تا حالا دچار اضطراب و ترس ناگهانی و شدید شدید؟ اگر چنین اتفاقی رخ داده احتمالا یک حمله پانیک را تجربه کردید. حمله پانیک به زبان ساده ترس شدید و غیرقابل انتظار است. شخصی که دچار حمله پانیک میشود حداقل ۴ مورد از علائم زیر را تجربه میکند:
- افزایش ضربان قلب
- احساس نفس تنگی و سخت نفس کشیدن
- احساس درد در قفسه سینه یا سنگینی قفسه سینه
- لرزش درونی با بیرونی
- احساس مسخ شخصیت و مسخ واقعیت (انگار خودم نیستم)
- حالت تهوع
- ترس از دست دادن کنترل خود
- عرق کردن بیش از حد
- ترس از مرگ
- ترس از غش کردن
مطلب پیشنهادی: ۱۳ روش برای کنترل سریع حمله پانیک
متاسفانه باورهای نادرست زیادی در مورد حمله پانیک ( البته تلفظ درست آن پَنیک panic است) وجود دارد. کسانی که از حمله پانیک رنج میبرند به سختی میتوانند شرایط خود را برای دیگران توضیح دهند، به خصوص وقتی باورهای نادرست زیادی در مورد این بیماری رواج داشته باشد. در این مطلب درباره هفت باور غلط رایج، و واقعیت های مربوط به این بیماری توضیح می دهم. پیشنهاد می کنم مطالب دیگر درباره پانیک را هم مطالعه کنید. در این مقالات درباره روش های علل و روش های درمان پانیک توضیحات مفصل تری داده ام.
در مقاله حمله پانیک چیست و چطور درمان می شود؟ توضیحات مفصل تری درباره حملات پانیک داده ام. در این مقاله در یک فایل صوتی مفصل درباره علل، علائم و روش های درمان پانیک توضیح داده ام. اما در ادامه این مقاله درباره ۷ باور غلط درباره حملات پانیک توضیح داده ام.
۱. حمله پانیک نشانه واکنش افراطی فرد به استرس و اضطراب است
شاید شنیده باشید که کسی بگوید، «خدای من، خیلی نگران بودم، میترسیدم دوباره دچاره حمله پانیک شوم»، «خیلی مرا ترساندی، نزدیک بود دچار پانیک شوم»، یا «من دچار پانیک شدم چون خیلی عصبی بودم». درست است که شرایط استرس زا می تواند باعث بروز پانیک شود اما همیشه این طور نیست. و ممکن است سرو کله حلمه بدون هیچ نشانه قبلی پیدا شود.
۲. حمله پانیک فقط نشانه اختلال پانیک هستند.
اختلال پانیک با حمله پانیک متفاوت است. جمله پانیک یعنی یک تجربه اضطراب شدید. اما اختلال پانیک یعنی تجربه متعدد حملات در شرایط مختلف. حملات پانیک برای اختلالات دیگر هم می تواند رخ دهد. مثلا ممکن است فردی در مواجهه با موش دچار ترس بسیار شدید یا همان حمله پانیک شود. اما این فرد به اختلال پانیک مبتلا نیست بلکه فقط فوبی موش دارد.
این حمله های پانیک در سایر اختلالات روانشناختی مثل اختلال اضطراب تعمیمیافته (GAD)، فوبی های خاص، اختلال وسواس فکری-عملی (OCD)، گذر هراسی (ترس از مکان های شلوغ)، اختلالات خوردن، اختلال اضطراب اجتماعی (SAD)، افسردگی و اختلال دوقطبی نیز ممکن است رخ دهد.
مطلب پیشنهادی: درد سینه من به خاطر پانیک است یا مشکل قلبی؟
۳. حمله پانیک تنها زمانی که فرد بیدار است رخ میدهند
اگرچه حملات پنیک معمولا در بیداری رخ میدهند، اما وقوعشان در زمان خواب عمیق نیز غیرمعمول نیست. این حملات، که حملات پانیک شبانه نامیده میشوند، فرد را از خواب بیدار میکنند و معمولا او را میترسانند. کسی که تجربه چنین حمله ای را دارد احتمالا تصور میکند کابوس دیده است، و دوباره خوابیدن برایش بسیار دشوار میشود.
