معتبرترین تست افسردگی + فایل صوتی


تعداد انجام
35788

تعداد سئوالات
21 سئوال

زمان مورد نیاز
10 دقیقه

رده سنی
بزرگسالان
تست افسردگی بک (BDI) معروفترین تست تشخیص افسردگی است. این تست توسط دکتر بک بنیانگذار شناخت درمانی تدوین شده است. در تست افسردگی بک نشانه های افسردگی مورد بررسی قرار می گیرد. افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روانشناختی است. و بیش از 20 درصد از افراد جامعه در مقطعی از زندگی خود افسردگی را تجربه می کنند.
تست افسردگی بک شامل 21 سوال است و هر سوال چهار گزینه دارد. ابتدا چهار گزینه هر سوال را با دقت بخوانید و هر گزینه ای که احساس شما را در هفته گذشته بهتر بیان می کند، انتخاب کنید. برای هر سوال فقط یک گزینه را انتخاب نمایید.
در کلینیک افسردگی به مقالات متنوع در حوزه افسردگی دسترسی خواهید داشت.
روش های درمانی متفاوتی برای درمان افسردگی وجود دارد. در صورتی که شدت افسردگی شما در تست افسردگی بک شدید و بسیار شدید بود بهتر است از روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنید.
در این فایل صوتی درباره روش های مختلف درمان افسردگی توضیح داده ام.
اما در صورتی که شدت افسردگی شما خفیف تا متوسط بود می توانید با انجام راه کارهای معرفی شده در مقاله روش های درمان افسردگی و کتاب غلبه بر افسردگی، مشکل خود را درمان کنید. اما در صورتی که پس از انجام راه کارهای توصیه شده میزان افسردگی شما کاهش پیدا نکرد می توانید از دوره درمان غیر حضوری افسردگی کمک بگیرید.
در صورتی که نمره افسردگی شما بالاتر از متوسط بود بهتر است هر دو هفته یک بار تست را تکمیل کنید و روند تغییر افسردگی خود را مدنظر داشته باشید.
شیوه انجام تست افسردگی بک
از این پرسشنامه می توانید به عنوان مقیاس بهبودی خودتان استفاده نمایید. برای این منظور در طول مطالعه کتاب، هر هفته یک بار این پرسشنامه را تکمیل و نتیجه را با نمره هفته قبل خود مقایسه کرده تا از روند بهبودی خودتان آگاهی پیدا کنید.
دوستان با بیشترین امتیاز در 2 هفته اخیر
امتیازات شما
آخرین دیدگاه ها
- رزی در معتبرترین تست افسردگی + فایل صوتی
- گلبرگ در 11 روش برای کمک به بیمار دوقطبی
- گلبرگ در 11 روش برای کمک به بیمار دوقطبی
- گلبرگ در 11 روش برای کمک به بیمار دوقطبی
- گلبرگ در 11 روش برای کمک به بیمار دوقطبی
سلام . من تست دادم و نمره م شد ۲۱ . حدود ی سالی هس که افسردگی دارم . افت تحصیلی م داشتم . اما بازم میخام ادامه بدم و از پسش بر بیام.
شما موفق میشین . به خودتون روحیه بدین و مطمئن باشین بهترین نتیجه عایدتون میشه . فایتینگ !
سلام من 15 سال سن دارم اصلا اعتماد به نفس ندارم حس میکنم هیچوقت هیچی نمیشم و اصلا موفق نمیشم همش خودمو با دیگران مقایشه میکنم چون پایه نهم تیزهوشان قبول نشدم ولی نمونه قبول شدم حس میکنم نمیتونم موفق بشم افسردگی شدید دارم نمیتونم درسامو بخونم
همش گریم میگیره چکار کنم
زهرای عزیز مدارس نمونه دولتی خیلی عالی هستن هنوز یک عالمه مسیر موفقیت و پیشرفت وجود داره قبول نشدن تو یک ازمون مسخره غیر استاندارد دلیل بر این نیست که تو در اینده موفق نخواهی شد .
متاسفانه گذاره های غلطی از موفقیت به خوردتون دادن… هیچ تضمینی برای موفقیت اون کسایی که در مدارس تیزهوشان تحصیل میکنند وجود نداره. اینو کسی داره بهتون میگه که خودش تجربه شکست در کنکور رو داره… پس لطفا واقع بین باشید
نمرم شده پنجاه وچهار
بیست و هفت سالمه بدبخت تر از من هیچکس تو دنیا نیست از پونزده سالگی به اینطرف به افسردگی مبتلا شدم ولی این دو ساله کرونا و تورم ها دیگه هرروز داره بدتر میشه پدرم که تو دنیای موازی زندگی میکنه میگه همین به لقمه نون بخور بسه دیگه مادرم هم از وقتی یادمه فقط تحقیرم میکرده پدرم هم وقت عصبانیت همینطور اصلا حتی دیگه نمیتونم برم بیرون از خونه از وقتی یادمه فقط دنبال یک قرون دو زار برای کرایه خونه و نداری بودیم برای خریدن هر چیزی باید زجر میکشیدم از اونطرف به بقیه که نگاه می کردم همه همه چیز رو به راحتی میخریدن اونوقت من باید شهر رو زیر پا بذارم برای پیدا کردن خونه اجاره ای
تو هرکاری هم رفتم شکست خوردم تو هرکاری
حتی بخاطر کمتر پول داشتن از رقیب عشقیم روم نشد به کسی که دوستش دارم تو دانشگاه بگم اخه من کجا اون کجا چون میشدم مسخره عالم اخه من که نه قیافه دارم نه پول دارم نه خانواده درستی دارم پونصد بار هم ورشکست شدم و تو آزمون های زبان و استخدامی با وجود این همه تلاش گند زدم چم به عاشق شدن و ازدواج اونم تو این شرایط سخت حداقل اون طرف هم پول داره هم قیافه همه دوستام با نصف تلاش من به همه چیز رسیدن فقط بخاطر اینکه خانوادشون پول داشت ولی من بدبخت هر روز از روز قبل بدبخت تر و درمانده تر
سلام
دوست گرامی
من توی یک کلیپ از یک استاد دانشگاه دیدم که ایشان گفتند که همه افراد حداقل چهار استعداد دارند
و برای کسب موفقیت انسانها باید استعدادهایشان را پیدا نمایند .
