۸ راه کار برای اینکه بعد از جدایی حس بهتری داشته باشید.


همه ما در یک نقطه از زندگی خود تجربه اش را داشته ایم ( آن روزهای افتضاح و تلخ بعد از پایان یک رابطه) ، زمانی که تمام کاری که می خواهید انجام دهید این است که در رختخواب بمانید و پتو را روی سر خود بکشید. به هر حال ، جدا از اینکه شما پایان دهنده ی رابطه بوده باشید یا خیر، جدایی هرگز آسان نیست.
مانند اکثر آدمها، احتمالا شما هم با سالم ترین راهها با جدایی کنار نمی آیید. ممکن است برای فرار از غم و اندوه به نوشیدن الکل و یا غذای فراوان متوسل شوید. یا شاید ازآن دسته آدمهایی باشید که برای همه ی چیزهایی که اتفاق افتاده خود را مقصر دانسته و نمی توانید دست از سرزنش خود بردارید. مکانیسم های مقابله ای فعلی شما هرچه هست، احتمالاً از خود می پرسید که آیا راهی بهتر برای عبور از این وضعیت وجود دارد؟
برای اینکه بتوانید گذشته را پشت سر بگذارید و زندگی خود را ادامه دهید ، لیستی از هشت کاری را که اکنون می توانید انجام دهید تا قلب شکسته خود را التیام بخشید و احساس بهتری داشته باشید، آماده کرده ایم. بنابراین ، یک ثانیه دیگر را با سرگردانی در گذشته هدر ندهید و در حال حاضر برای بهتر شدن گام بردارید.
احساسات خود را بپذیرید
اگرچه طبیعی است که بخواهید مسایل پیش آمده را فراموش کنید و احساس بهتری داشته باشید ، اما لزومی ندارد که احساساتتان را در خود تلنبار کرده و یا حتی وجود آنها را انکار کنید. بخشی از فرایند بهبودی، پذیرفتن احساس شما و اجازه دادن به خود برای غصه خوردن است. این فرایند به ویژه در صورت اتمام یک رابطه طولانی مدت بسیار با اهمیت است. حتی اگر رابطه مملو از مسائل و مشکلات بوده، بازهم طبیعی است که احساس کنید بخشی از وجود شما گم شده است.
همچنین مهم است که به خودتان فضا و زمانی برای گریه بدهید. گریه کردن باعث ترشحاتی می شود که در واقع موجب بهبود خلق و خوی شما شده و به شما کمک می کند تا در طولانی مدت احساس بهتری داشته باشید . کلید بهبودی شما ماندن در این مرحله تا زمان لازم است. در نتیجه ، شما باید چند روز یا شاید حتی یک هفته به خودتان اجازه دهید تا آنچه را که اتفاق افتاده مرور کنید و بپذیرید، اما بعدش دیگر وقت آن است که خودتان را جمع و جور کنید و به زندگی ادامه دهید.
البته، پذیرفتن و ادامه ی زندگی به این معنا نیست که غم و اندوه هر ازگاهی به سراغتان نیاید و غافلگیرتان نکند و این مساله طبیعی است، اما نباید فراموش کرد که ماندن زیاد در مرحله ی سوگواری و روزها و روزها گریه کردن و اندوه می تواند برای روند بهبودی نتیجه ی معکوس داشته باشد. اگر متوجه شدید که نمی توانید گریه کردن و اندوهتان را متوقف کنید یا بدون دلیل گریه می کنید ، باید با روانشناس یا مشاور خود صحبت کنید. گاهی اوقات یک جدایی آسیب زا( تروماتیک) می تواند موجب بروز افسردگی در برخی افراد شود و یا یک مشکل روانی را در فرد دوباره زنده کند.
چیزهایی که شما را به یاد طرف مقابل می اندازد حذف کنید
هنگام جدایی ، یکی از اولین کارهایی که باید انجام دهید پاکسازی خانه یا آپارتمان از تمام خاطرات و یادآورهای طرف مقابلتان است. به هر حال، اگر هنوز عکس طرف مقابلتان را کنار تخت خواب دارید یا اگر ژاکت قدیمی او را می پوشید ومی خوابید ، حرکت به سمت جلو و بهبودی به نوعی دشوار خواهد بود. در نتیجه ، وقت بگذارید و تمام یادآورهای آنها را از خانه خود حذف کنید.
