اختلالات روانشناختیکلینیک وسواس

۱۱ شرط موفقیت درمان وسواس + فایل صوتی (بروز رسانی ۱۴۰۲)

در طول حدود ۲۰ سال تجربه درمان وسواس بیش از ۱۰ هزار مراجع نکات بسیار مهمی را متوجه شده ام که فکر می کنم می تواند برای هرکسی که می خواهد بر این اختلال غلبه کند مفید باشد. به همین دلیل لیستی از نکاتی که می تواند به شما کمک کند بهتر و سریعتر بر وسواس خود غلبه کنید را آماده کرده ام. در ادامه این مطلب از دپارتمان مشاوره روانشناسی مجله دکتر بهشتیان با ۱۱ شرط موفقیت درمان وسواس آشنا خواهیم شد.

علی رغم اینکه برخی از نکات واضح و بدیهی به نظر می رسند، بسیار جای تعجب دارد که حتی برخی از مراجعان باهوش و اهل مطالعه هم در مورد این نکات چیزی نمی دانستند.

ممکن است از برخی موارد این لیست خوشتان نیاید چون چیزی نیست که دوست داشته باشید بشنوید. با این وجود اگر می خواهید بر وسواس خود غلبه کنید، باید آن ها را بپذیرید.

برخی از انواع وسواس، مزمن است.

به طور کلی علت ایجاد وسواس را می توان به دو دسته تقسیم کرد.

الف- وسواس هایی که ریشه آن عوامل ژنتیک و فیزیولوژیک است. افرادی که مثلا پدر، مادر یا دیگر بستگان وسواس شدید دارند. این نوع از وسواس ها شبیه دیابت و آسم هستند. یعنی می توانید آن را کنترل کنید و علایم آن را کم کنید اما نمی توانید آن را درمان کنید. پس در صورتی که علت وسواس شما ژنتیک باشد هدف گذاری شما باید تلاش برای کنترل آن باشد.

ب- وسواس های دسته دوم وسواس هایی هستند که بر اثر تجربیات و اتفاقات گذشته در شما ایجاد شده است. تجربیات گذشته ما در بخشی از مغز به نام حافظه روندی ذخیره می شود و در رفتار ، افکار و احساسات ما تاثیر زیادی دارند. ما نسبت به این بخش مغز هشیاری نداریم و اصطلاحات به آن ناهشیار یا ضمیر ناخودآگاه می گویند.

مثلا فردی که حادثه یا حوادث ناگواری را در گذشته تجربه کره باشد و یا فردی که در کودکی مورد بی توجهی و بی محبتی قرار گرفته باشد ممکن است در بزرگسالی به وسواس مبتلا شود. این دسته از وسواس ها را می توان درمان کرد. معمولا این نوع از وسواس ها دلیل ناخودآگاه دارند. که با کار روی دلایل ناخودآگاه وسواس درمان می شود.

نکته بسیار مهم: اینکه یکی از بستگان شما (مثلا خواهر ، دایی، عمه و …) مبتلا به وسواس باشد لزوما بدین معنی نیست که ریشه اصلی وسواس شما ژنتیک است و وسواس شما قابل درمان نیست. عوامل متعددی از جمله نوع وسواس، شدت وسواس، ریشه های خانوادگی و …. باید بررسی شوند تا مشخص شود آیا وسواس شما جزو وسواس هایی درمان پذیر است یا کنترل پذیر.

دو جزء اصلی وسواس، تردید و احساس گناه است

دو مورد از مشخصه های وسواس، داشتن تردید و احساس گناه است. تا این واقعیت را نفهمید، وسواس را نخواهید فهمید.

در دهه ی ۱۹۴۰، وسواس با عنوان “اختلال تردید” شناخته می شد. فرد وسواسی ممکن است به  ابتدایی ترین واقعیت ها درمورد خودش، دیگران یا دنیایی که در آن زندگی می کند، شک کند. دلیل این تردید می تواند عوامل ناخودآگاه باشد. مثلا احساس عدم امنیت درونی می تواند منجر به ایجاد تردیدهایی در زندگی بیرونی شود.

من بیمارانی را دیده ام که به جنسیت ، سلامت عقل ، احتمال اینکه قاتل شوند و چیزهای دیگر شک کرده اند. حتی بیمارانی داشته ام که درمورد زنده بودن یا نبودن خودشان تردید داشتند.

این شک و تردید می تواند حتی بر باهوش ترین افراد هم غالب شود. چون ریشه این شک ها بخش های داخلی مغز(ساب کورتیکال) است و در کنترل فرد نیست. همین شک و تردید است که بیمار را مجبور می کند همه چیز را بارها چک کنند یا دائما از خودش و دیگران سوال بپرسد.

گناه نیز بخش زجرآور دیگر این بیماری است. شما می توانید به راحتی درمورد هر چیزی به یک بیمار وسواسی، احساس گناه بدهید. آن ها خود را برای چیز هایی مقصر می دانند که هیچ کس هرگز فکرش را هم نمی کند. دلیل احساس گناه بیماران وسواسی هم ناهشیار است.

