اختلالات و بیماری های روانسلامت روانکلینیک پانیک

اختلال مسخ شخصیت/ واقعیت چیست؟

اختلال مسخ شخصیت و مسخ واقعیت (گسست از خویشتن و گسست از واقعیت) که گاهی اوقات به آن سندرم شخصیت زدایی یا زوال شخصیت نیز گفته می شود یک اختلال روانی است که می تواند باعث شود شما به صورت دوره ای یا مرتبا حس کنید که خارج از بدن خود قرار دارید و یا اینکه اتفاقاتی که در اطراف شما می افتد واقعی نیست. در ادامه این مطلب از دپارتمان سلامت روان مجله سلامت دکتر بهشتیان با اختلال مسخ شخصیت و واقعیت بیشتر آشنا خواهید شد.

علایم اختلال مسخ شخصیت و واقعیت

اگرچه این اختلال به عنوان یک بیماری واحد در نظر گرفته می شود (یعنی مسخ شخصیت و واقعیت هر دو یک اختلال هستند)، اما نشانه های متفاوتی دارند که در ادامه با نشانه های مسخ شخصیت و واقعیت آشنا خواهید شد.

علایم مسخ شخصیت

مسخ یا گسست شخصیت به معنای جدا شدن از خود است ، گویی که در حال تماشای زندگی خود از حاشیه هستید یا خود را در صحنه ی یک فیلم مشاهده می کنید. علایم این اختلال می تواند شامل موارد زیر باشد:

  • الکسی تایمیا (نارسایی هیجانی) یا عدم توانایی در تشخیص یا توصیف هیجانات خود
  • احساس بی حسی موضعی
  • احساس رباتیک بودن یا عدم توانایی کنترل گفتار یا حرکت
  • احساس عدم ارتباط با بدن ، ذهن ، احساسات یا حواس
  • ناتوانی در ارتباط دادن احساسات به خاطرات یا به اصطلاح مالکیت داشتن بر خاطرات به عنوان تجربه هایی که برای شما اتفاق افتاده است
  • احساس تحریف بدن و اندام شما (انگار که اندام هایتان بزرگ یا کوچک شده اند)
  • این حس که سر شما در پنبه پیچیده شده است

علایم مسخ واقعیت

مسخ یا گسست از واقعیت به معنی احساس جدا شدن از محیط پیرامون و اشیاء و افراد موجود در آن است. در این حالت ممکن است جهان اطرافتان تحریف شده و غیر واقعی به نظر برسد، گویی که شما آن را از ورای یک حایل مشاهده می کنید، یا گویی یک دیوار شیشه ای شما را از اطرافیانتان جدا می کند. این جنبه از گسست می تواند باعث ایجاد تحریف در بینایی و سایر حواس نیز بشود. در این حالت:

  • فاصله و اندازه یا شکل اشیا ممکن است تحریف شود.
  • ممکن است از محیط پیرامونی خود آگاهی بیشتری داشته باشید.
  • به نظر می رسد وقایع اخیر در گذشته های دور اتفاق افتاده باشد.
  • محیط ممکن است مبهم، بی رنگ، دو بعدی، غیر واقعی یا بزرگتر از اندازه ی واقعی یا به صورت کارتونی به نظر برسد.

دوره های اختلال مسخ شخصیت یا واقعیت می تواند ساعت ها، روزها، هفته ها یا حتی ماه ها ادامه داشته باشد. برای بعضی از افراد، چنین اپیزودهایی مزمن شده و به نوعی احساس گنگی تبدیل می شوند که به صورت دوره ای تشدید یا تخفیف می یابد.

برخلاف سایر اختلالات روانی، افراد مبتلا به این اختلال می دانند که تجربیات آنها واقعی نیست. این مساله می تواند باعث شود آنها نگران سلامت روانی خود باشند.

تشخیص اختلال مسخ شخصیت و واقعیت

طبق نظر اتحادیه ملی بیماری های روانی آمریکا (NAMI)، تقریباً از هر چهار بزرگسال سه نفر در زندگی خود یک دوره احساس به هم ریختگی ذهنی را تجربه می کنند اما فقط حدود ۲ درصد از آنها معیارهای اختلال مسخ شخصیت/ واقعیت را دارند.