بنظر من شما باید برای رسیدن به ایده هایتان با افراد مناسب مشورت نمایید و ایده بگیرید .
موفق باشید
سلام
من ۱۷ سالمه و نمره ۳۴ رو کسب کردم همیشه از دوران کودکی تنها و گوشه گیر بودم و هیچ دوستی نداشتم البته الان هم ندارم اما چندان اذیت نمیشدم الان که دو ساله این ویروس اومده و نمیتونم به تنها جایی که علاقه داشتم یعنی مدرسه برم از قبل گوشه گیر تر و غمگین تر شدم و این چند هفته هم شدتش بیشتر شده احساس می کنم که روحم تو یک اتاق بسیار تاریک و غم انگیز گیر افتاده و نمیتونه بیرون بیاد و این مایه عذاب من میشه و به هر کسی هم که میگم افسرده شدم میگن که داری بهونه میاری که درس نخونی خواهش میکنم کمکم کنید 🙏🏻🙏🏻😞🖤
سلام یه دختر 17 ساله که افسردگی متوسط دارم
دوران طلایی واسه کنکورمه
ولی خیلی احساس سنگینی رو دلم میکنم همش کسل و ناراحتم دلم میخواد واسه یک بار به تنهایی برم بیرون فقط راه برم و راه برم مکانی که میخوام برم معلوم نیست فقط میخوام تنها راه برم ولی پدرم هیچوقت اجازه نداده تنها برم بیرون از جنس مذکر بدم میاد دست خودم نیست وقتی میبینمشون میخوام خفشون کنم حس میکنم تو دنیا اونا همه چی دارن ولی خیلی چیزا مثل محدودیت ما دخترا بخاطر گرگ هایی مثل اوناست پارسال اقدام به خودکشی کردم ولی رسوندنم بیمارستان و الان زندم به درس خیلی علاقه دارم ولی غمیگینی وجودم و کسل بودنم نمیزاره بتونم تایم زیادی درس بخونم دلم نمیخواد اصلا هیچ فک و فامیلی رو ببینم فقط دلم تنها راه رفتن تو این شهر رو میخواد همش دلم میخواد از ادم ها قایم بشم میخوام همه حافظم پاک شه بجز بخش درس خوندنم میخوام بقیه زندگیم پاک شه نمیدونم چرا هزار بار روی کاغذ نوشتم که چه چیزی میتونه منو شاد کنه ولی واسه حال امروزم چیزی پیدا نمیکنم بعضی وقت ها دلم میخواد هر چیزی که تو زندگیم اتفاق افتاده هر چیز که تو ذهنم گذشته واسه یکی تعریف کنم ولی کسی که رو در رو نبینمش فقط صداشو بشنوم
۲۱ سالمه نمرم شد ۶۳
خداتونو شکر کنید میدونید مشکلتون از کجاست؛ یکی بهم بگه مشکلم چیه چرا هیچی یادم نمیاد
منم ۲۳ سالمه
جواب تستم افسردگی شدید شد
به این خاطرم ۱۱ دفعه ازمون شهری رانندگی رو رد شدم
حتی حاله سرکار رفتنم ندارم دیگگ
روزی که فرداش میخوام برم سرکار شبش ماتم میگیره منو
حس و حال هیچی نیست دیگگ 🙂😪
کم کم باید به فکر ترک دنیا باشم
من ۱۴ سالمه ولی خیلی تنهام و کاملا از زندگی بیزارم ب این اعتقاد دارم ک فقط نفس میکشم چون مجبورم نمرم شد ۴۱
هیچ امیدی ب اینکه برگردم ب زندگی قبلیم ندارم
منم نمره ام ۴۱ شد زندگی یکنواخت زندگی گوه زندگی ثابت هیچ امیدی توش نیست واقعا واسه چی زندگی میکنیم
بخند
همین الان که داری اینو میخونی بخند
هرکس که هستی هر جا که هستی
چون تو بزرگترین معجزه زندگی خودتی:)
من ۱۴ سالمه
خیلی تنهام
خانواده مذهبی دارم و برای کوچیک ترین مسائل من رو دعوا میکنن به خاطر پروفایل سر من داد میکشن ولی پروفایل من یه عکس سرواز بود فقط
فقط منو سرزنش میکنن
تمام فامیل ها ازارم میدن
خاله هام عمو و همهههه….
