کلینیک وسواس

روش های درمان قطعی وسواس فکری و عملی + فایل صوتی

گاهی وقت ها چک کردن مجدد اتو برای اطمینان از خاموش بودن آن، نگرانی درباره آلودگی دست ها و داشتن افکار خشن و ناخوشایند، طبیعی است. ولی اگر مبتلا به اختلال وسواس هستید، افکار وسواسی و رفتارهای جبری (یا همان وسواس عملی) در زندگی روزمره شما اختلال ایجاد می‌کنند.

اختلال وسواس (OCD) نوعی اختلال اضطرابی است که علایم آن، افکار ناخواسته، غیرقابل کنترل و تکراری است. که این افکار شما را وادار به انجام اعمال وسواسی می‌کنند. معمولا مبتلایان به وسواس می دانند که افکار وسواسی و رفتارهای جبری آنها غیرمنطقی هستند، با این وجود نمی‌توانند در مقابل‌شان مقاومت کرده و آنها را رها کنند.

وسواس درست مثل سوزن گرامافون که روی یک صفحه قدیمی گیر کرده است، مغز را درگیر فکری خاص و سپس وادار به انجام کاری خاص می کند. برای مثال، ۲۰ دقیقه از وقت‌تان را صرف بررسی خاموش بودن اجاق گاز می‌کنید؛ چون می‌ترسید که نشت گاز، خانه شما را به آتش بکشد. یا این که آنقدر دست‌تان را می‌شویید که زخم می‌شود، چون از میکروب‌ها می‌ترسید. اگرچه این اعمال تکراری حس ناخوشایندی در فرد ایجاد می کنند ولی اضطراب ناشی از افکار وسواسی را تا حدودی کاهش می دهند.

شاید از موقعیت‌هایی که باعث تحریک افکار وسواسی می‌شوند، اجتناب کنید یا با مصرف مواد و الکل به خود درمانی بپردازید، که در این صورت علایم شما تشدید خواهند شد. شاید فکر ‌کنید راهی برای فرار از افکار وسواسی و رفتارهای جبری وجود ندارد، ولی باید گفت برای رهایی از این افکار و اعمال و به دست گرفتن کنترل آنها، روش‌های بیشماری وجود دارند. که در این مطلب درباره آنها توضیح داده ام.

افکار وسواسی و رفتارهای جبری در اختلال وسواس (OCD)

افکار وسواسی شامل افکار، تصاویر یا تکانه‌های غیر ارادی هستند که بارها و بارها در ذهن‌تان تکرار می‌شوند و با این که علاقه‌ای به داشتن چنین افکاری ندارید؛ ولی نمی‌توانید آنها را متوقف کنید.

اعمال جبری یا همان وسواس عملی هم رفتارها و آدابی هستند که حس می‌کنید باید به طور مداوم آنها را انجام دهید. معمولاً اعمال جبری برای رهایی از افکار وسواسی انجام می‌شوند. برای مثال اگر از آلودگی می‌ترسید، احتمالاً آداب شستشوی پیچیده‌ای را دارید که از تمیز بودن خود مطمئن شوید.

اما متاسفانه حس آرامش به دست آمده بعد از انجام اعمال وسواسی طولانی نیست؛ و مجددا  افکار وسواسی با قدرت بیشتری باز می‌گردند. افکار وسواسی و رفتارهای جبری، وقت‌گیر و غیر قابل کنترل هستند، از این رو به عاملی برای تشدید اضطراب تبدیل می‌شوند. این فرایند، همان چرخه معیوب اختلال وسواس (OCD) است.

اغلب افراد مبتلا به اختلال وسواس در یکی از طبقه‌های زیر قرار می‌گیرند.

  • وسواس های شستشو و نچس پاکی: این افراد از آلودگی می‌ترسند. آن‌ها معمولاً در حال پاک کردن یا درگیر رفتارهای جبری شتسشو هستند.
  • وسواس چک کردن : این افراد به طور مداوم همه چیز را چک می‌کنند (خاموش کردن وسایل، قفل بودن درها و غیره).
  • وسواس شک داشتن و احساس گناه : این افراد می‌ترسند که اگر کارها کامل و یا خوب انجام نشوند، رویدادی هولناک به وقوع پیوسته یا تنبیه شوند.
  • وسواس های شمارش و نظم و ترتیب : این افراد درگیر ترتیب و تقارن هستند. آن‌ها به خرافاتی در مورد اعداد، رنگ‌ها یا ترتیب خاصی معتقد هستند.
  • وسواس اندوزش: این افراد می‌ترسند که اگر چیزی را دور بیاندازند، اتفاق بدی رخ دهد. آن‌ها به طور جبری چیزهای بدون استفاده را نگهداری می‌کنند.

نشانه‌ها و علایم اختلال وسواس (OCD)

داشتن افکار وسواسی و وسواس عملی به معنای ابتلا به اختلال وسواسی- جبری نیست. اگر این افکار و رفتارها وقت زیادی از شما بگیرند (حداقل یک ساعت در روز) و با زندگی و روابط روزمره شما تداخل پیدا کنند و تنش زیادی برای شما ایجاد کنند می توانیم بگویم به اختلال وسواس مبتلا هستید.

اغلب افراد مبتلا به اختلال وسواسی جبری، هم افکار وسواسی و هم اعمال جبری را دارند؛ ولی برخی از افراد فقط یکی از آنها را تجربه می‌کنند.

افکار وسواسی متداول در اختلال وسواس به شرح زیر هستند:

  • ترس از آلودگی به وسیله میکروب‌ها یا آلوده کردن دیگران.
  • ترس از دست دادن کنترل و آسیب رساندن به خود یا دیگران.
  • افکار یا تجسم‌های جنسی تهاجمی یا خشونت آمیز.
  • تمرکز بیش از حد روی عقاید مذهبی یا اخلاقی.
  • ترس از دست دادن یا نداشتن چیزهایی که شاید روزی مورد نیاز باشند.
  • این عقیده که همه چیز باید مرتب و منظم باشد (نظم و تقارن).
  • توجه افراطی به خوش شانسی یا بدشانسی در هر زمینه ای (خرافات).

رفتارهای جبری (وسواس عملی) متداول در اختلال وسواس به شرح زیر هستند:

  • بررسی افراطی و تکراری وسایل مثل قفل‌ها و کلیدها.
  • سرکشی مداوم به عزیزان برای اطمینان از سلامت و امنیت آنها.
  • شمارش، ضربه زدن و تکرار حرکات خاص یا انجام سایر امور بی معنی در جهت کاهش اضطراب.
  • صرف وقت زیاد برای شستشو و نظافت.
  • مرتب و منظم کردن وسایل.
  • دعا کردن افراطی یا اجرای آداب مذهبی به خاطر ترس از پیامدهای عدم انجام آنها.
  • جمع آوری اشیاء غیرضروری مثل روزنامه‌های قدیمی یا ظروف خالی غذا.

۶ گام برای خود درمانی وسواس (OCD)

در این بخش سعی می کنم به طور خلاصه مراحل درمان وسواس را توضیح دهم. همانطور که در مقاله دیگری بیان کرده بودم. ۲ روش کلی برای وسواس وجود دارد. درمان شناختی رفتاری و درمان روانپویشی.

درمان روانپویشی حتما باید تحت نظر روان درمانگر انجام شود اما درمان شناختی رفتاری که یک درمانی تکلیف محور و آموزشی است را می توانید خودتان هم با هدایت روانشناس یا در وسواس های خفیف به تنهایی انجام دهید.

در ادامه مراحل درمان وسواس در رویکرد شناختی رفتاری را توضیح می دهم.

گام اول: محرک‌ها را بشناسید

گام اول در مدیریت علایم اختلال وسواس، شناسایی محرک‌های این علایم است. این محرک ها معمولا شامل موقعیت و برخی از افکار است. مثلا فردی که وسواس شستشو دارد رفتن به دستشویی موقعیتی است که فکر آلودگی یا نجس بودن را در او ایجاد می کند.

پس فهرستی از محرک‌ها و افکار وسواسی حاصل از آنها تهیه کنید. شدت ترس یا اضطرابی که در هر موقعیت در شما ایجاد می شود را مشخص و از کم به زیاد رتبه بندی کنید. پس از نوشتن موقعیت ها، وسواس های عملی یا راهکارهایی که برای از بین بردن اضطراب، انجام می دهید را یادداشت کنید.

برای مثال اگر از آلوده شدن به وسیله میکروب‌ها می‌ترسید، به ترسی که از دست زدن به چرخ دستی فروشگاه، در شما ایجاد می شود نمره ۳ می دهید درحالی که وارد شدن به سرویس بهداشتی یک فروشگاه، ترسی با نمره۱۰ در شما ایجاد می‌کند و برای کاهش این ترس و اضطراب  نیاز دارید ۱۵ دقیقه دست خود را بشویید.

شناسایی محرک‌ها، به پیش بینی وسواس های عملی شما کمک می‌کند. با پیش بینی این وسواس ها، قبل از انجام آنها، قادر به کنترل‌شان خواهید بود. برای مثال اگر رفتار جبری شما شامل بررسی بسته بودن قفل‌ها، پنجره‌ها یا خاموش بودن وسایل برقی است؛ می‌توانید بستن در یا خاموش کردن وسایل را با دقت و توجه بیشتری در همان بار اول انجام دهید.

  • تصویر ذهنی روشنی از انجام کاری که شما را نگران می کند بسازید و به خودتان بگویید: «پنجره بسته است» یا «دیدم که فر را خاموش کردم».
  • در مرحله بعد هنگامی که اجبار برای چک کردن مجدد وسایل در شما ایجاد شد به خودتان بگویید: «این فقط یک فکر وسواسی است».

شناسایی و ثبت محرک‌ها، ابزار مهمی برای یادگیری مقاومت در برابر انجام وسواس های عملی است.

