۷ باور غلط رایج درباره حمله پانیک
تا حالا دچار اضطراب و ترس ناگهانی و شدید شدید؟ اگر چنین اتفاقی رخ داده احتمالا یک حمله پانیک را تجربه کردید.در ادامه این مطلب از دپارتمان سلامت روان مجله سلامت دکتر بهشتیان به تعاریف و علائم حمله پانیک و باورهای غلط درمورد آن می پردازیم.
حمله پانیک به زبان ساده ترس شدید و غیرقابل انتظار است. شخصی که دچار حمله پانیک میشود حداقل ۴ مورد از علائم زیر را تجربه میکند:
- افزایش ضربان قلب
- احساس نفس تنگی و سخت نفس کشیدن
- احساس درد در قفسه سینه یا سنگینی قفسه سینه
- لرزش درونی با بیرونی
- احساس مسخ شخصیت و مسخ واقعیت (انگار خودم نیستم)
- حالت تهوع
- ترس از دست دادن کنترل خود
- عرق کردن بیش از حد
- ترس از مرگ
- ترس از غش کردن
متاسفانه باورهای نادرست زیادی در مورد حمله پانیک ( البته تلفظ درست آن پَنیک panic است) وجود دارد. کسانی که از حمله پانیک رنج میبرند به سختی میتوانند شرایط خود را برای دیگران توضیح دهند، به خصوص وقتی باورهای نادرست زیادی در مورد این بیماری رواج داشته باشد. در این مطلب درباره هفت باور غلط رایج، و واقعیت های مربوط به این بیماری توضیح می دهم. پیشنهاد می کنم مطالب دیگر درباره پانیک را هم مطالعه کنید. در این مقالات درباره روش های علل و روش های درمان پانیک توضیحات مفصل تری داده ام.
در فایل صوتی زیر توضیحات مفصل تری درباره علل و روش های درمان حمله پانیک داده ام که توصیه می کنم حتما آن را گوش کنید.
در این فایل صوتی به ۶ سئوال زیر پاسخ داده ام.
- حمله پانیک چیست؟
- چرا یک فرد به پانیک مبتلا می شود؟
- چه روش های درمانی برای پانیک وجود دارد؟
- آیا حمله پانیک درمان قطعی دارد؟
- چه روش یا روش های درمانی می تواند حمله پانیک را به صورت قطعی درمان کند؟
- چه روشی درمانی برای حمله پانیک من مناسب تر است؟
۱. حمله پانیک نشانه واکنش افراطی فرد به استرس و اضطراب است
شاید شنیده باشید که کسی بگوید، «خدای من، خیلی نگران بودم، میترسیدم دوباره دچاره حمله پانیک شوم»، «خیلی مرا ترساندی، نزدیک بود دچار پانیک شوم»، یا «من دچار پانیک شدم چون خیلی عصبی بودم». درست است که شرایط استرس زا می تواند باعث بروز پانیک شود اما همیشه این طور نیست. و ممکن است سرو کله حلمه بدون هیچ نشانه قبلی پیدا شود.
۲. حمله پانیک فقط نشانه اختلال پانیک هستند.
اختلال پانیک با حمله پانیک متفاوت است. جمله پانیک یعنی یک تجربه اضطراب شدید. اما اختلال پانیک یعنی تجربه متعدد حملات در شرایط مختلف. حملات پانیک برای اختلالات دیگر هم می تواند رخ دهد. مثلا ممکن است فردی در مواجهه با موش دچار ترس بسیار شدید یا همان حمله پانیک شود. اما این فرد به اختلال پانیک مبتلا نیست بلکه فقط فوبی موش دارد.
این حمله های پانیک در سایر اختلالات روانشناختی مثل اختلال اضطراب تعمیمیافته (GAD)، فوبی های خاص، اختلال وسواس فکری-عملی (OCD)، گذر هراسی (ترس از مکان های شلوغ)، اختلالات خوردن، اختلال اضطراب اجتماعی (SAD)، افسردگی و اختلال دوقطبی نیز ممکن است رخ دهد.
۳. حمله پانیک تنها زمانی که فرد بیدار است رخ میدهند
اگرچه حملات پنیک معمولا در بیداری رخ میدهند، اما وقوعشان در زمان خواب عمیق نیز غیرمعمول نیست. این حملات، که حملات پانیک شبانه نامیده میشوند، فرد را از خواب بیدار میکنند و معمولا او را میترسانند. کسی که تجربه چنین حمله ای را دارد احتمالا تصور میکند کابوس دیده است، و دوباره خوابیدن برایش بسیار دشوار میشود.
