۷ باور غلط رایج درباره حمله پانیک

حملات-پانیک

تا حالا دچار اضطراب و ترس ناگهانی و شدید شدید؟ اگر چنین اتفاقی رخ داده احتمالا یک حمله پانیک را تجربه کردید. حمله پانیک به زبان ساده ترس شدید و غیرقابل انتظار است. شخصی که دچار حمله پانیک می‌شود حداقل ۴ مورد از علائم زیر را تجربه می‌کند:

  • افزایش ضربان قلب
  • احساس نفس تنگی و سخت نفس کشیدن
  • احساس درد در قفسه سینه یا سنگینی قفسه سینه
  • لرزش درونی با بیرونی
  • احساس مسخ شخصیت و مسخ واقعیت (انگار خودم نیستم)
  • حالت تهوع
  • ترس از دست دادن کنترل خود
  • عرق کردن بیش از حد
  • ترس از مرگ
  • ترس از غش کردن

متاسفانه باورهای نادرست زیادی در مورد حمله پانیک ( البته تلفظ درست آن پَنیک panic است) وجود دارد. کسانی که از حمله پانیک رنج می‌برند به سختی می‌توانند شرایط خود را برای دیگران توضیح دهند، به خصوص وقتی باورهای نادرست زیادی در مورد این بیماری رواج داشته باشد. در این مطلب درباره هفت باور غلط رایج، و واقعیت های مربوط به این بیماری توضیح می دهم. پیشنهاد می کنم مطالب دیگر درباره پانیک را هم مطالعه کنید. در این مقالات درباره روش های علل و روش های درمان پانیک توضیحات مفصل تری داده ام.

در مقاله حمله پانیک چیست و چطور درمان می شود؟ توضیحات مفصل تری درباره حملات پانیک داده ام. در این مقاله در یک فایل صوتی مفصل درباره علل، علائم و روش های درمان پانیک توضیح داده ام. اما در ادامه این مقاله درباره ۷ باور غلط درباره حملات پانیک توضیح داده ام.

۱. حمله پانیک نشانه واکنش افراطی فرد به استرس و اضطراب است

شاید شنیده باشید که کسی بگوید، «خدای من، خیلی نگران بودم، می‌ترسیدم دوباره دچاره حمله پانیک شوم»، «خیلی مرا ترساندی، نزدیک بود دچار پانیک شوم»، یا «من دچار پانیک شدم چون خیلی عصبی بودم». درست است که شرایط استرس زا می تواند باعث بروز پانیک شود اما همیشه این طور نیست. و ممکن است سرو کله حلمه بدون هیچ نشانه قبلی پیدا شود.

۲. حمله پانیک فقط نشانه اختلال پانیک هستند.

اختلال پانیک با حمله پانیک متفاوت است. جمله پانیک یعنی یک تجربه اضطراب شدید. اما اختلال پانیک یعنی تجربه متعدد حملات در شرایط مختلف. حملات پانیک برای اختلالات دیگر هم می تواند رخ دهد. مثلا ممکن است فردی در مواجهه با موش دچار ترس بسیار شدید یا همان حمله پانیک شود. اما این فرد به اختلال پانیک مبتلا نیست بلکه فقط فوبی موش دارد.

این حمله های پانیک در سایر اختلالات روانشناختی مثل اختلال اضطراب تعمیم­یافته (GAD)، فوبی های خاص، اختلال وسواس فکری-عملی (OCD)، گذر هراسی (ترس از مکان های شلوغ)، اختلالات خوردن، اختلال اضطراب اجتماعی (SAD)، افسردگی و اختلال دوقطبی نیز ممکن است رخ دهد.

۳. حمله پانیک تنها زمانی که فرد بیدار است رخ می‌دهند

اگرچه حملات پنیک معمولا در بیداری رخ می‌دهند، اما وقوع­شان در زمان خواب عمیق نیز غیرمعمول نیست. این حملات، که حملات پانیک شبانه نامیده می‌شوند، فرد را از خواب بیدار می‌کنند و معمولا او را می­ترسانند. کسی که تجربه چنین حمله ای را دارد احتمالا تصور می‌کند کابوس دیده است، و دوباره خوابیدن برایش بسیار دشوار می‌شود.

۴. حملات پانیک فرد را دیوانه می‌کنند

فردی که دچار حمله پانیک می‌شود می‌ترسد که مبادا کنترلش را به طور کامل از دست بدهد، و به همین دلیل دچار احساس شرمساری و خجالت می­شود. از این گذشته، مبتلایان غالبا تصور می‌کنند این حملات منجر به نابودی کامل عقل و دیوانه شدن آن‌ها می‌شوند. اما واقعیت این است که اگرچه حملات وحشت زدگی یک مشکل روانشناختی محسوب می شود ولی نشانه این نیستند که شخص «الان دیوانه خواهد شد». حملات پانیک در طی ۱۰ دقیقه اوج می‌گیرند و سپس به تدریج فرکش می کند. بعد از کاهش نشانه های حمله کاملا طبیعی است که فرد تا چند دقیقه احساس ترس کند اما نیازی نیست که نگران دیوانه شدنش باشد.

۵. ممکن است حمله پانیک منجر به مرگ شوند

بسیاری از کسانی که اولین بار به پانیک دچار می­شوند سر از اورژانس در می‌آورند زیرا تصور می‌کنند به یک مشکل جدی پزشکی (مثلا مشکل قلبی) مبتلا شده اند. علائمی مثل افزایش ضربان قلب، درد در قفسه سینه، تعرق بیش از حد، و تنگی نفس همه را می‌ترساند و سبب می‌شوند فرد تصور کند نیازمند کمک فوری است. گاهی نشانه های حملات وحشت زدگی شبیه نشانه های سایر مشکلات پزشکی است، اما زندگی فرد را تهدید نمی‌کنند. اگر نمی‌دانید علائم شما مربوط به حمله وحشت­­زدگی است یا سایر مشکلات پزشکی، باید حتما به پزشک مراجعه کنید.

۶. برای جلوگری از حلمه پانیک بهتر است از موقعیت های ایجاد کننده آن اجتناب کنیم.

بسیاری از مردم عقیده دارند که با اجتناب کردن از محرک های ایجاد کننده، می‌توان از بروز حملات وحشت زدگی پیشگیری کرد. مثلا ممکن است فردی به این نتیجه برسد که اگر ترس از پرواز منجر به حمله پانیک می‌شود، پس بهتر است با هواپیما سفر نکند. اما این باور به چند دلیل نادرست است.

اول اینکه برخی از حملات وحشت زدگی غیرمنتظره و بدون دلیل محیطی روی می‌دهند. چون این حملات در هر شرایطی ممکن است روی دهند، چیزی برای اجتناب از آن‌ها وجود ندارد.

