بخش هفتم

61- برای مغز اکسیژن کافی فراهم کنید
بابی فیشر در مسابقات قهرمانی در برابر رقیبش بوریس سپاسکی خودش را با شنا کردن آماده میکرد.
او میدانست که بازی شطرنج خیلی طولانی میشود و بازیکنی که بیشترین اکسیژن را به مغز برساند از لحاظ ذهنی برتری خواهد داشت. بنابراین خود را با ساختن و قوی کردن ریه هایش آماده میکرد.
وقتی سپاسکی را شکست داد، خیلی ها از هوش و قدرت ذهنی او تعجب کردند، مخصوصاً در اواخر بازی که بازیکنها خسته و کوفته میشوند، خیلی انرژی داشت. آنچه بابی فیشر را سرحال نگاه میداشت نه کافئین بود نه آمفتامین –بلکه نفس او بود.
روزی ژنرال جورج پتون برای نیروهایش در مورد قدرت اراده سخنرانی میکرد. او هم نفس کشیدن و فکر کردن را به هم مرتبط کرده است.
پتون گفت در جنگ و صلح به تمام مغزهای خود نیاز دارد. البته هیچ کس مغزهای بسیاری ندارد. منظور از مغزها، اکسیژن کافی است. اکسیژن از طریق ریهها وارد میشود. اکسیژن وارد خون میشود و به مغز میرود. هر کسی میتواند اندازهی ریههای خود را بزرگ کند.
پورتر ویلیامسون در مورد روش تدریس پتون صحبت میکرد. روزی چند گزارش رادیویی و تلویزیونی برای بخش سیاسی نوشتم که توجه آقای ویلیامسون را به خود جلب کرد، بنابراین مرا به ناهار دعوت کرد، چون خود را ناشر کتاب اصول پتون میدانست. دعوتش را پذیرفتم. این کتاب را چند سال پیش خوانده بودم. او سالها به عنوان مشاور پتون در ارتش خدمت کرده است.
دوست عزیز مطالعه ادامه مطلب برای اعضای ویژه سایت امکان پذیر است. با عضویت ویژه در سایت ، به تمامی تست های روانشناسی (بیش از 100 تست)، متن کامل کتاب ها و خلاصه کتاب ها دسترسی خواهید داشت