البته این بدان معنا نیست که شما باید وسایل آنها را بسوزانید ، آنها را به خیابان بیندازید و یا هر آنچه را که به شما دادهاند بفروشید ، اما حداقل باید این وسایل را جمع کنید و از پیش چشم بردارید. در صورت تمایل هرچه متعلق به آنها است را به خودشان پس دهید یا آن را به خیریه اهدا کنید. انتخاب باشماست.
اما باید بدانید که که داشتن یادگاری های شخص مقابل که به راحتی در دسترس هستند مانع پیشرفت شما می شود. پس به خود لطف کرده و حداقل آنها را در انبار قرار دهید. همزمان باید طرف مقابل خود را از حساب های شبکه های اجتماعی خود نیز حذف کنید.
با اینکه ممکن است در مورد اینکه آنها چه کار می کنند و زندگیشان چطور پیش می رود کنجکاو باشید، اما بدانید که دیدن مداوم عکس ها و پست های طرف مقابل تنها باعث می شود که شما در گذشته گیرکرده و نتوانید فراموش کنید. در ضمن اگرطرف مقابلتان را با یک شریک جدید ببینید ممکن است برایتان خیلی دردناک هم باشد. بنابراین ، هرچند که انجامش خیلی سخت هم باشد، در اسرع وقت او را آنفالو کنید. حتی ممکن است بخواهید جلوی دیدن پست ها و به روزرسانی های آنها را بگیرید. هرچه ارتباط شما با یکدیگر کمتر باشد ، ادامه کار راحت تر خواهد بود.
به نقطه ی پایان برسید
بعضی اوقات قطع تماس با طرف مقابل برای کمک به شما در فراموشی او و برگشتن به روال عادی زندگی کافی نبوده و برای اتمام واقعی یک رابطه به یک “نقطه ی پایان” نیاز دارید. مهم این است که شما به روشی سالم و با آرامش به این نقطه برسید. باید توجه داشت که دیدار با طرف مقابل مثل نوشیدن یک قهوه با هم برای گفتگو یا دورهم جمع شدن به عنوان دوست تحت عنوان آخرین دیدار، روش درستی برای این کار نیست. در واقع ، این کار تنها موجب برقراری ارتباط مجدد شما با طرف مقابل می شود، اما به روشی واقعا ناسالم.
در عوض ، شما باید راه های دیگری برای رسیدن به این نقطه ی پایان پیدا کنید. یک راه حل می تواند نوشتن یک نامه به طرف مقابل باشد که در آن تمام مواردی که فرصتی برای گفتنشان پیدا نکرده اید را، بیان کنید. اما این نامه را نباید پست کنید یا به طریقی برای او ارسال کنید. این فرایند تخلیهی احساسات شما بر روی کاغذ است که به شما کمک می کند رابطه را خاتمه دهید – نه اینکه آن را برای طرف مقابل بفرستید و امیدوار باشید که او آن را بخواند و به نوعی احساسش به شما تغییر کند.
به علاوه ، اگر در نهایت نامه ی مذکور را ارسال کنید، ممکن است بعداً پشیمان شوید. این احتمال نیز وجود دارد که شما وقت زیادی را صرف این سوال کنید که آیا او نامه شما را خوانده یا نه، در مورد نامه چه نظری داشته و آیا می خواهد جواب دهد یا نه. در عوض ، نامه را بیشتر برای خود بنویسید. و اگر احساس می کنید باید آن را با کسی در میان بگذارید ، به یک دوست معتمد یا مشاور خود اجازه دهید آن را بخواند.
لیستی از خطاهای او تهیه کنید
بعد از جدایی، افراد بارها و بارها دلشان برای چیزهای زیادی از طرف مقابلشان تنگ می شود. دراین حالت افراد معمولا به جای اینکه طرف مقابل را همانطور که واقعاً بوده به یاد بیاورند، فقط خصوصیات خوب را می بینند ( چیزهایی که دلشان برایش تنگ شده). اما انجام این کار می تواند برای روند بهبودی شما واقعا مضر باشد. پس قبل از هر چیز، اگر می خواهید به روند عادی زندگی برگردید و به پیش بروید، باید به خود یادآوری کنید که چرا شما دو نفر به درد هم نمی خورید.