گام دوم: مقاومت در برابر انجام وسواس عملی را یاد بگیرید

معمولا افراد وسواسی از موقعیت‌هایی که باعث تحریک افکار وسواسی آنها می شود اجتناب می کنند. در کوتاه مدت این روش مناسبی به نظر می رسد اما  هر قدر بیشتر اجتناب کنید، اضطراب شما کم نخواهد شد. و شما فقط وسواس های عملی خود اضطراب تان را کم می کنید و با این شیوه هیچ وقت وسواس و اضطراب شما کم نخواهد شد.

در این گام شما یاد می گیرید به جای اجتناب از وسواس های خود با آنها به مرور روبرو شوید. این مهمترین تکنیک شناختی رفتاری برای درمان وسواس است. این تکنیک به «مواجهه و جلوگیری از پاسخ (ERP)» معروف است.

در فرایند مواجهه و جلوگیری از پاسخ، شما با منبع افکار وسواسی خود روبرو می شوید بدون اینکه اعمال وسواسی را انجام دهید.به عنوان مثال: اگر وسواس شستشوی دست دارید، وقتی به دستگیره درب سرویس بهداشتی عمومی دست می‌زنید، نباید دستان‌تان را بشویید. پس از مدتی که این کار را انجام دهید، اجبار برای شستن دست‌ها بعد از دست زدن به دستگیره درب دستشویی، به تدریج ناپدید می‌شود. با این روش یاد می‌گیرید که برای خلاصی از اضطراب نیازی به انجام آداب تکراری ندارید و تا حدی روی افکار وسواسی و رفتارهای جبری، کنترل پیدا می‌کنید.

البته مقابله با اضطراب های شدید در ابتدای کار، دشوار است، به همین دلیل این کار را با اضطراب های کوچک‌تر آغاز کرده و همینطور در نردبان ترس بالا می‌رویم. ابتدا با موقعیت‌هایی که کمترین شدت ترس را به همراه دارند مواجه می‌شوید و هنگامی که اضطراب ناشی از آن موقعیت را تحمل کردید، به مرحله بعد رفته و با چالش دشوارتری مواجه می‌شوید.

به زبان ساده تر انجام تمرینات مواجهه و جلوگیری از پاسخ باید برای شما اینقدر سخت نباشد که نتوانید آن را انجام دهید.

ساختن نردبان ترس خودتان: به هدف نهایی خود فکر کنید (برای مثال: استفاده از سرویس بهداشتی عمومی بدون ترس از آلودگی یا رانندگی تا محل کار بدون توقف و بررسی این که به چیزی زده‌اید یا خیر) و بعد گام‌های مورد نیاز برای رسیدن به این هدف را تفکیک کنید. با توجه به محرک‌هایی که در شما ایجاد اضطراب می‌کنند، فهرستی ازموقعیت‎‌های اضطراب‌آور تهیه کنید و این موقعیت‌ها را به ترتیب از شدت کم تا شدت زیاد لیست کنید.

حالا از نردبان بالا بروید. از گام اول شروع کنید و تا زمانی که به احساس راحتی نرسیدید به گام بعدی نروید. در صورت امکان آنقدر در این مرحله بمانید تا اضطراب‌تان کاهش یابد. هر چقدر بیشتر با محرک OCD مواجه و درگیر شوید، در صورت مواجهه مجدد با آن، میزان اضطراب‌تان کمتر می‌شود. هنگامی که گام اول را در موقعیت‌های مختلف تکرار کردید و دیگر اضطراب زیادی را تجربه نکردید می‌توانید به گام بعدی بروید. اگر گام اول برایتان خیلی دشوار است پس آن را به گام‌های کوچک‌تری تقسیم کنید، یا کندتر پیش بروید.

در حین مقاومت در برابر اعمال اجباری روی احساسات اضطرابی متمرکز شوید. به جای این که حواس خودتان را پرت کنید، در حین مقاومت جهت انجام رفتار اجباری، روی احساس اضطراب خود متمرکز شوید. شاید بر این باورید که با این کار، احساس ناخوشایندتان تداوم می‌یابد تا در نهایت عمل جبری را انجام دهید. در حالی که اینطور نیست، با تمرکز روی احساس خود، اضطراب‌تان ناپدید خواهد شد. متوجه می‌شوید که کنترل‌تان را از دست نمی‌دهید و در صورت رعایت نکردن برخی از آداب، مشکلی ایجاد نمی‌شود.

تمرین کنید. هر چقدر بیشتر تمرین کنید، پیشرفت بیشتری خواهید کرد. به آرامی پیش بروید تا بتوانید احساسات خود را مدیریت کرده و در آنها غرق نشوید. بدانید که در حین مواجهه با ترس‌هایتان، حس ناخوشایندی و اضطراب را تجربه خواهید کرد ولی این احساسات موقتی هستند. هر وقت که با محرک‌ها مواجه می‌شوید و با آنها کنار می‌آیید، اضطراب‌تان کاهش یافته و کنترل بیشتری روی افکارتان پیدا می‌کنید.

گام سوم: افکارس وسواسی را به چالش بکشید

همه ما، گاهی وقت ها افکار اضطراب آوری را تجربه می کنیم که باعث آشفتگی ما می‌شوند. ولی اختلال وسواس، مغز را روی افکار اضطراب آور خاصی متمرکز می‌کند که بارها و بارها در ذهن تکرار او می‌شوند. هر قدر که افکارتان اضطراب و تنش بیشتری ایجاد کنند، به احتمال بیشتری آنها را سرکوب می کنید. ولی معمولا سرکوبی افکار اثر موقتی دارد و تلاش در این جهت، اثر معکوسی به همراه دارد؛ و مجددا سر و کله ای افکار وسواسی پیدا می شود.

 

با انجام روش های زیر، می توانید با افکار وسواسی خود مقابله کنید.

افکار وسواسی خود را یادداشت کنید.

هنگامی که درگیر افکار وسواسی می‌شوید، تمامی افکار یا اعمال وسواسی خود را یادداشت کنید. می‌توانید آنها را روی کاغذ بنویسید یا روی موبایل تایپ کنید.

  • به نوشتن خواسته‌های وسواس گونه ادامه دهید و افکارتان را دقیقاً ثبت کنید؛ حتی اگر این افکار حاوی عبارت یا خواسته‌های تکراری هستند.
  • با نوشتن آنها می‌فهمید که چقدر افکار وسواسی تکراری دارید.
  • بارها و بارها افکار و خواسته‌های تکراری را بنویسید. نوشتن آنها باعث می‌شود تا قدرت این افکار کم شود.
  • نوشتن افکار، سخت‌تر از فکر کردن به آنهاست، پس احتمال کم شدن افکار وسواسی افزایش خواهد یافت.

دورۀ نگرانیِ اختلال وسواس را بسازید.

به جای سرکوب کردن افکار و اعمال وسواسی به زمان‌بندی آنها بپردازید.

  • درطول شبانه روز زمان هایی را ( مثلا دو زمان ده دقیقه ای) به افکار وسواسی خود اختصاص دهید. می توانید اسم این زمان را «وقت وسواس» بگذارید. در این زمان ها می توانید کاملا غرق در افکار وسواسی خود شوید.
  • در طول دورۀ «وقت وسواس» فقط روی افکار یا خواسته‌های منفی متمرکز شوید. نیازی به تلاش برای اصلاح این افکار در طول این دوره نیست. در پایان زمان «وقت وسواس» ، چند نفس عمیق بکشید، افکار وسواسی را رها کرده و به فعالیت‌های روزمره خودتان بپردازید. در ادامه روز سعی کنید به افکار وسواسی خود توجهی نکنید.
  • در طول روز، هر زمان که افکار به ذهن‌تان می‌رسند، آنها را یادداشت کرده و تا در دورۀ «وقت وسواس» به آنها فکر کنید.

افکار وسواسی را به چالش بکشید.

با طرح پرسش‌های زیر در طول دورۀ «وقت وسواس» ، افکار منفی و مزاحم را به چالش بکشید:

  • چه شواهدی برای درست بودن فکرم وجود دارد؟ ممکن است فکرم درست نباشد؟ آیا فکر را با واقعیت اشتباه گرفته‌ام؟
  • آیا روش مثبت‌تر یا واقع گرایانه تری برای بررسی موقعیت پیش رو وجود دارد؟
  • چقدر احتمال وقوع رویدادی که از آن می‌ترسم وجود دارد؟ اگر احتمالش کم است، پس پیامدهای محتمل‌تر کدامند؟
  • آیا این فکر مفید است؟ فکر وسواسی چه کمکی به من نموده و چه لطمه‌ای به همراه دارد؟
  • به دوستی که چنین افکاری دارد، چه باید بگویم؟

افکار وسواسی یا مزاحم خود را ضبط کنید.

روی فکری وسواسی خاصی متمرکز شده و آن را روی کاست یا گوشی موبایل ضبط کنید.

  • عبارت، جمله یا داستان وسواسی را به همان شکلی که به ذهن‌تان می‌رسند، تکرار کنید.
  • صدای ضبط شده را بارها و بارها در طول بازه زمانی ۴۵ دقیقه‌ای در طول روز گوش کنید، بطوری که گوش کردن به این وسواس‌ها باعث ایجاد تنش در شما شود.
  • با مواجهه مستمر با نگرانی و وسواس به تدریج، اضطراب‌تان کاهش می‌یابد. سپس می‌توانید همین تمرین را برای فکر وسواسی دیگری تکرار کنید.

گام چهارم: کمک بگیرید

هنگامی که احساس تنهایی و عجز پیدا می‌کنید، اختلال وسواس، اوج می‌گیرد؛ بنابراین باید سیستم حمایتی قدرتمندی ایجاد کنید. هر چقدر بیشتر با دیگران ارتباط برقرار کنید، احساس آسیب پذیری کمتری پیدا خواهید کرد. صحبت کردن در مورد نگرانی‌ها و افکار وسواسی با فردی فهمیده، تهدید آمیز بودن این افکار را کاهش می‌دهد.

