آیا برای برقراری تماس چشمی اضطراب دارید؟
توانایی برقراری ارتباط چشمی بخش مهمی از روابط اجتماعی است. اضطراب تماس چشمی می تواند زندگی روزمره فرد را دچار اختلال کند. در ادامه این مطلب از دپارتمان سلامت روان مجله سلامت دکتر بهشتیان، به علل ناتوانی در برقراری تماس چشمی و راه های غلبه بر آن اشاره می شود.
ارتباط چشمی با دیگران به عنوان نشانه ای از صمیمیت و رفتار دوستانه شناخته می شود. با این حال، بسیاری از افراد کمرو و خجالتی و نیز افرادی که از اضطراب اجتماعی دارند در این بخش از روابط اجتماعی مشکل دارند و نمی توانند با طرف مقابل ارتباط چشمی داشته باشند.
اضطراب تماس چشمی چیست؟
وقتی کسی برای نگاه کردن به چشم های یک فرد احساس ناراحتی و معذب بودن داشته باشد، می گوییم که او اضطراب تماس چشمی دارد. فردی که این اضطراب را دارد، وقتی با دیگران صحبت می کند نمی تواند به چشمانشان نگاه کند چون فکر می کند اگر تماس چشمی برقرار کند، طرف مقابل او را قضاوت می کند یا او را با دید منتقدانه بررسی می کند.
چرا بعضی ها تماس چشمی برقرار نمی کنند؟
اضطراب تماس چشمی علت های مختلفی می تواند داشته باشد. در مورد کسی که مشکل سلامت روان نداشته باشد و اختلالات اضطرابی در او تشخیص داده نشود، دلیل این مشکل می تواند کمرویی یا اعتماد به نفس پایین باشد. بعضی ها با نگاه کردن به چشم های دیگران احساس بدی پیدا می کنند چون مهارت های ارتباطی را بلد نیستند یا نمی خواهند زیاد در معرض دید و توجه دیگران باشند.
مطلب پیشنهادی: دوره عملی افزایش اعتماد به نفس
رابطه بین برقراری تماس چشمی و اختلال اضطراب اجتماعی (SAD)
معمولا افرادی که اختلال اضطراب اجتماعی دارند، نگاه کردن به چشم های دیگران را استرس زا می دانند و به همین دلیل از آن اجتناب می کنند. بخشی از این می تواند به دلیل ژن ها باشد.
مطالعات نشان داده است که در افرادی که مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی هستند، تماس چشمی مستقیم باعث ایجاد اضطراب شدید می شود. اگر شما هم اختلال اضطراب اجتماعی دارید، وقتی که تماس چشمی برقرار می کنید، بخشی از مغز شما که در مورد خطرات به شما هشدار می دهد (یعنی بخش آمیگدالا)، فعال می شود و شما دچار اضطراب می شوید.
نتایج پژوهشی که در مجله گزارشات جاری روانپزشکی در سال ۲۰۱۷ منتشر شد، نشان داد که اضطراب اجتماعی به ترکیبی از حالت دفاعی و اجتناب از پردازش محرک های اجتماعی عاطفی مربوط می شود.
برای مثال فردی که اضطراب اجتماعی دارد، در یک مهمانی از یک طرف مواظب دیگران است تا مبادا قضاوتش کنند و از طرف دیگر سعی می کند از موقعیت هایی که احساس می کند ممکن است مورد قضاوت قرار بگیرد، دوری می کند. همچنین این پژوهش نشان داد که افرادی که اضطراب اجتماعی دارند، به دلیل ترس از قضاوت دیگران، تماس چشمی برقرار نمی کنند.
رابطه بین تماس چشمی و اوتیسم
پژوهش هایی که در حوزه اوتیسم انجام شده است نشان داده اند که افراد اوتیستیک به تماس چشمی بسیار حساس هستند به طوری که فعالیت مغزشان در مسیرهای عصبی مربوط به پردازش چهره افراد، بسیار بیشتر از حالت نرمال می شود. این بدین معنی است که افراد اوتیستیک با برقراری ارتباط چشمی احساس درد و ناراحتی شدیدی پیدا می کنند.