برای تشخیص این اختلال، روانپزشک ابتدا باید اطمینان حاصل کند که عوامل دیگری مانند مصرف مواد مخدر یا روان گردان، تشنج یا سایر مشکلات روانی مانند افسردگی، اضطراب، اختلال استرس پس از سانحه و یا اختلال شخصیت مرزی دلیل بروز علایم بیماری نبوده باشد.

گاهی اوقات تصویربرداری و آزمایشات بالینی نیز برای رد احتمال بیماریهای فیزیکی انجام می شود. تست های روانشناختی، مصاحبه های ساختاریافته ویژه و پرسشنامه ها نیز می توانند به تشخیص این اختلال کمک کنند.

هنگامی که سایر علل احتمالی کنار گذاشته شد، پزشک وجود ملاک های اختلال مسخ شخصیت را که در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) شرح داده شده را بررسی می کند، این معیارها شامل:

  • تکرار مداوم یا مکرر احساس گسست از شخصیت یا واقعیت یا هر دو
  • درک بیمار از اینکه آنچه را که احساس می کند واقعی نیست
  • پریشانی قابل توجه یا اختلال در عملکرد اجتماعی یا شغلی ناشی از علائم اختلال

علل ابتلا به اختلال مسخ شخصیت و مسخ واقعیت

برخی از افراد بیش از دیگران در معرض اختلالات روانی هستند. به عنوان مثال، زنان بیش از مردان دچار افسردگی، اختلال مسخ واقعیت و شخصیت و یا انواع دیگر به هم ریختگی ذهنی می شوند. استرس ، اضطراب و افسردگی شدید عامل اصلی ایجاد گسست شخصیت است. کمبود خواب یا زندگی در محیط های دارای عوامل تحریک کننده زیاد (مثل خیلی شلوغ و پر سر و صدا) نیز می تواند علائم را بدتر کند.

در اکثر موارد میزان استرسی که موجب بروز علایم اختلال گسست شخصیت یا واقعیت در بیماران مبتلا به این اختلال می شود نسبتاً جزئی و حتی برای افراد عادی قابل چشم پوشی است.

اغلب، افراد مبتلا به این اختلال در گذشته آسیب های جدی ای را تجربه کرده اند، از جمله:

  • بدرفتاری یا سوء استفاده احساسی یا جسمی در کودکی
  • مرگ غیر منتظره یکی از عزیزان
  • تجربه خشونت خانگی

سایر عواملی که ریسک اختلال گسست شخصیت را بالا می برند عبارتند از:

  • سابقه استفاده تفریحی از مواد مخدر، که می تواند باعث به وجود آمدن توهمات غیر واقعی در فرد شود
  • تمایل ذاتی به اجتناب یا انکار موقعیت ها ی دشوار یا مشکل در سازگاری با شرایط سخت
  • افسردگی یا اضطراب، به ویژه افسردگی شدید یا طولانی مدت یا اضطراب همراه با حملات پانیک
  • تجربه یا مشاهده یک واقعه آسیب زا یا سوء استفاده در کودکی یا بزرگسالی
  • استرس شدید در هر زمینه از زندگی، از روابط گرفته تا امور مالی و کار

انواع اختلالات تجزیه ای

اختلال مسخ شخصیت یکی از چهار نوع اختلالات تجزیه ای است. این اختلالات همگی بیماریهای قابل تشخیصی هستند که در آن یک حس چندگانگی هویت، خاطرات و  یا خودآگاهی در فرد وجود دارد. در صورت عدم درمان ، اختلالات تجزیه ای می تواند منجر به افسردگی و اضطراب شود و اعتقاد بر این است که این اختلالات به طور کلی با سابقه تروما مرتبط اند.

طبق DSM-5 ، سایر اختلالات تجزیه ای عبارتند از:

 فراموشی تجزیه ای: این اختلال شامل عدم توانایی به خاطر سپردن اطلاعات مهم در مورد زندگی شما می شود

گریز تجزیه ای: نوعی فراموشی برگشت پذیر است که شامل شخصیت، خاطرات و هویت فردی است

اختلال هویت تجزیه ای: وضعیتی است که با حضور دو یا چند شخصیت متمایز در یک فرد مشخص می شود (همان اختلال شخصیت چندگانه یا به اصطلاح عموم چند شخصیتی)

درمان اختلال مسخ شخصیت و واقعیت

برای برخی از بیماران مبتلا به این اختلال بهبودی به صورت خودبخود و بدون نیاز به درمان خاصی حاصل می شود. برخی دیگر برای بهبودی کامل از این اختلال نیاز به درمان های منحصر به خود و هدفمند دارند. کنار آمدن با عوامل استرس زایی که باعث تحریک علایم اختلال مذکور می شوند شانس درمان و بهبودی را به شدت بالا می برد.

