اختلالات روانشناختیکلینیک وسواس

۱۱ شرط موفقیت درمان وسواس + فایل صوتی (بروز رسانی ۱۴۰۲)

در طول حدود ۲۰ سال تجربه درمان وسواس بیش از ۱۰ هزار مراجع نکات بسیار مهمی را متوجه شده ام که فکر می کنم می تواند برای هرکسی که می خواهد بر این اختلال غلبه کند مفید باشد. به همین دلیل لیستی از نکاتی که می تواند به شما کمک کند بهتر و سریعتر بر وسواس خود غلبه کنید را آماده کرده ام. در ادامه این مطلب از دپارتمان مشاوره روانشناسی مجله دکتر بهشتیان با ۱۱ شرط موفقیت درمان وسواس آشنا خواهیم شد.

علی رغم اینکه برخی از نکات واضح و بدیهی به نظر می رسند، بسیار جای تعجب دارد که حتی برخی از مراجعان باهوش و اهل مطالعه هم در مورد این نکات چیزی نمی دانستند.

ممکن است از برخی موارد این لیست خوشتان نیاید چون چیزی نیست که دوست داشته باشید بشنوید. با این وجود اگر می خواهید بر وسواس خود غلبه کنید، باید آن ها را بپذیرید.

برخی از انواع وسواس، مزمن است.

به طور کلی علت ایجاد وسواس را می توان به دو دسته تقسیم کرد.

الف- وسواس هایی که ریشه آن عوامل ژنتیک و فیزیولوژیک است. افرادی که مثلا پدر، مادر یا دیگر بستگان وسواس شدید دارند. این نوع از وسواس ها شبیه دیابت و آسم هستند. یعنی می توانید آن را کنترل کنید و علایم آن را کم کنید اما نمی توانید آن را درمان کنید. پس در صورتی که علت وسواس شما ژنتیک باشد هدف گذاری شما باید تلاش برای کنترل آن باشد.

ب- وسواس های دسته دوم وسواس هایی هستند که بر اثر تجربیات و اتفاقات گذشته در شما ایجاد شده است. تجربیات گذشته ما در بخشی از مغز به نام حافظه روندی ذخیره می شود و در رفتار ، افکار و احساسات ما تاثیر زیادی دارند. ما نسبت به این بخش مغز هشیاری نداریم و اصطلاحات به آن ناهشیار یا ضمیر ناخودآگاه می گویند.

مثلا فردی که حادثه یا حوادث ناگواری را در گذشته تجربه کره باشد و یا فردی که در کودکی مورد بی توجهی و بی محبتی قرار گرفته باشد ممکن است در بزرگسالی به وسواس مبتلا شود. این دسته از وسواس ها را می توان درمان کرد. معمولا این نوع از وسواس ها دلیل ناخودآگاه دارند. که با کار روی دلایل ناخودآگاه وسواس درمان می شود.

نکته بسیار مهم: اینکه یکی از بستگان شما (مثلا خواهر ، دایی، عمه و …) مبتلا به وسواس باشد لزوما بدین معنی نیست که ریشه اصلی وسواس شما ژنتیک است و وسواس شما قابل درمان نیست. عوامل متعددی از جمله نوع وسواس، شدت وسواس، ریشه های خانوادگی و …. باید بررسی شوند تا مشخص شود آیا وسواس شما جزو وسواس هایی درمان پذیر است یا کنترل پذیر.

دو جزء اصلی وسواس، تردید و احساس گناه است

دو مورد از مشخصه های وسواس، داشتن تردید و احساس گناه است. تا این واقعیت را نفهمید، وسواس را نخواهید فهمید.

در دهه ی ۱۹۴۰، وسواس با عنوان “اختلال تردید” شناخته می شد. فرد وسواسی ممکن است به  ابتدایی ترین واقعیت ها درمورد خودش، دیگران یا دنیایی که در آن زندگی می کند، شک کند. دلیل این تردید می تواند عوامل ناخودآگاه باشد. مثلا احساس عدم امنیت درونی می تواند منجر به ایجاد تردیدهایی در زندگی بیرونی شود.

من بیمارانی را دیده ام که به جنسیت ، سلامت عقل ، احتمال اینکه قاتل شوند و چیزهای دیگر شک کرده اند. حتی بیمارانی داشته ام که درمورد زنده بودن یا نبودن خودشان تردید داشتند.

این شک و تردید می تواند حتی بر باهوش ترین افراد هم غالب شود. چون ریشه این شک ها بخش های داخلی مغز(ساب کورتیکال) است و در کنترل فرد نیست. همین شک و تردید است که بیمار را مجبور می کند همه چیز را بارها چک کنند یا دائما از خودش و دیگران سوال بپرسد.

گناه نیز بخش زجرآور دیگر این بیماری است. شما می توانید به راحتی درمورد هر چیزی به یک بیمار وسواسی، احساس گناه بدهید. آن ها خود را برای چیز هایی مقصر می دانند که هیچ کس هرگز فکرش را هم نمی کند. دلیل احساس گناه بیماران وسواسی هم ناهشیار است.

تا زمانی که احساس گناه ناهشیار این بیماران درمان نشود وسواس ریشه کن نخواهد شد. به همین دلیل همیشه به دانشجویانم تاکید می کنم در درمان وسواس حتما روی ریشه های احساس گناه مراجعان خود کار کنید.

