۵ تفاوت روانشناس و روانپزشک + فایل صوتی (بروز رسانی ۱۴۰۲)
مراجعان زیادی را دیده ام که تفاوت روانشناس و روانپزشک را نمی دانند و بعضاً ماه ها و حتی سال ها مسیر درمانشان به اشتباه پیش رفته است. در ادامه این مطلب از دپارتمان سلامت روان مجله سلامت دکتر بهشتیان به سئوالات زیر پاسخ می دهم.
تفاوت روانشناس و روانپزشک چیست؟
فرق بین تراپیست و روانشناس چیست؟
فرق روانشناسی و روانپزشکی چیست؟
این مسأله را در بین مردم هم زیاد می بینم حتی در برخی از برنامه ها و سریال های تلویزیونی هم مشاهده می کنیم که این تخصص ها را اشتباه به کار می برند و به نظر می رسد نویسنده فیلم نامه هم نمی دانسته که فرق بین روانشناس و روانپزشک چیست؟ در این مطلب سعی دارم به توضیح این دو تخصص بپردازم که بدانیم در صورت نیاز به کدامیک مراجعه کنیم.
در این فایل صوتی برخی از نکات را بیشتر توصیح دادم. توصیه می کنم اون را هم گوش کنید.
اگرچه هر دو تخصص در حوزه سلامت روان فعالیت می کنند اما وظایف و شیوه کار آنها با هم تفاوت هایی دارد.
روانپزشک یا متخصص اعصاب و روان
روانپزشک همانطور که از عنوانش مشخص است در رشته پزشکی تحصیل کرده و پس از گذراندن پزشکی عمومی، دوره تخصص خود را در رشته روانپزشکی (یا همان تخصص اعصاب و روان که یکی از تخصص های پزشکی است) گذرانده است. حتما می دانید که پزشکی تخصص های مختلفی دارد از جمله تخصص چشم، داخلی، قلب و غیره که روانپزشکی هم یکی از آنهاست. روانپزشک (یا همان متخصص اعصاب و روان) بیشتر بر جنبه جسمی و فیزیولوژیک بیماری ها تأکید دارد و برای درمان مشکلات بیماران دارو تجویز می کند و در صورت لزوم و در شرایط خاص بیمار را بستری می کند.
روانشناس (روانشناس بالینی)
روانشناس در دوران دبیرستان در رشته علوم انسانی و در دانشگاه در رشته روانشناسی تحصیل کرده است و پس از گرفتن مدرک کارشناسی ارشد یا دکتری، اجازۀ داشتن مطب یا فعالیت در مراکز مشاوره را دارد. یکی از شاخه های رشته روانشناسی که بیشتر بر درمان تأکید دارد، روانشناسی بالینی است. هدف روانشناسان بالینی نیز کمک به مراجعان برای درمان مشکلات آنهاست و از روان درمانی برای رسیدن به این هدف استفاه می کنند. روان درمانی روش های مختلفی دارد؛ از جلمه شناخت درمانی، رفتار درمانی، طرحواره درمانی، درمان های تحلیلی، روان کاوی، بازی درمانی و غیره. هر روانشناس از یک یا چند روش مختلف روان درمانی برای کمک به مراجعان خود استفاده می کند.
تحقیقات نشان می دهد بیش از ۵۰۰ روش روان درمانی وجود دارد. که اثربخشی همه این روش ها مشابه هم نیست. برخی از این روش ها اثرات تسکینی بر مشکلات مراجعان دارند و برخی می توانند به صورت ریشه ای مشکلات مراجعان را درمان کنند. البته به شرط آنکه روانشناس بر روش درمانی خود تسلط کافی داشته باشد.
با یک مثال سعی می کنم این مطلب را کمی روشن تر کنم:
مثلا برای درمان فردی که اضطراب شدید دارد چند روش درمانی وجود دارد:
- مصرف دارو برای کنترل علایم اضطراب (دارو درمانی)
- آموزش تکنیک های آرام سازی برای مقابله با اضطراب (درمان شناختی رفتاری)
- شناسایی علل اضطراب در فرد و حل و فصل آنها (درمان تحلیلی تجربه ای)
در روش اول تا زمانی که فرد دارو مصرف می کند اضطراب ندارد و احتمال آنکه با کنار گذاشتن دارو مشکل او عود کند وجود دارد.
روش دوم یک روش مقابله ای است. در این روش درمانگر تکنیک هایی را به شما آموزش می دهد که در مدیریت اضطراب به شما کمک می کند. پس در این روش هر وقت اضطراب سراغ شما آمد با استفاده تکنیک هایی می توانید بر آن غلبه کنید. به عبارت دیگر در این روش شما نشانه های اضطراب خود را به جای استفاده از دارو با استفاده از این تکنیک ها کاهش می دهید.
در روش سوم شما انگیزه و دلایل ناخودآگاه اضطراب خود را شناسایی و درمان می کنید. یا به عبارت دیگر اضطراب خود را ریشه کن می کنید.
پس بر خلاف روانپزشک که شیوه کار او مشخص تر است. هر روانشناس ممکن است از روش های درمانی متفاوتی استفاده کند.
۵ نکته درباره تفاوت های روانشناس و روانپزشک
- به دلیل آنکه کار روانپزشک اغلب تشخیص و درمان بیماری به کمک دارو است، عمدتاً جلسات درمان کوتاه و فاصله بین مراجعه هم طولانی تر است (معمولاً هر یک ماه یا دو ماه یک بار).
- برخی از مشکلات جسمی می تواند اثرات روانشناختی داشته باشد (مثل کم کاری یا پرکاری تیروئید یا مشکلات هورمونی و …) که در برخی شرایط نیاز است روانپزشک آزمایش های پزشکی برای بیمار تجویز و نتایج آن را بررسی کند.
- طول جلسات روان درمانی بیشتر و فاصله بین جلسات آن کمتر است. جلسات مشاوره یا روان درمانی بین ۴۵ دقیقه تا یک ساعت ( و در برخی از روش ۲ ساعت) طول می کشد و معمولاً فاصله بین جلسات هم کوتاه تر است (جلسات، هفتگی یا دو هفته یکبار و در برخی شرایط دو یا سه جلسه در هفته است).
- روانشناس در هیچ شرایطی اجازه و صلاحیت لازم برای تجویز دارو را ندارد (هر چند متأسفانه از برخی مراجعان شنیده ام که روانشناس برایشان دارو تجویز کرده است)
- معمولأ در درمان برخی از اختلالات روانی، روانپزشک و روانشناس با همکاری یکدیگر فرایند درمان را پیش می برند (مثل اختلال شخصیت مرزی، افسردگی شدید و …). به عبارت دیگر برخی از مراجعان باید به روانپزشک و روانشناس همزمان مراجعه کنند.
جمع بندی و سخن پایانی
در این مطلب سعی کردم به اختصار تفاوت روانشناس و روانپزشک را توضیح دهم. هدف هر دو کمک به مراجعان برای بهبود سلامت روان آنهاست که روانپزشک عمدتأ از دارو و روانشناس از روان درمانی برای دستیابی به این هدف استفاده می کنند.
سوالات متداول
۱. روانشناس و روانپزشک چه تفاوت اصلی دارند؟
روانپزشک پزشکی است که تخصص اعصاب و روان دارد و میتواند دارو تجویز کند، اما روانشناس در رشته روانشناسی تحصیل کرده و از روشهای رواندرمانی برای درمان مشکلات مراجعان استفاده میکند.
۲. آیا روانشناس میتواند دارو تجویز کند؟
خیر، روانشناس صلاحیت و مجوز تجویز دارو ندارد. تجویز دارو تنها در حیطه کاری روانپزشک است.
۳. جلسات روانپزشک و روانشناس چه تفاوتهایی دارند؟
جلسات روانپزشک کوتاهتر هستند (معمولاً ماهی یکبار) و بر درمان دارویی تمرکز دارند، اما جلسات روانشناس طولانیتر (۴۵ دقیقه تا یک ساعت) و بر روشهای رواندرمانی متمرکز هستند.
۴. در چه شرایطی باید به روانپزشک و روانشناس همزمان مراجعه کنیم؟
در اختلالات پیچیده مثل افسردگی شدید یا اختلال شخصیت مرزی، معمولاً روانپزشک و روانشناس با همکاری یکدیگر درمان را پیش میبرند.
۵. فرق تراپیست و روانشناس چیست؟
تراپیست واژهای عمومی برای درمانگر یا رواندرمانگر است و میتواند به روانشناس یا سایر متخصصان رواندرمانی اشاره داشته باشد. به زبان ساده، تراپیست و روانشناس مفاهیمی مشابه هستند.
سلام آیا روانپزشک صلاحیت مشاوره دادن به بیمار را هنگام درمان روانپزشکی را دارد ؟ ممنون
سلام آقای دکتر من دختر ده ساله دارم اصلان تمرکز نداره معلم ازش ناراضی تنهایی اصلا نمیتونه سوالات رو حفظ کنه یا یاد بگیره برای همه چیز گریه میکنه بجای اینکه تلاش کنه از بچگی اینطوری نمی دونم پیش روانشناس ببرم یا روانپزشک ؟؟؟؟
درود بر شما
ابتدا به روانشناس مراجعه کنید، تا با توجه به نوع و شدت مشکل، در صورت نیاز به دارو، به روانپزشک مراجعه کنید
سلام دختر من ۸سالشه چند روزه همش میگه فکر میکنم فلانی مرده خاله زن همسایه مامان بعد میبینم زندست یا میگه فکر میکنم اونا طلاق گرفتند قبلاً دو سال پیش هم شده بود بردم متخصص اعصاب و روان دو تا قرص داد سرترالین با آریپیپرازول خورد دوهفته خوب شد ما هم ادامه ندادیم الان دوباره برم روانپزشک یا روان شناس با تشکر
روان درمانی با درمان دارویی مگه چقدر فرق میکنه ؟ منظورم اینکه فرقش خیلی زیاده؟
سلام اقای دکتر
من دختر هستم ولی از اندام های زنانه خودم متنفرم و علایق مردانه دارم برای رسیدگی به این موضوع باید به روانشناس مراجعه کنم یا روانپزشک؟؟؟
درود برشما دوست عزیز به روانشناس مراجعه کنید
سلام و سلامتی اقای دکتر,
متشکر از مطلب بسیار مفید و کاربردیتون,
من اختلال وسواس یا همون او سی دی دارم و رفته رفته تشدید پیدا کرده نزدیک ده سال هستش و یکبار نزد روانپزشک رفتم و دارو تجویز کرد که برای مدت کوتاهی تسکین بخش بود به دلیل افزایش ترشح هورمون سروتونین.با این حساب فک میکنم باید نزد روانشناس رفته تا به صورت ریشه ای و درمان ترکیبی(دارودرمانی + رفتار درمانی) بشم, درسته؟
متشکرم از وقتی که گذاشتید.
و من الله التوفیق!
سلام های دکتر من یک نوجوان ۱۵ ساله هستم و رشته ای تجربی رو انتخاب کردن و هنوز وارد سال دهم نشدم اما مدام فکر میکنم کنکور خیلی خیلی سختی رو دارم و ۳ سال خیلی خیلی سخت پیش و دونه و چیزی که میخوام رو نمیشم، استرس و اضطراب کنکور برام روز شب نزاشته من باید برم پیش روانپزشک یا روانشناس؟
همان طور که در فایل هم توضیح داده شد، اگر برای مثال شما هفته بعد یا ماه بعد شما کنکور داشته باشید، دیگر مدت زمان طولانی برای روان درمانی را ندارید و از روانپزشک کمک میگیرید. ولی الان که شما دهم هستید، به روان شناس مراجعه کنید.
سلام، به تشخیص پزشک من افسردگی دارم
یه مهندس ارشد هستم
من لیقاقت چیزی رو ندارم؟ افسردگی همون دیوانگی هست یا میگن مثلا سرماخوردگی روحی که درمان میشه
اینو ننگ میدونم و فکر میکنم باید برم تیمارستان منو ببندن به تخت
بجای نا امیدی چرا نمیخواین ننگتون رو حذف کنین
بیماری افسردگی هم یک بیماری مث بیماری های دیگ ک روش درمان و نکات خدشو داره و شما نباید اینقد منفی فکر کنین!
با سلام خدمت دکتر بهشتیان
ملتمسانه تقاضای کمک از شما انسان خوب دارم
همسرم سهماه که دستش رو به دلایل پزشکی قطع کردن، و به شدت افسرده شده .
لطفا به هر طریقی که میتوانید در رسانه ها، تلوزیون، فضای مجازی، تلگرام، اینستا گرام، درباره رفتار با چنین افرادی صحبت کنید.
لطفا درمورد روانپزشکی و روان درمانی که برای این افراد خیلی مهم هستند توضیح بدید.
واقعا بعضی ها نمیدونن با همچین افرادی چطور رفتار کنن.
داد میزنن روشون، زور بهشون میگن
حالا کسی از روانپزشک اسفاده میکند به خاطر واکنش های گذشته به زندگی امیدوار نیستم
فکر کن کودک هستی در حال رفتن به مدرسه یک مشکلی داری که باید در کودکی ساخت و ساز و سازگاری شود
اما خانواده از دیگران کمک می گیرد که کودک شما به مدرسه نیاز ندارد این را بفرست کار کند و کار یاد بگیر
اما با واکنش های روبرو میشوی که سرسختی با یک کودک صورت میگیرد اما مادر و پدر هیچ وقت فکر نمی کردن که من در سازمان دولتی کار دارم در بانگ در دادگاه شاید پیش امد
در سن رشد باید خجالت کشید ۶سال از کودکی بدون مدرسه بدون بدون تحصیل درسی فعالیت کاری کردم که با خشونت روبرو بودم
سال ها گذشته به آرامش نیاز دارم در سن نوجوانی که کاری کنم یا تلاشی دختری از خانه پدری فرار کرد به واکنش عاشق برادر شد این در حال بود که برادر کسب درامدی نداشت
حالا باید با خشونت او هم روبرو شویم تا ازدواج کرد به حکم دادگاه باید سال ها سر کله زد با گرسنه که ازدواج کرد حال بعد از۱۸سال رفت برای همیشه
بعد باید با واکنش های پدر و برادر که بعد از۶سال از زندان آزاد شدن روبرو شدبه آسیب های اجتماعی که به ما وارد میکنند
نه که فکر کنی توانای ندارم انرژی الی دارم برای فعالیت اما آرام نیستم آرامش روح و روان ندارم به خاطر گذشت هیچ برام مهم نیست نه پدر و نه مادر و نه برادر مهم نیست برام
یک زندگی برام ساخت و ساز کردن که ۳۶سال دارم درد میکشم
سلام آقای دکتر خسته نباشید
من یه نوجوون۱۴ساله هستم که خیلی زود عصبی میشم
حس میکنم کسی منو دوست نداره
دلم میخواد مدام گریه کنم
تمرکز کافی موقع درس خوندن ندادم
وقتی عصبی میشم تا چیزی رو نشکونم نمیتونم آروم بشم
چیکار کنم که بتونم رفتارم رو کنترل کنم؟
آخه من تو خانواده خیلی محدود حستم
سلام آقاي. دكتر من مشكل دارم واسه ازدواجم درانتخاب همسر بايد برم پيش روانشناس درسته؟
درود بر شما دوست عزیز بله به روانشناسی که مشاوره ازدواج انجام میده باید مراجعه کنید.
چرا وزی ها دوست دارن از پسر به دختر تبدیل شوند و دختر به پسر تبدیل شود . کیفیت زندگی بعد از تعقیر چطوری است
کنجکاوی پسر به حس دختر یا کنجکاوی دختر به حس پسر در حال که قابل مقایسه نیست یا باید تجربه کند یا فکر اندیشی اختلاف میان جنسیت درد فکری یا خشونت از جنسیت
هیچ وقت فکر نمیکردم انقدر خطرناک باشه خانوادها آشنایی ندارن با این سیستم اگر یکی احساس کند از خانواده میتونه رفتار خوبی نداشت باشه تا این که یک فکر درستی کند
یا با خشونت رفتار میکند یا با لبخند ..گمشده با لبخند درمان میشود بستگی دار من احساس ازدواج ندارم اگر هزینه ازدواج داشت باشم باز احساس ازدواج ندارم نمیتونم به ازدواج فکر کنم
عشق در من وجود ندارد احساس در من وجود ندار خجالت و توانای ارتباط با هیچ کسی ندارم فراری هستم میدونم چرا این بیماری از پدر و مادر هست نه این که پدر و مادر بیمار باشن این که من را بیمار کردن بیمار هستند
خوب نیستم آرامش ندارم
سلام خسته نباشید
اقای دکتر من توی مدرسه وقتی که معلم از من می خواد درس بپرسه استرس دارم
استرسم خیلی شدید هستش
توی خونه هم درس زیاد می خونم ولی وقتی میرم پای تخت تا به درس جواب بدم
هر چی خوندم یادم میره
من باید چی کار کنم
من دختر هستم یا پسر از کجا میشه فهمید
سلام آقای دکتر
من فایل صوتی شما در زمینه اضطراب اجتماعی و عدم اعتمادبه نفس را خیلی اتفاقی گوش دادم در ابتدا خیلی خوشحال شدم چون فکر کردم راه حل مشکلم رو پیدا کردم از اون قسمتش که در مورد کورتکس و مغز میانی و اینکه با ساخته شدن مسیر عصبی جدید این مشکلات به صورت ریشه ای حل می شوند و همچنین با این موضوع که کسی که فکر می کنه دوست داشتنی نیست و ارزش نداره و مدام غر میزنه رابطه برقرار کردم خواستم پکیج رو سفارش بدم اما شما در توضیح خریداری پکیج گفته بودین که این پکیج ممکنه در مورد کسانی که دوقطبی هستند و سابقه بستری در بیمارستان را دارند تأثیر لازم رو نداشته باشه بله من بیست سال هست که به بیماری دوقطبی مبتلا هستم و یک بار هم سابقه بستری دارم داروهای مختلفی خوردم ولی آن طور که شاید و باید درمان نشده ام اضطراب اجتماعی دارم و بسیار کم از خانه بیرون می روم و بزرگترین چیزی که مرا اذیت میکند خانه نشینی و نا امیدی از درمان است به عبارتی گاهی آنقدر بیماری بر من غلبه می کند که موقع بیرون رفتن از خانه اضطراب بسیار شدیدی را تجربه میکنم این بیماری چنان مرا فلج کرده که با وجود اینکه بیست سال پیش شاگرد ممتاز مدرسه بودم به کلی از زندگی ساقط شده ام و نتوانستم باوجود تلاشهای بسیار دانشگاه را تمام کنم بعد از گذشت چند ترم به خاطر حال بد درس و دانشگاه را رها کردم اما سوال من این است که آیا پکیج شما می تواند کمکی به من کند منظورم این نیست که به طور مطلق بیماریم درمان شود اینکه به زندگی عادی برگردم هم برایم کفایت می کند لطفا راهنماییم کنید
درود بر شما دوست عزیز اگه در حال حاضر بیماری دو قطبی شما کنترل شده است بله می تونید استفاده کنید.
