اختلالات و بیماری های روانسلامت روانکلینیک وسواس

روش های درمان قطعی وسواس فکری و عملی + فایل صوتی

گاهی وقت ها چک کردن مجدد اتو برای اطمینان از خاموش بودن آن، نگرانی درباره آلودگی دست ها و داشتن افکار خشن و ناخوشایند، طبیعی است. ولی اگر مبتلا به اختلال وسواس هستید، افکار وسواسی و رفتارهای جبری (یا همان وسواس عملی) در زندگی روزمره شما اختلال ایجاد می‌کنند. در ادامه این مطلب از دپارتمان سلامت روان مجله سلامت دکتر بهشتیان با روش های درمان وسواس فکری عملی آشنا خواهیم شد. در پایان هم درباره درمان وسواس فکری بدون دارو توضیحاتی داده ام.

اختلال وسواس (OCD) نوعی اختلال اضطرابی است که علایم آن، افکار ناخواسته، غیرقابل کنترل و تکراری است. که این افکار شما را وادار به انجام اعمال وسواسی می‌کنند. معمولا مبتلایان به وسواس می دانند که افکار وسواسی و رفتارهای جبری آنها غیرمنطقی هستند، با این وجود نمی‌توانند در مقابل‌شان مقاومت کرده و آنها را رها کنند.

وسواس درست مثل سوزن گرامافون که روی یک صفحه قدیمی گیر کرده است، مغز را درگیر فکری خاص و سپس وادار به انجام کاری خاص می کند. برای مثال، ۲۰ دقیقه از وقت‌تان را صرف بررسی خاموش بودن اجاق گاز می‌کنید؛ چون می‌ترسید که نشت گاز، خانه شما را به آتش بکشد. یا این که آنقدر دست‌تان را می‌شویید که زخم می‌شود، چون از میکروب‌ها می‌ترسید. اگرچه این اعمال تکراری حس ناخوشایندی در فرد ایجاد می کنند ولی اضطراب ناشی از افکار وسواسی را تا حدودی کاهش می دهند.

شاید از موقعیت‌هایی که باعث تحریک افکار وسواسی می‌شوند، اجتناب کنید یا با مصرف مواد و الکل به خود درمانی بپردازید، که در این صورت علایم شما تشدید خواهند شد. شاید فکر ‌کنید راهی برای فرار از افکار وسواسی و رفتارهای جبری وجود ندارد، ولی باید گفت برای رهایی از این افکار و اعمال و به دست گرفتن کنترل آنها، روش‌های بیشماری وجود دارند. که در این مطلب درباره آنها توضیح داده ام.

وسواس فکری و وسواس عملی در اختلال وسواس (OCD)

وسواس فکری شامل افکار، تصاویر یا تکانه‌های غیر ارادی هستند که بارها و بارها در ذهن‌تان تکرار می‌شوند و با این که علاقه‌ای به داشتن چنین افکاری ندارید؛ ولی نمی‌توانید آنها را متوقف کنید.

وسواس عملی یا همان اعمال جبری هم رفتارها و آدابی هستند که حس می‌کنید باید به طور مداوم آنها را انجام دهید. معمولاً اعمال جبری برای رهایی از افکار وسواسی انجام می‌شوند. برای مثال اگر از آلودگی می‌ترسید، احتمالاً آداب شستشوی پیچیده‌ای را دارید که از تمیز بودن خود مطمئن شوید.

اما متاسفانه حس آرامش به دست آمده بعد از انجام اعمال وسواسی طولانی نیست؛ و مجددا وسواس های فکری با قدرت بیشتری باز می‌گردند. افکار وسواسی و رفتارهای جبری، وقت‌گیر و غیر قابل کنترل هستند، از این رو به عاملی برای تشدید اضطراب تبدیل می‌شوند. این فرایند، همان چرخه معیوب اختلال وسواس (OCD) است.

اغلب افراد مبتلا به اختلال وسواس در یکی از طبقه‌های زیر قرار می‌گیرند.

  • وسواس شستشو و نجس پاکی: این افراد از آلودگی می‌ترسند. آن‌ها معمولاً در حال پاک کردن یا درگیر رفتارهای جبری شتسشو هستند.
  • وسواس چک کردن : این افراد به طور مداوم همه چیز را چک می‌کنند (خاموش کردن وسایل، قفل بودن درها و غیره).
  • وسواس شک داشتن و احساس گناه : این افراد می‌ترسند که اگر کارها کامل و یا خوب انجام نشوند، رویدادی هولناک به وقوع پیوسته یا تنبیه شوند.
  • وسواس های شمارش و نظم و ترتیب : این افراد درگیر ترتیب و تقارن هستند. آن‌ها به خرافاتی در مورد اعداد، رنگ‌ها یا ترتیب خاصی معتقد هستند.
  • وسواس اندوزش: این افراد می‌ترسند که اگر چیزی را دور بیاندازند، اتفاق بدی رخ دهد. آن‌ها به طور جبری چیزهای بدون استفاده را نگهداری می‌کنند.

نشانه‌ها و علایم اختلال وسواس (OCD)

داشتن وسواس فکری و وسواس عملی به معنای ابتلا به اختلال وسواسی- جبری نیست. اگر این افکار و رفتارها وقت زیادی از شما بگیرند (حداقل یک ساعت در روز) و با زندگی و روابط روزمره شما تداخل پیدا کنند و تنش زیادی برای شما ایجاد کنند می توانیم بگویم به اختلال وسواس مبتلا هستید.

اغلب افراد مبتلا به اختلال وسواس، هم افکار وسواسی و هم اعمال جبری را دارند؛ ولی برخی از افراد فقط یکی از آنها را تجربه می‌کنند.

وسواس های فکری متداول در اختلال وسواس به شرح زیر هستند:

  • ترس از آلودگی به وسیله میکروب‌ها یا آلوده کردن دیگران.
  • ترس از نجس شدن یا نجس شدن دیگران
  • ترس از دست دادن کنترل و آسیب رساندن به خود یا دیگران.
  • افکار یا تصاویر جنسی خشن.
  • فکر کردن بیش از اندازه به باورهای مذهبی و فلسفی .
  • ترس از دست دادن یا نداشتن چیزهایی که شاید روزی مورد نیاز باشند.
  • این عقیده که همه چیز باید مرتب و منظم باشد (نظم و تقارن).
  • توجه افراطی به خوش شانسی یا بدشانسی در هر زمینه ای (باورهای خرافی).