شما می توانید درمقابل انجام اعمال وسواسی مقاومت کنید اما نمی توانید جلوی یک فکر وسواسی را بگیرید.

افکار وسواسی یا به خاطر واکنش های بیوشیمیایی یا بخش ناهشیار مغز تولید می شوند و برای بیماران وسواسی کاملا واقعی به نظر می رسند.پس شما هشیارانه نمی توانید جلوی آنها را بگیرید.

مطالعاتی که روی سرکوب افکار انجام شده نشان می دهد هرچه بیشتر بخواهید به موضوعی فکر نکنید، به شکل متناقضی، بیشتر به آن موضوع فکر خواهید کرد.

دو راهکار برای کنترل افکار وسواسی وجود دارد:

راهکار اولی که به مراجعانم می گویم این است :« اگر می خواهید کمتر به آن فکر کنید، بیشتر به آن فکر کنید.» شما نه می توانید از این افکار وسواسی فرار کنید و نه می توانید مانع احساس اضطراب و ترس ناشی از آن ها شوید. ترس نیز در ذهن زاده می شود و برای غلبه بر آن بسیار اهمیت دارد که بپذیرید هیچ راه فراری نیست و باید با آن مواجه شوید.

راه کار دوم پیدا کردن دلیل ایجاد افکار وسواسی در شماست. ریشه فکر وسواسی اضطراب درونی است و اضطراب درونی هم ناشی از تعارضات دورنی است و تا زمانی که تعارضات درونی خود را درمان نکنید وسواس فکری شما از بین نخواهد رفت.

درمان روان پویشی بهترین روش درمان و درمان شناختی-رفتاری بهترین روش کنترل وسواس است.

به طور کلی به جز دارو درمانی دو روش کلی برای درمان وسواس داریم. درمان شناختی رفتاری که به کنترل علایم وسواس کمک می کند و درمان روان پویشی که می تواند وسواس را درمان کنند. اما این که کدام روش درمانی برای شما مناسب تر است بستگی به علل، طول مدت و ریشه های وسواس شما دارد.

افرادی که علت وسواس آنها عوامل فیزیولوژیک و ژنتیک است بهتر است از ترکیب دارو درمانی و درمان شناختی رفتاری استفاده کنند.

اما اگر ریشه اصلی مشکل شما عوامل فیزیولوژیک نیست، درمان روان پویشی می تواند به صورت ریشه ای مشکل شما را حل کند. در درمان پویشی یا دینامیک عوامل ایجاد کننده وسواس در شخص شناسایی و درمان می شود. در این روش درمانی تاکید بر عوامل ناهشیار ایجاد کننده اختلال و درمان آنهاست.

تحقیقات نشان می دهد انداز اثر درمان روان پویشی ۹۱ درصد و درمان شناختی رفتاری ۶۸ درصد است. اما متاسفانه تعداد درمانگران متبحر روانپویشی (به دلیل دشواری بیشتر آن) بر خلاف درمانگران شاختی رفتاری بسیار کمتر است. به همین دلیل در صورت عدم دسترسی به درمانگر روانپویشی متحبر بهتر است به درمانگر شناختی رفتاری علی رغم اثربخشی کمتر مراجعه کنید.

مهمترین تکنیک درمان شناختی رفتاری برای درمان وسواس، روش مواجهه و جلوگیری از پاسخ است.

مواجهه و جلوگیری از پاسخ؛ شامل رویارویی تدریجی با افکار و موقعیت های ترسناک (مثلا آلودگی)، و مقاومت در برابر انجام وسواس های عملی خود است. هدف این است که در مقابل هر چیز اضطراب آوری مقاومت کنید تا سطح تحمل تان برای آن فکر یا موقعیت اضطراب آور بالا برود و یاد بگیرید که اگر هیچ اقدام محافظتی ای انجام ندهید، هیچ اتفاقی نمی افتد.

 

دارو درمانی علی رغم مفید بودن، به تنهایی کافی نیست.

معمولا اکثر افراد برای مشکلات خود، به دنبال راه حل های ساده، سریع و آسان می گردند. با اینکه همه ی بیماران مبتلا به وسواس دوست دارند یک راهکار جادویی پیدا کنند تا علائم شان را به سرعت از بین ببرد، اما متاسفانه چنین روشی وجود ندارد.

دارو درمانی اگرچه می تواند مفید و کمک کننده باشد، اما به تنهایی کافی نیست. به طور کلی می توان گفت دارو ۳۰ الی ۷۰ درصد نشانه های وسواس شما را کاهش می دهد که خیلی خوب است، اما کافی نیست. افراد معدودی هستند که فقط با مصرف دارو کاملا خوب می شوند.

مراجعان معمولا از من می پرسند که بهترین دارو برای وسواس چیست؟ پاسخ من دارویی است که بهترین نتیجه را برای شما داشته باشد.

من همیشه درمورد دارو ها می گویم :« هر دارویی برای فردی مفید است، اما هیچ دارویی برای همه مفید نیست.» دارویی که برای شخص دیگری مفید بوده، ممکن است برای شما مفید نباشد.