بسیار از پاسخگوییتان متشکرم
سلام وقتتون بخیر
آقای دکتر من ۱۹ سال دارم و از اول دبیرستان ک اعتیاد ب تریاک داشتم تا چهار ماه پیش الان پاکم اما احساس پوچی و ناامیدی و احساس خول بودن دارم و همیشه تو خونه ام و از مردم متنفرم یه جورایی گوشه گیر شدم بیرون ک میرم همش فک میکنم ک چی میگن مردم راجب من تو جمع نمیتونم صحبت کنم و وقتی کسی بهم نگاه میکنه مخصوصاا تو خونه ب شدت عرق میکنم و حال هیچ کاریو ندارم با هیشکی نمیتونم هم کلام بشم .همیشه ب یه جا زل میزنم و فکریم فک میکنم ک از دوستام و هم سن و سالام عقب افتادم .باید ب چ نوع دکتری مراجعه کنم؟؟؟
درود بر شما دوست عزیز، بهتره اول به روانشناس مراجعه کنید تا مشکل تون را دقیق تر بررسی کنن در مرحله بعد اگه روانشناس تشخیص داد شما را به روانپزشک ارجاعغ می ده
سلام خسته باشید
من استرس دارم باید چه کاری باید انجام بدم
سلام جناب دکتر حالا ما چکار کنیم در شب خواب نداریم خواک نداریم کمتر از خانه خارج میشیم شب تا صبح بیدار نزدیک به ظهر خواب تا شب تا صبح
تعادل ندارم کمی لاغر حالا در نوجوانی تعادل خوبی داشتم که در کودکی از هیچ خطری ترس نداشتم
چشم برای شب بیداری خون میگیر که اکثر مردم جامعه به شکل کسی که موادمخدر مصرف میکند از من یاد میکنند این در حال است
که در من موادمخدر مصرف نمیکنم اما به این شکل از من یاد میشود این برای خون در چشم و خستگی ها است
آنچه نباشه با آنچه دیده میشوی یک آزار است از مردم فراری هستم یک چهره خوش دارم اما در زندگی این اینچنینیم خراب شد
انرژی زیادی دارم که در گفتگو مصرف میشه یاهم در سایت های خبری که زیر پست ها نظر بزاری این انرژی ولی انرژی ورزش یامثل کسی حال ندار
یا ترس از مراجعه پزشکی دار
خوب نیست که موادمصرف نکرد باشی معتاد نباشی در جامعه مورد برای مثال سواربرتاکسی میشوی حال راننده دار دلسوزی میکند و از ما درخواست ترک موادمخدر میکند
بعد من همه خشونت های که دارم در انترنت مصرف میکنم ودر زندگی عادی آرام هستم از
روح روان مشکل دارم آگاه نیستند اگر کمی دوست شوند روح روان از خودت متنفر میکنند
و در شخصیت قرار میگیری کسی دوست ندار همه از تو متنفر هستند
من شیراز هستم اگر کسی را در شیراز میشناسی معرفی کن
سلام وقتتون بخیر من بیشتر از ۵ سال میشه که بر اثر گناه یا اشتباه های که کرده بودم دچار احساس گناه میشدم وجودم پر از ترس و وحشت شده بود و هر روز زندگی تاریک تر می شد با خودم می گفتم خدا منو نمی خواد نمی بخشه و منو رها کرده دوست داره منو عذاب بده و بیشتر گریه می کردم حتی بارها واسه خلاصی از درد خودکشی کنم اما این کار و نکردم روز به روز همه چی برام بی معنی می شد این اتفاق منو درگیر خودش کرده بود نمی تونستم زندگی کنم کاری بکنم فقط درگیر این حال بودم اینقدر این گریه و ترس. وحشت. نا امیدی. خستگی. ادامه داشت که یهو ترس وحشتم بی نهایت شد حس می کردم دارم از این دنیا میرم حس می کردم خدا می خواد منو بکشه بیشتر گریه می کردم قلبم تند تند می زد نفسم داشت بند می اومد بعد از اون اتفاق دیگه خاموش شدم بعدها فهمیدم دچار حمله پانیک شده بودم الان مثل یه مرده میمونم فقط زیر خاک نیستم تموم احساسات خوب و بد من خاموش شدن از هیچی خوشم نمیاد از هیچی لذت نمی ببرم نه می تونم گریه کنم بخندم. عصبی بشم. خوشحال بشم. ناراحت بشم. به هیچ اتفاقی هیچ واکنشی نشون نمیدم حتی میل جنسی مو از دست دادم
الان از هیچی لذت نمی برم دچار آنهدونیا شدم تو ایران هم درمانی نداره هرچی تو گوگل سرچ کردم
تو اون مدت دچار اون اتفاق ها شدم چه اون موقع چه الان قرصی مصرف نکردم دوستانم همش میگن برو پیش روانپزشک خوب میشی راونپزشک افسرده رو درمون می کنه نه منو
من میگم با قرص یا امپول یا هرچیز دیگه میشه یه آدم مرده رو زنده کرد؟؟؟
آیا من درمان میشم دوباره حس و لذت و حالاتم زنده میشن؟؟
سلام ببخشید من علاقه به روان درمانی بیشتر همراه با گفتگو را دارم ولی به درمان اختلالات شدید علاقه دارم
نمیتوانم تصمیم بگیرم که در رشته روانپزشکی تحصیل کنم یا روانشناسی لطفا مرا راهنمایی کنید🙏🏻
متشکرم
درود بر شما دوست عزیز
درمان اختلالات شدید لزوما با دارو و توسط روانپزشک انجام نمیشه
سلام خسته نباشید اقای دکتر من تقریبا چهار ماهه متوجه شدم لوپوس دارم اوایل برام پذیرفتنش سخت بود اما الان دیگه قبولش کردم میخواستم بدونم از اونجا که اظطراب برای کسانی که لوپوس دلرن باعث شعله ور شدن بیماریشون میشه باید به روان پزشک مراجعه کنم یا روان پزشک من به خاطر این بیماری هم نه تونستم برای کنکور برناممو پیش به ببرم و هم تازه شروع به درسای سال دوازدهمم کردم
درود بر شما دوست عزیز معمولا دارو درمانی در شرایط اضطراب شدید مناسب هست اما برای بهبود اضطراب مزمن بهتره از روان شناس کمک بگیرید. در کنار اون روانشناس به شما راهکارهایی برای کنترل اضطراب یاد میده
سلام خسته نباشید اقای دکتر.
عرضم به خدمتتون ک من امسال تعیین رشته دارم و تصمیمم بر اینه ک روانشناسی بخونم.
منتهی من زبان خارجه و عربیو ریاضیم خیلی ضعیفه(درحد۱۰و۱۱)به نظرتون شدنی هست؟
ینی بخش زیادی ازاین رشترو این درسا در بر میگیرن؟
سلام تا حایی که میدونم امکان نداره تو سن ۳۳ سالگی دچار الزایمر بشید. چون الزایمر از شصت سالگی میتونه شروع بشه. شما ممکنه مشکل عدم توجه و تمرکز داشته باشید
سلام خسته نباشید
من چند وقتی هست ک خیلی ب رشته روانپزشکی علاقه مند شدم
در حال حاضر رشتم ریاضیه،من الان باید کنکور تجربی بدم درسته؟
رد کردن دوره ی عمومی چقدر طول میکشه؟
و اینکه روانپزشک میتونه مثلا در دوره های روانشناسی هم شرکت کنه؟
ی جورایی منظورم اینه ک میشه جفتشو باهم خوند؟
سلام می خواستم بپرسم این که می گن روانشناسی بالینی از مشاوره خانواده جایگاه بالاتری داره و در زمینه های بیشتری می تونه فعالیت کنه درست هست؟
جناب آقای دکتر بهشتیان
با سلام و احترام
ضمن تشکر بابت مقاله های اطلاع رسانی، میشه بفرمایید، غیر از فارغ التحصیلان رشته روانشناسی بالینی، فارغ التحصیل دکترای مشاوره یا روانشناسی عمومی بعد از دریافت پروانه نظام اجازه کار درمانی دارند؟ یعنی اصولا به فارغ التحصیل رشته های مذکور و از نظر تخصصی (نه عرفی) می توان عنوان درمانگر (چیزی شبیه درمانگر بالینی) اطلاق کرد؟
با سپاس
درود بر شما دوست عزیز بله این دو رشته هم امکان گرفتن پروانه نظام و انجام خدمات درمانی را دارند
سلا من مشکل پانیک دارم باید پیش روانپزشک برم یا روانشناس؟
سلام ببخشید من یک سوال داشتم ایا روانپزشک ها هم میتوانند با مراجعه کننده حرف بزنن و از راه حرف درمانش کنن؟ یا مثلا ما میریم پیش روانپزشک مسکلمونو میگیم اونم دارو میده ؟ بیخشید سوال خیلی ضروری هستش ایا یک روانپزشک هم میتواند روان درمانی کند وقتی مراجعه کننده میرود پیشش,یعنی در جلسه های اول میتونه راهکار یا راهی به مراجعه کننده نشون بده؟
سلام ببخشید من تصمیم دارم در رشته ای تحصیل کنم که روانپزشک یا روانشناس بشم در واقع خودمم نمیدونم طوری که هم مشاوره بدم و هم امکان تجویز دارو داشته باشم . و نمیدونم چه رشته ای باید بردارم برای این کار ؟ و اینکه انتخاب خوبی هست یا نه ؟ ممنون میشم راهنمایی کنید .
باید روانپزشک بشی، روانشناس اجازه تجویز دارو رو نداره
من شوهرمو می خوام فراموشش کنم چطوری می تونم فراموشش کنم شوهرم هرجا که میرم به زنهای دیگه زل میزنی تو اینترنت شب و روز به دوست دخترش باران میده من دیگه خسته شدم من عاشق شوهرم هستم دوست دارم میشه خواهشا به خاطر باشه می خوام باهاش بمونم می خوام بدونم چطوری میتونم باهاش حرف نزنم چطوری میتونم بهش چی بگم چون میگه با من حرف میزنی حالم بد میشه نمیخوام صداتو بشنوم خوشش نمیاد هرچی میخورم هیچی هم بهش بگم که بهم دست نزن خوشم نمیاد
با سلام من یه مشکلی دارم که تقریبا چند سالی میشه هر از گاهی اتفاق میفته من به دلیل اینکه زیاد خواب میبینم و مغزم تحت فشار قرار میگیره بعضی مواقع وقتی بیدار میشم احساس میکنم که در خواب هستم و هنوز بیدار نشدم و باعث اضراب شدید میشم میخوام که سعی کنم تا از خواب پاشم با اینکه میدونم خواب نیستم ولی مغزم قبول نمیکنه این افکار به مغزم فشار میاره و یک مدت طولانی تو اون حالت میمونم با اینکه شب هم خواب ارومی میکنم ولی وقتی بیدار میشم اینطوری میشم من یک با یک سال تو این حالت موندم و بعدش خوب شدم یکی دو بار هم اتفاق افتاد بعد از اون و خوب شدم باز بعد از دو سال دوباره اونطوری از خواب با اضطراب بیدار شدم و الان یک ماهه که حالت منگ دارم یک فشاری در مغزم هست حالا من چیکار کنم به چه پزشکی مراجعه کنم تا خوب شم؟ایا این نگران کننده هست از این حالت خسته شدم نمیدونم چیکار کنم
سلام من حدودا از سن دوازده سالگی دچار افسردگی شدم و همیشه سعی داشتم تا یه حدی کنترلش کنم اما تازگیا نمیتونم کاریش بکنم. نوزده سالمه و از خونه بیرون نمیرم. خانواده خیلی محدودم میکنن و اجازه رفتن به روانشناسو بهم نمیدن. پدر مرد سالاری دارم و مادرم به شدت زن عصبیایه طوری که سر هر موضوعی دعوام میکنه. بچگی سابقه تعرض داشتم و جدیدا متوجه شدم هر رفتار و ترسی که الان دارم ریشه در بچگیم داره. کاملا متوجهم مشکلاتم رو اما خانوادم نمیذارن پیش دکتر برم. سالهاست به خودکشی فکر میکنم اما از ترس اینکه اگه زنده بمونم چه بلاهایی خانوادم سرم میارن دست به کاری نزدم. شخصیت به شدت درونگرایی دارم و ترجیح میدم تو اتاقم گوشه گیری کنم تا اینکه با دیگران صحبت و بحث کنم. میشه خواهش کنم بهم کتاب معرفی کنید؟ خیلی بهش نیاز دارم. ممنون
سلام ،خسته نباشین.
من از بچگی یکم مشکلاتی داشتم که حساس شدم الان.
۱۷سالمع و تقریبا از ماه اسفند به بعد یه مشکلاتی پشت هم برام اتفاق افتاد که بعد اون اتفاقا ،درد جسمی اعم از درد شونه و بازو و درد معده و کم اشتهایی ،کاهش وزن و سردرد دارم ،به فکر خودکشی هم افتادم چن بار ،زود عصبی میشم کنترلم دست خودم نیس ،دستام میلرزن ،فکرای منفی دارم و همیشه به مرگ خودم یا…فکر میکنم ،گریه هایی ک یهویی میگیرع ،دلم هعی میگیره ،بعضی مواقع نفس کشیدنم سخت میشه یا قلبم درد میکنه ،وقتی کسی بهم دست میزنه عصبی میشم ،حس بدی بهم دست میده . به دکتر مراجعه کردم و گفتن باید بری روانپزشک ولی من نمیخام برم چون نمیخام چیزی به کسی بگم . نمیدونم چیکار کنم ،اذیت میشم ،با همه دعوا میکنم حساس شدم خیلییی،دوس دارم هیشکی باهام کاری نداشته باشه صبا بخابم شبا بیدار باشم و… من جیکار کنم😔
سلام. خسته نباشید.. پسرم ۱۳ ساله.. خیلی دروغ میگه.. درس نمیخونه.. اخلاقش خوب نیست. درست حرف نمیزنه… چکار کنم. پیش کی بروم… ممنون
سلام مجدد
مگر بررسی نظرات ومشکلات چند روز طول میکشه ک هنوز سوال من ن تو نظرات هست و ن اینکه جوابی دریافت کردم.
البته این اعتراض یا طلبکاری نیست
سلام خسته نباشین س
من مشکل دارم از خودم بدم میاد تو تنهایی هام گریه ام میگیره علاقه ای ب با مردم حرف زدن ندارم و تو جمع نمیتانم حرف بزنم مخصوصا با غریبه ها کسی نصیحتم مکنه گریه ام میگیره ۳ چهار سالی هست سیگار میکشم و علاقه زیآدی به خود کشی دارم خیلی کم هم ب کشتن ادم ها فکر مکنم حس بی ارزش بودن زیادی دارم
سلام آقای دکتر.
پدر من راننده تاکسی و تو خواب معمولا درگیری داره. اوایل فقط حرف میزد، بعد یک مدت داد میزد، بیشتر ک شد بلند میشد تو جاش مینشست و این اواخر هم یورش میبره سمت طرف مقابل. جوری ک چندبار سرش ب دیوار خورده و چندبن بار هم کم مونده ناخواسته من رو کتک بزن. درحالی ک تو بیداری اصلا اهل درگیری فیزیکی نیست ولی خیلی زود عصبی میشه.
میخواستم راهنمایی کنین ک چجوری میتونم کمکش کنم.
ضمنٱ ن پیش روانشناس میره و ن روانپزشک، یعنی باید درمان غیر مستقیم داشته باشه.
سلام خسته نباشید🌸
من ۱۵ سالمه و به پزشکی علاقه ی زیادی دارم اما به دلیل نداشتن علاقه به دروس فیزیک و ریاضی تغییر رشته دادم و در رشته انسانی تحصیل میکنم.
میخواستم بدونم که میتونم روانشناسی بشم که دارو تجویز میکنه؟؟
لطفا راهنماییم کنین چون خیلی دوست دارم مثل یک پزشک عمل کنم…
سلام ، روانشناس نمی تونه دارو تجویز کنه
اما من یک جا خونده بودم که اگه روانشناس علاوه بر تحصیلات خود یک سری تحصیلات دیگه ای رو هم پشت سر بزاره این امکان وجود داره که بتونه دارو تجویز کنه
سلام من تا به حال ۴ بار در کنکور رتبه نیاوردم، به دلیل عدم تمرکز و اظطراب…
امسال دوباره قصد خواندن دارم، آیا دارویی هست که کمک کند به تمرکز کافی بدون اینکه حس گیجی و خواب آلودگی در پی داشته باشه؟
در ضمن من به مدت یکسال “پاروکستین” مصرف میکردم اثر خوبی داشت اظطراب و وسواس فکری ام را بهبود بخشیده بود ولی حس گیجی و خواب آلودگی زیادی داشت.
ممنون میشم راهنمایی کنید،مرسی.