مزایای تماس چشمی در روابط اجتماعی چیست؟
برقراری تماس چشمی در صحبت کردن با دیگران یکی از مهارت های اجتماعی است که بر نظر دیگران در مورد شما در روابط شخصی و محیط کاری تاثیر دارد. فواید برقراری تماس چشمی در ارتباطات در پژوهش های زیادی مورد بررسی قرار گرفته است.
- دیگران بهتر چهره شما را به یاد می سپارند.
- بعد از اینکه صحبت هایتان تمام می شود، دیگران بیشتر حرف های شما یادشان می ماند.
- دیگران راحت تر حرف هایتان را باور می کنند.
- دیگران شما را باهوش تر و با اعتماد به نفس تر می دانند.
- دیگران راحت تر نشانه های غیر کلامی شما را متوجه می شوند.
مطلب پیشنهادی: از خود متنفرم: ۸ راه برای مقابله با خود بیزاری
چطور بر اضطراب تماس چشمی غلبه کنم؟
هنگام برقراری ارتباط چشمی ، همه ما سطوح متفاوتی از راحتی داریم. در حالی که بعضی ها مستعد ترس یا اجتناب از تماس چشمی هستند، اکثر افراد می توانند مهارت های خود را بهبود ببخشند و در برقراری ارتباط چشمی بهتر ، با موارد زیر شروع کنند:
- کاهش اضطراب در مورد تماس چشمی
- بهبود مهارت های برقراری تماس چشمی
روش های کاهش اضطراب در مورد تماس چشمی
افرادی که دچار اضطراب اجتماعی هستند می توانند از درمان دارویی یا درمان شناختی رفتاری (CBT) استفاده کنند. بیشتر افرادی که اضطراب اجتماعی دارند می توانند با دریافت درمان مناسب واکنش ترس را کنترل کنند و ارتباط چشمی بهتری برقرار کنند. البته برقراری تماس چشمی یکی از جنبه های تعاملات اجتماعی است که با تمرین و تکرار در موقعیت های واقعی و تمرینی می توان این مهارت را به دست آورد.
اگر اختلالات اضطراب دارید و تماس چشمی برایتان سخت است، می توانید به تدریج این مهارت را در خودتان ایجاد کنید. برای مثال ابتدا با افراد آشنا شروع کنید و به تدریج زمان برقراری تماس چشمی را بیشتر کنید و بعد کم کم این کار را با افراد غریبه هم تمرین کنید.
حتی یکی از روش های موثر برای کم کردن اضطراب این است که با شخصیت های تلویزیونی مثل مجری ها در برنامه های تلویزیونی یا در ویدئوهای آنلاین تماس چشمی برقرار کنید. همچنین می توانید در تماس های ویدئویی با دوستانتان این کار را شروع کنید. نفس عمیق هم هم برای کاهش ضربان قلب و کم کردن اضطراب روش خوبی است.
مطلب پیشنهادی: ۱۵ نشانه عزت نفس بالا و پایین
روش های بهبود مهارت های برقراری تماس چشمی
اگر با کسی دارید صحبت می کنید یا در گروهی هستید که در حال صحبت با دیگران هستید، به جای تماس چشمی مستقیم، به فاصله بین ابروهای فرد نگاه کنید و هر از گاهی به اطراف نگاه کنید. نگاه خیره به مدت طولانی هم شما را اذیت می کند و هم طرف مقابلتان را معذب می کند.
با استفاده از این روش می توانید راحت تر ارتباط چشمی داشته باشید و ارتباط بهتری با دیگران برقرار کنید.
نکاتی برای برقراری ارتباط چشمی
- قبل از اینکه شروع به صحبت کنید اقدام به برقراری تماس چشمی کنید.
- از قانون ۵۰/۷۰ استفاده کنید. وقتی دارید صحبت می کنید ۵۰ درصد زمان صحبت، ارتباط چشمی برقرار کنید و قتی شنونده هستید ۷۰ درصد.
- تماس چشمی را به مدت ۴ الی ۵ ثانیه نگهدارید و سپس به آرامی نگاهتان را به سمت دیگری ببرید و دوباره این کار را تکرار کنید.
- وقتی می خواهید تماس چشمی را قطع کنید، این کار را به آرامی انجام دهید چون قطع کردن سریع تماس چشمی باعث می شود خجالتی یا عصبی به نظر برسید.