ایراد دیگر دارو درمانی این است که معمولا پس از قطع مصرف، علایم وسواس مجددا عود می کنند. دلیلش هم این است که دارو بیشتر کنترل کننده علایم است تا درمان کننده آن. فقط درمان های پویشی می تواند وسواس را ریشه کن کند ( البته به شرط وسواس ریشه فیزیولوژیک شدیدی نداشته باشد).

یک نکته ی منفی دیگر در مورد دارو، احساس بدی است که مصرف دارو در فرد ایجاد می کند. استفاده از دارو به معنای ضعیف تر بودن شما از دیگران نیست، بلکه به این معناست که بدن شما برای غلبه بر وسواس به این مواد نیاز دارد. شما همیشه نمی توانید با دست خالی جلوی شرایط خاص مغزتان بایستید. به خصوص اگر ریشه مشکل شما عوامل فیزیولوژیک باشد.

RTMS نمی تواند وسواس را درمان کند

RTMS یک روش درمان بسیار پر هزینه و کم اثر است (هزینه ۴۰ جلسه RTMS دو طرفه حدودا ۲۰ میلیون تومان است). در مقایسه با دارو درمانی اثر بخشی دارو درمانی از RTMS بیسار بیشتر است. از طرف دیگر RTMS نمی تواند وسواس شما را درمان کند و اثر مختصر آن هم  معمولا دراز مدت نیست. بر همین اساس بین انتخاب دارو و RTMS حتما دارو درمانی را انتخاب کنید.

متاسفانه به خاطر منافع مالی زیاد RTMS ، برخی از روانپزشکان بدون توجه به اثربخشی RTMS و شرایط بیمار، برای تمام بیماران خود  با هر نوع اختلالی (وسواس، پانیک، فوبیا، اضطراب اجتماعی و …)  RTMS تجویز می کنند.

به طور خلاصه اگر ریشه وسواس شما ژنتیکی و شدت آن زیاد باشد نیاز هست حتما در کنار روان درمانی دارو درمانی همه داشته باشید. اما معمولا RTMS تاثیر چندانی در کنترل و درمان وسواس شما ندارد.

شما نمی توانید، و نباید، برای مدیریت اضطراب و درمان وسواس خود، به دیگران متکی باشید

اگر برای اطمینان گرفتن، جواب دادن به سوال ها، دست زدن به اشیاء یا انجام وسواس های خود به دیگران نیاز داشته باشید، در زمان تنهایی چه می کنید؟ احتمال زیاد ناتوان و درمانده می شوید.

اگر هم تکالیف درمانی خود را فقط وقتی دیگران به شما یادآوری می کنند و یا غر میزنند، انجام دهید نیز همان اتفاق خواهد افتاد. هیچ کس بیشتر از خودتان نمی تواند به شما کمک کند.

روان شناس

اگر انگیزه ی شما آنقدر کم است که نمی توانید به تنهایی تلاش کنید (با فرض اینکه به افسردگی مبتلا نباشید)، نمی توانید بر وسواس خود غلبه کنید. پس قبل از شروع درمان وسواس خود دلایلی که به شما انگیزه لازم برای درمان می دهد را پیدا کنید.

البته در درمان شناختی رفتاری وسواس بیشتر از تکالیف خانگی استفاده می کند.

هدف هر درمان خوبی این است که شما را درمانگر خودتان کند.

یک روانشناس خوب و یک روش درمانی خوب، کسی یا روشی است که ابزارهای لازم برای مدیریت استرس تان را به شما بدهد. به مرور که جلسات درمانی شما پیش می رود، هدایت درمان باید کم کم از درمانگر به شما منتقل شود.

در جلسات اولیه درمانگر تکالیفی را برای شما تعیین می کند اما به تدریج باید خودتان بتوانید موقعیت های سخت را شناسایی و تکالیف چالش برانگیزی برای خودتان تعیین کنید.

به حس و شهود خود برای تصمیم گیری درمورد نحوه ی مقابله با وسواس اعتماد نکنید.

یک نکته قطعی درباره احساس شما درباره شیوه مقابله با وسواس وجود دارد: همیشه شما را به مسیر اشتباه می کشاند.

تمایل به فرار و اجتناب از موقعیتی که باعث ترس شما می شود کاملا طبیعی و غریزی است (مثلا طبیعی است که از یک سگ خطرناک فرار کنید). اما قضیه ترس های وسواسی فرق می کند. چون ترس های وسواسی ناشی از افکار تکرار شونده درون مغز شما هستند، نمی توانید و نباید از آن ها فرار کنید.

و یکی از دلایل مهم شکست در درمان وسواس همین مساله است. افراد مبتلا به وسواس هرگز آنقدر در مقابل ترسشان مقاومت نمی کنند که بتوانند ببینید حقیقت ندارد.

درمان وسواس زمان بر است.

چقدر طول می کشد؟ به اندازه ای که فرد نیاز داشته باشد. بنا به تجربه، می توانم بگویم که فرد مبتلا به وسواس نه چندان پیچیده، به حدود ۶ الی ۱۲ ماه زمان برای بهبودی کامل نیاز دارد.

اگر نشانه ها شدید تر و سرعت پیشرفت فرد کمتر باشد، ممکن است فرایند درمان بیشتر هم طول بکشد. همچنین برخی از افراد نیاز دارند پس از اتمام دوره ی درمان وسواس خود، روی جنبه های دیگر زندگی خود کار کنند.