سلام خدت من
منم یه مشکل دارم.خوش باورم. همیش میگم نباید خوشباور باشم. اعتماد کنم بالای دیگران ولی باز هم باورشون میکنم همین باعث میشه صدمه ببینم. کمکن کنید لطفا👍
سلام همسرم اکثر مواقع عصبی هست و منو و بچه ها رومیزنه و فوش میده نمیزاره بازی کنن میگه صدا ندین بعد هم زود پشیمان میشه و معذرت خواهی میکنه.الان بنظر شما به روانشناس مراجعه کنه یا روانپزشک؟؟و اینکه در مشهد مورد اگه دکتر خوبی سراغ دارین معرفی کنید ممنون میشم
درود بر شما دوست عزیز اگه این رفتار زیاد تکرار میشه بهتره به روانپزشک مراجعه کنید
سلام من یک دختر ۲۲ساله هستم، از اواخر سال سوم دبیرستان درسم بد شد، مدرسه نمونه بودم، بخاطر یه رابطه مجازی و خودم دیدم دارم آسیب میبینم جدا شدم و به عقاید مذهبی برگشتم اما هر کار کردم درسم خوب نشد، و کنکور هر سال فقط،شرکت کردم تجربی بودم و هر سال مشکلات پیش میامد من دیگه نمیتونستم تمرکزم رو درس باشه همه به من میگن تنبل هستم چندین مشاور تحصیلی داشتم اما همشون گفتن برو دانشگاه بسه تو تنبلی و نمیخونی، اما من نمیتونم چرا من باید اینطور بشم، الان دوستانم دانشجو سال ۴پزشکی هستن یا پرستار و.معلم شدن اما من چی من حقم نیست اینجا باشم.شرمنده همه هستم. از فامیل و دوست ببیزارم.سال اول کنکورم بخاطر اون آدم ۶ماه گریه کردم ونمیتونستم تمرکز کنم
بعدشم هر سال همش فکر خاهر نوجوانم بودم که با پسرا چت میکرد و دوست بود همش زندگیم رو فکرم رو رو بقیه میذارم بعدش عصبی میشم از خودم… انگار ی وسواس دارم که هر بار طوری مشخصه.. من چیکار کنم به زندگی برگردم… تو رو خدا کمکم کنید.الان خیلی اعصابم ضعیفه، هر صدا که میشنوم فکر میکنم قراره اتفاق یا دعوایی پیش بیاد یا خاهرم میخاد از خانه بره یا بکشه خودش را چون چند بار این کار رو کرد..بخدا دوست دارم درس بخونم اما نمیتونم، نمیتونم ذهنم فقط فکر خودم باشم،، یهو کنترلم از خودم میره و عصبی میشم وقتی خاهرم غذا نخوره.. حمله میکنم بقیه بعد هم بلند گریه میکنم گاهی نمیتونم جلو خندم بگیرم… من دوس ندارم این زندگی رو، میرم درس بخونم همش گریم میاد، همش فکر گذشته حس گناه که اگر من اون اشتباه نمیکردم الان خواهرمم درسش رو میخوند،، دوست دارم بکشم خودم رو اما اعتقاد مذهبی دارم کاش نداشتم و راحت میکردم کلی آدم رو و.خودم رو از خودم… هر بار شروع به درس میکنم اتفاقی میفته و من از استرس نمیتونم بشینم همش راه میرم…بچه بودم ی مدت وسواس عملی داشتم و بردنم تا بیمارستان روان ۱۲ سالگی و من از اون موقع میترسم برم روانپزشک.. اما بستری نکردن گفتن بچست. فکر کنم بخاطر اعتیاد عموم اینطور شدم. الان سندرم تخمدان پلی کیستیکم دارم که گفتن بخاطر هورمون تستسترون بالام هست. موهام ریزش داره… دارم از این زندگی خفه میشم… ۶سال هر روز بده زندگی چرا زندگی بقیه این نشد…. چند بار روانشناس رفتم اما تاثیر چندان نداشت چون وقتی مقصر خیلی اتفاقات خودم نیستم چطور میتونم کمکی به خودم کنم
حس،میکنم دیوانه شدم تو رو خدا کمک کنید من به زندگی قبلا برگردم…….. اون سال اول دوم کنکور یا گریه میکردم تو اتاق تاریک و همش بخاطر اون رابطه مجازی درگیر افکار جنسی بودم هر کار میکردم تموم نمیشدن و متنفر بودم از این افکار و کارها…بعدش این ۳ونیم سال هم همش فکر بقیم همش استرس زیاد از اینکه نکنه خاهرم راه بدی بره که داره میره هم بیخودی حجابش کنار گذاشت و درسش هم الان نمیخونه از وقتی کرونا..امد.. من مقصر همه چی هم… یبارم آدم تنبل مزخرف.. همه وقتم برا بقیه میذارم و دوست ندارم اینطور باشم من از همه چی گذشتم اما هیچ وقت اون اشتباه چیکار گذشته جبران نشد و هر روز یک جهنمه واسم. از ۴۰روز پیش هم که مادر بزرگم از کرونا فوت شد عصبی تر شدم و همش وحشت دارم پدرم مادرم از دست بدم. درسهایی خاهر کوچیکم مجازی کمکش میکنم بعد همش از دست خودم عصبی میشم که چرا به فکر خودم نیستم وکنکور.نمیتونم. فکر میکنم من نباشم هیچ کاری درست انجام نمیشههههههه…توروخدا کمکم کنید. میدونن طولانی شد… امیدوارم بخونيد و کمکم کنیدددددد
سلام به همگي ….من هيچي دوست ندارم بلاتكليفم ،پوچم ،خوشحال نميشم تو خودم عصبي ميشم و دوست ندارم صحبت كنم بعضي از اطرافيانمو دوست ندارم ببينم تو صورتشون نميخوام نگاه كنم با اينكه خيلي نزديكن كلا اين زندگي رو دوست ندارم وهمش منتظر يه اتفاقم تا ااز اين وضع رها بشم بنظر شما من …..بنظر شما راهي هست
سلام خسته نباشید..من به خاطر مشکلات و اختلافاتی ک با خانواده داشتم از بچگی ک تاحالا ام ادامه داره خیلی به مشکل خوردم و الان به جایی رسیدم ک حتی حرف زدنشون اعصابمو بهم میریزه باعث میشه ناخونامو محکم بکشم رو دستم یا سرمو بزنم توو دیووار ولی اونا از اعتقاداتشون کنار نمیرن و باعث شده تو روابط اجتماعیم هم دچار مشکل بشم و با همه بد رفتار کنم و هیچ دوست و رفیقی نداشته باشم یا اگه داشته باشم اونقد صمیمی نمیشم چون نمیخوام با بقیه بد رفتار کنم حتی خیلی وقتا با حرفای کوچیک بقیه رو میزنم چون حس میکنم عقده کتکایی ک خوردم همیشه هست و تا پای خودکشی رفتم ولی به خاطر ترس از اینکه نمیرم و خودشون منو میکشن بیخیال شدم ولی هر شب با ارزوی مرگ میخوابم واقعا هیچی دیگه نمیخوام هیچی خوشحالم نمیکنه…باید به روانشناس مراجعه کنم یا روانپزشک
سلام..من مشکلات خانوادگی دارم و تو روابطم با ادما مشکل دارم خیلی وقتا خودزنی هم میکنم..بقیه با صحبت کردن معمولیشونم روی مغزم راه میرن..به روانشناس مراجعه کنم یا روانپزشک؟؟
درود بر شما دوست عزیز به روانپزشک مراجعه کنید
سلام آقای دکتر خسته نباشید
آقای دکتر من واقعا نمیدونم چم شده همش احساس میکنم کسی منو دوست نداره
احساس پوچی میکنم
موقع درس خوندن نمیتونم تمرکز کافی رو داشته باشم
مدام دلم میخواد گریه کنم
خیلی زود عصبی میشم و تا چیزی رو نشکونم نمیتونم آروم بشم
میشه بگید چطور میشه مشکلم رو حل کنم؟
سلام وقتتون بخیر خسته نباشید ممنون که امکان رو فراهم کردید که مردم بتونن باهاتون ارتباط داتشه باشن در حد سوال و راهنمایی
من یه دختر ۱۶ ساله هستم که خیلی مستقل بودن رو دوست دارم و فکر میکنم که اطرافیانم خیلی فرهنگ و باور و عقاید و رفتار های غلطی دارن این موضوع من رو خیلی اذیت میکنه
امسال باید انتخاب رشته میکردم و همونجور که میدونید بین مردم ما پزشکی رواج داره و این یه ضعفه من روی این موضوع خیلی حساسم و من رو به زور رشته تجربی نشوندن من دوران ابتدایی و راهنمایی شاگرد اول مدرسه بودم وقتی مه خیلی بحث و دعوا شد درباره این موضوع حس کردم که تنهام و واقعا محبتی از طرف پدر و مادرم نیست اگرم هست فقط به فکر ابروشون هستن
تو این مدت از مدرسه و کتاب و دوست و اشنا زده شدم و از یه دختر شوخ و پر جنب و جوش و شاد به یه افسرده گپشه گیر که باکسی حرفی نداره و حوصله کسی رو نداره و نمیتونه حرف دلشو بگه تبدیل شدم این موضوع خیلی اذیتم می کنه چون دوستامم رو نزدیکامو اون جایگاهی ک داشتم بین خانواده دوست و فامیل از دست دادم امسال که اول دبیرستان رشته تجربی بودم آخر کلاس مینشستم و گریه میکردم حالم بد بود همیشه حتا اگ به درس هم توجه میکردم مفهومی نداشت نمیتونستم درک کنم و بفهمم بعد که مجازی شدن بیخیاال شدم الان هر درسی چند فصل عقبم احساس میکنم غرور ندارم و همش بچه ها مسخرم میکنن وقتی که با اون غرور و ادعا و کسی که همه رو به شوخی میگرفت تبدیل شده به کسی که کل مدرسه گریه و هق هقشو دیدن با فکر اینا دارم دیوونه میشم الان که امتحان های نوبت اول مونده و منی که چند فصل عقبم از درس ها دلم زده شده نمیدونم چی میخام نمیدونم از هرچی خوشمم میومد از بس زدن تو ذوقم و نزاشتن دیگه خوشم نمیاد هروز یه هدف جدید یه شغل یه ایده جدید دارم که بعد از چند مدت ازش زده میشم الان میخام حداقل درس بخونم که وقتی هیجده سالم شد مستقل باشم سال اول برم دانشگاه از این خونه برم ولی نمیتونم درس بخونم نمیشه چیکار کنم؟؟ همش سرم تو گوشی الکی میچرخم یا توی فکر و خیالم ولی میخام درس بخونم میخام اینجوری نباشم در و دیوارو نیکا کنم و گریه کنم من میخام آزاد باشم چجور بتونم؟ حتا حرف زدنم از یادم رفته خیلی چیزا توی دلمه خیلی حرفا… یجوری شدم مه اگر برم بیرون برای خریدن یه روسری تا دم در مغازه میرم بعد میگم نه ولشکن برمیگردم و همیشه اون روسری میمونه توی دلم توی خیلی چیزا خیلی جاهای زندگی همینجورم دلم فقط میخاد دلم میخاد درس بخونم دلم میخاد سال اول برم دانشگاه خوبی دلم میخاد طراح لباس شم دلم میخاد یه شغل داشته باشم از الان دلم میخاد مستقل باشم… چیکار کنم چجوری براشون تلاش کنم چجور خودمو پیدا کنم؟
سلام آقای دکتر عزیز خسته نباشید امیدوارم شاد و سلامت باشید و موفق
روانپزشک میتونه در تيمارستان باشه؟ یا روانشناس
یعنی دکترِ اونجا باشه
من میخوام انتخاب رشته کنم و دوست دارم دکتر توی تيمارستان باشم باید روانشناس بشم یا روانپزشک
ممنون میشم جواب بدید ممنونم از لطف و زحمات شما
درود بر شما دوست عزیز هر دو در بیمارستان روانی می تونن کار کنن
سلام آقای دکتر
منم مادرم بشدت ترس اینو داره همه دست بدست هم دادن دشمن خانواده شدن هم فامیل هم غریبه،دارن با آبروی خانواده بازی میکنن ،از خونه بیرون در نمیاداز همسایه هابد میگه ،همش نگرانه ،به گذشته فکر میکنه همش استرس و اضطراب داره ممنون میشم راهنماییم کنید
درود بر شما دوست عزیز مادر شما علایم پارانویید را داره حتما به روانپزشک مراجعه کنید تا براشون دارو تجویز کنن
منمادر دو فرزندم به تازگی پدرم رو از دست دادم از دست دادن خیلی بد صحنه های سوختنشون صحنه های فوتشون همه رو دیدم شوک بدی بهم وارد شد افسردگی شدید پرخاشگردی داد زدن گوشه نشینی من باعث شده زندگی شخصیممخصوصا رابطه با همیرم دچار مشکل شده ممنون میشم کمکم کنید
درود بر شما دوست عزیز برای حل مشکل تون نیاز به جلسات روان درمانی دارید با شماره ای که در سایت هست هماهنگ کنید.
پسری ۱۱ساله دارم استرس زیادی داره و این باعث شده در یادگیری دروس گذشته مانند ضرب را فراموش کنه این از ترسی است که پیش یک آخوند درس قرآن می گرفت و خیلی آنها را میزد یا می ترساند نظرت در این مورد چیه دریادگیری درسهایش مشکل داره اگه فشار بیاریم که درس چرا نمی خونی گریه میکنه
و اینکه برام ازمایش تیروئید هم نوشتن
سلام خسته نباشید
بنده حدود دوماه پیش یکم لرزش و سرگیجه و تپش قلب داشتم خ حالم بد شد یهویی
رفتیم دکتر گفتن مال استرسو اضطراب باید بری پیش روان پزشک
برام یه قرص برای تپش قلب نوشتن خوردم
دو روز بعدش هنوز انگار به خودم نیومده بودم
رفتم پیش یه دکتر دیگ
گفتن مشکلی نداری فقط یکم گلوت تورم پیدا کرده داری سرما هم میخوری
و اونم گفت مال استرسه برام یه قرص برا ارامشم نوشت ک ۹ روز خوردم دیگ نخوردم و قرص اهن و کلسیم و …
الان خوبم فقط بعضی وقتا انگشتای دست و پام سرد میشه
یا استرس میگیرم اونم بیخودی یه حالی میشم یا لرزش میگیرم یا انگشتای پاهام سرد میشه یا بیحال میشم و….