- از تکنیک مثلثی استفاده کنید. به جای اینکه به پایین یا اطراف نگاه کنید (که نشانه اعتماد به نفس پایین است)، سعی کنید یک مثلث وارونه تصور کنید که چشم ها را به دهان فرد متصل می کند و هر پنج ثانیه به یکی از زاویه ها نگاه کنید.
- اگر نگاه مستقیم به چشم ها شما را اذیت می کند، به ابروها، گونه ها یا بینی طرف مقابل نگاه کنید.
- برای قطع تماس چشمی به جای اینکه نگاهتان را برگردانید، سرتان را به نشانه تایید تکان دهید. این کار طبیعی تر است و باعث می شود راحت تر ارتباط چشمی تان را قطع کنید.
وقتی در بین جمع صحبت کنید، به جای اینکه گروه را به عنوان یک کل در نظر بگیرید، با خودتان تصور کنید که با یکی از افراد گروه در حال صحبت هستید. یکی از اعضای گروه را انتخاب کنید و وانمود کنید فقط با او صحبت می کنید. وقتی جمله تان تمام شد و می خواستید جمله دیگری را شروع کنید، به فرددیگری نگاه کنید و این بار روی صحبتتان با آن فرد باشد و این کار را با تمامی افراد گروه تکرار کنید. با این روش اضطراب کمتری تجربه می کنید.
خلاصه و جمع بندی
اگر شدت اضطراب اجتماعی شما به حدی است که نمی توانید به هیچ وجه ارتباط چشمی داشته باشید، حتما از یک متخصص کمک بگیرید. دکتر روانشناس به شما کمک می کند تا ریشه این اضطراب در شما شناسایی شده و اقدامات درمانی لازم انجام شود.
سلام من یک رفیق دارم نمی توانم بااین دوستم ارتباط چشمی. برقرار کنم درواقع ترس و اضطراب میگیریم چرا
این مشکل فقط بخاطر روحیه بد ما شکل میگیره
من دختر مجردم ۳۲ سالمه و این مشکل رو حدودا ۶ ساله مبتلا شدم همش بخاطر مشکلات پی در پی و چالشهای سخت زندگی این مشکل تشدید شد برام
بعضی اوقات حالم خوبه و اصلا ارتباط چشمی برام سخت نیست ولی بعضی اوقات تشدید میشه
حالا زمانی که حالم خوب میشه چند تا دلیل داره که فکر میکنم میتونه کمکتون کنه حالا مواردی رو میگم که مشکلم رو حل میکنه
۱. نماز اول وقت راز و نیاز با خدا و گفتن ذکر لاحول ولا قوه الا با الله
(خیلی تاثیر داره چون این عدم ارتباط چشمی یکی از علتهاش وجود شیاطین در اطرافتونه که شما نمیبینیدش(چون خودم یکبار دیدم و با اطمینان مینویسم) انرژی شمارو میگیره و چون روحیه ضعیفی دارید بهتون غلبه میکنه و حتی گاهی ناامید میشین و گاهی بخاطر این مشکل به خودکشی فکر میکنید) پس باید روحیتون رو قوی کنید و امیدوار باشید.
۲. ورزش و اگه بتونید صبح زود برید پارک فضایی که درخت و چمن باشه پیاده روی حداقل نیم ساعت گاهی بدویید انرژی منفی تخلیه میشه و هورمون شادی تو بدنتون جریان پیدا میکنه.