مثلا ممکن است زمان زیادی از آخرین باری که مهمانی رفته یا شغل ثابتی داشته یا کارهای خانه را انجام داده اند گذشته باشد. تمرین برای انجام این فعالیت ها ممکن است طول دوره درمان را بیشتر کند.

نکته مهم این است که باید درمان خود را کامل کنید. چیزی به نام درمان ناقص وجود ندارد. افرادی که فکر می کنند تنها با درمان نشانه هایی که مقابله با آن ها راحت تر است می توانند مشکل خود را حل کنند، به زودی به خانه ی اول بر می گردند.

برای توضیح دادن این موضوع به بیمارانم، درمان وسواس را به درمان عفونت تشبیه می کنم. از آن ها می پرسم :« آیا از جراح می خواهی همه عفونت را از بدنت خارج کند و یا اینکه بخشی از آن را باقی بگذارد؟»

باید مراقب بازگشت علایم وسواس خود باشید.

یکی از جمله های مورد علاقه ی من این جمله است: خوب شدن نیمی از مسیر و خوب ماندن نیم دیگر آن است.

دوباره حرف اولم را تکرار می کنم وسواس مزمن است و پس از درمان باید برای حفظ تغییرات ایجاد شده به موارد خاصی توجه کنید.

یکی از این نکات این است که همیشه با ترس ها و وسواس های خود مقابله کنید و اجازه رشد به آنها ندهید.

علت دیگر بازگشت وسواس این است که گاهی فرد احساس می کند خوب شده و بدون اطلاع دادن به درمانگر یا نزدیکان، مصرف داروهایش را متوقف می کند یا فرایند درمان را نیمه کاره رها می کند.

 متاسفانه، مغز شما زمانی که دارو مصرف می کنید خودش را ترمیم و تعمیر نمی کند و زمانی که مصرف دارو را قطع می کنید، مواد شیمیایی درون مغزتان به همان وضعیت ناکارآمد سابق برمی گردد. پس تا زمانی که دوره روان درمانی شما کامل نشده است طبق دستور روانپزشک داروهای خود را مصرف کنید.

نکته آخر هم اینکه، داشتن سبک زندگی متعادل به تداوم بهبودی شما کمک زیادی می کند پس باید تلاش کنید رژیم غذایی مناسب، خواب کافی، ورزش، روابط اجتماعی و کارهای مفید دیگر، را در برنامه روزانه خود بگنجانید تا درمان وسواس و بهبودی شما تداوم پیدا کند.

البته معمولا در درمان پویشی احتمالا عود مجدد اختلال بسیار کمتر است.

خلاصه و جمع بندی

در پایان به طور خلاصه می توانم بگویم. وسواس دو علت اصلی دارد:

عوامل فیزیولوژیکی: این عوامل بیشتر ریشه ژنتیکی دارند و درمان وسواس این افراد یا به کمک دارو درمانی یا ترکیب دارو درمانی و درمان شناختی رفتاری امکان پذیر خواهد بود. هدف درمانی این دسته از افراد بیشتر کنترل و مدیریت وسواس است تا درمان کامل آن

عوامل ناهشیار: تجربیات گذشته ما در بخشی از مغز به نام حافظه روندی ذخیره می شود و در رفتار ، افکار و احساسات ما تاثیر زیادی دارند. ما نسبت به این بخش مغز هشیاری نداریم و اصطلاحات به آن ناهشیار یا ضمیر ناخودآگاه می گویند. با شناسایی و انحلال این عوامل ناهشیار وسواس این افراد درمان می شود و همانطور که گفتم بهترین روش درمانی برای این افراد درمان های پویشی است.

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟

میانگین امتیازات ۵ از ۵
از مجموع ۵۹ رای

تحریریه مجله دکتر بهشتیان

مطالب مجله دکتر بهشتیان ابتدا توسط کارشناس دپارتمان (روانشناسی، کودک، ازدواج، حقوقی، آموزش، تناسب اندام، تغذیه، مشاوره تحصیلی و آرامش) نوشته یا ترجمه شده، سپس توسط ویراستار مجله ویرایش و در نهایت توسط دکتر متخصص حوزه مربوطه از نظر علمی مورد ارزیابی و ویرایش علمی قرار می گیرد و در نهایت در سایت منتشر می شود.

مطالب مرتبط

guest
539 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
فاطمه

عالی بود . خیلی ممنونم

فاطمه

سلام دوستان عزیزم . امیدوارم که حالتون خوب باشه .
من یه دوره دچار وسواس شده بودم و دائم افکار مزاحم و آزاردهنده میومد تو ذهنم که اذیت میشدم . افکاری که تو ذهنم میومد توهین به مقدسات بود مثلا تو ذهنم به ائمه بد میگفتم حتی موقع نماز خوندن به خدا بد میگفتم واصلا دلم نمیخواست که این افکار تو ذهنم باشن آخه این افکار مال من نبودن ،ناخودآگاه میومدن تو ذهنم . بعدمن برای اینکه بتونم این افکارآزاردهنده رو ازبین ببرم بهشون بی توجه شدم و موقعی که این افکار میومدن تو ذهنم ذکر لا اله الا الله رو میگفتم یعنی سعی میکردم به معنی این ذکر توجه کنم که دیگه به اون افکار بی توجه باشم .همچنین میتونید از نماز اول وقت کمک بگیرید . ان شاءالله همیشه شاد وسالم و سلامت باشید .التماس دعا . همچنین میخواستم تشکر کنم از آقای دکتر بهشتیان که پاسخگوی سوالات ما هستند.