۴. حملات پانیک فرد را دیوانه میکنند
فردی که دچار حمله پانیک میشود میترسد که مبادا کنترلش را به طور کامل از دست بدهد، و به همین دلیل دچار احساس شرمساری و خجالت میشود. از این گذشته، مبتلایان غالبا تصور میکنند این حملات منجر به نابودی کامل عقل و دیوانه شدن آنها میشوند. اما واقعیت این است که اگرچه حملات وحشت زدگی یک مشکل روانشناختی محسوب می شود ولی نشانه این نیستند که شخص «الان دیوانه خواهد شد». حملات پانیک در طی ۱۰ دقیقه اوج میگیرند و سپس به تدریج فرکش می کند. بعد از کاهش نشانه های حمله کاملا طبیعی است که فرد تا چند دقیقه احساس ترس کند اما نیازی نیست که نگران دیوانه شدنش باشد.
مطلب پیشنهادی: هشت تمرین تنفسی برای کاهش اضطراب و حملات پانیک
۵. ممکن است حمله پانیک منجر به مرگ شوند
بسیاری از کسانی که اولین بار به پانیک دچار میشوند سر از اورژانس در میآورند زیرا تصور میکنند به یک مشکل جدی پزشکی (مثلا مشکل قلبی) مبتلا شده اند. علائمی مثل افزایش ضربان قلب، درد در قفسه سینه، تعرق بیش از حد، و تنگی نفس همه را میترساند و سبب میشوند فرد تصور کند نیازمند کمک فوری است. گاهی نشانه های حملات وحشت زدگی شبیه نشانه های سایر مشکلات پزشکی است، اما زندگی فرد را تهدید نمیکنند. اگر نمیدانید علائم شما مربوط به حمله وحشتزدگی است یا سایر مشکلات پزشکی، باید حتما به پزشک مراجعه کنید.
۶. برای جلوگری از حلمه پانیک بهتر است از موقعیت های ایجاد کننده آن اجتناب کنیم.
بسیاری از مردم عقیده دارند که با اجتناب کردن از محرک های ایجاد کننده، میتوان از بروز حملات وحشت زدگی پیشگیری کرد. مثلا ممکن است فردی به این نتیجه برسد که اگر ترس از پرواز منجر به حمله پانیک میشود، پس بهتر است با هواپیما سفر نکند. اما این باور به چند دلیل نادرست است.
اول اینکه برخی از حملات وحشت زدگی غیرمنتظره و بدون دلیل محیطی روی میدهند. چون این حملات در هر شرایطی ممکن است روی دهند، چیزی برای اجتناب از آنها وجود ندارد.
دوم اینکه، اجتناب از موقعیتی که باعث حمله در شما می شود فقط به صورت موقتی حال شما را بهتر می کند و نه تنها در درمان مشکل تان تاثیری ندارد بلکه باعث تداوم آن هم خواهد شد.
فقط در صورتی می توان از بروز حملات وحشت زدگی جلوگیری کرد که علل ایجاد این حملات که معمولا ناخودآگاه هستند را شناسایی و درمان کرد.
۷. برای درمان حملات وحشت زدگی کار چندانی نمیتوان کرد.
خوشبختانه روش های متعددی برای کنترل و درمان پانیک وجود دارد. دکتر روانشناس ابتدا سلامت روان یا شرایط پزشکی که منجر به حمله پانیک میشوند را شناسایی و ارزیابی میکند. در صورتی که تشخیص دهد مشکل شما ریشه در مسایل پزشکی فیزیولوژیک دارد شما را به پزشک ارجاع می دهد. در غیر اینصورت فرایند درمان را برای شما تعیین می کند. تحقیقات مختلف نشان داده اند که ترکیب دارودرمانی و درمان شناختی رفتاری در کنترل نشانه ها موثر هستند و روان درمانی پویشی می تواند به ریشه کن کردن و درمان این اختلال به شما کمک کند.