با خانواده و دوستان خود در ارتباط بمانید. افکار و اعمال وسواسی آنقدر زندگی و وقت شما را تلف می‌کنند که ممکن است باعث منزوی شدن شما بشود. و تنهایی و انزوا باعث تشدید علایم شما می‌شوند. به همین دلیل سرمایه گذاری روی خانواده و دوستان اهمیت پیدا می‌کند. در مورد نگرانی‌ها و خواسته‌هایتان به طور رو در رو با عزیزان‌تان صحبت کنید. این کار از تهدیدآمیز بودن این افکار می‌کاهد.

گام پنج: مدیریت استرس

با این که استرس ریشه اختلال وسواس نیست، ولی می‌تواند باعث تحریک بروز علایم یا تشدید آنها شود.به همین دلیل مدیریت استرس باید جزو بخشی از برنامه شما برای درمان وسواس باشد.

روش‌های آرام‌سازی را تمرین کنید. مدیتیشن ، یوگا، تنفس عمیق و سایر روش‌های آرام‌سازی به کاهش استرس و تنش کلی و مدیریت افکار وسواسی کمک می‌کنند. برای رسیدن به بهترین نتیجه، به تدریج یک روش آرام‌سازی را تمرین کنید.

گام ششم: سبک زندکی خود را تغییر دهید.

سبک زندگی متعادل و سالم، نقش بزرگی در تسکین اضطراب و کنار آمدن با اعمال، ترس‌ها و نگرانی‌های وسواسی دارد.

به طور مرتب ورزش کنید. ورزش کردن، درمان طبیعی و اثربخش اضطراب است. برای گرفتن بیشترین نتیجه مثبت، سعی کنید حداقل ۵ روز در هفته به مدت ۳۰ دقیقه یا بیشتر به فعالیت ایروبیک (هوازی) بپردازید.

به انداه کافی بخوابید. اضطراب و نگرانی باعث بی خوابی می‌شود، به‌علاوه فقدان خواب هم، افکار و احساسات اضطرابی را تشدید می‌کند. هنگامی که به اندازه کافی استراحت می‌کنید، راحت‌تر می‌توانید تعادل هیجانی خود را حفظ کنید. تعادل هیجانی عاملی کلیدی برای مقابله با اختلالات اضطرابی مثل اختلال وسواس است.

از مصرف الکل و نیکوتین اجتناب کنید. الکل به طور موقت، اضطراب و نگرانی را کاهش می‌دهد ولی با از بین رفتن اثر آن، علایم اضطراب باز می‌گردند. مصرف سیگار هم آرام بخش به نظر می‌رسد ولی نیکوتین موجود در آن، محرک قدرتمندی است. مصرف سیگار، علایم اضطراب و وسواس را تشدید می‌کند.

آیا درمان قطعی وسواس فکری با هیپنوتیزم امکان پذیر است؟

همانطور که در مقالات مختلف کلینیک هیپنوتیزم توضیح داده ام، هیپنوتیزم یک روش کمکی برای درمان هر اختلالی از جمله وسواس است. پس اگر بخواهم پاسخ صریح و کوتاهی به این سئوال بدهم که آیا درمان قعطی وسوواس فکری با هیپنوتیزم امکان پذیر است؟ باید بگویم بستگی به عوامل مختلفی از جمله علل وسواس فکری، نوع وسواس فکری، طول و شدت وسواس فکری فرد دارد. البته قبول دارم که افرادی که از وسواس فکری یا عملی رنج می برند تمایل دارند به طول کامل و هر چه سریع تر وسواس آنها درمان شود اما متاسفانه بدون بررسی های اولیه نمی توان قطعا گفت که می توان وسواس فکری یا عملی را به طور کامل درمان کرد.

روان درمانی وسواس فکری و عملی

در مقاله ۱۰ شرط موفقیت وسواس توضیحات بیشتری درباره انواع روش های روان درمانی وسواس داده ام. اما به طور خلاصه می توان گفت سه روش اصلی برای درمان وسواس وجود دارد.

دارو درمانی: که معمولا برای وسواس ها با ریشه های فیزیولوژیک کاربرد دارد.

روان درمانی پویشی: که می تواند وسواس را به صورت ریشه ای و بدون بازگشت درمان کند. در بسیاری از شرایط وسواس واکنش ناهشیار به برخی از آسیب های فرد در گذشته است. در چنین شرایط تنها راه درمان وسواس درمان روانپویشی است.

هیپنوتیزم درمانی وسواس فکری و عملی: در درمان همه انواع وسواس ها می توان از هیپنوتیزم کمک گرفت.

درمان شناختی رفتاری: که در وسواس های خفیف یا تسکین وسواس های با ریشه فیزیولوژیک کاربرد دارد.

چگونه به فرد مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی کمک کنیم؟

نحوۀ واکنش شما به علایم وسواس نزدیکان، غر زدن و انتقاد کردن، می‌تواند باعث تشدید اختلال  آنها شود؛ در حالی که برقراری فضای آرام و حمایت‌گر به تسریع فرایند درمان آنها کمک می‌کند.

در صورتی که یکی از نزدیکان شما به وسواس مبتلاست توصیه های زیر می تواند در روند بهبودی او مفید باشد.

از انتقاد کردن اجتناب کنید. به خاطر بسپارید که رفتارهای وسواسی در فرد مبتلا به وسواس، علایم بیماری او هستند و جزو شخصیت او محسوب نمی شود و عمدا یا برای لجبازی این کارها را انجام نمی دهد.

فرد مبتلا به وسواس را سرزنش نکرده و نگویید که از آداب وسواسی دست بکشد. او قادر به پیروی از خواسته‌های شما نیست و فشار برای متوقف کردن این آداب، فقط باعث تشدید آنها می‌شود.

تا حد امکان با مهربانی و صبورانه، رفتار کنید. هر فرد مبتلا باید با سرعت مناسب خودش وسواس خود را کنار بگذارد.

در انجام آداب وسواسی، با فرد مبتلا به وسواس همراهی نکنید. همراهی با قواعد وسواسیِ فرد مبتلا یا کمک به اجرای آداب و اعمال وسواسی، باعث تقویت این رفتارها می‌شود. به جای اعمال وسواسی، از خود فرد حمایت کنید.

ارتباطات مثبت و شفافی را با فرد مبتلا برقرار کنید. ارتباطات اهمیت زیادی دارند. پس باید میان حمایت از فرد، همراهی نکردن با او در انجام قواعد وسواسی و عدم آشفته نمودن او به تعادل برسید.

شوخی کنید. در مورد جنبه‌های بامزه علایم وسواس عزیزتان، شوخی کنید و با هم بخندید تا راحت‌تر بتواند از این اختلال جدا شود. باید محترمانه شوخی کنید و از شوخی زننده اجتناب کنید.

اجازه ندهید که اختلال وسواس زندگی خانوادگی شما را مختل کند. در مورد مقابله با علایم فرد مبتلا، با هم مشورت کنید. تا حد امکان زندگی خانوادگی طبیعی را دنبال کنید و محیطی با حداقل میزان استرس را فراهم کنید.

در کلینیک وسواس می توانید به سایر مطالب و مقالات مربوط به وسواس دسترسی داشته باشید.

نمایش بیشتر
0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

381 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
عرفان
عرفان
2 سال قبل

سلام من روی موبایل م خیلی حساسم مثلا دیروز موبایلم توی ساک بوده و خورده به در هی موبایلم رو نگاهش میکنم و……..

Zhi
Zhi
2 سال قبل
پاسخ به  عرفان

عادیه با این قیمت گوشی بایدم وسواس بگیریم

ارین
ارین
2 سال قبل

سلام من ocd دارم پیش روانشناس رفتم از روش مواجه پیشگیری از پاسخ استفاده کردن ولی نتیجه ای نداشت درمان روانپویشی چطور هس توضیح میدید

لیلا
لیلا
2 سال قبل
پاسخ به  سردبیر

سلام چه طور می شود علت را فهمید خیلی ممنون می شم اگر پاسخ بدید منم این بیماری رو دارم افسردگی گرفتم خسته شدم😓 ژن این بیماری در خانواده مون هست

عرفان
عرفان
2 سال قبل
پاسخ به  سردبیر

با سلام و احترام من از ۷ سالگی وسواس فکری داشتم و الان ۲۴ سال دارم بازم هست در کل وقت آدم رو میگیره مانع تمرکز ور خواندن دروس و همچنین نگرانی های غیر منطقی رو باعث میشه
بعضی مواقع توانستم خودم با تکنیک عدم پاسخ گویی یا عدم پاسخ دهی کنترل کنم و بهبود داشته باشم ولی در کل این اختلال رو دارم و در مواقع امتحانات دانشگاهی استرس باعث تشدید علائم میشه

آرش
آرش
2 سال قبل

سلام دکتر بهشتیان خوب هستید من ocdدارم پیش روانشناس رفتم از روش مواجهه پیشگیری از پاسخ استفاده کردن نتیجه نداد الان زیر نظر یک روانپزشک سرترالین و ریسپریدون مصرف میکنم در مقاله ۱۰ شرط موفقیت و روش قطعی درمان از درمان روانپویشی حرف زدید میتونید این درمان رو به صورت راهکارهایی عملی شرح بدین ممنون