به همین دلیل ، کمی وقت بگذارید و تمام مواردی را که در مورد طرف مقابل (همسر سابق) شما را آزار می داده (شامل تمام موارد بزرگ و کوچک) یادداشت کنید. به عنوان مثال، اگر همسر سابق شما وفاردار نبوده یا علاقه ای به صحبت در مورد آینده نداشته، این موارد را به به یاد آورید و به خود یادآوری کنید که چرا رابطه شما هرگز به جایی نمی رسید.
مراقب خودتان باشید
کلید اصلی بهبود شما پس از جدایی مراقبت از خود است. به عبارت دیگر، شما باید اطمینان حاصل کنید که درست غذا می خورید ، به طور منظم ورزش می کنید، به طور مداوم دوش می گیرید و به مقدار کافی می خوابید. حتی میتوانید کمی خودتان را لوس کنید. ماساژ، پاکسازی صورت و یا مانیکور را نیز در نظر بگیرید ، به خصوص اگر فکر می کنید روحیه شما را تقویت می کند.
البته مراقب باشید که تغییر خیلی بنیادی و یا ناگهانی ای در ظاهر خود ایجاد نکنید مثلا اینکه موهایتان را یکباره به یک رنگ عجیب درآورید یا کلا آن را از ته بزنید. آنچه امروز ممکن است ایده خوبی به نظر برسد شاید فردا چیزی بشود که از آن احساس پشیمانی می کنید، سعی کنید در عوض بر روی چیزهایی تمرکز کنید که بدون انجام هیچ تغییر غیرقابل برگشت یا دائمی، احساس بهتری در شما ایجاد می کنند.
همچنین می توانید روش های دیگری برای مراقبت از خود مانند کلاس یوگا، نوشتن خاطرات و یا تجربه ذهن آگاهی را امتحان کنید. حتی کارهای خیلی کوچک مثل خواندن یک کتاب خوب و یا سفارش غذا از رستوران مورد علاقه تان، می تواند باعث تقویت روحیه ی شما بشود. حتی می توانید یک لباس جدید ، یک کفش جدید یا وسیله ای تازه برای خود بگیرید. به چیزهایی فکر کنید که برای شما شادی آورند و سعی کنید آنها را در زندگی خود بگنجانید.
با دیگران در ارتباط باشید
اگرچه در دوران جدایی حبس کردن خود در اتاق خواب و غرق شدن در غم و اندوه ممکن است وسوسه انگیز باشد، اما اصلا واکنش سالمی برای جدایی و وضعیت کنونی شما نیست. در عوض، برقراری ارتباط با افراد دیگر را برای خود هدف گذاری کنید. وقت بگذارید و با خانواده و دوستان تماس بگیرید. حتی برای گذراندن وقت با هم شما پیش قدم شوید. هرگز قدرت خندیدن و انجام کارهای سرگرم کننده با افرادی که شما را دوست دارند و از شما حمایت می کنند را دست کم نگیرید. این روش نه تنها یک روش عالی برای بهبود است ، بلکه به شما کمک می کند ذهن خود را از همسر سابق خود دور نگه دارید.
شما همچنین باید یک لیست تماس اضطراری از افرادی که می توانید در لحظات ناراحتی و ضعف خود با آنها تماس بگیرید تهیه کنید. به عبارت دیگر، در آن شب هایی که وسوسه می شوید با همسر یا دوست سابقتان تماس بگیرید و از او بخواهید که به پیش هم برگردید، در عوض با کسی در لیست اضطراری خود تماس بگیرید. در حالت ایده آل، آنها کنار شما خواهند بود تا به شما کمک کنند از ایده های دیوانه واری که ساعت ۲ بامداد به ذهنتان رسیده اجتناب کنید.
به همین ترتیب، صحبت با افراد حامی در مورد این جدایی می تواند تا حدی باعث پاکسازی روان شما شود. در حالت ایده آل شما یک دوست یا عضو خانواده دارید که می توانید با او صحبت کنید. اگر این چنین نیست، پس به جای آن صحبت با یک مشاور را در نظر بگیرید. هدف از این کار این است که با صحبت در باره ی احساسات خود در مورد جدایی آنها را پردازش کرده و با آنچه اتفاق افتاده کنار بیایید.
