوست عزیز نوروفیدبک نمی تونه وسواس را درمانی کنه. هیچ تحقیق معتبری درباره اثربخشی این روش برای درمان وسواس وجود نداره
چندوقتیه که خواهرم برای وسواس فکری به یک روانشناس مراجعه کرده که گفته اول باید نوروفیدبک انجام بدن طی چندجلسه وبعدازاون همه مشاوره.سابقه وسواس فکری درخانواده هم داریم.توصیه شماچیه
اول دارو درمانی و در کنارش روان درمانی نیازی به نوروفیدبک نیست چون اثری در درمان وسواس نداره
سلام من ۲۰سال دارم درکودکی وسواس داشتم مثلا دلم نمی خواست کسی وارد اتاقم بشه یا با اسباب بازی هام بازی نمی کردم که خراب نشن یا خونه نامرتب نشه دوران مدرسه درسم خوب بود تا دوم دبیرستا ن تا این حالت هام باعث افت تحصیلیم شد حالت هایی مثل توجه به جزئیات حمام طولانی نگرفتن ناخن نگه داشتن وسایل که بدردم نمی خورد دو سال هست دارو مصرف می کنم دوره سی بی تی هم رفتم اما هنوز درمان نشدم معدلم ۱۵شد و کنکور قبول نشدم تا این که امسال با شرط معدل قبول شدم اما همه اش ناراحتم و عذاب وجدان دارم همش فکر میکنم اگه معدلم بهتر بود خوشحال تر بودم همه اش تردید و عذاب وجدان دارم درضمن خانواده پدریم سابقه وسواس و اضطراب دارند لطفا راهنمایی کنید که بهترین کار برای درمان چیه ؟ هزینه مشاوره آنلاین و تلفنی چقدره؟ آیا خوب میشم؟ من خواستگار دارم اما با ان شرایط روحی نمی دونم چی می خوام و روانپزشک هم گفته باید به خواستگارم بگم ocd هستم آیا درمان میشم؟ لزومی داره بگم بهش؟ لطفا جواب بدید خواهش می کنم راهنمایی کنید
سلام . ببخشید اقای دکتر من به علت مسائل و مشکلات زیادی که در کودکی داشتم و مسائل زندگیم دچار اظطراب شدید و افسردگی و وسواس فکری شدم یک مدت به روانشناس مراجعه کردم و دارو هم خوردم اما بهم هر راهکاری میدادن انجام نمیدادم مثلا حین مطالعه میگفتن استپ فکری کن اما بازم فایده نداست منم به علت شرایط زندگی و مالی نتونستم درمان رو ادامه بدم الان بعد از گذشت دوسه سال من دانشجو هستم و اون علاقه ای که در دوران نوجوانی و کودکی به درس داشتم رو ندارم هر برنامه ریزی میکنم انجام نمیدم. اعتماد به نفسم در هر زمینه کم بود و بیشتر شده. با یک روانشناس از طریق یک برنامه ثحبت میکنم ایشون هم میگن باید خودت رو مجبور کنط انگیزه ایجاد کنی درس بخونی اما دلم به کار نمیره تا کمی میخونم باز زده میشم و اعتیاد به فضای مجازی و تلگرام و … هم زیاد دارم و تا برنامه درسیمو انجام نمیدم مثل رفتار وسواسی سراغ گوشی و مجازی میرم و فکر خودکشی هم خیلی به ذهنم میرسه و روانشناس هم گفته که میخای یک باره همه چیت رو به روال بشه و لقمه گنده برداری که نمیشه. میخاستم ببینم ایا من به دارو احتیاج دارم ؟ و اگر امکان داره یه راهکار بهم بدین
سلام ببخشید من از ۱۱سالگی دچار بیماریocdشدم والان ۲۰سالمه قبلا دارو هامو مرتب نمیخوردم اما چهار سال هست ب طور مداوم و مرتب دارو میخورم همه علایمم خوب شده اما وقتایی ک بیکارم یا اضطراب دارم حالم خیلی بد میشه جوری ک انگار دارو زیاد در اون لحظه موثر نیس خیلی دوست دارم زودتر درمان بشم ولی نمیشه .از دارو خوردن خسته شدم خانوادم اصرار ب قطع دارو دارن ولی نمیتونم اضطرابم رو کنترل کنم از برگشتن بعضی افکارم میترسم ک برگرده و دوباره همین افکارم بر میگرده دیگ نمیدونم باید چیکار کنم .
توخونواده ای بزرگ شدم ک همش اضطراب و نگرانیه خواهش میکنم کمکم کنید نمیدونم با اضطراب شدیدم چیکار کنم
سلام و وقت بخیر بسیار سپاس به خاطر مطالب ارزشمندتون جناب دکتر مادرم به صورت ارثی دارای بیماری وسواس هستن ، ۷۰ سال دارند و حدود ۳ سال پیش از داروی سرترالین و یکسری داروهای دیگر استفاده ممیکردند اما متاسفانه به صورت خودسرانه دارو ها را قطع کردند و از آن زمان تا به امروز دچار بیماری شدید وسواس شدن به این صورت که فکر می کنم مادام در بینی و دهنش پر از مواد اضافی هست و تمام مدتی رو که بیدار هستند در حال شستشوی بینی و دهان هستند داروهایی مثل پرفنازین ریسپریدون بایوپیپرازول استفاده شده ام اما متاسفانه هیچ تأثیری نداشتن و کلاً دکتر نیز از درمانشون قطع امید کردند اگه دارویی وجود داره که بشه این وسواس را کنترل کرد و این اضطراب و رنج و آشفتگی را که داره کاهش بده ممنون میشم راهنمایی کنید
درود بر شما دوست عزیز
متاسفانه داروی خاصی به غیر داروهایی که گفتید وجود نداره که بتونه تحولی در درمان مادرتون ایجاد کنه
سلام اقای دکتر من میخام حضوری مراجعه کنم باید چه جوری وقت بگیرم
درود بر شما
لطفا با شماره
09109105010
تماس بگیرید.
سلام دکتر
منقبلا وسواس توهین به مقدسات داشتم اما خیلی زود از یادم میرفت اما از وقتی این مقاله رو خوندم میشه گفت وسواس وسواس فکری دارم یعنی دوروزه هر ثانیه تو ذهنم فکره اینه که من قراره تا اخر عمرم هر لحظه به یک چیزی فکر کنم حتی اون یک چیز مهم نیست دیگه فقط اینه که من قراره فکر کنم که قراره به چیزی فکر کنم نمیدونم چجوری بگم حتی لحظه ای چند روزه فراموش نمیکنم و دائما فکر میکنم
سلام خدمت شما .
ممنون از سایت مفیدتون.
آقای دکتر باتوجه به علایمی که درون خودم میبینم(نظیر چک کردن مکرر کارها ،تحلیل و بررسی زیاد افکار ،جزئی بین شدن در مورد کارام) آیا شما پیشنهاد میکنید که فعلا با دارو بیماری و سرکوب کنم تا بعد کنکور دوباره فکر درمان باشم .چون الان که مطالعه میکنم به دلیل افکار مزاحم وزیاد کیفیت درس خواندنم کم شده.
سلام آقای دکتر .
هجده سالمه و کلا توی فکرم ،البته هر فکری فقط چند روزی توی سر من هست و بعد از اون یه فکر تازه میاد و من دوباره براش وقت میگذارم،آقای دکتر خیلی وقتمو گرفتن و اصلا نمیتونم به کارای شخصی م برسم چکار کنم ؟
این وسواسم هم فک میکنم مربوط به دوران کودکی ام باشه که بد بلاهایی به سرم اومد.
سلام من ۱۱ سالمه و جدیدا وقتی غذا میخورم همش فکر میکنم ببخشید داخل دست تفی یا معذرت میخوام خلط هستش و همش فکر میکنم کف خونه پر اشغاله و از همه چیز حالم بهم میخوره نمیدونم چیکار کنم واقعا
آقای دکتر در صمن پدر من وسواس تمیزی داره ولی شدید نیس مثلا هرجایی غذا نمیخوره و از وسایل مردگان استفاده نمیکنه حتی اگه بشورن.و همیشه مقع پخت و پز تاکید میکنه ک قابلمه رو داغ کنیم با اب جوش که میکروبهای مایع طرفشویی بره..دیگه بیشتر از این وسواس نداره.عمه ام هم ترسو هست و اینکه وسواس سلامت داره همیشه شبکه سلامت نگاه میکنه و هم که وسواس مذهبی داره من خدم ک گفتم چجرم از هفت سالگی یادمه وسواس عملی رو شروع کردم بالا نوشتم.الان من وسواسم ژنتیکی هستش ؟ینی باید تااخر عمر دارو مصرف کنم؟
سلام
من ۱۷ سالمه و ۲ سال هست که دچار وسواس شدم من نسبت به الودگی هراس دارم و وقتی اطرافیانم کاری میکنن که منو اذیت کنه یا به عبارتی وسایلم رو جایی که فک میکنم کثیفه بزارن کنترلم رو از دست میدم . سر بقیه داد میزنم حتی گاهی شروع به دعوا و کتک کاری میکنم و وقتی به حالت عادیم بر میگردم پشیمون میشم جوری که انگار اون لحظه عقلمو از دست دادم بار ها به پدرم گفتم که من باید به روانشناس مراجعه کنم اما پدرم فقط به این اعتقاد داره که خودم میتونم درمانش کنم و این موضوع رو بی اهمیت میگیره . من گاهی اوقات که با مادرم به خاطر همون دلیلی که بالا گفتم کنترلم رو از دست میدم و اینا ، دعوا میکنم و مادرم همیشه بلا استثنا این جمله رو تکرار میکنه که خدا منو بکش از دست این راحت شم خدایا راحتم کن چون مادرم اینارو جدی میگه و دعوا شدت میگیره و من خیلی اذیتش میکنم و دست خودم نیست از خودم به خاطر این متنفرم و بار ها دست به خودکشی زدم نه بخاطر بیماریم بیشتر چون مادرم رو اذیت میکنم با خودم میگم بمیرم راحت شم که بارها خواهرم مانع خودکشیم شده . هیچکس هم قانع نمیشه که منو به روانشناس نشون بده . لطفا راهنماییم کنین
سلام آقای دکتر خسته نباشین مقالتون خیلی قشنگ بود.از کجا بفهمیم که وسواس ما ریشه زنتیکی داره یا بعدا دچارش شدیم؟من همیشه با چشمم روی فرش یا دیوار یا صورت مردم خطوطی رسم میکنم سعی میکنم عدد فرد نباشه ومیدونم که از هفت سالگی اینکارو شروع کردم.از روی موزاییکها مثلا طوری رد میشم که پام روی خطوط نیفته سعی میکنم نوشته های تابلوها و شیشه های مغازه ها رو بخونم….الان چهل سالمه.چهار سال هم هست که رفته رفته از بس شنیدم فلانی بخاطر سکته فوت کرد رحالیکه کاملا سالم بود و بعد میگفتن شادی زیاد یا ترس ممکنه سکته بیاره دیگه من از ترس اینکه سکته نکنم نمیخاستم حتی کوچیکترین ناراحتی سراعم بیاد ک مبادا سکته کنم و همش ی پام دکتر بود ک نکنه خون لخته دارم تو رگهام نکنه قلبم تنگه یا گشاده نکنه سردردم بخاطر اینکه دارم سکته میکنم باشه و از فشار خون شدیدا میترسیدم رفته رفته ترسم از مرگ و پیری و بیماری کمتر شده ولی کاملا از بین نرفته هیچوقت هم دکتر نرفتم فقط تو گوگل گشتم و فهمیدم وسواس دارم و اختلال اصطراب فرلگیر دارم و ی چیزای دیگه ک خودم نمیدونم چیه.حس خود کم بینی دارم نه نمیتونم بگم ولی تو دلم بطرف بد و بیراه میگمگاهی که چرا از من سواستفاده کردن.تو بچگی کتک هم میخوردم ولی از بابام کینه ای ندارم ادم کینه ای نیستم بنطر خودم ولی شاید ناخوداگهم باشم تنبل هم هستم میترسم برم یرکار که نکنه کارو خوب انجام ندم و جریمه مالی شم اخه میخام وکالت قبول شم.اقای دکتر الان نمیدونم چیکار کنم میخام خوب شم در ضمن تو خونه با یه خاهرم خیلی درگیری داشتیم ایشون چندین بار دوران مدرسه کتابهای منو مینداختن اشعال که از امتحان رد شم تا تو خونه نتونن بگن مثل خاهرت زرنگ باش اون زیاد تجدید میشد حتی الانم اذیتم میکنه توهین میکنه تو جمع وقتی دیگران میگن چرا کردی میگه من شوخی میکنم باهاش ک یکم بخندیم توهینهایی از قبیل اینکه ترشیدی بجای لباس خریدن فکر مرگ باش تو بدردنخوری عقلت کمه و ….من خودم لیسانس هستم فعلا بیکارم ایشون شاعلن و استقلال مالی دارن نمیدونم ایا اینکه ایشون شاغلن و من بیکارم ایشون حقدارن منو همیشه تحقیم کنن؟میدونم اینارو اینجا نمیتونم کامل توصیح بدم ولی اقای دکتر اگه میتونین کمکم کنین بخاطر وسواس عملی که دارم حتی اونشب ترسیدم خاهرمو بکشم و بخودشم گفتم بیا مشکلمونو حل کنیم ک داد زد گفت ازت متنفرم گفتم اینجور اذیتم نکن میترسم خدا نکرده ی چیزی دم دستم باشه موقع دعوا خطایی کنم ولی گوش نمیکنه و اخرشم گفت کامل قهر شیم تا قیامت.نمیدونم قهر باهاش خوبه یا ن چون تو خونه مجبوریم باهم زندگی کنیم.یکمم عصبی هستم ینی دوست ندارم خاهرم همیشه بمن فحش بده و پیش همه متلک بندازه.لطفا کمکم کنین ایمیل ندارم یه ایمیل نوشتم که وجود نداره اخه نطرم ارسال نمیشد
سلام آقای دکتر من ۳۰ سالمه و مدت دو سال هم هست از همسرم جدا شدم من خیلی رو چهره و ظاهر حساسم مثلا زمانی ک با همسرم زندگی میکردم خیلی رو قیافش حساس بودم ی موقع خیلی به نظرم خوب بود و ی موقع هم حالم ازش بهم میخورد و مدام هم دنبال آینه میگردم ک خودمو توش نگاه کنم و حتی زمانی که تو ماشین نشستم مدام به آینه وسط نگاه میکنم و قیافه خودمو چک میکنم واسه این موضوع یکبار هم دکتر رفتم و گفتن ک ocd یا همون وسواس فکری دارین و داروهایی نظیر کلودینیوم سی و فلوکستین بهم داده بود ک بنابر مشکلاتی ک واسم پیش اومد خود سرانه مصرف دارو رو کنار گذاشتم میشه بگین واقعا من مشکلم چیه و آیا قابل درمانه و اینکه آیا تشخیص دکتر درست بوده.
درود بر شما دوست عزیز بله مشکل شما وسواس هست اما برای اینکه مشخص بشه قابل درمان هست یا نه باید بررسی بیشتری انجام بدم
سلام آقای دکتر
من چند سال با شوهری زندگی کردم که خیلی زیاد به من دروغ میگفت آخرش کم کم دچار وسواس شدم و اوایل فقط نسبت به حرفهای شوهرم وسواس داشتم و هی ازش میخواستم چندین بار حرفشو تکرار کنه کم کم وسواس عملی هم گرفتم و خیلی حساس شدم نسبت به شستشوی خودم و اشیا . من با دارو و روانشناس خودمو درمان کردم و از همسرم هم طلاق گرفتم . بعد از گذشت چند سال، پدربزرگم که با خانواده من زندگی میکرد دچار بیماری الزایمر شد و مدفوعشو به این طرفو اونطرف میمالید و من دوباره وسواس گرفتم . پدربزرگم از دنیا رفت ولی من هنوز وسواس دارم و فکر میکنم کثیفیهای پدربزرگم هنوز کاملا از همه جای خونه پاک نشدن . الان تو وضعیتی هستم که از اتاق خودم نمیتونم بیرون برم چون اگه بیرون برم مجبورم بعدش دوش بگیرم .