سالی
سالی
2 سال قبل

سلام وقت بخیر
با تشکر مطلب مفیدتون
سوالی داشتم
اینکه یک مسئله ی به ظاهر کوچک به شدت ذهن منو درگیر میکنه ،راجعش فکر میکنم، ریز میشم و حتی خیلی بهم میریزم هم وسواس فکریه؟یه مشکل کوچیک خانوادگی یا مثلا صحبت کردن طولانی مدت همسرم با خانمهای دیگه حتی اگه این صحبت ها طولانی باشه … اینا ذهن منو به شدت بهم میریزه و گاهی تا یکی دوروز حال روحیم خرابه … آیا اینم وسواس فکریه؟
سپاسگزارم اگر پاسخ بدید

بانو
بانو
2 سال قبل

سلام خسته نباشید من بعضی افکار اذیتم میکنه به شدت! خنده داره مثلا تو ذهنم یکی فحش میده به مقدسات و این فکر و تصاویر های ذهنی و آزار دهنده بارها و بارها تکرار میشه جوری که قلبم تپش نامنظم پیدا میکنه و روحم رو میخراشه و اضطراب و عذاب وجدان هم است

علی سیروس
علی سیروس
2 سال قبل

سلام دخترم ۱۰ ساله است ولی از روزی که دنیا امده مادرش رحمت خدا رفته و پیش مادرم بزرگ شده الان دچار یه نوع وسواس شده که تمامی وسایل رو می بره تو اتاق و درب رو قفل می کنه وسایل دیگران رو بهشون می گوید اگر بهش ندهند این قدر گریه می کنه تا بهش بدهند بعد می خنده و می بره تو اتاقش نمی دونم باید چکار کنم من مطالب سایت رو خواندم و فهمیدم که اول باید بدونم که چه وسواسی دارد و دلایل استرس های تو خونه رو شناسایی کنم اقای دکتر بهم کمک می کنید.

من
من
2 سال قبل

سلام اقای دکتر من موقع نمازهمین که نیت میکنم فکرای بدمیادبه ذهنم وفک میکنم ک حالا ک موقع نیت این فکراومده توی سرم پس اگه نمازم روادامه بدم اون اتفاق میوفته یجورایی فک میکنم به نیت اینکه اون کاراتفاق بیوفته دارم نمازمیخونم واین باعث میشه چندبارنمازموبشکنم و واقعا خودمم ازاین موضوع ناراحتم میشه لطفابگیدکه ایااین حساسیت از روی وسواسه؟

منِ من
منِ من
2 سال قبل

سلام خسته نباشید ،همسر من ۲ تا۳ ساله که دچار وسواس فکری شدن مثل اینکه قبل هرکاری باید کل خونه و ماشین و…تمیز و مرتب باشه ،صدای تلوزیون باید روی یک عدد خاص مثلا عدد زوج باشه و در پیام هاش نباید غلط املایی باشه و اگه در پیام های دیگران هم باشه اذیتش میکنه…
این روش ها تاثیر قطعی داره؟اصلا علت وسواس چیه؟

محمد‌ نور‌ رنجبر
محمد‌ نور‌ رنجبر
2 سال قبل

سلام‌ اقای‌ دکتر‌ ،،وقتتون‌ بخیر‌ تقریبا‌ ۲۷ سالی‌ میشه‌ در‌ وسواس‌ عملی‌ وفکری‌ هستم‌ که‌ از‌ داروهای‌ فلو‌وکسامین‌ ۱۰۰روز‌ ۲وبعدا‌ روز‌ ۳تجویز‌ شدم‌ بعد‌ داروی‌ کلومپرامین اسفاده‌ داشتم‌ والان‌ از‌ دارو‌ سرترلین‌ خارجی‌ ۱۰۰‌ روزی‌۲تا‌ استفاده‌ میکنم ولی‌ نتیجه‌ نداده‌ نا‌ گفته‌ نماند‌ که‌ شروع‌ وسواس‌ عملی‌ داشتم‌ خیلی‌ زیاد‌ بوده‌ الان‌ میتونم‌ بگم‌ ۸۰‌ درصد‌ بهتر‌ شدم‌ لیکن‌ از‌ نظر‌ فکری‌ نه‌ خیلی‌ اذیت‌ میشم‌ وشغلم‌ کاسب‌ در‌ دبی‌ هستم‌ ویک‌ چیزه‌ دیگه‌ که‌ است‌ وقتی‌ شکمم‌ کار‌ نمیکنه‌ بیشتر‌ اذیت‌ میشم‌ با‌ تشکر‌ از‌ اقای‌ دکتر‌ بزگوار‌ رنجبر‌ هستم‌

لیلا
لیلا
2 سال قبل

سلام آقای دکتر
من وقتی با دیگران صحبت میکنم مکالمات خودم مدام توی ذهنم تکرار میشه البته نه با همه با یه عدن خاصی که مهمن برام و اگه صحبتم به بحث بکشه که دیگه بدتر. در حالت عادی هم مکالمات روزمره قدیمی یا جدید یا حتی خیالی توی ذهنم همینجوری میاد و میره. این جزو کدوم مورد هست و چطور میشه درمانش کرد؟

محمد حسین رمضانی طهرانی
محمد حسین رمضانی طهرانی
2 سال قبل

آقای دکتر ذهن من همش در فعالیت هست
مدام به مبتلا نشدن به ویروس کورونا
به تمیز کردن سطوح
حتی به نمردن پدر مادرم فکر میکنم
در طول روز دقایق طولانی ای به فکر فرو می روم و تا حدی که فشارم پایین میاید.
و بابت بیکار شدنم از شغلم و چیزای دیگه خودم رو ملامت میکنم. نمیدونم باید چیکار بکنم. کمکم کنید لطفا🙏

تمنا
تمنا
2 سال قبل

سلام!
من۱۹سالمه و ی مدته از ی سری فکروخیالای توذهنم اذیت میشم.
مثلا موقعی ک دارم دستامومیشورم چیزای بدی میاد به ذهنم.بیماری های بد.اتفاقات بد.و یجوری انگاردستاموبه نیت این میشورم ک اون اتفاقه بیوفته ووقتی اینطوری میشه فک میکنم اگه ادامه بدم ودستاموبشورم اون اتفاقات میوفتن چون به نیت اونا دستاموشستم بخاطرهمین دوباره میشورم اینکاروتکرارمیکنم و سعی میکنم بهشون فک نکنم وقتی ک بهشون فک نکنم و دستاموشسته باشم اونموقع خیالم راحته.
یاموقع نمازوقتی شروع میکنم به نمازخوندن نیت ک میکنم فک میکنم ب نیت انجام اون فکرای بد دارم نمازمیخونم.ک البته خیلی سعی کردم بی تفاوت باشم و نمازموبخونم وخداروشکری مدته این فکراموقع نمازکمرنگ ترشدن یاحدااقل من نمازمومیخونم و بهشون توجه نمیکنم.
موقع پیام دادن به محض اینکه میخوام ارسالش کنم فکربدی میادتوسرم و فک میکنم چون به محض ارسال کردن پیام این فکراومده پس به نیت انجام شدن اون فکرپیاموارسال کردم بنابراین پیاموپاک میکنم ودوباره از اول میفرستم.
خیلی وقتا درحالت عادی فکرای بدی به ذهنم میاد باید استغفرالله رو بگم وفک میکنم اگ نگم گناه کردمو اتفاق بدی میوفته…
به بیماری های بدفک میکنم به اتفاقای بد.
اقای دکتراگه میشه راهنماییم کنیدوقتی این حرفارومینویسم برای خودمم مسخره ان ولی درحالت عادی وقتی به زبونشون نمیارم ی جورایی دارم انجامشون میدم.
مشکل من وسواسه فکریه یا همه اینا ناشی ازترس و استرسه؟

تمنا
تمنا
2 سال قبل
پاسخ به  تمنا

خودم فک میکنم این موضوع ازموقع شروع شدن کرونا شدیدشده حالا اینکه قبلش وجودداشتن یا ن رو نمیدونم

سحر
سحر
2 سال قبل
پاسخ به  سردبیر

سلام اقای دکتر من ۲۸ سالمه
جدا از فکرهای نامربوط و وحشتناک مثل تصادف یا اتافاقی ناگهانی برای عزیزان و یا ترس از انجام کارهایی در شرایط نا مناسب مثل جیغ کشیدن توی یک جمع جدی، و … چیز دیگه ای که منو اذیت میگنه این تفکره که کارهایی که انجام میدم به قدری خوب نیستند که بابتشون پولی دریافت کنم. مثلن اگر یک چیزی رو تولید میکنم به صورت دستی فکر میکنم اصلن ارزش رونمایی برای دیگران رو نداره چه برسه به اینکه بخام در ازاش پولی دریافت کنم.
این حس همیشه با من بوده. همیشه فکر میکنم چیزی که از سمت من تولید میشه توی هر زمینه ای ارزشمند نیست.