روان درمانی (شناخت درمانی و درمان روانپویشی)

موثرترین راه برای درمان  اختلالات مسخ، روان درمانی است. به عنوان مثال، درمان شناختی رفتاری راهکارهایی را برای جلوگیری از وسواس فکری زیاد راجع به احساس غیر واقعی بودن اشیا و موقعیت ها ارائه می دهد. این درمان همچنین تکنیک های حواس پرتی را نیز آموزش می دهد، از جمله:

  • تکنیک های تسلط به خود که به شما در ارتباط بیشتر با واقعیت کمک می کنند – به عنوان مثال پخش موسیقی بلند برای درگیر کردن شنوایی یا نگه داشتن یک قالب یخ برای حفظ ارتباط با حواس خود.

درمان روان پویشی که بر روی درگیری ها و احساسات منفی که افراد تمایل به گریز از آنها دارند تمرکز کرده و با ردیابی لحظه به لحظه (تمرکز بر روی آنچه در لحظه اتفاق می افتد) عوامل موثر در اختلال را شناسایی و اصلاح می کنند.

درمان EMDR

در حالی که حساسیت‌زدایی از طریق حرکت چشم و پردازش مجدد (EMDR)  در اصل برای درمان اختلال اضطراب پس از سانحه (PTSD) طراحی شده است، اما اغلب برای درمان انواع دیگر اختلالات روانی از جمله مسخ واقعیت و شخصیت نیز استفاده می شود.

درمان دارویی

در حال حاضر هیچ دارویی به طور خاص برای درمان اختلال مسخ شخصیت و واقعیت مورد تأیید قرار نگرفته است. با این حال، روانپزشک شما ممکن است داروهای ضد اضطراب و داروهای ضد افسردگی برای تسکین یا تخفیف علائم بیماری تجویز کند.

کنار آمدن

علاوه بر روان درمانی، چند استراتژی وجود دارد که می تواند به شما کمک کند تا در هنگام بروز علائم اختلال مسخ  به خود مسلط باشید و  به واقعیت بازگردید.

  • پوست پشت دست خود را نیشگون بگیرید.
  • برای تغییر مرکز توجه از دما استفاده کنید. چیزی را که واقعاً سرد یا واقعاً گرم است (نه داغ) در دست بگیرید.
  • به اطراف اتاق نگاه کنید و مواردی را که می بینید بشمارید یا نام ببرید.
  • مدام به چیزهای متفاوت نگاه کنید و چشمان خود را حرکت دهید تا نتوانید روی چیز خاصی متمرکز شوید.
  • تمرین تنفس انجام دهید: تنفس خود را آهسته کنید – یا نفس های عمیق بکشید – و به دم و بازدم خود توجه کنید.
  • برای ایجاد آگاهی بیشتر از وضعیت درونی خود، مدیتیشن را تمرین کنید.
  • با یکی از دوستان یا عزیزان خود تماس بگیرید و از آنها بخواهید که با شما صحبت کنند.

خلاصه و جمع بندی

تشخیص اختلال مسخ شخصیت و واقعیت می تواند ناراحت کننده و گیج کننده باشد. با این حال، هنگامی که بدانید علائمی که تجربه می کنید دلایل قابل تشخیص و معقولی دارد، ممکن است احساس نگرانی و اضطراب کمتری داشته باشید. همچنین مهم است که به خود یادآوری کنید که روان درمانی و شاید دارو می تواند به شما کمک کند.

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟

میانگین امتیازات ۵ از ۵
از مجموع ۱۲۲ رای
منابع
12
guest
196 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Ryn★
Ryn★
29 روز قبل

من کاملا همه کامنت ها رو تایید و درک می‌کنم دارم دیوانه می شم خیلی شدیده و حسش خیلی وحشتناکه

نیک
نیک
پاسخ به  Ryn★
23 روز قبل

هی! نمی‌دونم این کامنتو ببینی یا نه… ولی خب من درکت می‌کنم. ترسناکه. خیلی هم ترسناکه… ولی باور کن همیشگی نیست… انگار هروی بیشتر بترسی قوی تر میشه لامصب