به نظرتون من میتونم درمان بشم ؟
درود بر شما دوست عزیز
بله با توجه به اینکه قبلا مشکل تون حل شده امکان درمان تون هست اما برای اینکه بتونم پاسخ دقیق تری بهتون بهتره بررسی کامل تری روی مشکل تون داشته باشم.
آقای دکتر شوهر بردم دکتر این قرص ها رو داده سرترالین هگزال۱۰۰.رهاکین ۲۰۰.کلومیپرامین۲۵.ریسپریدون۲میگه من قرص نمیخورم اما قایمکی ریختم تو غذا بهش دادم حالا فهمیده نمیخوره چکار کنم میشه راهنمایم کنید
سلام آقای دکتر شوهر من وسواسی شدید داره دارو هم مصرف نمیکنه چکار باید بکنم
سلام من ۱۷ سالمه و چند وقته از وسواس فکری و نوشتن همه چیز رنج میبرم ؛ گاهی اوقات که کار دارم و حواسم پرته به افکارم مسخره ای ک تو ذهنم میاد زیاد فکر نمیکنم اما گاهی اوقات که میرم تو فکر و اوقات بیکاری بیشتر میشه حتی موقع غذا خوردن بعضی اوقات لذت هیچیو نمیفهمم و فقد ب اون افکار پوچ فکر میکنم و استرس میگیرم ک سریع همه فکرمو بنویسم و اگ ننویسم یادم میره و حرص میخورم مثلا همش مینویسم که چرا این کارو کردی نباید میکردی دیگه نباید بکنی یا مثلا مینویسم که چیکار کنم و نکنم نوشتن خوبه اما به اندازش اما منو این موضوع تکرار ازار میده شاید روزی چند بار از یک موضوع تکراری بنویسم تبدیل ب عادت شده اگ ننویسم حس بدی پیدا میکنم ؛مثلا اگر یروز غذایی بخورم ک تو برنامه رژیمم نبوده خودمو سرزنش میدم و همه چیزو سخت میگیرم یا مثلا اگر کاری یادم بره؛ حتی برای کرونا خیلی میترسم از هر مشکلی یا بیماری ؛ و یا از لحاظ ظاهری .
لطفا راهنماییم کنید.
درود بر شما دوست عزیز
دوره درمان وسواس می تونه بهتون کمک کنه مشکل تون را حل کنید.
سلام
من از موقعی ای که یادم میاد این مریضی وسواس فکری رو داشتم و چند دوره دکتر رفتم و دارو خوردم و یکم بهتر شدم اما الان یه سالی هست دارو هارو خودم گزاشتم کنار یعنی واقعا دارم میمرم انقد که عزیت میشم واقعا خودمو میکشم یه دفعه دیدی
مثل دیوونه ها شدم ثبات ندارم خنگ شدم هیچی نمیفهمم کارا مو درست نمیتونم انجام بدم
وقتی یه نفر یه چیزی میگه حتما باید کامل جملشو بفهمم حتی اگه با من نباشه انقد میپرسم ازش که چی چی که همه مسخرم میکنن
هیچ دوستی ندارم
انقد تنهام که میخام بمیرم از بی کسی
اعتماد به نفسم صفره
همه مسخرم میکنن که تو هیچ کاری نمیتونی انجام بدی نمیشنوی حرفارو هزار بار سوال می کنی
یا حتی یه دقیقه هم با خودم راحت نیستم همیشه در حال جنگ با خودمم نمی دونم دیگه چکار کنم
واسه هر چیز کوچیکی انقد فکر فکر فکر میکنم که میمیرم
به نظرم من انقد از بچگی فکر کردم که دیگع مغزم رد داده درسته ؟
دیگع خوب نمیشم
هزار و یک مشکل دارم
ازین ور چشامم خیلی ضعیفه
واقعا اعتماد به نفس ندارم دیگه
اعصاب ندارم سریع عصبانی میشم
خدا واسه هیچ کسی این مشکلو نیاره
دلم میخام مغزمو کلا بردارم یکی دیگه بزارم
من چکار کنم اخه این شد زندگی
سلام وقت تون بخیر. من یک نوبت از روانپزشک گرفتم توی جلسه ی اول برام قرص تجویز کردن و گفتن ژنتیکی بودن یا نبودن وسواس فرقی نداره و درمان یکی هست. واقعا همینطوره؟ ولی من توی اینترنت مطالعه کردم ژنیتیکی بودن یا نبودن وسواس خیلی مهم بوده و توی روند درمان و همچنین تجویز قرص اثر گذاره و اینکه نباید چند جلسه بگذره و بعد دارو تجویز کنند؟ من الان میترسم این داروها رو مصرف کنم خواهشا پاسخ بدین خیلی برام مهمه. قرص ها فلووکسامین و ریسپریدون هستند
درود بر شما دوست عزیز
بستگی به نوع وسواس شما داره که آیا باید فرص مصرف کنید یا نه؟
اما همه وسواس ها با دارو درمانی خوب نمی شن و اینکه ایشون گفتن درمان همه وسواس ها مثل هم هستن صحت نداره
سلام. داروهای فلووکسامین و ریسپریدون برای درمان وسواس فکری و عملی خوب هستند؟
بنده نوزده سالمه و کنکوریم و وزنم صدو بیست کیلو هستش.
این داروها توی درمان وسواس تاثیر دارن؟ برای فردی با چنین وزن و سنی مناسب هستند؟
عوارض داروها چی هستند؟ آیا سرگیجه، بیخوابی یا خواب زیاد، بیحالی و کسلی بدن و یا حتی بی حس بودن پاها ، استفراغ، اسهال ، طبیعی هستش یا اگه احساس کردم حتما به پزشکم بگم؟ با توجه به مطالعه ای که توی اینترنت داشتم انگار همه بدنشون بیحال شده و پاهاشون بی حس شده. یعنی طبیعیه؟ میترسم این قرصا رو مصرف کنم!! یه پیام دیگه هم قبل از این گذاشتم لطفا پاسخ بدین ممنونم
سلام وقت تون بخیر. من یک نوبت از روانپزشک گرفتم توی جلسه ی اول برام قرص تجویز کردن و گفتن ژنتیکی بودن یا نبودن وسواس فرقی نداره و درمان یکی هست. واقعا همینطوره؟ ولی من توی اینترنت مطالعه کردم ژنیتیکی بودن یا نبودن وسواس خیلی مهم بوده و توی روند درمان و همچنین تجویز قرص اثر گذاره و اینکه نباید چند جلسه بگذره و بعد دارو تجویز کنند؟ من الان میترسم این داروها رو مصرف کنم . خواهشا پاسخ بدین خیلی برام مهمه.
آقا سلام خسته نباشین من در مغازه کار میکنم اما یه مشکلی دارم که مثلا مشتری میاد از من جنس میخره پولشو میده و من هم بقیشو میدم بعد از اینکه میره همش حس میکنم بهش پول زیاد یا کم دادم بعد فکر این منو خیلی اذیت میکنه چیکار کنم؟؟
درود بر شما دوست عزیز
شما وسواس فکری دارید و با دوره درمان وسواس در بخش دوره های درمان غیرحضوری می تونید مشکل خودتون را حل کنید.
سلام دکتر، خته نباشید مهدی هتم ۱۷ سالمه لطفا کمکم کنید از دست این افکار به فکر فرار افتاده ام…. قبلا هم یک بار بخاطر این افکار اقدام به فرار کردم اونو بیخیالش … حالا بیشتر شده. من شدیدا دچار وسواس شدم طوری که تندو تند یک دفعه توهین میکنم و فحش میدم اصلا طوری که حتی نمیتونم از تو فکر در بیام و شروع به انجام کاری کنم کارامو نمیتونم انجام بدم حتی یه مغازه هم نمیتونم برم از ترسم میترسم توهین کنم به کسی و فکر میکنم که این زمزمه ها ناراحتشون کنه و گناه نابخشودنی باشه خیلی درگیرم میکنه انواع افکار توهین آمیز میرسه به ذهنم هر چی که مواجه میشم اونا میره و نمیتونم کنترل کنم یک سالو نیم دارم قرص میخورم هیچی به هیچی البته یک ماهه که شدید شده قبلا هم چون شدید بود اقدام کردیم حتی فکر میکنم مدام دارن روی ذهنم کلنجار میرن تا توهین کنم اما میدونم این فکر اشتباهه… لطفا جوابم رو بده دکتر ممنون
درود بر شما دوست عزیز
شما وسواس فکری دارید و با دوره درمان وسواس در بخش دوره های درمان غیرحضوری می تونید مشکل خودتون را حل کنید.
سلام دکتر،خسته نباشید مهدی هستم۱۷ سالمه لطفا کمکم کنید از دست این افکار به فکر فرار افتاده ام… . قبلا هم یک بار بخاطر این افکاراقدام به فرار کردم اونو بیخیالش… حالا بیشتر شده.
من شدیدا دچار وسواس شدم طوری که تندو تند یک دفعه توهین میکنم و فحش میدم اصلا طوری که حتی نمیتونم از تو فکر در بیام و شروع به انجام کاری کنم کارامو نمیتونم انجام بدم حتی یه مغازه هم نمیتونم برم از ترسم میترسم توهین کنم به کسی و فکر میکنم که این زمزمه ها ناراحتشون کنه و گناه نابخشودنی باشه خیلی درگیرم میکنه انواع افکار توهین آمیز میرسه به ذهنم هر چی که مواجه میشم اونا میرسه و نمیتونم کنترل کنم یک سالو نیم دارم قرص میخورم هیچی به هیچی البته یک ماهه که شدید شده قبلا هم چون شدید بود اقدام کردیم
حتی فکر میکنم مدام دارن روی ذهنم کلنجار میرن تا توهین کنم اما میدونم این فکر اشتباهه…
لطفا جوابم رو بده دکتر ممنون
درود بر شما دوست عزیز
دوره درمان وسواس در بخش دوره های درمانی غیر حضوری می تونه بهتون کمک کنه مشکل تون را حل کنید.
سلام اقای دکتر لطفا راهنمایی کنید .من ۱۸ سالمه و پشت کنکورم و فک کنم ۵ماهی باشه که به وسواس فکری مبتلا شدم و یه فکرای مسخره میاد تو سرم (فکرام به ترتیب از ۵ ماه پیش تا الان)یه روز تو اتاق مادر بزرگم بودم که خوردم به کمدش و میخواست بیفته زیرش یکم لق بود و یه دفعه این فکر اومد به سرم نه یه وقت زلزله بیاد و مادر بزرگم تو اتاق باشه و خدای نکرده کمد بیوفته روش این تقریبا دو هفته طول کشید.و دیگه مثلا یه حرفی به عموم زدم که تقریبا ۱ ماه درگیرش بودم و هی با خودم میگفتم چرا من اینو گفتم و نباید من میگفتم خلاصه این فکرا دو ماه قبل کنکور اومد تو سرم کنکور با اینکه خونده بودم دو ماه اخر خراب شد و موندم پشت کنکور .الان هم متاسفانه یه فکری داره منو عذاب میده راستش یه ماه پیش یکی از اقوام رفتند تو کما و از شهرستانمون منتقلش کردند شیراز(شهرستان ما ۲ ساعت تا شیراز فاصله داره)و یه دفعه یه فکری اومد تو سرم که نکنه مثلا ۱۰ روز قبل از عید مادر بزرگم یه چیزش بشه منتقلش کنند شیراز و مامان بابام تو راه شیراز تصادف کنند .راستش این فکرای مسخره نمیذاره اصلا رو چیزی درس حسابی تمرکز کنم همین که شروع میکنم درس بخونم یه دفعه این میاد تو ذهنم و میگم اگر اتفاق بیفته چی. به یکی از دوستام گفتم خندید و گفت تو واقعا به این چیزا فکر میکنی راستش خودمم خندم میگره اما چیکار کنم یه جوری تو ذهنمه که هر کاری میکنم ول نمیکنه حالا که فکر میکنم از بچگی یه وسواسایی داشتم اما نه در این حد شدید ودیگه قبلا وسواس جبری هم داشتم .لطفا بگید چیکار کنم نمیخوام ایندمو واسه این چیزای الکی خراب کنم.
درود بر شما دوست عزیز
دوره درمان وسواس در بخش دوره های درمانی غیر حضوری می تونه بهتون کمک کنه مشکل تون را حل کنید.
الانم متاسفانه دوباره چند روز قبل افتادم زمین و سرم یه لحظه یه درد عجیبی گرفت و باز هم یک فکر عجیب دیگه که دست از سرم بر نمیداره گفتم نکنه تو سرم یه غده ایجاد شده و داره بزرگ میشه کلا اوفتاده تو ذهنم و ازش نمیره بیرون هر وقتم میخوام درس بخونم میگم اگه واقعا ایجاد شده باشه چی اصلا ایندو دارم خراب میکنم با این فکرا خدا به دادم برسه
این فکر لعنتی ولم نمیکنه همش احساس میکنم در اثر اون ضربه مغزم یه چیزش شده هر وقت میخوام درس بخونم کتابو که واز میکنم میگم نکنه مثلا یه غده ایجاد شده باشه یا مثلا یه قسمتی از مغزم اسیب دیده باشه که بعدا باعث بشه الزایمر بگیرم ۲۴ ساعت درگیرشم کلا از درس هیچی نممیفهمم
فقط بی محلی کن.انگار صداشو نمیشنوی.فحش نده بهش.محلش نده.کاری بهش نداشته باش.سعی نکن ازشون فرار کنی.بذار بیان.فرار نکن چون بدتر بهشون فکر میکنی.بگیم به فیل صورتی فکر نکن بیشتر فکر میکنی.بیخیال باش بعد ی مدت ناپدید میشن.
سلام من۲۳ سالمه.پدرم ۱۰ساله وسواس فکری داره وطی این ده سال قرص مصرف میکنه وبهش گفتن هیچوقت نبایدترکش کنه.حالامنم یک یادوساله علائم وسواس فکری رودارم.توی نمازخوندنم خیلی شک میکنم.وقتی فیلم میبینم به دستورذهنم چون به چیزناخوشایندی فکرکردم بایدبرش گردونم عقب یااستوپش کنم.حتی توی قورت دادن اب دهانمم وسواس پیداکردم.خیلی ازاینده میترسم.وبرای خودم وخواهرام نگرانم.اینکه میشه درمانش کردیاخیر.بایدبه روانشناس مراجعه کنم یاروانپزشک.اصلاامیدی هست که درمان بشه یانه.خواهش میکنم جواب بدید
سلام من ۲۳سالمه.پدرم نزدیک به ۱۰ ساله وسواس فکری داره وتوقرص مصرف میکنه.یک یادوسالی میشه که علائم وسواس درمن هم به وجوداومدن.توی نمازخوندنم شک میکنم.وقتی فیلم نگاه میکنم به دستورذهنم مجبورم چون اون لحظه به چیزخوشایندی فکرنکردم برش گردونم عقب یااستپوش کنم.حتی توی قورت دادن اب دهان هم وسواس پیداکردم.خیلی ازاینده میترسم وطبق تجربه ی بیماری پدرم که قرص مصرف میکنه وبهش گفتن نبایدهیچ وقت قرصاشوکناربزاره ترس ازاینده خودم وخواهرام رودارم.نمیدونم بایدبه روانشناس مراجعه کنم یاروانپزشک.اصلامیشه بدون قرص درمان شدیاخیر.خواهش میکنم جواب بدید
درود بر شما دوست عزیز
اول به روانشناس مراجعه کنید تا شدت مشکل شما را بررسی کنند بر اساس اون مشخص میشه که فقط نیاز به روان درمانی دارید یا اینکه باید به روانپزشک هم مراجعه کنید
سلام اقایه دکتره خسته نباشین من قبله خواب شب زیاد فکر میکنم به اتفاقا زندگی چیزا کوچیک یا بزرگ اتفاق هایی که افتاده یا قراره بیوفته واسم مثلا یه مثال میزنم واستون اگه شبی که میخوام بخوابم فرداش قراره یه اتفاقه مهم بیوفته عینه عمل کردن از فکره زیاد شبش خوابم نمیبره یا میخوابم وسطه خواب پا میشم حتا اگه خسته باشم حالا بعضی وقتا هم ممکنه برعکس از هیجان باشه در کل تو زندگی رو چیزا زیاد قفل میکنم و همش فکرو خیال میکنم حالا نمیدونم بیماری من اسمش چیه یا چه جور وسواسیه ممنون میشم راهنماییم کنین.