تا زمانی که احساس گناه ناهشیار این بیماران درمان نشود وسواس ریشه کن نخواهد شد. به همین دلیل همیشه به دانشجویانم تاکید می کنم در درمان وسواس حتما روی ریشه های احساس گناه مراجعان خود کار کنید.

شما می توانید درمقابل انجام اعمال وسواسی مقاومت کنید اما نمی توانید جلوی یک فکر وسواسی را بگیرید.

افکار وسواسی یا به خاطر واکنش های بیوشیمیایی یا بخش ناهشیار مغز تولید می شوند و برای بیماران وسواسی کاملا واقعی به نظر می رسند.پس شما هشیارانه نمی توانید جلوی آنها را بگیرید.

مطالعاتی که روی سرکوب افکار انجام شده نشان می دهد هرچه بیشتر بخواهید به موضوعی فکر نکنید، به شکل متناقضی، بیشتر به آن موضوع فکر خواهید کرد.

دو راهکار برای کنترل افکار وسواسی وجود دارد:

راهکار اولی که به مراجعانم می گویم این است :« اگر می خواهید کمتر به آن فکر کنید، بیشتر به آن فکر کنید.» شما نه می توانید از این افکار وسواسی فرار کنید و نه می توانید مانع احساس اضطراب و ترس ناشی از آن ها شوید. ترس نیز در ذهن زاده می شود و برای غلبه بر آن بسیار اهمیت دارد که بپذیرید هیچ راه فراری نیست و باید با آن مواجه شوید.

راه کار دوم پیدا کردن دلیل ایجاد افکار وسواسی در شماست. ریشه فکر وسواسی اضطراب درونی است و اضطراب درونی هم ناشی از تعارضات دورنی است و تا زمانی که تعارضات درونی خود را درمان نکنید وسواس فکری شما از بین نخواهد رفت.

درمان روان پویشی بهترین روش درمان و درمان شناختی-رفتاری بهترین روش کنترل وسواس است.

به طور کلی به جز دارو درمانی دو روش کلی برای درمان وسواس داریم. درمان شناختی رفتاری که به کنترل علایم وسواس کمک می کند و درمان روان پویشی که می تواند وسواس را درمان کنند. اما این که کدام روش درمانی برای شما مناسب تر است بستگی به علل، طول مدت و ریشه های وسواس شما دارد.

افرادی که علت وسواس آنها عوامل فیزیولوژیک و ژنتیک است بهتر است از ترکیب دارو درمانی و درمان شناختی رفتاری استفاده کنند.

اما اگر ریشه اصلی مشکل شما عوامل فیزیولوژیک نیست، درمان روان پویشی می تواند به صورت ریشه ای مشکل شما را حل کند. در درمان پویشی یا دینامیک عوامل ایجاد کننده وسواس در شخص شناسایی و درمان می شود. در این روش درمانی تاکید بر عوامل ناهشیار ایجاد کننده اختلال و درمان آنهاست.

تحقیقات نشان می دهد انداز اثر درمان روان پویشی ۹۱ درصد و درمان شناختی رفتاری ۶۸ درصد است. اما متاسفانه تعداد درمانگران متبحر روانپویشی (به دلیل دشواری بیشتر آن) بر خلاف درمانگران شاختی رفتاری بسیار کمتر است. به همین دلیل در صورت عدم دسترسی به درمانگر روانپویشی متحبر بهتر است به درمانگر شناختی رفتاری علی رغم اثربخشی کمتر مراجعه کنید.

مهمترین تکنیک درمان شناختی رفتاری برای درمان وسواس، روش مواجهه و جلوگیری از پاسخ است.

مواجهه و جلوگیری از پاسخ؛ شامل رویارویی تدریجی با افکار و موقعیت های ترسناک (مثلا آلودگی)، و مقاومت در برابر انجام وسواس های عملی خود است. هدف این است که در مقابل هر چیز اضطراب آوری مقاومت کنید تا سطح تحمل تان برای آن فکر یا موقعیت اضطراب آور بالا برود و یاد بگیرید که اگر هیچ اقدام محافظتی ای انجام ندهید، هیچ اتفاقی نمی افتد.

 

دارو درمانی علی رغم مفید بودن، به تنهایی کافی نیست.

معمولا اکثر افراد برای مشکلات خود، به دنبال راه حل های ساده، سریع و آسان می گردند. با اینکه همه ی بیماران مبتلا به وسواس دوست دارند یک راهکار جادویی پیدا کنند تا علائم شان را به سرعت از بین ببرد، اما متاسفانه چنین روشی وجود ندارد.

دارو درمانی اگرچه می تواند مفید و کمک کننده باشد، اما به تنهایی کافی نیست. به طور کلی می توان گفت دارو ۳۰ الی ۷۰ درصد نشانه های وسواس شما را کاهش می دهد که خیلی خوب است، اما کافی نیست. افراد معدودی هستند که فقط با مصرف دارو کاملا خوب می شوند.