۳. اگه متاهل هستید که این مشکل زودتر حل میشه
چون رابطه احساسی خیلی تاثیر داره
۴.شب قبل از خواب گلاب بریزید داخل اب خنک بنوشید
۵. تو ذهنتون هیچ کسی رو بزرگ نکنید هیچ کسی بهتر از شما نیست همیشه تو ذهنتون خودتونو بابت یکی از امتیازاتی که دارید تو ذهنتون بزرگ جلوه بدید اعتماد بنفستون بالا میره چون یکی از علتها عدم اعتماد بنفسه
منم درگیر اضطراب اجتماعی هستم. از بچگی علایمی از اضطراب اجتماعی رو داشتم مثلا وقتی توی جمع قرار میگرفتم دچار ترس و گیجی میشدم، بزرگتر که شدم در دوران نوجوانی این اضطراب از جمع و ادمهای غریبه بیشتر شد، وقتی با ادم جدیدی مواجه میشدم فرقی نداشت که مرد باشه یا زن، صدام میلرزید، ارتباط چشمی خوبی نمیتونستم برقرار کنم، دستام میلرزید قرمز میشدم اصلا یک وضعی… الان که ۳۵ سال دارم با تمرین و تکرار اون حالت ها از بین رفته اما هنوز نمیتونم ارتباط چشمی خوبی برقرار کنم، نگاههامو میندازم و به مدت طولانی نمیتونم به صورت افراد نگاه کنم چون معذب میشم و احساس خوبی ندارم. یادمه هفده هجده سالم که بود فکر میکردم این حالت موقته و یه روز از بین میره اما متاسفانه از بین نرفت و من همچنان با اضطراب اجتماعی در نبردم. چیزی که اذیتم میکنه قضاوت های دیگرانه. در محیط کار در بین اقوام خیلی قضاوت شدم، با هر مردی مواجه میشم طرف فکر میکنه گلوم پیشش گیر کرده در صورتی که من به خاطر اضطرابم نمیتونم درست به چهره ش نگاه کنم. در باره ی اختلال اضطراب اجتماعی کمتر اطلاع رسانی شده اینارو گفتم شاید محققی، پزشکی، جامعه شناسی یا حتی مهم تر از اون افراد عادی ببینن و بفهمن که افراد دارای اضطراب اجتماعی با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم میکنن، امیدوارم علم اینقدر پیشرفت کنه که چاره ای قطعی برای این مشکل پیدا بشه، و همینطور مردم این افراد رو کم تر قضاوت کنند
من ۳۶ سالمه تا ۳۰ سالگی با روحیه شاداب بودم اصلا مشکلی نداشتم حدود ۶ ساله دچار این مشکل شدم نه خجالتی بودم نه ترسی داشتم . نمیدونم کم کم چرا اینجوری شدم خیلی وقتها طرف مقابلت سریع میفهمه و اونم دوست داره سریع مکالمه شو با تو تمام کنه . قیافه بدی ندارم سر به زیرم نبودم نمیدونم چه جوری شد که به این مرحله رسیدم . ولی میدونم یکی از دلایل این مشکل نا امیدی به زندگی و نداشتن روحیه ست . امیدوارم همتون خوب بشید آخریشم من .
من ۱۷ سالم جدیدن این مدلی شذم و بیشتر نمی تونم با افرادجنس مخالف ارتباط چشمی برقرار کنم با دختر ها همتقریبا همینه ولی ۹۰ درصد مواقع این ارتباط چشمی با پسر نمی تونم برقار کنم و همینطور خوشمم نمیاد کسی زل بزنه مثلا ب فروشگاه میرم به ندرت کامل قیافه طرف کامل می بینم یا ممکنه نبینم نمی دونم چمه منشا از چیه چون قیافه خوبی هم دارم ونقصی هم داخل صورتم نیست یه چند وقت که برای مطاله کنکور زیاد داخل اجتماع نبودم همش داخل خونه بودم و ممدرسه نمیرفتم اینطوری شدم چون به طور کل ادم اجتماعی هستم میشه راهنمایی کنید چیکار باید کنم