درود بر دکتر بهشتیان عزیز
دکتر جان من پسرم از ۳ سالگی دچار وسواس فکری بوده و هست و مرتب تیک های مختلف داشته که بهم تبدیل میشدند اخر شبها افسرده میشد و دوست نداشت بخوابد البته بسیار پر انرڑی و پر حرف هم هست اما احتمال زیاد بیش فعال نیست و خطر را کاملا درک میکند و عاقل و دانا است و بسیار باهوش الان ۱۰ سال دارد و دو سه روز پیش تیک او از صدای اهه اهه تبدیل شد به پلک زدن زیاد تا جایی که داشت خیلی اذیت میشد منم از روی دلسوزی خواستم کمکش کنم چند تا راهکار اشتباه که خودم دوران افسردگی استفاده میکردم به او دادم مثل مقابله با استرس و ترس .پرت کردن حواس. جنگیدن و از بین بردن و اینها که باعث شد پسرم با پیاده کردن اینها ذهنش خسته و به بن بست شکست برسد و از شدت فکر کردن به اینها و فکروفکروفکر اذیت زیاد بشود حالا بمن میگویدکاش اینها را بمن نمیگفتی دیگه از ذهنم بیرون بعد من گفتم اصلا اینها را فراموش کن و بدان که با قرص خوب میشوی و دیگه دنبال راهکار تو مغزت نگرد حالا هی میپرسه بابا ایا قرصها همه چیزم رو خوب میکنه عین اولش میشم هی میاد سوال میکنه داغون شدم دکتر عکس العملم چی باید باشه چیکار کنم البته دا و داره مصرف میکنه
درود بر شما دوست عزیز
کتاب وقتی مغزتان گیر می کند راهنمای عملی درمان وسواس در کودکان را همراه با پسرتان مطالعه کنید. کتاب به صورت کاربردی و جذاب برای کودکان هست و می تونه نگاه متفاوتی درباره وسواس بهش بده. در کنارش دارو درمانی را هم ادامه بدید و پس از مطالعه کتاب اگه مشکل شون حل نشد بهتره به روانشناس کودک مراجعه کنید
دیدگاه:با عرض سلام
عىن مشکل را من هم دارم و فکر می کردم که تنها من به این بیماری دچار هستم.
ولی بعد از مراجعه به این سایت و خواندن متون شما فهمیدم که خیلی ها این مشکلات را دارند.
دست شستن بیش از حد، حمام کردن بعد از رفتن به بیرون و بازار ها، دست نزدن به چیزی ، حتی دست ندادن به دوستان و همکار ها، ننشستن به چوکی های عمومی، حتی در مورد دیگران فکر کردن که نباید دستان شان آلوده شود به جرم ها و هزاران افکار پوچ دیگر کار روزمره ام شده و خیلی ها را از خود آزرده ساختم….
سلام آقای دکتر وقتتون بخیر
من دختر ۲۲ ساله ای هستم وسواس چینش دارم یعنی همه چی باید مرتب چیده شده باشه و شلوغ نباشه تو انجام این کارا همش میشمارم جوری که دیگه حس میکنم مغزم داره منفجر میشه وقتی هم میخوام بیخیال بشم و توجه نکنم از راه دیگه ای عذابم میده شب ها فکر و ترس از دست دادن عزیزانم و یا اینکه خودم بمیرم به سراغم میاد واقعا عذابم میده قبل از کرونا خیلی علایم کوچیک بودن که میتونستم کنترل کنم ولی الان از تیرماه خیلی عذاب آور شده برام هیچوقت هم کارام تموم نمیشه. باید چیکار کنم ؟چه نوع روش درمانی مناسبه ؟ ممنون میشم راهنماییم کنید
عمه و مادربزرگم هم وسواس نجاست و شستشوی لباس داشتن ولی فکر نکنم شدید بوده باشه
سلام من ۲۰سالمه و تو درسا عالی بودم ولی به شدت وسواس فکری دارم جوری ک بخاطر فکرهای چرتی ک میاد تو سرم دیوونه میشم مثلن یه نفر از نزدیکان بهم حسودی میکنه و بعد من مدام به این فکر میکنم که باید خوشحال باشم یا ناراحت ذهنم میگه باید برات مهمه باشه ولی عقلم میگه نه و جالب تر اینجاس ک خودمم میدونم دارم الکی خودمو با این چیزا درگیر میکنم ولی هرچی واس خودم میگم باز این فکر میاد که فلانی این حرفو زد اینکارو کرد امسالم کنکور دارم واقعن میخوام خیلی خوب بخونم ولی این وسواسه داره مغزمو میخوره
نمیخوام برم روانشناس حس میکنم بد تر میشم اگه برم
سلام دکتر جان خواستم بدونم الکترو شوک چیه تو ایران اگه هست کجا این درمانه آیا میشود باهاش ذهنو پاک کرد ممنون
درود بر شما دوست عزیز
شوک درمانی ذهن را پاک نمی کنه. و معمولا برای افسردگی های شدید و برخی از اختلالات شدید دیگه تجویز می شه و اثرات مشخص و دقیقی هم نداره.
سلام اقای دکتر لطفا راهنمایی کنید .من ۱۸ سالمه و پشت کنکورم و فک کنم ۵ماهی باشه که به وسواس فکری مبتلا شدم و یه فکرای مسخره میاد تو سرم (فکرام به ترتیب از ۵ ماه پیش تا الان)یه روز تو اتاق مادر بزرگم بودم که خوردم به کمدش و میخواست بیفته زیرش یکم لق بود و یه دفعه این فکر اومد به سرم نه یه وقت زلزله بیاد و مادر بزرگم تو اتاق باشه و خدای نکرده کمد بیوفته روش این تقریبا دو هفته طول کشید.و دیگه مثلا یه حرفی به عموم زدم که تقریبا ۱ ماه درگیرش بودم و هی با خودم میگفتم چرا من اینو گفتم و نباید من میگفتم خلاصه این فکرا دو ماه قبل کنکور اومد تو سرم کنکور با اینکه خونده بودم دو ماه اخر خراب شد و موندم پشت کنکور .الان هم متاسفانه یه فکری داره منو عذاب میده راستش یه ماه پیش یکی از اقوام رفتند تو کما و از شهرستانمون منتقلش کردند شیراز(شهرستان ما ۲ ساعت تا شیراز فاصله داره)و یه دفعه یه فکری اومد تو سرم که نکنه مثلا ۱۰ روز قبل از عید مادر بزرگم یه چیزش بشه منتقلش کنند شیراز و مامان بابام تو راه شیراز تصادف کنند .راستش این فکرای مسخره نمیذاره اصلا رو چیزی درس حسابی تمرکز کنم همین که شروع میکنم درس بخونم یه دفعه این میاد تو ذهنم و میگم اگر اتفاق بیفته چی. به یکی از دوستام گفتم خندید و گفت تو واقعا به این چیزا فکر میکنی راستش خودمم خندم میگره اما چیکار کنم یه جوری تو ذهنمه که هر کاری میکنم ول نمیکنه حالا که فکر میکنم از بچگی یه وسواسایی داشتم اما نه در این حد شدید ودیگه قبلا وسواس جبری هم داشتم .لطفا بگید چیکار کنم نمیخوام ایندمو واسه این چیزای الکی خراب کنم.
الانم متاسفانه چند روز قبل خوردم زمین و یه لحظه سرم یه درد شدید گرفت و باز یه فکر جدید اومد تو سرم که نکنه یه غده تو سرم ایجاد شده و داره بزرگ میشه هر وقت میرم سراغ درس این فکر لعنتی عذابم میده و هی میگم اگه واقعا اتفاق بیفته چی میدونم دارم آیندمو خراب میکنم خدا به دادم برسه
این فکر لعنتی ولم نمیکنه همش احساس میکنم در اثر اون ضربه مغزم یه چیزش شده هر وقت میخوام درس بخونم کتابو که واز میکنم میگم نکنه مثلا یه غده ایجاد شده باشه یا مثلا یه قسمتی از مغزم اسیب دیده باشه که بعدا باعث بشه الزایمر بگیرم ۲۴ ساعت درگیرشم کلا از درس هیچی نممیفهمم
سلام جناب دکتر بهشتیان دختر من دو ماه است زایمان کرده خیلی اظطراب داره مثال اوایل روی زردی بچه بود هر چند زردی بالا نبود ولی خیلی نگران بود بعد از چهل روزگی بچه حرکات لب دهن انجام میداد برد دکتر گفت رفلاکس داره تا دو هفته نگران رفلاکس بچه بود تا این که برد ی دکتر دیگه گفت بچه هیچ مشکلی نداره خودتون زیادی دلهره دارید الان ذهنش متمرکز شده روی خودش آروم قرار نداره همش میگه من اظطراب دارم به بچم منتقل نشه ناگفته نماند در دوران مجردی هم روی چیزای خیلی کوچک حساس بود تورو خدا راهنمایی کنید خیلی نگرانم همش میگه بدنم حس نداره خوابم میاد ولی گاهی شده تا ساعت ۵بیداره
سلام من۲۲ سالم هست الان حدود ی ماهی هست همش فک میکنم نامزدم داره بهم خیانت میکنه ،مدام انلانیشو چک میکنم ،چند بار هم بهش اینو گفتم اونم هر بار ثابت کرده بهم که اشتباه میکنم ،اما بازم مناین فکرو دارم نمیتونم متوقفش کنم،وقتی میاد سراغم این فکر استرس و اضطراب میاد توی همه ی وجودم ،میترسم همش تپش قلب میگیرم حتی ،شروع میکنم به نوشتن افکارم کمی آروم میشم ولی بازم نمیتونم برگردم برم و با فکر راحت درسمو بخونم ،میشه به من بگید من باید چیکار کنم؟ مطمئنم که این ی فکر اشتباه هست اما نمیتونم جلوشو بگیرم
سلام آقای دکتر بهشتیان عزیز بنده ۲۰ سالمه اسمم محمد مهدی هست کوچیک شما الان ۳ ماهه یک سری فکرهای عجق وجق میاد تو ذهنم نمیدونم از کجان چین مثلا یک کلیپ میدیدم وسطای فیلم رو یک دیالوگ فیلم ذهنم یک لحظه به فکر رفت و بهم دستور میداد دوباره همین لحظه را برو ببین رفتم دوباره دیالوگ همون قسمت چند بار نگاه کردم ببینم کلماتشون چیه بعد از این الان روی هرچیزی مسخره ای فکر میکنم یعنی خودم خندم میگیره ولی دست خودم نیست خودشون میان یا مثلا یک سری چیزها ذهنم خودش براشون برنامه میچینه درحالی من هنوز به اون چیزا برنخوردم یا تو گوگل هرچیز مسخره ای به ذهنم میاد سرچ میکنم ببینم چیه تا حدی خوده گوگل اگر بفهمه تاریخچه را میگه عجب آدم روانی اینا چی هستن سرچ میکنه جالب اینجاست آقای دکتر بعد مدتی فکرای هجومی کمرنگ میشن کلا خودشون و فکرای مسخره جدید تر پررنگ تر میان مثلا قبلا یه لحظه داشتم به کارت عابر بانک نگاه میکردم دیدم تاریخشو بعد تو ذهنم میگفتم چرا سال به صورت ۴ رقمی ننوشته 😐بعد مثلا تا چند روز به شدت به این فکر میکردم چرا بعضیا سال درست نمینویسن بعد الان فکر میکنم به قبلا این فکر داشتم فقط میخندم برای خودم ولی بعضیاشون بیشتر طول میکشه تا کمرنگ بشن الان خیلی از فکرای مسخره دیگه ای داشتم از ذهنم خود به خود پاک شدن و اصلا تو فکرم نیستن فقط خودم بهشون فکر میکنم میخندم ولی باز فکرای جدید میان اونا مهم میشن مثلا همین دیالوگ فیلم ها قبلا روش حساس بودم الان دارم میگم عجب دیوونه ای بودی به چی فکر میکردی یا همین تاریخ سال یا چیزهای زیاد دیگه واسم اونا عادی شدن و فکر اون موقع که به این چیزا فکر میکنم میخندم به خودم
خلاصه کلام آقای دکتر من بصورت خودکار خود درمانی میشم گاهی هم تو عذابم میزارن وقتی کمرنگ میشن میرن راحتم وقتی باز به چیزی بخورم ناخداگاه فکر بگیره منو ناراحت و افسرده میشم و همش به اون موضوع فکر میکنم تا خودش کمرنگ بشه یک وقتایی بهم آنقدر فشار میارن از زندگی سیر میشم گریم میگیره وقتی هم میرن خندم میگیره 😐😐😐موندم تو خودم آیا من دچار اختلال ocd شده ام و نیاز به روانپزشک یا روان شناس دارم؟؟
سلام من وسواس فکری دارم که خیلی عذابم میده بیشتر از همه این قضیه اذیتم میکنه که من وسواس دارم به من استرس میده همش به خودم میگم با بقیه فرق دارم من هیچ وقت خوب نمیشم و تا به حال چند جور وسواس هم داشتم
سلام خسته نباشید خواستم بگم من همش زندگیه خودمو از سوم شخص میبینم و سره چیزای کوچیک گریه میکنم…از شهرمون واسه تکراری بودنش و کم جمعیت بودنش متنفر شدم و دلم یه جای بزرگ رو میخواد و زندگی خودم رو بد میدونم…و بنظرم تکراری هستش این چه نوع بیماری ای هستش؟همچینین درونم چند شخصیت دارم و نمیتونم شخصیت اصلی خودمو بشناسم…ممنون میشم جواب بدین
درود بر شما دوست عزیز
با این توضیحات نمی تونم بگم مشکل شما چیه نیاز به بررسی بیشتری داره
اما مشکل شما بیشتر شبیه افسردگی هست.
سلام، وقت بخیر، من احساس میکنم به وسواس فکری دچار شدم الان ۱ سالی میشه، من بخاطر مشکلات خانوادگی پیش خانوادم زندگی نمیکنم، من الان در خونه عمم ساکنم، بیشتر از ۴ سال میشه که اونجا زندگی میکنم و هیچ وقت همچین فکر زننده ای نداشتم، هروقت میرم حموم احساس میکنم یکی بهم نگاه میکنه، همش احساس میکنم دوربین در دستشویی و حمام هست نمیدونم چرا، از این حس به شدت متنفرم نمیدونم چیکار کنم و احساس میکنم یک جنس مخالف بهم نگاه میکنه واینکه من ۱۸سالمه و دورهی کودکی خیلی سختی رو پشت سر گذاشتم، احساس میکنم بهم تجاوز روحی شده، ممنون میشم راهنماییم کنید
درود بر شما دوست عزیز
دوره درمان وسواس فکری عملی در بخش دوره های سایت می تونه بهتون کمک کنه مشکل تون را حل کنید.