مریم

سلام منم اینجوری شدم چتدروز دیگ کنکورم نمیدونم ازکجا توهین به مقدسات اومد توذهنم هرچی استغفرالله میگم نمازمیخونم انگارن انگار بیشترم موقع درس خوندن میادتوذهنم تحت تاثیر کنکوراینجوری شدم الان دیگ اون افکاروندارید

ستاره

سلام خسته نباشيد اقاى دكتر پسر من شانزده سالشه و وسواس شديد داره به سكلى كه كوچكترين كارهاى روزمرهشو هم ديگه نميتونه انجام بده غذا نميخوره حمام نميره ناخنهاشو كوتاه نميكنه درسشو رها كرده جرات نميكنيم پنجره اتاقو باز كنيم يا تلوزيون روشن كنيم همش ميگه از اينجا واونجا اب ميپاشه بهم و دهانم كثيف ميشه براى اينكه مجبور نباشه دستاشو بشوره دستشويى نميره به خدا دارم ميميرم داره جلوى چشمم ذره ذره نابود ميشه ميگه همه مريضن و اچ اى وى دارن خود من كه مادرشم بايد دستكش بپوشمو براش كاراشو بكنم الان كه اين پاميامو ميدم دقيقا دو ساعته جلوى دستشور وايساده داره دستاشو ميشوره به نظر شما اگه بسترى بشه براش خوبه چكارش كنم دكتر هم بردم اما باهام همكارى نميكنه داروهاشو نميخوره دايم از مرگ و مردن حرف ميزنه وميگه ديگه خوب نميشم

حنا

ای جانممممممم الهی ایشالا زود خوب میشه نگران نباشید یکم باهاش باز اروم حرف بزنید یا ی فرد متخصص بیارید براش باهاش حرف بزنه حتی تو خونه بعدش بستری ک ن بنطرم اذیت کنه روحشو چون فضای قشنگی نیس بنظرم ودی خب شما بنظرم با ی دگتر خودتون حرف بزنید خودتون تو خونه شروع ب درمانش کنید

یلدا

سلام. من شرایط روحی خیلی خوبی ندارم، وسواس فکری شدید دارم و برای نداشتن امکانات مالی و حضور بچه هام امکان اینکه حضوری خدمتتون برسم نیست
میخواستم لطف کنید و اسم یکی از دکترهای مجرب استان کرمانشاهو بهم بگین
🙏🌹

رویا

با سلام و عرض ادب ..ممنون از مطالب مفیدتون..بسیار ارزنده بود…ممنون میشم جلسات غیر حضوری تون من هم بتونم باشم

جهانی

سلام خسته نباشید
من واقعا ب کمک احتیاج دارم،خسته شدم از کارهای تکراریم،با این کارام دارم ب بچم هم آسیب میزنم،دائم درحال شمارش و تکرار هستم،همش فکر میکنم اگر این کارو انجام ندم حتما یکی یه بلایی سرش میاد یا میمیره یا حتما یه اتفاق خیلیییی بدی برای یکی یا خودم میفته تو هرکاری دائم تکرار دارم،بعضی اوقات انقد شدید میشه ک حتی کل قدرتمو میگیره و فقط گریه میکنم،انقد این وسواس شدید شده ک دیگ حتی نمیتونم ب کارای خودم و بچمو و خونه و غذا درست کردنو درکل هرچی فکرشو کنید برسم،حتی وقتی با کسی دارم صحبت میکنم چند لحظه مکث میکنم و تو ذهنم شمارش انجام میدم و بعد صحبت میکنم،دیگ ب جایی رسیدم ک وقتی وسواس شدید میاد سراغم یعنی همیشه دیگ ب دیگران حتی غریبه ها ک دارن ب من نگاه میکنن اهمیت نمیدم و…
لطفا کمکم کنید واقعا خسته شدم😭😭😭😭

من

سلام، هربار سعی کنین یه قسمت از عادت رو کم کنین و خودتونو دعوا کنین که وا این کارا یعنی چی! با تمام وجود بخواین که خوب شین و توکل کنین

مریم

منم وسواسی شدیدی دارم نمیدونم چیکار کنم هرروز به حمام میروم خیلی اذیت میشم تگه از دارو استفاده کنم درمان میشم ؟

علی

غذا اصلاح کن

Farzad

سلام سعی کن صبح زود ساعت ۶ بیدار بشی و از همون موقع یه لیست از کارای اون روزت رو بنویس هرچی که به فکرت میاد بعد از اینکه در طول روز اون کارا رو انجام دادی جلوی هر کار بنویس تموم شده تو دیگه مهم نیستی و آخر شب لیست رو نگاه کن و اینو بزرگ پایین لیست بنویس تموم شده شما ها دیگه مهم نیستید