دوم اینکه، اجتناب از موقعیتی که باعث حمله در شما می شود فقط به صورت موقتی حال شما را بهتر می کند و نه تنها در درمان مشکل تان تاثیری ندارد بلکه باعث تداوم آن هم خواهد شد.

فقط در صورتی می توان از بروز حملات وحشت زدگی جلوگیری کرد که علل ایجاد این حملات که معمولا ناخودآگاه هستند را شناسایی و درمان کرد.

۷. برای درمان حملات وحشت زدگی کار چندانی نمی‌توان کرد.

خوشبختانه روش های متعددی برای کنترل و درمان پانیک وجود دارد. دکتر روانشناس ابتدا سلامت روان یا شرایط پزشکی که منجر به حمله پانیک می‌شوند را شناسایی و ارزیابی می‌کند. در صورتی که تشخیص دهد مشکل شما ریشه در مسایل پزشکی فیزیولوژیک دارد شما را به پزشک ارجاع می دهد. در غیر اینصورت فرایند درمان را برای شما تعیین می کند. تحقیقات مختلف نشان داده اند که ترکیب دارودرمانی و درمان شناختی رفتاری در کنترل نشانه ها موثر هستند و روان درمانی پویشی می تواند به ریشه کن کردن و درمان این اختلال به شما کمک کند.

سوالات متداول

  1. آیا حمله پانیک باعث مرگ می‌شود؟
    خیر، حمله پانیک به خودی خود کشنده نیست، اما ممکن است فرد احساس مرگ قریب‌الوقوع داشته باشد.
  2. آیا حمله پانیک نشانه دیوانگی است؟
    خیر، حمله پانیک یک اختلال اضطرابی است و ربطی به دیوانگی یا از دست دادن عقل ندارد.
  3. آیا فقط افراد ضعیف دچار حمله پانیک می‌شوند؟
    خیر، حمله پانیک به قدرت فردی ربطی ندارد و می‌تواند برای هر کسی اتفاق بیفتد.
  4. آیا حمله پانیک نیاز به درمان ندارد؟
    چرا، اگرچه ممکن است خودبه‌خود بهبود یابد، اما درمان مناسب می‌تواند از تکرار و تشدید آن جلوگیری کند.
  5. آیا حمله پانیک فقط با دارو درمان می‌شود؟
    خیر، علاوه بر دارو، روان‌درمانی و تکنیک‌های آرام‌سازی نیز در درمان مؤثر هستند.
  6. آیا حمله پانیک همیشه با علائم شدید همراه است؟
    خیر، شدت علائم می‌تواند متفاوت باشد و برخی حملات خفیف‌تر هستند.
  7. آیا حمله پانیک فقط در افراد مضطرب اتفاق می‌افتد؟
    خیر، هرچند اضطراب یک عامل شایع است، اما افراد بدون سابقه اضطراب نیز ممکن است دچار حمله پانیک شوند.

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟

میانگین امتیازات ۵ از ۵
از مجموع ۹۰ رای
منبع
therecoveryvillagetransformationsnetworkmindeasemhainde

دکتر محمد بهشتیان

دکتر محمد بهشتیان روانشناس، روان درمانگر ، پژوهشگر ، مدرس، هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی، عضو سازمان نظام روانشناسی و انجمن روان پویشی و انجمن هیپنوتراپی آمریکا است. حدودا ۲ دهه است که در رویکردهای مختلف روان درمانی (روانپویشی، طرحواره درمانی، هیپنوتیزم درمانی و…) مشغول تدریس، تربیت روان درمانگر و مشاوره است. تربیت بیش از 1000 روان درمانگر، چاپ بیش از 40 عنوان کتاب، ثبت چندین نوآوری پژوهشی (از جمله دستگاه BWS ویژه هیپنوتیزم سریع) ، چاپ ده ها مقاله علمی پژوهشی، اجرای چندین طرح تحقیقاتی کشوری، برگزرای صدها کارگاه های تخصصی و عمومی؛ بخشی از فعالیت علمی اوست.

نوشته های مشابه

‫۶۹ دیدگاه ها

  1. سلام من دو سه ماهه دچار پنیک شدم اوایل در حد تپش قلب معمولی بود بعد شد تپش قلب طولانی مدت به همرا ترس و درد جسمی مثلا درد سینه ی سمت چپ نزدیک به زیر بغل یا پشت واسه همین همش احساس میکنم قراره سکته کنم مخصوصا شب ها که میخوابم انگار اخرین شبی هست که زنده ام ولی صبح پا میشم و با اینکه میبینم همش تلقینه اما باز شب اینطوری میشم شده عین یه چرخه. طبق تجربه م قرار گرفتن توو مهمونی و جاهای شلوغ یا هم صحبت شدن با بقیه کلا سرم گرم شدن باعث از بین رفتنش میشه تنها شدن و افکار وسواسی باعث میشه دوباره بیاد سراغت الانم ساعت نزدیک پنج صبحه و از سه صبح خود به خود بیدار شدم.

  2. سلام من یه دو سه ماهی هست دچار استرس شدم و ۱۵ سالمه همش فکر میکنم می‌خوام تشنج کنم ولی اینطور نیست یه روز حالم خوبه یه روز کلا با استرس و عرق سرد دست پا میگذره پیش دکتر هم رفتم گفت چیزی نیست یه آزمایش واسم نوشت ویتامین دی خیلی پایین بود الان هر چند روز یک بار یهو پیشونیم سوزن سوزن میشه و پاهام هم سوزن سوزن میشه احساس حالت تهوع و بعد پنج دقیقه حالم خوب میشه ولی احساس میکنم می‌خوام تشنج کنم یعنی هر علائم رو به تشنج ربط میدم
    چیکار کنم؟

  3. دوستان عزیز من از سال ۹۸,دچار پنیک شدن اضطراب وترس بعد مصرف کردن یه سال دارو خوب شدم وبعد دوسال دوباره اومد سراغم الان یه دارو مصرف میکنم یه مقداری بهتر و قابل تحمل بود ولی الان دو هفته است ویتامین ب ۱سیصد خوردم شب خوردم صبح از خواب بیدار شدم تمام حالات پانیک همیشه باهام بود قطع شد مثل یک معجزه عمل کرد. والان دوهفته است انگار هیچ وقت افسرده و پانیکی نبودم من خیلی رنج کشیدن همش فکر بود الان ۱۵,روز عالی هستم گفتم شما هم امتحان کنید شاید برای شما هم جواب داد موفق پیروز باشید

  4. اینم یادم رفت بگم دوستان به محض مشاهده حمله شما بشین ی غذایی میل کن ببین سریع خوب میشی چون عصب معدت بیشتر از حمله بهت استرس وارد میکنه