خیلی میترسم
خودمو اروم میکنم از فکرای منفیم کم میکنم
اما خ میترسم میگم نکنه هیچ کاری دیگ نمیتونم بکنم یا از پس خودم برنیام
خ روحیه ام بد شده از اون موقع که گفتن مشکل استرس دارم
نمیخام قرص بخورم
میشه راهنماییم کنین لطفا خیلی احتیاج دارم
ممنونم
سلام وقت بخیر من برای پسرم نگران هستم جناب دکتر مشکلش اینجاست که ازهیچی خوشش نمییاد و در واقع هیچی حالش را خوب نمیکنه و یک سری استدلالات بنظرم فلسفی برای خودش داره که میگه همه چی بیخود و بی نتیجه هست هیچی دوست نداره هیچی خوشحالش نمیکنه بیشتر تو اتاقش وقت میگذرونه بازی میکنه و بیشتر وقتا ناهار و شام هم تنها تو اتاق میخوره باهاش حرف میزنیم ولی دوباره برمیگرده روی حرف خودش حتی امسال کنکور داشت و داورسازی شهر خودمان قبول شده ولی اصلا خوشحال نیست چون میگه آخرش هیچی نیست یا برم خارج هم باز هیچی نیست واقعا نمیدونم چرا و چگونه به این افکار رسیده عاجزانه تقاضای راهنمایی دارم به چه تخصصی باید مراجعه کنم
سلام،اگه خود فرد یسری مشکلات روحی رو در کودکی پشت سر گذاشته باشه ولی الان از پسشون بر میاد و به رشته روانپزشکی علاقمند هست ،انتخاب این رشته مشکلی نداره؟
درود بر شما دوست عزیز نه مشکلی نداره
عرض سلام خدمت شما عزیزان
دوسالی هست ک امیدم هدفم رو ازدست دادم همش اضطراب دارم دلشوره دارم تست روانشناسی داخل سایت دادم افسردگی شدید زده همیشه تنهام دوست دارم تنها باشم یکسره ی سری مشکلات در گذشته برام پیش اومده ک اذیتم میکنه بارها ب خود کشی فکر کردم بخاطر پدر مادرم این کارو نمیکنم وگرنه تا الان دوسال گذشته شب ها اکثرا خواب بد میبینم شبها از خواب با اظطراب شدید میپرم بیدار میشم این هایی ک گفتم خیلی شدید هستن در ظاهر خیلی آرام و معمولیم حتی چهره خنده دارم اما ذهنم درگیره خیلیی نمیدونم ب روانپزشک یا روانشناس مراجعه کنم خجالتی هم هستم روم نمیاد ب دکتر بگم
سلام و قت بخیر
لطفا راهنمایی کنید : مشکل من این هست که هنگام شروع صحبت با خیلی از افراد چه بصورت تلفنی و چه حضوری به ناگهان و بدون هیچ دلیل منطقی کاملا غیر قابل کنترل دچار نفس تنگی شدید می شوم تا حدی که دیگه نفسم بالا نمی آد که بتونم ادامه بدم مگر اینکه به نحوی یه فرصتی پیدا کنم که ادامه گفتگو متوقف بشه و من کمی آرام بشم و سری بعد که شروع به صحبت کنم اصلا مشکلی ندارم . این موضوع خیلی باعث ناراحتی و مشکل در روابط اجتماعی من شده است . کسانیکه از بیرون نظاره گر این صحنه بودند میگن که در اون لحظه رنگت مثل گچ دیوار میشه و دست و پات میلرزه . چند سال پیش هم بطور خیلی عجیبی دچار فوبیا شدم به این شکل که وقتی با ماشین وارد طونل های راه ها می شدم یکدفعه احساس می کردم که دیگه نمی تونم نفس بکشم و دارم خفه میشم و تحملش خیلی سخت بود ولی نفهمیدم که چطور بعد از یک سال از بین رفت . لطفا راهنمایی کنید که من برای حل مشکل اول که مطرح کردم به روانپزشک مراجعه کنم یا روانشناس و اگر دکتر مناسبی در تهران برای این موضوع می شناسید معرفی نمائید . با سپاس و تشکر فراوان
درود بر شما دوست عزیز شما مشکل اضطراب اجتماعی دارید که دوره افزایش اعتماد به نفس و غلبه بر اضطراب اجتماعی در بخش دوره های درمان سایت می تونه بهتون کمک کنه مشکل تون را حل کنید
جناب دکتر همسر بنده به شدت دروغگو هست و زندگی ما روی دروغ های او داره نابود میشه راهنمایی بفرمایید روانشناس یا روانپزشک میتونه کمکم کنه و آیا راه درمان داره؟
درود بر شما دوست عزیز
در مرحله اول به روانشناس مراجعه کنید تا علل دروغ گویی ایشون بررسی بشه
سلام آقای دکتر من نزدیک به ده سال هستش که درگیر خود ارضایی هستم تازه سربازیم تموم شده در دوران سربازی کمتر شد ولی هنوز ادامه داره ولی قبل سربازی خیلی شدید بود شاید روزی به پنج بار هم میرسید گاهی اوقات دچار حواس پرتی شدید هستم حافظم کوتاه مدت شده چیزی رو خیلی زود فراموش میکنم دپیلممو نتونستم بگیرم چون نتونستم درس بخونم چون نمیتونستم درسو یاد بگیرم یه مدت افسردگی شدید داشتم همچنین وسواس فکری پیش روانپزشک رفتم الان دوساله برام دارو تجویز میکنه ولی هیچوقت روم نشده این مشکل خود ارضایی که احساس میکنم تموم مشکلاتم ازش میاد بهش بگم تو مرتبط اجتماعی دچار مشکل هستم ترس از اجتماع هم دارم خجالتی هم هستم 😔😔 بنظرتون چیکار کنم ؟ لطفا راهنمایی کنید داغون شدم دیگه
سلام،رابطه ام و دخترم به علت بی توجهی هایی از ۱۳تا ۱۷سالگی اش به علت مشکلات پیش امده خراب شده طوری که با یک چیز کوچک ناراحت میشه و متاسفانه خانواده همسرم هم با تایید حرفش عصبانی تر ش کرده ،طوری که حتی مامانش را نمی ذاره بیاد خونه ،حتی دخترم روی پسرم هم کار می کنه که با من بد شه،البته در این ۴سال تولد پسرم هم بود که متاسفانه به اون کمتر توجه میشده.با این حال خانم من هم یک فرد منفعل گرایانه هست و در خانواده خوشان هم فرد طلاق هست و به شدت افراد کینه توزی هستن و وابسته به هم .طوری که دخترم با تهدید کندن مو و غیره می خواد مادرش از من طلاق بگیره.لطفا کمکم کنید
سلام من در حال حاضر تو رشته تجربی تحصیل میکنم و یه سال به کنکورم مونده، من بین دورانی روانپزشکی و روانشناسی مونده ام. من خودم علاقه ای به رشته “پزشکی” ندارم ولی از یک طرف هم از درس خوندن و معالجه بیماران روانی و سایکوپث هم بیشتر لذت میبرم، خواستم بپرسم برای من کدوم بهتره؟ روانشناسی یا روانپزشکی؟
سلام جناب دکتر
همسر من به شدت دروغگو هست .چند سال هر چه تلاش کردم موفق به ترک این کارش نشدم .به واسطه همین دروغگویی زندگی مان در شرف نابود شدن هست .در مواردی که نیاز به دروغ نیست هم باز دورغ میگه .لطفا راهنمایی کنید چکار کنم؟
سلام
من همش حس میکنم زشت هستم حتی خودمم میدونم زیبا هستم و اینو همه بهم میگن اما افکار من فقط در مورد زشت بودن خودم هست مدام جلوی آیینه هستم نمیدونم چیکار کنم؟؟؟
سلام من یادم میره که کیم و کجام پنیک اتک و خنده های جوکری دارم و حالم خیلی بده ، انگراشیوز وadhd و خیلی مشکلات روحی روانی دیگر دارم . روانشناس مراجعه کنم یا روانپزشک . ( مشکلات مالیه خیلی زیادی هم داریم باید رایگان پیدا کنم )
درود بر شما دوست عزیز بهتره به روانپزشک مراجعه کنید
سلام یه نفر میتونه هم روان پزشک باشه هم روان درمانگر؟
بعد کسی ک روان درمانگره تو دانشگاه چه رشته ای خونده؟
درود بر شما دوست عزیز
بله امکانش هست برای روان پزشک شدن باید اول پزشکی بخونید
سلام
من همسرم ۳۵ سالشه
یه دختر ۱۲ ساله داریم که مشکل ژنتیک داره
همسرم این سالها خیلی سختی کشیده
اما الان احساس میکنم که استرس داره و افسرده شده
نیاز به کمک داریم
راهنمائی بفرمائید
درود بر شما دوست عزیز
شرایط سختیه برای کمک به ایشون اول خودشون باید تمایل داشته باشن که روی مشکلشون کار کنن
سلام آقای دکتر من یه سوال داشتم در صورت امکان راهنمایی کنید ممنون
من پسرم ۱۲ سالشه شبها بد می خوابه یعنی از شب خوابیدن بدش میاد به نظرم اعتماد به نفس نداره خیلی فکر وخیال می کنه به چیز های بی خود این در این سن باید دنبال درس وبازی باشه ولی این به چیزهای بی خود فکر می کرهشمالی راهنمایی بکنید پیش چه دکتری ببرم تا درمان شود
سلام برای کسی که پیش مشاور رفته و چند بار دست به خودکشی زده مناسبه که بیاد پیش دکتر روانپزشک ؟
درود بر شما دوست عزیز
بهتره اول به روانپزشک مراجعه کنید و در کنار روان درمانی هم داشته باشید
سلام بنده یه نوجوون ۱۷ساله هستم و حدودا از یک سال پیش یک سری مشکلاتی برای من بوجود اومد که به نظرم برای برای خیلی از نوجوونا اتفاق افتاده. در واقع در خودم احساس نیاز به داشتن هویت و نیاز به تعلق داشتن به جامعه ای داشتم ولی در خانواده خودم الگوی مناسبی پیدا نمی کردم که کمک بگیرم یا ازش روش زندگی رو یاد بگیرم و همچنین به صورت عملی تنهایی رو از بچگی رو با خودم داشته تک فرزندم نه تو فامیلمون بچه ای همسن و سال خودم هست نه تو شهرمون خانواده زیادی داریم. خلاصه این نیاز رو حس کردم که نیاز به کمک دارم به خاطر همین پیش روانشناس رفتم اوایل روند درمان زیاد خوب نبود ولی بعد با مطالعه و تمرین حالم بهتر شد و به گفته مشاور دیگه نیازی به جلسه نداشتم ولی نمیدونم هنوز در هر کاری بالا پایین زیادی دارم ینی خلق و خوم هی بالا پایین میشه یا حالم خیلی خوبه یا افسردم دوست دارم کارایی انجام بدم که همه میگن بعدا وقت براش زیاده و الان باید درس بخونی خودم به درس علاقه دارم ولی حتی علاقه م به درس هم بالا پایین زیادی داره یعنی نمی تونم تعادل بین دوتا چیز مختلف رو برقرار کنم چه درس(رشته نجربیم بین درسا نمی تونم تعادل برقرار کنم همش درسی که دوس دارمو بیشتر میخونم و سایر درسا رو تمایل ندارم) و تفریح(رمان خوندن حس خوبی بهم میده و باعث میشه احساساتم رو فراموش کنم و تو کتاب غرق بشم) چه احساسات(استرس شادی غم امید واری و…) و عقل و همینطور تو کنترل میل جنسی مشکل دارم و خودارضایی رو نمی تونم کنترل کنم و همینطور شخصیت همدل دارم(فک کنم بدونین منظورم چیه احساسات دیگران رو درک میکنم حسشون میکنم و حال و هوای اونا روم تاثیر میذاره و همیشه میتونم به بقیه کمک کنم که بهتر شن ولی به خودم نه و اینکه به شدت احساساتیم و اشکم زود در میاد) این خلاصه ای از مشکلات منه اگه میشه راهنمایی کنین.
آیا نیاز به ادامه درمان با مشاور با تجربه تری دارم؟چون بعد چند وقت احساس میکردم راهکارهای مشاورم برای مشکلاتم تکراری میشن شاید مشکل از انجام دادن من بود.
آیا نیاز به مراجعه به روانپزشک و استفاده از دارو دارم؟
ممنون میشم راهنمایی کنین
سلام من اگه افسردگی داشته باشم دیگه نیازی نیست برم پیش روانشناس چون پیش روان پزشکی میرم که هم دارو درمانی میکنه و هم روان درمانی میکنه
سلام و خداقوت من مدتیه دچار الزایمر یا نمیدونم عدم یادگیری و فراموشی شدم اسامی رو نمیتونم به راحتی حفظ کنم و دقتم خیلی اومده پایین حداقل ۴ سالی میشه ۳۳ سالمه و شاید دچار افسردگی شده باشم باید چیکارکنم
سلام و خسته نباشید
لطفا به من کمک کنید تا مشکلم حل شود
پسرم ۱۲ سالشه و تیک هایی در صورت و صدا دارد مثلا زمانیکه داره صحبت میکنه چشمش و لبش حرکات داره و اینکه صدا درمیاره برای حل این تیک به چه کسی مراجعه کنم ممنون میشم راهنمایی کنید
درود بر شما دوست عزیز
به روانشناس کودک باید مراجعه کنید
ظاهرا پسرتون تیک تورت داره که در کنار مراجعه به روانشناس شاید نیاز باشه از روانپزشک هم کمک بگیرید که خود روانشناس بهتون میگن که نیازی به مراجعه به روان پزشک هم هست یا نه؟
سلام من ۳۶سالم هست دوفرزند دارم فرزن اولیم ۱۴سالش هست وپسر هست علاقه زیادی به موبایل داره وچند سال هست که ناخن میخوردواعتماد بنفس تقریبا پایینی داره وفرزند دوم دختر هست و۱۱ساله است این فرزندم از اون یکی اعتماد بنفسش پایین تره وخیلی خجالتی است در جمع دوستاش صحبتی نمیکنه البته من خودم هم درنوجوانی کم رو بودم ولی به مرور زمان بهتر شدم ولی جامعه فرق کرده است وبرای فرزندانم نگرانم چکار باید کرد ممنون
درود بر شما دوست عزیز
دوره های افزایش عزت نفس کودک و نوجوان می تونه به فرزندانتون کمک کنه حال شون بهتر بشه.
سلام میخواستم بپرسم کسی میتونه توی هر دو تا رشته ی دندانپزشکی و روانشناسی بالینی تحصیل کنه و به طور همزمان از این دو کار درآمد داشته باشه؟منظورم اینه که امکان تحصیل در دو رشته وجود داره؟
سلام،لطفا جوابم وبدین دخترم ۲۰ سالش ومدتی که همش میگه من جایی رو نمیشناسم همیشه استرس داره وعصابش خورد تن خدا بگین من چیکار کنم
با سلام دکتر روانپزشکم داروهای والپروات سدیم و پرفنازین و سرترالین برام تجویز کرده اند حس میکنم هیچ اثری روی من ندارد همچنان احساس اندوه دارم و دست و دلم به هیچ کاری نمیرود آیا باید روانپزشکم را عوض کنم؟ یا به روانشناس مراجعه کنم؟
درود بر شما دوست عزیز
بستگی به نوع و شدت مشکل تون داره
با سلام و خسته نباشید
من از پارسال میلم به همه چیز از بین رفت و گریه زیاد میکردم و یه خودکشی داشتم پیش روانپزشک رفتم به من لیتیوم داد که باعث شد کم کاری تیروئید بگیرم خودم داروم رو قطع کردم ولی دوباره همون علائم افسردگی برگشت یه ماه هست که دکتر روانپزشکم را عوض کردم که به من داروی سرترالین و پرفنازین و والپروات سدیم داده ولی حس میکنم هیچ کدومش اثر نداره افکار خودکشی زیادی دارم و دستم به هیچ کاری نمیره و میل به زندگی ندارم آیا باید دکترم را دوباره عوص کنم؟ یا پیش روانشناس برم؟ از زندگی افتادم لطفا کمکم کنید
درود بر شما دوست عزیز
بهتره به روانشناس مراجعه کنید تا در کنار دارو درمانی حتما روان درمانی هم داشته باشید. چون دارو درمانی به تنهایی نمی تونه مشکل تون را حل کنه
سلام من یک دختر ۱۵ ساله هستم راستش همه چی از کلاس هفتم شروع شدکه من پوقع برگشتن از مدرسه به خونه احساس های عجیب و غریبی بهم دست داد این حس اینجوری بود که انگار من فقدر فکر بودم و جسمم بر اساس عادت به کارش ادامه میداد و همه جی برام عجیب و غریب بود راه درتنم دستم و پام بدنم اصلا هر چی که اطرافم بود همش تو دلم میگفتم دختر به خودت بیا قلبم تند میزد اما در حد دو سه دقیقه بود یه چند باری ام بیشتر اتفاق نیوفتاد همه چی تموم شده بود تا اسفند ۹۹ حدودا بیست روز بعد از فوت برادر پدر بزرگم که باهاشون رفت و امد داشتیم حدودا بیست ردز بعدش من اون حس ها دوباره بهم دست داد همون کلاس هفتم هم که اون حس هارو داشتم فکر میکردم قراره بمیرم اما چون ادامه پیدا نکرد منم یادم رفت اما این دفعه هر روز بیشتر و بیشتر شد از فکر و خیال بیش از حد سر درد میگرفتم دست و پام میلرزید هر روز حالم بد تر میشد تپش قلب داشتم شبا یا هر جایی که کسی نبودگریه میکردم مثلا وقتایی که میرفتم دستشویی یا حموم یا موقع خواب همش گریه میکردم همش فکر میکردم قراره بمیرم هر لحظه میگفتم من دیگع تا چند ساعت دیگع زنده نیستم وحشت همه وجودم و برداشته بود یک سال پیش مادر من سرطان گرفت اما زود خوب شد چون سریع فهمیدیم اما تو همین حین پدر بزرگم فوت کرد این اتفاقا یک سال قبل این اتفاق افتاد گفتم شاید لازم بشع خلاصه انقدر بهم فشار اورد که یه روز موقع صبحونه خوردن اتقدر ترسیده بودم و اون حس ها همش باهام بود نتونستم جلو خودمو بگیرم زدم زیر گریه همه چی و برا پدر و مادرم تعریف کردم اما اونا کامل متوجه حرف های من نمی شدن فکر کردن ترسیدم از چیزی برام دعای ترس نوشتن من نمیدونم شاید تاثیر داشت اما من هنوز اونجوری بودم من ۲۴ ساعت از شبانه روزم حالم بد بود همش کابوس میدیدم همین که چشامو باز میکردم و باز اون حس ها بود خیلی عذاب کشیدم من اوضاع از اونی که بود بد ترم شد همش فکر میکردم اخرین چیز هاست نمی تونستم از خودم عکس بگیرم چون فکر میکروم اخرین عکسه بیرونم حالم و بد تر میکرد برا همین خیلی کم از خونه بیرون میرفتم وقتی میرفتم بیروت اون حس ها چند برابر میشد تو ایینه نمیتوتستم به خودم نگاه کنم چون عجیب بود یه حموم نمیتونستم برم چون حالم خراب تر میکرد دلم میخواست هر چی دستم بود پرت کنم زمین داد بزنم وفرار کنم اما هیچ وقت این کارو نکردم فقط چون خیلی بهم فشار میاورد اینطوری میومد تو ذهنم به مرور یکم بهتر شدم اما هنوز اون حس ها اونقدری بود که من و عذاب بده نزاره زندگی کنم من به خاطر اینکه نهن بودم و امتحان نهایی داشت مجبور بودم برم مدرسه وحضوری امتحان بدم یکم حال و هوام عوض میشد اما بازم بود همرام وقتی ام بر میگشتم خونه هنوز بود امتحانا تموم و شد من دوباره حالم مثل قبل بود تا زد یهو یکی از هم محلی هامون که زفته بود سربازی و قرار بود بعدش بیاد و با نامزدش عروسی کنه مرد همه منتظر عروسیش بودن حالا هر جا میرفتیتو کوچه پر علامیش هر در و نگاه می کنی میرفتی سر کوچه دوستاش هر جای شهر پیدا کردن عکسش و زدن همه جوونا مشکی پوشیده بودن میرفتی اینستا استوری هر کسی و باز میکردی ازش فیلم و عکس گذاشته بودن چشتون روز بد نبینه من اوضام بد شد اون حس ها عود کردن من از بیرون خونه رفتن وحشت داشتم مخصوصا شبا شبا اوضام از روز ها ام بد تر بود بد ترم شد حدودا سه ماه طول کشید همه چی داشت خوب میشد منم کم کم داش حالم خوب میشد داشتم یه ارزو هام فکر میکروم بااینکه اون حس باز باهام بود اما کم تر شده بود حد اقل صبح ها بهتر بود اما شبا نه ها همین که عصر میشد من دوباره بد میشد اوضام
اما امید وار شده بودم که همه چی درست میشه به مرور زمان که پسر عموی پدرم که هم محلی هستم و همیشه میرفتیم خونشون مرد جوون بود منم اول که فهمیدم رنگم اصلا پرید دو روز اول که میرفتم پیش دختر عمم که هم سن خودمو میموندم اون دو روز ناراحت بود ها اما وقتی برگشتیم خونه من دوباره حالم بد شد اون حس ها بیشتر شدن دوباره فکر و خیال تو سرم پرشد دوباره من صبح ها هم حتی اون حس مزخرف و دارم دوباره همش حس میکنم قراره بمیرم شبا ام که نگپ براتون ید تر میشه اوضام از صبحا یه صبحا داشتم ارامش که دوباره مثل قبل شد بیرونم که شبا اصلا یه وضعی باز صبحا میرم مدرسه زیاد اذیت نمیشم اما شبا تو خونه بیرون خونه نداره کلا بدم من ۷ ماه تمام دارم عذاب میکشم تو رو خدا بهم کمک کنید دوباره با اون حس مزخرف دارم پا میشم با همون حس مزخرف دارم می خوابم تو رو خدا کمکم کنید من واقعا خسته شدم دارم اذیت میشم ۷ ماه اصلا کم نیست من ۲۴ ساعت از شبانه روزش و اذیت شدم خواهش میکنم بهم کمک کنید تا خود الان اون حس ها باهامه حالا اومدم که شما به من کمک کنید امید وارم متوجه حرف هام شده باشیدخواهش میکنم بهم کمک کنید
کاملا درکت میکنم منم چندماهه همینطور شدم استرس خیلیی شدیدی دارم فقط صبحها یکم حالم بهتر ولی موقع غروب که میشه دیگ خیلی بده نمیدونم چبکار کنم منم خیلی ازشرایطم مث تو بود برا همین میدونم چی میگی مطمنم هیچکی درک نمیکنه چ میگی چون خودشون تو اون شرایط نیستن ..
کاملا درکت میکنم منم چندماهه همینطور شدم استرس خیلیی شدیدی دارم فقط صبحها یکم حالم بهتر ولی موقع غروب که میشه دیگ خیلی بده نمیدونم چبکار کنم منم خیلی ازشرایطم مث تو بود برا همین میدونم چی میگی مطمنم هیچکی درک نمیکنه چ میگی چون خودشون تو اون شرایط نیستن ..
سلام. وقت بخیر. من نزدیک به یک سال هست که احساس افسردگی دارم و اوایل یک پزشک عمومی بهم فلوکستین پیشنهاد کرد که خب تاثیر چندانی نداشت و همچنان احساس افسردگی دارم و حس میکنم شدیدتر شده. تست بک هم انجام دادم نمره ۳۸ شد و افسردگی شدید رو تشخیص داد. این حالت الان خودم رو نمیتونم اصلا تحمل کنم. میشه بگید که از کجا باید درمان رو آغاز کنم؟ پزشک عمومی یا روانپزشک؟ البته اینم بگم دلایل این حالت من با روانشناس قابل حل و درمان نیست و تاثیری نمیزاره.