رفتارهای جبری (وسواس عملی) متداول در اختلال وسواس به شرح زیر هستند:

  • بررسی افراطی و تکراری وسایل مثل قفل‌ها و کلیدها.
  • سرکشی مداوم به عزیزان برای اطمینان از سلامت و امنیت آنها.
  • شمارش، ضربه زدن و تکرار حرکات خاص یا انجام سایر امور بی معنی در جهت کاهش اضطراب.
  • صرف وقت زیاد برای شستشو و نظافت.
  • مرتب و منظم کردن وسایل.
  • دعا کردن افراطی یا اجرای آداب مذهبی به خاطر ترس از پیامدهای عدم انجام آنها.
  • جمع آوری اشیاء غیرضروری مثل روزنامه‌های قدیمی یا ظروف خالی غذا.

۶ گام برای خود درمانی وسواس (OCD)

در این بخش سعی می کنم به طور خلاصه مراحل درمان وسواس را توضیح دهم. همانطور که در مقاله دیگری بیان کرده بودم. ۲ روش کلی برای وسواس وجود دارد. درمان شناختی رفتاری و درمان روانپویشی.

درمان روانپویشی حتما باید تحت نظر روان درمانگر انجام شود اما درمان شناختی رفتاری که یک درمان تکلیف محور و آموزشی است را می توانید خودتان هم با هدایت روانشناس یا در وسواس های خفیف به تنهایی انجام دهید.

در ادامه مراحل درمان وسواس در رویکرد شناختی رفتاری را توضیح می دهم.

گام اول: محرک‌ها را بشناسید

گام اول در مدیریت علایم اختلال وسواس، شناسایی محرک‌های این علایم است. این محرک ها معمولا شامل موقعیت و برخی از افکار است. مثلا فردی که وسواس شستشو دارد رفتن به دستشویی موقعیتی است که فکر آلودگی یا نجس بودن را در او ایجاد می کند.

فهرستی از محرک‌ها و افکار وسواسی حاصل از آنها تهیه کنید. شدت ترس یا اضطرابی که در هر موقعیت در شما ایجاد می شود را مشخص و از کم به زیاد رتبه بندی کنید. پس از نوشتن موقعیت ها، وسواس های عملی یا راهکارهایی که برای از بین بردن اضطراب، انجام می دهید را یادداشت کنید.

برای مثال اگر از آلوده شدن به وسیله میکروب‌ها می‌ترسید، به ترسی که از دست زدن به چرخ دستی فروشگاه، در شما ایجاد می شود نمره ۳ می دهید درحالی که وارد شدن به سرویس بهداشتی یک فروشگاه، ترسی با نمره ۱۰ در شما ایجاد می‌کند و برای کاهش این ترس و اضطراب  نیاز دارید ۱۵ دقیقه دست خود را بشویید.

شناسایی محرک‌ها، به پیش بینی وسواس های عملی شما کمک می‌کند. با پیش بینی این وسواس ها، قبل از انجام آنها، قادر به کنترل‌شان خواهید بود. برای مثال اگر رفتار جبری شما شامل بررسی بسته بودن قفل‌ها، پنجره‌ها یا خاموش بودن وسایل برقی است؛ می‌توانید بستن در یا خاموش کردن وسایل را با دقت و توجه بیشتری در همان بار اول انجام دهید.

  • تصویر ذهنی روشنی از انجام کاری که شما را نگران می کند بسازید و به خودتان بگویید: «پنجره بسته است» یا «دیدم که فر را خاموش کردم».
  • در مرحله بعد هنگامی که اجبار برای چک کردن مجدد وسایل در شما ایجاد شد به خودتان بگویید: «این فقط یک فکر وسواسی است».

شناسایی و ثبت محرک‌ها، ابزار مهمی برای یادگیری مقاومت در برابر انجام وسواس های عملی است.

گام دوم: مقاومت در برابر انجام وسواس عملی را یاد بگیرید

معمولا افراد وسواسی از موقعیت‌هایی که باعث تحریک افکار وسواسی آنها می شود اجتناب می کنند. در کوتاه مدت این روش مناسبی به نظر می رسد اما  هر قدر بیشتر اجتناب کنید، در دراز مدت اضطراب شما کم نخواهد شد.  و به همین دلیل است که سالهاست درگیر وسواس هستید.

در این گام شما یاد می گیرید به جای اجتناب از وسواس های خود با آنها به مرور روبرو شوید. این مهمترین تکنیک شناختی رفتاری برای درمان وسواس است. این تکنیک به «مواجهه و جلوگیری از پاسخ (ERP)» معروف است.

در فرایند مواجهه و جلوگیری از پاسخ، شما با منبع افکار وسواسی خود روبرو می شوید بدون اینکه اعمال وسواسی را انجام دهید. به عنوان مثال: اگر وسواس شستشوی دست دارید، وقتی به دستگیره درب سرویس بهداشتی عمومی دست می‌زنید، نباید دستان‌تان را بشویید. پس از مدتی که این کار را انجام دهید، اجبار برای شستن دست‌ها بعد از دست زدن به دستگیره درب دستشویی، به تدریج ناپدید می‌شود. با این روش یاد می‌گیرید که برای خلاصی از اضطراب نیازی به انجام آداب تکراری ندارید و تا حدی روی افکار وسواسی و رفتارهای جبری، کنترل پیدا می‌کنید.

البته مقابله با اضطراب های شدید در ابتدای کار، دشوار است، به همین دلیل این کار را با اضطراب های کوچک‌تر آغاز کرده و همینطور در نردبان ترس بالا می‌رویم. ابتدا با موقعیت‌هایی که کمترین شدت ترس را به همراه دارند مواجه می‌شوید و هنگامی که اضطراب ناشی از آن موقعیت را تحمل کردید، به مرحله بعد رفته و با چالش دشوارتری مواجه می‌شوید.