  5. دوستان عزیز خدمت شما بگم که اول از همه امیدوارم حالتون همیشه خوب باشه و دیگه پنیک نشید ولی ی چیزیو بهتون بگم شما هر جور که بخوای هم نترسی موقع پنیک باز نمیتونی کنترل کنی و پنیک تا ۱۰ دقیقه به اوج خودش میرسه و به قول دکتر فروکش میکنه به نظرم اگه میخوایین یکم حداقل موقع حمله راحت باشید به محض شروع شدن علائم سریع بلند شید راه برید و به نفس کشیدنتون اصلا دقت نکنید الکی بپرید الکی شادی کنید به یچیز مسخره ای فکر کنید که برا چند دقیقه مشغول بشید اصلا به بدنتون فکر نکنید بعد چند دقیقه می بینید که ۲۰ درصد متوجه پنیک شدید و رفع شد از خدا میخوام همتون درست شید مث من که الان ۶ سالی هست درگیرشم و عادت کردم

  6. سلام دوست عزیز من علائمم خیلی شبیه شما بود نتونستم حرفاتو نادیده بگیرم چون سر خودمم اومده اول اینکه نگران نباش چیزی نیست خوب میشی بعدشم میگی ۱۵ سال شده هی میترسم سکته قلبی یا مغزی کنم خب بکن تلاشتو بکن سکته کنی یا بمیری مرگ دست خداست پس نترس تو تا هر چقدر تلاش کنی نمیتونی سکته کنی یا بمیری پس یه بار امتحان کن وقتی فکرش اومد وقتی بهت حمله دست داد به ذهنت بگو باشه میخوام سکته کنم بعد از دفعات بعد دیگه نمیاد یا اگرم اومد تو بازم بگو باشه میخوام سکته کنم بعدش دیگه نمیاد نگران مشکل گوارش هم نباش وقتی این فکرایه مسخره میاد تو ذهنت اسید معده میزنه بالا معدت به هم میریزه تمرین کن که باهاش مبارزه کنی امید وارم همتون روزی خوب بشید روزی میشه به پانیک میخندین

  7. سلام آقای دکتر. من ۳۰ سالمه. تقریبا از سن ۱۷ سالگی دچار حملات پانیک میشم. علائم من فرق داره بابقیه من اول ضربان قلبم بالا میره بعدتوی گوشم صدای سوت می‌شنوم وبعد جلوی چشمام برفکی میشه این حالت ادامه داره تااین که دید چشمام کلا سفید میشه وجایی رو نمیبینم. بعدش هم دستام کلا چوب میشه ونمیتونم تکونشون بدم میخاستم ببینم تشخیص همون حمله پانیک هست یا چیز دیگس

  8. من ۳ بار دچار پنیک شدم هربار هم قبلش ماده حاوی ویتامین سی خوردم و بعد وارد موقیعت استرس زا شدم…لیمو پرتغال
    تنفس شکمی بکنی زود تموم میشه

    1. سلام آقای دکتر خسته نباشین راستش من اثلا اسم این بیماری راننده بودم ولی اکنون مخوام واردزندگی دوم مردی بشم که پانیذ داره ودارو مصرف می کنه اقامتشان اعتماد کرد وبا آن مرد وارد زندگی شد

  9. سلام. من حدودا ۶ ساله که افسردگی دارم و سرترالین مصرف میکنم که عوازض بدی داره ولی هیچی مثل اون روم جواب نمیده، اولین بار با آی بی اس متوجه افسردگی ام شدم. بعد از اون ۳ ساله که به پنیک دچار شدم و واقعا بدترین بیماری دنیاست، یک ساله که روان درمانگر دارم الان بهم تمرینای مدیتیشن یاد میدن و گفتن یوگا کار کنم، با این تمرینات بهتر میشم اما پنیکم برمیگرده،،، از اونجایی که پنیک من دلیل مشخصی داره و اونم گذشته سخت و کودکی سخت تری بوده من چجوری به مرحله سوم برسم؟؟؟ میخوام از ریشه حلش کنم، یوگا و مدیتیشن ریشه رو درمان نمیکنه… دقیقا نفهمیدم اینجا باید چیکار کنم؟؟؟ میشه لطفا کمکم کنید؟ ضمن اینکه همش خانواده میگن تو اصن نمیتونی شوهر داری کنی، تو؟ تو میتونی بچه بزرگ کنی؟ تو با این هیکلت(چون خیلی لاغرم بخاطر سرترالین)، تو یبار جلو پسره حالت بد شه فرار میکنه میره و…….. ۲۳ سالمه

    1. شماکه مشکل ریشه ای داری بنظرم باید از روش هیپنوتیزم استفاده کنی ولی حتماً با مشاوره دکتر متخصص، بنده فقط طبق اطلاعاتی که داشتم نظر دادم نظر اصلیرو دکتر باید بده.

  10. با سلام دوستان عزیزم من چهار پنج ساله مشکلاتی پیدا کردم که پیش چندین دکتر مغز و اعصاب روانشناس و روانپزشک رفتم همه تشخیصشون حملات پانیک بوده ولی من هنوزم شک دارم چون من یه علائمی دارم که کمتر کسی داره من با دیدن چیزی که میچرخه حالم بد میشه وقتی حساس میشم با بالا پایین کردن صفحه گوشیمم حالم بد میشه وقتی تو یه جای شلوغم عمق و سطح مناظر اطراف که شلوغ باشه مثل پاساژ یا جنگل هم حالمو بد میکنه عدم تمرکز پیدا کردم و نمیتونم چشمامو جفت کنم ولی با یه نصفه آلپرازولام به حالت عادی بر میگردم آیا کسی هست که مشکلاتی مشابه من داشته باشه لطفا اگه کسی هست بگه که تجربه هامونو به اشتراک بذاریم

    1. درود بر شما دوست عزیز، شما حملات پانیک وابسته به موقعیت دارید که می تونه در دسته کلاسترو فوبیا یا آگورو فوبیا قرار بگیره

    2. من ۱۴ سالمه و بعضی اوقات خیلی عصبی میشم و بهم حمله عصبی دست میده حالت تهوع میگیرم و تمام بدنم شروع میکنه به لرزیدن و به سختی میتونم خودم و کنترل کنم چندین دفعه ام بیهوش شدم و از حال رفتم و یه بار یه قسمت از سرم زخم شده ولی کسی هنوز خبر نداره از این موضوع و من میگرن عصبی ام دارم آیا طبیعیه این حمله ها و عصبی شدنا؟ و به شدت پرخاشگر میشم و حوصله هیچی و ندارم و حدودا توی ماه حداقل ۵،۶ بار حمله عصبی بهم دست میده و شب بیداری اما دارم خوابم خیلی کمه با این حالی که همش میخوام بخوابم ولی خوابم نمی‌بره ساعت ۶ صبح تا ۸ صبح فقط میخوابم و در بقیه وقتها هرکار میکنم خوابم نمی‌بره

  11. والا من، بیشتر اوقات میترسم فراموشی بگیرم و احساس میکنم مغزم خشک شده و به سختی میتونم بخوابم و نیم کره چپ مغزمم از داخل صدای سوت میده از داخل البته.