۴. حملات پانیک فرد را دیوانه میکنند
فردی که دچار حمله پانیک میشود میترسد که مبادا کنترلش را به طور کامل از دست بدهد، و به همین دلیل دچار احساس شرمساری و خجالت میشود. از این گذشته، مبتلایان غالبا تصور میکنند این حملات منجر به نابودی کامل عقل و دیوانه شدن آنها میشوند. اما واقعیت این است که اگرچه حملات وحشت زدگی یک مشکل روانشناختی محسوب می شود ولی نشانه این نیستند که شخص «الان دیوانه خواهد شد». حملات پانیک در طی ۱۰ دقیقه اوج میگیرند و سپس به تدریج فرکش می کند. بعد از کاهش نشانه های حمله کاملا طبیعی است که فرد تا چند دقیقه احساس ترس کند اما نیازی نیست که نگران دیوانه شدنش باشد.
۵. ممکن است حمله پانیک منجر به مرگ شوند
بسیاری از کسانی که اولین بار به پانیک دچار میشوند سر از اورژانس در میآورند زیرا تصور میکنند به یک مشکل جدی پزشکی (مثلا مشکل قلبی) مبتلا شده اند. علائمی مثل افزایش ضربان قلب، درد در قفسه سینه، تعرق بیش از حد، و تنگی نفس همه را میترساند و سبب میشوند فرد تصور کند نیازمند کمک فوری است. گاهی نشانه های حملات وحشت زدگی شبیه نشانه های سایر مشکلات پزشکی است، اما زندگی فرد را تهدید نمیکنند. اگر نمیدانید علائم شما مربوط به حمله وحشتزدگی است یا سایر مشکلات پزشکی، باید حتما به پزشک مراجعه کنید.
۶. برای جلوگری از حلمه پانیک بهتر است از موقعیت های ایجاد کننده آن اجتناب کنیم.
بسیاری از مردم عقیده دارند که با اجتناب کردن از محرک های ایجاد کننده، میتوان از بروز حملات وحشت زدگی پیشگیری کرد. مثلا ممکن است فردی به این نتیجه برسد که اگر ترس از پرواز منجر به حمله پانیک میشود، پس بهتر است با هواپیما سفر نکند. اما این باور به چند دلیل نادرست است.
اول اینکه برخی از حملات وحشت زدگی غیرمنتظره و بدون دلیل محیطی روی میدهند. چون این حملات در هر شرایطی ممکن است روی دهند، چیزی برای اجتناب از آنها وجود ندارد.
دوم اینکه، اجتناب از موقعیتی که باعث حمله در شما می شود فقط به صورت موقتی حال شما را بهتر می کند و نه تنها در درمان مشکل تان تاثیری ندارد بلکه باعث تداوم آن هم خواهد شد.
فقط در صورتی می توان از بروز حملات وحشت زدگی جلوگیری کرد که علل ایجاد این حملات که معمولا ناخودآگاه هستند را شناسایی و درمان کرد.
۷. برای درمان حملات وحشت زدگی کار چندانی نمیتوان کرد.
خوشبختانه روش های متعددی برای کنترل و درمان پانیک وجود دارد. دکتر روانشناس ابتدا سلامت روان یا شرایط پزشکی که منجر به حمله پانیک میشوند را شناسایی و ارزیابی میکند. در صورتی که تشخیص دهد مشکل شما ریشه در مسایل پزشکی فیزیولوژیک دارد شما را به پزشک ارجاع می دهد. در غیر اینصورت فرایند درمان را برای شما تعیین می کند. تحقیقات مختلف نشان داده اند که ترکیب دارودرمانی و درمان شناختی رفتاری در کنترل نشانه ها موثر هستند و روان درمانی پویشی می تواند به ریشه کن کردن و درمان این اختلال به شما کمک کند.