به زبان ساده تر انجام تمرینات مواجهه و جلوگیری از پاسخ باید برای شما اینقدر سخت نباشد که نتوانید آن را انجام دهید.

ساختن نردبان ترس خودتان: به هدف نهایی خود فکر کنید (برای مثال: استفاده از سرویس بهداشتی عمومی بدون ترس از آلودگی یا رانندگی تا محل کار بدون توقف و بررسی این که با کسی یا چیزی تصادف کرده اید یا خیر) و بعد گام‌های مورد نیاز برای رسیدن به این هدف را تفکیک کنید. با توجه به محرک‌هایی که در شما ایجاد اضطراب می‌کنند، فهرستی از موقعیت‎‌های اضطراب‌آور تهیه کنید و این موقعیت‌ها را به ترتیب از شدت کم تا زیاد لیست کنید.

حالا از نردبان بالا بروید. از گام اول شروع کنید و تا زمانی که به احساس راحتی نرسیدید به گام بعدی نروید. در صورت امکان آنقدر در این مرحله بمانید تا اضطراب‌تان کاهش یابد. هر چقدر بیشتر با محرک OCD مواجه و درگیر شوید، میزان اضطراب‌تان کمتر می‌شود. هنگامی که گام اول را در موقعیت‌های مختلف تکرار کردید و دیگر اضطراب زیادی را تجربه نکردید می‌توانید به گام بعدی بروید. اگر گام اول برایتان خیلی دشوار است پس آن را به گام‌های کوچک‌تری تقسیم کنید، یا کندتر پیش بروید.

در حین مقاومت در برابر اعمال اجباری روی احساسات اضطرابی متمرکز شوید. به جای این که حواس خودتان را پرت کنید، در حین مقاومت جهت انجام رفتار اجباری، روی احساس اضطراب خود متمرکز شوید. شاید بر این باورید که با این کار، احساس ناخوشایندتان تداوم می‌یابد تا در نهایت عمل جبری را انجام دهید. در حالی که اینطور نیست، با تمرکز روی احساس خود، اضطراب‌تان ناپدید خواهد شد. متوجه می‌شوید که کنترل‌تان را از دست نمی‌دهید و در صورت رعایت نکردن برخی از آداب، مشکلی ایجاد نمی‌شود.

تمرین کنید. هر چقدر بیشتر تمرین کنید، پیشرفت بیشتری خواهید کرد. به آرامی پیش بروید تا بتوانید احساسات خود را مدیریت کرده و در آنها غرق نشوید. بدانید که در حین مواجهه با ترس‌هایتان، حس ناخوشایندی و اضطراب را تجربه خواهید کرد ولی این احساسات موقتی هستند. هر وقت که با محرک‌ها مواجه می‌شوید و با آنها کنار می‌آیید، اضطراب‌تان کاهش یافته و کنترل بیشتری روی افکارتان پیدا می‌کنید.

گام سوم: وسواس های فکری را به چالش بکشید

همه ما، گاهی وقت ها افکار اضطراب آوری را تجربه می کنیم که باعث آشفتگی ما می‌شوند. ولی اختلال وسواس، مغز را روی افکار اضطراب آور خاصی متمرکز می‌کند که بارها و بارها در ذهن تکرار او می‌شوند. هر قدر که افکارتان اضطراب و تنش بیشتری ایجاد کنند، به احتمال بیشتری آنها را سرکوب می کنید. ولی معمولا سرکوبی افکار اثر موقتی دارد و تلاش در این جهت، اثر معکوسی به همراه دارد؛ و مجددا سر و کله ای افکار وسواسی پیدا می شود.

با انجام روش های زیر، می توانید با افکار وسواسی خود مقابله کنید:

افکار وسواسی خود را یادداشت کنید.

هنگامی که درگیر افکار وسواسی می‌شوید، تمامی افکار یا اعمال وسواسی خود را یادداشت کنید. می‌توانید آنها را روی کاغذ بنویسید یا در موبایل تایپ کنید.

  • به نوشتن خواسته‌های وسواس گونه ادامه دهید و افکارتان را دقیقاً ثبت کنید؛ حتی اگر این افکار حاوی عبارت یا خواسته‌های تکراری هستند.
  • با نوشتن آنها می‌فهمید که چقدر افکار وسواسی تکراری دارید.
  • بارها و بارها افکار و خواسته‌های تکراری را بنویسید. نوشتن آنها باعث می‌شود تا قدرت این افکار کم شود.
  • نوشتن افکار، سخت‌تر از فکر کردن به آنهاست، ولی از شدت آزار دهندگی آنها کم می کند.

دورۀ نگرانیِ اختلال وسواس داشته باشید.

به جای سرکوب کردن افکار و اعمال وسواسی به زمان‌بندی آنها بپردازید.

  • درطول شبانه روز زمان هایی را ( مثلا دو زمان ده دقیقه ای) به افکار وسواسی خود اختصاص دهید. می توانید اسم این زمان را «وقت وسواس» بگذارید. در این زمان ها می توانید کاملا غرق در وسواس های فکری خود شوید.
  • در طول دورۀ «وقت وسواس» فقط روی افکار یا خواسته‌های منفی متمرکز شوید. نیازی به تلاش برای اصلاح این افکار در طول این دوره نیست. در پایان زمان «وقت وسواس» ، چند نفس عمیق بکشید، افکار وسواسی را رها کرده و به فعالیت‌های روزمره خودتان بپردازید. در ادامه روز سعی کنید به افکار وسواسی خود توجهی نکنید.
  • در طول روز، هر زمان که افکار به ذهن‌تان می‌رسند، آنها را یادداشت کرده و تا در دورۀ «وقت وسواس» به آنها فکر کنید.

افکار وسواسی را به چالش بکشید.

با طرح پرسش‌های زیر در طول دورۀ «وقت وسواس» ، افکار منفی و مزاحم را به چالش بکشید:

  • چه شواهدی برای درست بودن فکرم وجود دارد؟ ممکن است فکرم درست نباشد؟ آیا فکر را با واقعیت اشتباه گرفته‌ام؟
  • آیا روش مثبت‌تر یا واقع گرایانه تری برای بررسی موقعیت پیش رو وجود دارد؟
  • چقدر احتمال وقوع رویدادی که از آن می‌ترسم وجود دارد؟ اگر احتمالش کم است، پس پیامدهای محتمل‌تر کدامند؟
  • آیا این فکر مفید است؟ فکر وسواسی چه کمکی به من نموده و چه لطمه‌ای به همراه دارد؟
  • به دوستی که چنین افکاری دارد، چه باید بگویم؟

افکار وسواسی یا مزاحم خود را ضبط کنید.