  12. سلام خوبین دوستان اول که امیدوارم خداوند مهربان همه مریضاروشفا بده چون فقط دست خودشه من ازبچگی ترسو استرس ازمرگوداشتم ولی الان بیشترشده همش توخودمم وناراحت بعضی مواقع فکرمیکنم وجودندارم یااطرافیانم وخودم یک خواب هستیم خیلی حسه بدیه تپش قلب واسترس ودلهره ازمهمونی رفتن میترسم که حالم بدبشه پاهام بی حس میشه روزی چندباراینطورمیشم قبلش سیگارمیکشیدم زیادالان ترکش کردم وچای وقهوه اصلا نمیخورم پیشه روانپزشک رفتم قرص دادتموم شد الان دارم زیرزبونی موقع حمله میخورم ولی فقط تاچندساعت تسکین میده نمیدونم چیکارکنم کلن ناامیدم وهمش فکرمیکنم به زودی میمیرم خدایا کمکم کن …۳۳سالم هستش…

    1. درود بر شما دوست عزیز، خوشبختانه روش های مطمئنی برای درمان پانیک هست. دوره درمان پانیک می تونه بهتون کمک کنه. فایل صوتی دوره را گوش کنید توضیحات کامل تری داده شده

      1. سللم دکتر من چند شب پیش یهو درد بدی تو شکمم حس کردم بعدش حللت تهوع شدید خواستم برم بالا بیارم یهو ضربان قلبم شدید شد جوریکه حس کردم دارم سکته میکنم انگار روح داشت از بدنم خارج میشد حس غش بهم دست داد نمیتونستم نفس بکشم یا حرف بزنم تو یه ساعت سه بار اینجوریشدم ولی از اپن شب به بعد همش قلبم درد میکنه شکمم درد میکنه پشت گردنم یه طوزیه بعضی وقتها قفسه سینم سنگینی میکنه حس میکنم از خیلی وقت پیش مبتلا به پانیک شدم چون من قبلا چندبار تو واقعیت حس میکردم تو خوابم حتی به مادرمم چندبار گفته بودم حس میکنم تو خواب دارم باهات حرف میزنم اصلا یه جوری بودم بنظرتون پانیک دارم؟؟

      2. با سلام،عذر خواهم من چند وقتی هست که یکباره دچار استرس میشوم ،البته دلیلش را نمیدانم ولی یک دفعه شروع میشود قلبم تپش پیدا میکند و خودم سعی میکنم ان را کنترل کنم اما زیاد فایده ندارد گاهی حالت تهوعم میگیرد و فشارم می افتد.
        همین طور فکر میکنم که شاید الان است که شاید غش کنم و آبروم بره
        پس زود موقعیت رو عوض میکنم مثلا از سر سفره بلند میشوم یا باید حواس خودم را پرت کنم ،خواهش میکنم راهنماییم کنید آقای دکتر
        پیشاپیش متشکرم 🙏🏻

    2. داداش منم همین بودم الان رو مریضیم سوار شدم ولی بازم اذیتم نگران نباش مشکل بزرگیه تا کسی دجارش نباشه درک نمیکنه ولی همونقدر که بزرگ به نظر میاد همون قدرم وقتی سوارش بشی بهش میخندی

    3. چ دکتری رفتین منم حالت شمارو دارم همش فک میکنم همچین دارم خواب میبینم و حتا بعضی وقتا فک میکنم پدر مادرم واقعی نیستن 😭😭😭🖤

    4. منم بدترین تجربه ای که داشتم همین بود که همش فکر میکردم لحظات آخره عمر منه حتی تا توالت هم میترسیدم برم یکسره تو خونه دوره اتاق راه میرفتم دیگه از زندگی عادی دور شده بودم یجورایی از مرگ فرار میکردم انگارهیچکی حالمو نمیفهمید تا یک دکتر خوب رفتم بهم آلونتا داد گفت تاثیرش بعد دو تا سه هفته مصرف کم کم میاد الانم تقریبا دوسال هست مصرف میکنم دارو رو خداروشکر برگشتم به حالت عادی شاید برای شماهم جواب بده من الان ۴۱ سالمه

  13. سلام آقای دکتر من حالاتم رو چک میکنم هم به وسواس فکری هم پانیک هم اضطراب میخوره نمیدونم کدومه؟!!!! یا پانیک
    تو بسته ی درمان وسواس هم عرض کردم خدمتتون
    بنده ۲۷ ساله هستم و بیشتر از ۳ سال هست دچار حالتی شدم که ابتدا یک فکر منفی که تو گذشته اتفاق افتاده رو تعمیم میدم به تمام آینده و ناگهان ضربان قلبم بالا میره به حدی که کنترلش خیلی سخت میشه
    مخصوصا هنگام مطالعه ی کتاب و یا مطالعه ی دروس آزمونم که خیلی مهم هستن ولی هر بار که میشینم پای کتاب ترس از آزمون و آینده و ترس از یاد نگرفتن مطالب و هزاران افکار منفی دگ باعث میشه ضربان قلبم به حدی بالا بره که اصلا نتونم به خوندن ادامه بدم و سر همین موضوع تو چندباری که آزمون دادم با اینکه مطالب رو بلدم هیچوقت نتونستم موفق بشم
    و یا اینکه ترس از انجام گناهی که من رو از مسیرم دور کنه
    و یا ترس های دگ نسبت به آینده که حتی شب ها موقع خواب به شدت از ضربان قلب رنج میبرم
    تو هر کاری که بهترین هستم احساس میکنم به زودی خراب میشه
    یا اینکه کسی اگه مشکلی داره روحی جسمی، پس منم مستعد اون چیز هستم
    یا اینکه
    یه کاری رو شروع میکنم اصلا نمیتونم به سرانجام برسونمش
    خواهش میکنم بفرمایید کدوم بسته برای من مناسب هستش
    در حال حاضر قبولی و با تمرکز خوندن دروس آزمونم از همه چی واسم مهم تره