سلام، از خیلی قبل ها ، دیدگاه مردم نسبت به دارو درمانی به خصوص دارویی که روانپزشک تجویز میکنه اینطور بوده که این داروها خواب آور و کسل آورند و صرفا جنبه ی درمانی و ریشه کن کردن بیماری به آن شکل که باید را ندارند. آیا درسته؟
داروهایی که برای درمان وسواس تجویز میشوند خواب اور هستند؟
بنده کنکوری هستم و اگه بخوام این داروها رو مصرف کنم، خب از برنامه ی درسیم عقب میمونم و همش احساس گیجی و کسل بودن میکنم. چطور میتونم برای کنکور اماده بشم؟
درود بر شما دوست عزیز
برخی از از داروها شاید چند روز اول خواب آور باشن اما بعد که بدن به اونها عادت می کنه دیگه خواب آور نیستن
برخی از داروهای خواب آور هم معمولا شب ها تجویز میشه که مشکلی برای فرد ایجاد نکنه
خیلی از داورها هم اصلا خواب آور نیستن به خصوص برخی از داورهای وسواس خواب آور نیستن
سلام روزتون به زیبایی اقای دکتر🌷🌷من یکم به وسواس فکری مبتلام ولی به تازگی یه حالتی پیدا کردم که وقتی به جای شلوغی میرم و برمیگردم توی شلوغی بشدت بشدت و بشدت احساس خستگی شدید، افسردگی و ناامیدی میکنم نمیدونم چرا به تازگی اینجوری شده حس میکنم خیلی عقب تر از اونیم که باید باشم ناامیدی. ممنونم از توجهتون🌹🌹
سلام دکتر من ۱۷ سالمه دارم برای کنکور درس میخونم خودمم خیلی دوست دارم بخونم ولی انگار اختیارم دست یکی دیگست هر کار می کنم افکار درونیم عکس اون عمل میکنه تا به یه چیزی فکر میکنم که انگیزم بالابره بر عکس افکاری تو ذهمم میاد که انگیزم رو نابود میکنه خیلی کارا رو برای اینکه خودمو آروم کنم از روی اجبار افکارم انجام میدم تا اضطرابم بیاد پایین کمی وسواس عملیم دارم ولی بیشتر از افکار وسواسی دارم اذیت میشم افکاری که ولم نمی کنند و سعی دارن مانع موفقیتم شن از اطرافیانمون هم پدربزرگم وسواس عملی داره خلاصه خیلی اذیت میشم وکلافم ۶ ماهه که دارو هم می خورم ولی تنه کاری که دارو ها کرده اینکه باعث میشه زود افکاری که میاد تو ذهنم یادم بره ولی باعث نمیشه که کلا این افکار مزاحم که کلا کنترلش دست خودم نیست نیاد تو ذهنم بگید من چه کار کنم وقتی که برام بزارید تو آیندم تاثی می زاره این پکیج درمان وسواستون که قیمتش۹۸۰۰۰۰تومان هست کمکی بهم میکنه؟نمیتونم تلفنی باهتون صحبت کنم؟توروخدا جوابمو بدین ممنون
درود بر شما دوست عزیز
بله دوره درمان وسواس فکری عملی می تونه بهتون کمک کنه مشکل تون را حل کنید.
آقای دکتر لطفا جواب من را بدین دارم دیوونه میشم من مشکلمو گفتم اصلی ترینش کنجکاوی بیش از حد دومیش هم گیر دادن به بعضی چیزاس و جالبیش اینجاس هرزگاهی یهو میان تو مغزم و از کنترل خارج میشه دیگه نمیتونم بیخیال بشم همش تو فکرشون میرم مثلا بخام یه مثال بزنم اگه با یه برنامه ای کار کنم به جای اینکه لذت ببرم ازش میگم این من بودم بهتر میساختم به نظرم رابطه کاربریش خوب نیست بعد همین ملکه ذهنم میشه و همش تصور میکنم اگه من میساختم این واسه بعضی وسایل یا شغل ها و قانون ها هم صدق میکنه و کنجکاوی بیش از حد دارم میخام از بعضی چیزها سر در بیارم و حیرونم این چیزای مسخره چیه که رو ذهنم قفل شده و در طول روز یهو میان قفلی میشن آخه این چه دردیه وسواسه یا اختلال دیگه من نه به شستشو اهمیت میدم نه به فکر مرگ عزیزانم نه به فکر توهین مقدسات نه به تقارن اصلا به هیچی اهمیت نمیدم اصلا هیچ کدوم از این موارد گفتین ندارم فقط همین دو مورد کنجکاوی بیش از حد گیر دادنه که اصلا تو این موارد شما نیست اختلال مغزی دیگری نیست این مشکل من الان ۵ ماهه که گفتم بالا از چی شروع شد و باعثش چی بود تو رو خدا یه جواب بدین حداقل میخام بدونم این نوعی وسواسه یا نه ؟؟
درود بر شما دوست عزیز مشکل شما وسواس فکریه. البته برای درمان هر مشکلی باید علل ایجاد اون و تعبیری که برای ذهن و درون شما داره را بررسی کرد. به همین دلیل هست که افراد مختلف ممکنه وسواس های فکری متفاوتی داشته باشند چون درون افراد با هم متفاوت هست و می تونه باعث بروز نشانه های متفاوت وسواس در افراد مختلف بشه
آقای دکتر ممنون جواب دادین خدا از بزرگی کمتون نکنه به خاطر سایت خوبتون که میشه قبل اقدام سوالات خودمان طرح کنیم بنده ۵ ماهه الان دقیقا اینجوریم هربار یه فکر جدید میاد اون یکی مسخره میشه باید به روانشناس مراجعه کنم یا راهکار دیگه ای هست بتونین کمکم کنید؟؟
درود بر شما دوست عزیز
به روانشناس مراجعه کنید
درود بر شما دوست عزیز
بله مشکل شما وسواس فکری هست
باتشکر حضوری باید خدمت برسم یا بصورت مجازی؟
درود بر شما دوست عزیز
امکان مشاوره حضوری و آنلاین هر دو وجود داره
آقای دکتر دیدگاه من نگفتین اختلال وسواس هست یا یک اختلال روانی دیگری کنجکاوی زیاد دارم الان ۵ ماهه
ضمنا هم اکنون بنده ۳۵ سال دارم
سلام جناب آقای دکتر
بنده تمام پاسخ ها وسوالات را دیدم وبه نظرم رسید بعدازتوکل برخدا شمابتوانید این حقیر را راهنمایی بفرمایید.
بنده درسن ۱۳سالگی وبه جهت شیطنت زیاد که داشتم منجر به تنبیه پدرشدم و ایشان هم بنده رادرانباری منزل که تاریک بود قرارداد که یک لحظه احساس تنگی نفس نموده وبامشت به شیشه زدم.
از بعدآن ماجرا درکوچکی وقتی پدر یامادرم درمسافرت بابنده نبودن و یا اینکه درمسیر در مه یا کولاک میرفتیم این احساس ترس به بنده دست میداد.
ضمنا دردوران نوجوانی هم نسبت به داشتن بیماری های مختلف وسواس داشتم مثلا وقتی توده سینه درسن بلوغ داشتم به دکتر رفتم و میترسیدم که سرطان سینه باشد ویا علایم دیگر وبیماری های دیگر.
وقتی بزرگتر شدم ودرسنین ۲۲سال به بالا دیگر ترس نبود پدرومادر در مسافرت نداشتم و از اینکه درهواپیما یا آسانسور باشم وفکر میکردم که نکند خراب شود میترسیدم وگاها سوار نمیشدم.
این موضوع هواپیماهم باتوجه به اینکه چند بار بادوستان مسافرت رفته و باتوجه به سرگرم کردن خود به مقصد میرسیدم عادی شد وترسی نداشتم.
تقریبا حدود ۶سال پیش که ازدواج کردم تا ۸ماه پیش تمامی این مشکلاتم تقزیبا به صفر رسیده بود و فقط از مسافرت هایی که میرفتم و خلوت بود به خود انگیزه میدادم وفکر میکردم که الان به تهران میروم ودوباره مشغول کار میشوم وحل میشد تا اینکه ۸ ماه پیش بصورت انفرادی راننده بوده واز مسافرت می امدم ناگهان همان احساس ترس را کرده و تا تهران دائم به آن ترس فکر کردم و باتوجه به اینکه خانواده ام هم درشهرستان مانده بودن در ۲هفته دایم فکر واضطراب داشتم وحتی خوابهایم هم کاملا به هم ریخت تا اینکه دی ماه۹۸ به روانپزشک مراجعه وایشان قرص پاروکسات تجویز وتا کنون شبی یک قرص استفاده میکنم.
تقریبا اون حملات ترس را دیگه ندارم ولی از اون بدتر اینکه تقریبا هر روز صبح از خواب که بیدار میشم فکر میکنم که دوباره حالت اضطراب دارم وآنقدر فکرم درگیر این فکر اولیه میشود که به جاهای باریکتر از جمله اینکه اینبار من دیگه بیمار روانی هستم و دیگه دایم اینجوریم میاد توذهنم و کلا روزم را خراب میکنه.
البته یه روزایی که برنامه کاری داشته باشم که باید درگیرش باشم فکرم معطوف میشه و اون حالات خیلی کم میشه.
لطفا راهنماییم کنید چون کل افراد بنده را به فردی پر جنب وجوش و دارای ارتباط مردمی بالا میبینن و مسئولیت های زیادی هم دارم که هی فکر میکنم با این فکر ها در ادامه چیکار کنم.ضمنا امسال هم دکتری قبول شدم و یکی از فکرهام هم اینه که مثل قبل نمیتونم درس بخونم.
ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.
درود بر شما دوست عزیز
روان درمانی می تونه مشکل تون را حل کنه
سلام آقای دکتر به دادم برس بنده جوانی ۲۲ ساله هستم من تو عمرم یک بارم به چیزی فکر نکردم همیشه تولحظه زندگی میکردم الان دقیقا ۵ ماه پیش صبح روی بالشت خواب بودم دیدم دیدم یه فیلم داره میزاره دقیقا موضوع از همونجا شروع شد گفتم اینجا فیلم چرا اینطوری ساختن از همون لحظه فکر های بیخود اومد سراغم رو هرچیزی کنجکاو بودم به ساخته بشر گیر میدم به ترتیب ریشه دار میشد رو هر شغلی چیزی بهم مربوط نبود کنجکاوی میکردم و گیر میدادم چرا اینو اینطوری ساختن من بودم اینجوری میساختم یا چرا این شغل اینجور قانونی داره از این کنجکاوی های مسخره به هرچیزی گیر میدم کنجکاوی های بیمورد میکنم و تو ذهنم واسشون راه حل پیدا میکنم که من بودم اینجوری بود بعضیاشون خود به خود از ذهنم رفتن الان کاملا برطرف شدن و بهشون میخندم میگم به چی فکر میکردی ولی دوباره یه فکرای جدید میان میرم سمت اونا در ضمن مورد منو ندیدم کسی داشته باشه واسه همین خیلی تو فکرم یه چیز عجیب دیگه یه وقتایی میگیره این فکرا دوباره ولم میکنه مثلا طرفای صبح تا ظهر خیلی تو فکرم رو به غروب میشه طرفای شب میرن خودشون راحتم تابستان که هوا گرم بود بیشتر میامدن سراغم الان بازم میان ولی کمتر شده قبلا کله روز میشستم فکرای بیهوده میکردم الان ی تو روز یه وقتایی اوج میکنه یه وقتایی آروم میشم خلاصه بعضی کارهایی که هنوز برای من پیش نیومده و بع کارم نیست راجبشون کنجکاوی میکنم و این به صورت یهویی میان تو ذهنم و یه وقتایی آزادم میکنن وقتی میان انگار روی مغزم قفل زدن من ورزشکار بودم باشگاه میرفتم الان ۵ ماهه نتونستم برم یهو حین تمرین میان سراغم یا سر کار باشم کلم داغ میکنه 😔😔😔خیلی ناراحتم آخه من اینجوری نبودم همیشه به خدا میگم مگه من چه گناهی کردم اینجور بیماری مسخره ای نصیبم شده همش دوست دارم برگردم به ۵ ماهه پیش که اینجور نبودم کاش اون لحظه اون تلویزیون لامصب اصلا خاموش بود که باعثش نشه آخه من اصلا آدم کنجکاوی نبودم شاد بودم همیشه تو لحظه زندگی میکردم آقای دکتر یه وقتایی میشینم گریه میکنم و حیرونم چرا ذهنم یک دفعه تو ۵ ماه اینجوری شده اینقدر فکر های مسخره تو این ۵ ماه اذیتم کرده که خلاصش بیشتر به خاطر کنجکاوی زیاد و گیر دادنه با این که خودمم میدونم هر کسی سلیقه ای داره هر چی قانونی داره هر کس کار خودش را میکند تو در لحظه زندگی کن کارا خودش پیش میره ولی نمیشه آیا این بیماری هم جزءی از وسواسه؟؟
سلام اقای دکتر توروخدا التماس میکنم کمکم کنید من دختری هستم ۱۹ ساله نمیدونممشکلم چیه قبلا حافظه ی خیلی عالی داشتم به طوری که با خوندن یکبار کتاب از تمام صفحه های کتاب توی مغزم عکس میگرفتم حتی یه نقطه هم جا نمیزاشتم درس خوندن عشق من بود هیچ کاری و به غیر اون بلد نیستم به راحتی مطالعه میکردم همه چیو توی ذهنم می سپردم حتی جوری که معلمام توی مدرسه بهم میگفتن کتاب و قورت دادی اما وقتی کلاس یازدهم رفتم ۱۶ ساله بودم استرسی از جانب یکی از دوستام به من وارد شد که بعد از اون انگار دیگ حافظمو از دست دادم خیلی ناراحت بودمو روی من تاثیر گزاشت جوری که حتی یه کلمه هم نمیتونستم بخونم توی درسام افت شدیدی کردم و نمره هام از ۲۰ رسید به ۱۳ و ۱۴ توی اون دوران خیلی بهم فشار وارد شد اینقدر استرس و ناراحتی کشیدم که به بیماری روماتیسم مفصلی دچار شدم برای تشخیص بیماری خیلی سختی کشیدم به مدت یک سال دوماه یکبار توی بیمارستان بودم شرایط روحیم خیلی بد بود پیش ۴ تا روان پزشک رفتم انواع قرص های ضد افسردگی و شیزوفرنی و حتی ریتالین هم مصرف کردم اما فایده نداشت الان ۳ سال میگزره و هیچ تغییری توی من ایجاد نشده مثلا چند ساعت یه کتاب و میخونم و تکرار میکنم ولی اصلا یادم نمیاد پاراگراف قبلی چی بود اقای دکتر دارم دیونه میشه امسال دومین سالیه که پشت کنکور میشینم و هر راهی و امتحان کردم مشکل من چیه؟؟؟ یعنی من وسواس فکری دارم یا از عقلم کم شده جوری شدم که دیگ اعتماد ب نفس انجام هیچ کاریو ک به خوندن مربوط بشه ندارم میگم ملیکا تو که نمیتونی اقای دکتر لطفا کمکم کنید
درود بر شما دوست عزیز بله ممکنه دلیل مشکل شما وسواس باشه البته وسواس انواع و شدت های مختلفی داره
سلام. من پسری ۱۹ ساله هستم. من به دبستان میرفتم که متوجه شدم وسواس فکری و عملی دارم.
البته در آن زمان ، تنها اسمی که بر روی رفتار و افکارم می گذاشتم “عجیب” بود. سال های آخر راهنمایی و اوایل دبیرستان در یک برنامه ی تلویزیونی با وسواس فکری و عملی آشنا شدم.
وقتی آگاهی پیدا کردم که دچار اختلال وسواس هستم سعی کردم این مشکل رو درمان کنم. البته شرایط رفتن به مشاوره رو نداشتم. بنابراین فقط سعی کردم جلوی خودم رو بگیرم.
الان وسواس های عملیم کاملا کم شده و من فقط وسواس دست شستن دارم.
ولی در عوض، وسواس های فکری ام به دلیل گذشته ی تلخی که داشتم خیلی زیاد هست. که نیمی از این افکار ، غیر واقعی و رویایی هستند.
.
حالا چند سئوال داشتم که لطفا پاسخ اون رو به ایمیلم ارسال کنید.
.
سئوال اول: با توجه به اینکه من از کودکی دچار اختلال وسواس بودم آیا این امکان دارد که بیماری من ، ژنتیکی نباشد؟
.
سئوال دوم: صحبت کردن با خود ( در هر زمان و مکانی ) میتواند نشانه ای از وسواس باشد؟
.
سئوال سوم: دوره ی درمان وسواس چقدر طول می کشد؟ و از چند جلسه به بعد میتوانیم شاهد بهبود سلامت خود باشیم؟
.
سئوال چهارم: در صورت نداشتن شرایط مشاوره ی حضوری ، آیا مشاوره های تلفنی و مجازی میتوانند در درمان اختلال وسواس تاثیر گذار باشند؟ یا مشاوره باید حضوری انجام شود؟
اگر مشاوره ی آنلاین تاثیر گذار هست میشه خودتون کمکم کنید؟ یا اگر دکتری در اهواز می شناسید بهم معرفی کنید.
.
سئوال پنجم: تغذیه و ورزش و رژیم غذایی چقدر در درمان وسواس موثر هست؟ و آیا عوامل محیطی مثل آبو هوا یا حتی غذا و شیرینی جات چقدر در اینکه به وسواس مبتلا بشیم نقش دارند؟
.