روی فکری وسواسی خاصی متمرکز شده و آن را روی کاست یا گوشی موبایل ضبط کنید.

  • عبارت، جمله یا داستان وسواسی را به همان شکلی که به ذهن‌تان می‌رسند، تکرار کنید.
  • صدای ضبط شده را بارها و بارها در طول بازه زمانی ۴۵ دقیقه‌ای در طول روز گوش کنید، بطوری که گوش کردن به این وسواس‌ها باعث ایجاد تنش در شما شود.
  • با مواجهه مستمر با نگرانی و وسواس به تدریج، اضطراب‌تان کاهش می‌یابد. سپس می‌توانید همین تمرین را برای فکر وسواسی دیگری تکرار کنید.

گام چهارم: کمک بگیرید

هنگامی که احساس تنهایی و عجز پیدا می‌کنید، اختلال وسواس، اوج می‌گیرد؛ بنابراین باید سیستم حمایتی قدرتمندی ایجاد کنید. هر چقدر بیشتر با دیگران ارتباط برقرار کنید، احساس آسیب پذیری کمتری پیدا خواهید کرد. صحبت کردن در مورد نگرانی‌ها و افکار وسواسی با فردی فهمیده، تهدید آمیز بودن این افکار را کاهش می‌دهد.

با خانواده و دوستان خود در ارتباط بمانید. افکار و اعمال وسواسی آنقدر زندگی و وقت شما را تلف می‌کنند که ممکن است باعث منزوی شدن شما بشود. و تنهایی و انزوا باعث تشدید علایم شما می‌شوند. به همین دلیل سرمایه گذاری روی خانواده و دوستان اهمیت پیدا می‌کند. در مورد نگرانی‌ها و خواسته‌هایتان به طور رو در رو با عزیزان‌تان صحبت کنید. این کار از تهدیدآمیز بودن این افکار می‌کاهد.

گام پنج: مدیریت استرس

با این که استرس ریشه اختلال وسواس نیست، ولی می‌تواند باعث تحریک بروز علایم یا تشدید آنها شود. به همین دلیل مدیریت استرس باید جزو بخشی از برنامه شما برای درمان وسواس باشد.

روش‌های آرام‌سازی را تمرین کنید. مدیتیشن، یوگا، تمرین تنفس، ریلکسیشن و سایر روش‌های آرام‌سازی به کاهش استرس و تنش کلی و مدیریت افکار وسواسی کمک می‌کنند. برای رسیدن به بهترین نتیجه، به تدریج یک روش آرام‌سازی را تمرین کنید.

گام ششم: سبک زندکی خود را تغییر دهید.

سبک زندگی متعادل و سالم، نقش بزرگی در تسکین اضطراب و کنار آمدن با اعمال، ترس‌ها و نگرانی‌های وسواسی دارد.

به طور مرتب ورزش کنید. ورزش کردن، درمان طبیعی و اثربخش اضطراب است. برای گرفتن بیشترین نتیجه مثبت، سعی کنید حداقل ۵ روز در هفته به مدت ۳۰ دقیقه یا بیشتر به فعالیت ایروبیک (هوازی) بپردازید.

به انداه کافی بخوابید. اضطراب و نگرانی باعث بی خوابی می‌شود، به‌علاوه فقدان خواب هم، افکار و احساسات اضطرابی را تشدید می‌کند. هنگامی که به اندازه کافی استراحت می‌کنید، راحت‌تر می‌توانید تعادل هیجانی خود را حفظ کنید. تعادل هیجانی عاملی کلیدی برای مقابله با اختلالات اضطرابی مثل اختلال وسواس است.

از مصرف الکل و نیکوتین اجتناب کنید. الکل به طور موقت، اضطراب و نگرانی را کاهش می‌دهد ولی با از بین رفتن اثر آن، علایم اضطراب باز می‌گردند. مصرف سیگار هم آرام بخش به نظر می‌رسد ولی نیکوتین موجود در آن، محرک قدرتمندی است. مصرف سیگار، علایم اضطراب و وسواس را تشدید می‌کند.

آیا درمان قطعی وسواس فکری با هیپنوتیزم امکان پذیر است؟

همانطور که در مقالات مختلف کلینیک هیپنوتیزم توضیح داده ام، هیپنوتیزم یک روش کمکی برای درمان هر اختلالی از جمله وسواس است. پس اگر بخواهم پاسخ صریح و کوتاهی به این سئوال بدهم که آیا درمان قعطی وسواس فکری با هیپنوتیزم امکان پذیر است؟ باید بگویم بستگی به عوامل مختلفی از جمله علل وسواس فکری، نوع وسواس فکری، طول و شدت وسواس فکری فرد دارد.

البته قبول دارم که افرادی که از وسواس فکری یا وسواس عملی رنج می برند تمایل دارند به طول کامل و هر چه سریع تر وسواس آنها درمان شود؛ اما متاسفانه بدون بررسی های اولیه نمی توان قطعا گفت که می توان وسواس فکری یا عملی را به طور کامل درمان کرد یا خیر

آیا درمان قطعی وسواس فکری شدید وجود دارد؟

واقعیت این است که پاسخ به این سئوال ساده نیست و عوامل متعددی در درمان قطعی وسواس فکری شدید وجود دارد. حتما ابتدا باید علل، ریشه ها، نوع، گستردگی، طول مدت ابتلا و ریشه های خانوادگی وسواس فکری بررسی شود تا بتواند مسیر درمان درسی را تدوین کرد.

نکته دیگر این است که یک روش درمانی لزوما برای همه افراد مناسب نیست. حتی ممکن است دو نفر وسواس مشابهی داشته باشند اما به دلیل ریشه و علل متفاوت مشکل روش درمان متفاوتی برای آنها استفاده شود.