دوستام هیج کدوم به درد نمیخورن همشون هرطور بخان تیپ میزنن و همه چی دارن
از هیچ کس خوشم نمیاد
من خیلی شاد و خندون بودم الان نمیدونم چمه
پارسال افسردگی شدید داشتم خودم بدون این که کسی بفهمه حال خودمو خوب کردم . الان نمیددنم چمه خیلی اعصبی ام خیلی بی حوصله ام همش ناراحتم
مامانم با حرفاش تا مغز استوخونمو میسوزونع
میگه تو دوست پسر داری
تو هر غلطی بخای داری میکنی . درصورتی که من اصلا اهل این چیزا نیستم بچه سالمیم
همش بهم میگه چاق زشت بوی دهنت داره دیوونم میکنه
کثیف عقده ای چندش خاک تو سرت
با حرفاشون دارن میکشنم
من دوتا خواهر دارم که ازشون نگه داری میکنم اونام خیلی بچه ان و سر و کله زدن باهاشون خیلی سخته خیلی اذیت میکنن
پرستار داشتیم ولی چون ادم خوبی نبود رد کردیم بره
صبح زود بیدار میشن نمیزارن من بخوابم باید بهشون صبحونه بدم و کاراشونو بکنم خونه رو مرتب کنم
حق ندارم ناراحت باشم حق ندارم عصبی باشم
بابام معموریت زیاد میره
من باید برم و خریدای خونه رو بکنم اونم راه تقریبا دور
ساعت ۸ شب
ولی وقتی میگم بزار با بچه های کلاس نقاشی و معلممون که خودش هزاربار گفته معلمتون خیلی ادم خوبیه .بزار برم بیرون مگیه به اون سنی نرسیدی که بزارم بری
نمیزاره موهای دست و پام رو بزنم درحالی که خیلی مو دارم
بروهامو چنتاشو یه بار برداشته بودم برلی اولین بار منو زد
نمیزاره با دوستم بیرون برم
ولی موقع خرید خونه باشه یا کارای خودم میزاره ۱۰ شبم برم بیرون
شبم مثل یه کلفت براش فقط وضیفم خرید برای خونه مرتب کردن خونه و بچه داریه
دارم میمیرم از تنهایی
بغض داره خفم میکنه هیچ کس نیست باهاش حرف بزنم
اومدم با دوستم حرف بزنم گفت پارکم با دوستام
حال بدجور گرفت
دختر ۱۷ ساله با اکیپ دختر و پسرشون میرن شمال و فقط دارن شادی و خوشحالی میکنن و از زندگی لذت میبرن یکی مثل من تو ۱۴ سالگی فقط افسرده و درحال کار کردنه
خسته شدم از زندگی کاش زود تر بمیرم
مرسی به حرفام گوش کردین
فقط دلم میخواست با یه نفر درد و دل کنم داشتم خفه میشدم
سلام
درکت میکنم سعی کن نفس عمیق بکشی و به فکر آینده باشی چون شاید تونستی مستقل شی
اگر دوست داری گریه کن و خودت رو خالی کن اما اذیت نکن خودت رو
مطمینم مادر پدرت اگر باهاشون صحبت کنی درست ، درکت میکنن
اما اگر نمیخوای هم برای آینده صبر کن
خودت رو با ورزش یا همین خرید برای خونه سرگرم کن ! عجیبه بدونی بعضیا حتی واسه خرید هم التماس میکنن چون مادر پدرشون نمیزارن!
خیلی چیز ها هست که میتونی واسشون امید داشته باشی مثلا شغل مورد علاقت یا خیلی ازین چیز ها !
فقط کافیه یه ذره امید ، حتی الکی ته دلت باشه که بتونی زندگی کنی
موفق باشی 🙂
از طرف کسی که درکت میکنه
من ۱۹ ساله ازبچگی نمی تونستم با کسی دوست بشم یا الانش راحت باکسی دوست نمی شم درسم از دبستان ضعیف بود مامانم خیلی عصبی بود جوری که از بچه گیم بهم استرس داد ومن حتی نمی تونستم صبحانه بخورم که هی شدتش بیشتر بیشتر می شد که باعث شد که مدام عصبی بشه پدرم مدام به خاطر اینکه دختر عمه هام تیز هوشان هستند وبعد به خاطر دانشگاه رفتن اونا که بعد سه سال بعد فتن تحقیرم می کرد می گفت اونا می خوام پزشکی قبول شن چه میدونم تو هر مسئله پیش می آمد مدام بهم میگفت عقب مانده حتی جلوی خوانواده با سیاست باهام رفتار نمی کرد تو خانواده ما به من انچنان احترام نمی زیرند هرچی که پدرم میگه برادم کوچک تکرار می کنه به خاطر کرو نا سه ساله پشت هم درجا میزنم دیگه حافطم مثل قبل احساس می کنم قوی نیست هرچی می خونم بازم فراموش می کننم من از ده سالگیم تو نگداری خواهر براد کوچکم کمک می کردم اون مدتم این قدر که الان احساس گناه یا شاید اعضاب وجدان واسه اینکه نفس می کشم نداشتم
من موندم این ننه باباها چه غلطی میکنن که دختر بچه 14 ساله باید اینقدر کار کنه دوستان گرامی لطفا اگر نمیتونید بچه نیارید مگه کلفت زایدید اصلا چاق باشه زشت باشه تویی که مامانش این حرفو میزنی فردا یه اسکل بهش میگه چقد خوشگلی فرتی عاشقش میشه خدا لعنت کنه خانواده هایی که فقط عقده این و روزای خوب بچه هاشونو کوفت میکنن
منم همینطورم همش دارم تحقیر میشم هیچکس حاضر نیست اندازه سر سوزن بهم روحیه بده و تحقیرم نکنه،دارم میمیرم از بس تحقیرو تمسخر شنیدم
من فقط دیگه دوست ندارم زیاد بخندم ،انگار یه ادم دورو شدم همه فکر میکنن من یه ادم شاد و خوشحالم با یه خانواده خوب چون خودم خواستم اینجوری فکر کنن.