Serenai
Serenai
2 سال قبل

سلام اقاي دكتر
از بابت مطالب بسيار مفيدي كه گزاشتيد از شما سپاسگذارم
اقاي دكتر من ٢١سال سن دارم و ازدواج كردم،الان مدت ١سال و خورده اي هست ك دچار اختلالات فكري ميشم،از اول در رابطه با مسايل جنسي افكار منفي توي ذهنم ميومد تونستم اين موضوع رو از ذهنم بيرون كنم و با خودم حلش كنم اما الان مدتيه ك نميتونم با هيچ مرد غريبه اي حتي صحبت كنم
الكاري مياد توي ذهنم كه اگر من صحبت كردم يا خنديدم به شوهرم خيانت كردم،خواستم ك اگ ميشه راهنماييم كنيد
خيلي خيلي ممنون ميشم

سامان
سامان
2 سال قبل

سلام جناب دکتر عزیز ۳۰ سالمه حدود ۱۱ سال گونه های مختلف وسواسی دچارم از تکرار دعا خوندن تا الان که عملیه و شدید
افکار منفی میاد ذهنم در مورد آدما چهرشون و بخوام ردش کنم حتما باید اعداد خاص و رفتارای خاصی تکرار کنم تا خلاص شم تقریبا همه اعداد و فکرای پلید میاد ذهنم از برخوردم با دیگران و احساس میکنم طرفای مقابلن میفهمن که بیمارم
از همه مهمتر هر روزم میگم که دیگه این آخرین بار ، اما از اول صبح یکبار که استارت میخوره شروع میشه تا شب
لطفا راهنمایی بفرمایید خلاص شم

سامان
سامان
2 سال قبل
پاسخ به  سردبیر

هیچکاری
همیشه به خودم میگم درستش میکنم و نیازی به دکتر نیست اما بازم شروع میشه
بدجوری درگیر میشم و رفتارای عجیب میکنم که اطرافیانم همه فهمیدن

یسنا
یسنا
2 سال قبل

سلام من ۱۵ سالمه و بعد از اتفاقاتی خیلی به مرگ فکر میکنم. همش میگم اگه قراره یه روز بمیریم پس زندگی معنایی نداره.نمیتونم از سرم بیرونش کنم. و هرروز دارم عذاب میکشم. از مرگ خودم و اطرافیانم میترسم. حتی وقتی به این فکر میکنم که با مرگ از خانوادم جدا میشم گریم میگیره. توروخدا کمکم کنید من دیگه نمیتونم از زندگیم لذت ببرم…

یسنا
یسنا
2 سال قبل
پاسخ به  سردبیر

پدر و مادرم تصادف کردند و یکی از بستگان این خبر رو ناگهانی به من گفت و از اون به بعد من ترس و استرس گرفتم،بعد از اون افکار منفی سراغم اومدن. و روز به روز بدتر میشدن. تا اینکه یه روز از شدت استرس و افکار منفی حسی شبیه مرگ بهم دست داد. و فکر کردن بیش از اندازه به مرگ شروع شد تا الان. خواهش میکنم ازتون بهم بگید چجوری از ذهنم بیرونش کنم.

پری
2 سال قبل

سلام اقای دکتر من وسواس نسبت به ابرو دارم همش فکر میکنم هرکاری میکنم یکی میخواد ازم فیلم یا عکس بگیره یا مثلا قبلا گرفته میخواد ازش سو استفاده کنه
کلافه شدم دیگه .

یسنا
یسنا
2 سال قبل

پدر و مادرم تصادف کردند و یکی از بستگان این خبر رو ناگهانی به من گفت و از اون به بعد استرس و افکار منفی سراغم اومدن و روز به روز بدتر شدم. یه شب از استرس و افکار منفی حسی شبیه حس مرگ بهم دست داد و از اون به بعد من همش به مرگ فکر میکنم

احسان
احسان
2 سال قبل

سلام آقای دکتر
من وسواس فکری گرفتم در مورد یک درگیری و حرفهایی که ردوبدل شد. حالا نمی‌دونم وچه کار کنم. بیشتر از یک سال از قضیه میگذره و همچنان درگیر این مسئله هستم. ممنون میشم کمکم کنید

گلی بانو
2 سال قبل

سلام خدمت شما …
من ۲۲ سالمه و طبق نوشته های شما انگاری تقریبا دوسالی هست که به اینجور وسواسها مبتلام .
مثلا اینکه شماره ی کسی که ازش متنفرم رو به شدت حفظم و تو حافظه ام مونده و بابت این مدام خودم رو شماتت می کردم که چرا خیلی چیزا تو ذهنت نیست ولی اون شماره مدام هست ؟؟
صبر کنید

شاید پیشینه قبلی تر هم داشتم .مثلا من در ۱۴ سالگیم اتفاقی یک تصویر ترسناک از چهره دختری دیدم و شاید باورتون نشه تو اون سن با خواهرم گفتم و گریه می کردم و می گفتم باید برم روانشناس ولی کسی محل نداد و گفتن جدی نیست .در حالیکه فکرم شاید ۱۰ دقیقه هم از اون تصویر پاک نمیشد و مظطرب می شدم .
و شاید بیش از یکسال ادامه داشت .
اما دیگه چیزی یادم نیست تا همین ۲۰ تا ۲۲ سالگیم که :

مثلا شبا حتما باید به نقطه خاصی از حیاط رو ببینم و بعد درو ببندم .
و یا تو ذهنم تصویر دو نفر بازیگر مثلا بیاد همزمان با دیدن اون نقطه .و اگه نیومد باز تکرار میشه و تکرار و تکرار …
باورتون میشه الان بغضم گرفت .من حتی تو عقد خاهرم که قند سابیدم بالا سرش .الان فکرای احمقاااانههه ای دارم که چرا پشت سرشون ایستادم .باید اون لحظه رو از جلو می دیدم .با اینکه می دونم خب چه فرقی داره ؟؟
هیچی ولی تو ذهنم هستن اینا …
درضمن من یکی از بهترین دانشجوهای دانشگاهمونم برای مثال .ولی می دونم که روانم واقعا رنجوره .
تدبیر شما چیه ؟؟؟
لطفا یاری برسونید حالا که خدا شما رو نشونم داده .

یاسمین
2 سال قبل

سلام آقای دکتر من ۳۱سالمه از وقتی یادم میاد من خیلی حساس بودم توزندگی سر هرچیزی ناراحت میشدم و میشم ده ساله که قرص فلوکسامین مصرف میکنم مثلا وقتی بایکی بحث میکنم مدتها توذهنم میمونه از اون طرف کینه بدل میگیرم بعدش باید همیشه خونمون مرتب و تمیزباشه ک اگه اینجوری نباشه اعصابم بهم میریزه انگاری ک یکی تو ذهنم ب من دستور میده یا حرف میزنه منم عین اون رفتار میکنم

س
س
2 سال قبل

سلام
من دانش آموز کنکوریم . مرتبا احساس میکنم به هیچ وجه نمیتوانم موفق بشم از پارسال که شروعب ه درس خواندن کردم این حس بامن بوده تا همین هفته پیش تو ذهنم همش این بود که تو حتی اگه از یک ماه پیش هم برای کنکور بیشتر میخواندی موفق میشدی ولی بازهم با اینکه کنکور عقب افتاد و من طبق برنامه ریزی میدونم که میتونم جمع بندی ها رو کامل کنم ولی بازم تا شروع میکنم به درس خواندن همش این فکر توی ذهنمه پس اونایی که بیشتر خواندن چی ؟ و همش انگار ذهنم بهم میگه برای مفقیت دیره . آیا من دچار وسواس فکری هستم ؟؟

خانم اسدی
خانم اسدی
2 سال قبل
پاسخ به  سردبیر

سلام جناب دکتر بهشتیان،پسر ۲۷ ساله من حدود دو ساله که وسواس عملی انجام مراسم شستشوی پتو و حوله لباس خاص داره.پیش دکتر و روانشناس هم نماید.مگه فایده نداره.منو خسته و عصبی کرده.چکار میتوانم بکنم لطفا راهنمایی کنید.با پدرش مشکل شدید داره ماههاست قرن.

خانم اسدی
خانم اسدی
2 سال قبل
پاسخ به  سردبیر

سلام جناب دکتر بهشتیان،پسر ۲۷ ساله من حدود دو ساله که وسواس عملی انجام مراسم شستشوی پتو و حوله لباس خاص داره.پیش دکتر و روانشناس هم نمیاد.میگه فایده نداره.منو خسته و عصبی کرده.چکار میتوانم بکنم لطفا راهنمایی کنید.با پدرش مشکل شدید داره ماههاست قهرن.

مهدی
2 سال قبل

سلام آقای دکتر
من ۱۲ سالگی آدم مذهبی بودم و اون زمان موقع نماز خوندن و یا در کل شرک راجب خدا میومد تویه ذهنم بعد صحبت با چند نفر که اونا برات گناه نیست و اینجور چیزا کمرنگ و خوب شد
بعد فکر مبتلا شدن به سرطان زد به سرم هر روز خودمو چک میکردم فرقی هم نداشته یک هفته فک میکردم سرطان معده دارم با اینکه یک دل درد ساده بود یک ماه فک میکردم سرطان کلیه دارم
یا حتی یه زمانی شیشه رفته بود تو دستم فک میکردم ایدز گرفتم بعد رفتن پیش چهار پزشک نفر اخر بهم گفت که اینا فکره و اصلا کاریت نیست
اما حالا که بنظرم از همه عذاب آور تره اینه که یک روز داخل یه پیجی بودم با یک زمینه ای که در ذهنم داشتم جرقه این خورد که نکنه ترنس باشم تا دوهفته خیلی سخت با این درگیر بودم تا خودمو قانع کردم اینطور نیس و بعدش رفت رو اینکه همجنسگرام حتی همین الان که برایه شما دارم مینویسم در ذهنم میاد که تو چون میترسی میخوای فرار کنی از خودت (قضیه اینکه تو میترسی از همجنسگرایی از زمانی شروع شد که رفتم در اینترنت خوندم بعضی از همجنسگرا خودشون مخفی میکنن) از اون زمان تویه ذهنم شرو شده که تو همجنسگرایی و داری فرار میکنی و اینجور چیزا
۱۹سالمه، اعتماد به نفس پایین، خجالتی بودن زیاد هم به اینا اضافه کنین، تا حالا متاسفانه راوانشناسم نرفتم تروخدااا یک جواب بدین،ممنون❤️