من گاهی وقتا حس میکنم میخام سکته کنم یا دیوانه بشم آیا این علائم نوعی حمله پانیک هست
اینم یادم رفت بگم دوستان به محض مشاهده حمله شما بشین ی غذایی میل کن ببین سریع خوب میشی چون عصب معدت بیشتر از حمله بهت استرس وارد میکنه
دوستان عزیز خدمت شما بگم که اول از همه امیدوارم حالتون همیشه خوب باشه و دیگه پنیک نشید ولی ی چیزیو بهتون بگم شما هر جور که بخوای هم نترسی موقع پنیک باز نمیتونی کنترل کنی و پنیک تا ۱۰ دقیقه به اوج خودش میرسه و به قول دکتر فروکش میکنه به نظرم اگه میخوایین یکم حداقل موقع حمله راحت باشید به محض شروع شدن علائم سریع بلند شید راه برید و به نفس کشیدنتون اصلا دقت نکنید الکی بپرید الکی شادی کنید به یچیز مسخره ای فکر کنید که برا چند دقیقه مشغول بشید اصلا به بدنتون فکر نکنید بعد چند دقیقه می بینید که ۲۰ درصد متوجه پنیک شدید و رفع شد از خدا میخوام همتون درست شید مث من که الان ۶ سالی هست درگیرشم و عادت کردم
سلام دوست عزیز من علائمم خیلی شبیه شما بود نتونستم حرفاتو نادیده بگیرم چون سر خودمم اومده اول اینکه نگران نباش چیزی نیست خوب میشی بعدشم میگی ۱۵ سال شده هی میترسم سکته قلبی یا مغزی کنم خب بکن تلاشتو بکن سکته کنی یا بمیری مرگ دست خداست پس نترس تو تا هر چقدر تلاش کنی نمیتونی سکته کنی یا بمیری پس یه بار امتحان کن وقتی فکرش اومد وقتی بهت حمله دست داد به ذهنت بگو باشه میخوام سکته کنم بعد از دفعات بعد دیگه نمیاد یا اگرم اومد تو بازم بگو باشه میخوام سکته کنم بعدش دیگه نمیاد نگران مشکل گوارش هم نباش وقتی این فکرایه مسخره میاد تو ذهنت اسید معده میزنه بالا معدت به هم میریزه تمرین کن که باهاش مبارزه کنی امید وارم همتون روزی خوب بشید روزی میشه به پانیک میخندین
دمت گرم داداش خیلی بهمون روحیه دادی واقعا
احسنت آقا عادل خیلی قشنگ گفتی
وای دقیقا من همچین فکرایی ک تو گفتی میکنم
سلام آقای دکتر. من ۳۰ سالمه. تقریبا از سن ۱۷ سالگی دچار حملات پانیک میشم. علائم من فرق داره بابقیه من اول ضربان قلبم بالا میره بعدتوی گوشم صدای سوت میشنوم وبعد جلوی چشمام برفکی میشه این حالت ادامه داره تااین که دید چشمام کلا سفید میشه وجایی رو نمیبینم. بعدش هم دستام کلا چوب میشه ونمیتونم تکونشون بدم میخاستم ببینم تشخیص همون حمله پانیک هست یا چیز دیگس
سلام دوست عزیز ، نه علایم پنیک نیست
من ۳ بار دچار پنیک شدم هربار هم قبلش ماده حاوی ویتامین سی خوردم و بعد وارد موقیعت استرس زا شدم…لیمو پرتغال
تنفس شکمی بکنی زود تموم میشه
سلام آقای دکتر خسته نباشین راستش من اثلا اسم این بیماری راننده بودم ولی اکنون مخوام واردزندگی دوم مردی بشم که پانیذ داره ودارو مصرف می کنه اقامتشان اعتماد کرد وبا آن مرد وارد زندگی شد
بلې من هستم يک لحظه فکر میکنم همه چیز تمام شد
سلام. من حدودا ۶ ساله که افسردگی دارم و سرترالین مصرف میکنم که عوازض بدی داره ولی هیچی مثل اون روم جواب نمیده، اولین بار با آی بی اس متوجه افسردگی ام شدم. بعد از اون ۳ ساله که به پنیک دچار شدم و واقعا بدترین بیماری دنیاست، یک ساله که روان درمانگر دارم الان بهم تمرینای مدیتیشن یاد میدن و گفتن یوگا کار کنم، با این تمرینات بهتر میشم اما پنیکم برمیگرده،،، از اونجایی که پنیک من دلیل مشخصی داره و اونم گذشته سخت و کودکی سخت تری بوده من چجوری به مرحله سوم برسم؟؟؟ میخوام از ریشه حلش کنم، یوگا و مدیتیشن ریشه رو درمان نمیکنه… دقیقا نفهمیدم اینجا باید چیکار کنم؟؟؟ میشه لطفا کمکم کنید؟ ضمن اینکه همش خانواده میگن تو اصن نمیتونی شوهر داری کنی، تو؟ تو میتونی بچه بزرگ کنی؟ تو با این هیکلت(چون خیلی لاغرم بخاطر سرترالین)، تو یبار جلو پسره حالت بد شه فرار میکنه میره و…….. ۲۳ سالمه
شماکه مشکل ریشه ای داری بنظرم باید از روش هیپنوتیزم استفاده کنی ولی حتماً با مشاوره دکتر متخصص، بنده فقط طبق اطلاعاتی که داشتم نظر دادم نظر اصلیرو دکتر باید بده.