وقتی تو خونه تنهایم دیوونه میشم نمیدونم چمه خانواده ام سخت گیر نیستن مذهبی هم نیستن منم محدود نیستم زیاد ،همش با خودم میگم چه شانس گندی داشتم که تو ایران متولد شدم چی میشد اخه تو یک کشور دیگه با ازادی کامل و راحت از نظر زندگی اقتصادی و قدرت و … متولد میشدم
اما با این حال بازم خدا رو شکر میکنم ،بالاخره هرکس سرنوشتی داره من به سرنوشت اعتقاد دارم و همیشه میگم هر اتفاقی که بیوفته از قبل تئین شده و منم نمیتونم جلوشو بگیرم
همش باخودم میگم چند سال دیگه قیامت میشه و همه چیز از بین میره تازه گیا خیلی بد اخلاق شدم و از همه بدم میاد حتی از مادر و پدرم
یه داداشم دارم اما از اون بدم نمیاد نمیدونم چرا چون همیشه من و اذیت میکنه البته۶ سالشه خودمم۱۳ سالمه کلاس هشتمم اسمم نازی ،حتی همین الانم تو خونمون تنهایم من بیشتر وقتا تنهایم و تنهایی رو بیشتر دوست دارم
عزیزدلم، دختر معصوم و خوشگلم، تک چقدر قوی و خاصی. زندگی مثل شب و روز میمونه، مشکلات میان ولی زندگی جریان داره. از هر موقعیتی که هستی، چه خوب و چه بد، برای میشرفتت استفاده کن، اینده روبروی تو هست. تو خیلی جوانی، ناامید نباش.
تنها میذارن بری خرید ولی نمیذارن با دوستات بری؟حرفات خیلی ضدونقیض هست اولش میگه از همه بدم میاد و بعدش میگی نمیذارن برم بیرون بعد میگی تنهایی میرم خرید اونم خیلی دور اونم 8 شب ….. عجیب اومد بنظرم
عزیزم بعضی از خانواده ها همینن الان مامان من میزاره دوعه شب برم برا خونه وسیله بگیرم ولی نمیزارخ ساعت شیشه بعد از ظهر برم تو پارک روبه رو خونمون
برای خرید خونه مایحتاج میفرسته نه خرید بازار برا خود بچه
باید تحمل کنی منم مامان بابام فرق میزارن بین من و خواهرم هر موقوع چه من دعوا رو شروع کنم چه اون دادش سر منه و دعوا کردناش برای من خواهرم عزیز دودونس ولی من بازی که بچه اخر هستم اصلن من رو دوست ندارن بابام خیلی بین من و خواهرم فرق میزاره
هر کاری میخواد براش کنین یا چیزی براش بیاریم من باید بدم و خواهرم هیچ کاری نکنه
هر چی بگه همونه
بابام برای من نمیخواست گوشی بخره من خیلی باهاش خرف زدم ولی نخرید
تازه گفتم که خودم پولش رو میدم ولی قبول نکرد
ولی بعد یه مدت خواهرم گفت بابام سریع قبول کرد
خواهرم ۱ میلیون داد بابام ۲ میلیون قبل از اینکه میخواست براش گوشی بخره منم گیر دادم که گوشی می خواهم به سختی راضیش کردم و قرار شد برام بخره ولی بعد اینکه برای خواهرم خرید دیگه منو پیچوند و فعلا برام نخریده و میگه که چند ماه بعد میخرم انصافه
وقتی که من و خواهرم باهم دعوامون میشه اگه خواهرم شروع کرده باشه میگه حق ندارید هم دیگه رو کتک بزنید و وقتی که من دعوا رو شروع میکنم میگه کسی که اول دعوا رو شروع کرده مقصره این انصافه؟؟؟؟
بنظرم تو با 14 سال سن که از خواهرات پرستاری میکنی و خرید انجام میدی نشون دادی چقدر به درد بخور و مسئولیت پذیری. رفتارت مادرت با تو و برعکس بخاطر عدم درک متقابل بین شماست. مادرت چون دوستت داره نگرانه میترسه با سن کم فریب پسرای زبون باز رو بخوری ازنظر روحی داغون بشی. نگرانته ازت سواستفاده نکنن. ایشاا.. خودت که مادر شدی متوجه میشی. اینقدر زندگی رو سخت نگیر تو در سن بحران نوجوانی هستی. سعی کن با مادرت پیش روانشناس بری برای مشاوره اون بشما و مادرت میگه چجوری همدیگه رو درک کنید . ازطرفی تو با دو تا خواهرت سرکله میزنی عصبی میشی چون واقعا” سخته. ولی مادرت باید با همه تون سرکله بزنه حواسش به همه تون باشه حتی به پدرت . از طرفی اوضاع احوال اقتصادی هم مزید علت شده. خانواده ها همه جوره در فشارن. هم هزینه های زندگی رفته بالا هم کرونا شده باعث شده آدم نتونه یه جشنی یه مهمانی یه مسافرت کوچکی بره. پدرت هم دوست داره بیشتر براتون وقت بذاره.ولی سخت شدن زندگی. در ضمن میگی مادرم بهم میگه چاق زشت! فکر میکنی همه مادرا هر روز به دخترشون میگن خوشگل زیبا! نه! مادرا عصبی میشن به زمین و زمان حرفهایی میزنن که اصلا از ته دلشون نیست. آفرین بتو . همیشه خدا رو بخاطر سلامتی ات شکر کن. بخاطر داشتن حس بویاایی حس بینایی حس چشایی خیلیا از این نعمت محرومن