مهدی
مهدی
2 سال قبل
پاسخ به  سردبیر

ممنون از پاسخگوییتون
من چون کنکور داشتم و جدیدا متوجه شدم این وسواس فکریه نرفتم پیش روانشناس اما حالا که کنکور تموم شده و میخوام پیش روانشناس برم میترسم که اون منظور منو نفهمه، یا من نتونم دقیقا توضیح بدم و اون برداشت اشتباه داشته باشه

reza
2 سال قبل

سلام
من در کلاس دوم دبستان که بودم فکر هایه بدی می‌آمد در سرم و همش به خدا کفر میگفتم و اصلا دسته خودم نبود از بقیه کمک میخواستم میگفتن فکر نکن ولی من نمیتونستم بعد از صحبت با مادر ایشون به من گفتن که اگه به زبون نیاری این حرفارو گناه نداره و من چون مذهبی بودم در اون سالها از گناه میترسیدم بعد تموم شد ولی همیشه موقعی که مثلا چیزی میخواستم باید اونو بدست می‌آوردم اگه نه عذاب میکشیدم توسط فکرم و اصلا دست خودم نبود از یه وقت به بعد راجب سرطان بیشتر دونستم و کم کم تبدیل به ترس شد در من و خیلی خیلی فکر و خیال ترس اضطراب راجبش داشتم تا بالاخره با مراجعه به چهار پزشک حل شد چون آخری گفت اینها مربوط به فکره
قبل این سرطان یمدت فکر میکردم همجنسگرام و خیلی ازش میترسیدم تا این قضیه سرطان شرو شد او رفت کنار و کلا گاهی بهش فک میکردم میخندیدم بخودم اما الان دوباره شروع شده و اول بشدت منو عذاب میداد تا اینکه در اینترنت راجب وسواس خوندم و متاسفانه بعدش راجب فوبیای درونی خوندم از اون به بعد ذهنم به من میگه تو می‌ترسید و خودتو مخفی کرده بود و حتی الان که برایه شما تایپ میکنم همین میاد تو ذهنم که داری فرار میکنی هر بارم میخوام فرار کنم ازش اون یک صلاح داره و اونم اینه که من چهار بار با همجنسگرایی خودارضایی کردم در حالی که هیچکدومش در حالت عادی و با فکر راحتم نبوده و اون زمان استرس داشتم که نکنه همجنسگرا باشم، درحالی که موقعی که این فکرا در من نبود من خودارضاییم دگرجنس گرایی بود
(من اعتیاد به خودارضایی دارم_خجالتی خیلی زیاد_اعتماد به نفس کم)
تورو خداااا کمکم کنین من نمیدونم چیکار کنم

مائده
مائده
2 سال قبل

سلام
خاله ی من ۴۷ ساله دارم که مجرد است و علاقه ایی به ازدواج کردن ندارد تا کلاس ۵ ابتدایی درس خونده و نتونست درس بخونه از همون موقعه افسردگی گرفته
دائم در حال شستن دست و صورت خودش است و ففط به بهداشت فردیش خیلی اهمیت میده ولی به بهداشت خانه و دگر جاها اهمیت نمیده
نمیتونه به خوبی صحبت کنه و اعتماد به نفس پایینی داره
ادمی هم نیست که وسواس خودش را قبول کند
و قبول نمیکنه که بیاد دکتر
اگه میشه یه راه حل به من بگید که بتونم بهش کمک کنم
ممنون.

ناشنان
ناشنان
2 سال قبل

سلام وقت بخیر همسر بنده تو گدشته همش سیر میکنه و باعث شده رفتارهای بدی ازش سر بزنه حتی راضی به دکتر هم نمیشه و میگه مشکلی ندارم خیلی نیاز به کمک دارم یهو سرد میشه باهام میگه من ادم زندگی نیستم تو را بدبخت کردم و فکر میکنه تو گذشته خطایی با من مرتکب شده

زهرا
زهرا
2 سال قبل

سلام من ۳۴سالمه و مجرد هستم چند وقت پیش یک کتاب در مورد کسایی که ایست قلبی میکنو و بعد به زندگی برمیگردن خوندم و روم تاثیر بد گذاشت و فشار خونم بالارفت و دچار اضطراب شدم از خوندن کتاب تا به حالا حدود ۶ماه میگذره و همیشه تو یکسری موقعیت ها مخصوصا وقتی تنهام توجهم میره سمت قلبم و استرس این رو دارم که نکنه الان قلبم وایسه و این فکر اکثر اوقات با منه و تمرکزمو تو کارای روزمره از دست دادم و پیش هر دکتری که رفتم گفتند شما هیچ مشکلی نداری فقط استرس داری لطفا راهنمایی بفرمایید.

حامد
حامد
2 سال قبل

سلام آقای دکتر بهشتیان
من ۴۵ ساله هستم و ۳۰ ساله که گرفتار انواع مختلف وسواس هستم یعنی از ۵۰ مورد انواع وسواس فکری و عملی که در سایت آوردید من بدون اغراق عرض می کنم ۴۵ مورد رو در دوره های مختلف باشدت و ضعف متفاوت، از یه آبکشی یا شمارش ساده تا از شدت فشار افکار ، دیوانگی و سربه بیابان گذاشتن، ترس از صدمه به خود یا دیگران، وسواس های جنسی و تلقین های آزارنده مذهبی و … را تجربه کردم. مادربزرگ مادری من هم وسواس بودن.
خیلی هم دنبال درمان بودم حتی خدمت شما هم در مرکز مشاوره بیدار چند جلسه رسیدم اما با یک شیب صعودی دائم حالم بدتر و وسواسم عمیقتر و ریشه دارتر می شد تا این که متوجه شدم که من باید ریشه یا علت این بیماری رو پیدا کنم و با مشاوره و دارو درمانی به جایی نمی رسم به مرور زمان متوجه شدم زمان هایی که توی کارم موفقم حالم بهتره از اونجایی که متاسفانه من آدم بسیار بسیار بسیار بی انگیره ای هستم و از ۹۰ درصد کارهام اخراج شدم و این قدر بی انگیزه و بی حال بودم که حاضر بودم هر بلایی سرم بیاد ایمان و شرافتم زیر سوال بره اما تن به کار ندم پس حاضر به قبول این نشدم که کار کنم و به مرور از همون جا وسواسم تصاعدی بدتر شد تا جایی که از شدت افکار آزارنده فیزیولوژی بدنم به هم ریخته بود و هر آن از شدت فشار احساس سکته مغزی یا قلبی می کردم خدا رو شکر البته الان ۵ ماهه که مقاومت رو کنار گذاشتم و شروع به کار کردم و به مراتب حالم خیلی بهتره و خیلی با انگیزه تر از ۵ ماه قبلم اما تا درمان کامل و حذف افکار آزارنده خیلی راه دارم
حالا تصمیم اکید گرفتم که این بیماری رو ریشه کن کنم خواستم بدونم من با چه روشی درمان رو شروع کنم بهتره (البته درمان قطعیه من اینه که آدم به شدت با انگیزه ای بشم و نذارم به هیچ قیمتی بی کار بمونم که انگیزه هم خود به خود تولید نمیشه) و هدفم از مراجعه اینه که با کمک گرفتن از شما طول درمان رو کوتاه تر کنم
آیا تشخیصم درسته که اگر در کارم موفق یشم وسواسم درمان میشه
درمان حضوری بهتر و موثر تره یا با درمان های غیر حضوری هم ممکنه درمانم تسریع شه؟
آیا شما درمان به روش روان پویشی انجام میدید؟ اگر نه جایی رو سراغ دارید که معرفی کنید
مشکلی که الان باهاش درگیرم اینه که از وقتی که فهمیدم مشکلم رو کار کردن حل میکنه و من مقاومت می کردم افکار آزارندم عود کرد و به این سمت رفتن که تو باید کار کنی اگه کار نکنی مثل این می مونه که باید آلت جنسی فلان شخص مقدس رو بخوری باید با فلان شخس مقدس تو ذهنت رابطه جنسی برقرار کنی(تصویر سازی ذهنی) و این یه حرف خالی نبود و از من تایید تصدیق قلبی و رضایت به اون کار رو می خواد به مرور که من از طرفی در برابر افکار آزارنده مقاومت می کردم و ازطرفی حاضر به کارکردن هم نبودم وضعیت بدتر شد و افکار به این سمت هدایت شد که اگه حاضر نیستی کار کنی نباید فلان چیز رو که دوست داری بخوری یا فلان چیز رو که دوست داری بخری و وقتی گوش نمی دادم و آنچه را که منع می کرد انجام میدادم توهین به مقدسات به شرح بالا شروع می شد و بعلاوه چنان فشاری به من می آورد که دچار دل درد شدید تپش قلب شدید و سردرد شدیدی می شدم که احساس خطر مرگ می کردم و انجام اون کار رو ترک می کردم تا درد هام آروم شه
الان که کار می کنم حالم بهتره بعضی از اون ممنوعیت های غذایی حذف شده اما همچنان بسیاری ممنوعیت های دیگه باقی هست
مطلب دیگه این که به نظرم اگه به جای کلمه ” کمال گرایی” که یه صفت مثبت هست از کلمه “کامل گرایی” یا “کامل طلبی” استفاده بشه درست تر هست چون فرد وسواس دنیا رو سیاه و سفید میبینه و به نوعی جزم گراست و برای کاهش اضطراب درونیش همه یک چیز رو می خواد
ممنون می شوم همه سوال هام رو پاسخ بدید
با سپاس فراوان

بیتا
بیتا
2 سال قبل

سلام دکتر
من دختر ۳۰ساله هستم که وقتی به دستشویی میرم همش فکر میکنم ادرار به کف توالت میخوره و به ب ا س ن من ترشح میشه قطراتی…بعد میام اینا را بشورم دیگه خیلی زمان بر و طاقت فرسا میشه دستشویی رفتنم…باید چیکار کنم مشکلم حل بشه؟
حتی گاهی میگم این فقط یک فکر هست واقعیت نداره ولی باز هم بعد چن روز میگم نه حتما ادرار بهم پاشیده و من نجس بودم و همه جا را نجس کردم!!!