مراجعان معمولا از من می پرسند که بهترین دارو برای وسواس چیست؟ پاسخ من دارویی است که بهترین نتیجه را برای شما داشته باشد.

من همیشه درمورد دارو ها می گویم :« هر دارویی برای فردی مفید است، اما هیچ دارویی برای همه مفید نیست.» دارویی که برای شخص دیگری مفید بوده، ممکن است برای شما مفید نباشد.

ایراد دیگر دارو درمانی این است که معمولا پس از قطع مصرف، علایم وسواس مجددا عود می کنند. دلیلش هم این است که دارو بیشتر کنترل کننده علایم است تا درمان کننده آن. فقط درمان های پویشی می تواند وسواس را ریشه کن کند ( البته به شرط وسواس ریشه فیزیولوژیک شدیدی نداشته باشد).

یک نکته ی منفی دیگر در مورد دارو، احساس بدی است که مصرف دارو در فرد ایجاد می کند. استفاده از دارو به معنای ضعیف تر بودن شما از دیگران نیست، بلکه به این معناست که بدن شما برای غلبه بر وسواس به این مواد نیاز دارد. شما همیشه نمی توانید با دست خالی جلوی شرایط خاص مغزتان بایستید. به خصوص اگر ریشه مشکل شما عوامل فیزیولوژیک باشد.

RTMS نمی تواند وسواس را درمان کند

RTMS یک روش درمان بسیار پر هزینه و کم اثر است (هزینه ۴۰ جلسه RTMS دو طرفه حدودا ۲۰ میلیون تومان است). در مقایسه با دارو درمانی اثر بخشی دارو درمانی از RTMS بیسار بیشتر است. از طرف دیگر RTMS نمی تواند وسواس شما را درمان کند و اثر مختصر آن هم  معمولا دراز مدت نیست. بر همین اساس بین انتخاب دارو و RTMS حتما دارو درمانی را انتخاب کنید.

متاسفانه به خاطر منافع مالی زیاد RTMS ، برخی از روانپزشکان بدون توجه به اثربخشی RTMS و شرایط بیمار، برای تمام بیماران خود  با هر نوع اختلالی (وسواس، پانیک، فوبیا، اضطراب اجتماعی و …)  RTMS تجویز می کنند.

به طور خلاصه اگر ریشه وسواس شما ژنتیکی و شدت آن زیاد باشد نیاز هست حتما در کنار روان درمانی دارو درمانی همه داشته باشید. اما معمولا RTMS تاثیر چندانی در کنترل و درمان وسواس شما ندارد.

شما نمی توانید، و نباید، برای مدیریت اضطراب و درمان وسواس خود، به دیگران متکی باشید

اگر برای اطمینان گرفتن، جواب دادن به سوال ها، دست زدن به اشیاء یا انجام وسواس های خود به دیگران نیاز داشته باشید، در زمان تنهایی چه می کنید؟ احتمال زیاد ناتوان و درمانده می شوید.

اگر هم تکالیف درمانی خود را فقط وقتی دیگران به شما یادآوری می کنند و یا غر میزنند، انجام دهید نیز همان اتفاق خواهد افتاد. هیچ کس بیشتر از خودتان نمی تواند به شما کمک کند.

روان شناس

اگر انگیزه ی شما آنقدر کم است که نمی توانید به تنهایی تلاش کنید (با فرض اینکه به افسردگی مبتلا نباشید)، نمی توانید بر وسواس خود غلبه کنید. پس قبل از شروع درمان وسواس خود دلایلی که به شما انگیزه لازم برای درمان می دهد را پیدا کنید.

البته در درمان شناختی رفتاری وسواس بیشتر از تکالیف خانگی استفاده می کند.

هدف هر درمان خوبی این است که شما را درمانگر خودتان کند.

یک روانشناس خوب و یک روش درمانی خوب، کسی یا روشی است که ابزارهای لازم برای مدیریت استرس تان را به شما بدهد. به مرور که جلسات درمانی شما پیش می رود، هدایت درمان باید کم کم از درمانگر به شما منتقل شود.

در جلسات اولیه درمانگر تکالیفی را برای شما تعیین می کند اما به تدریج باید خودتان بتوانید موقعیت های سخت را شناسایی و تکالیف چالش برانگیزی برای خودتان تعیین کنید.

به حس و شهود خود برای تصمیم گیری درمورد نحوه ی مقابله با وسواس اعتماد نکنید.

یک نکته قطعی درباره احساس شما درباره شیوه مقابله با وسواس وجود دارد: همیشه شما را به مسیر اشتباه می کشاند.

تمایل به فرار و اجتناب از موقعیتی که باعث ترس شما می شود کاملا طبیعی و غریزی است (مثلا طبیعی است که از یک سگ خطرناک فرار کنید). اما قضیه ترس های وسواسی فرق می کند. چون ترس های وسواسی ناشی از افکار تکرار شونده درون مغز شما هستند، نمی توانید و نباید از آن ها فرار کنید.

