فصل 5.1

فصل 5: بچه کوچولوها هم میتوانند معنویت را درک کنند
یکی از بهترین سرگرمیهایم این است که به بچههای پنج، شش سالهای که شدیداً دارند راجع به معنویات صحبت میکنند گوش فرا دهم. ما بزرگسالها بعضی وقتها فکر میکنیم بچۀ اینقدری هنوز نمیتواند در معمای عبادت خدا تعمق کند؛ موجودی که نمی تواند آنرا ببیند، احساس کند یا وجودش را ثابت کند اما اگر خواست باید به شکلی وجود او را باور کند. تصور بر این است که این نوع درگیری فلسفی مربوط به دورۀ نوجوانی است. کودکانی که تازه به مدرسه رفته اند عموماً ارزش ظاهریِ هر چه به آنها می گوییم را درک می کنند، این طور نیست؟
کودکان در دوران پیش از دبستان تا دبستان، بخصوص سالهای اول، عموماً “دنباله رو قواعد” هستند. آنها دوست دارند ارزش ظاهری هر چیزی را به طور شسته رفته ببینند. دلیل اینکه آنها بازیهای صفحهای را خیلی دوست دارند همین است: قواعد زیاد! حتی وقتی تقلب میکنند، دارند “شکستن قواعد” را به شکلی ایمن تمرین میکنند. بیایید این را تمرینی برای قاعده شکنیهایی بسیار بزرگتر در دورۀ نوجوانی بنامیم. به همین دلیل، بچههای کمسنوسال با روالها و ساختارها کنار میآیند و میتوانند دقیقاً آنچه والدین میگویند را انجام دهند (برای مطالب بیشتر راجع به قواعد و ساختار، به فصل 3 نگاه کنید). پس حتماً انتظار دارید هنگامی که به کودک این سن میگویید خدا وجود دارد او هم بی چون و چرا باور کند.
دوست عزیز مطالعه ادامه مطلب برای اعضای ویژه سایت امکان پذیر است. با عضویت ویژه در سایت ، به تمامی تست های روانشناسی (بیش از 100 تست)، متن کامل کتاب ها و خلاصه کتاب ها دسترسی خواهید داشت