منم از ۲۰ سالگی ایتطوری شدم چون من توخانواده مذهبی بزرگ شدم و چادری بودم،یه رماتی وقتی با اقایون چشم تو جشم میشدم میگفتم اخه چرا من دادم به نامحرم نگاه میکنم،تصمیم گرفنم به اقایون نگاه نکنم تا گناه نشه،الان به نزدبکترین فامیلم که داییهام باشن نمیتونم چشم تو چشم شم ،فکر میکنم اونا فکر میکنن من ادم بدی هستم هیز هستم ،و وقتی نگاه نمیکنم بهشون ازم متنفرن ،به روانشناس مراجعه کردم اونم ناشی بود ،خانم بود میگفت چشمای تو خیلی قشنگن و هیچ ایرادی ندارن راحت نگاه کن،با اینکه میبینم همه چقدر راحت با هم ارتباط چشمی دارن و میشینن ساعتها صحبت میکنن حسرت میخورم،تازگی شدیدتر شدم و اصلا به عیچ کس نمیتونم نگاه کنم فکر نبکنن اونا فکر میکنن دادم بهشون زل میزنم ،البته روانشناس یه جیز خوب هم گفت ،گفت تو ترس از قضاوت دیگران داری برای همین نمیتونی تو چشم کسی نگاه کنی ،خودتو اینقدر قضاوت نکن
سلام..بعد از یک ماه هنوز همونطور هستم و حتی شدیدتر هم شده
منم خانواده ام مذهبی هستن…. اما خیلی ناراحتم دلم نیمخواد اینطوری باشم..حتی برونگرا بودم الان درونگرا شدم.هیچ دوستی هم ندارم
اطرافم پر از آدمای قضاوت کننده هست(شاید خودمم دارم یکی از همونا میشم!) دیگه واقعا خستم
میتونم شمارتون رو داشته باشم یه صحبتی داشته باشیم؟
سلام امین هستم و منم ۳۵ و چنین مشکلی داشتم وحل شد ،شما باید عنبیه چشم رو یه کاغذ رنگی در نظربگیرید حالا هر رنگی باشه ،خلاصه گفتم ببخشید
منم این مشکلو شدید داشتم و دارم ولی چیزی که پنهان بشه و در موردش حرف نزنی یه جوری رشد میکنه که آدم خبردار نمیشه.
از این به بعد هر مشکلی مثل تماس چشمی دارید به چالش بکشونیدش نگذارید رشد کنه.در حد یه اشاره هم شده در حد یه نیشگون گرفتن دست یا پاتون هم بسه.مهم اینه نزاریم اون مشکل برای ما پادشاهی کنه.
یه سیلی به صورت خودتون یا یه نیشگون یا حرف زدن در مورد این مشکل با کسی که راحتید حتی مجازی.که حداقل به مشکل خودتون بگید حواسم بهت هست ها تو هر چقدر هم شدید و قوی باشی شاه و سلطان برای من نیستی.ولی اگه بیشتر برچسب اوتیسم و اسکیزوئید و مضطراب و…به خودمون بزنیم و بترسیم، فقط مشکلو بیشتر رشد دادیم.
کسی با مشاوره تونسته این مشکل رو حل کنه؟؟
من وقتی به چشم افراد نگاه میکنم حس خوبی ندارم،یه جورایی توی چشماشون حیله و نیرنگ میبینم،من دوست ندارم به کسی اعتماد کنم و واقعا همه رو دوست دارم اما از همه بیزارم،من یه دوست صمیمی دارم که بعد شیش سال دوستی ،تازه دارم بهش اعتماد میکنم،تازه هنوز هم میترسم بهش معتمد بشم،کسی تاحالا از اعتمادم سواستفاده نکرده دلیل این ترس ام رو نمیدونم
سلام من نمیتونم جدا از افراد دیگه توی چشم کسی که دوستش دارمم نگاه کنم نمیتونم اصلا نمیشه چطور توضیح بدمش ناخوداگاه با اینکه میل شدیدی دارم به نگاه کردنش اما سرم پایین میوفته یا نگاهمو میگیرم باید چیکار کنم؟
دقیقا اصلا به کسی هم که دوستش داری میخوای مصلا نگاه کنی کامل ولی ناخودآگاه اصلا نمیشه دیگه نگاه کرد یجای دیگه و نگاه میکنی یا سرتو میندازی پایین من اینطوریم
منم همین مشگل دارم بیست هفت سالمه و تقریبا پانزده ساله پیش تقریبا از وقتی سن بلوغ رسبدم فک میکردم زشت شدم و این شد منزوی شدم و بعد چند سال صورتم خوشگل شد ولی الان نمیتونم به چشم و صورت کسی نگاه کنم و نگاهم به حاشیه هست تا صورت شخص واقعا موندم چکار کنم اگر کسی راه و درمان برای این کار داره لطفا بگه
منم پسرم ۲۷ سالمه فک نمیکردم کسی مثه من باشه. دقیقا مثه تو همون ۱۵ سال پیش بخاطر زشتیم افسرده شدم ولی بعد چن سال صورتم خوشگل شد. انقد که هر مردی رو میبینم نمیتونم تو چشاش نگا کنم از ترس اینکه فکره بد کنه…الان افسرده ام هیچ جا نمیرم.فقط خونه ام…خسته ام