کاش میفهمیدم کی همه چی درست میشه
چرا شما مادرا همه همینو میگین مطمئنا شمام اگ توسن این بنده خدا بودی همین شکایاتو از پدرمادرت داشتی پس خواهشاتاجای کسی نیستیم قضاوتش نکنیم بفهم
عزیزم، بیشتر به خودت برس، بیشتر به خودت ارزش قائل شو تو خیلی جوونی، باید امیدوار باشی، حتما یه روزی میرسه که ورق زندگیت برمیگرده، اونوقت که از زندگی لذت میبری، مواظب سلامتیت، و زیبایت باش
وقتی یه ماریو انجام میدم هرچند درست باشه اما همش میترسم خانواده م دعوام کنن از انجام هرکاری و بازگو کردنش واهمه دارم
از خودم بدم میاد. مادر پدرم باهم دعوا دارن همش حرف از طلاق میزنن. دیگه نمیخام باشم خیلی حالم خرابه. دلم میخواد ازدواج کنم برررررررم فقط اما کسی نمیاد که یه نفرو دوس داشتم به بدترین شکل روحمو شکست و رفت الآنم با یکی دیگه ازدواج کرده نمیتونم نبخشمش دوسش دارم هنوز دلم براش تنگ میشه چون طرف آشنا بوده گیفت عقدشونو برامون اوردن هر روز نگاش میکنم قلبم میگیره شماره شو حفظم کار هروزم شده برم عکسشو نگاه کنم چت کنم باهاش اما خب ارسال نمیکنم چون میدونم جوابمو نمیده…. دلم میخواد با دوستام برم بیرون اما مامان بابام نمیزارن میگن دوستی فقط برای مدرسه تو خونه حرف دوست رو نیاز. اما خواهرم با دوستاش میره بیرون پیتزا میخوره و… مامان بابای من همش میگن بری دانشگاه فلان کارو میکنیم برات آقاجان من نمیخام برم دانشگاه باید تمام ارزوهامو با خودم به گور ببرم…. حالم خیلی بده حال توضیح دادن بیشترم ندارم حسش نیس تایپ کنم وگرنه داستان من خیلی طولانیه…..
من نمره م شد ۳۴. من فقط ۱۸ سالمه. پدر مادر خواهر همه سرگرم کارای خودشونن. پدر و مادرم که از صبح تا شب سرکارن بعدم میان خونه خسته کوفته، بشینم باهاشون صحبت کنم که گوش نمیدن تازه مسخره میکنن که تو مگه چندتا زندگیو داری میچرخونی و… من نزدیک سه ساله داروی معده مصرف میکنم و روز به روز داره بدتر میشه به خاطر اینکه همش ناراحتم….خودمو گرم گوشی و کتاب خوندن و… میکنم اما خسته میشم. دلم میخواد برم بیرون اما وقتی میرم بیرون زود خسته میشم و دلم میخواد برگردم خونه. همش آهنگ گوش میدم. من تو حال زندگی نمیکنم درواقع تو گذشته م غرق شده و و دلمم نمیخاد بیام بیرون. حالم خیلی بده خیلی. چندبار به فکر خودکشی افتادم اما میترسم هم از اینکه میگن اگه خودکشی کنی این دنیا و اون دنیا رو نداری هم از خدا میترسم. ولی خب با خودم میگم کاش یه اتفاقی بیوفته برم تو کما یا بمیرم. خانواده م برام مهم نیستن. مگه من براشون مهم بودم یه بار نشد بیان بگن چته چرا ناراحتی چرا اینجوریه چرا اونجوریه…..یا هربار که دارم کاری انجام میدم با خودم میگم مثلا چی میشه الان این اتفاق بیوفته من دستم یا یه جاییم زخم شده برم بیمارستان و…. دلم میخواد گریه کنم اما نمیشه یعنی فقط غم تو نگامه دلم نمیخاد اینجوری پیش برم. میخام برم پیش روانشناس اما به خانواده م چی بگم وقتی نمیزارن تنهایی جایی برم…دلم میخواد برم با یه پسر چت کنم و کردم اما همینکه مامانم فهمید گفت خطمو عوض کنم.بعدم گفت مگه شما چی کم داریم چی بگم بهش اخه. من تو گذشته م خیلی ضربه خوردم همشو روحی اما نمیتونم از فکرش بیام بیرون انگار با فکر به گذشته میخام خودمو بیشتر آزار بدم. اگه خودم یه روز ازدواج کرم نمیزارم بچه م ناراحت باشه همیشه پیشم براش وقت میزارم نمیخام پردازی که من کشیدمو اون بکشه
همش دوس دارم ک برای مدتی از بقیه دور باشم دوس دارم بمیرم خستم از همه چی بریدم هیچ چیز خوشحالم نمیکنه حتی از خونه بیرون نمیرم همش ت اتاقم روحیه ندارم حس میکنم یکی داره خفم میکنه فقد آرزوی مرگ میکنم همش بی حوصلم تست رو هم ک دادم گفت ک افسردگی خیلی شدید داری و وقتی هم سنای خودم رو میبینم هیچکس مث من نیست هیچکس نیست در کم کنه چیزایی ک برای همسنام باعث خوشحالی واسه من جذابیتی نداره و من فقد ۱۶ سالمه میشه کمکم کنید :)؟
همه بفکر خودشون هستن
تو این برهه زمانی و این اتفاقها و تورمها همه بفکر خودشونن هیچکسی نمیتونه جز خودت حالتو خوب کنه
دکتر هم که میری بفکر پول خودشه و همینجوری یه. دارو برات تجویز میکنه که بیشتر گوشه گیرت میکنه