ممنون از سایت خوبتون.
سلام من ۳۹سالمه ازبچگی وسواس فکری داشتم الان بعداززایمانم احساس میکنم تشدیدشده مثلاوقتی میخوام کاری انجام بدم توذهنم کسی میگه انجام نده وگرنه فلان اتفاق …بخصوص موقع اشپزی درعذابم تا فکربد یااشخاص بدتوذهنم میاد اون مقدارغذارومیریزم دور….دارم دیوونه میشم طب سنتس معتقده اینها ناشی ازبالا رفتن سودا درمغزه….راهنماییم کنیدلطفا تمایلی هم به خوردن داروهای شیمیایی ندارم همسرمم معتقدنیست ونمیذاره
درود بر شما دوست عزیز
شما مشکل وسواس دارید و دوره درمان وسواس فکری عملی می تونه بهتون کمک کنه مشکل تون را حل کنید
سلام من چندین ساله که کارهایی که باید انجام بدم رو وارد نوت میکنم حتی اگه انجامشون ندم و شاید اصلا تپ نتم نرم ولی همین که اونجا هست یکم حس ارامش دارم این موضوع درمورد حرف هایی که باید بزنم صدق مکینه همونارو وارد نتم میکنم حتی اکه نگمشون لین میتونه به نوعی وسواس باشه؟چون رفتار جبری وجود داره اینم دقیقا یه ارامش موقت بهم میده
اینکه در تصمیم های گیری های کوچبک حتی دنبال قائده باشیم وسواس محسوب میشه؟!
سلام آقای دکتر سوالی داشتم که خیلی وقته ذهنمو درگیر کرده . بنده ۲۲ سالمه مشکلی که دارم اینه مدتیست به خودارضایی عادت کردم و در ابتدا فقط موقع فشار شدید جنسی انجام میدادم منتهی کم کم به این سمت رفت که به یه عادت تبدیل شد طوری که الان اگه بعد چند روز انجام ندم اضطراب وجودمو میگیره گاها پیش میاد حتی حس جنسیم همراهش نیست اما تمام ذهنمو مشغول میکنه و تا انجام ندم آروم نمیشم و گاها برای رهایی از اون حس استرس انجام میدم و در ابتدای کار محرک جنسی وجود نداره اما خب بالاخره با اقدام به عمل عامل جنسیم فعال میشه. از طرفیم بارها سعی به ترک این عمل کردم اما موفق نشدم . شرایط فعلیم رو خیلی شبیه به اختلال وسواس جنسی دیدم . متاسفانه خیلی از پزشکان و روانشناسان هم انقدر در مورد خودارضایی خوب صحبت میکنن که الان فکر میکنم برای تخلیه جنسی در شرایط فعلیم بهترین گزینه خودارضاییه و ایرادیم نداره .اگه ممکنه راهنماییم کنین دانشجو سال ۴ پزشکیم ولی متاسفانه حس میکنم نمیتونم با این مشکل از تواناییام بهرهمند بشم. ممکنه بگین که به یکباره و کامل باید این عمل رو کنار بزارم یا محدود و مرحله ای و اینکه چگونه رفعش کنم؟
یک دنیا ممنون میشم اگه کمکم کنین
اگه ممکنه بهم بگین که راهش ترک کامل و یکباره این عمله یا باید محدود و مرحله ای انجام بشه و چگونه رفعش کنم؟
۰
0
سلام و خسته نباشید
اقای دکتر من حدود ۵سال پیش به علت مصرف حشیش دچار حمله استرسی و نفس تنگی و اضطراب شدید یک شب شدم و بعد از اون شب همش دنیا برام عجیب غریب بود و همه چیز برام انگار غریب بود و وقتی این حس را داشتم بدنم میلرزید و میترسیدم به روانپزشک مراجعه کردم تشخیص دادن که اینها علائم استرس و اضطرابه حدود یک سال و نیم دارو خوردم و کلا مشکلم برطرف شد که بعدش شروع کردم به قلیان کشیدن و مجددا مشکلم برگشت و وسواس رو حالتای مسخ شخصیت گرفتم و داعم فکر میکردم که من چیم و کلا این دنیا چیه و ادما چی هستن که هروقت این فک ا میومد میترسیدم بازم دارو مصرف کردم و خوب شدم و مجددا از روی بی عقلی باز قلیون کشیدم و الان دوباره رو حالتای مسخ وسواس فکری گرفتم اقای دکتر ایا من مجددا درمان میشم ؟؟؟چطوری درمان شم راهکارم چیه؟؟ممنون میشم جواب بدید
جان عزیزت بگو چه دارویی مصرف کردی چون مشکل من دقیقا مشکل تو هست و با مصرف حشیش دچار حمله دسترسی شدم
با سلام
دکتر محمد قاسمی هستم
خداوند دختری به من عطا فرموده تا یک و نیم سالگی سالم بود و یک و نیم سالگب به پشت سر افتاد و تشنج کرد چهار ساعت بی هوش بود بعد به هوش آمد حرف زدن و راه رفتنش از یادش رفت تازه مشکلات شروع شد دکتر بردیم از زابی- زاهدان یزد اصفهان قم تهران مشهد عراق عربستان اسپانیا و … تا الان که ۱۵ سالش هست . دو سال نیم به راه افتاد خیلی کم حرف میزد و به شدت جیغ می زد و ر روز بر مشکلات افزوده شد درمان تاثیری در داخل و خارج نداشت. الان این دختر ۱۵ ساله به شدتخودش را می زند گریه می کن الکی بهانه می گیرد بر هیچ ساعتها خودش را می زند.زندگی را بر ما تلخ کرده اضطراب و وسواس بیش از حد دارد.اگر امکان دارد شماره تلفن یا ایمل بفرمایید تا شرح حال کامل خدمتتان ارایه دهم
سلام آقای دکتر . من ۱۴ سالمه و از اواخر ابان سال ۹۶ که اضطراب دارم و دقیقا بعد از تولد ۱ سالگی برادرم . که حدودا هی چند ماه میره و چند ماه میاد . چند ماه اول اینجوری رفت:👈 من به خودم گفتم اخه تا کی از اضطراب بترسم و به خودم گفتم که اگه خدایی نکرده برام مشکلی پیش بیاد ، من کلی راه دارم که خودم رو اروم کنم و ….. با این حرف ها دیگه تو ذهنم نیومد که نکنه الان اضطراب بگیرم. من هیچ مشکلی نداشتم و در حالت عادی بودم. و دوباره بعد بهار و تابستون ۹۷ ، ینی وقتی تابستون تموم شد دوباره اومد و این دفعه یکم حساس شده بودم و خود بیمار انگار . و دوباره تا اسفند همینجوری بودم تا دوباره بعد بهار و تابستون۹۸ ، دوباره اضطرابم شروع شد و یکم شدیدتر هم شده بود و همان تابستان بود که مادرم من رو به خاطر خود بیمار انگاریم برد دکتر و ایشون قرص آسنترا دادن من چند ماه استفاده کردم و بهم نمیساخت و وزنم به ۳۶ کیلو رسیده بود و سرخود قطعش کردم، تا اینکه کرونا که از اسفند ماه اومد من این دفعه دیگه من مثل همیشه به حال عادیم برنگشتم و حالت هام این ها بود: عصبی شده بودم و بعضی وقت ها دلم یهو میریخت مثلا از سوار شدن تو اسانسور و ماشین میترسیدم ، حالت ها و ترس های خیلی مسخره ای داشتم ، اضطراب نداشتم ولی مثلا موقع خواب یه شب پدرم یه چیز خنده دار گفتند و من خیلی خندیدم ، ولی یهو تو ذهنم اومد که نکنه من نتونم حلوی خندمو بگیرم….. و از این حالت های مسخره. تا اینکه یه روز مادرم کمی حالت تهوع داشتن و من به خودم گفتم نکنه من هم خالت تهوع بگیرم تا اخر عمر داشته باشم……. اینجوری شد که دوباره اضطرابم شروع شد ولی شدیدتر . مثلا هر کاری میخوام بکنم تو ذهنم نکنه های زیادی میاد مثلا نکنه دیوونه بشم و برم داداشمو بکشم یا مثلا برم خودمو بکشم یا مثلا یهو جیغ بزنم و………از این جور فکر های مسخره که وقتی میاد تو ذهنم نمیتونم بیرونش کنم یا مثلا نکنه من به همه چیز شک کنم و از این مریضیایی که به همه چیز و همه کس شک میکنه داشته باشم….. و من خودم میدونم که همش فکره و هیچ کدوم از اینا واقعیت نداره ولی من نمیتونم کنترلش کنم و اضطراب میگیرم. چند روز پیش رفتم دکتر روانپزشک و گفتن که به خاطر اینه که من تا کلاس پنجم تک بچه بودم و سن بلوغم خورده به تولد داداشم و من اینجوری شدم و بهم قرص نورتریپتیلین و سیتالوپرام دادن و هیچ کدومش بهم نساخت. و خودم هم دارو نمیخوام بخورم میخوام که خودم خودنو درست کنم و برای همیشه… اما نمیدونم دیگه باید چیکار کنم شما بگید مشکل اصلی من چیه من که خودم گیج شدم ....نمیدونم اضطرابه که خود بیمار انگاری اورده………یا وسواسه که اضطراب میاره …….. یا اضطرابه که وسواس میاره ……… لطفا شما به من کمک کنید .
سلام آقای دکتر ۱۴ سالمه خدودا از ۱۲ سالگی اضطراب داشتم.ولی هی وتی خوب میشم ولی دوباره بعد چند وقت شروع میشد . ولی این دفعه اضطرابم بیشتر شده و همش تو ذهنم میاد نکنه دیوونه شم و برم داداشمو خفه کنم ولی میدونم که اینا همش فکره و واقعی نیس ولی بازم از این فکرای مسخره تو ذهنم میاد . دکتر روانپزشک هم رفتم میگه چون که تا کااس پنجم تک بچه بودی و درست با سن بلوغت داداشت بدنیا اومده ، این دو تا خورده به هم و به خاطر همین اضطراب داری . خود مریض انگاری هم بعد دفعه دوم که دوباره اضطرابم برگشت ، شروع شد . به نظر شما چیکار کنم
سلام آقای دکتر من ۱۴ سالمه. از حدوده ۱۲ سالگی ، اواخر ابان سال ۹۶ بود که چتد روز بعد از تولد ۱ سالگی برادرم ، اضطرابم شروع شده و تا الان هم ادامه داشته. من یک شب تپش قلب داشتم و این ترس اومد سراغم که نکنه دوباره فردا هم این اتفاق برام بیوفته و من نمیتونستم خودم رو اروم کنم و از اینجا شروع شد و همش تو ذهنم میومد نکنه همش اضطراب داشته باشم تا اولش فقط فکرم در این حد بود که نکنه اضطراب بگیرم و هر چیزی تو ذهنم میومد ، من اضطراب میگرفتم. تا اینکه بهار شد و من اضطرابم خوب شد و دیگه نداشتم. تا دوباره پاییز اینجوری شدم و خود بیمار انگاری هم شروع شد . رفتم دکتر روانپزشک و به من قرص آسنترا داد و من خوردم ولی بهم نساخت و خودم دارو رو قطع کردم و دوباره بهار و تابستون اضطرابم خوب شد ولی خود بیمار انگاریم ادامه داشت و من بهش توجهی نکردم تا اینکه دوباره پاییز ۹۸ دوباره همین اش و همین کاسه ولی اضطرابم شدتش یه ذره بیشتر شده بود. تا وقتی کرونا اومد ، من دیگه به حالت عادیم برنگشتم و حالت های جدیدی تو من ایجاد شد: اضطراب نداشتم ولی فکر و خیال های مسخره بود . مثلا شب که میخواستم بخوابم ، پدرم یه چیز خنده دار گفتن و من گفتم نکنه من تا صبح بخندم و نتونم جلوی خودمو بگیرم و .... از این فکرا ، تا اینکه دوباره اضطرابم شروع شد . الان خیلی حالم بده و از اضطراب معدم و قلبم درد میگیره و حالت های مسخره ای دارم . مثلا میگم نکنه من دیوونه شم و برم داداشمو خفه کنم یا مثلا یهو به سرم بزنع و برم خودمو بکشم یا مثلا یهو جیغ بزنم و این فکرا اضطراب به من میده و من چند روز پیش رفتم دکتر گفتش که تو چون که تا کلاس پنجم تک بچه بودی و با بروز سن بلوغت داداشت بدنیا اومده این دو تا خورده به هم و تو رو بهم ریخته . ایشون بهم قرص نورتریپتیلین و سیتالوپرام بهم دادن و این دو تا هم حالم رو بدتر کرد و من نخوردم. سابقه وسواس فکری در خانواده ام ندارم و فقط سابقه افسردگیه . حالا من موندم و نمیدونم دیگه باید چیکار کنم . نمیدونم اضطرابه که وسواس میاره ، وسواسه که اضطراب میاره ، به خاطر داداشمه ، واسه خود بیمار انگاریه ….. من دیگه خسته شدم و نمیدونم چیکار کنم…. خواهش میکنم شما بگید. ممنونم🙏🏻🙏🏻🙏🏻
درود بر شما دوست عزیز
اضطراب باعث وسواس میشه.
دوره درمان وسواس میتونه مشکل تون را حل کنه
بله ممنونم . یعنی منظورتون اینه که وقتی اضطرابم خوب شد باز هم باید ادامه بدم درسته؟ اگه از همین راهکار های بالا استفاده کنم خوبه؟
بله این راهکارها را انجام بدید
ممنونم از لطفتون🙏🏻🙏🏻
ببخشید این پیام های اخر اشتباه اومد.
بله ممنونم . یعنی وقتی اضطرابم خوب شد باز هم به درمانم ادامه بدم؟
برای وسواسم از روش هایی که در بالا توضیح دادید استفاده کنم خوبه؟
سلام جناب دکتر
چطور میتونم بدونم وسواسم ژنتیکی هست یانه؟
پدر و مادرم وسواس ندارند فقط خالم داره..