جواد

سلام آقای دکترمن ۳۴سالمه سنندجم.خیلی وسواس شدم هم فکری هم عملی قبلناهم داشتم ولی ۲ساله خیلی شدیدشده حتی ازحالت منطقی هم خارج شده ورفتم توعالم غیرمنطقی چندین ساله قرص های ضداسترس وسواس مصرف کردمبشدت افکارم منفی شده مثلاشب کنکورتاصبح خوابم نبردفکرکم آوردن وقت گواهینامه رانندگی همش صحنه آزمون شهری ومردودشدنم توسط افسرارشدکم آوردن وقت آزمون وکالت دوباره کم آوردن وقت ازپارسال ۵۰باردسته چکاموچک کردم نکنه چک سفیدامصابکسی دادم ومبلغ زیادبنویسه توش وزندان ودردسرحتی چک کردن ته چکهای پدرمغازه دارم دوربین مدارلسته دارم همش تصاویروچک میکنم همش میترسم چک سفیدامضاتودکان انداخته باشم وبیوفته داخل وسایل مشتریهایاپول دخل رودونه دونه میشمارم جلودوربین نکنه چکی بیفته توش هرجامیرم همش دوروبرم نگاه میکنم چک سفیدامضاجیبم نیافته کسی بردارببره راستش خسته شدم ازاینهمه توهمات غیرواقعی مثلاتورانندگی همش پشت ماشینمونگاه میکنم کسی روزیرنگرفته باشم وندونسته باشم

ilar

سلام آقای دکتر
من از ۱۱ سالگی دچار وسواس شدم و تا چند سال به طور کم باهاش درگیر بودم ولی از ۴ سال قبل زیاد شده وسواسم و الان ۱۸ سالمه این وسواس مانع انجام کاهام و درس خوندنم میشه ونمیدونم چطور حلش کنم به راهنمایی شما احتیاج دارم.

سعید

سلام خانم آیلار
بخدا بقران منم دقیقا مثل شما هستم و حوی مثلا گفتی از ۱۱ سالگی،بخدا ماجرا و تاریخچه من دقیقااااا مثل شماست من الان ۱۷ سال دارم و از حدود ۱۴ سالگی وسواس دارم وهنوز هم ادامه دارد و دنبال یه راه هستم ولی وجودددد ندارددد. از درسم مونده ام
همش مامانم بهم میگی چرا درس نمیخونی منم نمیتونم با 😭😭😭😭

مهدی

دقیقا دقیقا منم عین تو أم
من اونقدر فکر کردم اونقدر فکر کردم دیگه تو مغزم طوفانه
شاید فکرایی رو کردم که تا حالا هیچ کی تو دنیا نکرده تازگیا در مورد عملکرد مغز فکر میکنم که چه جور کار میکنه که وسواس میگیرم هر چی بگی کردم
فقط یه چیزو فهمیدم دوست عزیز باید فقط به خدا وصل شی بگی تو کمکم کن فقط تنها چارش اینه کلا هر کی به خدا وصل نباشه همیشه آرامش نداره حالا وسواس نشد یه چیز دیگه
من خودم هر چیو زیاد از خدا خواستم بهم داده
دیگه نمیدونم فقط اینو میدونم باید از خدا کمک بگیرم
نمیدونم چرا قدیما اینجوری نبودن نمیدونم کیا دارن کل دنیا رو کنترل میکنن نمیشه که آخه همه چیو گفت 😶😶
خدا یا خودت کمکم کن گریم گرفت دیگه اخه چرا نباید فقط شادی باشه این چه زندگی ایه آرامش نداری میدونم از تو هیچ ایرادی نمیشه گرفت ایراد از ماست کمکم کن به آرامش برسم خدااااا کمک کن بهت وصل شم 😭😑دلتنگتم خدااااااااااااااااا 😭

مهدی _

سلام.من هم دچار وسواس هستم و مدت ها است که دچارش هستم ولی به تازگی پند جلسه روانشناسی رفتم و به مشکلم و راه حل های حلش آگاه شدم و دارم تمرین می کنم تا وسواسو درمان کنم.
مهدی جان من طبق تجربم الان که متن پیامت رو خوندم دارم میبینم که میگی اگه به خدا کسی وصل باشه مشکلش حل میشه و …. و این دقیقا یه فکر وسواسیه که خودتو قطع از خدا میبینی و احساس گناه میکنی منم همین احساسات رو داشتم ولی تازگی ها دارم به این نتیجه میرسم که خیلی از باور هایم کامل و درست نیستند و باعث مشکل در روان من می شوند . بهت پیشنهاد میکنم خودتو قضاوت نکنی و به مشاوره بری.

حنا

ای جانم‌ خخ منم حالا ی مدتیه ک با اینک همجنس گرا نیستم ولی بهش فکر‌میکنم میگم‌اگ‌بشم‌اگ‌این بشم اگ‌اون بشم‌چی میشا بدم‌میاد حالم بد میشه گریه میکنم میترسم حتی تو خیابون دوستامو میبینم میگم واس نکنه الان من همجنسگرا بشم یا حس داشته باشم چی میشه و اینجور فکرای اسکلانه خخ الان بعد زا افسردگی‌ک گرفتم اینا اومده تو ذهنم و میدونم ک گذراس بلاخره فکره وسواسیو اذیت کنندس منم ب ی سری چیزا فک کردم ک کسی نکرده بنظر خودم شاید ولی بنظرم باید بدونیم و ما تعیین کننده زندگیمون و سرنوشتمونیم باید اروم باشیمو بنویسیم چیزایی ک میخوایم و نگران هیچی نباشیم چون یبار زندگی مکنیم من اگ تا ی ماه دیگ خوب نشه خودم نتونم میرم دکتر دیگ راستی ایدی تلگرامم oceaniw اگ خواستید پیام بدید ک راجبش حرف بزنیم و درمانش بحث کنیم من دوست دارم دوستی داشنه باشم ک باهم کمک کنیم ب درمانش