روان درمانی وسواس فکری و عملی

در مقاله ۱۰ شرط موفقیت درمان وسواس توضیحات بیشتری درباره انواع روش های روان درمانی وسواس داده ام. اما به طور خلاصه می توان گفت سه روش اصلی برای درمان وسواس وجود دارد.

دارو درمانی: که معمولا برای وسواس ها با ریشه های فیزیولوژیک کاربرد دارد.

روان درمانی پویشی: که می تواند وسواس را به صورت ریشه ای و بدون بازگشت درمان کند. در بسیاری از شرایط وسواس واکنش ناهشیار به برخی از آسیب های فرد در گذشته است. در چنین شرایط تنها راه درمان وسواس درمان روانپویشی است.

هیپنوتیزم درمانی وسواس فکری و عملی: در درمان همه انواع وسواس ها می توان از هیپنوتیزم کمک گرفت.

درمان شناختی رفتاری: که در وسواس های خفیف تا متوسط یا تسکین وسواس های شدید با ریشه فیزیولوژیک کاربرد دارد.

چگونه به فرد مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی کمک کنیم؟

نحوۀ واکنش شما به علایم وسواس نزدیکان، غر زدن و انتقاد کردن، می‌تواند باعث تشدید اختلال  آنها شود؛ در حالی که برقراری فضای آرام و حمایت‌گر به تسریع فرایند درمان آنها کمک می‌کند.

در صورتی که یکی از نزدیکان شما به وسواس مبتلاست توصیه های زیر می تواند در روند بهبودی او مفید باشد.

از انتقاد کردن اجتناب کنید. به خاطر بسپارید که رفتارهای وسواسی در فرد مبتلا به وسواس، علایم بیماری او هستند و جزو شخصیت او محسوب نمی شود و عمدا یا برای لجبازی این کارها را انجام نمی دهد.

فرد مبتلا به وسواس را سرزنش نکرده و نگویید که از آداب وسواسی دست بکشد. او قادر به پیروی از خواسته‌های شما نیست و فشار برای متوقف کردن این آداب، فقط باعث تشدید آنها می‌شود.

تا حد امکان با مهربانی و صبورانه، رفتار کنید. هر فرد مبتلا باید با سرعت مناسب خودش وسواس خود را کنار بگذارد.

در انجام آداب وسواسی، با فرد مبتلا به وسواس همراهی نکنید. همراهی با قواعد وسواسیِ فرد مبتلا یا کمک به اجرای آداب و اعمال وسواسی، باعث تقویت این رفتارها می‌شود. به جای اعمال وسواسی، از خود فرد حمایت کنید.

ارتباطات مثبت و شفافی را با فرد مبتلا برقرار کنید. ارتباطات اهمیت زیادی دارند. پس باید میان حمایت از فرد، همراهی نکردن با او در انجام قواعد وسواسی و عدم آشفته نمودن او به تعادل برسید.

شوخی کنید. در مورد جنبه‌های بامزه علایم وسواس عزیزتان، شوخی کنید و با هم بخندید تا راحت‌تر بتواند از این اختلال جدا شود. باید محترمانه شوخی کنید و از شوخی زننده اجتناب کنید.

اجازه ندهید که اختلال وسواس زندگی خانوادگی شما را مختل کند. در مورد مقابله با علایم فرد مبتلا، با هم مشورت کنید. تا حد امکان زندگی خانوادگی طبیعی را دنبال کنید و محیطی با حداقل میزان استرس را فراهم کنید.

آیا درمان وسواس فکری بدون دارو امکان پذیر است؟

پاسخ به این سئوال نیاز به بررسی بیشتری دارد و پاسخ ساده بله یا خیر ندارد. برای برخی از افراد درمان وسواس فکری بدون دارو امکان پذیر است و می توان وسواس فکری این افراد را بدون دارو و فقط با روان درمانی، درمان کرد.

برای برخی از افراد درمان وسواس فکری بدون دارو در دراز مدت امکان پذیر است اما باید مدت کوتاهی دارو مصرف کنند (بین ۳ ماه تا یک سال)

و برای برخی از افراد درمان وسواس فکری بدون دارو امکان پذیر نیست و این افراد در صورتی که بخواهند وسواس های خود را کنترل کنند همیشه باید دارو مصرف کنند.

اینکه وسواس شما در کدام دسته قرار میگیرد نیاز به بررسی بیشتر می باشد. معمولا نوع وسواس، شدت وسواس ، علل ایجاد کننده وسواس، تاریخچه وسواس ها ، ریشه های خانوادگی مشخص می کند که آیا درمان وسواس فکری بدون دارو امکان پذیر هست یا خیر؟

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟

میانگین امتیازات ۵ از ۵
از مجموع ۱۱۸۹ رای
منابع
12
guest
448 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کوروش
کوروش
19 روز قبل

سلام من کار هایی که انجام میدهم با شما فرق میکند مثلا من اگر یک توپ بخورد زه صورتم تا چند روز به آن فکر میکنم و با خودم میگویم اگر نمیخورد چقدر بهتر بود و همش فک. میکنم که ثورتم ریخته بهم و از فرم خچد ٱفتاده یا خیلی از همچین طرز فکر های دیگر و ممنون میشم بهم کمک کنید تا درمان بشم من الا۱۴ سالم هست و واقعا دارم اذیت میشم؟

ملیکا ..
ملیکا ..
20 روز قبل

سه سال هس دخترم دچار وسواس فکری هس ..خیلی دارو خورده مشاور رفتیم هنوز خوب نشده چه کنم؟؟؟

محسنی
محسنی
1 ماه قبل

سلام علت بیشتر غلبه وسواس به خاطر غلبه سوداس،به طب اسلامی یا سنتی مراجعه کنید

A26B9
A26B9
1 ماه قبل

هعییی واقعا الان که نظرارو خوندم فهمیدم تنها نیستم
از کلاس اول تا ۸ سال بعدش این وسواس منو ول نمیکرد واقعا سخت بود ۸ سال !!!! هنوزم به طور کامل پاک نشده حتی گاهی تیک عصبی هم در کنارش هست واقعا بدترین مریضی یا هرچیزی که اسمشو بزارن این هست (:)

