کلینیک تخصصی وسواس
دوست عزیزم سلام، اگه در حال مطالعه این مطلب هستی احتمالا خودت یا یکی از عزیزانت از بیماری وسواس رنج می بره
و متاسفانه می دونم چقدر این اختلال رنج آوره،
در کلینیک وسواس من و همکارانم همه تلاشمون اینه که به تو کمک کنیم از مسیر درستی مشکل وسواست را درمان یا کنترل کنی (متاسفانه برخی از وسواس ها کاملا قابل درمان نیستند، البته نیاز به ارزیابی دقیق برای تشخیص این موضوع داره)
در فایل صوتی زیر توضیحات مفصل تری درباره وسواس و روش های درمانش دادم که گوش دادن به اون می تونه بهت کمک کنه مسیر درستی را برای درمانت انتخاب کنی.
در دپارتمان وسواس مجله سلامت دکتر بهشتیان هم مقالات متعددی درباره وسواس داریم که می تونه بهت کمک کنه اطلاعات بیشتر درباره علل و روش های درمان وسواس پیدا کنی
امیدوارم هر چه زودتر بتونی بر مشکلت غلبه.
تست های کلینیک وسواس
دوره های کلینیک وسواس
گروه درمانی وسواس (حضوری)
چه کسانی می توانند در این گروه درمانی شرکت کنند؟ در این گروه درمانی تمرکز ما بر درمان وسواس های
رهایی از وسواس فکری
مشخصات عمومی عنوان کتاب : رهایی از وسواس فکری نویسنده : دکتر محمد بهشتیان ناشر : بهشتیان تعداد صفحات :
دوره درمان وسواس فکری عملی
امکانات و قیمت پکیج های مختلف ماه اول با پشتیبانی ۱۴۶۰۰۰۰ تومان ۴ هفته اول دوره درمانی ارتباط با دکتر
مجله سلامت دکتر بهشتیان
ده ها مطلب از بروزترین مطالب در زمینه وسواس فکری، وسواس عملی، وسواس شستشو، روش های درمان وسواس را در مجله سلامت دکتر بهشتیان مطالعه کنید.
برخی از نظرات مراجعان و کاربران کلینیک وسواس
خدمات کلینیک وسواس
سئوال یا ابهامی دارید؟
تماس با پشتیبانی (از طریق واتساپ)
۵۰۸۸ ۹۱۰ ۰۹۱۰
فکر منفی دارم یعنی فکری جنسی یعنی از یک جا شلوغ رد میشیم هواست باشد که کسی بدن لمس نکن یا بهش برخورد کنم 😭😭😭😭😭 فکر جنسی عذاب مید
بعدش می خواستم ازدواج کنم به دختر بکم همان اول کار یا نه بعدش بگم راستی یک دفع بایک دختر واسه خواستگار تو پارک قرار گذاشتیم بعدش چند تا پسر رشدند گفتند این بین با این قیافش دوست دختر دارد من اعصاب خورد شد نتونستم جواب بدم اخه گفتم دعوا کن جلو دختر میگی این دعوای اخه درباره موضع وسواس داشته باهاش صحبت میکردم
سلام وسواس شدید دارم صدای های عجیب می شنوم میترسم اتفاق بدی واسه خانواده بیفتد و بک بخند فکر میکنم به من خندید
سلام آقای دکتر من وسواس شدید دارم صدای عجیب می شنوم احساس میکنم واسه خانواده اتفاق بیاعتد
دکتر خدا خیرتون بده انشالله دکتر من ۱۹ سالمه و بد جور دچار این وسواس فکری شدم همش نگرانم که تصادف نکنم ماشین بهم نزنه ، پاهام قطع نشه ، رو ویلچر نشینم خدا نکنه دکتر من دارم عذاب میکشم حتی گفتن اینا برام درد ناکه خدا خیرتون بده با حرفاتون منو اروم کنید
سلام وقت بخیر بنده ۲۱ سالم هست