اگه دوره ی شمارو بردارم برای من مفید هست؟
درود برشما دوست عزیز
در بخش نظرات دوره درمان وسواس مختصری درباره علایم وسواس تون توضیح بدید تا خدمت تون بگم این دوره می تونه براتون مفید باشه یا نه
سلامعلیکم بنده چهارساله ازدواج کردم همسرم ۲۹ ساله و مذهبی هستن و وسواس شدید فکری و عملی دارن و فکر میکنم بیشتر وسواس افکار جنسی دارن و نجاست و اینکه الان مدتی هست به شدت عصبی و پرخاشگر شدن منو کتک میزنن و فحش میدن اگر جواب سوالای وسواسیشون رو ندم اوایل من باید دسشویی ایشون رو نگاه مقکردم و توی آب کشی کمکشون میکردم الان یکسالی هست که اینطور نیست اما انقدر پرخاشگریهاشون زیاده زندگیم بسیار سخت شده!پدر و مادر و خواهر ایشون هممبتلا به وسواس هستن اما نه به این شدت!!دارو درمانی هم اقدام کردن اما نمیخورن میگن تکلمم ضعیف میشه!دائم منو اذیت میکنن و یا سوال میپرسن دسشویی هم میرن در دسشویی رو نمیبندن و اگر من آب رو باز کنم یا سر و صدا کنم میگن نفهمیدم چیکار کردم و دمپایی میارم میره حموم و خودشو آب میکشه یک ساعت!!!من دیگه مدتی هست به جدایی فکر میکنم با اینکه بسیار دوستش دارم!چون از آیندم میترسم و اینکه الان خوندم ممکنه بچه من هم مبتلا بشه البته الان بچه ندارم…!به نظرتون ایشون درمان میشن..؟؟مشکلم اینه که انقدر بیرون خونه نرمال و طبیعی هستن کسی نمیتونه تصور این سختیهارو بکنه!!!اگر میشه سوالم رو توی سایت نگذارید
آقای دکتر شما ویزیت آنلاین هم دارین؟من شهرستانم و برام مقدور نیست حضوری برسم خدمتتون،واقعا از زندگی ناامید شدم
درود بر شما دوست عزیز
بله امکان مشاوره تلفنی و آنلاین وجود داره. لطفا با این شماره هماهنگ بفرمایید
09109105010
سلام وقتتون بخیر،من چندین سال وسواس فکری دارم(فکر کنم از چهار سال پیش شروع شدن) و داخل هر بازه زمانی نسبت به ی موضوع خاص وسواس پیدا میکنم،ی مدت صاف بودن لباسا،ی مدت تمیزی منزل و متاسفانه از وقتی که شروع کردم به خوندن برای آزمون کارشناسی ارشد،نسبت به جزواتم وسواس پیدا کردم که باید تمیز باشن و رنگ هاشون قرینه باشه و… جوری که بارها جزوات عوض میکنم و باز هم ذهنم همش دگیر هست و سال گذشته اصلا نتونستم بخونم و امسال هم به محض اینکه تصمیم گرفتم بخونم وسواسی که به جزوه ها دارم برگشت ،و الان نسبت به صافی لباس ها و … دیگه هیچ وسواسی ندارم،انگار هر بار افکار وسواسی من ی موضوع انتخاب میکنن
دیگه ناامید شدم،تصمیم گرفتم خوندن بزارم کنار ،کاش حداقل وسواسم روی همون موارد قبلی میموند و منتقل نمیشد به جزوه ها
سلام من ۱۷ سالمه به شدت دچار وسواس فکری شدم نمیدونم دیگه باید،چیکار کنم همش فکرای مسخره میاد تا حدی میشه که میخام برم خودمو بکشم از این فکرا خلاص شم فکرای عجیب غریبی به سراغم میاد دیگه خستم احساس میکنم همش مرتکب گناه شدم و احساسسسس میکنم همه از من بدشون میاد دیگع خعلی خستم
سلام خسته نباشید. من یک مدتی افکار وسواسی داشتم (البته هنوزم دارم ولی کمتر شده دیگه مثل قبل اضطزاب آور نیستن و سعی میکنم بی اعتنایی کنم) و انگار زندگیم به قبل و بعد از وسواسم تقسیم میشه. کلا یجوری شدم هیچ چیز مثل قبل نیست از چیزایی که قبلا لذت میبردم نمیبرم دیگه، تمرکزم کم شده، همه چیز غیرواقعیه. انگار حالا که به این چیزا فکر کردم یک سدی تو ذهنم برداشته شده و دیگه نمیتونم مثل قبل باشم. باید چیکار کنم این خودش یک وسواس جدیده؟؟
سلام خسته نباشید. من یک مدتی افکار وسواسی داشتم (البته هنوزم دارم ولی کمتر شده دیگه مثل قبل اضطراب آور نیستن و سعی میکنم بی اعتنایی کنم. همین که حواسمو پرت میکنن اذیت میکنه) و انگار زندگیم به قبل و بعد از وسواسم تقسیم میشه کلا یجوری شدم هیچ چیز مثل قبل نیست از چیزایی که قبلا لذت میبردم نمیبرم دیگه، تمرکزم کم شده، همه چیز غیرواقعیه انگار حالا که به این چیزا فکر کردم یک سدی تو ذهنم برداشته شده و دیگه نمیتونم مثل قبل باشم. باید چیکار کنم این خودش یک وسواس جدیده؟؟
درود بر شما دوست عزیز معمولا وسواس تا قبل از درمان کامل یا در وسواس های ژنتیکی در طول زمان به انواع مختلف ممکنه تغییر پیدا کنه
دوره درمان وسواس فکری می تونه بهتون کمک کنه
با سلام. من ۳۸ سال سن دارم و مدت ۴ سال است که متوجه شده ام که بیماری وسواس فکری و افسردگی دارم. در اوایل به علت اینکه شغلم رو از دست ندهم و قبل تر نیز با توجه به ترس از مراجعه به روانپزشک که نکنه به من در خانواده بگند دیوونه مراجعه نمیکردم اما پس از چند جلسه مراجعه به روانپزشک متوجه شدم بیماری وسواس فکری و افسردگی دارم و تحت معالجه با دارو میباشم ومدت یکسال میباشد که به مصرف دارو روی اوردم و علت مصرف دارو نیز این بود که بیماری من به شدت عود کرده بود و به همه رفتارهای دیگران و خانواده شک میکردم و احساس میکردم همه دشمنه من هستندو حالا نیز اگر دو روز دارو نخورم به شدت پرخاشگر میشم و مدام فکرم پریشان میشه. شما چه نظری برای درمان من و رهایی از مصرف دارو برای من دارید.
سلام دکتر چه جوری میشه فهمید فرد وسواسش ارثی هست یا نه
درود بر شما دوست عزیز
با بررسی سوابق خانوادگی، نوع ، شدت ، طول بیماری و زمان شروع وسواس میشه ریشه های اون را شناسایی کرد.
سلام من۱۷ سالمه و تقریبا ۷ ساله که وسواس عملی دچار شدم اوایل خیلی نشون نمیداد ولی امسال خیلی وضع وخیم تر شده من مدام نگران کثیف شدنم و در حال شستشو و این خیلی از وقتمو گرفته و حتی دیگه نمیتونم بیرون برم از ترس کثیف شدن و مدام با خودم مسائل رو باز میکنم که ببینم ایا کثیف شدم یا ن از طرفی چون امسال سال کنکورمه نگرانم که درمان این وسواس باعث بشه نتونم درسم رو بخونم و اینجوریم واقعا هرروز عذاب میکشم و گریه میکنم و اطرافیانمم نمیتونن من رو بفهمن میخواستم بدونم ایا امسال میتونم درمان کنم خودمو و نظر شما چیه
درود بر شما دوست عزیز
دوره درمان وسواس می تونه بهتون کمک کنه مشکل تون را حل کنید.
سلام و خسته نباشید .من از اختلال وسواس رنج میبرم وسواس شستشو و ترس از آسیب رساندن به دیگران ، مثلا با چاقو به آتها حمله کردن .ده سابه انواع دارو مصرف کردن بصورت مقطعی، آلان پنج ساله مرتب دارو میخورم ،دوبارهم بستری شدم .الان دوماهه تنگی نفس هم گرفتم ،زندگیم واقعا مختل شده. لطفا راهنماییم کنید.
درود بر شما دوست عزیز
تا حالا دوره روان درمانی نداشتید؟
تنگی نفس نشانه اضطراب هست و برای درمان وسواس تون باید اضطراب درونی شما کاهش پیدا کنه
سلام دکتر
من یه پسر ۱۸ ساله هستم و ۸ ماه پیش دچار وسواس فکری مذهبی شدم و به یکی از معصومین که خیلی دوستشون داشتم مدام پشت سر هم فحش میدادم و اون جمله مثل یه وویس ۵ ثانیه ای دائم تو ذهنم تکرار میشد البته این وضعیت ۱ هفته طول کشید بعد از اون موقع تا الان دائم از این که این حالت دوباره بهم دست بده میترسم و هر وقت باز فکرم میافته بهش چند بار جمله رو تو ذهنم تکرار میکنم که آیا خوب شدم یا نه!! درواقع این فکر میزان معینی از ram ذهنمو اشغال میکنه و نمیتونم اونطور که میخوام تمرکز کنم. فکر ترس از اون جمله سر نماز میاد سراغم موقع غزاداری میاد سراغم موقع درس میاد سراغم و موقع لذت بردن از زندگیم میاد سراغم. موقع بازی های تمرکزی مثلا موقعی که من ۰.۵ ثانیه وقت دارم تا جواب سوالی رو بدم میاد و از فکر کردن من جلوگیری میکنه. در واقع اون وسواس اولیه رو ندارم ترس از اون حالت رو دارم و فکر کنم این یک وسواس جدیده! میشه لطفا کمکم کنید من دانشجو پزشکی هستم و ۲۰ سال ایندم با درس خواهد گذشت باید هر طور شده از قید این موضوع رها شم…
م
سلام دکتر عزیز😎
من یه پسر ۱۸ ساله هستم و یه مشکل دارم اونم اینه که از داشتن وسواس میترسم! من از ۸ ماه پیش دچار وسواس فکری مذهبی شدم و به یکی از معصومین که خیلی دوستشون داشتم فحش میدادم و اون جمله رو هیچ طور نمیتونستم جلوشو بگیرم مثل یه وویس ۵ ثانیه ای که مدام تکرار میشد تو ذهنم. من واقعا کنترلش کردم ولی هنوز ترسش تو وجودمه و هر وقت یادم می افته چند بار با خودم اون جمله رو تکرار میکنم ببینم هنوز اون وسواس قدیمی رو دارم یا نه. این موضوع واقعا نمیزاره تمرکز کنم . موقع نماز میاد سراغم و نماز نمیتونم بخونم. موقع درس میاد سراغم و نمیتونم فکر کنم. موقع عزاداری میاد سراغم و نمیتونم عزاداری کنم. موقعی که دارم لذت میبرم از زندگی میاد سراغم و همون جا خوشگذرونی ایست میشه. در واقع فکر کنم این یک وسواس متفاوت با وسواس قبلیه که داره روم فشار میاره. حتی سر جلسه کنکور هم اومد سراغم!!! میخوام کلا فراموش کنم که من همچین وسواسی قبلا داشتم ولی نمیتونم. لطفا راهنماییم کنید.من قطعا پزشکی تهران قبول خواهم شد و ۲۰ سال آینده ام با درس خواهد گذشت. ازتون خواهش میکنم کمکم کنید خودمو از این بند رها کنم.
سلام خسته نباشید. ببخشید من بعضی اوقات ک در حال انجام کارها هستم.. تصویر بعضی افراد یا حتی حال و.. اون زمان درباره ی اون افراد در ذهنم میاد، ومن از این موضوع خیلی متنفر هستم ک اون افراد جلوی ذهن من میان و بهمین دلیل دوباره اون کار رو انجام میدم ولی با این فکر ک نباید ایندفعه اون افراد توی ذهن وفکر من بیان…
این واقعا خیلی من رو اذیت میکنه.. و من زجر میکشم.
ایا این هم وسواس هست؟!
ممنون از زحماتتون.
درود بر شما دوست عزیز
بله این هم نوعی وسواس فکری هست
سلام آقای دکتر من حدود ۱۰ سالی میشه که وسواس فکری توی هر زمینه ای که فکرشو بکنید دارم اما چیزی که الان خیلی اذیتم میکنه اینه که توی ۵ سال اخیر وسواس آسیب رساندن به دیگران دارم دائم این فکر تو ذهنمه که من باعث شدم شخصی بمیره یا آسیب ببینه یا باعث شدم جایی اتفاقی بیفته میخواستم بدونم این دوره های غیر حضوری برای من مفیده
درود برشما دوست عزیز
تا حالا چه اقداماتی درمانی برای حل مشکلتون کردید؟
سلام دکتر من میتونم شماره شماروداشته باشم؟ خیلی ضروریه لازم دارم
درود بر شما دوست عزیز
لطفا با این شماره برای هماهنگ بفرمایید
09109105010
خانم سالاری
بسلام و عرض ادب
برادر بنده بمدت ۱۵ سال دچار بیماری وسواس فکری هست، انواع پزشک و مشاور و روانشناس و روانپزشک رو امتحان کردیم و هیچ کدام نتیجه ای نداد
جز ازارو ادیت چیزی نداره، واقعا نمیدونیم چطور برخورد کنیم و چی بهش کمک میکنه
بیماریش از نوع وسواس فکری با ریشه ژنتیکی و شنیدن صدا و تهدید و…. هست
درود بر شما دوست عزیز
اگه ریشه اصلی وسواس شما ژنتیک هست دارو درمانی اصلی ترین بخش درمان شما هست
سلام آقای دکتر من وسواس فکری دارم مقاله تونم خوندم اما فایده نداشت ازاینکه برم سر گوشی م وحشت زده م مدام فکر خیال میاد تو ذهنم که اگه دارم باگوشیم تو واتساپ جایی هستم یا یک عکس چیزی میبینم میره تو گروه هااا خیلی میترسم بااینکه مدام چک میکنم چیزی رفته یا نه ولی بازم تا از چند نفر نپرسم آروم نمیشممم شک وتردید ولم نمیکنه اگه دوروز سر اینترنت گوشیم نرم حالم خوبه ولی وقتی میرم سرش فکر گمان دست از سرم برنمیداره تورخدااا رااهنمایییم کنید
درود بر شما دوست عزیز
تا حالا از چه روش هایی برای کنترل وسواس تون استفاده کردید؟ چه مدت هست این مشکل را دارید؟
سلام آقای دکتر. همسر بنده چند وقتی هست به وسواس مبتلا شدند و همش ما سعی میکردیم که با استفاده از دارو به ایشون کمک کنیم که در واقع بهتر نشدند. بنده با سایت شما چند روزیه آشنا شدم و مطالبتون بسیار مفید بود و واقعا ازتون ممنونم. خودم هم مطالعاتی کردم برای کمک به ایشون و از نوشتن نردبان ترس و جلوگیری از سرکوب افکار شروع کردیم که خدا رو شکر کمی بهترند.
ایشون ترس از نجاست دارند و همچنین از خرید کردن (به خاطر اشتباه در پرداخت پول) و فکر اینکه امکان داره اشتباهی وسایل دیگران رو برداشته باشند میترسند.
1- با توجه به اوضاع کرونا و اینکه اولین وقت مطب جنابعالی دو ماه دیگه ست، به نظرتون دوره غیر حضوری میتونه جای مراجعه حضوری به شما رو بگیره؟
2- همچنین شما دو دوره دارید که یکی برای وسواس فکری عملی و دیگری فقط وسواس فکری است. اگر نظرتون روی دوره غیر حضوری هست لطفا راهنمایی کنید که کدوم رو تهیه کنم.(بنده شک داشتم روی تهیه OCD)
درود بر شما دوست عزیز
علایم همسرتون وسواس فکری عمی یا همون ocd هست چون افرادی که وسواس نجس پاکی دارن معمولا کارهایی برای برای راحت شدن انجام میدن.
دوره درمان وسواس شبیه سازی جلسات درمان حضوری هست و می تونه برای ایشون مفید باشه
با توجه به توضیحات شما دوره درمان وسواس فکری عملی ocd براشون مناسب هست.
سلام
من مشکلم اینه که میترسم از یه چیزی دلسرد شم و میدونم که احتمالش خیلی کمه ولی با فکر کردن بهش بدتر در اون لحظه از اون دلسرد میشم
اگه میشه راهنمایی کنید
درود بر شما دوست عزیز
این مشکل در همه حوزه ها و کارها براتون هست یا فقط در برخی از مسایل نگران دلسردی هستید؟
سلام ببخشید خودمان برای درمان آن چه میتوانیم بکنیم؟
درود بر شما دوست عزیز
در مقاله روش درمان وسواس درباره روش های خود درمانی وسواس توضیح دادم
خیلی ممنون
سلام آقای دکتر. برای درمان وسواس حتما باید پیش روانشناس رفت؟ آیا با خوندن مطالب تو اینترنت و … میشه درمان کرد؟
درود بر شما دوست عزیز
پبستگی به مطالبی که می خونید داره، اکثر مطالبی که در نت هست فقط در حد راهنمایی هستند. اما دوره درمان وسواس که سایت وجود داره و تا آخر مرداد فعال میشه شامل شبیه سازی کامل دوره درمان وسواس هست و این دوره همراه با نظارت هست. چنین دوره هایی می تونه به حل مشکل وسواس شما کمک کنه.
سلام آقای دکتر. ببخشید من این سوال را که از شما کردم فکر می کنم جزء وسواس فکری خودم باشه چون تو اینترنت دیدم که یک رواشناسی میگه که برای درمان وسواس شخص به تنهایی نمیتونه باید به روانشناس مراجعه کنه. سوالم این بود که من با گوش دادن به چند سخنرانی و مطالب تو نت خیلی از وسواسم بهتر شد ولی به گفته ی این روانشناس که باید حضوری باشه میخواستم بدونم که از اون طریقی که گفتم یعنی با گوش دادن سخنرانی و مطالب توی نت اگه امکان درمان کامل باشه، خوبه؟
درود بر شما دوست عزیز
بستگی به شدت وسواس شما داره برخی از وسواس ها ساده تر درمان می شن و با مطالعه یک کتاب میشه اون ها را درمان کرد اما برخی از وسواس باید تحت نظر روانشناس یا روانپزشک درمان شوند و برخی از وسواس ها را نمیشه درمان کرد.