Ayda
Ayda
2 سال قبل

سلام آقای دکتر من هروقت یه فیلم یا یه چیز دلخراشی نگاه میکنم بعدش باخودم فکرمیکنم اگه دوباره نگاه نکنم به عزیزام یع اتفاقی میافته و خدای نکرده نمیبینمشون منظورم خانوادم هستش.براهمین منم واسه آسودگی خاطر میرم همون فیلم یا همون مطلب رو دوباره میبینم.چیکارکنم آخه واقعا خسته شدم.یه چیزی بهم بگین شایدترک کردم.

Ayda
Ayda
2 سال قبل

هیچ اقدامی نکردم .تازه اینطوری شدم .مشکل اینجاست که هنگام نمازهم این مشکل رو دارم.

الهام
الهام
2 سال قبل

سلام آقای دکتر من ۲۶سالمه و واسه کنکور ارشدروانشناسی میخوندم وانقدرباانگیزه بودم که احساس میکردم واقعا یه رتبه خوب میارم تااینکه یه شب یه فیلم دیدم که به صحنه وحشتناک توش داشت وپن ازاونجامدام فکرمیکردم نکنه منم اونکاروانجام بدم راستش توی اون فیلم باچاقوزد توی سر به نفرمنم همش نگران بودم نکنه اونکاروبکنم من یه دختر۳ساله هم دارم همش میترسم نکنه به خانوادم صدمه بزنم وخلاصه هی داره بدترمیشه میگم نکنه من دیوونه بشم وعقلموازدست بدم و… حدود۶ماهه اینطوری شدم پیش یه مشاورم رفتم فقط بهم یه سی دی ریلکسیشن دادن اما بهتر نشدم ودیگه درس نخوندم وکنکورم روخیلی بد دادم ونمیدونم چکارکنم توی خانواده هم هیچکس مشکل منو نداره وهمه بهم میگن بهش فکرنکن امانمیتونم من بایدچکارکنم؟ ممنونم

Shr
Shr
2 سال قبل

با عرض سلام خدمت اقای دکتر.من یه دختر پنج ساله دارم.بتازگی مادرمو از دست دادم بخاطر بیماری سرطان،روزای بدی رو گذروندیم و بتازگی متوجه رفتار وسواسی دخترم شدم،مدام حرفای بپی رو میاد راجب دیگران من یا حتی خودش در گوشم میگه.و خودشم کاملا ناراحته و خودشو سرزنش هم میکنه بابت این حرف چون سریعا بعدش عذر خواهی میکنه و میگه ی صدایی توی سرم این حرفها رو میزنه و منم باید بگم بهت اشکالی نداره این حرفها رو بزنم؟…اینو هم بگم ک بخاطر مهد رفتن و شرایط فعلی کرونا یمقدار وسواس تمیزی داشت ولی احساس میکنم برای ضربه ای ک بخاطر مرگ مادربزرگش خورده این وسواس شدیدتر شده، لطفا راهنماییم کنید چطوری باهاش رفتار کنم و کمکش کنم وسواسش از بین بره ممنون میشم…

نیما
نیما
2 سال قبل

سلام وقت بخیر
من مشکل استرس شدید سرویس بهداشتی دارم یعنی جایی که سرویس نباشه یا مسافرت توی راه یا هر. حایی که اخساس کنم الان اگه دستشویی نباشه من نمیتونم خودمو. کنترل کنم استرس و اضطراب شدید میگیرم و با این اضطراب واقعا به دستشویی هم نیاز دارم مگه اینکه همون موقع از اون مکان فرار کنم و تنها باشم کلا همه چی درست میشه نمیدونم باید چیکار کنم الان ۱۰ساله این مشکل رو دارم ولی هی شدیدتر میشه

امیر
امیر
2 سال قبل

سلام خسته نباشید من ۱۰ سالی است که درگیر وسواس فکری هستم وسواس هایی مثل شستشو، شمارش کارها، انجام کارهای خاص ،موقعی که یک متنی رو میخونم به اسم خدا که میرسم میترسم بی احترامی کرده باشم چندین بار معذرت خواهی میکنم،موقعی که یک کاری انجام میدم مدام به ذهنم میاد که با فلان کارم به خدا بی احترامی کردم مجبور میشم معذرت خواهی کنم اگه نکنم تمام ذهنم درگیر میکنه طوری که دیگه نمیتونم رو کارم تمرکز کنم ،مثلا به فکرم میاد که خانوادم دچار مشکلی شدن اگه یه کار خاصی رو انجام ندم احساس میکنم اتفاق بدی میفته.
در زمینه مقابله هم کارهایی کردم توی یک سری هاشونم موفق شدم جلوشونو بگیرم مثلا در مورد وسواس شستشو تعداد دفعات و مقدارش به ۲ دفعه رسوندم ولی در مورد این آخریه که گفتم موقع کار افکار مزاحم میاد به ذهنم و ازم میخواد کارهای خاصی رو انجام بدم موفق نبودم میشه راهنمایی کنید؟ممنون

امیر
امیر
2 سال قبل
پاسخ به  سردبیر

سلام ممنون میشه واسه بقیه مشکلام راهکار بدین چیکار کنم؟

erfUn
erfUn
2 سال قبل

دوست دارم مغز مو خاموش کنم خسته شدم

امیر
امیر
2 سال قبل

سلام دکتر ممنون من الان تو این مرحله با توجه به مطالبی که تو کامنت قبلی گفتم چه کاری باید انجام بدم میشه راهنمایی کنید؟من یه مشکلی که دارم یک سری کارها رو باید به یه تعداد دفعه انجام بدم و وقتی که انجام بدم این کار به کارهای دیگه هم سرایت میکنه یه دفعه میبینم که هر کاری که میکنم و دارم میشمرم اگه هم انجام ندم میره تو ذهنم توان فکر کردن به کار دیگه رو ازم میگیره به خاطر همین مجبور میشم انجام بدم تا خلاص شم لطفا کمکم کنید

Farahnaz
Farahnaz
2 سال قبل

سلام وقت بخیر آقای دکتر
آقای دکتر ۱۰ سال وسواس فکری و عملی و وسواس جنسی داشتم البته وسواس تمیزی و از بچگی داشتم ۲ سال قرص خوردم طبق نظر روانپزشکم بعد دو سال قطعش کردم ولی الان ۱ سال دوباره شروع شده یه فکری میاد تو ذهنم باعث میشه دستامو بشورم موقع لباس پوشیدن میاد تو ذهنم لباسمو عوض میکنم تایپ کردن حموم کردن.. تو همه چی تأثیر میذاره واقعا دیگه نمیدونم از قرصم می ترسم خیلی چاقم میکنه ممنون میشم راهنماییم کنید

Farahnaz
Farahnaz
2 سال قبل

سلام وقت بخیر
آقای دکتر ۱۰ سال هست که وسواس فکری و عملی دارم البته وسواس عملی و از بچگی داشتم ۲ سال قرص خوردم طبق نظر روانپزشکم قطع کردم قرصو، ولی الان ۱ ساله که دوباره وقتی لباس میپوشم فکره میاد تو ذهنم لباسمو عوض می کنم عوض نکنم اذیت میشم توی کارهای دیگمم اختلال ایجاد کرده از خوردن دوباره قرص هم میترسم به شدت چاقم میکنه. ممنون میشم راهنماییم کنید

pari19
pari19
2 سال قبل

سلام وقت به خیر پیشاپیش به خاطر طولانی بودن متن عذر خواهی میکنم
نوزده سالم هست یک سالی ميشه که فکر نفرین به عزيزانم به سراغم مياد مثلا بدون دلیل یا با کوچک ترین رنجش از کسی توی ذهنم ميگم سرطان بگیری یا بمیری و بعد همش میترسم که
این اتفاق واقعا بیوفته و ضربان قلبم به شدت تند میزنه و هر روز سر درد تحمل میکنم و بعد همش دعا میکنم که برای اون فرد اتفاقی نیوفته
و یکی هم اگه تو فامیل برای کسی اتفاقی بیوفته یا فوت بشه من خودمو مقصر ميدونم که به خاطر فکر من همچين اتفاقی افتاده
امسال پشت کنکور بودم ولی به خاطر این فکرا اصلا نميتونم درس بخونم
آیا این وسواس فکری هست؟
میشه لطفا کمکم کنید

محمد
محمد
2 سال قبل

سلام
من ۱۹ سالمه و دقیقا یک ساله که مبتلا به وسواس فکریم😔دقیقا از وقتی که کنکور رو شروع کرده بودم بخونم و استرس و اظطراب داشتم این بیماری تو وجودم ریشه انداخت،قبل از کنکور من رفتار های وسواسی مثل شستن زیاد دست و مرتب کردن زیاد مو و ابرو و لباس و … رو داشتم ولی این رفتار ها فقط عملی بودن و فکرم رو مشغول نمیکردن،من دقیقا یادمه که این بیماری از چه زمانی و به خاطر چه اتفاقی به وجود اومد ولی هنوزم که هنوز دلیل این همه فکر غیر منطقی رو درک نکردم،آقای دکتر من بعد از کنکور و کلی اصرار و التماس به خانواده رفتم پیش روان پزشک و از اونجایی که تو منطقه محروم زندگی میکنم فقط یه روان پزشک تو بیمارستانمون بود و ایشون قرص سرترالین و ریسپیدون رو بهم تجویز کردن که پس از پنج ماه فکر کردم که حالم خوب شده و با هم فکری با دکتر دارو رو قطع کردم و رفتم دانشگاه که اون موقع هم درگیر این بودم که خوب شدم یا نه😔،تو دانشگاه هم چند باری بیماری به خاطر عواملی شدت گرفت ولی نسبتا حالم در مقایسه با دوران کنکور خوب بود، حدودا ۵ ماهه که بیماریم باز شدت گرفته ،یعنی از دوران قرنطینه ک برگشتم به خونه و …
آقای دکتر منطقه ما اصلا دکتر نداره (نه روان شناس و نه روان پزشک) دکتر قبلیم هم گذاشته رفته و بخدا دستم به جایی بند نیست بجز اراده خودم واسه جنگ با این بیماری
کسی نیست که درکم کنه بخدا دیگه کلافه شدم و همش راه آزادی خودکشی به سرم میزنه و بس ولی با این همه هنوز دارم جنگ میکنم،کمکم کنین دکتر
یه سوال هم اینکه آیا میتونم قرص های ریسپیدون و سرترالین که دکتر بهم تجویز کرده بود رو برم از داروخانه تهیه کنم و طبق قبل مصرف کنم تا وقتی که دانشگاه ها باز بشه و برم او شهر پیش دکتر.
ممنون میشم اگه وقت بزارین بخونین🙏🌹