من ۳۸سالمه مرد هستم واقعا نمیدونم چطوری درمانش کنم الان شدید شده و تو کارم خلل ایجاد کرده خجالت میکشم به روانشناس برم چون بیست سالم بود رفتم طرف فکرکرد دیوونم و گفت افسرده ایی نمیتونم به چشم افراد نگاه کنم سردرد میگیرم
همه این اتفاق ها به خاطر ذهنیت اشتباه شماست .شما باید ذهنیت خودتون رو عوض بکنید. چند چیز خیلی کمکتون می کنه از جمله ورزش و مطالعه کتاب آزاد (پیشنهاد می کنم موضوعش در حیطه اعتماد به نفس و انگیزه باشه ) و همچنین ارتباطتتون رو با خالق هستی بیشتر کنید که این کار باعث بهبود روحیه شما میشه .(با خداوند درد و دل بکنید و نیاز هاتون رو بهش بگید و امید داشته باشید که امید مهم ترین چیزه ، انسان ها به اندازه امید و “پایداریشون در امیدشون” از نعمت های خدا بهره مند میشن . و اگه هم به بم بست خوردید و به نتیجه نرسیدید ناامید نشید .در امیدتون به خدا پایدار و شکست ناپذیر باشید . با رعایت این چند نکته به هدفتون می رسید . از نکات گفته شده در این مقاله هم استفاده کنید که مؤثره. قبل از همه اینها حتما به روانشناس هم مراجعه کنید و از مراجعه به روانشناس نترسید . واسه همه ممکنه چنین اتفاق هایی بیفته .خجالت و ترس اصلا نداره . امیدتون به خدا باشه . یا حق
سلام ببخشید من مشکل ارتباط چشمی دارم ،در شکل پیچیده و پیشرفته تر نمیتونم از این وضعیت بیام بیرون چون هنگامی که ناگهان یکی تو چشمام نگاه میکنه ، یا من یهویی نگاه کنم ،خیلی اذیت میشم،دچار سردرد و چشم درد وسردی بدن و بی حسی یا خشکی پوست میشم (تبدیل شده به یک نوع اضطراب شدید یا وحشت ) این اختلال بصورت مداوم در من رخ میده و منو منزوی و محدود کرده و خیلی کنترل شده و با احتیاط تو اجتماع شرکت میکنم ، خیلی زندگی برام سخت شده ، تو ارتباط با همسرم دچار مشکل شدم ، بنظرتون امکان بهبود و سلامتی دوباره وجود داره یا نه؟۷ساله که با این مشکل دارم دست و پنجه نرم میکنم ،واقعا نامید شدم
سلام من هممشکل شمارو دارم وضعیتتون اوکی شد؟ راه حلی هست؟ودارم به خودکشی فکر میکنم
منم همچین مشکلی دارم البته یکم مشکوک به اوتیسمم ولی هیچ دکتری نگفته خودم طبق چیزایی که تجربه میکنم فهمیدم
نمیدونم چیکار باید کرد
منم دیقا مث شماهام ولی ب خودتون بگین باو بسه بسه بسهههعععهع بزا هر جور فک میکنن فک کنن ت خودت باش
سلام .باخودت روراست باش .ببین مشکل ازکجا وکدوم خاطره شروع شد.ازخودت بپرس .بعدببین چطوری میتونی ازسطح کم شروع کنی مثلا از چونه لب بعدبینی بعد بین دوابرو بعدچشمهای طرف مقابلت …
اصل اینه که ببینی علتهاش چیه متوجه که شدی میتونی به خودت کمک کنی .مشاوره هم برو حتما درمان میشی چرا که نه
با سلام مدتهاست که منم همین مشکل را دارم وبدتراز آن این است که هنگام چشم درچشم شدن فرد مقابل چشمهام بیرون میزنه وفردمقابل هم متوجه میشه وسعی میکنه ارتباطش را بامن زودپایان دهد ۴۵ سالم است ومرد هستم وبه همین خاطر ازرفتن به منزل اقوام خوداری میکنم وفرزندانم هم اسير من شده اند کسی اگرراهی یا درمانی دارد خواهشن کمکم کندمنتظرم ممنون از توجهتان سپاسگزارم
مشاوره
چرا نمیرین؟
سلام اینها همش از سردی مغزه منم اینجوری بودم با روغن سیاهدانه بمال سر ملاجت یا گلاب فقط چیزهای گرمایی مصرف کن صد در صد خوب میشی من خوب شدم من از همه بدتر بودم یک نوع افسردگی هست سخت نگیرید فقط اعتماد به نفس داشته باشید
یعنی چی چشمهایم بیرون میزنن!!!