درود بر شما دوست عزیز
به روانپزشک مراجعه کنید
سلام وقتتون بخیر
من فکر میکنم ثبات اخلاقی، تصمیم گیری، رفتاری ندارم از بچگی هیچ کاری رو نشده که به ثمر برسونم همه چیو نصفه نیمه رها کردم از همه چی زود خسته میشم احساس میکنم هیچی منو راضی نگه نمیداره و همین خلق و خو باعث دوری از اهدافم شده که نمیتونم هیچ اینده ای رو پیش رو تصور کنم الان که ۲۶ سالمه واقعا ناامیدم از همه چی مخصوصا خودم. چطوری باید درمان رو شروع کنم ممنون میشم اگه راهنمایی کنید
درود بر شما دوست عزیز
با این شماره هماهنگ کنید تا بررسی دقیق تری روی مشکل شما داشته باشم تا بتونم فرایند درمان مشکل تون را با کمک هم تعیین کنیم.
09109105010
سلام من حدود دو ساله ک ازدواج کردم بعد از دو سال نامزدی ک خانواده هامون باهم اختلاف پیدا کردند عروسی کردیم بعد از عروسی هم هنوز ناراحتیا جای خودشونن منم افسردگی گرفتم بخاطر مشکلات مالی و لجبازی خونواده ها ما در یک اتاق در خانه پدرشوهرم و بدون وسیله و جهیزیه زندگی میکنم الان با گذشت دو سال هیچ پیشرفتی نکردیم و من ب کل نا امید شدم از همه دوری میکنم مبادا ک کسی بیاد خونمون خیلی تنها و گوشه گیر شدم هرروز گریه میکنم فکرم خیلی خراب شده حتی اعتقاداتمو از دست دادم
سلام خسته نباشید. من فکر میکنم نزدیک شیش سال هست که برای مسائل بسیار کم اهمیت و غیر منطقی دچار اظطراب میشم. تا سال قبل خیلی به این موضوع اهمیت نمیدادم و تقریبا عادت کرده بودم به این استرس همیشگی اما یک شب بی دلیل به هیچ عنوان خوابم نبرد و از اون موقع شب های امتحان یا هر موقعی که استرس کاری رو دارم به هیچ عنوان خوابم نمیبره و ضربان قلبم مرتب بالاست. امسال اما اوضاع بدتر شده. من راستش کنکوری ام و داشتم با خودم فکر میکردم که اگر قبول نشم چه اتفاقی میفته و فکر کردن به همین مسئله باعث شد بدنم خواب بره و حرف زدن برام کمی سخت بشه.جدیدا خیلی پیش میاد که بی دلیل ضربان قلبم به شدت بره بالا و احساس اظطراب عجیبی بهم دست میده. علاوه بر این از پارسال احساس سرگیجه مداوم دارم و دکتر مغز و اعصاب هم نتونستن برای این سرگیجه دلیلی پیدا کنن. مواقعی که استرس کاری رو میگیرم چندین برابر این سرگیجه بدتر میشه و کامل چشمام سیاهی میره. من همون طور که گفتم کنکوری ام و میخوام این مشکل در سریع ترین زمان ممکن حل بشه. به نظرتون روانپزشک میتونن با دارو نوشتن کمکی بکنن؟
درود بر شما دوست عزیز
دارو می تونه باعث تسکین مشکل شما بشه اما چون تا کنکور زمان زیادی هست بهتره در کنار دارو درمانی روان درمانی هم داشته باشید. چون در نهایت دارو درمانی فقط اثر مسکن داره
ممنونم از شما
تقریبا از ۱۰ سال پیش این مشکل خلق و خو برام پیش اومده و قبل از اون هم استرس داشتم بخاطر شهرداری که هر وقت به منزل ما مراجعه میکردن کنتور آب یا برق رو قطع میکردن و من همیشه از این بابت استرس داشتم و در سن ۱۱ سالگی تا ۱۵سالگی هم از مادرم جدا شدم.
آقای دکتر یه دکتر خوب روانپزشک در کرج میتونین به بنده معرفی کنین
درود بر شما دوست عزیز متاسفانه از همکاران روانپزشک کسی را در کرج نمیشناسم
سلام وقت بخیر
بنده ۳۳ سالمه و متاسفانه بیشتر بخاطر مشکلات مالی دچار استرس و تغییر رفتار در خلق و خو ( اختلال شخصیت) میشم
بنده قبلا بخاطر این مورد به دکتر روانپزشک مراجعه کردم و ایشون به بنده اعلام کردن که دچار واسواس خفیف شدی و برام قرص سرترالین تجویز کرد و تا حدود یکسال( هر ۳ ماه یکبار) پیش ایشون مراجعه میکردم و بعد از اون هم به مدت ۲ سال خودم قرص میخوردم و دیگه به ایشون مراجعه نمیکردم و ۶ ماه پیش قرص خوردن رو متوقف کردم و متاسفانه چند روزی هست که مجددا دچار اختلال شدم و زمانی که میخوام به صحبت های دیگران بخندم بصورت مصنوعی میخندم و روی رفتارم تمرکز ندارم
به نظرتون این مورد قابل بهبودی کامل هست یا خیر؟
سپاسگزارم
درود بر شما دوست عزیز
برای اینکه بتونم پاسخ دقیق تری به سئوال تون بدم باید بررسی دقیق تری روی مشکل تون داشته باشم.
ریشه ها، علل و شدت وسواس تون باید بررسی بشه تا بر اساس اون بگم خدمت تون آیا قابل درمان هست یا نه
سلام وقت بخیر
بنده ۳۳ سالمه و متاسفانه بیشتر بخاطر مشکلات مالی دچار استرس و تغییر رفتار در خلق و خو ( اختلال شخصیت) میشم
بنده قبلا بخاطر این مورد به دکتر روانپزشک مراجعه کردم و ایشون به بنده اعلام کردن که دچار واسواس خفیف شدی و برام قرص سرترالین تجویز کرد و تا حدود یکسال( هر ۳ ماه یکبار) پیش ایشون مراجعه میکردم و بعد از اون هم به مدت ۲ سال خودم قرص میخوردم و دیگه به ایشون مراجعه نمیکردم و ۶ ماه پیش قرص خوردن رو متوقف کردم و متاسفانه چند روزی هست که مجددا دچار اختلال شدم و زمانی که میخوام به صحبت های دیگران بخندم بصورت مصنوعی میخندم و روی رفتارم تمرکز ندارم
به نظرتون این مورد قابل بهبودی کامل هست یا خیر؟
سپاسگزارم
درود بر شما دوست عزیز
دقیقا نمی تونم بگم مشکل تون قابل درمان هست یا نه باید بررسی بیشتری روی ریشه و عللش داشته باشم
سلام وقت بخیر
بنده ۳۳ سال سن دارم و آقا هستم و مشکلات مالی باعث استرس گرفتن بنده میشود و دچار اختلال شخصیتی میشم یعنی وقتی جلوی دیگران میخوام بخندم همش دارم به نحوه خندیدنم و این که چطور جلوه بدم که بصورت عادی مخندم فکر میکنم و تمرکز روی رفتار و برخورد عادی خودمو از دست میدم و همش بصورت مصنوعی رفتار میکنم یا میخندم.
و ۳ سال پیش مراجعه کردم به دکتر روانپزشک که به من اعلام کردن دچار وسواس خفیف شدی و برام قرص سرترالین تجویز کردن و من نزدیک یک سال (هر ۳ ماه یکبار) مراجعه داشتم ولی الان به مدت ۲ سالی هست که خودم قرص سرترالین تهیه میکردم و استفاده میکردم و تقریبا مشکل برطرف شده بود و به مدت ۶ ماهی بود مصرف قرص متوقف کردم که متاسفانه الان چند روزی هست که خلق و خو و رفتار به حالت قبل برگشته.
به نظرتون بنده باید چه اقدامی کنم و آیا این مشکل قابل برطرف شدن هست یا خیر؟
سپاسگزارم
سلام دکتر . بنده طی صحبت با یک نفر دیدگاه های پیوچ گرایانه پیدا کردم. به حدی که از جام دیگه نمیتونم بلند شم. تپش قلب دارم و هیچ چیزی در این دنیا دیگه به من لذت نمیده. استرس و اضطراب کشنده دارم و نمیتونم تحملش کنم. یک روانشناس بهم گفت که تو دچار نشخوار فکری و وسواس شدی. روانپزشک هم رفتم نظرش همین بود. گفت کسایی مثل تو که همش افکار ضد خدایی و به عبارتی در پیچ فلسفی هستی دچار نشخوار فکری و وسواس شدی. برام قرص الانزاپین و سرتارالین تجویز کرده هر کدون رو گفته روزی یک چهارم بخور. راستش ترسیدم بخورم تا اینکه بعد از مدت ها امروز یه بار خوردم. میترسم دکتر. این قرصها ضرر نداشته باشه. دکتر من از این جهنم فکری خارج میشم؟ زندگیم رو تباه کرده.
درود برشما دوست عزیز
برای درمان وسواس تون نیاز هست یا روان درمانی یا دارو درمانی را شروع کنید.
سلام،من مادر یک پسر ۱۹ ساله هستم که مشکل خودارضایی داره و به گفته خودش چند سالی هست که درگیرش شده و از این رفتاردرمانده شده،بسیار لاغر و قوز کرده و گوشه گیر و عصبی شده و تمام مدتی که در خانه هست را در اتاقش تنهایی میگذرونه و اجازه نمیده زیاد کسی به حریمش وارد بشه دستهاش کمی لرزش داره،قبلا چند سال خیلی وابسته به بازیهای کامپیوتری بود ولی یکباره آن را کنار گذاشت و تمام با گوشی مشغوله،برای کمک و درمانش باید به چه کسی مراجعه کنم؟ خواهش میکنم کمکم کنید
درود بر شما دوست عزیز
برای حل مشکل پسرتون به روانشناس مراجعه کنید
سلام و خدا قوت دکتر من سال ها قبل دانشجو شما بودم سمت میدان امام حسین دانشجوی پیام نور الان به صورت اتفاقی پیج شما رو دیدم خواستم عرض ادبی کرده باشم و خسته نباشید بگم به زحمت هایی که می کشید .
درود بر شما دوست عزیز
از لطف تون سپاسگزارم
امیدوارم خوب و خوش باشید
سلام دکتر وقتتون بخیر. من بخاطر مشکلاتی که توی گذشته م داشتم و میشه گفت ریشه در خانواده و دوران بچگی داره خیلی اذیتم. همیشه در حال مقایسه زندگی دیگران با خودمم. احساس میکنم نیاز به کسی دارم که همه چیز زندگیمو براش بگم. یا من کم آوردم یا واقعا بار مشکلات زیاده. دلم یه شنونده ی خوب میخواد. دلم یه چیزی مثل رعدوبرق یهویی میخواد ک همه خاطرات گذشتمو پاک کنه بره. کتاب زیاد میخونم خیلی هم روی انگیزه و مثبت اندیشیم دارم کار میکنم ولی بازم یه خلآ حس میکنم. روانپزشک میتونه کمکم کنه؟ احساس میکنم نیاز به یه آدم امین و مطمئن دارم که مشکلاتمو بهش بگم. احساس سنگینی میکنم خیلی. ممنون میشم پاسخ بدید
درود بر شما دوست عزیز
بهتره به روانشناس مراجعه کنید مشکل شما با روان درمانی قابل حل هست
سلام وقتتون بخیر من احساس افسردگی شدید دارم طوری ک میخوام اقدام ب خودکشی کنم احساس بی ارزشی و پوچی در زندگی دارم اوایل سعی داشتم با خوابیدن از مشکلاتم فرار کنم الان طوری شدم ک حتی دلم نمیخواد بخوابم فکر کنم غذا بخورم یا حذف بزنم گریه هم تسکینم نمیده هیچی دیگ تو این زندگی نمیخوام واقعا احساس بی ارزشی میکنم احساس بد بودن احساس ناراحتی و غم هیو کنترلی روی خودم یا رفتارم ندارم مدام دلم میخواد برم ی گوشه بشینم ک هیچ سرو صدایی نباشه هیچکس نباشه تنها باشم و گریه کنم ولی هر بارم ک اینجوری میکنم حالم بدتر میشه ب معنای واقعی تو زندگی من آوردم در حالی ک سنم کمه هیچ امید و انگیزه ای ندارم چندتا تست افسردگی اختلال شخصیتی پر کردم ک نشون داد افسردگی شدید دادم و مشکوک ب اختلال دو قطبی ام تروخدا راهنمایی کنید من باید چیکار کنم
سلام وقتتون بخیر
من توی ازمون bsds نمره ۴۰ گرفتم و مجازی این ازمونو دادم
خواستم بدونم شما ب این ازمون اعتقاد دارید؟
من ازمون mdq هم دادم و جوابش اومد امکان وجود اختلال
اگه نشونه های دو قطبی رو تو یکی از بستگان نزدیک یا خانوادم ببینم باید به روانپزشک مراجعه کنم؟
من تو سن نوجوانی هستم خواستم بدونم این مربوط به سنم میشه؟؟
ممنون میشم جواب بدید ♡
سلام وقتتون بخیر
عام، من توی ازمون bsds نمره ی ۴۰ گرفتم هرماه این کارو کردم شاید نمرش پایین تر بیاد هر دفعه یا ۴۰ بود یا دور و بر ۴۰
توی ازمون mdq هم نتیجه اومد امکان وجود بیماری
خواستم ازتون بپرسم شما به این ازمونها اعتقاد دارید؟
هردوش رو به صورت مجازی انجام دادم
لازمه که به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنم؟
ممنون میشم جواب بدید ♡ ♡ ♡
درود بر شما دوست عزیز
بهتره اول به روانشناس مراجعه کنید پس از بررسی علایم تون یک برنامه درمانی تدوین کنن و اگه نیاز به مراجعه به روان پزشک باشه ایشون به شما خواهند گفت
بهتره ببرمشون پیش روانشناس یا روانپزشک؟
درود بر شما دوست عزیز
اول به روانشناس مراجعه کنید
سلام خسته نباشید .من و نامزدم ۴ ساله باهم هستیم و به تازگی نامزد کردیم .ایشون ۲ سالی میشه که هر ماه دچار علائم افسردگی میشن همون (بیحالی تو فکر بودن و با کسی حرف نزدن سرد برخورد کردن ) و این یه هفته ای طول میکشه قبلا خیلی کم بود ولی تازگیا بیشتر شده و تو یه ماه دوبار اونجوری شدن. جوری که منو ناراحت میکنن در صورتی که ما به هم خیلی علاقه داریم و تو این مدت از من دور میشن . ایشون ۲۱ سالشونه .
سلام جناب من موقع استرس و ترس و اضطراب دست و پا عرق میکنه جوری که کامل خیس میشه لطفا راهنمای کنید.ممنون
درود بر شما دوست عزیز
باید علایم اضطراب شما درمان تا مشکل تعریق دست هاتون حل بشه
سلام.وقت بخیر
ما برای پسرمون که ۲ سال و سه ماهش هست از دوتا پزشک عمومی مشورت گرفتیم که میخایم از لحاظ روانشاسی از این به بعد زیر نظر باشه.هر دوشون یک نفر رو معرفی کردند که رولنپزشک هست.
ولی ما میخایم روان شناس باشه. چون با تعاریفی که شما کردین و اطلاعاتی که داریم باید به رواانشناس مراجعه کنیم نه روانپزشک!!!
حالا میخاستم نظر جنابعالی رو بدونم؟
سپاس
درود بر شما دوست عزیز
بله بهتره روانشناس باشه اما مهمتر از اون بهتر شما و همسرتون یک بررسی جامع تری روی خودتون داشته باشید چون معمولا والدین بیشترین اثر را روی شخصیت فرزندان دارن
سلام وقت بخیر.من بیشتر وقتا از همه چی و بیشتر از خودم عصبانیم.دوست دارم کله ی کسیو که ازش عصبانیم بکوبم به دیوار،من انقدر عصبانی میشم که قلبم درد میکنه و به شدت به همه چی فکر میکنم.استرس وحشتناکی یهو میاد سراغم و دیگه ول کن نیست.من چیکار کنم؟
درود بر شما دوست عزیز
روان درمانی می تونه بهتون کمک کنه احساسات درونی را تنظیم کنید.
سلام وقت بخیر بنده آقا و حدودا ۲۰ ساله هستم. چندسالی هست که به دختر خانومی که ۳ سال از من بزرگتر هست به شدت علاقه مند هستم و تمام فکرو ذکرم شده اون خانوم و امکان نداره در ثانیه ای بهشون فکر نکنم و متاسفانه بخاطر همین نتونستم درسم رو در دانشگاه ادامه بدم. از طرفی هم میدونم که این خانوم خیلی بیشتر از اختلاف سنی ۳ سالمون با من فرق داره و کاملا پخته و یک جورایی آدم حسابی هست وتنها برتری من نسبت به ایشون وضع مالیمون هست.چون رفت و آمد خانوادگی داریم میترسم حسمو بگم و ایشون از من خوشش نیاد و دیگه نتونم ببینمشون، خواهش میکنم کمکم کنید دارم دیوونه میشم
من خیلی هم به چیزای منفی فکرمیکنم و هیچ کاری منو خوشحال نمیکنه و تمرکزمو از دست دادم نمیتونم یک صفحه از کتاب های مورد علاقمو بخونم خیلی زود خسته میشم و کلافه ام و بیشتر اوقات گریه ام میگیره
سلام من ۱۸ سالمه و حدود ۶ماهی میشه که خیلی حساس شدم
صداهای بلند و شوخی ها و نو ر لامپ نمیتونم تحمل کنم
از چندبار صدازدن متنفرم و در کل دوست دارم تنها تو اتاقم باشم و کسی پیشم نیاد و برای فرار از همه اینا خیلی زیاد میخوابم،خوابم نمیاد اما برای اینکه بیدهر نباشم خیلی میخوابم
من باید چیکار کنم پیش روانشناس برم یا روان پزشک؟؟؟؟
ممنون میشم که کمک ام کنید
درود بر شما دوست عزیز
بهتره اول به روانپزشک مراجعه کنید تا کمی شدت نشانه ها در شما کمتر بشه بعد از گذشت یک ماه از مصرف دارو برای درمان مشکلات تون به روانشناس مراجعه کنید
دکتر امکان این که یک نفر بتونه هم در زمینه روان درمانی فعالیت داشته باشه و هم تخصص اعصاب و روان داشته باشه موجوده؟
در واقع در هردو حیطه فعالیت داشته باشه و عملا مریض رو از هر لحاظی بتونه درمان کنه…
باید هم روانشناسی بخونه (۴ سال) هم تخصص اعصاب و روان بگیره؟!
