شما هم می‌توانید پرسش روانشناسی خود را بصورت ناشناس مطرح کنید و از متخصصین دکتر بهشتیان پاسخ بگیرید.

سلام به دوستان عزیز؛ از سال ۸۵ که سایت beheshtiyan.ir را راه اندازی کردم،  همواره بخشی از وقت خود را به مشاوره رایگان اختصاص دادم. قبلا در سایت بخشی برای مشاوره رایگان اختصاص داده بودم که هر سئوال به صورت جداگانه بود.

اما پس از بررسی ها و نظرسنجی از کاربران به نظرم بهتر بود که همه سئوالات به صورت یکجا باشد شاید برخی از سئوالات، سئوال کاربران دیگر هم باشد و با خواندن پاسخ آن سئوال آن هم به پاسخ سئوال خود برسند. به همین دلیل برای مشاوره آنلاین رایگان می توانید سئوال خود را در بخش کامنت های این مقاله مطرح کنید.

در مشاوره رایگان شما می توانید سئوال یا مشکل خود را مطرح نمایید تا پس از بررسی و تحلیل آن راهکار یا توصیه ای به شما بگویم.

آیا با پرسیدن سئوال امکان حل مشکل من وجود دارد؟

بستگی کامل به نوع مشکل شما دارد. من در مشاور رایگان نوشتاری بیشتر سعی می کنم شما را سردرگمی در بیارم و مسیر درمان را شما را مشخص کنم. اما حل بسیاری از مشکلات روانشناختی نیاز به جلسات متعدد درمانی دارد و امکان اینکه با یک پاسخ کوتاه یا مفصل بتوان آن را حل کرد وجود ندارد.

چه مشکلاتی را در مشاوره رایگان می توان حل کرد؟

یکی از مشکلاتی که در جامعه در سال ۸۶ در پژوهشی که درباره اثربخشی مشاوره آنلاین در دانشگاه علامه طباطبایی انجام دادم، یک مدل درمانی را تدوین کردم که در آن ۴ شیوه برای ارایه مشاوره و روان درمانی پیشنهاد دادم.

مشکلات روانشناختی را به چند دسته می توان تقسیم کرد و کدام یک را می توان در مشاوره آنلاین حل کرد؟

چطور می توانم از دکتر بهشتیان مشاوره رایگان بگیرم؟

قبل از ارسال سئوال خود پیشنهاد من این است که مطالب مربوط به مشکل خود را در سایت مطالعه کنید و فایل های صوتی که برای مقالات آماده کردم را گوش کنید. سعی کردم پاسخ اکثر سئوالات را در مطالب مقاله یا فایل صوتی بدهم. پاسخ بسیاری دیگر از سئوالات را هم در نظرات قبلی داده ام که پیشنهادم می کنم آن نظرات و پاسخ های آنها را هم بخوانید. اما اگر باز هم پاسخ سئوال خود را پیدا نکردید با ۲روش شما می توانید سئوال خود را مطرح کنید:

۱- در بخش نظرات همین مطلب

۲- در بخش نظرات مقاله مربوط به مشکل تان

از طریق ایمیل از پاسخ دیگران به دیدگاه خود مطلع شوید
353 نظر برای این مطلب ثبت شده است.
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دلارام
25 مهر 1399 5:08 ب.ظ

سلام
من باتوجه به علائمی که دارم متوجه شدم دچار افسردگی خندان هستم اما نمیدونم برای اینکه بفهمم واقعا دچار افسردگی خندان هستم یا مشکل دیگه ای دارم باید چیکارکنم؟پیش روانشناس برم یا روانپزشک
من همیشه میخندم همه بهم میگن چقدر خوش خنده وسرحالی و درواقعه احساس خوشبختی نمیکنم بااینکه مشکلی ندارم احساس پوچی میکنم تمرکز حواس ندارم همه چی رو فراموش میکنم اراده قوی ندارم خیلی پرخوری میکنم چون احساس میکنم باغذا خوردن حالم خوب میشه،شبابیدارم روزا خواب،اعصاب هم ندارم همش باخانواده بدرفتاری میکنم میخوام تنها باشم،روابط اجتماعیم بالاست هرجامیرم سریع دوست پیدا میکنم ولی حوصله بیرون رفتن ندارم،نمیدونم باید چیکارکنم وکجابرم لطفا کمکم کنیدـد.ممنون

م ش
25 مهر 1399 5:06 ب.ظ

سلام . آقایی اومده خواستگاری بنده که خانمش را طلاق داده الان ۲ ماهه رابطه صمیمی تری باهم داریم و قرار هست جواب خواستگاریشون رو بدم از نظر اقتصادی فوق العاده ضعیف هستن. چندتا تست معرفی کنید برای قبل از ازدواج