سلام من دو سه ماهه دچار پنیک شدم اوایل در حد تپش قلب معمولی بود بعد شد تپش قلب طولانی مدت به همرا ترس و درد جسمی مثلا درد سینه ی سمت چپ نزدیک به زیر بغل یا پشت واسه همین همش احساس میکنم قراره سکته کنم مخصوصا شب ها که میخوابم انگار اخرین شبی هست که زنده ام ولی صبح پا میشم و با اینکه میبینم همش تلقینه اما باز شب اینطوری میشم شده عین یه چرخه. طبق تجربه م قرار گرفتن توو مهمونی و جاهای شلوغ یا هم صحبت شدن با بقیه کلا سرم گرم شدن باعث از بین رفتنش میشه تنها شدن و افکار وسواسی باعث میشه دوباره بیاد سراغت الانم ساعت نزدیک پنج صبحه و از سه صبح خود به خود بیدار شدم.
دقیقا همین مشکلا رو دارم میشه بیشتر باهم حرف بزنیم؟
سلام من یه دو سه ماهی هست دچار استرس شدم و ۱۵ سالمه همش فکر میکنم میخوام تشنج کنم ولی اینطور نیست یه روز حالم خوبه یه روز کلا با استرس و عرق سرد دست پا میگذره پیش دکتر هم رفتم گفت چیزی نیست یه آزمایش واسم نوشت ویتامین دی خیلی پایین بود الان هر چند روز یک بار یهو پیشونیم سوزن سوزن میشه و پاهام هم سوزن سوزن میشه احساس حالت تهوع و بعد پنج دقیقه حالم خوب میشه ولی احساس میکنم میخوام تشنج کنم یعنی هر علائم رو به تشنج ربط میدم
چیکار کنم؟
دوستان عزیز من از سال ۹۸,دچار پنیک شدن اضطراب وترس بعد مصرف کردن یه سال دارو خوب شدم وبعد دوسال دوباره اومد سراغم الان یه دارو مصرف میکنم یه مقداری بهتر و قابل تحمل بود ولی الان دو هفته است ویتامین ب ۱سیصد خوردم شب خوردم صبح از خواب بیدار شدم تمام حالات پانیک همیشه باهام بود قطع شد مثل یک معجزه عمل کرد. والان دوهفته است انگار هیچ وقت افسرده و پانیکی نبودم من خیلی رنج کشیدن همش فکر بود الان ۱۵,روز عالی هستم گفتم شما هم امتحان کنید شاید برای شما هم جواب داد موفق پیروز باشید
من گاهی وقتا حس میکنم میخام سکته کنم یا دیوانه بشم آیا این علائم نوعی حمله پانیک هست
اینم یادم رفت بگم دوستان به محض مشاهده حمله شما بشین ی غذایی میل کن ببین سریع خوب میشی چون عصب معدت بیشتر از حمله بهت استرس وارد میکنه
دوستان عزیز خدمت شما بگم که اول از همه امیدوارم حالتون همیشه خوب باشه و دیگه پنیک نشید ولی ی چیزیو بهتون بگم شما هر جور که بخوای هم نترسی موقع پنیک باز نمیتونی کنترل کنی و پنیک تا ۱۰ دقیقه به اوج خودش میرسه و به قول دکتر فروکش میکنه به نظرم اگه میخوایین یکم حداقل موقع حمله راحت باشید به محض شروع شدن علائم سریع بلند شید راه برید و به نفس کشیدنتون اصلا دقت نکنید الکی بپرید الکی شادی کنید به یچیز مسخره ای فکر کنید که برا چند دقیقه مشغول بشید اصلا به بدنتون فکر نکنید بعد چند دقیقه می بینید که ۲۰ درصد متوجه پنیک شدید و رفع شد از خدا میخوام همتون درست شید مث من که الان ۶ سالی هست درگیرشم و عادت کردم