هیچ راهی وجود نداره که پس از ۶ سال عمومی و ۴ سال تخصص اعصاب و روان ، فرد بتونه در حیطه روان درمانی هم فعالیت داشته باشه؟
فقط راهش کنکور و خوندن مجدد و شروع از صفر برای لیسانس روانشناسیه؟
درود بر شما دوست عزیز
بله این امکان وجود داره و خیلی از روانپزشکان دوره های روان درمانی را هم طی می کنن و هم می تونن دارو درمانی انجام بدن و هم روان درمانی
سلام دکتر وقت شما بخیر
یه سوالی داشتم از شما که شاید نامربوط بنظر برسه.
بنده به رشته روانپزشکی خیلی علاقه دارم
که اولین دلیلش اینه که دوست دارم بازتاب این علم رو تو زندگی خودم ببینم.
اما اطرافیانم من رو دلسرد میکنن تا جایی که فکر میکنم شاید حق با اونا باشه
اغلب مردم حاضر نیستن به روح و روان خودشون بها بدن و همین باعث میشه این رشته تو شهرستان ها بازار کار چندانی نداشته باشه.
کلا مردم خیلی سخت میپذیرند که برای درمان مشکلشون نیازمند به یک روانشناس/روانپزشک هستن که دلایلی چون نداشتن توان مالی یا ترس از قضاوت نابجای اطرافیانشونه که مبادا برچسب روانی بودن روشون بخوره در ان میتونه دخیل باشه! یعنی یه جورایی هنوز جا نیفتاده…
از طرفی هم خیلی ها بهم میگن که ارزش نداره بعد از گذراندن این ۶ سال عمومی ، برای تخصص، اعصاب و روان رو انتخاب کنی چون یک روانشناس با ۴ سال الی ۶ سال درس خوندن وارد بازار کار میشه و مجوز مطب زدن خواهد داشت. از طرفی هم مراجعه کننده های یک روانشناس در اغلب موارد بیشتر از یک روانپزشکه چون اغلب مردم ترجیح میدن تو همون مراحل مقدماتی مشکلشون رو حل کنن که کار به قرص و دارو نکشه چون تاب نگرش منفی جامعه رو ندارن.
با وجود این اوصاف، امکانش هست از مزایا و معایب این رشته،
از چالش هایی که در این حرفه موجوده
و یا حتی بازار کار یک روانپزشک
و اینکه در چه حیطه هایی امکان فعالیت برای یک روانپزشک موجوده توضیحاتی بفرمایید
بی نهایت ممنونتون میشه اگه راهنماییم کنید
با تشکر از سایت خوب شما
درود بر شما دوست عزیز
روانشناس برای اینکه بتونه شروع به کار کنه حداقل ۶ سال و در حال حاضر که فارغ التحصیلان روانشناسی خیلی زیاد شدن معمولا تا دکتری باید ادامه تحصیل بده که تقریبا برابر با دوره پزشکی عمومی و روانپزشکی هست
سلام من مشکلم تمرکز نداشتن و خیال پردازی زیاد فکر کردن به چیزای جزئی و بی اهمیت در زمان طولانی. بی علاقگی به چیزایی که قبلا حالمو خوب میکرد و غم و ناراحتی هست. تست افسردگی دادم افسردگی خفیف دراومد. برم پیش روانشناس یا روانپزشک
درود بر شما دوست عزیز
به روانشناس مراجعه کنید
سلام وقت بخیر
میخواستم بپرسم کسی ک برای تشخیص گرایش جنسیش دچار سردرگمی شده باید ب روانشناس مراجعه کنه یا دکتر دیگه ای؟
درود بر شما دوست عزیز
برای بررسی بیشتر به روانشناس مراجعه کنه اما رای تصمیم تغییر جنسیت به هیچ عنوان روی نظر یک نفر (روانشناس یا روانپزشک)اکتفا نکنید.
با سلام
مردی ۴۴ ساله هستم
از دوران کودکی تا به حال فردی زود رنج ، پرخاشگر و آتشی مزاج بودم و هستم .
خشم انفجاری دارم و دریک آن بسیار عصبانی میشم و بارها با همسر و فرزندانم رفتار فیزیکی داشتم ( کتک زدن) که نیم ساعت بعد بسیار شرمنده و پشیمان میشم
قبلا وسواس عملی داشتم و قرص کلومپرامین و فلوکسیتین مصرف می کردم .
به تازگی به روانپزشک مراجعه کردم قرص فلوکسیتین ۲۰ (صبح و ظهر ) برام تجویز کردن .
همسرم و فرزندانم در کنارم احساس امنیت ندارند و همیشه مضطرب هستن .
واقعا از خودم بدم میاد و دوست دارم تغییر کنم.
اکثرا عصبانی هستم . وقتی کسی کلمه ای رو اشتباه میگه فوری گیر میدم و صحیحش رو بهش میگم !!!!!
در طول سال چندین بار نزاع خیابانی ( داخل خودرو و در اعتراض به وضعیت رانندگی مردم ) دارم.
خیلی سعی کردم بر خشمم غلبه کنم و بارها به خودم قول دادم که عصبانی نشم ولی نمیدونم چرا اون لحظه یادم میره !!
خواهش میکنم کمکم کنید خیلی از خودم بدم میاد و میدونم که خانواده ام در کنار من آرامش ندارند و فقط تحمل می کنند و این درد بزرگی ست برای من !!!
با سپاس
درود بر شما دوست عزیز
شما مشکل عدم کنترل تکانه دارید که باید مشخص بشه دلیل این مشکل چیه
با توجه به نوع دلیل مشکل تون روش های درمانی مختلفی براش وجود داره که برخی از اونها بیش از ۳۰ جلسه طول می کشه
اما حتما به روانپزشک تون مجددا مراجعه کنید و به ایشون بگید زود عصبانی میشید تا ایشون برای کنترل تکانه به شما دارو بدن
با سلام و وقت بخیر
لطفا
تعریف افسردگی
مشخصات و ویژگی های یک با تشکر
سلام وقت بخیر من چند سالی هست افسردگی دارم بعضی وقتها خیلی شدید میشه در حدی که نمیتونم تحمل کنم بعضی وقتها شدتش میاد پایین و روزمو عادی میگذرونم اما همچنان هستش و بسیار بسیار بیحال و کسل و خسته ام افسردگیم هم بدلیل مشکلات کودکی هست دچار اضطراب اجتماعی هم هستم و در کل چند ساله از هیچ کاری لذت نمیبرم و همیشه میترسم احساس گناه دارم بنظر شما به روانپزشک مراجعه کنم یا روانشناس ؟؟ و اینکه من یک جلسه با روانشناس صحبت کردم و مشکلات کودکی و اعتماد بنفس و اضطراب و همه چیو گفتم و فقط تو یک جلسه بمن گف کتاب بخون هرروز پیاده روی کن سعی کن از موقعیت هایی ک میترسی فرار نکنی خلاف تنبلیت عمل کن فکرای منفیو یادداشت کن برنامه ریزی کن همین بنظر شما این روانشناس خوبیه چون اونطور که من میخواستم ارامش نگرفتم و الان یه هفته گذشته و من حتی یک دونه از کارهایی که گفته رو انجام ندادم چون بسیار بی حوصله هستم و اصلا نمیتونم از جامم بزور پامیشم بنظر شما من توقعم زیاده یا اون روانشناس خوب نبوده؟؟ الان بین رونشناس و روانپزشک نمیدونم کدوم برام بهتره چون حتی روانشناس تکنیک میده نمیتونم عمل کنم .. ممنون میشم پاسخ بدید چون واقعا بلاتکلیفم
درود بر شما دوست عزیز
ایشون از روش درمان شناختی رفتاری برای حل مشکل شما دارن استفاده می کنن که برای بعضی افراد موثره و برای بعضی اثری نداره
ظاهرا انجام تکالیف درمانی برای شما سخته به همین دلیل این روش درمانی خیلی نمی تونه برای شما موثر باشه و از روش های درمانی دیگه بهتره استفاده بشه
از طرف دیگه چون شدت افسردگی تون هم بالاست بهتره در کنار روان درمانی به روانپزشک هم مراجعه کنید
توضیحات خیلی مختصر و مفید بود.با حدود ۱۰دقیقه مطالعه مطالبی گفته شد که باید ساعت ها کتاب خوند تا متوجه موضوع شد
تشکر
درود بر شما دوست عزیز، از لطف تون سپاسگزارم
سلام برای بیماری وسواس باید به روانپزشک مراجعه کرد یا روانشناس
درود بر شما دوست عزیز
بستگی به شدت و علل وسواس شما داره اما معمولا بهتره اول به روانشناس مراجعه کنید و در صورت نیاز روانشناس شما را به روانپزشک ارجاع میده
با سلام و وقت بخیر.
خواستم بدونم، فارغالتحصیلان روانشناسی بالینی وزارت بهداشت مثل دانشکده انستیتوی روانپزشکی تهران که محل کارشون در بیمارستان رسول اکرم هستش، آیا باید با روپوش سفید در بیمارستان فعالیت کنند یا خیر؟
با تشکر.
باسلام
من چند وقتی هست مشکل حافظه دارم. الان چن مدت هست که بیشتر هم شده. مثلا نمیتونم اسم هایی که قبلا بلد بودم رو به یاد بیارم یا میخوام یه حرفی رو بزنم بعد یادم میره چی میخواستم بگم یا جای وسایل رو نمیدونم کجا گذاشتم. یا مثلا سریال که میبینم این هفته یه قسمت میاد ، هفته بعد که قسمت جدید میاد باید یه کم نگاه کنم تا یادم یوفته داستان چی بوده . این رو درسم هم اثر گذاشته مثلا الان که داریم مجازی میخونیم صوتی رو که هفته پیش گوش کردم استاد ازم سوال میپرسه نمیتونم یاداوری کنم جواب بدم. یا توی امتحان به مشکل میخورم. من الان سال اول ارشد هستم بین کارشناسی و ارشدم ۲ سال فاصله بود . فکر میکنم از یک یا دوسال اخر کارشناسی شروع شده ولی اون موقع اینطوری نبود مثلا نهایت حرفی که به دوستام میزدم رو یادم میرفت .یه مقدار هم ترسو شدم با هر چیز کوچکی میترسم. هر صدای یهویی بیاد من جا میخورم و ضربان قلبم میره بالا . همیشه احساس میکنم قراره اتفاق بدی بیوفته. در حالت کلی خیلی استرس دارم مخصوصا موقع امتحان . قبلا استرسم به محض گرفتن ورقه تموم میشد،اما سال های اخر کارشناسی جوری شده بود که حتی نمیتونستم چیزی که خوندم رو بنویسم تو برگه و توی جلسه امتحان هم اگر برگه مو تموم میکردم نمیتونستم تا اخر جلسه بشینم، باید میرتم بیرون تا استرسم تموم میشد. الانم که اومدم ارشد باز بدتر شده و الان قبل امتحان باید یه قرص پروپرانول بخورم تا بتونم برم سر جلسه و بتونم توی جلسه بشینم! بعضی از علایم افسردگی رو هم دارم زود عصبانی میشم تمرکز ندارم.نکنه بیش فعالی دارم؟! ممنون میشم کمکم کنید. من باید به روانشناس مراجعه کنم یا روان پزشک؟ روان شناس باید چه تخصصی داشته باشه؟
درود برشما دوست عزیز
با توجه به نشانه هایی که گفتید بهتره به روانشناس مراجعه کنید. مسایل شما فعال نیازی به دارو درمانی نداره
ممنونم.روانشناسی که باید برم تو چه زمینه ای باید مهارت داشته باشه؟شناخت فردی کافیه یا اضطراب و اختلال یادگیری هم لازمه؟
درود بر شما دوست عزیز
فردی که به او مراجعه می کنید باید بر یک رویکرد درمانی تسلط و تجربه داشته باشه و تازه کار نباشه (اختلالات یادگیری معمولا حوزه کاری روانشناس کودک هست)
من افسردگی خیلی شدید با نمره ۴۵ هستم کجت برم بهتره
درود بر شما دوست عزیز
بستگی به علت افسردگی تون داره اگه مدتهاست درگیر افسردگی هستید (چندین سال) بهتره ابتدا به روانپزشک مراجعه کنید و بعد از یک ماه که داروها در شما اثر کرد به روانشناس مراجعه کنید. اما اگه افسردگی شما دلیل یا دلایل مشخصی داره بهتره به روانشناس مراحعه کنید.
سلام و درود به دکتر عزیز. بنده خانمی ۳۰ ساله هستم و ۲ سالی هست که ازدواج کردم. از هیچ چیز لذت نمی برم. دایم در حال عیب جویی از خودم و تمام شرایط زندگیم هستم. بسیار ایده آل به همه چیز می کنم و این به شدت سطح توقعم را بالا برده. بسیار ترسو هستم و با کوچکترین صدایی تپش قلب شدید می گیرم. ترس از زلزله، دزد و موضوعات مشابه… اینقدر بی حوصله هستم که حاضر نیستم اگر کسی حرفم را متوجه نشد دوباره تکرارش کنم و پرخاشگری می کنم. سال هاست که حس و حال خوبی ندارم، اغلب گریه می کنم…
اعتقادی به روانشناس ندارم. درست است که به روانپزشک مراجعه کنم؟
درود بر شما دوست عزیز
اصل درمان شما باید توسط روانشناس انجام بشه اما اگه شدت نشانه هاتون خیلی زیاده و از تحمل تون خارج شده بهتره در کنارش به روانپزشک هم مراجعه کنید
ممنون از پاسختون. اما هزینه مشاوره روانشناس اینقدر زیاده که بعد دو جلسه منصرف می شم.
من برای انتخاب رشته به نظر شماتجربی بردارم روانپزشکی بخونم یا انسانی تا روانشناسی ؟ منطورم این هست که کدوم بهتر هست
درود بر شما دوست عزیز بستگی هدف گذاری شما داره
روانپزشک بیشتر کارش تحویز دارو هست اما روانشناس روان درمانی یا اصطلاحا گفتار درمانی انجام میده بستگی داره شما کدام را بیشتر دوست داشته باشید.
روانپزشکی مسیر سختری نسبت به روانشناسی داره
سلام. قبلا به مشاوره مراجعه کردم از نظر روحی و ذهنی و همه موارد مشکلی ندارم.
اما چند ساله که مثلا مشغول انجام کاری هستم ناگهان حس میکنم جانوری… سایهای… چیزی به سرعت رد میشه ولی نگاه که میکنم چیزی نیست!! گاهی این دیدهای غیرواقعی بیشتر میشه.
باید به روانشناس مراجعه کنم یا روانپزشک؟!
ممنون از راهنماییتون
درود بر شما دوست عزیز
اگه این چیزهایی که حس می کنید براتون واقعی هستند و شدت شون زیاده بهتره و ربطی به شرایط روحی شما مثل میزان اضطراب تون نداره بهتره به روانپزشک مراجعه کنید.
سلام وقت بخیر بنده خوزستان هستم برای داداشم تماس میگیرم ۱۵ سالشه میخواستم ببینم میتونید به صورت تلفنی بهش مشاوره بدید خیلی ضروریه ممنون میشم جواب بدید اگه نیاز باشه تهران هم میارمش
درود بر شما دوست عزیز
بله امکان مشاوره تلفنی هم هست. لطفا با شماره ۰۹۱۰۹۱۰۵۰۱۰ هماهنگ بفرمایید.
سلام وقت بخیر
اقای دکتر من یک سالی هیت که خیلی گوشه گیر شدم و از حر ادمی حتی دوستام و خانوادم فراری بودم و دوست داشتم تنها باشم.
الان مشکلات فکریم دغدغه هام سبک شده و فهمیدم که چقدر خودمو از همه دور کردم
الان داخل جمع ها حضور دارم و همش در کنار خانوادمم و ولی نمی تونم باشون مثل قدیم سر شوخی رو باز کنم یا صمیمی حرف بزنم
نمی دونم باید چی کار کنم حس بدی دارم که چرا این مدت از خانوادم دوری کردم
درود بر شما دوست عزیز؛
دلیل گوشه گیری تون چی بوده؟ اتفاقی در زندگی تون رخ داده بوده؟
دلیل خاصی که نه قط دوست دلشتم تنها باشم و تحمل کسی کنارمکاقکاقعا برام سخت بود ولی تونستم اون دوره رو پشت سر بزارم ولی نمیتونم مثل صابق توی جمع ها حرف بزنم و معمولا ساکت میشینم فقط
برای حل مشکل تون باید روی وابستگی تون کار بشه حالا دو حالت داره یا کلا شخصیت وابسته ای دارید که باید روی حل این مساله کار بشه یا اینکه هنوز به این فرد دلبستگی دارید که باید روی اون کار کنید.
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت جناب دکتر بهشتیان
من دربیشتر زمینه ها احساس میکنم در جامعه خلاف جهت حرکت بیشتر آدمها حرکت میکنم
مثلا فردی را که وارد نانوایی میشود و پس از زیر و رو کردن نانها ، نان مورد نظرش را پیدا میکند
(بهداشتی)
فردی که با سرعت سر پیچ میپچد و انتظار دارد من از مسیرم منحرف شوم تا او سریع به مقصدش برسد
(رانندگی)
همکارانی که به خاطر نظم و وقت شناسی ام مگویند اخلاق خاصی دارم و سر پنج دقیقه مشکل ساز نشوم
(وقت شناسی)
مشکلات اساسی با همسرم به خاطر چشم و همچشمی ها و دهن بینی هایش در مورد مسایلی که در جامعه بصورت عرف درآمده است مثل داشتن بیشتر از یک بچه
و و و
بنابراین بیشتر اوقات با مردم درگیری لفظی و پرخاشگری دارم
نزدیکترین فرد زندگی ام یعنی همسرم میگوید مشکل از من است و نباید زیاد حساس باشم
حال میخواهم از شما بپرسم آیا مشکل از من است یا اطرافیان من؟
و اگر نیاز به اطلاعات دقیق برای پاسخ لازم است من به دکتر روانشناس مراجعه کنم یا روانپشزشک؟
درود بر شما دوست عزیز
در مواردی که گفتید مشکل از جامعه است اما نکته مهم این است که تنها فردی که ما می تونیم تغییر بدیم خودمون هست و روی دیگران تاثیری نمی تونیم داشته باشیم حالا اگه ما به خاطر رفتارهای غلط دیگران مدام بهم بریزیم باعث میشه که حال ما بد بشه.
به همین دلیل می تونم بگم چون نمیشه تاثیر چندانی روی رفتار دیگران گذاشت بهتره روی خودمون کار کنیم تا احساس بهتری داشته باشیم.