نیلو
25 مهر 1399 5:03 ب.ظ

سلام وقتتون بخیر من دختر ۱۸ ساله هستم قبلا دچار ibsبودم کلی دارومصرف کردم از ۱۶ سالگیم این مشکل روداشتمتحت نظر دکتر بودم تاینکه تصمیم گرفتم به مشاور مراجعه کنم واین کار رو انجام دادم وحدود ۶ماه طری ۹جلسه بهبود پیدا کردم ولی حدود دوالی سه ماه هست که دچار یع سری حملات مثل احساس خفگی درناحیه گلو وتپش قلب شدید وگاهی لرزش درناحیه کتف وهنگام استرس ضعف پا میشم به روانشناسم مراجعه کردم گفتن پانیک دارید ولی خیلیضعیفه روز اول بایه سری تمرینات ارومم کردن وشب اروم خوابیدم میخواستم بدونم ایا نیاز دارمبرای مدت طولانی تحت نظر ایشون باشم واینکه طی چند جلسه زمان میبره تابه طور کامل بهبود پیدا کنم ایا نیازه داروی خاصی مصرف کنم

محمد پیله ور
25 مهر 1399 5:01 ب.ظ

سلام

پسری ۱۵ ساله دارم که از بچگی خیلی دیر زبان باز کرد و الان هم روان صحبت نمی کند . بیماری بیش فعالی همراه با کمبود توجه و تمرکز دارد . دائما ناخن هایش را می جود . دائما می دود و می پرد ( آرامش ندارد ) . قدرت بیان مطالبش به مخاطب را ندارد . عصبی مزاج و پرخاشگر است و دائما با برادر کوچکترش دعوای فیزیکی می کند . بشدت فراموش کار است و به همین دلیل از درس و مشق و مدرسه فراری است .

آیا با هینوتیزم امیدی به بهبودی دائمی ( نه موقتی ) او هست یا نه ؟

مریم
25 مهر 1399 4:59 ب.ظ

سلام خدمت شما ما ۹ساله ازدواج کردیم و یه فرزند شش ساله داریم من سی سالمه و شوهرم سیو شش من لیسانس نرم افزار شوهرم فوق دیپلم برق خیلی دوست داشتم فاصله بین دو فرزندم دو سال باشه امام موافق نبود با بچه دوم که اینده ای نداره کاری براش نیست دلیلش مالی نبود همسرم تا امسال گفتم گفتن باشه میاریم تا اینکه چند روز پیش فهمیدم باردارم زیاد خوشحال نشد تبریک گفت ولی رفت تو خودش یکم تغییر کرده زیاد حرف نمیزنه چکنم یعنی بهتر میشه هرچیم ازش میپرسم میگه نه خوبم ولی من میفهمم توخوشه سرد شده

ریحانه قاضی
25 مهر 1399 4:57 ب.ظ

سلام و درود
امیدوارم حالتون خوب باشد
ببخشید شما هیپنوتیزم رو به صورت انلاین و مجازی هم انجام میدین؟