سلام دوست عزیز من علائمم خیلی شبیه شما بود نتونستم حرفاتو نادیده بگیرم چون سر خودمم اومده اول اینکه نگران نباش چیزی نیست خوب میشی بعدشم میگی ۱۵ سال شده هی میترسم سکته قلبی یا مغزی کنم خب بکن تلاشتو بکن سکته کنی یا بمیری مرگ دست خداست پس نترس تو تا هر چقدر تلاش کنی نمیتونی سکته کنی یا بمیری پس یه بار امتحان کن وقتی فکرش اومد وقتی بهت حمله دست داد به ذهنت بگو باشه میخوام سکته کنم بعد از دفعات بعد دیگه نمیاد یا اگرم اومد تو بازم بگو باشه میخوام سکته کنم بعدش دیگه نمیاد نگران مشکل گوارش هم نباش وقتی این فکرایه مسخره میاد تو ذهنت اسید معده میزنه بالا معدت به هم میریزه تمرین کن که باهاش مبارزه کنی امید وارم همتون روزی خوب بشید روزی میشه به پانیک میخندین
دمت گرم داداش خیلی بهمون روحیه دادی واقعا
احسنت آقا عادل خیلی قشنگ گفتی
وای دقیقا من همچین فکرایی ک تو گفتی میکنم
دادا دمت انرژی مثبتیا
سلام آقای دکتر. من ۳۰ سالمه. تقریبا از سن ۱۷ سالگی دچار حملات پانیک میشم. علائم من فرق داره بابقیه من اول ضربان قلبم بالا میره بعدتوی گوشم صدای سوت میشنوم وبعد جلوی چشمام برفکی میشه این حالت ادامه داره تااین که دید چشمام کلا سفید میشه وجایی رو نمیبینم. بعدش هم دستام کلا چوب میشه ونمیتونم تکونشون بدم میخاستم ببینم تشخیص همون حمله پانیک هست یا چیز دیگس
سلام دوست عزیز ، نه علایم پنیک نیست
من ۳ بار دچار پنیک شدم هربار هم قبلش ماده حاوی ویتامین سی خوردم و بعد وارد موقیعت استرس زا شدم…لیمو پرتغال
تنفس شکمی بکنی زود تموم میشه
سلام آقای دکتر خسته نباشین راستش من اثلا اسم این بیماری راننده بودم ولی اکنون مخوام واردزندگی دوم مردی بشم که پانیذ داره ودارو مصرف می کنه اقامتشان اعتماد کرد وبا آن مرد وارد زندگی شد
بلې من هستم يک لحظه فکر میکنم همه چیز تمام شد
سلام. من حدودا ۶ ساله که افسردگی دارم و سرترالین مصرف میکنم که عوازض بدی داره ولی هیچی مثل اون روم جواب نمیده، اولین بار با آی بی اس متوجه افسردگی ام شدم. بعد از اون ۳ ساله که به پنیک دچار شدم و واقعا بدترین بیماری دنیاست، یک ساله که روان درمانگر دارم الان بهم تمرینای مدیتیشن یاد میدن و گفتن یوگا کار کنم، با این تمرینات بهتر میشم اما پنیکم برمیگرده،،، از اونجایی که پنیک من دلیل مشخصی داره و اونم گذشته سخت و کودکی سخت تری بوده من چجوری به مرحله سوم برسم؟؟؟ میخوام از ریشه حلش کنم، یوگا و مدیتیشن ریشه رو درمان نمیکنه… دقیقا نفهمیدم اینجا باید چیکار کنم؟؟؟ میشه لطفا کمکم کنید؟ ضمن اینکه همش خانواده میگن تو اصن نمیتونی شوهر داری کنی، تو؟ تو میتونی بچه بزرگ کنی؟ تو با این هیکلت(چون خیلی لاغرم بخاطر سرترالین)، تو یبار جلو پسره حالت بد شه فرار میکنه میره و…….. ۲۳ سالمه
شماکه مشکل ریشه ای داری بنظرم باید از روش هیپنوتیزم استفاده کنی ولی حتماً با مشاوره دکتر متخصص، بنده فقط طبق اطلاعاتی که داشتم نظر دادم نظر اصلیرو دکتر باید بده.