ویتامین دی پنجاه هزار رو امتحان کن، ماه اول هفته ای یک عدد، از ماه دوم هر دو هفته یک عدد
با سلام دوستان عزیزم من چهار پنج ساله مشکلاتی پیدا کردم که پیش چندین دکتر مغز و اعصاب روانشناس و روانپزشک رفتم همه تشخیصشون حملات پانیک بوده ولی من هنوزم شک دارم چون من یه علائمی دارم که کمتر کسی داره من با دیدن چیزی که میچرخه حالم بد میشه وقتی حساس میشم با بالا پایین کردن صفحه گوشیمم حالم بد میشه وقتی تو یه جای شلوغم عمق و سطح مناظر اطراف که شلوغ باشه مثل پاساژ یا جنگل هم حالمو بد میکنه عدم تمرکز پیدا کردم و نمیتونم چشمامو جفت کنم ولی با یه نصفه آلپرازولام به حالت عادی بر میگردم آیا کسی هست که مشکلاتی مشابه من داشته باشه لطفا اگه کسی هست بگه که تجربه هامونو به اشتراک بذاریم
درود بر شما دوست عزیز، شما حملات پانیک وابسته به موقعیت دارید که می تونه در دسته کلاسترو فوبیا یا آگورو فوبیا قرار بگیره
من ۱۴ سالمه و بعضی اوقات خیلی عصبی میشم و بهم حمله عصبی دست میده حالت تهوع میگیرم و تمام بدنم شروع میکنه به لرزیدن و به سختی میتونم خودم و کنترل کنم چندین دفعه ام بیهوش شدم و از حال رفتم و یه بار یه قسمت از سرم زخم شده ولی کسی هنوز خبر نداره از این موضوع و من میگرن عصبی ام دارم آیا طبیعیه این حمله ها و عصبی شدنا؟ و به شدت پرخاشگر میشم و حوصله هیچی و ندارم و حدودا توی ماه حداقل ۵،۶ بار حمله عصبی بهم دست میده و شب بیداری اما دارم خوابم خیلی کمه با این حالی که همش میخوام بخوابم ولی خوابم نمیبره ساعت ۶ صبح تا ۸ صبح فقط میخوابم و در بقیه وقتها هرکار میکنم خوابم نمیبره
والا من، بیشتر اوقات میترسم فراموشی بگیرم و احساس میکنم مغزم خشک شده و به سختی میتونم بخوابم و نیم کره چپ مغزمم از داخل صدای سوت میده از داخل البته.
سلام خوبین دوستان اول که امیدوارم خداوند مهربان همه مریضاروشفا بده چون فقط دست خودشه من ازبچگی ترسو استرس ازمرگوداشتم ولی الان بیشترشده همش توخودمم وناراحت بعضی مواقع فکرمیکنم وجودندارم یااطرافیانم وخودم یک خواب هستیم خیلی حسه بدیه تپش قلب واسترس ودلهره ازمهمونی رفتن میترسم که حالم بدبشه پاهام بی حس میشه روزی چندباراینطورمیشم قبلش سیگارمیکشیدم زیادالان ترکش کردم وچای وقهوه اصلا نمیخورم پیشه روانپزشک رفتم قرص دادتموم شد الان دارم زیرزبونی موقع حمله میخورم ولی فقط تاچندساعت تسکین میده نمیدونم چیکارکنم کلن ناامیدم وهمش فکرمیکنم به زودی میمیرم خدایا کمکم کن …۳۳سالم هستش…
درود بر شما دوست عزیز، خوشبختانه روش های مطمئنی برای درمان پانیک هست. دوره درمان پانیک می تونه بهتون کمک کنه. فایل صوتی دوره را گوش کنید توضیحات کامل تری داده شده
سللم دکتر من چند شب پیش یهو درد بدی تو شکمم حس کردم بعدش حللت تهوع شدید خواستم برم بالا بیارم یهو ضربان قلبم شدید شد جوریکه حس کردم دارم سکته میکنم انگار روح داشت از بدنم خارج میشد حس غش بهم دست داد نمیتونستم نفس بکشم یا حرف بزنم تو یه ساعت سه بار اینجوریشدم ولی از اپن شب به بعد همش قلبم درد میکنه شکمم درد میکنه پشت گردنم یه طوزیه بعضی وقتها قفسه سینم سنگینی میکنه حس میکنم از خیلی وقت پیش مبتلا به پانیک شدم چون من قبلا چندبار تو واقعیت حس میکردم تو خوابم حتی به مادرمم چندبار گفته بودم حس میکنم تو خواب دارم باهات حرف میزنم اصلا یه جوری بودم بنظرتون پانیک دارم؟؟
با سلام،عذر خواهم من چند وقتی هست که یکباره دچار استرس میشوم ،البته دلیلش را نمیدانم ولی یک دفعه شروع میشود قلبم تپش پیدا میکند و خودم سعی میکنم ان را کنترل کنم اما زیاد فایده ندارد گاهی حالت تهوعم میگیرد و فشارم می افتد.