و یکی از دلایل مهم شکست در درمان وسواس همین مساله است. افراد مبتلا به وسواس هرگز آنقدر در مقابل ترسشان مقاومت نمی کنند که بتوانند ببینید حقیقت ندارد.

درمان وسواس زمان بر است.

چقدر طول می کشد؟ به اندازه ای که فرد نیاز داشته باشد. بنا به تجربه، می توانم بگویم که فرد مبتلا به وسواس نه چندان پیچیده، به حدود ۶ الی ۱۲ ماه زمان برای بهبودی کامل نیاز دارد.

اگر نشانه ها شدید تر و سرعت پیشرفت فرد کمتر باشد، ممکن است فرایند درمان بیشتر هم طول بکشد. همچنین برخی از افراد نیاز دارند پس از اتمام دوره ی درمان وسواس خود، روی جنبه های دیگر زندگی خود کار کنند.

مثلا ممکن است زمان زیادی از آخرین باری که مهمانی رفته یا شغل ثابتی داشته یا کارهای خانه را انجام داده اند گذشته باشد. تمرین برای انجام این فعالیت ها ممکن است طول دوره درمان را بیشتر کند.

نکته مهم این است که باید درمان خود را کامل کنید. چیزی به نام درمان ناقص وجود ندارد. افرادی که فکر می کنند تنها با درمان نشانه هایی که مقابله با آن ها راحت تر است می توانند مشکل خود را حل کنند، به زودی به خانه ی اول بر می گردند.

برای توضیح دادن این موضوع به بیمارانم، درمان وسواس را به درمان عفونت تشبیه می کنم. از آن ها می پرسم :« آیا از جراح می خواهی همه عفونت را از بدنت خارج کند و یا اینکه بخشی از آن را باقی بگذارد؟»

باید مراقب بازگشت علایم وسواس خود باشید.

یکی از جمله های مورد علاقه ی من این جمله است: خوب شدن نیمی از مسیر و خوب ماندن نیم دیگر آن است.

دوباره حرف اولم را تکرار می کنم وسواس مزمن است و پس از درمان باید برای حفظ تغییرات ایجاد شده به موارد خاصی توجه کنید.

یکی از این نکات این است که همیشه با ترس ها و وسواس های خود مقابله کنید و اجازه رشد به آنها ندهید.

علت دیگر بازگشت وسواس این است که گاهی فرد احساس می کند خوب شده و بدون اطلاع دادن به درمانگر یا نزدیکان، مصرف داروهایش را متوقف می کند یا فرایند درمان را نیمه کاره رها می کند.

 متاسفانه، مغز شما زمانی که دارو مصرف می کنید خودش را ترمیم و تعمیر نمی کند و زمانی که مصرف دارو را قطع می کنید، مواد شیمیایی درون مغزتان به همان وضعیت ناکارآمد سابق برمی گردد. پس تا زمانی که دوره روان درمانی شما کامل نشده است طبق دستور روانپزشک داروهای خود را مصرف کنید.

نکته آخر هم اینکه، داشتن سبک زندگی متعادل به تداوم بهبودی شما کمک زیادی می کند پس باید تلاش کنید رژیم غذایی مناسب، خواب کافی، ورزش، روابط اجتماعی و کارهای مفید دیگر، را در برنامه روزانه خود بگنجانید تا درمان وسواس و بهبودی شما تداوم پیدا کند.

البته معمولا در درمان پویشی احتمالا عود مجدد اختلال بسیار کمتر است.

خلاصه و جمع بندی

در پایان به طور خلاصه می توانم بگویم. وسواس دو علت اصلی دارد:

عوامل فیزیولوژیکی: این عوامل بیشتر ریشه ژنتیکی دارند و درمان وسواس این افراد یا به کمک دارو درمانی یا ترکیب دارو درمانی و درمان شناختی رفتاری امکان پذیر خواهد بود. هدف درمانی این دسته از افراد بیشتر کنترل و مدیریت وسواس است تا درمان کامل آن

عوامل ناهشیار: تجربیات گذشته ما در بخشی از مغز به نام حافظه روندی ذخیره می شود و در رفتار ، افکار و احساسات ما تاثیر زیادی دارند. ما نسبت به این بخش مغز هشیاری نداریم و اصطلاحات به آن ناهشیار یا ضمیر ناخودآگاه می گویند. با شناسایی و انحلال این عوامل ناهشیار وسواس این افراد درمان می شود و همانطور که گفتم بهترین روش درمانی برای این افراد درمان های پویشی است.

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟

میانگین امتیازات ۵ از ۵
از مجموع ۵۹ رای

تحریریه مجله دکتر بهشتیان

مطالب مجله دکتر بهشتیان ابتدا توسط کارشناس دپارتمان (روانشناسی، کودک، ازدواج، حقوقی، آموزش، تناسب اندام، تغذیه، مشاوره تحصیلی و آرامش) نوشته یا ترجمه شده، سپس توسط ویراستار مجله ویرایش و در نهایت توسط دکتر متخصص حوزه مربوطه از نظر علمی مورد ارزیابی و ویرایش علمی قرار می گیرد و در نهایت در سایت منتشر می شود.

