فصل 7

فصل 7: پسر مامان
هرروز در نمايش صبحگاهی استيوهاروی، من و همکارم شرلی، بخش پر طرفدار “نامه توت فرنگی23” را اجرا میکردیم و در آن از شنوندگان مي خواستيم مشكلاتشان را با ما درميان بگذارند تا برایشان راه حل ارائه کنیم. ما همه نوع نامه و ايميلی از مردم دريافت می كرديم و از ما مي پرسيدند چگونه فرزندان وحشی، رئيسهاي زياده خواه، دوست پسرهای دغل باز، پسر مامانهای خارج از كنترل، اعضای پول خور خانواده و دوستیهای وحشتناك را كنترل كنند. برخی از سؤالات خيلی ناراحت كننده بودند، برخي از آن ها تعجب برانگيز، طوری كه باعث مي شد سينه خود را چنگ بزنی و برخی فقط باعث مي شد سرت را تكان دهی و از خودت بپرسی كه چگونه نویسندهی نامه توانسته این مشکل را تحمل کند. كسانی كه اين نامهها را نوشتهاند اين كار را در خلاء انجام ندادهاند، براي هر مشكل در “نامه هاي توت فرنگي 23” هزاران شنونده وجود داشت كه همين مشكل را در زندگيشان داشتند. ما نظراتمان را درباره آن موقعيت خاص بيان میكرديم، پيشنهادهای مطمئنی را براي خروج از بحران به آنها ارائه مي دادیم و اميدوار بودیم توصيه ما نه تنها به آن شخص بلكه به انبوه طرفدارانی كه به دنبال پاسخ مي گشتند نيز كمك كند.
بسياري از “نامه هاي توت فرنگي” مرا تحت تاًثير قرار میدهد، اما يكی از آنها كه مرا خیلی تحت تاثير قرار داد نامهای بود كه نویسندهاش آن را با اين سر فصل آغاز كرده بود: “من با يك مرد ازدواج كردم يا يك پسر؟” او در ادامه نوشته بود كه زني 35ساله است كه با مردي 30 ساله ازدواج كرده است که به مدت ده سال قبل از ازدواج با هم ملاقات دوستانه داشتهاند و شش ماه پیش با هم ازدوج كردهاند. او ادعا ميكرد كه هر چند رابطهشان با هم عالي بوده است، اما مشکل اینجاست که مادر شوهرش مردش را به شدت كنترل ميكند و همین باعث عصبانیت همسرش شده بود. در اينجا به بخشي از نامه این خانم توجه کنید:
دوست عزیز مطالعه ادامه مطلب برای اعضای ویژه سایت امکان پذیر است. با عضویت ویژه در سایت ، به تمامی تست های روانشناسی (بیش از 100 تست)، متن کامل کتاب ها و خلاصه کتاب ها دسترسی خواهید داشت