همین طور فکر میکنم که شاید الان است که شاید غش کنم و آبروم بره
پس زود موقعیت رو عوض میکنم مثلا از سر سفره بلند میشوم یا باید حواس خودم را پرت کنم ،خواهش میکنم راهنماییم کنید آقای دکتر
پیشاپیش متشکرم 🙏🏻
داداش منم همین بودم الان رو مریضیم سوار شدم ولی بازم اذیتم نگران نباش مشکل بزرگیه تا کسی دجارش نباشه درک نمیکنه ولی همونقدر که بزرگ به نظر میاد همون قدرم وقتی سوارش بشی بهش میخندی
سلام آقای دکتر من حالاتم رو چک میکنم هم به وسواس فکری هم پانیک هم اضطراب میخوره نمیدونم کدومه؟!!!! یا پانیک
تو بسته ی درمان وسواس هم عرض کردم خدمتتون
بنده ۲۷ ساله هستم و بیشتر از ۳ سال هست دچار حالتی شدم که ابتدا یک فکر منفی که تو گذشته اتفاق افتاده رو تعمیم میدم به تمام آینده و ناگهان ضربان قلبم بالا میره به حدی که کنترلش خیلی سخت میشه
مخصوصا هنگام مطالعه ی کتاب و یا مطالعه ی دروس آزمونم که خیلی مهم هستن ولی هر بار که میشینم پای کتاب ترس از آزمون و آینده و ترس از یاد نگرفتن مطالب و هزاران افکار منفی دگ باعث میشه ضربان قلبم به حدی بالا بره که اصلا نتونم به خوندن ادامه بدم و سر همین موضوع تو چندباری که آزمون دادم با اینکه مطالب رو بلدم هیچوقت نتونستم موفق بشم
و یا اینکه ترس از انجام گناهی که من رو از مسیرم دور کنه
و یا ترس های دگ نسبت به آینده که حتی شب ها موقع خواب به شدت از ضربان قلب رنج میبرم
تو هر کاری که بهترین هستم احساس میکنم به زودی خراب میشه
یا اینکه کسی اگه مشکلی داره روحی جسمی، پس منم مستعد اون چیز هستم
یا اینکه
یه کاری رو شروع میکنم اصلا نمیتونم به سرانجام برسونمش
خواهش میکنم بفرمایید کدوم بسته برای من مناسب هستش
در حال حاضر قبولی و با تمرکز خوندن دروس آزمونم از همه چی واسم مهم تره
با سلام. ۳۵ساله هستم از ۲۰ سالگی پانیک دارم
انواع داروها رو امتحان کردم چون مشکل گوارشی
هم دارم بیشتر اذیت میشم به مدت ۵سال هیچ
حمله ای نداشتم تا اینکه از۲سال پیش که خواهرمو
از دست دادم دوباره این وضعیت شدیدتر از گذشته
سراغم اومد تقریبا اکثر وقتا ترس تو وجودم هست
زندگیم مختل شده تنهایی نمیتونم بیرون برم همش
نگرانم فکر مرگم با هر تپش قلبی حس میکنم الان
سکته میکنم چون خواهرم جلوی چشمام رفت
چندروز پیش با تنگی نفس شدید رفتم دکتر نوار
قلب و تست اکو گرفت و گفت که پرولاپس دریچه
خفیف هم دارم داروی متورال برام تجویز کرد و
آلپرازولام که همیشه مصرف میکنم. همین دیشب
با حالت بد از خواب بیدار شدم ضربانم خیلی بالا
بود پاهام جون نداشت وحشت کرده بودم حس
میکردم الان میمیرم گلوم خشک شده بود و لرز
و تهوع شدید داشتم بقدری آشفته بودم که انگار
وسط بیابون تنها هستم… آقای دکتر من باید
چیکار کنم خسته شدم از دکتر رفتن از دارو
من۵ماهه تحت استرس شدیدم چون ی شکست
خیلی خیلی سخت هم خوردم کسی که عاشقم بود