Ryn★
Ryn★
29 روز قبل

از بچگی و سن خیلی کم هم داشتم

Ryn★
Ryn★
29 روز قبل

من کاملا مطمئنم که این اختلال رو دارم پ خیلی دارم به خاطرش عذاب می شکم همه ی علائم رو دارم و اتفاقا از نوع شدیدش هم دارم جوری که احساس می کنم دارم دیوانه می شم چیکار کنم؟

یک نفر
یک نفر
1 ماه قبل

من نمیدونم مسخ هست با نه ولی هیچ علاعمی شبیه به حالت از پشت آینه دیدن و حالت به خود نگاه کردن ندارم
ولی احساس میکنم جد ا از بدنم هستم و واقعی نیستم و یک حالت دیگر شبیه به غیر واقعی بودن دنیا دارم یا اینکه حرف میزنم انگاری که خودم حرف نمیرنم

...
...
1 ماه قبل

من حسی مثل جدا از بدن و جدا از محیط دارم انگار خودم برای خودم نیستم نه اینکه اجسام بزرگ و کوچکی بشه

آرش
آرش
1 ماه قبل

توصیه میکنم ویتامین دی تون رو چک کنید

...
...
پاسخ به  آرش
1 ماه قبل

من احساس میکنم مسخ شخصیت و واقعیت نیست نمیدونم چیه احساسی شیبه به برون از بدن دارن و انگار حالت غیر واقعی دارم بعضی مواقع هم ترس از مرگ دارم که پانیک هست ولی کم شده

مصطفی
مصطفی
پاسخ به  آرش
27 روز قبل

سلام یعنی شما ویتامین دی مصرف کردید بهتر شد؟

هانی
هانی
1 ماه قبل

حتی کوچیکترین رفتارام یهو فک میکنم میترسم میگم چرا الان من اینجوری کردم کسب هست مثل من باشه؟؟؟

محمد
محمد
1 ماه قبل

سلام کسی هست ک کامل به حالت قبلش برگشته باشه یعنی ۱۰۰ درصد خوب شده باشه؟ چون من کمتر کسی دیدم ک ۱۰۰ درصد اوکی شده باشه

دوست
دوست
پاسخ به  محمد
1 ماه قبل

بله من ۱۰۰ درصد اوکی شدم و الان هم برام حس جالبی داشت دوران مسخ شخصیتم زیاد سخت نگیر و عادی برخورد کن باهاش بزودی اوکی میشه

Imam
Imam
پاسخ به  دوست
9 روز قبل

سلام چکار کردی ک ۱۰۰درصد خوب شدی ممنون میشم بگی صفر تا صد

...
...
1 ماه قبل

لطفاً کمک کنید این بیماری اسمش چیه به حالت اینکه بدنم برای خودم نیست و دنیای بیرونم انگار حالت گنگ هست و انگار در آن محیط نیستم لطفاً کمک کنید اسم این بیماری چیه

ابوالفضل
ابوالفضل
2 ماه قبل

سلام بچه ها من یه دوره هست نمیدونم چه مرگمه همش فکر میکنم همه این دنیا الکیه و من تو رویا هستم همش فکر میکنم خودم،پدر مادرم خدا رفیقام و… الکین و من همه اینارو مثل خواب دارم توهم میبینم ۱۶سالمه کمکم کنید

نیک
نیک
پاسخ به  ابوالفضل
30 روز قبل

منم دقیقا همینم… اتفاقا ۱۶ سالمه. بعد یه مدت پنیک اینجوری شدم و گاهی میاد می‌ره…

Ryn★
Ryn★
پاسخ به  ابوالفضل
29 روز قبل

منم دقیقا همینطوریم بعد اینکه ترس از مرگم به شدت زیاد شده و خیلی خیلی منفی شدم

ماهان
ماهان
2 ماه قبل

من ویروس گرفته بودم که یهو اینشکلی شدم ربط به ویروس داره یا نه

نسترن
نسترن
پاسخ به  ماهان
26 روز قبل

بله منم بعد ويروس اينجوري شدم

یه بنده خدا
یه بنده خدا
2 ماه قبل

سلام من احساس میکنم که بدنم برای خودم نیست و انگار دنیای بیرونم رو حس نمیکنم و انگار همه چی گنگ هست انگار بدنم روح نداره.