مطالب مرتبط

guest
539 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
امین

سلام آقای دکتر اگر امکانش هست جواب بدید مرسی. من موقع نماز یا شستن ظرف ها یا حمام کارایی که نیاز به تمرکز دارن و یا بعضا خود به خود پیش میاد که به فکر فرو میرم اونم فکر عمیق انگار یک پرده سیاه جلو چشمم کشیدن و اصلا مثلا ظرفارو نمیبینم و کلا اون ورم ولی در حالت شستن هستم ناخود اگاه . توی تخیلاتو توهم اگه اون فکر خجالت آور باشه برام مثلا دیروز به یکی سلام ندادم زشت شده مثلا تو اون حالت میبینم میگم نکنه بد باشه ناخود آگاه اسم یکیو میدم یا یک فحش میدم یا یه صدایی از خودم در میارم بعدش میام تو حالت خودم یا مثلا سر نماز یهو انگار کلا اونجا نیستم و تو فکرم یهو اون پرده سیاه توهم از جلو چشمم میره بعدش از اول شروع میکنم یا تو حمام حرف میزنم خود بخود یا از خجالت افکاری یا تو توهم کار هایی ک میخوام بکنمو رویاهام . خب میخوام بدونم اسم این رفتار اصلن چی هست ؟ وسواس فکریه یا چیز دیگه البته بیرونم بیشتر اوقات ک هدفون گوشمه تو فکرم و کارایی که مثلا تو آینده میکنمو یا رویاسازی دیروز ک اینجوری مشد یا اونجوری اونم مثلا میبینی چند کیلومتر رفتم اصن نمیدونم چجوری تو افکار

امیر حسین

سلام من امیر حسین هستم من هر روز احساس میکنم که نجس شده ام و هر روز به حمام میروم من باید چکار کنم تا مشکلم برطرف شود

پسرم

سلام من پسرم از کودکی وسواس فکری شدید داشت و خیییلی من و خودش رو اذیت می کرد. پیش یک متخصص مغز و اعصاب بردم و حدود دو سال تحت نظر ایشون بود و آسنترا مصرف می کرد. در کنارش مصرف سردیجات رو کم کردم و سعی کردم از غذا های گرم استفاده کنه و شکر خدا پسرم خیلی بهتر شده مصرف قرصش رو چند ساله که قطع کردم و هر وقت علایمی از وسواس در پسرم مشاهده می کنم آنروز بهش دمنوش برگ سنا می دم بعد از چند روز عالی میشه فقط مواظب باشید که در مصرف برگ سنا زیاده روی نکنید و از یک نفر میزان مصرفش رو حتما بپرسید چون مصرف بیش از حد پرزهای روده رو از بین می بره.

ف.د

سلام اقای دکتر خسته نباشید من قصد مزاحمت ندارم اما چه کنم بایک سر پر ازسوال وبایک روح پر از تشویش ودرماندگی هرشب به سایت وارد میشم دیدگاه وسوالم رامینویسم به این امید که روزی پاسخم رابدهید
من خودم که وسواس عملی زیادی داشتم مثلا شستن دستهام وشستوشوی کلیه وسایل منزل دکتر روانپزشک زیاد رفتم اما این اواخر دکتری پیداکردم وزیر نظرش بودم وهستم ایشون اسنترا تجویز کردن و بوسپیرون خداراشکر وسواس شستنم هشتاد درصد خوب شده اما شستن دستهام نه مخصوصا که هرچیزی تودستم باشه دستام شروع میکنه به عرق کردن ومجبور میشم بشورمشون
من یه پسر۱۷ ساله دارم اونم مثل خودم دچار وسواسه بعدازهر سری دستشویی رفتن بهحمام میره وحدودا یک ساعت ونیم توی حمامه اگه مهمانی به خونمون اومداعصابش خوردمیشه بعدازرفتنش شروع میکنه بهدادوبیداد الکلروبرمیداره کل خونه وزندگی مبلاقالیاو….رو ضدعفونی میکنه خدانکنه اون مهمون بینوا دستشویی بره که اگه رفت بعد از رفتنش کلی ناسزا بارش میکنه ومنو مجبور میکنه دستشویی ودمپایی هارابشورمشون
حالا موندم که چیکارکنم خودش هم وسواسو یه بیماری نمیدونه باورش اینه که وسواس یعنی تمیزی وادمایی که وسواس ندارند کثیفند نمیدونم چطور مجابش کنم برای درمان اقدام کنه ممنون میشم اگه راهنماییم بفرمایید ضمنا از حس همدلی وهمدردیتان یک دنیا سپاسگزار
جاودانه سرسبز باشید