و چندسال بود منتظر بودم به هم برسیم ترکم کرد
به دلایل نامعلوم حتی نگفت چرا.من بی نهایت
مریضم این حملاتم شده بلای جانم
خواهش میکنم کمکم کنین…ممنون
درود بر شما دوست عزیز دوره درمان پانیک در بخش های دوره های درمان غیرحضوری سایت می تونه مشکل تون را حل کنه
سلام آقای دکتر خسته نباشید میخواستم بگم من از بچگی وسواس مذهبی همراه با دلهره و … داشتم وسواس نظم وسواس تمیزی و اینکه یکی به خانوادم نگاه بد داره و … اینجوری گذروندیم بعد کلاس هفتم به خاطر استرس و نمهره ی بالا گرفتن اضطراب و افسردگی یک سال به مدرسه ترفتم بعد یک سال تقریبا خوب بودم ولی اوایل در کلاس غریب احساس خفگی میکردم دل نگران و… بعد پدرم فوت که شدن من به خودم مسلط بودم ولی بعد یک سال به هر دلیلی از دل گرفتگی شدید شروع شد بعد وسواس مذهبی در مورد توهین به خدا شروع شد
بعد حوری که در مغزم انگار طوری شده بودم که عمدا توهین میکردم بعد خودم رو توجیه میکردم این بیماریه و گناهی نداری بعد فکرای که من برای چندمین باره به دنیا امده ام و شاید بعد مردنم یک باره دیگر به دنیا بیام دیوونم میکنه میترسم در زندگی بعدی ادم بدی بشم فکرای چرت مثل شاید الان که اینجام شاید اینجا نیستم شاید یه جای دیگم شاید ذهنیتم فرق میکند شاید در یک زمان دیگر هستم یا شاید چند زمان ذهنم آرام نیست خوابای وحشتناک میبینم وسواس مذهبی اینکه در مغزم جوری شده انگار مجبورم به خدا توهین کنم و توهین میکنم و این منو بیشتر عذاب میده ذهنم آرام نیست یهو در خانه نشسته ام در تنهایی خاطره ای یادم میافتد چقدر مسخره کا گذشته ولی در تنهایی خودم خجالت میکشم چیکار کنم لطفا به خود کشی فکر میکنم
با سلام اقای دکتر
اقا هستم ۳۰ سال سن دارم چند ماهه دچار اضطراب شدید و ترس از مریضی و تمام علایم حملات پانیک و افسردگی هم گرفتم >تمام ازمایشات را انجام دادم دکترا میگن گوارشت وقلبت خوبه
یه روز سرما خورده بدم خیال کردم کرونا دارم از ان روز شروع شد<احساس اینکه یه مریضی در بدن من هست ولی دکترا متوجه نمیشن .احساس میکنم دیگه اون ادم قبل نیستم .سردرد تنشی و درد عضلانی و کمر وشانه ها و گردن و گزگز دست ها وخوابرفتگی زیاد پاها و خستگی و ضعف و وسواس فکری و عرق زیاد و سرد وسردی دست و پا و مشکلات گوارشی گرفتم ودرد و سوزش در ناحیه سینه سمت چپ و یهو حالتی بهم دست میده که کنترلم دست خودم نیست هر شب .انگاری دلم میریزه با قرص نورتیلیپین و اسنترا که دکترداخلی تجویز کرد کمی بهترم ولی کلا حالم خوب نشده و چند وقتی هست که بیکارم شدم
تمام این علایمی که در بدن من است هر شب یک نمونشا تجربه میکنم به نظرتون چه کار باید بکنم
سلام دوسته من منم همینم همش تو خودم دنبال مریضیم هی میگم کرونا نباشه مریضز بد نباشه با کوچکترین درد تقییر تو بدنم حس میکنم الان یه اتفاق بد برام افتاده همش وسواس فکری حمله های عصبیه