خانم
خانم
2 ماه قبل

سلام دوستان وقت همگی بخیر میخوام تجربه م رو در مورد یکی از وسواسام بگم. اگه با شنیدنش خوب شدید من رو هم دعا کنید. من در کودکی وسواس شدید داشتم ب اجاق گاز آشپزخونه. روزی چندبار هی چک میکردم ببینم گاز بسته هست یا نه. یعنی دائم مغزم بهم میگفت برو چک کن نکنه یه وقت گاز نشت بده و فلان. و من هم مثل غلام حلقه ی گوش انجام میدادم تا به یه آرامشی برسم بلکه راحت شم ولی همش موقت بود . دوباره بعد چند ساعت و اون اواخر بعد از چند دقیقه بازم مغزم میگفت برو چک کن نکنه باز باشه و فلان بشه . تا اینکه چندسال گذشت و من نوجوان شدم. باز هم این فکره بود !!!!!! یک روز که میخواستم از خونه خارج بشم دوباره مغزم گفت گازو چک کردی ؟؟؟نکنه باز باشه و بعدش خونه آتش بگیره ! اون لحظه که دیگه اعصابم از این فکر خورد شده بود برگشتم گفتم اصلا بذار آتیش بگیره منفجر بشه تهش همینه دیگه ؟ من چک نمیکنم دیگه . و بعدش از خونه خارج شدم. و دیگه همون شد ! اون فکر وسواسی بعد از سالها فقط با همین ترفند درمان شد و ب کل محو شد. شما هم همینکارو بکنید. اون کاری ک بهتون میگه رو انجام ندید. حرفشو گوش نکنید. نترسید فکر نکنید الان اتفاق بدی رخ میده باور کنید هیچییییییی نمیشه. اون فقط یه فکرِ دروغه. یه فکر واهی. که توی سرتونه. و در دنیای بیرون قرار نیس اتفاق بیفته. پس اون کاری ک میگه رو انجام ندید. محکم بایستید و بگید انجام نمیدم هرچی هم ک میخواد بشه بشه. اگه بهتون گفت اگه انجامش ندید مثلا بلایی سر خونواده میاد و فلان ساده نباشید و باور نکنید حرفشو ، بگید جان و زندگی خانواده ی من در دستان خداست نه تو ، و خدا خودش هوای منو خونواده م رو داره و با این چرت و پرتایی ک بهم میگی کسی هیچ طوریشون نمیشه. خلاصه ی کلام اینه ک فکر وسواسی هرچی بهتون گفت مثل یک سرباز سریع انجامش ندید و اطاعت نکنید تا قدرتش رفته رفته کم بشه و مغز شما دیگه باور کنه و بهش اثبات بشه و ب عبارتی قانع بشه که اون فکر چرت و غیرواقعی بوده. اوایل یکم اضطرابو ممکنه تجربه کنید چون دارید از اون فکر سرکشی میکنید ولی بدونید که همین گوش ندادنه باعث میشه درمان بشید. و در آخر خدا خدا و فقط خدا ، لحظه ی سرکشی از اون فکر و لحظه ای ک ازش ترسیدید ب خدا پناه ببرید و بگید که خدا هوامو داره و فکر پوچی مثل تو باعث نمیشه ک خداوند آسیبی ب من یا خونواده یا دین یا هرچیز دیگه ای برسه. در پناه الله

یک نفر
یک نفر
3 ماه قبل

جهنم میدونی چیه ؟ وسواس فکری، فک نکنم جهمنی سوزنده تر از این باشه، واقعا تلخ و طاقت فرساست، اعصاب روان آدم رو از درون نابود و فلج میکنه.

.....
.....
پاسخ به  یک نفر
3 ماه قبل

دقیقا همینه، فقط ام کسی که این درد و کشیده میفهمه

مانی
مانی
3 ماه قبل

من اینطوریه که کی بود این اتفاقها افتاد دیروز بود این کارو کردم کی رفتیم اینجا چند سال پیش رفتیم فلان جا اینم جزوش حساب میشه؟

زهرا
زهرا
4 ماه قبل

سلام دوستان .. راستش در کنار وسواس عملی که من دارم یه جور وسواس فکری هم دارم. حالا که میبینم وسواس فکری واقعااا وحشتناک تر از وسواس عملیه .. مثلا من به یه چیزایی فک میکنم که واقعا دیگه داره خستم میکنه .. گاهی اوقات حس میکنم دارم گناه میکنم و این واقعا رو اعصابمه
الان که پیام دوستانو خوندم فهمیدم که فقط من تنها نیستم و یکم امیدوار شدم ولی نمیخوام این افکار مزاحم رو داشته باشم .. اصلا روی هیچ کاری تمرکز ندارم . توروخدا بگید چطوری به طور حتم درمانش کنم ؟

علی
علی
4 ماه قبل

سلام خسته نباشید
من یه مشکلی دارم خب حتی نمیدونم مشکل هست یا نه
یا شاید فقط من زیادی حساسیت نشون دادم و وسواس بودم در موردش

من همیشه عادت موقع خواب عضلات باسن و پا رو منقبض کنم
چه واسه ورزش و نشستن و خوابیدن
هم عادت کرده بودم هم یه تمرین واسه تقویت ماهیچه هام بود
ولی خب یه شب منقبض نکردم و راحت گرفتم خوابیدم و صبحش خب نمیدونم یه حس عجیب روی باسن و مقعد م حس کروم انگار باید منقبض بشندن و کلا یادم رفته و احساسش چجوری که منقبضشون کنم
۴ ماه کلا توی استرس و … بودم که چم شده چرا حسش اینجوری
الان حتی نمیدونم یه آدم نرمال وقتی ریلکس کرده عضلات کل بدنش رو شل میکنه قا منقبض میکنه
شاید هم چون زیادی حساسیت نشون دادم و زیاد تو فکرش رفتم این حس رو میکنم
نه درد داره یا نه خارش نه چیز دیگه ایی صرفا دارم احساس میکنم میتونم حسش کنم مثل وقتی که به نفس کشیدن فکر میکنیم و ارادی میشه
واقعا نمیدونم توی این ۴ ماه چم شده بود
وقتایی که بهش نمیکنم کلا حسش میره
احساس میکنم تقصیر خودمه انقدر حساسیت نشون دادمه
کلا خواستم بدونم انقدر مقعد و باسن و عضلات پا رو منقبض میکنم ایرادی داره؟
خلاصه توی این ۴ ماه کل ذهنم شده این حتی درون ذهنم حتی خودم هم احساس میکنم واقعا این چیزی که بهش فکر مبکنم مسخره هست ولی باز هم این احساس ازوجودم نمیره قبلا اصلا انقدر روی هیچ موضوعیی حساسیت و وسواس نداشتم
فقط میخوام این فکر و احساس از وجودم حذف بشه و همش برمیگرده به ۴ ماه پیش شب که خوابیده بودم و کلی تصور از کارهای آیندم و … عالی بنظر میرسید ولی نمیدونم چرا یه جور دیگه خوابیدم و اینجوری شدم