مهدی

فقط میخواستم یه کمکی کنم چون مطمئنم مطمئنم اگه یکی با احساس شادی ایمان کامل داشته باشه به خدا کمکش میکنه
یعنی میگم وسواستم درست بشه بازم یه مشکل دیگه میاد

Sepi

سلام و خسته نباشید
من کلا ی ادم استرسی هستم
الان مدتیه که یهویی دچار دلهره و استرس خیلی شدید میشم
افکار منفی
هرکی یه حرف میزنه یه کاری میکنم من میگم قراره ی اتفاقی بیوفته
همه ذهنم شده افکار منفی و ترس از اینده
نمیدونم چکارکنم گوشه گیرشدم چون تمام روز دارم توذهنم ب چیزای بد فک میکنم لطفا بگین باید چیکارکنم مشکل من وسواس فکریه یا پانیک؟

Asma

سلام مرسی که در این مورد نظرتون رو مطرح کردین فکر می کردم فقط من این طوریم از وقتی که یادم میاد همیشه فکرهای مزاحم توی مغزم بودن ولی این فکر ها تو محیط هایی مثل مدرسه، پیش دوستام، یا وقت هایی که توی یه جمعی کاری انجام می دادم اصلا سراغم نمیومدند و من کاملا متمرکز کارم بودم من معمولا درس هامو تویه مدرسه یاد می گرفتم و خونه فقط تکالیفمو انجام می‌دادم. تقریبا تو این یه سالو نیم کرونایی به خاطر اینکه سال ۱۴۰۰کنکور داشتم تو خونه موندم ولی حس و حالی رو تجربه کردم که هیچ وقت قبل از اون نداشتم بی حوصله شدم خیلی خسته شدم کم صبر شدم افت نمره شدیدی پیدا کردم صبح تا شب حالت خواب آلودگی داشتم همش دلم می خواست گریه کنم وقتی کتاب دستم نبود فکرم کلا پیش کتابام بود احساس گناه می کردم وقتی ام درس می خوندم فکر های درهم برهم بی معنی می اومدن به ذهنم یه مدت اصرار داشتم که فقط کارای اشتباه انجام بدم منی که سال قبل به رتبه سه رقمی شدنم فکر می کردم فکر کنم یه میلیونم نیارم. الان یه کم محکم تر شدم در نتیجه همه اتفاقای بد پشت سر هم و ضعف هایی که از خودم نشون دادم، دیگه خیلی چیزا ناراحتم نمی کنن زندگی دنیامون خیلی کوتاه تر از اونی که بخوایم با هر مشکل کوچیکی زانوی غم بغل کنیم و تلفش کنیم.

zahra

سلام اقای دکتر من ۲۶ سالمه و متاهل هستم و قبلا وسواس نداشتم و الان حدود یکساله که وسواس گرفتم و شدیده قبلا سوالی پیش میومد از دفتر مرجع تقلید میپرسیدم و تمام میشد ولی الان اگه از هر دفترشونم بپرسم بازم اروم نمیشم قبلا بدون مشکل زندگی میکردم وبه همه چی دست میزدم ولی الان همه چیزیو نجس میدونم چند نفر بهم راهکارهایی دادن مثل اینکه اگه قسم خوردی اب بکش اگه نخوردی پاکه یا ۹۹ درصد یقینهم فایده نداره من بیشتر به نجاست همه چیز شک دارم درصورتی که قبلا از همون استفاده میکردم و مشکلی نداشتم ولی الان فکر میکنم اگه رعایت نکنم مدیون همه میشم و باعث نجاست زندگی همه میشم ممنون میشم شما راهنماییم کنین

امیر

خانم زهرا یک سخنرانی کوتاهی “آقای رائفی پور درباره وسواس فکری” و نجاست داره که اگه سرچ کنید ببینید فکر کنم برای شما خیلی مفید باشه، این وسواس نجاست از اون وسواس هاییه که راه درمانش آسون تر هست.