ویتامین دی پنجاه هزار رو امتحان کن، ماه اول هفته ای یک عدد، از ماه دوم هر دو هفته یک عدد
با سلام دوستان عزیزم من چهار پنج ساله مشکلاتی پیدا کردم که پیش چندین دکتر مغز و اعصاب روانشناس و روانپزشک رفتم همه تشخیصشون حملات پانیک بوده ولی من هنوزم شک دارم چون من یه علائمی دارم که کمتر کسی داره من با دیدن چیزی که میچرخه حالم بد میشه وقتی حساس میشم با بالا پایین کردن صفحه گوشیمم حالم بد میشه وقتی تو یه جای شلوغم عمق و سطح مناظر اطراف که شلوغ باشه مثل پاساژ یا جنگل هم حالمو بد میکنه عدم تمرکز پیدا کردم و نمیتونم چشمامو جفت کنم ولی با یه نصفه آلپرازولام به حالت عادی بر میگردم آیا کسی هست که مشکلاتی مشابه من داشته باشه لطفا اگه کسی هست بگه که تجربه هامونو به اشتراک بذاریم
درود بر شما دوست عزیز، شما حملات پانیک وابسته به موقعیت دارید که می تونه در دسته کلاسترو فوبیا یا آگورو فوبیا قرار بگیره
من ۱۴ سالمه و بعضی اوقات خیلی عصبی میشم و بهم حمله عصبی دست میده حالت تهوع میگیرم و تمام بدنم شروع میکنه به لرزیدن و به سختی میتونم خودم و کنترل کنم چندین دفعه ام بیهوش شدم و از حال رفتم و یه بار یه قسمت از سرم زخم شده ولی کسی هنوز خبر نداره از این موضوع و من میگرن عصبی ام دارم آیا طبیعیه این حمله ها و عصبی شدنا؟ و به شدت پرخاشگر میشم و حوصله هیچی و ندارم و حدودا توی ماه حداقل ۵،۶ بار حمله عصبی بهم دست میده و شب بیداری اما دارم خوابم خیلی کمه با این حالی که همش میخوام بخوابم ولی خوابم نمیبره ساعت ۶ صبح تا ۸ صبح فقط میخوابم و در بقیه وقتها هرکار میکنم خوابم نمیبره
بله منم نزدیک دوماه این حالت دارم همراه با سر شدن دستو پا خواب آلودگی زیاد
والا من، بیشتر اوقات میترسم فراموشی بگیرم و احساس میکنم مغزم خشک شده و به سختی میتونم بخوابم و نیم کره چپ مغزمم از داخل صدای سوت میده از داخل البته.
سلام خوبین دوستان اول که امیدوارم خداوند مهربان همه مریضاروشفا بده چون فقط دست خودشه من ازبچگی ترسو استرس ازمرگوداشتم ولی الان بیشترشده همش توخودمم وناراحت بعضی مواقع فکرمیکنم وجودندارم یااطرافیانم وخودم یک خواب هستیم خیلی حسه بدیه تپش قلب واسترس ودلهره ازمهمونی رفتن میترسم که حالم بدبشه پاهام بی حس میشه روزی چندباراینطورمیشم قبلش سیگارمیکشیدم زیادالان ترکش کردم وچای وقهوه اصلا نمیخورم پیشه روانپزشک رفتم قرص دادتموم شد الان دارم زیرزبونی موقع حمله میخورم ولی فقط تاچندساعت تسکین میده نمیدونم چیکارکنم کلن ناامیدم وهمش فکرمیکنم به زودی میمیرم خدایا کمکم کن …۳۳سالم هستش…
درود بر شما دوست عزیز، خوشبختانه روش های مطمئنی برای درمان پانیک هست. دوره درمان پانیک می تونه بهتون کمک کنه. فایل صوتی دوره را گوش کنید توضیحات کامل تری داده شده
سللم دکتر من چند شب پیش یهو درد بدی تو شکمم حس کردم بعدش حللت تهوع شدید خواستم برم بالا بیارم یهو ضربان قلبم شدید شد جوریکه حس کردم دارم سکته میکنم انگار روح داشت از بدنم خارج میشد حس غش بهم دست داد نمیتونستم نفس بکشم یا حرف بزنم تو یه ساعت سه بار اینجوریشدم ولی از اپن شب به بعد همش قلبم درد میکنه شکمم درد میکنه پشت گردنم یه طوزیه بعضی وقتها قفسه سینم سنگینی میکنه حس میکنم از خیلی وقت پیش مبتلا به پانیک شدم چون من قبلا چندبار تو واقعیت حس میکردم تو خوابم حتی به مادرمم چندبار گفته بودم حس میکنم تو خواب دارم باهات حرف میزنم اصلا یه جوری بودم بنظرتون پانیک دارم؟؟
با سلام،عذر خواهم من چند وقتی هست که یکباره دچار استرس میشوم ،البته دلیلش را نمیدانم ولی یک دفعه شروع میشود قلبم تپش پیدا میکند و خودم سعی میکنم ان را کنترل کنم اما زیاد فایده ندارد گاهی حالت تهوعم میگیرد و فشارم می افتد.