نمی شه یک قاعده کلی گفت اما معمولا وسواس های خفیف را میشه را راحت تر درمان کرد. و یادگیری چند راهکار میشه اونها را کنترل کرد و نیازی به مراجعه به روانشناس نداره البته به شرطی که اون فرد روش هایی که یادگرفته را به صورت منظم انجام بده
آقای دکتر سلام
من هر موقع سوار موتور میشم هی میترسم قراره تصادف کنم و یا یه اتفاق خوب قراره در آینده برام بیوفته هی فکر میکنم نکنه یه اتفاق بدی برام بیفته یا اینکه من امسال کنکور دارم هی فکر میکنم میخوام برم کنکور بدم تو راه تصادف کنم نمیدونم واقعا چیکار کنم و من یه تعریفایی از قانون جذب شنیدم که به هرچی فکر کنی سرت میاد حالا اون وسواسم یه طرف و اینکه قانون جذب فکر میکنم طرف دیگه یعنی در طول روز داغونم خواهش میکنم کمکم کنید
درود بر شما دوست عزیز
شما علایم وسواس فکری را دارید که دوره غلبه بر وسواس فکری در بخش دوره های سایت می تونه بهتون کمک کنه وسواس تون را درمان کنید
آقای دکتر من ۲ ساله وسواس شستشو داشتم وبا مدرسه رفتنم خوب شد الان ۱ ماهه وسواس فکری دارم خیلی خسته شدم روی همه چیز این وسواس دارم اما همین طور که دفعه ی قبل گفتم بیشتر روی واتساپ گوشیم دائم چک ش میکنم که نکنه پیامی عکسی چیزی برا کسی رفته باشه دارم دیونه میشم تو رخدا ی راهکار به من بدید😣
درود بر شما دوست عزیز
تهیه دوره غلبه بر وسواس فکری عملی (OCD) که در بخش دوره های سایت هست می تونه به شما کمک کنه وسواس تون را درمان کنید.
باسلام خدمت شما وتشکر از مطالب بسیار مفیدتان فقط یه نکته دخترم که دانشجوی روانشانسیه مدتی دچار وسواس فکری های مختلفی چون وسواس فکری مذهبی و از دست دادن عزیزان شده است خودش داره تلاش میکنه که این مشکل رفع بشه کثل ورزش کردن ،آشپزی و…ولی نمی تونه مثلا دروسواس مذهبی به مقدسات توهین وهتاکی میشه..من پدر چگونه می تونم کمکش کنم
درود بر شما دوست عزیز
برای اینکه مشکل ایشون به صورت اساسی حل بشه بهتره از روانشناس کمک بگیرید یا اینکه دوره غلبه بر وسواس که از اول شهریور در سایت فعال میشه استفاده کنید.
معمولا کارهایی مثل ورزش کردن یا آشپزی و غیره می تونه باعث کاهش اضطراب و علایم وسواس بشه اما برای درمان وسواس نیاز هست که اقدامات دیگه ای هم انجام بشه
عرض سلام
ثبت نام در سایتتون برای تهیه دوره درمان وسواس فکری چطور باید انجام بشه؟
چون برای تهیه دوره باید عضو سایت باشم ولی لینکی برای عضویت و ثبت نام در سایت پیدا نکردم.
درود بر شما دوست عزیز تا اواخر مرداد در سایت به شکل کامل فعال میشه
درود بر شما دوست عزیز
به زودی امکان ثبت نام و تهیه دوره ها فراهم میشه (شهریور ماه)
سلام وقتتون بخیر
من ۲۲ سالمه وسواس روی وسیله ها دارم ک هرچیزی سرجای خودش باشه مثلا لبتابو میزارم یادم میره خاموش کردم ی ن بعد ۳ با چک میکنم تا تو ذهنم بمونه یا برقو یا مثلا گوشیمو میزارم رو زمین نمیدونم طبق چ منطق و دلیلی ولی میدونم ک باید طبق فلان زاویه و دید و فلان باشه نمیدونم از کی اینجور شد ولب از بچگی هم خ با نظم بودم و البته ی چند باری زدم ب در بیخیالی اما میاد سراغم بعد الان ۴ سالی میشه که حافظه بلند مدتم خوب کارنمیکنه کوتاه مدتمم بعضی وقتا خ چیزارو یادم میره خاطره هام اسما قیافه ها بنظرتون از ذهنمه ک مشغول درس و پیدا کردن کار ؟عاخه ی مدته میترسم الزایمر بگیرم ولی سابقه فراموشی تو خانواده نداریم
ممنون
درود بر شما دوست عزیز
شما علایم وسواس فکری را دارید و ربطی به آلزایمر نداره، اصلا نگران آلزایمر نباشید.
عرض سلام
برای درمان وسواس tکری رواندرمانگر با تجربه پویشی که گفتید ۹۱ درصد موثر هست رو میشه چند تا از بهترین هاشون توی تهران رو معرفی کنید چون من نمیشناسم اگر نمیشود در سایت معرفی کنید به ایمیلم ارسال کنید
یک سوال دیگر اینکه این دوره درمان وسواس که در سایتتون هست رو میخوام ولی نشد دانلودش کنم چطور باید تهیه اش کنم؟
درود بر شما دوست عزیز
دوره درمان وسواس تا اواخر مرداد ماه در سایت فعال میشه
با سلام
در مورد خواهرم راهنمایی بفرمایید:
ایشان دچار وسواس سوال پرسیدن است. من مقاله شما رو مطالعه نمودم. به ناخودآگاه بودن سوال پرسیدنش ایمان دارم. فقط این را بگویم که تمام اطرافیان از دست ایشان بابت سوالات تکراری به تنگ آمده اند.
پس از سالها پیگیری متاسفانه در شهر ما متخصصی که بتواند ما را یاری بده نیافتیم. لطفا راهنمایی بفرمایید. باتشکر
درود بر شما دوست عزیز
مشاورانی که مراجعه کردید از چه روش هایی برای حل مشکل خواهرتون استفاده کردند؟
آیا دارو هم برای ایشون تجویز شده؟
بله
– ارجاع به روانشناس
– مصرف انواع داروها مانند رسپریدون ۲ و ۴ + ونلاکسین ۷۵ + دپاکین
(مصرف داروها تاکنون ادامه دارد)
– دستگاه آر تی ام اس ۲۰ جلسه
هیچکدام رضایتمند نیست!!
سلام
من موهامو میکنم دکترا میگن وسواس داری
ولی چ با دارو یا هرچی خوب نشدم
کمکم کنید
درود بر شما دوست عزیز توضیحات دوره درمان وسواس را بخوانید و فایل صوتیش را گوش کنید این دوره می تونه بهتون کمک کنه مشکل تون را حل کنید
درود بر شما آقای دکتر،
بنده چندسالیه درگیر یه فکر و احساس تکراری و آزاردهنده هستم. بیشتر توضیح میدم که جنابعالی هم بیشتر آشنا بشید با این مشکل بنده و اینکه ببینیم اصلا اسمش چیه؟ وسواسه، خرافاته، چیه بالاخره …
من ۱۸ سالم بود با معلمم دعوام شد سر کلاس و ایشون با مشت و لگد پذیرایی کردن. اون موقع اصلا برام موضوع مهمی نبود و بعد از یکی دو روز یادم رفت اما چندماه بعد دوباره اومد به خاطرم و با اطرافیانم که در میان میزاشتم، اونا هم نصیحت میکردن و از یادم میرفت (یعنی با حرف حل میشد) بعد دوباره مثلا یه ماه بعد به خاطرم میومد و دوباره باهام حرف میزدن که عیبی نداره عصبانی بوده و … و دوباره از یادم میرفت. در این بین گاهی درگیر چیزای دیگه میشدم، مثلا اینطرف گوش من چرا دوران بچگی آسیب دیده، نباید اینطور میشد و … در حالیکه چیز خاصی هم نبود و به نوعی بزرگش میکردم برا خودم و اطرافیان دوباره میگفتن اینا مهم نیست و خودتو درگیر نکن و … بعد یه مدت کوتاه از یادم میرفت و دوباره معلمه میومد ذهنم و ایندفعه متوجه شدم که هرچی اطافیانم برام حرف میزنن ظاهرا دیگه حرف خالی اثر گذار نیست مثل قبل و روزها و شبها مدام درگیر بودم و گاهی هم یه راه حلی مثل تمرکز حواس و … برا خودم پیدا میکردم که فقط این قضیه به ذهنم نیاد. خلاصه بعد از چندماه درگیری و خلاصی ایندفعه یه خاطره ای از دوران کودکی به ذهنم اومد که مثلا تو چرا جلوی اون دوستت که چندبار بهت زور گفت و دعواتون شد، ترسیدی و جوابشو ندادی در حالیکه از تو ضعیف تر بود چرا کتک خوردی بی عرضه و … همینکه این خاطره اومد، اون خاطره معلمه به یکباره کلا از ذهنم فراموش شد و جاشو داد یه این یکی موضوع که برای اطرافیانم میگفتم، میگفتن بابا آخه این چیز کوچیک و مسخره چیه که بهش فکر میکنی، همه بچه بودن و دعوا کردن و کتک خوردن و کتک زدن، ول کن این حرفارو. خلاصه این قضیه بعد از سال ها هنوز در من هست و این خاطره دعوا کودکی من و اون دوست دوران کودکی مدام در ذهنم مرور میشه، گاهی اراده ای میکنم و سعی میکنم بیخیال شم یه مدتی اثر میکنه ولی باز دوباره روز از نو روزی از نو. و این موضوع حتی ربط پیدا کرده به دیگر مسایل زندگی روزمره، یعنی هرچیز خوشایندی که بخواد به ذهنم بیاد، مثلا یه موسیقی خوب، یه خاطره خوب، یه فکر مثبت خلاصه، بلافاصله اون تصویر یا اون حس تکراری و مسخره هم ظاهر میشه مثل یه چیزی که مثلا بخواد مانع اومدن اون افکار و احساسات خوب در من بشه. در این بین حدودا یکسالی بود که تا حد زیادی فراموشش کرده بودم ولی باز هی دوماه هست یه ماه کمرنگ میشه سه ماه هست دوهفته کمرنگ میشه. طوری حساسیت پیدا کردم به این قضیه که هرچیزی که منو یادش بندازه، انرژیمو به نوعی میگیره و برام ناخوشاینده. اسمش چیه این مشکل؟ وسواسه چیه؟ آیا میتونم مثل افکار دیگه به کلی این حس منفیو هم فراموش کنم؟ در حال حاضر ۲۷ سالمه. ممنون از وقتی که گذاشتید
درود بر شما دوست عزیز
شما علایم وسواس فکری را دارید
سلام آقای دکتر من دوسال پیش دچار وسواس شستشو بودم الان خوب شدم ولی وسواس فکری اومده سراغم مسلا مدام واتساپ گوشیمو چک میکنم اگه یکی زنگ بزنه و اینترنت م باز باشه احساس میکنم دستم خورده روی ویس وسواس روی چیزای دیگه دارم اما این بیشتره آخه یبار کلاس ها که آنلاین بود خاستم ی پیام برا یکی بدم اشتباهی تو ی گروه ها رفت از اون روز حساس شدم مدام گوشیمو چک میکنم اظظراب و استرس داغونم کرده تو ر خدا بگید من چیکار کنم
درود بر شما دوست عزیز
با چه روشی مشکل وسواس شستشوتون خوب شد؟ چه مدت اون وسواس را داشتید و الان این وسواس فکری چه مدت شروع شده؟
سلام من وسواس شستشو از وقتی که به مدرسه رفتم باتوجه به درسام که سخت بود کم کم وسواس م خوب شد وتا دوسال وسواس داشتم الانم حدود یک ماه هست که وسواس فکری دارم شما چه راهکاری دارید
درود بر شما دوست عزیز
دوره درمان وسواس فکری که در بخش دره های سایت هست می تونه به درمان وسواس شما کمک کنه
سلام من از با توجه به اینکه انتخاب رشته کردم رشته م سخت بود سرگرم درسام شدم وسواس شستشو م خوب شد به مدت دوسال دچار این وسواس بودم وسواس فکری هم حدود یک ماه دچار شدم شما چه راهکار ی دارید؟
آقای دکتر حدود دوسال وسواس شستشو داشتم که خوب شد به خاطر اینکه وارد دبیرستان شدم باتوجه به درس هام که سخت بود خوب شدم اما متاسفانه دارم دچار وسواس فکری میشم حدود ۱ ماهه
درود بر شما دوست عزیز
وسواس در صورتی که درمان نشه احتمال اینکه مجددا عود کنه یا به شکل دیگه ای خودش را نشون بده وجود داره.
سلام . شما به خارج از کشور هم مشاوره میدید؟
درود بر شما دوست عزیز
بله امکان مشاوره آنلاین برای خارج از کشور وجود داره (زبان فارسی و انگلیسی)
سلام آقای دکتر
اقای دکتر من ۳۱ سالم هست و جدیدا احساس میکنم دچار وسواس فکری شدم یه خریدی که انجام میدم بعدش که میارم خونه اگه یه ایراد خیلی جزئی داشته باشه دیگه روو مخمه یعنی انقدر به ایرادش فکر میکنم که روانه منو بهم میریزه.مثلا من یه چرخ خیاطی خریدم بعد آوردم خونه احساس کردم یه کوچولو صدا میده انقققققدر این صدا رفته روو مخم که دیگه اصلا توجه به کارایی دیگش ندارم و انگار برام دیگه مهم نیست فقط به صداش فکر میکنم طوری شده انقدر فکر میکنم که خواب و خوراکو ازم گرفته و ثانیه ای از ذهنم بیرون نمیره و خیییلی داره اذیتم میکنه انقدر که می خوام بندازمش دور فقط خلاص بشم فکرم راحت شه ولی میترسم، باز میترسم یه چرخ دیگه یه مشکله دیگه داشته باشه باز من همین حالاتو داشته باشم خیلی می ترررسسسسسسم همش فکر میکنم این چرخو بدم بره درست میشه
درود بر شما دوست عزیز
بله شما دچار وسواس فکری شدید. اگه اخیرا این مشکل را پیدا کردید دوره غیر حضوری غلبه بر وسواس که در بخش دوره های سایت هست می تونه بهتون کمک کنه مشکل تون را حل کنید.
سلام
آقای دکتر من حدودا” ۱۱ سالی میشه که وسواس فکری -اعتقادی دارم
به خدا دارم دیوونه میشم
چشمامو که باز میکنم از صبح افکار مزاحم میان و راحتم نمیزارن،
موقع نماز، قبل از خواب،تو مهمونی،سرکار همه جا اعصابمو میریزه به هم،
از همه بیشتر هم میترسم خدا منو از یاد برده باشه که خوب نمیشم،
خواهش میکنم بهم راهکار بدید تا درمان بشم
اینقدر مغزم درگیره که همش سر درد میگیرم
چند روزی خوب میشم و دوباره شروع میشه
خیلی سرچ کردم ولی به نتیجه ای نرسیدم
خواهش میکنم کمکم کنید
درود بر شما دوست عزیز
متاسفانه درمان وسواس راهکار ساده نداره
برخی از روش های اولیه درمان وسواس را من درمقاله وسواس چیست توضیح دادم. این راهکارها می تونه تا حدی باعث تسکین علایم وسواس شما بشه. اگه با انجام این روش ها وسواس تون بهبود پیدا نکرد دو راه بهتون توصیه می کنم یا دوره غلبه بر وسواس را در سایت تهیه کنید. در این دوره فرایند درمان وسواس و تکنیک های غلبه بر اون توضیح داده شده و یا به یک درمانگر پویشی مراجعه کنید تا بتونن زمینه مشکلات شما را شناسایی و درمان کنن.