فاطمه

سلام آقای دکتر خداقوت .ببخشید خدمتتون یه سوالی داشتم اینکه من الان یک سالی ک دائم یعنی هرروز وهر ثانیه به دیگران فکر میکنم والان هم درحال حاضر که دارم به شما پیام میدم اضطراب دارم ونگران کسایی که دارای مشکلات افسردگی وروحی ان هستم باخودم همش میگم واقعا خیلی سخته کسی که دچار مشکلات روحی باشه چون خودم تجربه اش کردم .باخودم میگم نکنه دیگران به خاطر حال بدشون خودکشی کنن اونوقت مادرپدرشون ازبین میرن .یا مثلا الان که پیام های افراد رو داخل سایت میخونم دلم میخواد حالشون رو بپرسم که آیا بهتر شدن ،همش نگران دیگران هستم . پیس روانشناس رفتم ایشون گفتن اصلا به دیگران فکر نکن چون خودتو مریض میکنی اما من فکر میکنم اگه به دیگران فکر نکنم براشون اتفاقات بدی میوفته .آقای دکتر واقعا دیگه خسته شدم نمیدونم باید چکارکنم .همش فکر میکنم باید برای دیگران یه کاری انجام بدم .یامثلا وقتی خونه کسی میریم وبا کسی هم صحبت میشم وقتی ببینم یکم حالش خوب نیست فکر میکنم اونم مشکل منو داره یا کلا مشکل روحی داره براهمین اضطراب میگیرم ونگران اون طرف میشم که الان واقعا حالش خوبه یا نه . همچنین خیلی نگران دوستام میشم میگم نکنه اون ها هم مثل من مشکل روحی داشته باشم براهمین همش دلم میخواد بهشون زنگ بزنم اما چون من کنکوری هستم اصلا وقت این کارهارو ندارم وهمچنین موقع درسخوندن هم اصلا اصلا تمرکز ندارم دیگه ناامید شدم من خیلی برای خودم اهداف بزرگی داشتم وهمچنین همش نگرانم نگنه به واسطه این افکارم الان مریض شده باشم میخوام برم دکتر قلب.خواهش میکنم کمکم کنید واقعا خیلی شرایط سختی دارم دارم خیلی اذیت میشم .

Haniyee

سلام خسته نباشید من ۲۱ سالمه و از حدود ۵ ساله دارم به خاطر فکرای منفی که تو سرم هست هم خودمو عذاب میدم هم خانوادمو …..همیشه فکر میکنم یه اتفاق خیلی بد قراره بیوفته ….ب طور مثال تو سفر با گریه مانع سوار شدن مادر و برادرم ب تلکابین شدم چون فکر میکردم اون تلکابین قراره کنده شه و بیوفته …….نزاشتم مادرم با هواپیما سفر کنه چون میترسم سقوط کنه ……یا همین الان ک خانوادم تو سفرن و قراره از طریق کشتی از بندرعباس برن قشم مث دیوونه هام و همش گریه میکنم ک مبادا غرق شه باهر کسم حرف میزنم نمیتونه درکم کنه و میگن ب هر چی فک کنی سرت میاد و حال منم بدتر میشه چون نمیتونم جلوی ایپ فکرارو بگیرم سختمه دارن دیوونم میکنن

سعید مختاری

سلام خسته نباشید اقای دکتر چندسالیه همشش میرم جلو اینه فقط خودم نگاه میکنم همشش وسواسم گرفته خودم هر روز وزن میکنم هر روز ت اینه خودم نگاه میکنم قیافم روز به روز بدتر میشه قیافم مثل معتادها شده همه بهم میگن پیرمرد اقای دکترکمکم کنید چطور خودم درمان کنم

عباس

سلام دکتر پدر من یک وسواس عجیب و نایاب داره
اونم اینجوریه که توی حرکتش توی حتی نشستن یسری کار های عجیب میکنه
یعنی مثلن یه مسیری رو توی خیابون میخاد راه بره اگر وسواسش بگیره اون مسیرو ده ها بار میره و میاد و قدم های کوچیک بزرگی ور میداره ینی یه چیز آبرو بر…
این فقط یه مثال بود
مثال های دیگه هم اینکه میخاد سر جاش بشینه چندین بار میشینه بلند میشه انگار یکی تو ذهنش میگه نه درست نبود و بار دگ بلند شو بشین
جوری شده ک کلییی عرق میکنه و ۱۰ کیلو لاغر کرده و ضعیف شده
چیکار کنیم؟
حتی با پلک چشماش هم این کارارو میکنه فقط عملی از لحاظ راه رفتن نیست
اصلن ی چیز عجیب…

M

اینک چرا بیماری ocdدرمان قطعی نداره؟الان حدود نه ساله ک دچار این بیماریم یعنی از ۱۲ سالگی…۱۲ سالگیم وقتی علایم رو داشتم ۳ ماه درمان دارویی شدم و ب طور خودسر قطع کردم دارو هامو و سالها بعد یه جورایی وسواس فکریم ادامه داشت تا اینک ۱۷ سالگی شدید شد الان ۴ ساله درمان دارویی انجام میدم و قطع نکردم اما درمان قطعی نشدم با اینک دارو مصرف میکنم علایمم گاهی شدید میشه و اکثر مواقع به طور خفیفی ادامه داره …..خواستم بگم تا اخر عمر باید این عذاب رو تحمل کنم؟

کیان

من دچار وسواس فکری شدم در رابطه با کنکور مثلا افکاری سراغم میان مثل اینکه وقتی چیزی وقتمو میگیره به اندازه ۳۰ دقیقه یه ساعتی باید فک کنم که چیکار کنم دیگه هیچ چیزی وقتمو نگیره

Sh

سلام آقای دکتر
من حدود دو سال هس که به وسواس فکری مبتلا هستم و تازگی ها خیلی شدید شده یعنی درس خوندن برام خیلی سخت شده و به کوچکترین جزئیات گیر میدم
به نظرتون برای درمان به روانشناس مراجعه کنم یا روانپزشک ؟؟
ممنون میشم جوابمو بدید

دکمه بازگشت به بالا