پس امیدت به خدا باشه همون خدایی که خلقمون کرده از ته دل ازش بخوا مطمن با جوابتو میده
زیادی منی 🙂 منم 16 عم اوضام همینه دقیقا
من 15 سالمه و نمرم 53 شده
تو ابتدایی بهترین شاگرد کل مدرسه بودم و بلاخره بعد از کلی تلاش تیزهوشان قبول شدم.اول سال یه مشت آدم عوضی دوست شدمو یه ماه اول هیچی خوب پیش نرفت.ت اینه مامانم اومد مدرسه و از این موضوع باخبر شد.یکی از معلما بهش گفته بود آدمایی که دخترت باهاشون میگرده اصلا آدمای خوبی نیستن و باید ازشون دور باشه.واسه همین کلا دوستامو ترک کردم تا اینکه بعد از یه مدت دیگه هیچکس حاضر نبود با من رفیق بشه.آخه کی خوشش یاد یه دختر افسرده رفیقش باشه؟
بعد از اون دگه کلا مدرسه تعطیل شد.من که همینطوری به زور از خونه بیرون میومدم دیگه کلا بخاطر قرنطینه قید بیرون رفتنو زدم.دقیقا بعد از 1 سال و 2 ماه تو خونه موندن بلاخره به اصرار مادر پدرم از خونه زدم بیرون.از بیرون رفتن فرار میکردم و دلم نمیخواست با کسی حرف بزنم. حتی واسه خرید لباس قدرت تصمیم گیری نداشتم.نمیدونم درسته اینارو اینجا بگم یا نه ولی از خودم وزندگی خسته شدم.صب تا شب توی این اتاق لعنتی به دور از هر انسانی پشت گوشی بدون هیچ کاری نشستمو فقد به گذشته مسخره و تلخم فکر میکنم.بارها سمت خودکشی رفتم ولی نتونستم انجامش بدم.تمام ترسمم اینه که از مدرسه اخراج بشم و بعدش توی سن پایین مجبورشم ازدواج کنم.چون مامانم میگه اخراج بشی فرداش خونه شوهری دختری که درس نخونه جاش تو خونه شوهر و کلفتی کردنه.یه بارم از مدرسه زنگ زدن گفتن با پدر مادرت بیا.رفتم و همه اینارو گفتم ولی مسخرم کردن.شب که میخوابم دلم میخواد فردا صبحش از خوب پانشم.تازه این بخشی از مشکلاته.
میتونید کمکی کنید؟
به نظر من تنها دلیل افسردگیت پدر و مادرت هستن به خاطر اینکه درکت نمیکنن و به یه دختر ۱۵ ساله میگن تو سن کم باید بره خونه شوهر ،عزیزم اصلا فکر نکن به حرف های پدر و مادرت ،اونی که خیلی ارزش داره تویی،به نظرم اونی که باید بره پیش دکتر پدر و مادرت هستن نه تو ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
روز به روز اوضاعم بدتر میشه دریغ از یک ذره درک
شما تازه اول زندگیتونه نباید به مرگ فکر کنی به خودت امید بده سعی کن ذهن تو در گیر اینجور افکار منفی نکنی
سلام من دوازده سالم هست باورم نمیشه که افسردگی شدید دارم کمکم کنید هی فکر خودکشی میاد تو ذهنم من دردامو یه هیچ کس نگفتم
سلام عزیزم من با شما حدود یک سال اختلاف داریم من تو سن 13 14 سالگی تصمیم به خودکشی داشتم و بشدت درکت میکنم ببین من یه بار از مدرسه زدم بیرون بی دلیل دیگه همه اعتماد پدر و مادرم از بین رفت هر چیزی میشد میگفتن آره تو میخواستی اخراج شی و اینا
ببین من این دورانو گذروندم واقعا خیلی سخته ولی بعد از اینکه ازش بگذری یه خاطره ی مزخرفه
امیدوارم حال دلت خوب باشه عزیز دلممممم
سلام من مدت هاست درگیر افسردگی ام. سال ها تحت نظر روانشناس ام و البته تا حدودی حالم بهتر شده. تست شما خیلی بهم کمک کرد میتونم بگم خیلی از تست هایی که حتی پول پرداختم براشون انقدر مفید نبود برا من. بسیاری از تست هایی که گفتم در مورد وزن و اشتها و موارد این چنینی تو رو بررسی نمی کنن در حالی که من الان مطلعم که این موارد چقدر تاثیر داره در افسردگی. مممنونم عالی بود
سلام من ۱۲ سالمه ماه دیگه میرم ۱۳
درجه افسردگیم ۴۵ در اومد و دلیل افسردگیمو دقیق نمیدونم زندیگیم روز به روز داره داره افسرده تر میشه و میدونپ باید برم دکتر اما یه بچه ۱۲ ساله میتونه خودش بره دکتر؟ نت والدینم باید ببرنم ولی اونا همینجورشیم بهم میگن روانی همیشه مسخرم میکنم الان اگه به بابام و مامانم بگم منو ببرین دکتر میگن بچه که افسردگی نمیگیره برو بشین سر درست
به قران دیگه بریدم چی کار کنم الان؟
دلیل افسردگیمو نمیدونم
شما تازه اول زندگیتونه نباید به مرگ فکر کنی به خودت امید بده سعی کن ذهن تو در گیر اینجور افکار منفی نکنی
از کس دیگه مثل اقوام یا معلمات بخواه با خونوادت صحبت کنن یا باهات بیان دکتر عزیزم.