  14. با سلام. ۳۵ساله هستم از ۲۰ سالگی پانیک دارم
    انواع داروها رو امتحان کردم چون مشکل گوارشی
    هم دارم بیشتر اذیت میشم به مدت ۵سال هیچ
    حمله ای نداشتم تا اینکه از۲سال پیش که خواهرمو
    از دست دادم دوباره این وضعیت شدیدتر از گذشته
    سراغم اومد تقریبا اکثر وقتا ترس تو وجودم هست
    زندگیم مختل شده تنهایی نمیتونم بیرون برم همش
    نگرانم فکر مرگم با هر تپش قلبی حس میکنم الان
    سکته میکنم چون خواهرم جلوی چشمام رفت
    چندروز پیش با تنگی نفس شدید رفتم دکتر نوار
    قلب و تست اکو گرفت و گفت که پرولاپس دریچه
    خفیف هم دارم داروی متورال برام تجویز کرد و
    آلپرازولام که همیشه مصرف میکنم. همین دیشب
    با حالت بد از خواب بیدار شدم ضربانم خیلی بالا
    بود پاهام جون نداشت وحشت کرده بودم حس
    میکردم الان میمیرم گلوم خشک شده بود و لرز
    و تهوع شدید داشتم بقدری آشفته بودم که انگار
    وسط بیابون تنها هستم… آقای دکتر من باید
    چیکار کنم خسته شدم از دکتر رفتن از دارو
    من۵ماهه تحت استرس شدیدم چون ی شکست
    خیلی خیلی سخت هم خوردم کسی که عاشقم بود
    و چندسال بود منتظر بودم به هم برسیم ترکم کرد
    به دلایل نامعلوم حتی نگفت چرا.من بی نهایت
    مریضم این حملاتم شده بلای جانم
    خواهش میکنم کمکم کنین…ممنون

    1. درود بر شما دوست عزیز دوره درمان پانیک در بخش های دوره های درمان غیرحضوری سایت می تونه مشکل تون را حل کنه

  15. سلام آقای دکتر خسته نباشید میخواستم بگم من از بچگی وسواس مذهبی همراه با دلهره و … داشتم وسواس نظم وسواس تمیزی و اینکه یکی به خانوادم نگاه بد داره و … اینجوری گذروندیم بعد کلاس هفتم به خاطر استرس و نمهره ی بالا گرفتن اضطراب و افسردگی یک سال به مدرسه ترفتم بعد یک سال تقریبا خوب بودم ولی اوایل در کلاس غریب احساس خفگی میکردم دل نگران و… بعد پدرم فوت که شدن من به خودم مسلط بودم ولی بعد یک سال به هر دلیلی از دل گرفتگی شدید شروع شد بعد وسواس مذهبی در مورد توهین به خدا شروع شد
    بعد حوری که در مغزم انگار طوری شده بودم که عمدا توهین میکردم بعد خودم رو توجیه میکردم این بیماریه و گناهی نداری بعد فکرای که من برای چندمین باره به دنیا امده ام و شاید بعد مردنم یک باره دیگر به دنیا بیام دیوونم میکنه میترسم در زندگی بعدی ادم بدی بشم فکرای چرت مثل شاید الان که اینجام شاید اینجا نیستم شاید یه جای دیگم شاید ذهنیتم فرق میکند شاید در یک زمان دیگر هستم یا شاید چند زمان ذهنم آرام نیست خوابای وحشتناک میبینم وسواس مذهبی اینکه در مغزم جوری شده انگار مجبورم به خدا توهین کنم و توهین میکنم و این منو بیشتر عذاب میده ذهنم آرام نیست یهو در خانه نشسته ام در تنهایی خاطره ای یادم میافتد چقدر مسخره کا گذشته ولی در تنهایی خودم خجالت میکشم چیکار کنم لطفا به خود کشی فکر میکنم

  16. با سلام اقای دکتر
    اقا هستم ۳۰ سال سن دارم چند ماهه دچار اضطراب شدید و ترس از مریضی و تمام علایم حملات پانیک و افسردگی هم گرفتم >تمام ازمایشات را انجام دادم دکترا میگن گوارشت وقلبت خوبه
    یه روز سرما خورده بدم خیال کردم کرونا دارم از ان روز شروع شد<احساس اینکه یه مریضی در بدن من هست ولی دکترا متوجه نمیشن .احساس میکنم دیگه اون ادم قبل نیستم .سردرد تنشی و درد عضلانی و کمر وشانه ها و گردن و گزگز دست ها وخوابرفتگی زیاد پاها و خستگی و ضعف و وسواس فکری و عرق زیاد و سرد وسردی دست و پا و مشکلات گوارشی گرفتم ودرد و سوزش در ناحیه سینه سمت چپ و یهو حالتی بهم دست میده که کنترلم دست خودم نیست هر شب .انگاری دلم میریزه با قرص نورتیلیپین و اسنترا که دکترداخلی تجویز کرد کمی بهترم ولی کلا حالم خوب نشده و چند وقتی هست که بیکارم شدم
    تمام این علایمی که در بدن من است هر شب یک نمونشا تجربه میکنم به نظرتون چه کار باید بکنم

    1. سلام دوسته من منم همینم همش تو خودم دنبال مریضیم هی میگم کرونا نباشه مریضز بد نباشه با کوچکترین درد تقییر تو بدنم حس میکنم الان یه اتفاق بد برام افتاده همش وسواس فکری حمله های عصبیه

  17. سلام بنده ۵ ساله که دچار این حملات میشم واوایل هفته ای یک یا دوبار بعد که دگتر مغز و اعصاب مراجعه کردم و دارو مصرف میکنم فواصل پنیک ها بیشتر شد. و اسفند ۹۸ گرفتم و دیگر نگرفتم تا هفته گذشته که لعنتی به سراغم آمد و کلی اذیت شدم.
    تا چه زمانی باید دارو خورد. داروها باعث افزایش شدید وزن شدند
    با رژیم و نخوردن غذا زود گرسنه میشم و انرژی کم میارم. ن‌کل اصلی من الان اضافه وزنم هستش تا پنیک

  18. سلام آقای دکتر ، منم مثل همه دوستان که نظر دادن علایم حملات پانیک و داشتم رفتم دکتر بهم دارو دادن اما احساس میکنم با مصرف دارو ها حملاتم بیشتر میشد روزی چند بار این حالات برام پیش میومد کلا پنج روز داروها رو ادامه دادم بعدش دیگه مصرفشون رو قطع کردم آلان حملات دیر تر میان سراغم مثلا هفته ای یه بار ، آیا ممکنه که مصرف داروها مثلا در اوایل مصرف منجر به تشدید حملات بشن . ممنون میشم اگه جوابمو بدین

  19. من ۹ ساله دچار حملات پانیک شدیدم تنگی نفس و خشک شدن تمام عضلاتم مثل حالت سرع یا غش تمام بدنم خشک میشه دستام جمع میشه سفت و حس بدیه اما رفع میشه اما باهاش کنار اومدم با قرص و مشاوره من هم ترس و فوبیا زیاد دارم اما باید باهاش کنار اومد من ۲۶ سالمه و از زمان کنکور دچار این مشکل شدم