امیر

سلام من هروقت میرم دستشویی فکر میکنم دستشوییم بعد از برخورد به سنگ به من خورده

لاله

سلام آقای دکتر
من حدود یک سال هست که وسواس گرفتم که باعث شده که همیشه احساس گناه کنم مثلا وقتی درباره یک موضوع درباره دوستام با یکی صحبت میکنم عذاب وجدان میگیرم که نکنه اون دوست شاید نمی‌خواسته من درباره اش با کسی صحبت کنم و این موضوع مدام داره منو عذاب میده لطفا راهنماییم کنید

آتنا

سلام من وسواس فکری شدید دارم الان ۳۸سالمه
واز سن ۲۸ سالگی تحت درمان هستم وپیش متخصص اعصاب وروان میرم یه فکری میاد توی سرم بعد هزار تا شاخه میشه من مقابله میکنم ولی هیچ تاثیری نداره درنهایت شاید یک ماه درگیر یه فکر باشم بعد به سرم خیلی فشار میاد ومغزم خیلی درد میگیره واحساس میکنم مغزم وحشره ها دارن میخورن ودرد زیادی رو تحمل می‌کنم یه موقع که حالم بهتره دکتر دوز داروها رو کم میکنه ولی امکان داره یه سال بعد اینقدر حالم بعد بشه که باز برگردم پله اول مثلا الان بعد از ده سال پله اول برگشتم این همه دار وخوردن برای مغزم بد نیست وباید تا آخر عمرم دارو بخورم یه فکر که تموم میشه باز یه فکر دیگه میاد توسرم مغزم خیلی خسته میشه وفقط گریه میکنم بعضی اوقات شاید پنج روزم گریه کنم احساس ناامیدی وغم دارم ودوست دارم بمیرم

سحر

سلام عزیزم من هم همینجوری همه راه های جلو روم انگار بسته شده بود و فک میکردم هیچ وقت خوب نمیشم وسواس منم ب شدت توعه یک ماه در کنار دارو درمانی کارایی ک مشاور بهم گفت رو انجام داد و یک ماه با اسودگی زندگی کردم الان دوباره برگشته بخاطر سهل انگاری حتما دنبال یه مشاور خوب باش و کارهایی رو ک میگه تا مدتها انجام بده من هیچ وقت اون یک ماه رو یادم نمیره ک چقد حالم خوب بود

م.ت

سلام
من مدت زیادیه که با خانوادم به خاطر شلختگی خیلی زیادشون مشکل دارم اونا می گن من وسواسی و دیونه ام و همش می خوام جنگ و دعوا راه بندازم. مادرم و خواهرام خیلی شلخته اند. مادرم همیشه فقط آشپزی می کنه و به بقیه کارهای خونه کاری نداره. تمیز کردن خونه و ظرف شستن به عهده ماست. همیشه لباسهای ماردم و خواهرام روی زمین و صندلی و این ور و انور ریخته شده همیشه آشپزخونه پر از ظرف و ظروفه و همیشه نامنظم و بهم ریخته است و همیشه روی گاز کثیفه. من هیمشه هم جای آشپزخونه رو تمیز می کنم گاز، کابینت و ظرف و ظروف رو مرتب سرجاش می زارم. به خاطر اینکه مادرم و خواهرم خیاط هستند همیشه وسایل خیاطی شون ریخته توی خونه و هر روز خواهرم با بچه هاش میاد خونه ما و خونه رو به هم می ریزن و بدون اینکه وسایل بچه هاش و لباسهای خودش رو که روی زمین ریخته جمع کنه می ره خونه شون. من همیشه تمیز می کنم و مرتب می کنم ولی وقتی می بینم برای اونا اهمیتی نداره خسته می شم همیشه سر این موضوع جنگ و دعوا به پا می کنم. من به اونا می گم شما شلخته و بی مسئولیت هستید و احساس می کنم دیگه داره از من سوء استفاده می شه و اونا می گن که من وسواسی و دیونه ام. حالا من موندم که واقعاً من مشکل دارم یا اونا. البته من یه کم وسواسی هستم و دوست دارم همه چیز مرتب باشه اما نه اونقدر زیاد که به کثیفی و تمیزی اهمیت بدم فقط روی نظم در این حد که وسایل ریخته و واریخته نباشه روی کابینت ها و زمین.

حانی

سلام من وسواس فکری دارم مثلا شروع میکنم یه متنی رو مینویسم میگم بد نوشتم پاره میکنم اونقدر پاره میکنم که دیگه نمیتونم اصلا اون متن رو تا آخرش بنویسم چیکار‌کنم آخه

حسین

سلام من وسواس فکری دارم میخواستم بدونم اگه دکتر نرم وسواسم خوب میشه؟

دختر

سلام من وسواس فکری دارم دو ساله درگیرشم همش فکرای مزاحم میاد ت ذهنم هرکاری میکنم نمیتونم کنترلش کنم دکتر هم رفتم قرصم خوردم جواب نداد