من مشکلی که دارم همش در مقابل دیگران احساس گناه دارم مثلا من اگر حرفی به یک نفر بزنم بعدش با خودم میگم نکنه ذهن اون شخص رو درگیر کرده باشم و اونو ناراحت کنم یا مثلا وقتی یک نفر حرفی به من میزنه من با خودم میگم اون شخص میخواسته یه حرف دیگه بهم بزنه ولی با رفتار هایی که من کردم یه حرف دیگه بهم زده و حرفش رو تغییر داده واقعا این موضوع منو از زندگی عقب میندازه شما فکر میکنید مشکل از کجاست؟
سلام خسته نباشید
کسی که به ماشین نگاه میکنه یا در رو باز بسته میکنه
یا پیام هاشو همش نگاه میکنه مشکل ذهنی امنیتی دارع درسته
چندتا راه حل بدین ممنون میشم
اقای دکتر امکان داره این مشکل مربوط به گذشته باشه وحالا این طوری سر باز کنه اخه قبلا هم حالم بد می شد مثلا هر سری با یک چیزی بود تقریبا کلاس پنجم که بودم میگفتم کاش کوچیک بشم یعنی این موضوع برای مامانم خنده دار بود ولی من کل تابستون رو گریه می کردم فقط اگه مشکل به خانواده هستش پس چرا خواهرم این طوری نیست واگه این مشکل مربوطبه خانواده میشه چرا خواهرم این طوری نیست میشه این مشکل رو ریشه یابی کنم می تونم مثل قبل باشم حتی به خاطر حافظه عدم یادگیری که داشتم ازمایش هم دادم چون این طوری نبودم فکر اینکه از همکلاسیام عقب می مونم اونم به خاطر چیزی که من واقعا مقصرش نیستم اذیتم میکنه واینکه بقیه این رو نمی فهمن بدتر هستش به نظر شما بهتر به روانشاس مراجه کنم یا روانپزشک چون خانوادم با درمان دارویی مخالف هستن واینکه مامانم میگه اگه دارو بخوری بیشتر می خوابی واصلا نمی تونی بخونی
سلام آقای دکتر
من دچار وسواس فکری و افسردگی شدید شده ام چیکار کنم و احساس می کنم همه ی احساساتم نابود شده اند
ببخشید من فکر میکنم دچار وسواس فکری شدم البته به تشخیص خودم این وسواس از درس خوندن بود اوایل فقط موقع امتحانات فکر می کردم یادم نمی مونه کف دستم هم می نوشتم بعدش طوری شد که صورت سوالارو هم حفظ می کردم رفته رفته بد تر شد به طوری که کلمات عربی رو تو ده ساعت حفظ می کردم بهد اون موقع امتحانای خرداد وقتی کتاب رو باز کردم دیگه اصلا نتونستم بخونم اصلا نمیتونسم بشینم پشت میز وحفظ کنم البته این کارها بعد اینکه با بغل دستیم قهر کردم شد از سال بعدش دیگه من به طور عادی درس نخوندم خیلی سخت بود مثلا یک نقطه روی دیوار در نظر می گرفتم بعد براش توضیح میدادم وقتی هم به مامانم میگفتم مامانم میگه هر کی یه روش داره ولی من میگم من قبل از این هم درس میخوندم دیگه این طوری نبود البته بعد از این ماجرا میزان تخیلات من بیش از اندازه شد خیلی طوری که حتی الانم مثلا زمانایی که سر میز شام نشستیم مثلا تصور میکنم چند نفرکه در تخیلاتم هستن سر میز کنار ما نشستن البته این حالتم وقتی شد که با دوستم قهر کردم واون موقعه فکر میکردم که باهم دو باره دوست میشم وینا وواقعا اینا رو برای یه نفر توضیح دادن سخت مثلا مامانم همش فکر میکنه من بهونه میارم درس نخونم در حالی که من بیشتر از همه میخوام مثل گذشته درس بخونم چون دوست ندارم از دوستام عقب بیفتم واینکه من حالت استرس رو از همون اول ابتدایی داشتم اون هم خیلی شدید به کلا درهر دوره استرسم زیاد بوده میگم شاید دلیلش این باشه