سلام آقای دکتر من دخترم و۱۴سالمه و الان تست افسردگی زدم نمرم شد(۲۰) یعنی افسردگی خفیف دارم
میشه بگید چیکار کنم تا بدتر نشم و بتونم در خانه درمان بشم؟
سلام
من ۱۸ سالمه کنکوریم
اوایل خیلی خوب درس میخوندم کلی انگیزه و انرژی داشتم و کاملا حس میکردم افسردگیی که قبلا داشتم از بین رفته
ولی الان مدتی هست که من هیچ حسی ندارم ساعت ها تو اتاقم وقت میگذرونم و همه فکر میکنن دارم درس میخونم
هدفم خیلی برام با ارزشه میدونم امسال نمیتونم بهش برسم اما هنوز اضطراب دارم و این اضطراب بازم حس افسردگی رو برگردونده
من چند ماه پیش تست دادم جوابش در استانه ی افسردگی بود ولی الان جواب تست بالاتر اومد
انگیزه ندارم امید ندارم همیشه خستم و دوست دارم کل روزو بخوابم در عین حال از درس نخوندنم احساس عذاب وجدان دارم و خیلی وقتا به مردن فکر میکنم
و اینکه من وابسته ی دوستم شدم و میخواستم باهم قبول شیم ولی اون الان داره همه تلاششو میکنه و من تو این وضع ام
میدونم سال بعد هم فرصت دارم ولی از دست دادن اون داغونم میکنه هر چند دارم میبینم اون داره موفق میشه ولی نمیخوام باور کنم نمیدونم چرا وابستش شدم اون هیچ حس خاصی به من نداره ولی من سر همین وابستگی و ترس از دست دادنش نسبت به درس خوندن سرد شدم و الان دیگه نمیتونم خودمو جمع کنم
میترسم این حس اونقدر قوی شه که نسبت به هدفم هم سرد بشم و سال بعدم نتونم تلاش کنم …
دختر تو چقدر منی
منم همه علائم هام عین توعه از صبح تا شب تو اتاقم اما دریغ از یه کم درس خوندن همشم عذاب وجدان دارم کلی افکار منفی که دارن دیونم میکنن 🙁
من دلم میخواد فقط بمیرم فقط همین
احساس میکنم دیگه کسی براش مهم نیست وجود داشته باشم اگه همین الان برم چاقو بردارم خودمو بکشم کسی براش مهم نیست فقط دلم میخواد خدا بکشم دلم نمیخواد خودم خودمو بکشم که برم تو جهنم دلم میخواد برم تو بهشت
دلم میخواد مثل قبلا شاد باشم ولی هیچ شادی تو وجودم نیست از مامانم متنفرم ولی دلم نمیخواد بمیرم
خانواده پدری من خیلی کثافتن حالم ازشون بهم میخوره همه بدبختیای زندگیم به خاطر اوناست یه مشت ادم بی شعور تازه به دوران رسیده که زندگی همرو خراب میکنن
کمکم کنید !
سلام
خیلی شبیه منی
من فقط مدارس نمونه و تیزهوشان براشون مهمه و می دونم قبول نشم خانواده بی فرهنگ بابام مدام مسخرم می کنن
واقعا نمی دونم اگه مرگ حقه من همین الان حقمو می خوام
وقتی یادم میوفته طی یک سال گذشته چقدر رویا برای خودم ساخته بودم و براشون با جون و دل تلاش می کردم یا با فکر کردن بهشون چقدر ذوق می کردم
از خودم متنفر تر میشم حالم از خودم به هم می خوره
من ک روزی هزار بار نفرین خودم می کنم چرا نمیمیرم اخه
عزیزم این چیزا اصلا ارزش غصه خوردن نداره، مخصوصا حرف مردم. مردم اگه بلدن خودشون به زندگی خودشون برسن، نشینن فضولی زندگی دیگران رو بکنن.
پرنیان جان چرا اینقدر ناامیدی دختر . به همه ماها یک فرصت برای زندگی کردن داده شده.تمام این سختی ها برای مقاوم شدن ماهاست. آدمی زاد تا مریض نشه بدنش نمیتونه پادتن بسازه . چه بخواییم چه نخواییم تمام میشه. حرفهای این و اون و دیگرانی که اذیتت میکنن رو وا بده. آدمایی که روی اعصاب تو هستن رو کنار بذارن بجز پدر و مادرت و خواهر و برادرت.
سعی کن توانمندی هات رو سکوت بصورت سایلنت شکوفا کنی. اونوقت ارزشت میره بالا. هر کسی قهرمان زندگی خودشه. برای ساختن شمشیر محکم آهن گداخته صدها ضربه میزنن. تو داری رشد میکنی روح و روانت داره چکش میخوره تا برای ادامه مسیر مقاوم تر باشی. علاقه و توانمندی ات رو بشناس و تقویتش کن
من 28 سالمه هیچ وقت تا این سنم هیچ رابطه جنسی نداشتم.
هرکاری کردم موفق نشدم قیاف ندارم همش پدرومادرمو مقصر میدونم نمرم 44 اومد
دیگه خسته ام اعصاب ندارم دلم میخاد برم خودکشی کنم
خدا برام نه قیافه داده نه شانس داده نه پولی هیچ چی همش آورده دنیا آزارم بده
بیماری اوتیسم هم دارم ارتباط برقرار کردن با زنان برام سخته همش احساس بی قیافه ای میکنم
خسته ام دلم میخاد بمیرم چرا خدا منو نمیکشه دارم عذاب میکشم.