کاربر سایت
کاربر سایت
پاسخ به  یه بنده خدا
2 ماه قبل

منم همینطور تنها نیستی

به بنده خدا
به بنده خدا
پاسخ به  یه بنده خدا
1 ماه قبل

چیکار کنم این درمان بشه یه حس اینکه جدا از بدنم هستم و حس گنگ و بی حسی دارم

محسن
محسن
2 ماه قبل

خانوم من ۱۵ ماه دچار شده دکتر بردم کلی دارو مصرف کرده بهتر نشده که بدترم شده نمیدونم چیکار کنم کجا ببرم خیلی داره اذیت میشه تورو خدا کمکم کنید

Farzad
Farzad
پاسخ به  محسن
1 ماه قبل

دوس دارم به شخصیت خودم برگردم

Asma
Asma
2 ماه قبل

راستش این احساسات از یکم پیش شروع شد یعنی چیزی نیست که از بچگی داشته باشمش. این احساس اینطوریه که (فقط لازمه یکم یه چیزی باعث شه حالم بد شه مثلا حرف کسی که اصلا نمی‌شناسمش تا موفق نشدن توی یکی از مراحل درسی یا هرچیز دیگه ای) بعد از اون حس میکنم یکی که خیلی شبیه خودمه یا درواقع خودم توی همون شرایط درهر حالتی یا داره به خودش صدمه میزنه یا داره اون شخص مقابل رو به بدترین حالت ممکن عذاب میده و این موضوع دیگه داره از دستم خارج میشه خودمم دیگه نمیتونم تحمل کنم چون یه جوری رفتارهاش واقعی به نظر میرسه که بی خودی سعی میکنم منم کارهاشو تقلید کنم. تحملش خیلی سخته چون حتی باعث شده چندین بار نقشه قتل مامانم یا دختر خاله هام یا حتی بابام رو هم بکشم و واقعا اذیت کنندس. از طرفی خودم سعی کردم با پرت کردن حواسم اتفاقی نیوفته و خانوادم هم چیزی نمیدونن.

و نکته جالبی اینکه وقتی شیشه‌ی یکی از پنجره هامون شکست و بابام درحال جمع کردن شیشه بود که به طرز فجیهی از خودم بیخود شدم ولی سعی کردم به حالت اول برگردم…

میتونید بگین این چه حالتیه و قابل کنترل هست یا نه ؟

در ضمن من فقط اول دبیرستانم و دختر هستم

Hmm
Hmm
پاسخ به  Asma
1 ماه قبل

وسواس فکری یا ocd ممکنه باشه، مطمئن نیستم.. ولی به بهونه ی تمرکز نداشتن و درس و این چیزا (اگه نمی‌خوای خانوادت بفهمن) یه جلسه پیش مشاور با روانپزشک برو.

Roya
Roya
پاسخ به  Asma
1 ماه قبل

سلام
منم شرایط تورو دارم
بیا دوست شیم بلکه تونستیم بهم دیگه کمک کنیم

فاطمه
فاطمه
3 ماه قبل

سلام من ی چند وقتی هست که پانیک دارم و افسردگی هم گرفتم ۱۲سالمه همش ی حسای عجیب غریب دارم دارم کلافه میشم به خدا خیلی سخته همش احساس میکنم فقط من اینجوریم دارو های زد افسردگی هم میخورم اما گاه به گاه احساساتی که دارم تغییر میکنه گریه های شدید میکنم بیشتر موقع ها وقتی دیگران رو میبینم با خودم میگم اینا چی هستن که منم مثل اینا باشم به اطرافیانم احساس غریبی میکنم مخصوصا خانوادم به شدت حالم بده حتی به خدا هم احساس غریبی میکنم وقتی خودمو توی آینه نگاه میکنم یجوری میشم احساساتم طوری بود که نمیتونستم به طور واضح برای دیگران بیان کنم اضطراب دارم هر چیزی که درونم یا بیرونم اتفاق میفته برام این ی معما شده فکرای منفی به سرم میزنه……
دیگه نمیتونم طاقت بیارم
تنها خواهشی که از شما دارم اینه که بهم بگید علاعمی که دارم منطقی هست یا نه ممنون میشم کمکم کنین

محمد
محمد
پاسخ به  فاطمه
13 روز قبل

منم دقیقا همین طوریم حتی دخترم زنم برام غریبه هستن اصلا عکس خودم داخل گوشی میبینم خودم رونمیشناسم نمیدونم چیه

دکمه بازگشت به بالا