دوست خوب مخالف با موافق عالیه انگیزه
سلام عرض ادب
من خیلی تحقیق کردم راجب این موضوع و خودم هم با این مشکل روبرو هستم حدودا ۷ ساله
و هیچ ریشه ی روانشناسی نداشته که باعث این قضیه بشه
در کودکی استرس صحبت یا سخنرانی اینارو داشتم و بعد از حس نزدیکی با دوستام میتونستم به چشمها نگاه کنم
اما بعدها در بزرگسالی که خواستم در کارم پیشرفت کنم این خودش یک مشکل اساسی شد
اولش با یک ترس یا اعتماد به نفس پایین شروع میشه و درد در ناحیه سمت چپ پشت سر که به چشم ها میزنه
فوق العاده بیماری سختی هست که کسایی که تجربه کردند اینو میفهمند
از حضور در جمع دوری میکنی تا ارتباط چشمی نداشته باشی
این مشکل از خوراک و تغذیه توام با مشکلاتی در هیپوتالاموس مغز نتیجه میشه
به هیچ دارویی متوصل نشید
راهکارش این هست که البته خودم هم ۱۰۰ درمان نشدم
اما خیلی راجبش میخونم و تحقیق میکنم
این بیماری شبه اوتیسم هست که از شاخه هاش به نام آسپرگر یعنی مشابه شه نه خودش
سعی کنید درچهره افراد مثلثی در قسمتهای چشم دهان ترسیم کنید و یا مردمک چشمتون رو به صورت دوربین که کلیت شخص رو ببینید تنظیم کنید
یعنی به هیچ وجه زلنزنید در چشمان طرف چون در این صورت سیستم سمپاتیک مغز فعال میشه
و ضربان قلب افزایش و کنترل تنفس تون سخت میشه
سرتون بالا بگیرید
دوباره میگم سرتون رو بالا بگیرید و به درونتون پناه نبرید چون مغز کارش نشخوار فکریه
رسما اگر با مغزتون تنها باشید و همش در انزوا باشین در یک اتاق
نابودتون میکنه
هر طوری هست از خلوتتون بیایید بیرون
من خودم این تجربه رو داشتم که خیلی ها حس خوبی نمیگیرند از صحبت با شما
به این خاطر دوست دارید تنها باشید
اما سعی کنید تنفستون رو کنترل کنید و اطلاعات تون رو بالا ببرید چون که وقتی صحبت میکنید این حالت بهتون کمتر دست میده و مغز نمیتونه به این مشکل که دارید فکر کنه و مشغول تنظیم صحبت ها هست
فقط وقتی شنونده هستید این مشکل سراغتون میاد که اون هم کمی به دهان نگاه کنید کمی به چشم ها ولی هرگز هرگز سرتون رو به در دیوار بر نگردونید
چون حس بدی به مخاطبتون دست میده و یک حس نا امنی مانندی
کلا این مشکل خیلی عجیب غریبه نمیدونم از چی به این نقطه میرسه اما
هر روز جلوی ایینه ۱ دقیقه صحبت کنید یا با یک تصویر مجری یا هر چیزی به عنوان مخاطب شروع کنید
خیلی از قبل بهتر میشه
هر جا که مغزتون گفت نرو جلو باز حسبدیبهت دست میده
برید تو شکم قضیه
باور کنید خیلی حل میشه قضیه
این جمله من رو تا حدودی نجات داد
جای اینکه هر دقیقه با ترس بمیری یک بار با شجاعت برو در دلش و با شجاعت بمیر
این بیماری شب دیرتر از خود ادم میخوابه صبح زودتر از خودت روبروته که بهت یاداوری کنه هنوز هستش
پس با پرویی و و و و. و و راه یابی برای بهبود خودت به صورت چیزایی که گفتم از نقطه امن اتاقت بیا بیرون
مطمئن باش که بهبود پیدا میکنی
من تجربیاتمرو گفتم
هنوزمبا اینمشکل هستم اما ادامه میدمپر توان نمیزارم شکستم بده
امیدوارمکه شما هم بتونید…
منم همین مشکلو دارم ۶-۷ساله ک درگیرم هیج کاریم نمیتونم بکنم فقط گریه میکنم -بخاطر همین موضوع نمیتونم ازدواج کنم
من از ۲۱ سالگی دچار این مشکل شدم و الان هم ۵۲ سال دارم، ولی اصلا برام اهمیت نداره و با پررویی کار خود را انجام میدهم و خیال میکنم دیگران در ارتباط با من دچار مشکل هستند.به همین دلیل گاهی از اوقات تا چند سال فراموش میکنم و مسئله برام حل میشه، منظورم اینه که این فقط یک مسئله احمقانه است،زیاد بزرگش نکنید.