از تنهایی دارم میمیرم خدا اصلا وجود داره حرفام رو گوش بده
چرا این همه خوش قیافه تو دنیا وجود داره اما به من رسیده قیافه ام بده
کاش کودک بودم میمردم
یه ساعت شادم یهو غم میاد سراغم
هیچ کسی دلمو براش خالی کنم
همه تا سن من کلی عشق و حال کردن
تمایلی ندارم درمان بشم مگر اینکه قیافه درس حساب داشته باشم
مگه من دل ندارم مگه من حقم نیس یه همسر خوش قیافه مهربونم نسیبم بشه
نه پس چرا زنده ام از همه چی بیزارم از مادر پدر دین مذهب خدا همه چی فقط میخام بمیرم بمیرم
اعتماد به نفس فوق العاده پایینی دارین
تا زمانی که اینجوری در مورد خودتون حرف بزنین هیچ اتفاقی نمیافته و اینکه قرار نیست همه زیبا باشن کهه :/
عزیزم تو فکر می کنی همه آدمای به سن تو رابطه جنسی دارن؟؟؟؟؟
یا فقط تو مشکل داری، درکت می کنم عزیزم. خواهرزاده منم اوتیسم داره اما من عاشقشم. با تمام مشکلاتی که برای هر کسی هست ما تنها زمانی می تونیم شاد باسیم که از داشته هامون بهره ببریم و بهتر زندگی کنیم.
حالا یکی اوتیسم نداره یه بیماری سخت دیگه داره یا…..
ما فقط تو ذهنمون هست که فکر می کتیم بقیه از ما خوشبخت ترن وگرنه تو دنیای واقعی همه با مشکلاتمون داریم دست و پنجه نرم می کنیم.
من فقط یه خونه تو یه جنگل بارونی با اهنگام میخام و یکی که یبارم شده حرفامو گوش بده فقط یبار کافیه
احساس میکنم اضافی هستم و کسی بهمتوجه نمیکنه؟ همش منتظر یه موقعیت هستم تا خودکشی کنم
حالم از آدمهای اطرافم متنفرم میخوام تنها باشم و گریه کنم ولی نمی تونم گریه کنم
چیکار کنم
آزمون هم دادم نمرش ۳۶ شد من ۱۷ ساله ام اس ما ب زودی میرم ۱۸
دلیلش چیه؟
من دخترم و ۱۵ سالمه
و دچار افسرده گیه شدیدم و خیلی از این موضوع ناراحتم جوری هستم که اصلا نمیخوام هیچ کسیو جز خودم تو زندگیم راه بدم نمیخوام هیچ کسو دوست داشته باشم
رگه دستمو زدم و بخواطره همین منو بردن بیمارستان و حتی قرصو ومایع خوردم ولی نمردم و معدن رو شستو شو دادن واقعا وحشتناک ترین زندگی رو دارم
پدرو مادرم طلاق گرفتن و تو بد ترین شرایطه زندگیم مهم ترین شخصه زندگیم ترکم کرد و واقعا ضربه یه شدیدی خوردم
خیلی ها شاید باور نکن ولی نمیتونن دردمو به هیچ کس بگم گفتم اینجا خودمو خالی کنم و شاید بتونن کمکم کنن
پدرو مادرم منو مقصر میدونن بخواطره طلاقشون منم خودمو مجازات میکنم یه مدتی فکر میکردن راونی هستم منو بردن تینارستان نو جوانان بستریم کردن و واقعا واقعا از این موضوع ناراحت شدم..
فکر میکردن دیونه شدم چون عصبی هستم و مغرورم و به هیچ کس خرفای دلمو نمیزنم فکر مسکردن روانی هستم… تصور کنید پدر و مادرتون فکر کنن راونی هستید و شمارو ببرند به تیمارستان
یه مدتی فکر میکردم میتونم گل کشیدن خودمو اروم کنم یه دوستم واسم گل میاورد چون برادرش خودش گل میکشید میرفتیم تو کوچه های تاریک و تنگ گل میکشیدم ولی بد تر شدم تا جایی که وقتی یه شب رفتم خونه نزدسک بود جلویه پدرم به خودم چاقو بزنم توهمه شدیدی منو میگرفت شاید بگید دروغ میگه ولی واقعا دروغی ندارم که بگم
الان بهتر شدم و گل نمیکشم و پدرم فهمید که گل کشیدم با کمکه اعه خام منو بهتر کردن
تنها و تنها هم درده هم اهنگای تو گوشیمه و تنها هم دردمه
لطفا کمکم کنید واقعا واقعا به کمک احتیاج دارم
ببین داش تو نباید خودتو مقصر بدونی میدونم این حرفم خیلی کلیشه ای هست ولی تو از همه مهمتری پس خودتو تو اولیت قرار بده و دیگه به خودت اسیب نزن میدونم گذشته خیلی درد ناکه ولی دیگه تموم شده پس فراموشش کن و یه صفحه جدید تو زندگیت باز کن و بزار همه اینا تو گذشته باقی بمونن من خودم افسردگی داشتم تازگیا حالم خوب شده و اوه همه غم رو پشت سر گذاشتم توم سعی خودتو بکن و نزار زندگیت تباه بشه همه چیز به شبه درست نمیشه پس توم انتظار معجزه نداشته باش قدم به قدم شروع به تغییر کردن بکن برای اولین قدم روزی 15 دقیقه ورزش کن و به نقاط قوتت فکر کن و خودتو دوست داشته باش همین 15 دقیقه غوغا میکنه:)
سلام من افسردم.فقط با یک خنده مصنوعی شادیم رو نشون میدم ولی واقعا شاد نیستم.من ۱۲ سالمه.عاشق یه پسر هم شدم ولی از وقتی که منو ول کرد افسرده شدم.بعضی وقتا میخوام گریه کنم ولی نمیتونم.همش با خودم حرف میزنم اینگار که یه روح جلوم هست در صورتی که هیچ کسی نیست.واقعا نمیدونم لطفا کمکم کنید😪