  20. باسلام اینجانب مدت یکسال هست که درگیر بیماری پانیک شدم یعنی هرروزحمله عصبی بهم دست میده بااینکه خودم میدونم علایم پانیک هستن ولی بازم نمیتونم خودمو کنترل کنم فعلا که قرص میخورم ولی یه درد ی ازقلبم تابازوم ودستم شروع میشه خیلی اذیتم میکنه مثل دشنه ای توقلبم احساس خودم هم اینه وقتی توی جمع دوستان بااقوام هستم خیلی کمتر دچاراین حملات میشم ولی وقتی تنهام
    خیلی بشدت اذیت میشم .مشکلی دیگه که دارم خانواده ام نمیخان قبول کنن که من دچاراین بیماری هستم هرکی به نحوی یامسخره میکنن یاجدی نمیگیرن اگه امکانش هست براتون یه راهنمایی بکن آقای دکتر

  21. من العان چهارده ساله بیماری پانیک دارم دارومصرف میکنم اما خوب نشدم تحت نظردکترحسنی هستم ولی دارم دیونه میشم همش میترسم پیش بیاد چرابایدبااینهمه سال مصرف دارو من خوب نباشم یه مدت خوب بودم اما العان دوبلره شروع شده دوتا بچه دارم لطفا جوابم روبدید ممنونم

    1. درود بر شما دوست عزیز
      فایل صوتی مربوط به درمان پانیک را بخونید مفصل پاسخ سئوال شما داده شده

  22. سلام و عرض ادب جنتب دکتر بنده چندین سال پیش حملات و ضربان قلب شدید تجربه کردم حداقل روری ۲ بار حمله داشتم تا اینکه رفتم دکتر و گفتن مشکل قلبی ندارم و دکتر مغزو اعصاب رفتم تشخیص اتچ پنیک دادن خسته شدم یه مدت کپسول فلوکسیتین میخوردم و آلپرازولام وحشتناک تپش قلب میگیرم مخصوصا پشت فرمان ماشین جاهایی که جمعیت هست و یا تنگ باشه مثل اتاق خواب یا خود ماشین.گرمای آب گرم حمام وقتی آب داغ به سرم میخوره احساس گور گرفتگی میکنم و حالت حمله بهم دست میده و انگار سر و گردنم گور گرفته و توش حالت آبشار مانند میشه چشمام به سرعت ماشین های اتوبان میخوره که تند حرکت میکنن و کلا هر چی گرمای بدنم و بالا ببره حساسم ضعیف شدم و ترسو خسته شدم دلم میخواد گریه کنم بمیرم الان پرانول ۱۰ و آلپرازولام نیم و شب ها گابا پنتین ۱۰۰ میخورم خستم کرده ابدا نمیتونم پشت فرمان بشینم ۱۵ دقیقه نشده حمله بهم دست میده پشت فرمان و تپش قلب شدید تو رو خدا قسمتون میدم کمکم کنید چی کار کنم بریدم.

  23. سلام من ۲۸ سالمه و برای اولین بار امسال تابستون حمله بهم دست داد، من میگرن دارم وعدم تمرکز از بچگی با من همراه بوده، مثلا سر کلاس یهو میرفتم تو خیالات خودم خلاصه خیالبافی از کودکی با من بوده وقتی حمله بهم دست داد تصوراتی داشتم که غیر فابل وصفه و نمی تونستم تشخیص بدم چیزی که دارم میبینم و حس میکنم درسته یا چیزی که از قبل یادم میاد، زندگیم انگار یه توهم بوده و من سالها تو این توهم وهمه چیز دوباره دوباره ودوباره تکرار میشد یک چرخه پایان ناپذیر ودردناک، تمام بدنم حتی مغزم خواب رفته بود شبیه یه سیاهچاله بود، چند ثانیه برمیگشتم اما تمام وجودم لمس بود کوچکترین تکونی نمی تونستم بخورم، تمام دنیا مثل ماشین لباسشویی میچرخید وتشخیص نمیدادم اینا توهمن یا واقعیت تمام مهره های کمرم تیر میکشید قلبم انگار تو خشکی افتاده بود وخونی برای پمپاژ نداشتو میسوخت، دهانم خشک بود صدای یه موزیک بسیار آزاردهنده انگار بهم نزدیک میشد و دوباره دور میشد وقتی خیلی نزدیک میشد درد کمرم گوشام قلبم تمام وجودم تو آتیش میسوخت مثل موزیک چند بعدی بود و قسمت فوق ترسناک این بود که فکر میکردم برای ابد تو این حالتم و ذهنم سوال میکرد ابد یعنی تا کی و دوباره از اول چرخه شروع میشد!!!! هیچ کس اندازه من توضیح نداده بود من هنوز یادم میافته فکر میکنم بزرگترین رنج جسمی و روحی بشری رو متحمل شدم

    1. من هر روز با تمام این ها روبرو میشم.مثلا یکی اسممو صدا بزنه با خودم میگم سجاد!اصلا سجاد یعنی چی!اه ه ه ه سجاد یهنی من!اصلا من کیم این اتم های سازنده بدن من کجای جهان بودن شاید توی یه کهکشان دیگه بودن.مثلا چهره ادمارو میبینم یهو باخودم اونارو با یه حس غریبی مرده فرض میکنم زل میزنم تو چشاشون با خودم میگم فکرشو بکن ای الان مرده بود بعد میگم اصلا مرده بودن چی زنده بودن چی اصلا خوبو بد یعنی چی این دنیا داره به کجا میره عمر ما دربرابر عمر جهان چقدر ناچیزه.سردرد شدید دارم.قوه جنسی ضعیف کلا از اتاقم بیرون نمیرم

