آيا با افسانه‌های ازدواج صادقانه برخورد می‌کنیم؟

سوال اول

آيا با افسانه‌های ازدواج صادقانه برخورد می‌کنیم؟

 ما با افسانه‌هایمان مسموم شده‌ایم. (آنايز نين)

تام و لورا كه افسانه شادی ابدی را تمام و كمال باوركرده بودند 9 ماه پس از ازدواجشان با نوعي حس نگراني و دلشوره به ما مراجعه كردند. لورا می‌گفت : «ما تا پيش از ازدواجمان تاب و تحمل جدايي را نداشتيم، تمام كارهايمان را با هم انجام می‌دادیم و من می‌پنداشتم پس از ازدواج هم به همين منوال خواهد بود». او براي لحظه‌ای مكث كرد و سپس ادامه داد : «اما حالا تام آزادي بيشتري می‌خواهد. انگار او آن مردي نيست كه با وي ازدواج كرده بودم. تا آن زمان او بسيار با ملاحظه بود».

تام ميان حرف لورا پريد و گفت : «و الان كاملا به درد نخورم».

«معلومه كه نه، تو و يا شايد ما فقط كمي تغيير کرده‌ایم».

تام در حاليكه با اضطراب حلقه‌ی عروسی‌اش را می‌چرخاند گفت : «ازدواج آنطوري كه من فكر می‌کردم نبود. من انتظار نداشتم هميشه  شبيه ماه عسل باشد اما دلم می‌خواست كمي زندگي را برایم آسان‌تر كني ولي در عوض تا از سر كار برمي گردم تو انتظار بيرون رفتن و تفريح و … را داري». لورا حرفش را قطع كرد و گفت : «اما من هر شب براي تو شام درست می‌کنم.».

ناگهان كه متوجه ابراز احساسات بي پرده‌شان در برابر ما شدند سكوت كرده و طوري نگاهمان كردند انگار می‌خواستند بگويند «كمكمان كنيد، ازدواجمان آنطور كه بايد باشد نيست».

تام و لورا فكر می‌کردند زندگي مشترك سرا سر شادي خواهد بود البته آن‌ها شنيده بودند كه ازدواج امر پيچيده اي است ولي نه در 24 ساعت شبانه روز و 7 روز هفته. از ويران كننده ترين و پا برجاترین افسانه‌های ازدواج همين موضوع است ولي تنها بخش كوچكي از آن را شامل می‌شود. آفت تمام زندگی‌های ناموفق مجموعه تصورات و گفته‌های نادرستي است در خصوص اينكه زندگي مشترك چگونه بايد باشد.

در اين فصل تنها به باورهايي كه مضرات بيشتري دارند پرداخته می‌شود:

1. هر دوي ما انتظارات يكساني از ازدواج داريم.
2. تمام نقاط مثبت رابطه‌مان بهتر خواهد شد.
3. همه‌ی كمبودهاي زندگی‌ام از بين خواهد رفت.
4. همسرم مرا كامل خواهد كرد.

مدت‌ها است ازدواج با انتظارات نادرست و فرضيات گمراه كننده همراه شده، بنابراين هدف اين فصل حذف افسانه‌ها به اميد رويارويي زوج‌ها با واقعيات زندگي مشترك همراه تمام رنج‌ها و شادی‌ها و دردها و زیبایی‌های آن است.