برای این موارد بهتره از روانشناس کمک بگیرید
ممنون از وقتی که برای سئوال من گذاشتید
سه سال پیش با همسرم به یک روانشناس مراجعه کرده بودم و ایشان پس از شنیدن صحبتهای ما گفتند که من نمیخواهم حق را به طرف مقابل بدهم و موضع میگیرم ، و من هم جواب دادم که شما با دلایل منطقی بگو که چرا تصمیم و خواسته من اشتباه است ، که ایشان جوابی نداشتند و فقط میگفتند که شما نمیخواهید حرف مرا قبول کنید
من دیروز بهمراه همسرم به یک روانپزشک مراجعه کردم و ایشان گفتند که من به خاطر فشارهای جامعه و خانواده دیگر از زندگی لذت نمیبرم و با تجویز قرص خواست تا بصورت مصنوعی هورمون شادی در مغزم ترشح شود
بنابراین سئوال اصلی من همچنان پابرجاست که چرا به جای اصلاح جامعه من باید خودم را اصلاح یا تطبیق دهم؟
درود بر شما دوست عزیز
اگر به جای تغییر خودتون می خواهید کار سخت تر را انتخاب کنید وجامعه را تغییر بدید بسم الله
سلام جناب دکتر خسته نباشید . من ی مشکلی دارم اونم اینکه نمیتونم فراموش کنم . من یکنفرو بیش از اندازه دوس دارم . و این داره اذیتم میکنه نمیتونم بهش فکر نکنم نمیتونم بیخیال باشم چ کار باید بکنم . برم پیش روانشناس یا روانپزشک ؟؟؟؟
درود بر شما دوست عزیز
شما دچار سوگ حل نشده هستید، دو حالتی که معمولا سوگ حل نشده زیاد اتفاق می افته یکی مرگ عزیزی هست و مورد دیگه شکست عشقی هست.
مراجعه به روانشناس می تونه برای حل این مشکل بهتون کمک کنه
البته باید به روانشناسی مراجعه کنید که دلیل وابستگی شما به ایشون را شناسایی و حل کنه چون معمولا وابستگی شدید ریشه در مسایل دیگه داره
سلام.وقت بخیر استاد.
استاد ببخشید یک سوال داشتم
رشته ی روانپزشکی به نظرتون اینده ی خوبی داره؟
اخه خودتون بهتر میدونید مردم ایران نسبت به رفتن پیش روانپزشک یک گار خاصی دارن
درود بر شما دوست عزیز
نسبت به گذشته شرایط خیلی بهتر شده به خصوص در کلان شهرها شرایط مناسب تر هست. و افرد جامعه گارد کمتری برای مراجعه به روانپزشک دارن
اما در کل بستگی به علاقه شما داره اگه به این رشته نسبت به سایر تخصص های رشته پزشکی علاقه مند هستید حتما می تونید در اون موفق باشید.
سلام اقلی دکتر.ببخشید من امسال باید انتخاب رشته کنم من به شغل روانشناسی علاقه دارم.ولی توی مطالعاتی که کردم فهمیدم که باید رشته ی انسانی را انتخاب کنم.
میخواستم ببینم از رشته ی تجربی و دادن کنکور تجربی نمیشه رفت داخل این رشته؟چون بیم دارم که برم انسانی و روانپزشی در نیام و چون تجربی نرفتم نتونم هیچ رشته ی پزشکیه دیکه ای انتخاب کنن.ممنون میشم راهنماییم کنید🙂
درود بر شما دوست عزیز
هم از رشته انسانی و هم تجربی می تونید روانشناسی را انتخاب کنید. روانشناسی جزو رشته هایی هست که از هر دو گرایش دانشجو می پذیره
با سلام و وقت بخیر
من و همسرم ۳۱ و ۳۳ سالمونه و ۵ سال ازدواج کردیم و ۱۰ سال هم با هم دوست بودیم. خیلی همو دوست داریم و اغلب باهم روابط عاطفی خوبی داریم. انقدر خوبیم که واقعا زندگی بدون هم برامون تقریبا غیر ممکنه. ولی وقتی سر یک مساله به مشکل میخوریم چنان با هم درگیر میشیم که به زدو خورد شدید میکشه و همیشه همه باخبر میشن و تو اون لحظه درگیری از هم متنفر میشیم. دیگه خیلی شرایط سخت شده و واقعا آبرومون رفته. بعد از دعوا از کارمون و اینگه نتونستیم خودمونو کنترل کنیم پشیمون میشیم. انگار هر ۳ یا ۴ ماه باید یک دعوای شدید بکنیم.میشه کمکمون کنید. چه طور کاری کنیم که به این مرحله نرسیم؟ واقعا داریم پیر و داغون میشیم
درود بر شما دعواهای شدید به این شکل و در کنار اون رابطه عاطفی خوب در سایر شرایط می تونه دلایل مختلفی داشته باشه.
معمولا از کوره در رفتن ، خشم بیش از اندازه و زد و خورد در زندگی مشترک حزو علایم خطر در زندگی مشترک هست. باید مساله شما دقیقا بررسی بشه که دلیل رخ دادن این نوع درگیری ها چی هست.
می تونه ریشه در مسایل جدی تر در دو طرف داشته باشه بهتره حتما به روانشناس مراجعه کنید.
ممنون جناب دکتر
سلام من می خواهم روانپزشک شوم اما خودم هم سابقه بیماری روحی داشته ام.آیا با این گذشته امکانش هست این شغل برای من مناسب باشد؟
درود بر شما دوست عزیز
بستگی به اختلالی که داشتید و شدتش داره
مشکلات موقت روحی نمی تونه مانع رسیدن شما به هدف تون بشه
سلام ،وقت بخیر
پدری دارم ۶۲ ساله که متاسفانه دچار بدبینی نسبت به اطرافیان هست و همه رو مورد انتقاد قرار میده و از همه ایراد می گیره،و اگر هم در این ضمینه مخالفتی یا دفاعیه ای از جانب طرف مقابل یا حتی ما از خودمون یا اون شخص مورد نظرش دفاع کنیم و منکر برداشتهای اشتباهش بشیم ،شروع به پرخاشگری کرده و نهایتا بعضی مواقع خونه رو برای چند روز ترک میکنه ،لطفا راهنمایی بفرمایید چه راه درمانی پیشنهاد میدید،با تشکر
درود بر شما دوست عزیز بدبینی پدر شما دلایل مختلف و علامت اختلالات متفاوتی می تونه باشه.
ممکنه علایم پارانویید باشه که در این صورت حتما باید تحت نظر روانپزشک درمان بشن. به خصوص اینکه می گید حرف هیچ کسی را قبول نمی کنه و فقط معتقده نظر خودش درسته
البته می تونه علامت افسردگی هم باشه که چون دیگران به نظرشون توجهی نمی کنن اینطور واکنش نشون میدن.
اگر هم که سالهاست این مشکل را دارن که احتمالا به اختلال شخصیت پارانویید مبتلا هستن
سلام خسته نباشید،من دنبال روانشناس خوب در نیشابور میگردم، میشه بهم معرفی کنید لطفا….ی ماهه که دنبال روانشناسم
درود بر شما دوست عزیز
متاسفانه از همکاران در نیشابور کسی را نمی شناسم. البته اگه درمانگر مطمئن و متبحری هم در شهر دیگه می شناسید می تونید جلسات آنلاین با ایشون داشته باشید.
سلام و درود بر شما اقای دکتر
شغل ما دامداری هست ، پدر من خیلی خیلی زود عصبی میشه بعد عصبانیت هم شروع میکنه به زدن گاو ها مثال : اگر گاوی از بندش باز بشه ، پدرم دیگه دنبال راه اسان نمیگرده برای بستن حیوان ، زود شروع به زدن و فحش و ناسزا و نفرین میکنه . اگر هم بخواهیم کمک کنیم یا راهی بهش پیشنهاد دهیم شروع به فحش دادن به خود ما پیکنه ، پدر من از قبل هم پرخاشگر بود ولی از وقتی که وارد این شغل شدیم شدت یافته الان دیگه یک روز خوش همراه خنده و خوشی نداریم هر روز اینجوری اوقات تلخی داریم . راهکار چی هست ما باید پیش روانپزشک بریم یا روانشناس .
درود بر شما دوست عزیز
با توجه به توضیحات شما شدت خشم پدر زیاده به خصوص که همراه با زدن همراه هست. معمولا حل این مشکل از طریق روان درمانی زمان بر هست اما دارو می تونه ایشون راسریع آروم کنه. اگه در برابر مصرف دارو گارد ندارن بهتره به روانپزشک مراجعه کنید.
سلام از پاسخگویی شما خیلی متشکرم . اگر از طریق روانپزشکان دارو های تسکین اعصاب تجویز شود ، این دارو ها سو تاثیرات یا وابستگی دارند ؟
نه معمولا وابستگی شدید ایجاد نمی کنه اما نباید یک دفعه مصرف دارو قطع بشه
ممنونم از پاسخ شما ، ایا دارو های وابستگی و اعتیاد ندارند ؟ د اینکه جون شرایط شغلیوجوری هست که باید سخت کار بشه ، در کار و شغل تداخلی ایجاد نمیکنه دارو ها ؟
تصمیم به خودکشی گرفتم
سلام .من مشاوره میخواستم برای اینکه مرددم از همسره معتادم که مصرف کننده شیشه هست جدا بشم یانه.
ایا کسانیک مصرف شیشه دارن به روش ترک اجباری میتونند ترک کنند یا نه؟
من دو فرزند دارم ک نمیدونم بخاطره اونا بمونم یا بخاطره اونا جدا بشم.
سلام خسته نباشین
من حدودا از ماه اسفند همیشه حس غمگین بودن دارم و هیچی حالم رو خوب نمیکنه و ذوق نمیکنم . همه چی خیلی بهم ریختس .. کلی از درس هام عقب افتادم و حتی یه حموم رفتن ساده ام واسم سخته و حوصله ندارم ، تو بدنم حس سنگینی ای دارم و همش دوست دارم دراز بکشم و خستم!
کمتر از گذشته غذا میخورم و زیاد میخوابم یا خیلی کم مثلا از ساعت ۷ الی ۸ صبح میخوابم تا ۶و ۷ عصر یا بعضی وقتا ۷ که میخوابم ۱۰ بیدار میشم و دیگه خوابم نمیبره ، حدودا ۱ ماه پیش ۲ بار تو خواب راه رفتم و صبحش چیزی یادم نمیومد! خیلی ترسناک بود واسم و برای اینکه می ترسیدم بازم تو خواب راه برم نمی خوابیدم تا بقیه بیدار شن و مراقب باشن .
گریه کردن کار همیشه ام بود از اسفند ولی دو هفته ای هستش که گریه ام نمیگیره نمیتونم گریه کنم و بیشتر عصبی میشم ! با خانوادم راجب این مشکلات حرف زدم ولی اونا جوری رفتار میکنن که انگار عادی عه و مشکلی نیست سعی میکنن نادیده بگیرن !
بعضی وقتا یهو استرسی میشم و قلبم تند میزنه و یکم کف دستام عرق میکنه درحالی که دلیلش رو نمیدونم و وقتی به مامانم گفتم با داد بهم گفت استرس چی ؟ چته ؟؟
میدونین من قبلا یک یا دو بار پیش مامانم گریه کردم بدون دلیل و اون بهم گفت روانی! (:
وقتی بچه بودم بابام میگفت حق ندارم گریه کنم چون گریه مال ادم های ضعیفه . چرا؟ فقط ادم های ضعیفه گریه میکنن؟؟
من فقط درد دارم.. هیچ کس نمیفهمه!
۱ سال پیش عموی مامانم به سینه هام دست زد و من به هیچکس نگفتم! نمیتونستم بگم! انقدر شوکه بودم که و فقط سعی کردم نادیده بگیرم ولی از ذهنم پاک نمیشه! حس کثیف بودن دارم .. من حتی وقتایی که با بابام تو خونه تنهام ام میترسم ! اعتمادم شکسته شده منظورم رو میفهمین؟؟ ۲ سال پیش تو خانواده امون یه دعوای اساسی داشتیم تو خانواده مادر ایم و کل خانواده بهم ریخت.. همه چی حالم رو بهم میزنه !
دیگه نمیدونم باید چیکار کنم .. با بهترین دوستم ام به تازگی قطع رابطه کردم ..
من فرزند اول و نوه ی اول توی هر دو تا خانواده پدر و مادرم هستم و به معنای واقعی تنهام.. (:
لطفا .. خواهش میکنم بگین چیکار کنم .. دیگه خسته شدم .. باید کجا برم ؟ به کی بگم ؟؟ از کی کمک بخوام ؟
عزیزم پیش روانشناس رفتی؟
سلام وقت بخیر
من یه دختر ۲۰ سالم که تقریبا دو ساله شدیدا تحت تاثیره حملات میگرنم، یک سالو نیمه که برای کنترل میگرن پزشکای مختلف دارو های مختلف تجویز کردن، فاصله ی حملات میگرنم خیلی زیاد تر شده ولی شدتش هم بیشتر شده، هر شب کابوس میبینم و با هر صدایی سریعا از خواب میپرم، جدیدا حتی نمیفهمم کی خوابم کی بیدار… در این شرایط باید به روانشناس مراجعه کنم یا روانپزشک
درود برشما دوست عزیز
مشکل میگرن شما عصبی هست و اگه به روانپزشک مراجعه کنید فقط با دارو باعث تسکین سر درد های شما میشه و اون را درمان نمی کنه.
تا زمانی که ریشه و دلیل عصبی میگرنتون را حل نکنید این مشکل با شما خواهد بود.
درمان میگرن فقط از طریق درمان های روانپویشی امکان پذیره. به یک روانشناسی که به رویکرد روانپوشی مسلط هست برای درمان مشکلتون مراجعه کنید.
حسینعلی
با سلام و خسته نباشید خدمت اقای دکتر بهشتیان.من از بچگی برای درس خواندن و انجام امور خود تمرکز نداشتم و بسیار خیال پردازی میکردم.با مراجعه به روانپزشک ۱۰ سال قرص های آ سرترالین و کلومیپرمین وریسپریدون خوردم اما اصلا بهتر نشدم.بعد از ۱۰ سال مصرف دارو، خودسرانه دارو راقطع کردم و این قطعی هم تاثیر چندانی بر من نداشت اما مشکلات من اعم از 1_عدم تمرکز در انجام کارها و مطالعه و هم چنین عدم به پایان رسانیدن کارها در سر وقت.2_استرس زیاد و وجود تنش در عضلات و ماهیچه ها واستخوان فک.3_وجود افکار منفی از گذشته.
پس از ۶ ماه عدم مصرف دارو به روانشناس مراجعه کردم وپس از جلسات متعدد مشکل افکار منفی گذشته کاهش یافت اما دو مشکل دیگرپا برجا است.پس از گرفتن نوار مغزی به متخصص مغز و اعصاب مراجعه کردم وتشخیص سالم بودن مغز بود.لطفا راهنمایی کنید که به چه متخصصی مرجعه نمایم.با تشکر فراوان از راهنمایی شما.
سلام.خسته نباشید من الان چند سال هست که هر شب و روز با فکر یه نفر دارم زندگی میکنم کارم مدام گریه هستش اصلا نمیتونم کار های روزمرگیمو انجام بدم من خیلی فداکاری و از خود گذشتگی کردم فک میکردم همه متوجه میشن که من به خاطر اونا از خودم میگذرم الان اصلا فهمیدم هیشکی براش نیست که من زندگیمو به خاطر اونا نابود کردم بعضی وقتا حس خودکشی بهم دست میده.من باید چیکار کنم هر وقت هم میخوام با خانوادم صحبت کنم میگن اگه دوست داشتی میکردی الکی نگو فداکاری
درود بر شما برای حل مشکل تون اقدامی تا حالا کردید؟
سلام .
من بین روانشناسی و روان پزشکی تو شکم، من استعداد خوبی در درک انسانها ارتباط با آنها و علاقه خیلی زیادی به کشف عملکرد مغز و درسترش ناخودآگاه دارم، از بچگی دوست داشتم که روانشناس بشم اما خب الان در ترکیه زندگی میکنم و مردم اینجا خیلی عجیبن، مثلا تو ایران قبل از اینکه بریم پیش روانپزشک میریم پیش روانشناس و در حالت حاد بودن مشکل به روانپزشک معرفی میشیم، اما اینجا تماما برعکسشه، یعنی همه دونسته و ندونسته اولین کاری که میکنن پیش روانپزشک رفتنه، بنظر شما با توجه به شرایط و علایقم من باید کدومشو انتخاب کنم؟
سلام و درود بر شما دوست عزیز
روانپزشکی بیشتر هدفش شناسایی علایم و نشانه های بیماری و تجویز دارو هست. اما روانشناس پس از تشخیص مشکل مراجع هدفش انجام روان درمانی هست. به عبارت دیگه روانپزشک بیشتر بر تشخیص درست و درمان به کمک دارو تمرکز داره اما روانشناس تمرکز اصلیش بر فرایند درمان هست. بستگی داره شما به کدوم یک زا این دو مسیر علاقه داشته باشید.
سلام .
من چند وقتی است که احساس افسردگی شدید می کنم و هر روزه استرس زیادی رو تحمل می کنم . برای درمان باید به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنم ؟
سلام به شما دوست عزیز
بستگی به شدت و علت افسردگی و استرس تون داره. برای ریشه یابی مشکل بهتره به روانشناس مراجعه کنید. معمولا اگه شدت افسردگی و استرس تون خیلی شدید و غیرقابل کنترل باشه بهتره در کنار روان درمانی مدتی هم تحت نظر روانپزشک دارو مصرف کنید.
باسلام من در بار ارز بین الملل فعالیت دارم که کار بسیار پیچیده و دقیقی است همه ابزارها ودرک کلی بازار و مهارت لازم را فرا گرفته ام مشکل اساسی من عوامل بیرونی و ذهنی من است که در کارم اختلا ایجاد میکند میتوانید در این خصوص راهنمایی بفرمایید به کدام متخصص مراجعه کنم با تشکر
درود بر شما دوست عزیز
برای حل مشکلتون بهتره به روانشناس مراجعه کنید. روانشناس می تونه به شما مهارتهایی آموزش بده که ذهن تون را آرام کنید و در صورت نیاز علل اثر گذاری زیاد عوامل بیرونی روی شما را بررسی و رفع بکنه
سلام
ببخشید نمیشه هم روانشناس بود هم روانپزشک
یا اگه روانپزشک شی دوره روانشناسی نمیبینی
سلام و درود بر شما
بله می تونید هر دو رشته را بخونید و هر دو مدرک را داشته باشید.