همین طور فکر میکنم که شاید الان است که شاید غش کنم و آبروم بره
پس زود موقعیت رو عوض میکنم مثلا از سر سفره بلند میشوم یا باید حواس خودم را پرت کنم ،خواهش میکنم راهنماییم کنید آقای دکتر
پیشاپیش متشکرم 🙏🏻
داداش منم همین بودم الان رو مریضیم سوار شدم ولی بازم اذیتم نگران نباش مشکل بزرگیه تا کسی دجارش نباشه درک نمیکنه ولی همونقدر که بزرگ به نظر میاد همون قدرم وقتی سوارش بشی بهش میخندی
ویتامین ب،۱,بخور خوب میشی
چ دکتری رفتین منم حالت شمارو دارم همش فک میکنم همچین دارم خواب میبینم و حتا بعضی وقتا فک میکنم پدر مادرم واقعی نیستن 😭😭😭🖤
منم بدترین تجربه ای که داشتم همین بود که همش فکر میکردم لحظات آخره عمر منه حتی تا توالت هم میترسیدم برم یکسره تو خونه دوره اتاق راه میرفتم دیگه از زندگی عادی دور شده بودم یجورایی از مرگ فرار میکردم انگارهیچکی حالمو نمیفهمید تا یک دکتر خوب رفتم بهم آلونتا داد گفت تاثیرش بعد دو تا سه هفته مصرف کم کم میاد الانم تقریبا دوسال هست مصرف میکنم دارو رو خداروشکر برگشتم به حالت عادی شاید برای شماهم جواب بده من الان ۴۱ سالمه
سلام آقای دکتر من حالاتم رو چک میکنم هم به وسواس فکری هم پانیک هم اضطراب میخوره نمیدونم کدومه؟!!!! یا پانیک
تو بسته ی درمان وسواس هم عرض کردم خدمتتون
بنده ۲۷ ساله هستم و بیشتر از ۳ سال هست دچار حالتی شدم که ابتدا یک فکر منفی که تو گذشته اتفاق افتاده رو تعمیم میدم به تمام آینده و ناگهان ضربان قلبم بالا میره به حدی که کنترلش خیلی سخت میشه
مخصوصا هنگام مطالعه ی کتاب و یا مطالعه ی دروس آزمونم که خیلی مهم هستن ولی هر بار که میشینم پای کتاب ترس از آزمون و آینده و ترس از یاد نگرفتن مطالب و هزاران افکار منفی دگ باعث میشه ضربان قلبم به حدی بالا بره که اصلا نتونم به خوندن ادامه بدم و سر همین موضوع تو چندباری که آزمون دادم با اینکه مطالب رو بلدم هیچوقت نتونستم موفق بشم
و یا اینکه ترس از انجام گناهی که من رو از مسیرم دور کنه
و یا ترس های دگ نسبت به آینده که حتی شب ها موقع خواب به شدت از ضربان قلب رنج میبرم
تو هر کاری که بهترین هستم احساس میکنم به زودی خراب میشه
یا اینکه کسی اگه مشکلی داره روحی جسمی، پس منم مستعد اون چیز هستم
یا اینکه
یه کاری رو شروع میکنم اصلا نمیتونم به سرانجام برسونمش
خواهش میکنم بفرمایید کدوم بسته برای من مناسب هستش
در حال حاضر قبولی و با تمرکز خوندن دروس آزمونم از همه چی واسم مهم تره