اکبر نصیری

سلام آقای دکتر من تقریبا ۱۰ ساله افکار وسواسی مختلفی رو تجربه کردم و در اوایل وسواس عملی هم داشتم. وسواسهای عملی رو بی محلی کردم و دیگه ندارم و درمان شدن و بسیاری از افکار وسواسیم هم الان یا پرتکرار نیستند و یا اگر هم بیان منو نمیترسونن و یا احساس گناه به من نمیدن فقط الان بعضی از افکار جنسی منو عذاب میدن اما سوالم اینه که دکتر من به صورت مقطعی و برای لحظاتی حالم خوب میشه و حتی اگه عمدا هم به افکار فکر کنم بازم ناراحت نمیشم انگار اصلا وسواس نداسته و ندارم دلیل این بهبودی مقطعی چیه دکتر.؟ یه سوال دیگه که دکتر من ۳۱سالمه و تا به حال هیچ رابطه ای با جنس مخالف نداشتم نه کلامی و نه فیزیکی آیا این میتونه دلیل این باشه که وسواس من بیشتر در مورد افکار شرم آور جنسیه؟

آرین

سلام آقای دکتر بنده از بچگی بعضی اوقات وسواس اینو داشتم که هرچیزی باید سر جای خودش باشه ولی خیلی جدی نبود ولی الان وسواس اینو دارم که هرچی میبینم چه تاثیری روی ضمیر ناخودآگاهم داره و دیگه هیچ فیلمی رو نمیتونم با لذت ببینم و دائم رو تاثیر اون فکر میکنم و حالا اون بجز فیلم رو به بقیه چیزای زنگدگیم هم کشیده شده خیلی عذاب داره

مهدی

سلام ممنون از مطالب خوبتون،من بعد از سالها از یکی از آشناهای قدیمی با خبر شدم و متوجه شدم متاسفانه زمان زیادی بستری بودن به دلیل وسواس،واقعا شوک شدم.البته ایشون اون زمان هم حالت های خاصی داشتن.مثلا تصمیم میگرفتن کسی و دعوت کنن بعد منصرف میشد . و از اونجا حواسم و جمع میکنم وقتی خیلی رو چیزی حساس میشم سریع میگم نه وسواسی میشیا.کاش مطالب بیشتری در زمینه وسواس فکری بزارین ممنون.

خادم الزهرا

سلام دکتر امکان داره کسی که ریشه وسواس فکریش ارثی باشه روانی وتیمارستانی بشه تورو خدا جواب بدین همش نگرانم در آینده تیمارستانی بشم

کانادا

سلام وقتتون بخیر اقای دکتر من چندین ساله که به بیماری وسواس فکری دچارم به هرچیزی یا موضوعی فکر میکنم هزار پنجره جلوم باز میشه تااینکه یه مسعله رو حل میکنم یکی دیگه باز میشه با درمورد تصمیم های که میگیرم شک دارم که ایا من نارحتم یا خوشحال یا اینکه فکر میکنم یا فکر نمیکنم به کل زنگیمو فرا گرفته نمیتونم حلشون کنم همش میگم باید یجور باشه اگه کوچکترین تعقیری تو مسعله باشه برام میشه یه مسعله دیگه مثال من یه موضوع برام تموشدست یهو یه فکر کوچیک درمورد همون موضوع منو دچار شک میکنه که منی که گفتم بهش فکر نمیکنم اینجا بهش فکر کردم حالا از خودم میپرسم من به اون موضوع فکر کردم یانکردم یا فکر میکنم یا نمیکنم نمیتونم یه فکرم میگه نه یه فکرم میگه اره حالت دوگانگی دوشخصیتی دارم یجورای دارم دیونه میشم. لطف میکنید کمکم کنید

حنا

😂😂بابا نگران نباش چیزی نیستا الکی اینا همش فکره ک‌بهت اضطراب بده همین‌ارامش خودتو حفظ کن هیچی نمیشه باو همه خوب میشیم تموم میشه میره والا مث این همه مریضی خب بلاخره انسان بیمار میشه باید یاد بگیره چجور باهاش مقابله کنه و خوبش کنه همین الکی ب چرت فکر‌نکن هر کار کنی نمیشی 😂

محمدامین

سلام آقای دکتر بنده چندی است مدام میترسم که گناه کنم و این وسواس از حد کنترل من خارج شده است و نگاه های گناه آلود با آنکه که هیچ علاقه ای به گناه ندارم به سراغ من میایند تمرکزم از بین رفته و نمیتونم روی هیچ موضوعی تمرکز کنم.لطفا پاسخ دهید.اصلا این بیماری لعنتی درمان دارد؟

N

دقیقا حسی رو ک گفتید رو من هر لحظه دارم

زهرا

سلام من از ۹ سالگی به وسواس مبتلا شدم و الان ۱۹ سالمه.واقعا دارم روانی میشم همه کس و همه جا واسم نجسه .همه چیزو میشورم واسه آروم شدن روحم .گوشیم ضداب نیست ولی احساس میکردم نجسه سریع میشستم و همین باعث شد بسوزه تا کسی ب کتابام یا وسایلم دس میزنه میشورم همه زندگیم شده شستشو و عذاب وجدان واقعا خسته شدم از زندگی همه جا با کفش راه میرم حتی تو خونه .روی زمین اصلا نمیشینم وقتی هم میشینم میرم دوش میگیرم و لباسامو عوض میکنم.
آیا کسی در این حد مثل من هست یا ن فقط من اینجوریم
خاهش میکنم اگر کسی هس ک اینجوری بوده و رفته روانپزشک از تجربه هاش بگه .و این رو هم بگم من خیلی میترسم ازینک برم روانپزشک چون تا بخام علائم و کارامو توضیح بدم بشدت بغضم میگیره و گریم میگیره و خجالت میکشم ازینکارایی ک میکنم.
چندین ساله حتی نزاستم خانوادم بهم نزدیک بشن و بهم دست بزنن وقتی هم دستشون بمن میخوره لباسام عوض میکنم .