فقط حواستان باشد که اگر بیش از حد و صرفا درباره ی جدایی خود حرف بزنید، دوستان و اعضای خانواده نیز ممکن است از شما خسته شوند. بنابراین سعی کنید در بحبوحه بحران جداییتان، دوست خوبی نیز باشید.
یک ماجراجویی انفرادی را برنامه ریزی کنید
پس از گذراندن مدت زیادی به عنوان یک زوج، یادگیری دوباره مجرد بودن بسیار دشوار است. اگرچه تصور انجام کارهای انفرادی ممکن است در ابتدا کمی دلهره آور به نظر برسد، اما چنین کارهایی می تواند برای شما بسیار آزادی بخش و مفید باشد. حتما لازم نیست یک ماجرجویی بزرگ و کامل را برنامه ریزی کنید، کافی است که شما شروع به برنامه ریزی کنید تا دوباره به فکر گذراندن وقتتان به تنهایی باشید.
این کارها می تواند شامل گذراندن یک عصر آرام به پیاده روی در کوه و یا برنامه ریزی برای یک تفریح کوتاه باشد. نکته اصلی این است که شما به تنها بودن با خود عادت کنید. اگر در یافتن ایده برای انجام چنین کارهایی مشکل دارید، کاری را انتخاب کنید که شما واقعا می خواستید بکنید اما همسر سابق شما مایل به انجام آن نبود.
با انجام چنین کارهایی هم اینکه بالاخره تجربه ای را که خیلی دلتان می خواسته را به دست خواهید آورد و هم فرصت مناسبی برای جبران زمان های از دست رفته تان خواهید داشت. بعلاوه، این کارها می تواند یک یادآوری مفید باشد که چرا شما برای یکدیگر مناسب نبوده اید.
بپذیرید که همه چیز بین شما تمام شده است
اگرچه امید داشتن برای برگشتن شریک عاطفی یا همسر سابق شما همواره وسوسه انگیز است، اما در اکثر موارد، احتمال وقوع آن بسیار کم است. در نتیجه، شما باید بپذیرید که رابطه به پایان رسیده است و وقت آن است که به زندگیتان ادامه دهید. اگر قبول نکنید که همه چیز به پایان رسیده، همواره در یک ورطه ی انتظار مبهم می مانید و امیدوار خواهید بود که همسرتان به اشتباهش پی ببرد و بخواهد که برگردید. که البته بیشتر اوقات این اتفاق نمی افتد.
به همین ترتیب، بیش از حد نیز برای تجزیه و تحلیل اشتباهاتی که فکر می کنید مرتکب شده اید و یا کارهایی که می توانستید برای حفظ رابطه ی خود انجام دهید وقت نگذارید. اگرچه ایده خوبی است که از اشتباهات خود درس بگیرید، اما فکر مداوم در مورد آنچه می توانستید انجام دهید یا باید انجام می دادید شما را در یک چرخه ی باطل نگه می دارد. در عوض، آنچه را می توانید از رابطه خود بیاموزید اما به زندگی خود ادامه دهید. هر قدم که رو به جلو بردارید به بهبودی و فراموش کردن طرف مقابل نزدیک تر می شوید.
باید بدانید که اکنون ماموریت شما پذیرفتن پایان رابطه است. با خود مدارا کنید. بهبودی پس از جدایی سریع اتفاق نمی افتد. مدتی طول می کشد تا قلب شما واقعیت اوضاع را بپذیرد. اما اگر به تلاش خود ادامه دهید حتما به آن نقطه نیز خواهید رسید.
سخن پایانی
چه شما پایان دهنده ی رابطه بوده باشید و چه از طرف پارتنرتان با درخواست جدایی غافلگیر شده باشید، مهم این است که گذشته را پشت سر بگذارید و رو به جلو حرکت کنید. اینکه دقیقاً چگونه این کار را انجام دهید کاملاً به خود شما بستگی دارد. نکته اصلی این است که شما یک تلاش مداوم برای ادامه ی زندگی و فراموش کردن طرف مقابل داشته باشید.