فرزاد
فرزاد
پاسخ به  علی
2 ماه قبل

سلام بله دقیقا من تودوران دبیرستان بسیارشدید عضلات واندام کمروسروگردن وبسن وبازکردن چشام تااونجاکه ازغیرارادی به ارادی بااجبارانجام کشنده که بارهاتاخودکشی رفتم.واخرشم به اعتیادی که هنوزکه هنوز وسی وهفت سالمه پناه بردم وتمام خفتاشابه یه دقیقه برنگشتن به اون روزا خریدم.البته خیلی وسواس به مواردزیادی بوده ازوقتی یاددارم وبچه بودم تاحالارا که حتی گفتن برادیگرانم فکرشم خجالتی عجیب وکشنده به ادم میدن.البته هم ارثی هستندوهم گه گافیه ادم توزندگیش دچارتنش هایی هم بشه وهم مثلا دوران بلوغ که دهن آدم صاف هست

ایکس
ایکس
4 ماه قبل

دوستان عزیز این تنها راه است گوش فرا دهید
سودا مادر وسواس و افسردگی است .باید سودا را رفع کرد . روانپزشکی عاجز است

زندگی
زندگی
پاسخ به  ایکس
4 ماه قبل

باشما کاملا موافقم من هفده سال وسواس فکری داشتم تا اینکه با یک آدمی که تو کار طب سنتی بود آشنا شدم و اون به من گفت که برای جلوگیری از وسواس فکری باید مغزت رو گرم کنی چون اینجور افراد تو گروه افراد سودایی یا مالیخولیایی هستند که طبع سرد و خشک دارند و وقتی مغز شما سرده یه جوری به در و دیوار می‌زنه تا خودش روی جوری گرم کنه این یعنی تلاش برای فکر کردن و وسواس روی فکر کردن تا از این طریق گرم بشه بعد دنبال یک داروی گیاهی گشتم من داروی گیاهی لاوند رو استفاده کردم از مارک عالیان که خیلی روی من تاثیر گذاشت این دارو برای تقویت اعصاب و افزایش تمرکز هست و خیلی حالت روحی منو بهتر کرده خواب شبم رو آروم‌تر کرده و منو شادتر کرده افسردگیم رو کمتر کرده و وسواس ذهنیم رو کمتر کرده نمی گم کاملاً خوب شدم ولی خیلی بهتر شدم به شما هم توصیه می‌کنم توصیه می‌کنم و از هر چیزی که طبع سرد داره پرهیز کنید

محسنی
محسنی
پاسخ به  ایکس
1 ماه قبل

کاملا درسته

Asal
Asal
5 ماه قبل

سلام
من از بچگی وسواس فکری داشتم ولی خفیف بود
الآن ۱۸ سالمه و از عید تا الآن وسواسم خیلی شدید شده
بیشتر روی وسایل اطرافم حساسم مثلاً اگه روی کتابم یه خط بیفته تا وقتی که اون خط از بین نره همش توی فکرشم و وقتی میخوام درس بخونم تمرکز ندارم و همش توی فکر کتابمم
کلاً مغزم دنبال یه اشکال یا اشتباه توی وسایلم اطرافم میگرده تا مدام بهش فکر کنه زندگیم مختل شده نمیتونم درس بخونم و اگه درس نخونم آینده‌ای ندارم. خجالت میکشم در این باره به والدینم چیزی بگم …
خواهش میکنم یکی بگه چیکار کنم

فرزاد
فرزاد
پاسخ به  Asal
2 ماه قبل

باسلام وعرض احترام،ببخشیدقصدم تنها وتنهاراهنمایی چون بعدازطی سالهای زیادی ازعمرم که بهترین سالهاش بودن وفناشدن سره نبودن اطلاعات که اون زمان واقعا درباره ی ساده ترین چیزها جهل فراگیری وجدداشت وباوجودی که مناهمه به اتفاق آدمی مثلا فهمیده وباهوش وعلاقه مند وپرتلاش وبااستعدادمیدونستن ومیدونن وتاحالاهم بقولی برای خیلیا نسخه پیچیدم وچون واقعا هم خودم درگیربودم وهستم وهم علقه به تحقیق ونقاط ومسایل مختلف زابه هم ربط دادنشوناتونقاط اشتراکشون دارم وواقعا تاان حدشدش که بسیارموثرهم بوده وهستندپیشنهادهام به ادمای اشناوبانهایت صداقت وهیچ ذره ای چشم داشتی بوده وهست تاجایی که خیلی ادمارا که حتی براخودشون هم اهمیتی نداره یا بفکرنبودند ومن هزارباره حرصشونامیخوردم ومیخورم وپیگیرانه دنبال این که مثلا خصوصاکسایی که میدونم الان طبق شرایط سنی واقتضائات زمانه ی عمرشون باعث کم یابی توجه بودنشون شده ومیشه راولی مطمینم که تاچندسال آینده تبدیل به مهمترین درد ودغدغه ی لاینحل تااخرعمرشون خواهدشد