لطفا به روانشناس مراجعه کنید
سلام منم استرس چشمی دارم چکار کنم میخوام خودکشی کنم نابود شدم توراجان هرکی دوسش داری راهنماییم کن
داش فقط ارضای جنسی نکن خودت خوب میشی حتی شما خانوما ۸۰درصد به خاطر همینه نماز بخونید آرامش میگیرید ج… نزنید اگه اهل این کارا هم نیستید اون رو دیگه باید خدا کمکتون کنه
من از شما بدتر بودم میدونید یه جورایی باید پوستمون کلفت بشه و از قضاوت شدن نترسیم هر چی بادا باد و این مقاله هم خیلی بهتون کمک میکنه همه اینا رو تمرین کن یه مدت باهاش کنار میای و بهتر میشی و دوباره اوج میگیره و دوباره بهتر میشی خیلی بستگی به روحیه خودمون داره اسپند و کندر زیاد دود کن صبحها و عصرها ، گلاب و عطرهای گرم رو زیاد بو کن هر شب ملاجتون رو با روغنهای گرم مثل سیاه دانه و بادام تلخ چرب کن چهار مغز و عسل و بهارنارنج استفاده کن مغزتون سرد شده باید گرم بشه،یه نوع افسردگیه که باید درمان بشه همین موارد هم خیلی بهتون کمک میکنه نگران نباش همه ما که الان اینجا هستیم همین مشکل رو داریم
داداش اول اعتماد به نفستو ببر بالا کار کن روش بعد ببین این از کجا شروع شده قشنگ پیداش کن و بعد تمرین کن که اول تو چشم یه مجری تلوزیونی یا عکسی چیزی نگاه کنیو حرفتو بزنی اگه تمرین کنی یواش یواش مغزت میگه آره اونقدرام چیز سختی نبوده و یه جورایی عادت میشه ، یکم عزت نفس و اعتماد به نفست پایینه کار کن روش بعد که بهتر شدی تو ارتباطات میبینی چقد چیز سطحی بوده ، به خدا توکل کن و از خودش کمک بخواه اون راهو بهت نشون میده اگه اومدی این سایت کار اون بوده. بعدم برادر هر مشکلی یه کلیدیم پیشش داره دیگه چرا خود کشی.
هو الشافی
این مشکل وقتی به وجود میاد که شخص فطرتا درونگرا باشه و سعی در برونگرایی داشته باشه و قوه تخیلش قوی باشه، قوه تفکر فعال داشته باشه و همزمان که تخیل می کنه بتونه تفکر کنه.این افراد راحتتر از بقیه میتونن تصاویر سه بعدی ببینند.درمانش خودشناسی، قرائت قران، نگاه به تک تک کلمات قران،و تفکر در کلمات و ارتباط خالصانه و صادقانه با خالق. در اخرزمان بیماریهای ناشناخته
و مشکلات روحی روانی زیاد میشه.. کسی که خودشو پیدا مشکلش حل میشه..همچنین دعا برای سلامتی
دیگران و تامل در معانی صحیفه سجادیه در معرفت نفس بسیار راه گشاست.