فرهاد

سلام من از تو بدترم کم کم دارم حدسم میزنم مثلا حدس میزنم یکی ب این دس زده ب من دروغ میگه برش بشورمش ….از پشه هم خیلی بدم میاد تا نزدیکم میش فرار میکنم …

میگ میگ

منن همینم میشینن رو زمین باید برم حموم خودمو تو اون زمانخیلی کثیف میدونم و به وسایلی که تمیز نگهشون میدارم دست نمیزنم تا برم حموم بعد که میام بهشون دست میزنم همش از بعضی فامیلا فاصله میگیرم فکر میکنم کثیف هستن

غزل

منم وقتی خانوادم بهم دست میزنن عصبانی میشم ولی خانوادم بعضی موقع هاهی لجبازی میکنن و بهم دست میزنن از دروغ گفتنم میترسم و حتی یه چیز کوچیکی رو به اشتباهی دروغ بگم هی باید حرفمو اصلاح کنم و راستشو بگم وگرنه عذاب وجدان میگیرم و این باعث شده توی مکالمه با خانوادم دچار مشکل بشم

غزل

آره این اتفاق که گوشیمو بشورم برام اتفاق افتاد رفتم دست شویی گوشیم افتاد تو دست شویی منم دلم هم زد رفتم گوشیمو شستم فرداش مه بیدار شدم برم سر گوشیم دیدم گوشیم کار نمیده سوخته بود گوشیم ولی خوشبختانه گوشیم درست شد فقط lcd گوشیم خراب شده بود

پسر

سلام اسم من مهراده من از چهارده یالگی وسواسای پتفاونی داشتم از همه چیط تمیزی ترس از خدا شک به خدا گزندو اسیب که الانه راستش من خیلی وقنه پیش روانشماس میرم از کلاس نهم حدود چهارده سالگی اون روانشناسم ازم قطع امید کردو گفت هرکی پیش من اومده خوب شده ولی تو تنها کسی هستی که خوب نشدی من اون موقع خیلی احساس بدی داشتم انگار کل دنیار روسرم خراب شده یا مثلا اب سر رو تنم ریختن ولی وقتی رفتم پیش یه روانشناس دیگه اون بهم کمک کرد کمک کرد تا خوب بشم اولاش زیاد خوب نبود ولی الانا شیش ماه بود که خوب شده بودم حدودا سه ساله پیشه این خانم میرم سه ساله ولی خب تازگیا برگشته وسواسم میترسم از نقطه صفر شروع کنم از نقطه صفر برگردم به گذشتم همون موقع هایی که زجه میزدم مادرم همیشه منو میبرد بیرون تا تا بتونم گریه کنم مادر خیلی هوامو داره قرصامو یه مدت که نخورده بودم کار احمقانه ای کرده بودم ولی الان دارم میخورم کنکور نزدیکه من درس باید بخونم زمان زیادی نی بنظرتون چیکار کنم لطفا کمکم کنید ممنون
۹

علی

سلام من مشکل استرس زیاد داشتم دکتر برایم قرص سیتالوپرام باالانزاپین داد وقتی خوردم افکار منفی سراغم امد تا دوسال خوردم داروهارو بدتر شدم بعد دوسال دارو ها قطع کردم افکار منفی از ذهنم رفت حالم خوب شداین مشکل مال پنج سال پیش بود بعد پنج سال الان حدود دوسال الان وسواس گرفتم وسواس الانبه نجاست وو تمیزی هسته چه کار کنم ممنون میشم راهنماییم کنید

F

سلام دوستان عزیزم امیدوارم حالتون خوب باشه . من یکی ازدوستانم متاسفانه دچار وسواس فکری شده بودند . که بعد تصمیم جدی به درمان خودشون گرفتن و الان حالشون عالیه و اصلاوسواس فکری ندارن. دوستم برای درمانشون از ضمیر ناخودآگاه کمک گرفتن به شماهم پیشنهاد میکنم بعداز کمک گرفتن از روانشناس میتونید بدین وسیله هم به درمان خودتون کمک کنید. ان شاءالله همیشه سالم و شاد باشید . التماس دعا

faezeh

سلام ضمیرناخودآگاه منظورتون چیه؟

F

خیلی مفید بود برام . خیلی ممنونم

دکمه بازگشت به بالا