بخش چهارم

31- اهل سرزمین خوشبختی شوید
خیلیها پس از رسیدن به هدفشان احساس خوبی دارند. احساس میکنند که خوشبختی جایی آن بیرون وجود دارد و شاید هم زیاد دور نباشد، ولی به هر حال آن بیرون است.
مشکل ارتباط دادن خوشبختی با رسیدن به هدف این است که ممکن است اصلاً به هدفی خاص دست نیابیم. همه مدت، به دنبال آن هستید و ممکن است آن هدف بیرونی اصلاً رخ ندهد. با ارتباط دادن خوشبختی به چیزی که ندارید، در واقع توانایی خود برای ایجاد خوشبختی را انکار کردهاید.
خیلی ها از ناراحتی به عنوان ابزاری برای اثبات جدیت و تلاش خود بهره میبرند. بارنی کافمن صریح و واضح میگوید: دوست داشتن نوعی خوشحال بودن است، و بنابراین ناراحتی ضرورت ندارد. انسان میتواند خوشحال باشد، جدی هم باشد. میشود خوشحال بود، بخشنده هم بود. در واقع، دوست داشتن کسی با ناراحت بودن در تناقض است.
ترانه نویس مشهور، فرد نیپه، میگفت: «ما انسانها میآموزیم که از ناراحتی استفاده یا سوء استفاده کنیم» او لیستی از نگرانیهای روزمرهی مردم جمعآوری کرده است: «اگر احساس بدی دارم، این یعنی آدم خوبی هستم؛ اگر احساس بدی دارم، مسئولیت پذیرم؛ اگر احساس بدی دارم، کسی را ندارم؛ اگر احساس بدی دارم، دقت میکنم؛ احساس خوبی ندارم، چون واقع بین و آگاه هستم؛ احساس بدی دارم، چون دارم کار انجام میدهم»
دوست عزیز مطالعه ادامه مطلب برای اعضای ویژه سایت امکان پذیر است. با عضویت ویژه در سایت ، به تمامی تست های روانشناسی (بیش از 100 تست)، متن کامل کتاب ها و خلاصه کتاب ها دسترسی خواهید داشت