شادلین
شادلین
2 سال قبل

سلام اقای دکتر من ۱۷ سالمه من هیچ موقع هیچ کار بدی نکردم و درسم هم خوبه اما وقتی یکی میاد تو ذهنم بیرون نمیره مثلا یه پسره اومد تو ذهنم که یه نسبت با معلمم داره و جزو خانوادش هست همش فکر میکنم از این خوشم میاد بعد یک ثانیه میگم بدم میاد و از کتابی که او درس میده بدم نمیاد ولی چون اون معلمشه استرس دارم قبل ها کسان دیگر بودن ایا این وسواسه؟

نیما
نیما
2 سال قبل

دکتر جواب منو ندادید. بالا مشکل من چیه؟

امیر محمد
امیر محمد
2 سال قبل

سلام دکتر
من از وقتی کرونا اومده به دلایل مختلف بینی خودمو کف می زنم و شورمدچون دانشمندا میگن تو بینی سریع تر رشد می کنه و من واقعا از مرگ بر اثر کرونا و عواقب اون می ترسم. چند روزه بیش از ۴ بار در روز بینی خودمو می شورم و این اعصاب خودم و اطرافیانمو خرد می کنه و غز طرفی هم به خعطر کرونا امکان رفت و آمد به بیرون ندارم. زندگی برام مثل جهنم شده و مدام در طول روز اضطراب دارم. تو رو خدا بهم کمک کنین خیلی احساس عجز می کنم. من فقط ۱۸ سالمه.

زهرا
زهرا
2 سال قبل

سلام خسته نباشید
من خیلی روی عزیزانم حساسم این حساسیت ب قدری زیاد است ک آرامش شبانه روزی منو گرفته و مدام نفس کشیدن عزیزانم رو چک میکنم و مدام برای آنها نذر های مذهبی میکنم و فکر میکنم اگر این دعاها را کامل و خوب انجام ندهم خدا بلایی بد به سرم میاره این قضیه ب حدی برای من جدیه ک حتی یک سر درد ساده یا سرما خوردگیه ساده عزیزانم در من استرس و اضطراب و ترس عجیبی ایجاد میکنه و همیشه استرس دارم و وابستگی شدیدی بهشون دارم بطوری ک نمیتونم حتی یه روز ازشون جدا بشم و این قضیه خیلی منو اذیت میکنه

امیرحسین
امیرحسین
2 سال قبل

سلام
درود بر شما
بیشتر کتابهایی که درباره وسواس نوشته شده برای مبتلایان و متخصصین هست. آیا کتابی برای اطرافیان فرد مبتلا وجود داره؟ مثلا من که پدر یک فرد وسواسی هستم باید چیکار کنم؟ خصوصا زمانی که فرزندم حاضر به مراجعه به مشاور نمیشه، چجوری میتونم کمکش کنم؟
با تشکر

آرمان
آرمان
2 سال قبل

سلام و خسته نباشید خدمت آقای دکتر
من ۳ سال هست که ازدواج کردم و مشکل من این هست که با همسرم بارها سکس دهانی داشتم (البته تصور میکنم که بین زوجین این نوع رابطه معمول هست) اما خیلی خودم رو سرزنش میکنم که چرا این کار رو کردم و شخصیتم رو پایین اوردم و یک مرد نباید این کار رو بکنه و حالا احساس حقیر و پوچ بودن میکنم و این احساس خیلی منو اذیت میکنه. فکر میکنم افکارم اشتباه هست اما نمیتونم جلوی احساس بدمو بگیرم با این که مدتی میشه که دیگه این نوع رابطه رو ندارم. رابطمم هم خیلی معمولی بوده ، نه بازور بوده و نه با آزار و نه … ، کاملا داوطلبانه بوده.

آرمان
آرمان
2 سال قبل

سلام و خسته نباشید خدمت آقای دکتر بهشتیان
مشکلی که من دارم این هست که در حمام بارها و بارها دستم رو می شویم(هر چند دقیقه یکبار) و روی شستن داخل گوش خیلی حساس هستم ، بارها و بارها این کار رو می کنم تا خیالم راحت بشه که تمییز هست ، یا اندام جنسی رو بارها می شورم . ولی بعد از حمام این مشکل برطرف میشه. یک مشکل دیگه هم با همسرم بارها سکس دهانی داشتم و الان همش این فکر میاد سراغ من که کار اشتباهی بوده و این که یک مرد نباید این کار رو می کرده و احساس پوچی میکنم. با اینکه دیگه این کار روانجام نمی دم اما اندوه گذشته من رو رها نمی کنه گرچه فکر میکنم که کار بدی نکردم و این رابطه بین زوجین معمول هست. چرا به این رابطه انقدر حساسیت دارم؟ مشکل من دقیقا چه هست؟ آیا وسواس فکری دارم؟ با تشکر

فرشته
فرشته
2 سال قبل

سلام آقای دکتر،من تقریبا ۶ ساله مبتلا به وسواس فکری از نوع ترس از اتفاق یه چیزی دارم،تا پارسال فلوکستین بیست روزی دوتا خوب شدم،بعد با نظر دکترم قط کردم چون کاملا خوب شده بودم،اما بعد از سه ماه دوباره شروع شد همراه با پانیک شبانه، دوباره شروع به مصرف فلوکستین با نظر دکترم کردم اما خوب نشدم بعد بهم سرترالین داد الان روزی ۱۵۰ میخورم و شب موقع خواب کلومی پرامین ۲۵ ولی کاملا خوب نشدم

رامین
رامین
2 سال قبل

سلام و وقت‌بخیر
۱۶ سال هست دچار وسواس عملی در شست و شو هستم البته گاهی وسواس فکری سراغم میاد، علی‌الخصوص در تصمیم‌گیری‌ها و انتخاب خیلی وسواس دارم. ۸ سال پیش مدت به مدت ۱ ماه بیوواکسامین یا همون فلوکسامین مصرف کردم که تاثیری ندیدم و رهاش کردم. کلا هر سال بدتر شدم و مثلا تایم حمام و دسشویی‌ام بیشتر طول کشید. وسواس در ارثمون هست بطوری که هم در عمه‌ها و هم خاله‌ها حداقل یک نفر بصورت جدی درگیر این موضوع هستن اما گاهی وسواس شست و شو و تمیزی در خانم‌ها امری طبیعی و غیراذیت کننده به شمار میاد اما در آقایون اعمال وسواسی شست‌و‌شو جز تمسخر و تحقیر اطرافیان چیزی رو در پی نداره و هیچ‌کس درک نمی‌کنه که خود فرد وسواسی از همه بیشتر در رنج و عذابه که یک دسشویی رفتن ساده ۲۰ دقیقه از عمری که میتونه خیلی مفید باشه رو هدر میده!
تو رو خدا راهنمایی کنید که آیا درمان قطعی براش وجود داره یا خیر من اینقدر از این اوضاع و تحقیر دیگران خسته هستم که حتی حاضر به عمل جراحی مغز یا شوک الکتریکی به مغز هم برای درمان هستم پارسال به گفته دوستی که پزشک هست نه روانپزشک چند روزی قرص جدید ازیپم رو مصرف کردم اما در همون دو روز دوبار دچار حمله عجیب وحشت و اضطراب شدم به نوعی که در پانیک‌های که تجربه کرده بودم هم نداشتم حالا هگ از عوارض قرص‌ها علی‌الخصوص همین حمله‌هاب عصبی و تقویت افکار خودکشی خیلی میترسم. با سطح تحصیلات بالا الان چند سالی هست که میخوام ازدواج کنم اما بخاطر این مشکل دست نگه داشتم. فقط میخوامبدونم درمان قطعی برای من وجود داره و با توجه به شدت این درمان چقدر طول خواهد کشید.
ممنون از شما

سهیلا
سهیلا
2 سال قبل

سلام آقای دکتر من ۲۹سالمه قبلا نسبتاوسواس عملی کمی داشتم وسایل محل کارم رو چندین بارچک میکردم فکرمیکردم وظیفست اماالان که متاهلم و یه بچه ۲ماه دارم توزندگیم وسواسم خیلی زیادشده و روز به روز بیشترمیشه همش میخوام خونه مرتب ومنظم باشه همش میرم وسایل خونه روچک میکنم مثل ظرفا داخل آشپزخونه وسایل یخچال لباسا خودم و بچه که هستن و مرتب باشن مدارکام باشن چندین بار در روز میرم چک میکنم اینکارخیلی داره عذابم میده علاوه براینکه نظافت شخصی هم مخصوصاازروزی کرونااومده شدیدشده همش میخوام توخونه باشم جایی نرم دستام خیلی میشورم به طوری که زخم شده لباسا خودم و بچه رو همش عوض میکنم که مبادا کثیف باشن …بیشترین چیزی عذابم میده چک کردن وسایل خونه و مرتب بودنشونه ….خواهش میکنم کمکم کنید اینکارا باعث عذاب خودم و همسرم شده که خیلی کارام رو تحمل میکنه لطفا راهنمایی ام کنید

دکمه بازگشت به بالا