  24. سلام آقای دکتر
    وقتتون بخیر
    دختر ۲۹ ساله هستم و متاهل. حدود ۸ ماه پیش در اثر ترس از سکته قلبی دچار حمله پنیک شدم.تحت شرایط استرس زا قرار گرفتم و احساس کردم که دارم سکته میکنم. از اون روز به بعد بارها و بارها به اورژانس مراجعه کردم و فشار خون میگرفتم و پزشکها میگفتن فشار خونت مشکلی نداره. رفتم اکوکاردیوگرافی و نوار قلب گرفتم و پزشک گفته بود کاملا طبیعی هست. بعد از اون تصمیم گرفتم برم روانپزشک و دو ماه و نیم داروهای تری فلوپرازین ۱ میلی گرم و سیتالوپرام ۱۰ را مصرف کردم و بعدش به اصرار همسرم دارو رو ترک کردم. یکی دوماه حالم خوب بود اما همچنان ترس از سکته را داشتم.اما متاسفانه دوباره عود کرد و یکماه پیش خیلی حالم بد شد و مجبور شدم هولتر وصل کنم..رفتم دکتر قلب تا ببینم مشکل از چیه..پزشک قلب به من گفتن که قلبت سالمه. دوباره داروهامو با تجویز پزشک و روان درمانی را شروع کردم. حالم توی این یکماه رو به بهبودی رفت اما در برخورد با مسائل استرس زا تا حدی دچار حمله پانیک شدم و در دو مورد بسیار عصبی شدم و همون عصبی شدنم باعث ترس از سکته قلبی و حمله پانیک شدید شد.همچنین یک هفته هست که تری فلوپرازین رو قطع کردم اما استرس هام زیاد شد. قرصم رو قطع کردم چون میترسیدم باعث مشکل قلبی و سکته قلبی بشه. علائم حمله پانیک در روزهای اول به صورت تنفس سخت به طوری که نفس کم میاوردم و مجبور بودم پنجره ها را باز کنم و از بیرون نفس بکشم، لرز شدید، حالتی پیش میومد که انگار دارم غش میکنم و یا دارم میمیرم، عضلات پاهام می گرفت، ضربان قلبم بالا میرفت اما این حملات شاید روزی چند بار بود. الان با گذشت ۸ ماه حمله هام خیلی بیشتر شده اما خیلی ضعیفتر نسبت به قبل…انگار مغزم به حمله پنیک عادت کرده. میخواستم در این مورد از شما راهنمایی بگیرم.ممنون میشم یه راهکاری مفید برای درمان این بیماری پیشنهاد بدید.
    آیا اصلا این بیماری من درمان میشه؟ این بیماری باعث مرگ هنگام حمله شدید نمیشه؟ بیشتر ترس هام حین پنیک از همین مرگ هست که شدت حمله را بیشتر می کند.و سوال بعدیم در مورد قرص ها هست.ایا این قرص ها در دراز مدت عوارض جبران ناپذیر یا برگشت ناپذیر ندارند؟

    1. سلام عزیزم من چندماهی دچار پانیک هستم ولی الان کمتر شده…..ببین باید بپذیری ضربان قلب بالا و استرس باعث سکته قلبی به هیچ عنوان نمیشه…..بله این اختلال درمان داره و نیاز به روان درمانی هست
      من متاسفانه چون مامانم خوشش نمیاد برم پیش روانشناس از روان درمانی محرومم ولی شما حتما برو تا کامل خوب شی…..پانیک باعث مرگ نمیشه اگه میخواست بشه تا الان منو تو مرده بودیم……به تجربه های قبلت توجه کن که چیزیت نشده پس دیگه هم چیزیت نمیشه

  25. سلام اقایه دکتر
    من نزدیکایه ۱۹سالمه و پدرم تازه از دست دادم و زمانی که پدرم مریض بود از شدت فشارو نگرانی استرسم وقتی خیلی زیاد میشد شروع به تپشه قلب میکردم و بعده فوت پدرم وقتی گریه ای میکنم بدنم از شدت فشار شروع به لرزش میکنه و قفسه سینه اون قسمتها درد میگیره و من سریع پرپنانول میخورم تا بهتر بشم بنظرتون من پانیک گرفتم؟

  26. سلام اقایه دکتر
    من پدرم تازه از دست دادم و زمانی که پدرم مریض بود از شدت فشارو نگرانی استرسم خیلی زیاد شد‌ویکم وسواس فکری گرفتمکه‌تونستم کنترلش کنم ولی بعده فوت پدرم جدیدا وقتی گریه ای میکنم بدنم از شدت فشار شروع به لرزش میکنه و قفسه سینه اون قسمتها درد میگیره و من سریع باید پرپنانول بخورم تا بهتر بشم بنظرتون من میتونم پانیک‌ گرفته باشم

  27. باعرض سلام
    مدتیه باحالتهای دردناکی بصورت روزافزون مواجه شدم
    حالتهایی مثل ترسهای بی مورد.احساس گناه.استرس.اضطراب.نگران اتفاقات بدرخ نداده.دردقفسه سینه.دردعضلات کمر وپاها.لرزش بدن.بی حس شدن کل اندام بدن.اختلال در راه رفتن.احساس مردن.عدم مدیریت فکر
    نشانه های این بیماریست؟

    1. درود بر شما دوست عزیز
      شما علایم اضطراب شدید را دارید که می تونه از علایم اختلال پانیک باشه.

  28. من خودم چهار سال پیش یه بار اون حسو تجربه کردم و خیلی ترس شدیدی داشتم ولی خداروشکر زیاد خودم رو درگیرنکردم من الان وقتایی که استرسم خیلی بالاس اگر تو اون موقعیت قرار بگیرم زود مشغول کار دیگه ای میشم و حالم خوب میشه دوستان عزیزم چیزی نیس که انسان از پسش بر نیاد اینا همش زاییده ی ذهنه پس خودت خودتو درمان کن

  29. سلام دکتر من ۱۹ سالمه و مبتلا به افسردگی هستم حدود ۲-۳ سال خواستم ببینم این مورد حمله پانیک محسوب میشه یا نه ؟
    من از جانب خانوادم اسیب خیلی شدیدی دیدم بعد اون افسردگیم بدتر شد و هر چیزی ک منو یاد اون موضوع میندازه داغونم میکنه به عنوان مثال در رابطه با اون موضوع هر موقع یه عکسی میبینم یا عکسی شبیه به اون میبینم برای چند ثانیه اصلا نمیتونم نفس بکشم و سرگیجه میگیرم و ضربان قلب و لرزش ولی بعد چند دقیقه نرمال میشم یا هر موقع کی شروع به سرزنشم میکنه ( چون در اون موضوع من مقصر نبودم ولی سرزنش شدم ) اگر بی دلیل سرزنش شم کاملا تنفسم میره اون علايم بالا اتفاق می افته طولانی ترین مدت که این حمله رو داشتم ۱۵ دقیقه بود ک نمیتونستم نفس بکشم حتی تو هوای ازاد ک مجبور شدم با کیسه نفس بکشم خاستم ببینم کیسه چه کمی بهم کرد ؟ ایا سطح کربن دی اکسید خونم پایین اومده بوده ؟ در این موارد چه کنم ؟ ایا این حمله پانیک به حساب میاد ؟ ممنونم

    1. سلام دکتر ،خسته نباشید من یه خانم ۴۴ ساله هستم اخیرا به دلیل مشکلات خانوادگی و از دست دادن شغل و تنها شدن شدیدا افسرده شدم حدود ۲ ماه پیش سر درد و حالت تهوع شدیدی گرفتم که همراه با استرس و اضطراب ،تپش قلب و همچنین لرز و تنگی نفس شدید بود که وقتی به درمانگاه مراجعه کردم فشارخونم بالای ۲۰ بود که بستری شدم و بعد کلی آزمایش و اسکن و نوار قلب من را به دکتر قلب و عروق معرفی کردند اونجا هم بعد از یک سری آزمایشات و اکو و نوار قلب بهم گفتند که باید برم پیش دکتر مغز و اعصاب و بعد از اون شب دچار استرس و تپش قلب و سرد و گرم شدن بدنم میشم و شبها با استرس از خواب بیدار میشم در حالیکه کلی عرق کردم و تپش قلب دارم میخواستم بدونم آیا این علائم مربوط به حملات پانیک میشه در حال حاضر قرصهای فشار خون و ارامبخش و تپش قلب استفاده میکنم و کمی بهترم ولی در روز چند بار و حتی چند بار شبها تو خواب این اتفاق برام میوفته ممنون میشم راهنمائیم کنید.