البته این بدان معنا نیست که شما هر روز می توانید کاملاً از پس احساساتتان بر بیایید، اما تا زمانی که برای انتخاب آگاهانه ی گزینه های سالم در زندگی خود مصمم باشید، به زودی احساس بهتری خواهید داشت و قلب شکسته شما ترمیم می شود.
پیشنهاد می کنم مطالب زیر را هم مطالعه کنید ...
- ۴ روش برخورد با شوهر بچه ننه
- باورهای درست و غلط درباره خود ارضایی
- درمان اختلال نعوظ (ED) در ۶ هفته + فایل صوتی
- درمان زود انزالی در ۶ هفته + فایل صوتی
- الهه هستیا ( روانشناسی زنان )
- چند نوع عشق داریم و کدام واقعی است؟
- آیا جدایی آزمایشی میتواند ازدواجتان را نجات دهد؟
- علت گریه کردن در طول رابطه جنسی
- رابطه توأم با عشق و نفرت چیست؟
- اختلال دیرانزالی : تشخیص و درمان
ولی من نمیدونم چجوری باید از پسش بر بیام (((:
ممنون از راهکارهای خوبتون، جدایی خیلی سخته مخصوصا وقتی رابطه و خاطرات خوبی کنار هم داشته باشین ،و فقط به دلایلی مجبور به جدایی شین، آدم حس میکنه بهترین رفیقشو از دست داده
ادم احساسی همه چیشو ا دست میده.منم همه چیمو ا دست دادم.بعد ۳سال تموم شد امروز.انقدی از رابطه باهاش صدمه دیدم ک دیگ حتی از بغل یه جنس مخالفم نمیتونم رد بشم،میترسم…این دنیا دنیای از دست دادناس…حالم ا حال الانم ب هم میخوره
سلام من وضعم از همه عالم و ادم خرابتره تو مجازی عکس یه پسر رو دیدم اولش ازش خوشم نیومد زیاد ولی وارد رابطه شدم و خوش نیومدن رو فراموش کردم کلا بعد یه سال تقریبا از گذشت رابطه یهو که دیدمش تو دلم زلزله اومد همه چی خراب شد برگشتم به همون روز اول حتی خیلی خیلی بدتر من ادم صادقی ام بخدا باهاش درمیون گذشتم هزار بار بخاطر این چیزا جداشدم و برگشتم طفلی خیلی عاشقه جورکی که امکان داره از اه اونمن با خاک یکسان بشم واقعا تو این مدت هر نگاهم به اطرافیان هزاران خیانت بود و از هموش خبر داشت بخاطر این موضوعات موهاش سفید شد و قلبش به تپش اومده ولی دیگه خسته شدم و جداشدم و اونم گفتش که برو گمشو و دیگه نمیبخشمت و حلالتم نمیکنم نمیدونم چیکار کنم کلا اعصاب و روانم رو از دست دادم بخاطری مشکلاتی تو خانوادم که دارم با خواهرام نمیفهمم چیکار کنم واقعا دوست دارم بمیرم نمیتونم به کسی ام بگم خاهشا راهنمایی ام کنید من با ادمی که این همه عاشقمه خیلی بدکردم ولی دست خودم نبود من اولویتم قد بلند بود بخدا
من بعد سه سال و هشت ماه یا هفت و خرده ای دیگه خسته شدم از فکرم و ذهنتیم نسبت به دوست پسرم و ازش جدا شدم من خیلی بدبودم واقعا اون خیلی خوب و منو خیلی دوست داشت هزاران بار زجرش دادم و موهاش بخاطر من سفید شد من با قیافش مشکل داشتم بعد یه سال از رابطمون یهو ذهنیتم عوض شد واقعا ادم بی لیاقتی هستم خیلی از خودم خستم نمیدونم چرا وارد این رابطه شدم از اول یکم مشکل داشتم بعدش مشکلام رفع شد تا یه سال از اون یه سال دسگه روز خوش ندیدم هر نگام به اطرافیان هزاران خیانت بود کاش بمیرم😓طفلک اون چقد دوسم داشت
خیلی سخته ترک کسی بکنی که واقعا دوستش داری با وجود یک بچه امیدوارم خدا بهم صبر بده جدای مثل مرگ مرگ