باران خالقی
25 مهر 1399 4:55 ب.ظ

سلام اقای دکتر امیدوارم که سلامت باشید!
من دختر خانومی هستم در استانه ۲۹ سالگی و اخرین فرزند یک خانواده بسیار فقیر بودم دو خواهر و دو برادر بزرگتر خودم دارم که دو سال یا سه سال فاصله سنی بود. من از همان سنین کودکی به دلیل بی سواد بودن والدینم و بی فکری برادران و خواهرانم ب نداشتن اعتماد به نفس رشد کردم و سن ۷_۸ سالگی پدرم را از دست دادم و به دلیل وابستگی شدیدی که به پدرم داشتم بعد فوت پدرم به بیماری سرع مبتلا شدم و این شد همراه همیشگی من. مادرم هم برای تامین مخارج زندگی مجبور بود کار کند و من در اون سنین پایین هیچوقت نتوانستم طعم محبت مادری و پدری را بچشم. من فقط توانستم تا مقطع اول راهنمایی درس بخوانم به علت اینکه محیط خانه هم هیچ وقت برایم ارامش بخش نبود زیرا یا از سمت یکی از برادرانم تنبیه قرار می گرفتم یا اینکه همه خواهران یا برادرانم جوری با من رفتار می کردند که حس می کردم کوچکترین اهمیتی بهم نمی دادنند بارها ار جانبشون تحقیر شدم. و شرایط جوری بود شد که ما از ایران به کشور دیگری مهاجرت کردیم و برای خانواده ام ادامه تحصیلم اهمیتی نداشت چونکه اصلا ثبت نامم نکردن و حدود چند سال از این کشور به ان کشور تا جایی که برادر بزرگترم شد تصمیم گیرنده همه ما و به جای همه ما تصمیم می گرفت. این وسط عمر من بود که می گذشت و شخصیتم در حال شکل گفتن بود. حالا شدم ۲۹ ساله و بدون هیچ انگیزه ای با اینکه در یکی از بهترین کشورهای دنیا زندگی می کنم و خدا را شکر وضعیت اقتصادی نرمالی دارم . اما همیشه در وجودم استرس و اضطراب شدید و و عجیبی حس می کنم. حس می کن اصلا مفید نیستم ولی برادرم خوب موفق هستند یکی شاغل و دیگری دانشجوی در مقطع فوق هست.خواهرانم تا مقطع دیپلم. اما من که این همه سال به علت تصمیم گیری های اشتباه یرادرم ار تحصیل دور بودم حتی گرامر زبان فارسی را هم کاملا از یاد بردم . جند مرتبه از برادرم خواستم که بیایید کمی گرامر کار کند باورش سخت است یا من را از سر خودش باز کرد یا در خد توان منت داد. جالب اینجاست که حتی یک درصد هم عذاب وجدان ندارد که کودکی و جوانی من را نابود کرده.ا از زمانی که از ایران خارج شدیم هیچ وقت اجازه نداد کارهای اداری یا بیرون از خانه را خودم انجام بدهم حتی خرید. هدف هم این بود که جوری بار بیام که همیشه نیازمندش باشم. اما حالا که واقعا انگیره و توانی در خود نمی بینم برا یادگرفتن زبان این کشور یا پیشرفت. حالا برادرم می گه خودن کارای اداریتو انحام بده یادبگیری. بخدا جوری شده وضعیتم که در جمع خانوادگی یا اجتماع وقتی می بینم بهم ظلمی می شه نمی تونم از خودم دفاع کنم تا می یام از خودم دفاع کنم همه بغض گلوم می گیره و چشمام پر اشک می شه ه.ه وجودم می لرزه به نظرتون چی کار کنم؟
از سایت عالیتون ممنون
بی صبرانه منتظر پاسختون هستم.

گیتی
25 مهر 1399 4:52 ب.ظ

سلام وسپاس از این فرصتی که به ما دادید.

پسرم بیست سالشه، قرص مصرف می کرد، قبل از وابستگی جسمی سعی کرد کنار بذاره الان آبجو هفته ای دو بار با حجم زیاد مصرف می کنه. از جمله عوامل زمینه ساز گرایش به مصرف این مواد اضطراب و ترس هایی بوده که داشته، در ضمن خیلی مغروره و درباره ی نقاط ضعفش دوست نداره صحبت کنه. کم حرفه. توداره. کنار همه ی اینا مدال قهرمانی کشور رو هم داره. الان دوساله مدال نیاورده. درست از زمانی که به مصرف قرص روی آورد.آیا به نظر شما رفع عوامل زمینه ساز فردی در گرایش به مصرف قرص و همچنین درمان مشکلات ثانویه ایجاد شده بعد از مصرف قرص امکان پذیره؟ و شما در زمینه ی درمان گرایش به آرامبخش ها مراجع می پذیرید؟

احمد
25 مهر 1399 4:49 ب.ظ

سلام آقای دکتر، من یک مدت دچار افسردگی بودم ، شاید الان هم باشم، حوصله هیچ کس را نداشتم ، می خواستم تنها باشم و اکثر مواقع تنها هستم ، و اگر کاری را اشتباه انجام می دم ، به خودم می گم دیگر انجام نمی دم، ولی وقتی چشمم را باز می کنم ، می بینم دوباره این کار را انجام دادم، برای ازدواج دچار مشکل شدم ، نمی دانم چه کنم ، هرجا می روم جواب رد، می شنوم، خانواده ام بابت آن خیلی ناراحت هستن، نه کار خلاف انجام می دهم مثل سیگار کشیدن یا مواد مصرف کردن، نه دنبال دختر بازی. دارای مدرک کارشناسی ارشد هستم و سی سال سن دارم، چند ماهی مشغول کاری هستم ، نمی توانم تهران بیایم، که حضوری در خدمت شما باشم ، لطفا راهنمایی کنید.. ممنون می شوم

امیرحسین
25 مهر 1399 4:25 ب.ظ

راهی وجود داره از درد پدوفیلی رهایی پیدا کنم.
زندگی من درحال نابودیه.