با سلام
خانم بنده وسواس شدید به نجاسات داره برای همین حمام گاهی تا پنج ساعت و دستشویی تا ۲ساعت طول می کشد وهردفعه که به دستشویی می رود لباسهایش راعوض می کند به چند دکتر روانپزشک واعصاب و روان هم مراجهع کرده ولی خوب نشده .من می ترسم فرزندم نیز همینگونه شود حال چه باید کرد؟
درود بر شما دوست عزیز همسر شما وسواس نجاست شدید داره و اگه با دارو درمانی شدت وسواس ایشون تغییری پیدا نکرده حتما نیاز هست که دلایل مشکل ایشون بررسی بشه. تا بشه به صورت اصولی روی مشکل ایشون کار کرد. در صورتی که ریشه های ژنتیک در خانواده ایشون باشه امکان اینکه فرزندتون مبتلا بشه هست و یا سخت گیری ایشون روی فرزندتون هم اثرگذار باشه.
سلام.
من۱۹-۲۰ سالمه ویه مدتیه ذهن ارومی ندارم.خودم فکرمیکنم دلیلش استرسه.من و مامانم اختلاف سنی زیاددی باهم داریم وتقریبادلیل خیلی ازجروبحثامونم فک میکنم همینه.داعم جروبحث.داعم استرس.ازاین مسعله متنفرم ک نمیتونم مث بقیه هم سن وسالام بامادرم یه رابطه اروم داشته باشم.چندماهی هست که یه مشکل مث خوره افتاده به جون ذهنم و داره دیوونم میکنه.به چیزای مزخرفی فکرمیکنم وبابتش استرس میگیرم.به مریضی های بدی فک میکنم وبعداین فکرمیوفته توی سرم که اگه استغفرالله نگم اون اتفاق میوفته.گاهی ناخوداگاه فکرای بدی به سرم میادکه فک میکنم خیانت به همسرمه وبازم استغفرااله میگم.اقای دکترازوقتی بحث کروناپیش اومده خیلی روی شست وشوهم حساس شدم ولی اون قسمت که فک میکنم دوباره بایدتکرارش کنم بیشتربخاطراینه ک همزمان که دارم دستامومیشورم به یه چیزبدفک میکنم و فک میکنم ک اگه دوباره دستامونشورم وتکرارش نکنم اتفاق میوفته وخیلی کم به این مربوط میشه ک دستام کثیفه بیشترفکرای بدتاثیردارن توی دوباره شستن دستام.کارای مزخرفی میکنم که خودمم میدونم مزخرفن.مثلامیخامپیام بدم میزنم روصفحه پیام فکربدمیکنم صفحه رومیبندم دوباره واردش میشم ازاول.چندباروضومیگیرم و شک میکنم درلحظه فراموش میکنم ک مسح سرکشیدم یانه.چندماهی هست که شروع شده اما اولاش خیلی خیلی کمتربودن ولی باوضعیت کرونابیشترشدن و دارن اذیتم میکنن میشه بگیدمشکل کجاست.یجورایی انگارتوی ذهنم دنبال جوابم وانگارخوده ذهنم بهم میگه دلیلش استرس خیلی زیاده که نمیتونم کنترلش کنم.فک میکنم ارانمش ندارم فک میکنم فشارزیاداسترس این بلاروسرذهنم اورده.قبلا این مشکلات نبوده وحتی اگ بوده خیلی کم بوده ک حتی حس نمیشده.این تکرارکردن کارام ازروی این که فکم میکنم اشتباهه یاشک میکنم یافکربدی همزمان میادبه سرم وفک میکنم که اگه تکرارش نکنم اتفاق میوفتن دارن اذیتم میکن.
باسلام و درود بر دکتر از وقتی خواهرم ار سال ۹۴ ازدواج کردند مادرم نگرانی هایش بیشتر شد الان نزدیک دوسال است که به بیماری وسواس دچار شده. داداشم طبقه دوم ما زندگی میکنند ی پسر دوساله دارد تمام فرش ها و مبل هایمان بخاطر ادرار بچه نجس شده است مادرم اصلا اهمیتی به غذا نمی دهد همیشه فکر شستن است.دست هایش را مدام میشورد اگه کسی دست به یخچال بزنه مدام پاک میکند صبح به صبح ی کهنه ورمیداره میزنه به یخچال میندازه توحیاط کهنه بعدی کابینت میندازه توحیاط کهنه بعدی…. و همچنان ادامه دارد جوری که بخاطر کم اوردن کهنه دستی از لباسها هم نمیگذرد یکدفعه میبینی توحیاط سه تا سبد لباس جمع شده است.بندهای لباس تو حیاط را هرروز میشوره اگه لباس شسنت انداخت روی بند دوباره با شلنگ لباسارو رو بند میشوره ظهر میره حموم عصر توحیاط دوباره میشوره تا ساعت ۸ شب دوباره میره حموم.خدانکنه خواهرم یروز نیاد کمکش خونمون کن فیکون میشه.میریزه بهم همه چیو هرچی لباس تو خونس میریزه توحیاط ذله شدیم دیگه اقای دکتر.گاهی اوقات که خیلی اعصابش خورد میشه بدتر اب میریزه تذکرم که بهش میدی گریه میکنه اگر زیادی غرش بزنی سرش داد بزنی مث بچه ها گریه میکنه میلرزه میگه ولم کنید همیشه حرفش اینه من کاری به سما ندارم دیوونه شدیم دیگه دیوونه.آقای دکتر هرروز کارش همینه روزی نیست که بند لباس حیاط خالی باشد روزی نیست که ماشین لباسشویی خالی باشد اصلا گوشش بدهکار حرف خانواده اش نیست همیشه سفره غذا را میشورد.روزی نیست که دوبار حمام نرود همیشه باید حمام برود.اگر حتی بخاد فقط پاشو بشوره میگه اب پاشید توسرم دوباره کل بدنشو میشوره و دوش میگیره تو حموم ی سبد لباس میشوره دوساعت تموم آب میریزه بخودش همیشه تو خونه دمپایی پاهاشه حتما باید رو پتوی تمیز بشینه. اعصاب کل خونوادرو ریخته بهم به هیچ صراطی مستقیم نیست نزدیک ۶۰ سالشه. حرف دلشو خیلی دیر میگه.یبار بردیمش روانپزشکی شهرستانمون کی بهتر شد ولی حمام رفتنش کم نشد. ماهی ۳ میلیون پول آب میاد برامون.آیا امیدی به خوب شدنش هست؟ زندگی برام جهنم شده خودمم ی ماهه عقدم از الان تو فکرم من برم چیکار میکنه؟هییی خدا یاری کن.
درود بر شما دوست عزیز
متاسفانه مادرتون وسواس شدید شسشتو دارن. برای درمان ایشون حتما دو کار باید انجام بدید. اول حتما دارو درمانی را ادامه بدید و بهتره با یک روانپزشک دیگه مشورت کنید شاید دوز و نوع داروها را تغییر بدن و حتما پی گیری مصرف داروهای ایشون باشید.
دوم هم حتما توسط یک مشاوری به ایشون کمک بشه میزان اضطراب های درونیش را کاهش بده. همین که درباره نگرانی هاش (نه وسواس هاش) با مشاور صحبت کنه می تونه براش مفید باشه.
سلام من به وسواس بیماری مبتلا هستم لطفا راه حلی پیش پام بزارید
درود بر شما دوست عزیز با توجه به نوع ، شدت و علل وسواس تون روش های درمانی مختلفی وجود داره که در مقاله مفصل تر توضیح دادم.
سلام من یک دختر پانزئه ساله دارم که فوق العاده حساس شده چهار سال هست که افکار بی خود به مغزش میرسه و تنهایی رو دوست داره .سه فرزند دختر دارم این دختر دومم هست و دختر کوچکتر پنج ساله ای دارم که نسبت به اون خیلی خیلی حسودی میکنه با این که من و پدرش توجه زیادی به هر سه فرزند داریم ولی این دخترم همش فکر میکنه در گذشته خطای بزرگی مرتکب شده که روی زندگی آینده اون تاثیر بدی میذاره .خواهشا راهنماییم کنین . من ساکن گناباد استان خراسان رضوی هستم خودم فرهنگی ام و واقعا دچار مشکل شدیم در زندگیمون دوست ندارم اینجا به مشاور مراجعه کنم چون میدونم که اطلاعات زیادی ندارند. توروخدا راهنماییم کنین خواهشا و حتی اگه شده به صورت تلفنی به دخترم مشاوره بدین خواهش میکنم آقای دکتر کمکم کنین خودم دیگه ناتوان شدم و واقعا دچار یک زندگی متلاطم شدم به خاطر این مشکل دخترم .جزء شاگردهای ممتاز مدرسه است ولی خیلی گریه میکنه و تنهاست چکار کنم؟ دوست دارم از خودم شروع کنم و اول رفتار خودم رو نسبت به دخترم تغییر بدم چون نمیتونم رفتارش رو تحمل کنم بهش سخت میگیرم .ضمنا وسواس شستشو هم داره
درود بر شما دوست عزیز
درباره مشکل دخترتون و وسواس ها و نگرانی هاش بهتره حتما با یک مشاوره صحبت کنه. من هم می تونم به صورت تلفنی در خدمت شما باشم. معمولا وسواس ریشه در اضطراب درونی داره که باید دلیل آن مشخص و رفع بشه.
اما در کنار اون حتما ارتباط خودتون و همسرتون را سعی کنید باهاش بهتر کنید. مطالعه کتاب به بچه ها گفتن از بچه ها شنیدن می تونه در این زمینه براتون مفید باشه
سلام من ۲۲ سالمه الان ۵ ساله که پشت کنکور هستم هرسال هیچ نتیجه ای نگرفتم هیچ علاقه ای به اون رشته که کنکور میدم ندارم هر روز صبح که میخواستم درس بخونم اول گریه میکردم انقدر حالم بد شده که هیچ علاقه ای دیگه به هیچی ندارم خودم عاشق رشته زبان انگلیسی بودم که الان حتی به اون هم علاقه ندارم خیلی احساس پوچی میکنم تازگیا دچار یک وسواس فکری شدم همش میترسم نکنه کار بدی انجام بدم نکنه به کسی اسیب برسونم ولی خودم به این باور رسیدم که این احوالات به خاطر همون سالایی که پشت کنکور بودم و خیلی به خودم و روانم فشار اوردم هستش و خیلی به خودم کمک میکنم که بهش فکر نکنم و تا زمانی که بهش فکر نمیکنم واقعا حالم خوبه و مشکلی ندارم ولی گاهی وقتا احساس میکنم نمیتونم نادیده بگیرمش و اذیتم میکنه…الان سبک زندگیمو دارم تغییر میدم صبحا با انگیزه تر بیدار میشم و سعی میکنم که فکر خودمو مشغول کارایی کنم که دوست دارم و کمتر ذهنمو درگیر افکار منفی کنم به نظرتون با اینکار میتونم به همون خود قبلیم که بسیار فرد شاد و با انگیزه بودم و همیشه خودم به همه انگیزه میدادم باشم؟
درود بر شما دوست عزیز
تغییر سبک زندگی حتما می تونه به شما کمک کنه. اما به شرط اینکه مداوم باشه. پس سعی کنید براش یک برنامه ریزی داشته باشید و کارهایی که می خواهید انجام بدید را یادداشت کنید.
پس از حدود یک ماه اگه حال شما تغییر زیادی نکرده بود بهتره که به کمک درمانگر روی مساله خودتون کار کنید.
سلام آقای دکتر من ۲۰سالمه حدود ۴ساله بعد از یه جمله پانیک وسواسم اون وارد چون از تپش قلبش نرسیده بودم باران همینطور گسترش پیدا کردم مثال نکنه که ۱۳ نحس باشه نکنه که تپش قلبم زاد بشه اتفاقی بیفه کلا رو هر چیزی می خوام دلیل بیارم که این چیزا رومن تاثیری نداره عملی ها رو با رفتار درمانی کنترل میکنم اما فکری رو نمی دونم توجه نکنم وسواس بازم که امسال کنکور دارم خیلی تاثیر گذاشته راستش من بچه بودم رو هر چی گیر میبردم وگریه می کردم مثال اگه نقاشی می کشیدم از نظرم خوب نبود وگریه می کردم آیا این مشکل می تونه زمینه ای باشه حدود ۱سال هم دارد سرترالین ۵۰ وپروپرانول۱۰ مصرف می کنم پیش روانشناسان وروانپزشکان حضوری وغیر حضوری زیادی رفتم اگه میشه شما بهم کمک کنید تا از این مشکل خلاص شم
درود بر شما دوست عزیز
لطفا با شماره موجود در سایت هماهنگ کنید تا در یک حلسه بررسی حامع تری از مشکل شما انجام بشه و بر اساس اون روش درمانی که می تونه به شما کمک کنه را تعیین کنیم
سلام آقای دکتر من ۲۰ سالمه امسال پشت کنکور هم هستم حدود ۴ساله که وسواسم بعد از یه جمله پانیک اوج کرد چون از تپش قلبش ترسیده بودم این فکرا همین بود گسترش پیدا کرد مثال نکنه که ۱۳ نحس باشه .نکنه تپش قلبم زیاد بشه اتفاقی بیفته.وسواس روی تمرکزم خیلی تاثیر گذاشته الا روی هر چیزی می خوام دلیل بیارم که این چیزا اون تاثیر ندارن .حدود ۱سال دارو سرترالین وپروپرانول می خورم .رفتاری هارو با مواجهه وجلو گیری از پاسخ کنترل می کنم اما فکری هارو نمی دونم توجه نکنم .راستش من بچه بودم رو هر چی کوچیکی گریه می کردم مثال یه نقاشی اگه می کشیدم از نظرم خوب نبود وگریه می کردم آیا میتونه وسواسم زمینه ای باشه.پیش روانشناساوروانپزشکا یحضوری وغیر حضوری زیادی هم رفتم اگه میشه شما یه راهکاری بدید که از این مشکل خلاص شم
سلام آقای دکتر
واقعا سپاسگزارم از اینکه وقت می زارید و جواب می دید
من دانشجوی پزشکی سال دوم هستم و چهار سال هست درگیر نوع خاصی از ocd به اسم somatic ocd هستم. به اینصورت که دائم فکر و ذکرم به پلک زدن منحرف میشه و نمی تونم رشته افکار ثابتی رو تو ذهنم دنبال کنم به هر کسی می گفتم حتی روانشناس هم خندش می گرفت که این دیگه چجور وسواسی هست و روحیه ام به کل داغون شد چون هیشکی رو اطاف خودم نمی دیدم بتونه درکم کنه از سال پیش دانشگاهی تا الان هم دارم فلوکستین مصرف می کنم و اوایل به طرز معجزه آسایی جواب می داد اما بعد از قبولی در دانشگاه مصرف فلوکستین رو کنار گذاشتم و بیماریم عود کرد و دوباره تحت نظر پزشک شروع به مصرف کردم اما نتیجه دیگه مثله قبل نبود...خواهش می کنم راه حلی رو برای از بین بردنش بهم ارائه بدید چون امسال امتحان علوم پایه دارم و از شدت نگرانی حتی دیگه نمی تونم درست بخوبم خواهش می کنم تمنا دارم اگه می بینسد بهم راهکار بدید ممنون🙏🏻🌹🌹🌹
درود بر شما دوست عزیز
همونطور که در مقاله گفتم روش های درمانی متفاوتی برای وسواس وجود داره که با تحلیل وسواس هر فرد میشه مشخص کرد که چه روشی برای او مناسب ترهست
برای اینکه بتونیم روش درمان درستی برای وسواس شما مشخص کنیم اول باید شدت مشکل، زمان شروع اون، علت های احتمالی، زمینه خانوادگی و … بررسی بشه.
همانطور که متوجه شدید دارو فقط می تونه برای مدتی وسواس شما را تسکین بده اگه می خواهید به دنبال درمان وسواس خودتون باشید باید حتما این مراحل را طی کنید. متاسفانه همکار ما به دلیل ناآگاهی به مشکل شما خندیدن
اما وسواس شما از نظر ضمیرناخودآگاه دلایلی داره که باید این دلایل شناسایی و درمان شوند.
سلام جناب دکتر من دو پسر دارم ده ساله و پنج ساله … پسر ده ساله من از نظر هوشی فوق العاده عالی وو بسیار هم مسولیت پذیر بود به دلایل مشکلات خانوادگی من به پسرم خیلی وابسته هستم و از سه سالگیش مث یک مرد کنارم بوده پسرم قبل