فرزاد
فرزاد
پاسخ به  Asal
2 ماه قبل

وخلاصه دوستان ببخشیدبابت پرحرفیم.وخواستم بگم که همین توجه بی اندازه من مثلا هم خودش به مشکلات دیگران وحتی خیلی بیشترازخودشون حرص وجوش مشکلات دیگراناداشتنم هم یکی از علایم وعوارض وآثار مشخص وبرجسته ی وجوده وسواس جبری ذهنی وعملی من هستش،ونکته بعدی که واقعابرادرانه میگم این که آدمایی که هرچه بیشتروبهترودقیقتروکاملتروباادراک وفهم وعمیق وبیشترهستندنسبت به همه ی جنبه های زندگیشون ومواردواتفاقات واوضاع وحالات واحساساتشون وعمق بیشتری دارند احتمال درگیره افسردگی وسواس واظطراب وتنهایی وهزاردرددیگه شدنشون بیشتره !!؟؟چراکه اگاهی درد داره ونادان بودن وجهل وجهالت آرامش وبی خیالی باخودش به همراه میاره.هزینه ی درک وفهم ودانش وبینش ،اون هم تواین دوران وشرایط وحالات ومنش ومرام وراه ورسم زندگی آدم هاوجامعه وجهان وروزگار خیلی خیلی کمرشکن هست.!!مگرکه همرنگ جماعت شدن وچشم سرودل رابه روی حقیقت وصداقت وشرافت وشعور ووفا ومهرومحبت ها وادب وآداب انسان وآدم بودن ودرپی بندگی ودلبسته به اساس واصل حقیقت بی نهایت وابدی وبی زوال وبی هیچ خطا وشک وتردید وضعفی که همون بندگی راستین حضرت حق تعالی هست ووجودیکتاخداوندی،که حقیقت ناب هردانایی وهرقدرت وتوانایی وهربینش ودانشی وهراراده وخواستنی راهستند بی هیچ شک وتردیدی؛…

علیرضا
علیرضا
5 ماه قبل

سلام دوستان امیدوارم این حرفای من بهتون ذره ای کمک کنه. من دچار وسواس شدیدی بودم . از چیدن یه سری تصاویر تو ذهنم به توالی های عددی، مثلا ۸ بار ۱۶ بار ۶۴ بار . و همیشه تا نزدیکش میرفتم و دوباره برمیگشتم . میگفتم اگه نکنم خانوادم یه چیزی میشه خودم یه بیماری سخت خدایی نکرده میگیرم . یا همش به خانوادم شک داشتم یا باید ده بار یه متن رو میخوندم یا حتی اون اواخر یادمه تصاویر جنسی و بد راجع به عزیزانم یا حتی افراد مقدس داشتم . اما دوستان فقط یه راه داره . نه دارو نه هیچ چیزی. توکل کنید به خدا و اینارو انجام بدید. وقتی وسواس بهتون دستور میده اینکارو بکن و نکنی فلان میشه . به خودت زمان بده. اون کارو نکن و فقط یه دقیقه فقط یه دقیقه بگو نمیکنم تا ببینم اتفاقی میوفته یا نه. فقط یه دقیقه . مطمعن باشید چیزیتون نمیشه. بعد از یه دقیقه اونو بکنید دو دقیقه. هر تصویر بدی یا فکر بدی اومد سعی نکنید بهش فکر نکنید یا با تصویر خوب اونو جایگزین کنید. اتفاقا بخندید بهش بگید اره اره تو خوبی . کاری نداشته باشید با هیچکدوم. فقط به خودتون ایمان داشته باشید. دو دقیقه رو بکنید ۵ دقیقه . بنویسیدش رو کاغذ. بگید تونستم یه دقیقه رو دو دقیقه رو یا حتی ۵ دقیقه رو. به خودتون افتخار کنید. فقط قوی باشید. نترسید از این زمانی که میدید. یه بار تجربش کنید. بگید قراره دور از جونتون بمیرید اگه انجام ندید اون وسواس و فکر و دستور رو ؟ عب نداره بشه اما یه دقیقه رو تجربه کنید . هیچیتون نمیشه. بعدش همینطور زمانو ببرید بالا. بازم میگم فقط یادتون نره با افکار و تصاویر تو ذهنتون مقاومت نکنید بذارید بیاد و بره و بخندید بهش بگید اره اره باشه . بهتون قول میدم موفق میشید. غمتون نباشه بچه ها

پویا
پویا
پاسخ به  علیرضا
4 ماه قبل

سلام داداش گلم،ممنون از توضیحاتت،منم وسواس فکری و عملی دارم و زندگیمو ندیک به ۱۵ سال داغون کرده،به نظرم راهکار شما خیلی خوبه،منم تا حدی این راهکارو قبلا موفق شدم انجام بدم ولی نتونستم کاملش کنم و شکست خوردم،ولی تاثیر این راهکارو کاملا دیدم که از وسواسم کم شده

افسانه
افسانه
5 ماه قبل

سلام من داداشم وسواس فکری عملی داره ساعت‌های در یکجا متوقف میمونه ‌اون مترو به صورت تکرار انجام می‌دهد چه کار باید بکنیم

همسر وسواس فکری
همسر وسواس فکری
5 ماه قبل

همسرم وقتی پیشش هستیم همه چی اوکیه و …اما وقتی من بخوام برم جایی فکر میکنه دارم یا خیانت میکنم یا همش دارم با مامانم نقشه میکشم براش چند سری هم خودش تو روم گفته ….
یا چند باری گفته بود خانواده من دشمنش هستن با هیچ کس رفت و آمد نداریم
منو میبره خونه مامانم خودش که نمیاد هیچ هر وقت برگشتم باهام سر یه مساله کوووچیک دعوا راه انداخته تا از دماغم دربیاد
مشروب استفاده میکنه.
هفته ای چند بار
سیگار همیشه پاکتی
مادرش و خواهرش هم با فامیل درجه یک قطع ارتباط هستن

اسما
اسما
5 ماه قبل

سلام منم ۲۶ سالمه و درگیر این بیماری هستم ازنوع فکری و عملی و خیلی اذیت میشوم از دوران بچگی و نوجوانی تا به الان با این اختلال دست و پنجه نرم کردم درکتون میکنم خیلی سخته ولی با مشاور خوب و در موارد شدیدتر و اختلالی دارو هم میتونه تا حدی کمو کنه ولی بیشتر به فکر بستگی داره فقط نباید ناامید شد

دکمه بازگشت به بالا