یا می تونید مدرک روانپزشکی را بگیرید و در کنارش دوره های روان درمانی را هم طی کنید تا بتونید کار روان درمانی هم انجام بدید
سلام دکتر عزیز
بنده چند ماهی هست که فقط بعد از ظهرها حالم بد میشه لرز میکنم ، آشفته میشم ، ضربان قلبم بالا میره، نفس تنگی و سوزش سر دل میگیرم
حتی موقع شادی هم یهو امکان داره اینجوری بشم
نوار مغز دادم گفتن استرست بالاست
اما نمیدونم چرا فقط بیشتر شبها اینجوری میشم و وقتی میخوابم صبحش حالم خوبه خوب میشه
ممنون میشم راهتمایی بفرمایید
سلام وقت شما بخیر
اقای دکترمن احساس ناامیدی میکنم هیچ چیزی خوشحالم نمیکند کمبودی هم ندارم فقط خونه را عوض کردم ولی بعضی مواقع شدت فکرم طوری هست که احساس میکنم داره به قفسه سینه ام فشار میادعلی الخصوص صبح ساعت ۷.۸ خیلی شدیدتر میشه
حالا میخوام بدونم روانپرشک تاثیری داره.
ممنون
درود بر شما دوست عزیز، فشار روی قفسه سینه نشانه اضطراب هست که باید مشخص بشه دلیل اون چیه. از اون جایی که می گید در زندگی مشکل خاصی ندارید احتمالا جابجایی خونه یک ترس ناخودآگاه را در شما فعال کرده که باید علتش بررسی بشه
مراجعه به روانپزشک می تونه به صورت موقتی مساله شما را حل کنه اما برای ریشه یابی و حل مشکلتون بهتره به روانشناس تحلیلی مراجعه کنید
سلام روز بخیر.من و همسرم صاحب دو فرزند هستیم که بعد از تولد فرزند دوم که لب شکری بود سختی های زیادی در زندگی کشیدیم. متاسفانه همسرم چه از زمانی که فرزند دومم رو باردار بود که بهش گفتن فرزندت لب شکری هست وبعد از به دنیا امدنش مراحل درمان رو پیش گرفتیم اعصابش بشدت ضعیف شده. تا جایی که برای خوشحال کردنش هرکاری که میکنم ولی با یه ایرادی که میگره ورق بر میگرده.مثلا به خونه پدر ومادرم برای تولد فرزندم رفیتم هرکاری کردم اسباب خوشحالیش محیا بشه اما بعد از برگشتن متاسفانه ناراحتی کرد.تا جایی که خودم وسواس گرفتم که هرجا هستیم ایا کاری که میکنم باعث خوشحالیشه یا ناراحتیش.ایا به نظر شما به روانپزشک مراجعه کنیم یا روانشناس.با تشکر از شما
سلام و درود بر شما دوست عزیز؛
به نظر می رسه همسر شما نتونسته با شرایط جدید پیش اومده کنار بیاد و اصطلاحا مشکل سازگاری پیدا کردن.
و همین مساله برخی از علایم افسردگی را هم در ایشون فعال کرده
اگه قبل از تولد فرزندتون مشکل خاصی نداشتن و بعد از تولد این مشکلات ایجاد شده بهتره به روانشناس مراجعه کنید.
سلام خسته نباشین
من حدودا از ماه اسفند همیشه حس غمگین بودن دارم و هیچی حالم رو خوب نمیکنه و ذوق نمیکنم . همه چی خیلی بهم ریختس .. کلی از درس هام عقب افتادم و حتی یه حموم رفتن ساده ام واسم سخته و حوصله ندارم ، تو بدنم حس سنگینی ای دارم و همش دوست دارم دراز بکشم و خستم!
کمتر از گذشته غذا میخورم و زیاد میخوابم یا خیلی کم مثلا از ساعت ۷ الی ۸ صبح میخوابم تا ۶و ۷ عصر یا بعضی وقتا ۷ که میخوابم ۱۰ بیدار میشم و دیگه خوابم نمیبره ، حدودا ۱ ماه پیش ۲ بار تو خواب راه رفتم و صبحش چیزی یادم نمیومد! خیلی ترسناک بود واسم و برای اینکه می ترسیدم بازم تو خواب راه برم نمی خوابیدم تا بقیه بیدار شن و مراقب باشن .
گریه کردن کار همیشه ام بود از اسفند ولی دو هفته ای هستش که گریه ام نمیگیره نمیتونم گریه کنم و بیشتر عصبی میشم ! با خانوادم راجب این مشکلات حرف زدم ولی اونا جوری رفتار میکنن که انگار عادی عه و مشکلی نیست سعی میکنن نادیده بگیرن !
بعضی وقتا یهو استرسی میشم و قلبم تند میزنه و یکم کف دستام عرق میکنه درحالی که دلیلش رو نمیدونم و وقتی به مامانم گفتم با داد بهم گفت استرس چی ؟ چته ؟؟
میدونین من قبلا یک یا دو بار پیش مامانم گریه کردم بدون دلیل و اون بهم گفت روانی! (:
وقتی بچه بودم بابام میگفت حق ندارم گریه کنم چون گریه مال ادم های ضعیفه . چرا؟ فقط ادم های ضعیفه گریه میکنن؟؟
من فقط درد دارم.. هیچ کس نمیفهمه!
۱ سال پیش عموی مامانم به سینه هام دست زد و من به هیچکس نگفتم! نمیتونستم بگم! انقدر شوکه بودم که و فقط سعی کردم نادیده بگیرم ولی از ذهنم پاک نمیشه! حس کثیف بودن دارم .. من حتی وقتایی که با بابام تو خونه تنهام ام میترسم ! اعتمادم شکسته شده منظورم رو میفهمین؟؟ ۲ سال پیش تو خانواده امون یه دعوای اساسی داشتیم تو خانواده مادر ایم و کل خانواده بهم ریخت.. همه چی حالم رو بهم میزنه !
دیگه نمیدونم باید چیکار کنم .. با بهترین دوستم ام به تازگی قطع رابطه کردم ..
من فرزند اول و نوه ی اول توی هر دو تا خانواده پدر و مادرم هستم و به معنای واقعی تنهام.. (:
لطفا .. خواهش میکنم بگین چیکار کنم .. دیگه خسته شدم .. باید کجا برم ؟ به کی بگم ؟؟ از کی کمک بخوام ؟
سلام به شما دوست عزیز
حالت ها و علایم شما نشون میده چقدر از درون تحت فشار هستید و متاسفانه عدم همراهی و درک خانواده هم مشکل شما را بیشتر کرده. شما علایم اضطرابی شدید دارید.
اگه می خواهید به طور اساسی مشکل تون را حل کنید که بهتره از یک روان درمانگر کمک بگیرید اما اگه امکان مراجعه ندارید بفرمایید تا کتاب بهتون معرفی کنم
سلام می خواستم بپرسم کسی که تا ناراحت , عصبی یا نگران بشه یا اصلا اوضاع و شرایط یه ذره بهم بخوره کلا اشتهاش رو از دست میده و در حالت عادی هم کم غذا می خوره ولی ریشه کم اشتهاییش کاملا حال روحیشه یعنی در جمع مثبت مثلا با دوستانش خوب غذا می خوره جاق میشه ,باید بره روانشناس یا روانپزشک؟ چون تا همیشه که اوضاع و احوال مثبت نیست بلاخره زندگی روزمره درگیری خودشو داره
هیچ بیماری فیزیکی نداره و تمام ازمایشاتش سالمه اعم از تیرویید و… فقط بسیار لاغر شده برای کم خوردن یا نخوردن مداوم
سلام و درود بر شما دوست عزیز
به نظر میرسه مشکلات خوردن شما عصبی باشه و برای حل این مشکل نیاز به مراجعه به روانشناس دارید.روانشناس می تونه به شما کمک کنه ریشه این مشکلات را شناسایی و حل کنید تا به صورت غیر مستقیم روی تغذیه و خوردن شما اثر نذاره.
سلام. وقتتون به خیر
دانشجو هستم و شاغل. تقریبا یک سالی هست که حال مساعدی ندارم و بی قرارم. این توصیفی هست که دیگران در مورد من دارند؛ حتی دقیق تر این که از شخصیت درون گرای خودم به شدت فاصله گرفته ام. آستانه تحملم پایین اومده و میشه گفت انگیزه ای برای ادامه راه ندارم. البته واقف هستم که دلیل این حال، اتفاق ناخوشایندی هست که در گذشته برای من پیش اومده. منتها مسئله ای که هست صحبت کردن کمکی به حال فعلی من نمیکنه و یا شاید من تمایلی برای حرف زدن ندارم.
با این اوصاف شما همچنان صلاح رو در این میدونید که باید به روان شناس مراجعه کرد؟ و یا روان پزشک؟
سلام و درود بر شما
تست افسردگی بک را در سایت تکمیل کنید اگه نمرتون شدید بود بهتره اول به روانپزشک مراجعه کنید تا کمی خلقتون بالا بیاد اما یادتون باشه دارو حال شما را خوب نمی کنه مگه اینکه مشکل شما دلیل ژنتیکی یا فیزیولوژیک داشته باشه
گام بعدی اینه که مشخص بشه دلیل این حال فعلی شما چیه و در یک سال اخیر چه اتفاقی افتاده که روحیتون را خراب کرده که روانشناس می تونه در این زمینه به شما کمک کنه
پس حتما در کنار مراجعه به روانپزشک به روانشناس هم مراجعه کنید
سلام خسته نباشید من ی پسر ۱۱ ساله دارم دو سال پیش همسرم فوت شد حدود یک ماه هست ازدواج مجدد کردم پسرم قبلا هم خیلی پرخاشگر بود اما الان خیلی خیلی بیشتر شده مدام بهانه میگیره یعنی از لحظه ای ک بیدارمیشه بهانهای مختلف میگیره تا شب ک بخوابه تو رو خدا کمکم کنین دلمنمیخواد زندگی مجددم از هم بپاشه
سلام و درود بر شما، احتمالا دلیل این رفتارها مشکل در ارتباط با شما یا همسرتون هست. بهتره به روانشناس کودک مراجعه کنید تا با پسرتون صحبت کنه و ریشه این رفتارها را شناسایی کنه و به شما توصیه های برای اصلاح رفتارهای خودتون یا همسرتون بده
سلام اقاي دكتر
خواهش ميكنم كمكم كنيد
من فكركنم دارم افسردع ميشم
همش گريه ميكنم و هيچي خوشحالم نميكنه
حوصلع هيچكسو ندارم وقتي عصبي ميشم همش بي احترامي ميكنم
وخيلي زود عصبي ميشم
اححساس تنهايي و بي كسي ميكنم
به همه بدبينم و حساس
من بايد پيش دكتربرم؟؟
بابد چيكاركنم؟
سلام و درود بر شما
اول باید دلیل و طول مدت این نشانه ها مشخص بشه. بهتره اول به روانشناس مراجعه کنید تا این مسایل را بررسی کنه روانشناس اگه تشخیص بده که شدت افسردگی تون زیاد یا دلیل فیزیولوژیک داره حتما به روانپزشک هم ارجاع تون می ده
سلام.احساس عدم اعتمادبه نفس دارم.نمی توانم درجمع به شکل مناسب ابرازوجودکنم.اضطراب اجتماعی دارم مثلا اگربخواهم جلوی سالن عکس بگیرم دستانم می لرزد.تنهایی رابیشتردوست دارم مگراینکه بامعدوددوستان نزدیکم باشم.درباره ظاهر خودم هم بعضی مواقع احساس خوبی ندارم به خصوص اگربه آن فکرکنم.روحیه خاصی دارم مثلا بعضی مواقع خیلی زوداحساسات امیدوارانه ای پیدا می کنم وبعضی مواقع حتی کوچکترین حرف یاانتقادمراآشفته وناامیدمی کنداگرچه احساسات مثبت به مراتب بیشترازاحساسات منفی ام هستند.ازکودکی کمروبودم.وسواس هم دارم که باخواندن کتاب تاحدی آنراکنترل کرده ام.احتمالا منشامشکلات من ژنتیکی است.به نظرشماچاره چیست
سلام و درود بر شما؛ مشکل شما به نظر می رسد عزت نفس پایین است و فارغ از اینکه دلیل آن چی هست قابل ارتقا و بهبود هست. اگر چه برخی از تحقیقات نشان می ده که ژنتیک هم می تونه در کمرویی اثرگذار باشه اما میزان اثرش به حدی نیست که قابل درمان و کنترل نباشه
سلام و وقت بخیر
ترم یک روانشناسی هستم و متوجه شدم این رشته یه کم رفرنس پزشکی داره ، در صورتی که بنده رشته ی انسانی خوندم
ترسیدم و به انتخاب خودم شک کردم
این رشته رو خیلی دوست دارم ولی در عین حال پزشکی سخته.
واقعا پایه ی این رشته پزشکیه ؟
درود بر شما دوست عزیز
نگران نباشید درس روانشناسی فیزیولوژیک که رفرنس های پزشکی داره در حد یک درس ۳ یا ۴ واحدی هست و در مقایسه با حدود ۱۳۰ واحد کل رشته زیاد نیست.
سلام تروخدا کمکم کنید خیلی خیلی اعصابم ضعیفه دوتا پسردارم با کوچکترین صداو اذیتی شروع میکنم به کتک زدنشون خیلی اذیتشون میکنم با اینکه میدونم کارم اشتباست اما نمیتونم جلوی خودمو بگیرم چکارکنم تو شهرمون روانپزشک نداریم هزینه درمانم ندارم کمکم کنید
سلام و درود بر شما، مشکل شما ناتوانی در مدیریت خشم تون هست اگه شدتش خیلی زیاده حتما باید به روانپزشک مراجعه کنید و به نظرم اینقدر فرزندانتون مهم هستند که به خاطرشون به نزدیکترین شهر خودتون برید و روانپزشک پیدا کنید. بیمارستان های تامین اجتماعی هزینه ویزیتشون خیلی پایینه.
اگر هم شدت خشمتون زیاد نیست مطالعه کتاب غلبه بر خشم انتشارات رشد می تونه بهتون کمک کنه. امکان خرید کتاب از طریق اینترنت هم وجود داره.
درود روز خوش، من خیلی علاقه دارم در رشته ی روان شناسی یا روانپزشکی تحصیل کنم اما نمیدونم با این هزینه های فعلی، چطور میشه تو دانشگاهای خوب که مدارک معتبر میدن مشغول به تحصیل شد، میشه لطفا راهنمایی کنید
سلام و درود بر شما دوست عزیز
تحصیل دانشگاه های دولتی که هزینه چندانی نداره، مدارک معتبری هم دارند اما در صورتی که می خواهید در رشته روانشناسی یا روانپزشکی متبحر بشید بار اصلی روی دوش خودتون هست و در هر دانشگاهی می تونید موفق بشید.
سلام
سوالی داشتم اگر پاسخ دهید ممنون میشوم.
آیا یک مشاور میتواند در هر بخش مشوره دهد؟ چرا؟
درود بر شما دوست عزیز؛
هر مشاوری در همه زمینه ها نمی تواند مشورت دهد. فقط در حوزه هایی که در آن تخصص لازم را دارد.
سلام سوال بپرسم کسی جواب میده ایا؟
درود بر شما دوست عزیز، لطفا سئوال تون را بفرمایید.
سلام خیلی بی حوصله ام انقدر که حوصله ی بلن شدن را هم ندارم خسته ام ازان همه خوبی که کردم وکشک شد به دنبال ان نیستم به هم خوبی کنند حدامکان کشک نشه خیلی خسته ام خیلی
درود بر شما به نظر می رسه برخی از علایم افسردگی که شامل ناامیدی و بی انرژی بودن هست را دارید، تست افسردگی را در سایت تکمیل کنید اگه نمرتون از متوسط به بالا شد حتما به روانشناس مراجعه کنید.
با تشکر از مطالب مفیدتون.
سلام من پسر ۱۶ ساله هستم و ۵ سالی میشه که حس همجنسگرایی دارم و علاقه ای به جنس مخالف ندارم اصلا نمیخوامش و همش سعی میکنم خودمو اصلاح کنم ولی موفق نمیشم ایا راه درمانی داره؟
درود بر شما دوست عزیز
بستگی به دلیل همجنس گرایی و شدت اون شما داره
اگه در اثر اتفاقات یا شرایطی این احساس در شما ایجاد شده باشه بله قابل درمان هست اما اگه این تمایل شدید باشه و دلایل خاصی هم نداشته باشه امکان تغییر چندانی نداره
سلام من تازگیا به شدت بی حال و بدون حس میشه بدنم و هیچ خوشی ندارم هیعی بی حال میشم و خونه زیاد میمونم و با گوشی کار میکنم به مغزم فشار میارم و مخم هعی رد میدت میخاستم کمک بگیرم ازتون
سلام من تو رفتارم زود عصبی میشم و…. باید پیش روانشناس برم یا روان پزشک؟؟
سلام و درود بر شما، بستگی به شدت مشکل شما داره اگه خیلی شدید و خارج از کنترل باشه مثلا سوابق متعدد درگیری فیزیکی دارید بهتره اول پیش روانپزشک برید و پس از کنترل نسبی نشانه ها به روانشناس مراجعه کنید اما اگه شدتش زیاد نیست از روانشناس کمک بگیرید
سلام خسته نباشید من چندسالی هست که افسردگی دارم این اواخر خیلی بدتر شده و خیلی جاها نمیتونم کنترلش کنم و پیش روانشناسم رفتم ولی اصلا تاتیری نداشته و خب بین جلساتم خیلی فاصله افتاده میخواستم برم پیش یک روانپزشک ولی نمیشناسم کسی رو میشه شما بهم معرفی کنید ؟ ممنون میشم
سلام،بستگی به انتخاب خودت داره . با این حال بهتره به روانشناس مراجعه کنی و در صورتی که به دارو هم نیاز داشته باشی ،روانشناس ترا به روانپزشک نیز ارجاع میدهد .
دلیلش اینه که مشکل تو به هر. حال به رواندرمانی نیاز داره ولی ممکنه به دارو نیاز نداشته باشی .
لزوما انتخابی نیست مراجعه به روانشناس یا روانپزشک. پرخاشگری که علتش اختلال دوقطبی باشه حتما نیاز به مصرف دارو داره و تا نشانه ها به کمک دارو کنترل نشه نمیشه روان درمانی را شروع کرد
سلام جناب دکتر
ممنون از مطالب مفیدی که در سایت قرار میدهید
دکتر بنظر شما من برای مشکلات تنش و اضطراب و افسردگی بهتر است به روانپزشک مراجعه کنم یا روانشناس؟
پیشاپیش از کمکتان سپاسگزارم
درود بر شما دوست عزیز
بستگی به شدت و ریشه مشکل تون داره قائده کلی نمیشه گفت.