  30. بنظر من این یه بیماری نیست یه مشکل روانیه
    من اولین بار یه همچین استرسیو هشت سال پیش تجربه کردم ذهنم نمیتونست باور کنه که همچین اتفاقی برام افتاده و میترسید از اینکه دوباره استرس بگیرم و همین ترس دوباره از استرس باعث شد یه بار دیگه بگیرم پشت سرش دوباره گرفتم اصلا همین که بهش فکر میکردم میومد سراغم و این طور شد که سالها طول بکشه و الآنم که الآنه با دعای خیر مادرم تونستم زنده بمونم ولی هنوزم که هنوزه اثراتش هست و باعث شده تمرکزم تو کارای حتی روز مره هم پایین بیاد البته مطمئن نیستم که آیا به این بیماری دچار شده بودم یا چیز دیگه ای
    بنظر شما آیا منم دچار این بیماری بودم؟

    1. درود بر شما دوست عزیز
      بله شما هم اختلال پانیک داشتید و الان هم به شکل خفیف تری اون اختلال را دارید.

    1. سلام خدمت آقای دکتر و دیگر دوستان. من هم اواخر سال ۹۵ دچار حملات پانیک شدم، طی ۴ ماه ۴ حمله شدید داشتم. بعد پیش دکتر روان پزشک رفتم و تا یکسال دارو درمانی رو شروع کردم، بعد از یکسال دارو رو قطع کردم و حالم خیلی بهتر بود. تا امشب یعنی دقیقا بعد از دو سال متاسفانه بازم حمله به سراغم اومد و من سریعا به درمانگاه رفتم و آرامبخش زدم تا کمی آروم شدم. الان دغدغه ی من این هست که یعنی امکان داره بازم تکرار بشه و درمان قطعی نداره

      1. درود بر شما دوست عزیز،
        همینطور که در مقاله هم توضیح دادم دارو درمانی فقط می تونه حملات پانیک را کنترل کنه و نمی تونه باعث درمان کاملش بشه و به کمک روان درمانی میشه علل حملات را شناسایی و درمان کرد.

    2. سلام وقتتون بخیر .
      من مدتی هست که در مواقع مخلف (شده رحتی روزی ۵،۶ یا شاید حتی بیشتر این اتفاق برام افتاده ( وقتی به صورت ناگهان به چیزی فکر میکنم یا ذهنم میره جایی تا چند ثانیه احساس میکنم معدم منقبض میشه و ضربان قلبم بالا میره ، نفش کشیدن هم برام دشوار میشه . معمولا سعی میکنم با نفس شمرده و عمیق خودمو به حال عادی برگرددونم ، این مشکل از حدود دو سال پیش برام اتفاق افتاده ، وقتی دبیر سر کلاس اسمم رو صدا میزد انگار معدم جمع میشد و احساس میکردم تیر میکشه . کم کم این مشکل بیشتر شد تا جایی که وقتی با یکی از دوستانم دچار مشکل شده بودم وقتی به اون فرد فکر میکردم یا پیامش رو روی گوشی میدیدم این حس بهم دست میداد . تا جایی که تونستم خودم رو از اون فرد دور کردم ولی هنوز این مشکل رو دارم و حتی دیگه توی کای های روزمره خودمم این مشکل رو دارم ، دلم نمیخواد کسی جز یکی دوتا از نزدیکانم بهم پیام بده چون این حال بهم دست میده . حتی تو مواقعی که هیچ ربطی به بد شدن حالم نداره (مثل ظرف شستن یا انجام کارای روزمره) این اتفاق برام میوفته و. در کل هر فکری که ناگهان بیاد تو ذهنم و مواد دیگه ای که ذکر کردم باعث ایجاد درد و انقباض توی معدم و تپش قلبم میشه . ایا این مشکل هم پانیک هست ؟ یا متفاوته ؟ راه درمانش چی هست ؟

  31. سلام اقای دکتر و دوستان عزیز من دقیقا یک سال پیش دچار اولین حمله پانیک شدم. اولش تصور کردم سکته کردم زود از تو ماشین سه تا قرص اسپرین رو با دندون خوردم از بس ترسیده بودم به زور نفس میکشیدم ضربان قلبم چند برابر شده بود قفسه سینه ام به شدت سنگین شده بود و دست و پا هام داغ شده بود و مور مور میکرد. تا خودمو رسوندم اورژانس انگا نه انگار که چیزیم شده بود. بر گشتم خونه چند ساعت بعد دوباره همون اتفاق افتاد. زود رفتم بیمارستان تا چند روز هرچی ازمایش و چکاب و نوار قلب بود گرفتم هیچ مشکلی نشون نمیداد. ولی من روزی سه تا پنج حمله ناشناس ترس و وحشت بهم دست میداد. تا اینکه یکی بهم گفت احتمالا از اعصاب باشه. به پزشک مغزو اعصاب مراجعه کردم و ایشون پانیک تشخیص داد تا چند ماه دارو میخوردم ولی فقط یکم بهتر شدم. ولی الان دو ماهه که سیگار و قهوه رو کنار گذاشتم و دیگه به مسائلی که ناراحتم میکرد فکر نمیکنم خدا رو شکر بهترم و تو این دو ماه فقط دو بار حمله پانیک داشتم. همش دست خوده آدمه پزشک فقط شما رو آگاه میکنه این بیماری با خود درمانی خوب میشه. شکستنی یا سوختگی و… که کار پزشک باشه با رعایت نکاتی که پزشکتون میگه بدون دارو هم درمان میشین. من از روزی پنج حمله الان دارم روزای بدون استرس و قشنگی رو میگزرونم. انشاالا هر کس این بیماری رو داره زود خوب شه که خیلی این حملات رنج آور و سخت و وحشتناکه. از راهنمایی های دکتر محمد بهشتیان هم تشکر میکنم و سعی میکنم ازشون واسه زندگی بهتر استفاده کنم با تشکر سید علی موسوی خوزستان ایذه

    1. سلام دوستان منم پانیک داشتم وحشتناک ترین پانیک تجربه کردم نمیخوام بگم که بترسین فقط راه حلشو میگم برین قرآن درمانی نماز بخونید نماز ترک نکنیدمن پیش ی ملا ب اسم ملا داوود میرم بهترین استاد قرآن درمانی جادو طلسم درس نمیکنه فقط قرآن درمانی میکنه برین انشالله خوب بشین

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا